دیدگاه زیبا و تأثیرگذار رضا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
استاد این فایلهای نتایج رضا عطارروشن عزیز و توضیحات شما روی آن یک دوره بسیار پرارزش و غنی شده است. دورهای که به نظر اینجانب ارزش مالی و معنوی بسیار زیادی دارد. دورهای که میتوان آن را “بررسی موردی فردی موفق در استفاده از قانون” نامید.
واقعا قانون خیلی ساده است و چهار کلمه بیشتر نیست “احساس خوب = اتفاقات خوب” و همین احساس خوب خود را نگه داشتن و نجواها را کنترل کردن یک جهاد اکبر نیاز دارد، همان جهاد اکبری که رضای عزیز در روند رشد و تکامل خودش بروز داد و قدم به قدم، گام به گام رشد کرد و به نتایج عالی دست یافت.
استاد عباسمنش عزیز چقدر عالی بیان میکنید که تخصص کسب کردن و خلق ارزش کردن باعث میگردد پول به دنبال آدم بیاید و نتایج مالی یک اتفاق حتمی بعد از افزایش مهارت است. من یک مثال یادم آمد که حرف استاد عباسمنش عزیزم را تایید میکند و من خیلی وقت پیش از زبان استادی دیگر شنیده بودم که در ادامه بیان میکنم.
سال 1395 یک دوره فروشندگی شرکت کرده بودم، استاد دوره میگفت یک فروشنده موفق باید تخصص بینهایت بالایی درباره کالا یا خدمتی که میفروشد داشته باشد. ایشان برای توضیح آموزش خودش یک مثال عینی به ما نشان داد. فردی که بالاترین فروش یک نوع بیمه خاص را داشت. آن فرد را به صورت مجازی در کلاس ما اضافه کرد. ایشان بیش از ده سال در فروش بیمه تکمیلی سابقه داشتند و شروع به صحبت کردند، گفتند که که من سال گذشته کلا چهار قرارداد بیمه داشتم و چهار بیمه فروختم اما پورسانتی که دریافت کرده بود میلیاردی بود.
ایشان چهار فروش بیمه تکمیلی به چهار سازمان چند هزار نفره داشت که به ازای هر نفر از آنها پورسانت دریافت کرده بود، در ادامه گفت راز موفقیت من تخصص و مهارت من در بیمه تکمیلی است، ایشان میگفتند من با بیش از ده شرکت بیمه که کار بیمه تکمیلی میکنند کار میکنم و آنقدر درباره بیمه تکمیلی آنها اطلاعات دارم و قوانین را حفظ هستم که حتی خود کارمندان همان شرکتهای بیمه وقتی موضوع مهمی پیش میآید درباره بیمه خودشان از من سوال میپرسند که مثلا آیا این مورد را پوشش میدهد یا خیر؟!
یعنی آنقدر موضوع تخصص و مهارت داشتن مهم است که در هر رشته و یا فنی مهارت داشتند به تنهایی میتواند تفاوت ایجاد کند.
میخواهم یک فلش بک داشته باشم به یکسال قبل، من در مسیر رشد و توسعه شرکت شخصی خودم بودم که با تضاد بسیار شدیدی مواجه شدم. برای آنکه بتوانم نجواها را کنترل کنم تصمیم گرفتم مهارتهایم افزایش دهم یا مهارت جدیدی بیاموزم و این تصمیم خیلی جدی بود، یک الهامی در ذهن من آمد که تو بیش از سی سال است که از آغاز یادگیری زبان انگلیسی گذشته است اما نه میتوانی درست حرف بزنی و نه میتوانی درست بنویسی و زبان انگلیسی تو ضعیف است، تصمیم گرفتم زبان خودم تقویت کنم، ابتدا با یک اپلیکیشن زبان آموزی شروع کردم، سپس با شخصی که در لینکداین آشنا شده بودم و زبان انگلیسی عالی داشت و فایل تصویری چند دقیقهای میگذاشت که بدون توقف و تند تند انگلیسی حرف میزد، گفتگو کردم و قصد خودم بیان کردم و راهنمایی خواستم. ایشان یکی دو نفر به من معرفی کردند و گفتند اگر تصمیم جدی داری استاد خودم بهت معرفی میکنم. استاد ایشان استاد دانشگاه تهران بود که متد خاصی برای آیلتس داشت، با اشتیاق پذیرفتم و جلسه تعیین سطح گذاشتیم، استاد گفتند شما با اغماض از متوسط هم پایینتر هستید و گرنه مبتدی برازنده شماست.
ما هفتهای دو جلسه با هم کار کردیم، اولین جلسه زبانآموزی من با استاد برزگر 15/11/1400 بود و بعد از یکسال استمرار و تمرین و تمرین من 08/11/1401 امتحان آیلتس را دادم و امروز که این کامنت را مینویسم یعنی 25/11/1401 کارنامه آیلتسم به دستم رسید که موفق شدم نمره کلی 6 بگیرم و جالبتر اینکه بالاترین نمره من در مهارت اسپیکینگ با نمره 8 سپس رایتینگ با نمره 7 بوده است. در حال حاضر من روان انگلیسی صحبت میکنم و مطمئن هستم این مهارت زبان انگلیسی هم در ایران و هم در خارج از ایران در کنار مهارتهای فنی که دارم بسیار ارزش خلق خواهد کرد و دنیاهای جدیدی به روی من خواهد گشود.
استاد عباسمنش عزیز از شما صمیمانه سپاسگزاری میکنم و برای رضا عطارروشن عزیز آرزوی ثروت و سلامتی و موفقیت و شادکامی بیش از پیش دارم.
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
منابع بیشتر درباره محتوای این قسمت:
تشخیص اصول ثروت ساختن بوسیله دوره های روانشناسی ثروت
سایر قسمت های «نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش»
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD575MB55 دقیقه
- فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 1652MB55 دقیقه
سلام و عرض ادب خدمت دوستان
تجربیات عجیبی دارم که باعث تغیرات در زندگی من شد. تجربه من از خواستن خاسته ها شروع شد.
بیادم هست. کودکی سختی داشتم.
همیشه از کودکی ب من و خواهر و برادر هام یاد دادن که هیچ درخاستی نکنیم
ما هرگز درخواست خوراکی و یا درخواست اسباب بازی و لباس نداشتیم و حتی اگر بیمار شدیم و یا دندون درد میگرفتیم خودش خوب میشد
همیشه هیچوقت نبود.
حتی اگرم بود چیزی ب ما نمیدادن.
کودکی سختی بود سرشار از بی مهری و بی ملاحظه گی. انقدر نخاستن رو ب ما یاد دادن که من تا سن 34,سالگی در ناخوداگاهم نخاستن و نشدن جزو امور طبیعی زندگیم بود.
همیشه فکر میکردم زندگی همینه.
همین دولت و ملت.
زندگی همین آدم های هست که مابین شون بر میخورم
زندگی همین خیابون ها و درو دیوارهای چرکه محل های تهرانه.
نمیدونم، هیچوقت آرزو نداشتم. یا اگر داشتم فاصله زیادی بین من و آرزوم بود. هرگز امیدی نداشتم.
همیشه خیلی از حرف های استاد رو میشنیدم اما درکش نمیکردم… یادمه یجا استاد میگفت من وقتی فهمیدم خودم میتونم زندگیم رو بسازم، خیلی روحم لطیف شده و ساعت ها تو خیابون های بندرعباس راه میرفتم و گریه میکردم.
میشنیدم اما درکش نمیکردم.
بطور کل تغیرات خوب برای من از تابستون 1401شروع شد
اما تا قبلش زندگی من مث یه گیاه بود. یا یه موجود نباتی که حتی میلی به زنده ماندن هم نداشت.
تغیرات خوب برای من شروع شد اما بطور کل از روزی که رگباری تمام فایل های نتایج دوستان از تغیرات رو گوش کردم
تصمیم گرفتم روی موضوع تغییر عمیق تر بشم و به
این نتیجه رسیدم باید هر روز یک تغیر جدید بکنم
حتی اگر اون تغیر من مرتب کردن لباس هام باشه
هر روز و هر روز. به لطف الله دوره 21روزه، روزه افکار مثبت رو شروع کردم. در این دوره باید تمام تلاشت بر دیدن خوبی ها در جهان، در خودت و در خدا باشه.
در این دوره باید تمام اتفاق مثبت گذشته را
هروز بهش فکر کنی و سپاسگذاری کنی و خدارو شکر کنی و راجبش با خودت حرف بزنی
تا جوهره اون اتفاق به شکل های مختلف به زندگی تو برگرده.
من تغیر کردم. و تغیرات من بزرگ و بزرگ شد و هر روز بزرگتر میشه.
دیگه مقهور دولت و مقهور ملت نیستم
دیگه نگران سکه و دلار نیستم
دیگه اخبار معترضین رو دنبال نمیکنم.
امروز میفهمم برای رسیدن به خاسته هام تنها خودم و خدایم کافی هستیم.
امروز این احساس رو دارم که من میخام و خداوند عجابت میکنه…
امروز فهمیدم که من فقط باید بخام
و من باید وظایفم رو انجام بدم و بزارم خداوندم وظایفش رو انجام بده
و من نباید به اون پنج درصد که وظایف خداست فکر کنم
چون به من مربوط نیست
چون فکر کردن به چگونگی ش همون نیروی منفی و همون شیطانه…و فهمیدم که خداوند همه درخاست های مارو اجابت میکنه بشرط اینکه ما با ذهنمون جلوش رو نگیریم.
مدت هاست بسیار شاد
و پر انرژی هستم.
خاسته هام بسیار کوچک و بی اهمیت شدن
کلاس فکریم خیلی بالا رفته
کلاس آرزو هام خیلی بالا رفته
فکر میکنم که همه چی دارم. و همه چیز این دنیا برای منه.
و فکر میکنم که فقط باید ازش بخام. و باورش کنم
درکش کنم و دوستش داشته باشم
و اون به من میده.
امروز فهمیدم که واحد های ارزش گذاری مثل پول . سکه. دلار. الماس. این ها قردادهای هستن که انسان ها بین خودشون بستن و گرنه برای خداوند ارزش خاک و الماس یکیه.
بنابراین احمقانه س چیزی که برای انسان ها خیلی شاخه برای خدا هم شاخ باشه
با مفهوم دنیا از منظر نظاره گر فهمیدم اگر از بالای تهران پرواز کنم و آسمان تهران رو ببینم. هیچ آدمی نیست. و حتی تک تک خونه ها یه لکه میشه. همه چی تار و ناواضح و مبهمه.
و اگر از بالای به ایران نگاه کنم کل ایران یه لکه ست
یعنی اون 90,ملیون پر. اون همه خونه پر.
و فهمیدم اگه از جو زمین خارج بشم و به فضا برم
تمام 8ملیارد جمعیت و هیستوری ها و داستان هاشون پر.. و بعد. میرسم به یه سیاهی مطلق و اینکه کره زمین یه سیاره ست میان میلیارد ها سیاره و ستاره دیگه.
و بعد فهمیدم ای بابا من یه نقطه بودم حالام که اصلن نیستم
ای بابا چرا انقد خودم رو سرکار گذاشتم
چرا انقد کوچیکم
چقدر حقیر و ناچیزم
خدا از اون بالا مارو یه نقطه هم نمیبینه
چه برسه ب خاست ها و نیاز های ما
و بعد فهمیدم بسه بابا . بسه از این زندگی مرغی بیا بیرون..
الهی فدات بشم
استاد عزیزم
برحسب اتفاق امروز یه مینی بیل شبیه مینی بیل شما دیدم
قیمتش کردم 2میلیارد
گفتم خدایا شکرت فقط یه وسیله کوچیک در مزرعه استاد پول یک خونه 50متری وسط تهرانه
اونجا بود که فراوانی و ثروت شمارو تحسین کردم.
و به این نتیجه رسیدم دارای شما نقطه ای در دل این کائنات بزرگ هستی نیست
بعد فهمیدم چقد ذهنم و دنیام کوچیکه
و چقد از خدا کم خاستم
چقد کم درخاست کردم
چقد کم آرزو کردم
هم خودم کوچیک بودم هم خدارو کم تصور کردم
خدایا منو ببخش
جالب اینجاست اقای کرمی
اگر برای بزرگ کردن ظرف فکر و ظرف روحم میلیون ها بار جملات تاکیدی میگفتم
مثلن میگفتم دنیا پر از فراوانی
مردم پولدار خیلی زیادن
جهان روز ب روز در حال پیشرفته
نمی تونستم ظرف ذهنم رو با این روش اینقدر راحت و سریع باز کنم
چون من همش به دنبال جستجو فراوانی ثروت در آدم ها و در پیرامونم بودم
و این ب من کمک نمیکرد
این ب من کمک نمیکرد وقتی تعداد ثروتمند های که میدیدم کم بود.
چون بازهم نگاهم ب بیرون بود
اما با ب نتیجه رسیدن اینکه خداوند بزرگه.
و وقتی صداش میزنیم از بالا مارو یه نقطه کوچیک
تو یه این دنیا که اون هم یه ستاره مابین میلیارد ها ستاره است میبینه
و میگه بزار ببینم این نقطه جان چکاری با من داره…
اصلن مگر انسان و خواسته های اون چیه
در مقیاس کیهانی ما وجود نداریم
چه برسه به خاسته هامون
چه برسه به داشته هامون
باور کنید بسیاری از گره های ذهنیم باز شد
و اماده دریافت بیشتر نعمت های الهی شدم
خدارو صد هزار مرتبه شکر