https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/02/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-02-14 22:22:142024-09-24 19:35:13نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 16
792نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان عزیز
خیلی لذت بردم از فایل آقای رضا عزیز که با ایمان و عشق قدم برداشته و حرکت کرده و خدارو صدهزار مرتبه نتایج عالی گرفته.
من الان در وسط راهم هستم و میخوام بنویسم که ثبت باشه، که البته دیروز یک حسی بهم میگفت بنویسم ولی خب امروز یک هو شد.
من برنامه نویس ام و نتونستم در برنامه نویسی نتایج خوب و عالی خلق کنم که بعد از 8 سال کار بتونم خونه ایی داشته باشم. بعد همه میگفتن اصلا ول کن برنامه نویسی رو، بخصوص پدر و مادرم و بقیه خونواده. ولی من با توجه به آموزش هایی که از استاد گرفته بودم میگفتم نه، دلیل این نیست، اگر من توی این موفق نشم هیج کجا موفق نمیشم.
سال 98 بود که شرکت ام رو جمع کردم . توی ایران، یک پروژه از یک شرکت نرم افزاری دیگه که اونم هدایتی بود گرفتم و انجام دادم و رفتم ترکیه برای کار توی گردشگری که دیدم من همه چیز رو به شکل برنامه می بینم اصلا برای همه چیز انگار میخوام برنامه بنویسم.
بعد یک روز توی کافه بودیم توی استانبول به رفیقم گفتم من درهای باز توی زندگیم انگار دارم، اینا باید بسته بشن. درهای باز رو ببند یک حسی بهم میگفت انجام بده.
سال 1400 شهریور ماه به خاطر همون پروژه ام برگشتم ایران و تهران، گفتم باید این رو تموم کنم، اون تیمی هم که اول تشکیل داده بودم رفتن. تک و تنها نشستم پای پروژه و 5 ماه لیزری میرفتم. پروژه درصدی بود و مشتری من اول گفت 700 تا مشتری دارم و بعدش کلا 15 تا با قیمت خیلی پایین می فروختن. منم اعتراض نکردم، گفتم خدا به من گفته بشین تموم کن و من تسلیم ام. بهمن ماه 1400 که کارم تموم شد به مشتری ام طبق حسی که بهم گفته میشد گفتم ماهی 20 تومن میگیرم، شما اون سقف رو پر کردی که اوکیه، نکردی هم من متضرر نشم چون واقعا بهم فشار اومده بود. نرم افزاری که هر نسخه اش حداقل 50 تومن بود رو 10 تومن میفروخت و میگفت بازار نیست و من میدیدم هیچ تلاشی برای فروش نمی کردن اصلا برنامه ایی نداشتن. بعد از پیشنهاد من گفت نه من این رو قبول ندارم. و اینقدر نمی تونم بدم میتونم یک مبلغ کمتر بهت بدم به عنوان آب باریکه داشته باش و بعد با ما هم همکاری بکن .
یک حسی بهم میگفت حسین بز ات رو بکش.(داستان بز معروفه حالا تحقیق کنید بعدا) منم با خودم گفتم مگه قراره تو روزی من رو بدی؟ خدا میده، گفتم این مبلغی که پیشنهاد دادم واقعا مبلغی نیست، این نرم افزار حاصل 8 سال سابقه من هست و… منم رد کردم.
من توی گذشته، کار ناتموم زیاد داشتم و کلی کار همزمان انجام میدادم، توی 3 سال شرکت ام 10 تا بیزینس مختلف رفتم و شریک شدم و همش هم شکست خوردم. چون مشرک بودم.
دوباره نجوا اومد که تو اگه میخوایی توی برنامه نویسی بیشتر عمیق بشی، بشین آیلس ات رو بگیر. منم گفتم چشم.توی کل سال 1401 یک کار خدا از یک مشتری دیگه ام بهم پیشنهاد داد که خرج ام رو میداد و گفتم باید زبان ام رو به بالاترین سطح ارتقا بدم و الویت رو فقط گذاشتم زبان.بعد توی ماه رمضون 1401 رفتم شمال توی ویلامون نشستم خوندن و میدیدم من تمرکز ندارم. که اینم با 4 روز روزه سکوت توی جمع فهمیدم که اونم هدایتی بود.
بعد رفتم پیش روانپزشک و گفتم من موقع درس خوندن حس میکنم تمرکز ندارم و حتی موقع صحبت حرف زدن هم یادم میرفت چون ذهن ام همزمان داشت به چند جا فکر میکرد. اون من رو به نروتراپی معرفی کرد. بعدا توسط دستگاه نقشه مغزی متوجه شدم که دلیل عدم تمرکز من یک مورد جالب هست به نام ADHD که در افراد پیش فعال اتفاق میافته که این هم ژنتیک هست ولی اگر نسبت بهش آگاهی پیدا کنی و یک سری تمرین ها انجام بدی می تونی غلبه کنی.( از استاد میخوام راجع به این AHDH در صورت صلاح دید صحبت کنن چون فکر میکنم خیلی از بچه ها به صورت ناخواسته درگیر این هستند)
من ریشه عدم موفقیت خودم رو فهمیدم عدم تمرکز به دلیل ADHD
داشتم بال در میاوردم که خداروشکر من بالاخره دلیل رو فهمیدم. وقتی تسلیم هدایت های مرحله به مرحله میشیم اتفاق ها به صورت طبیعی رخ میدن. من جلسات رو رفتم و زبان ام رو تمرکزی خوندم و دی ماه امسال رفتم ماک دادم نمره speaking ام 6 شد که براش هر روز تلاش میکنم تا به 7.5 برسونم.
در طول امسال کلی خونواده ام مسخره ام کردن، پدرم کارمند دولتی بود و بازنشسته شد و گفت بیا برو جای من کار کن، ولی قبول نکردم. حس ام میگفت نه. بعد پدرم کل خونواده رو پر کرده بود و هر جا ما میرفتیم داستان همین بود، هی میومدن نصیحت و …. ولی یک نفر من رو باور داشت اونم عموم بود که کار آزاد میکنه و موفق هستش. اون میگفت زبان رو برو. درست میشه.
من هر چی برمیگشتم به عقب نگاه میکردم، میدیدم مسیر درست بوده چون اگر این مسیر رو نمی اومدم تا آخر عمر هم شاید لنگ لنگ میزدم و ریشه ی عدم تمرکز ام رو پیدا نمی کردم. و گفتم باید با توکل به الله ادامه بدم.
الان که ویدئو های آموزشی برنامه نویسی رو توی یوتوب می بینم خیلی سریع متوجه میشم مثل قبل لازم نیست همش تکرار کنم، یا برم مقاله های فارسی بخونم یا بدم گوگل ترنسلیت. از اون مشتری ام هم ممنونم که قبول نکرد و من رفتم زبان ام رو بهتر کردم.
انشالله آزمون اصلی رو به زودی توی اردیبهشت امسال 1402 با نمره عالی 8 میدم و بعد دوباره می نویسم، مراحل بعد شفاف و ساده است چون خداوند من رو هدایت میکنه به بهترین مسیر ها من با آرامش و تمرکز ادامه میدم.
سلام استاد عزیزم خانوم شایسته ی عزیز و همه ی عزیزان سایت من که خیلی لذت بردم از صحبت های دوست عزیزمون آقا رضا و استاد عزیز که بی نهایت زیبا صحبت های دوست عزیزمون رو بررسی کردن اونقدر این بررسی ها عمیق و باارزش بودن که اصلا یک بار گوش دادن کافی نیست بارها و بارها باید گوش کرد البته همه ی فایل های استاد یک بار براشون کافی نیست و از این فایل های مربوط به آقا رضا هم خیلی لذت بردم خداروشکر که هستین نمیدونم چرا کامنت نوشتن برام سخته اما میخوام بیشتر کامنت بذارم و کامنت های بقیه رو بخونم قبلا ی چندتا کامنت گذاشتم اما میخوام زود به زود بذارم از امروز شروع میکنم به امیدخدا
استاد من تو کارم مجدد به تضاد بر خوردم و احساسم بهم گفت دیگه بیشتر از این، این شرکت کار نکن
چون حقوقم رو نمیریختن و یک ماه نیم بود که اونجا بودم اتفاقی پول یک ماه رو برام واریز کردن اما هنوز 15 روز رو ندادن
خلاصه کنم که خیلی اول بهم ریختم چون قبل از اینکه این شرکت برم از خدا هدایت خواسته بودم که جایی برم که واقعا اوکی باشه و در زمینه هایی که میخوام متخصص بشم و مهارتم کامل بشه
و ظرف دو سه روز اینجا مشغول شدم که دیدم جالب نیست (البته اتاق جدا، پنجره بزرگ، کلی وسایل عالی شیک تو اتاق کارم، آبدارچی و حتی نرم افزار… همه همون بود که میخواستم) البته میدونم علت اینکه نمیتونم به مهارتهایی که میخوام راحت برسم چیه باورم هست که میگه اینها دست نیافتنی هست
و مجدد یه شرکت دیگه با من تماس گرفت و بعد مصاحبه گفتن اوکی هستی از اول اسفند قراره برم
خب خوبه اما همون روز مصاحبه که رفتم پشت میزم یه خانمی هم همکارم که از نظر رتبه خیلی پایین تر از من بود و مدام تیکه ها و حرفهایی میزد که یعنی تو چیزی بلد نیستی.
من آرامش و احترام تو محیط کار برام مهمه راستش یکم اذیت شدم ترسیدم اما من واقعا به رشته ام علاقه دارم و تدریس هم میکنم و باید مهارت هایی رو که میخوام کسب کنم تا تخصصم کامل بشه
خب صحبتهای استاد مدام تاکید داره برید تو دل ترسها، بترسید کافرید و به خدا توکل کنید درها رو باز میکنه حرکت کنید و…
و همچنین یاد آقای عطار روشن افتادم اونجایی که پاهاش از ترس میلرزید اما خودش رو محکم رو پیشخون مغازه نگه داشت و عمل کرد
استاد من دوشنبه یکم اسفند میرم سرکار جدید با همه نگرانی هام کنار میام و توکل میکنم برخدا هیچ کس قدرتی جز خدا نداره و میرم جلو هرچند که دست ودلم میلرزه اما حرکت میکنم دوست ندارم مثل گذشته از کسی بترسم هم به حقوقش احتیاج دارم هم عاشق کارم هستم
نتایج رو مینویسم
امیدوارم از این حالت یویو خارج بشم استاد و تمرکزم روی خواسته ها و سپاسگزاری بیشتر بشه
*برادران گل محمدی در برخورد با شرایط ناجالب دوربین تقلبی به جای ناراحتی از تضاداستفاده کردندو دیجی کالا زدن. روزای بد نرین تو در و دیوار، صراط المستقیم رو ول نکنین.
*نجواها رو با بمباران مثبت دیدن و شنیدن مهار کنید.
*توکل کنید و با ایمان بپرید تو دل ترساتون.
*با صبور بودن به دنبال ثروت پایدار باشید نه رقم و اعداد چون این یک روند بهبود و تغییر هست.
*تعهدات فریده امروز 27/11/1401
1.به مدت یک سال تو سایت هر روز باشم و کامنت بزارم و روی خودم کار کنم.
2.حتی از چای خوردن و لحظه لذت ببرم.
3.روی وزنم روند بهبود رو ادامه بدم. چون این برا من کمک به روند خلق ارزشم هست.
4.دکترامو پیگیر شم و بگیرم.
6. زبان انگلیسی خودم رو بهبود بدم.
7.روی درآمد زایی خودم از طریق هنر مربوط به جواهر یا علوم مربوط که مطالعه داشتم ادامه بدم.
روی بخشش خودم و عزت نفس و احساس لیاقت خودم کار کنم.
و سلامم به تمامی عزیزان همسفر و کسایی که کامنت رو مطالعه میکنند.
استاد ما هم در این جا هستیم برای تجربه زیبا و عالی تمامی جنبه های زندگی خودمون.
تعهد زیبا اقا رضا عزیز و ایمان داشتن اول به خدای خودش و دوم به تمامی حرف های استاد عزیز و نتایج هم که دیدیم. و منم چند وقت هست که به خودم تعهد دادم تک تک ایده هایی که قابل اجرا با شرایط من هست رو اجرا کنم.
سریال دیدنم شده فایل های سایت
کتاب خوندنم شده کامنت بچه ها که بی نظیره ها از نظر من کامنت بچها هم خودش دوره جدا حساب میشه.
ایمانم رو هر روز قوی تر میکنم هر روز تسلیم تر هر روز تمرکز بر زیبایی های بیشتر و ..در حال اجرا هستم.
یک نکته هم بگم شاید جالب باشع براتون.
مدتی که گفتم بشینم سریال سفر به دور امریکا ببینم و حتما کامنت بزارم (کامنت گذاشتن هم بخاطر اینکه تمرکز بالاتری به فایل داشته باشم و نکته ها و زیبایی ها رو حتما بنویسم) ذهن جوری ساخته شده بود که چند روز پیش خواهرم یک فیلم چند ثانیه از بارش برف برام فرستاد ناخوداگاه داخل همون چند ثانیه انقدر شکر گزاری و نکات زیبا دیدم فقط از چند ثانیه و بارش برف ساده اون هم بصورت ناخوداگاه این کار رو انجام دادم. وقتی فایل تموم شد یهو نگاه خودم کردم گفتم ببین فقط با دیدن چند قسمت و نکته برداری از سریال سفر به دور امریکا ذهن من دیگ خودش بصورت ناخوداگاه و سریع سپاسگزاری میکنه و زیبایی ها رو میبینه.
هر چقدر بیشتر روی خودم کار میکنم خیلی راحت و زیبا خودم میبینم تغییرات خودم رو و اون احساس عالی که بهم دست میده. سپاسگزار خداوندم.
دیدن الگو ها خیلی راحت تر باور های مارو قوی تر میکنه. حالا هر چقدر بیشتر الگو ببینم تغییر باور ها راحت تره.
استاد خیلی از تعهد ایمان باور و … حرف زدند خود من شخصا زیاد داخل وجودم این حرف وارد نمیشد تا اینکه این فایل دیدم وقتی از تعهد و مثال اقا رضا رو زد فهمیدم تعهد و ایمان و ..یعنی چی. استاد بسیار عالی این موضوع توضیح دادند.
من خودم یک مثال بزنم از خلق ارزش..
زمانی که دانشجو بودم استاد دانشگاه یک فردی سرکلاس اورد گفت این در زمینه تولید کود گیاهی این مسائل کار میکنه. اون فرد گفت برا اولین بار که این کود ها رو درست کردم خودم میرفتم برای گلخانه ها و ..این محصول رایگان میدادم و میگفتم اکه نتیجه گرفتید و دوست داشتید با من تماس بگیرید. خلاصه ..اون زمانی که سر کلاس برای ما صحبت میکرد محصول خودش رو به جز داخل ایران به کشور های دیگ هم میفرستاد. (باور ها عشق علاقه تعهد ایمان و ..بسیار زیاد)
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم خانم که همیشه درکنار شما کمک میکنن تا تو این مسیر از هدایت های خداوند بهره ببریم
خیلی لذت بردم این صحبت های آقا رضای عزیز و صحبت های تکمیل کننده شما استاد عزیز به تنهایی یه دوره هستش این چند تا فایل.
از خدا بی نهایت سپاسگذارم که تو این مسیر قرار گرفتم .
اینکه آقا رضا گفتن برای هر کاری همسرشون بهشون میگفتن اگر استاد عباسمنش بگه شما انجام میدی واقعا برای من همینطوره .
اگر همه دنیا در مورد هر موضوعی یک نظر داشته باشن حتی همسر و افراد نزدیک من ولی نظر شما یک چیز دیگه باشه شاید عقل من قبول نکنه ولی دل من با تمام وجود حرف و نظر شما رو قبول میکنه .
نمیدونم چرا انقدر صحبت های شما تو عمق وجود همه نفوذ میکنه . من هر بار مدتی از فایل های رایگان شما هم که استفاده میکنم تغیرات زیادی تو زندگیم میبینم.
متاستفانه ترمزهای مخفی زیاد تو زندگیم داریم اونطور که باید نتیجه نگرفتم ولی خیلی ته دلم میگه استفاده از فایل های رایگان کافی هست و باید دورهایی رو خریداری کنم که نتیجه بهتری تو زندگیم بگیرم
استاد بابت اینکه انقدر تو این مسیر وقت میذارید تا میلیون ها نفر استفاده کنن از شما بی نهایت سپاسگذار خداوند هستم
سلام بر استاد اگاه و توانمندم وتمامی دوستان با اراده وویژن دارم
تشکرمیکنم از اقا رضای عزیز که خیلی راحت وبا صداقت از تغییراتش درزندگیش گفت که کاملا برای من قابل لمس بودن من بسیار ازشمادرس گرفتم ،من مدت زیادیه دارم فایلهای رایگان رو گوش میکنم اولش دنبال باورکردن استاد بودم ببینم چه فرقی با بقیه دارن مدتها گذشت تا تونستم خیلی چیزها رو بفهمم ودلیل خیلی چیزها ومخصوصا اتفاقات زندگی خودم رو بفهمم واقعا این چند جلسه اقا رضا به عینه مسیر تکاملیشون رو برامون روشن کرد بی نهایت تحسینتون میکنم وبراتون ارزوی موفقیت روزافزون دارم
این اولین کامنت بنده است همیشه میخواستم کامنت بزارم ولی مقاومت داشتم ولی نمیدونم چرا درمقابل این فایل دیگه نتونستم مقاومت کنم ،استاد شما واقعا اگاه هستید واقعا خدابهتون توان وانرژی بده وانشاالله من هم بتونم مسیر شما رو دنبال کنم داخل این مدت 3ساله که دارم دنبالتون میکنم چشمهام تازه داره میبینه گوشهام داره میشنوه حسم داره کارمیکنه قبلش همش تکرار مکررات بود بی نهایت ازت ممنونم .الان هدایت شدم که اینجا یه ردپا ازخودم بزارم استاد من بینهایت خواسته دارم و رویاهام ازجلو چشمام نمیرن کنار ولی همیشه ترس داشتم ازاینکه نتونم رویاهام رو زندگی کنم حتی خیلی وقت پیش کلا ناامید وافسرده شده بودم تااینکه ازطریق دوستم با شما اشنا شدم استاد من میخوام اینجا یه تعهدی بدم اول این تعهد رو به خودم میدم که یادم بمونه هدفم چی بوده تعهد میدم ازاول دوباره فایل های رایگان رو گوش بدم وبا تمرکز تمام باورهای مناسب رو بنویسم و جایگزین باورهای مخرب خودم کنم و هرروز یک قدم به سمت اهدافم بردارم .وهمین امروز مثل هرسال که ارزوهام واهداف سالانه ام رو مینوشتم امروز هم هدف گذاری کنم ولی این دفعه با ارامش بیشتر و هدفهای بزرگتر و باورهای بزرگتر پیش برم تعهد بعدیم رو به استاد میدم من اگه ادعا دارم که شاگرد استاد عباسمنش هستم وایشون الگوی من هستن باید راه توحیدی استاد رو برم و نتیجه بگیرم و داخل عملم ثابت کنم عملکردم خودش میشه تبلیغ خودش میشه نتیجه ، باید اونقدر خودم رو قوی کنم که هیچ چیز نتونه ارامش ذهنیم رو بهم بریزه وهمین ارامش وتوکل به خدا کنارعملکردم به قوانین ثابت الهی همه چیز برام میاره خداوندرو شکرمیکنم وقتی به استادم هرچیزی رو خواسته داده به منم میده .خدایی که به استادم ثروت فراوان ،روابط عالی،ارامش ذهنی،مکان زندگی عالی،امکانات بی نظیر ،عشق بینظیر ،دوستان عالی و………. داده همون خدا به منم میده مهم اینکه که منم مثل استادم لیاقت داشتن تمامی این مواهب رو نشون بدم .وسپاسگذار خدواندم باشم .الان صدای اذان بلند شد اینم یه نشونه است الله اکبر
استاد واقعا دلم نمی خواست برای این قسمت هیچ کامنتی بنویسم
ولی به عنوان کسی که از سال 96 تشنه آموزش های شماست حق خودم دیدم از استادم سوال بپرسم و امید دارم در برنامه های بعدی به من و سایر دوستانم که در این حوضه کار می کنند پاسخ بدهید.
استاد من محصولات شما رو هر روز با جان و روحم گوش می دهم، استاد آنقدر نتایج گرفته ام که نجواهای ذهنی کمتر جرات می کنند به من بگویند دستاوردت چیست؟
مراحل زیادی را پیموده ام تا به امروز رسیده ام، هدایت های بسیار، دریافت های بسیار، استاد به نظر من شما بنیانگذار تدریس در این زمینه هستید و علت نتایج شما نزدیک بودن به خود واقعی تان است، هرگز ادا در نیاوردید، والله به صورت تصادفی شده است سایت های مشابه که اسم نمی برم دیده ام شاید در ظاهر خیلی فرق دارند، کت وشلوار، میز خاص، ولی سایت شما رنگ و بوی دیگری دارد.
و حالا می روم سراغ خودم
استاد من معامله گر نوپای بازارهای مالی هستم (سه سال شبانه روز)، دانه ای هستم که تازه با باورهای توحیدی پس از کلی گشت و گذار به این مسیر هدایت شده ام، استاد می خواهم کمی بیشتر توضیح دهم نمودار، آمار و دیتاها در مقیاسهای زمانی مختلف دیوانه ام می کنند، من حاضرم برای اهدافم جانم را بدهم، حالا استاد من می گوید این کارها خوبیت ندارد، ولی استاد یک درصد هم در نظر بگیرید هستند کسانی که تمامشان را پای آموزش و مطالعه در بازارهای مالی گذاشته اند، استاد من برنامه نویسی می کنم عقایدم را با زبان برنامه نویسی به بازار می فهمانم، آیا این خلق ارزش نیست، اینکه حتی وقت غذا خوردن دلت برای لپ تابت، چارت های رنگی زیبایش تنگ می شود، آیا این عشق محض نیست.
اینکه ساعت در کشورهای مختلف همچون سیدنی، توکیو، لندن و نیویورک را تجربه می کنی آیا این عشق نیست
آقای البروکس به عنوان پدر پرایس اکشن، آقای وارن بافت … آیا اینها ارزشمند نیستند.
استاد من شما را خیلی و خیلی قبول دارم، من با این آگاهی ها زندگی می کنم و نفس می کشم ولی این حرفهای شما در رابطه با بازارهای مالی تنها نجواهای من را پر رنگ و رنگ خدا را در ادامه مسیرم کمرنگ می کند.
من را خدا به این مسیر دعوت کرده و من به اعتبار او به دنیای معامله گری پا گذاشته ام، او به من هوش داده، علم داده و من با ایمان, عشق و از هوش خود تغذیه می کنم.
استاد من یک روز برای خدا ویژگی های بسیاری برای شغل خود نوشتم
گفتم می خواهم کارفرمای من تو باشی
گفتم طرف حسابم هم تو باشی
تمام من تو هستی خدای من
ثروت بغیر الحساب می خواهم
ثروتی که زندگی را زندگی کنم
هر روز پروانه ها در قلب من برقص آیند
نه اولین روز
نه دومین روز
با تغییر مدارم
با کار کردن روی باورهایم
بعد ازشش سال متوالی کارکردن و شاگرد شما بودن به این مسیر هدایت شدم بهتر است بگویم خدا من را دعوت کرده و من پذیرفتم
حالا استادی که آگاهی های نابی که دریافت می کند که خوراک هر روزه روح و جان من هستند
می گوید این راه خلق ارزش نیست
استاد من از شما سوال می پرسم
خوشحال کردن خودت
عزیزانت
خلق ارزش نیست
استاد من دانشجوی دکترا در رشته آب بودم
کسی که علم را به جای ثروت برگزید و گفت علم بهتر است
نتیجه علم این بود
پول شرکت در یک کلاس را نداشتم
پول یک ساندویچ
پول دوا دکتر
پول یه سقفی که بالا سرم باشه
اما من حالا تاجر هستم
اراده می کنم و برایم حاضر می شود
موجود می شود
راحت می سازم
می گویم خدایا دمت گرم
ثروت تو هستی
بازار تو هست
همه ما یک معامله گر درون داریم
کافیست فعالش کنیم
امضای رب من پای تک تک معاملات من است
دیوانه وار کارم را دوست می دارم
این کار مرا تشنه زندگی کردن کرده است
این کار به من موج سواری را آموزش داده است
این کار به من مسئولیت پذیری را آموزش داده است
از نظر من هم
سیگنال گرفتن
کپی ترید کردن حرام است
استاد الان تمام دنیای مادی در کامپیوتر خلاصه می شود
من هم از بستر کامپیوتر شما را ملاقات می کنم
الان دیگر پول فیزیکی معنی ندارد
و تمام کارت های الکترونیکی در خود میلیاردها پول جا داده اند
موبایل بانک ها
صرافی ها
شغل های آنلاین که هر روز گسترش می یابند
همه و همه
اما شما عدد کامپیوتر را معنی دار نمی دانید و می گویید این ارزشمند نیست پس چیست
اصلا کل این دنیا مجاز هست
من از شما به عنوان دانشجوی مکتب یکتاپرستی این انتظار را دارم
برای همه یک نسخه نپیچید
ما عاشق بازار های مالی هستیم
ساعت ها مطالعه می کنیم
یاد می گیریم
حرکت می کنیم
و مولد هستیم
نه یک شبه راه صد ساله رفتن
آهسته و پیوسته رفتن
ترس نداشتن
طمع نکردن
و این را هم دوست دارم بگویم
حرکت پول
خرید و فروش ارز کار ماست
با کمک رب الارباب حرکت می کنیم
خرید می کنیم
می فروشیم
و دنیا یک بازی بیش نیست
استاد لطفا شور و شعف
عشق من عاشق را سرکوب نکنید
تمام امید ایمان من
حرفهای شماست
از قانون سلامتی بگیر
جهانبینی توحیدی
راهنمای عملی دستیابی به رویاها
عشق و مودت
روانشاسی ثروت
12 قدم
اصول کسب و کار شخصی
کتابهای الکترونیکی
من نمی گویم از بازارهای مالی کناره خواهم گرفت چون این راه خودش را به من اثبات کرده و منهم لیاقت خود را ثابت کرده ام
پای عشقم با تمام سختی هاش مانده ام
ترس دارم
مثل همه شغل ها
اما از شما یاد گرفته ام
ایمان نقطه مقابل ترس است
نجوا دارم
اما هر روز روی خودم کار می کنم، کردم و خواهم کرد
با کمک خداوند
تا اخرین دم دست از آموزش یادگیری برنخواهم داشت
تا جایی که به این راه علاقه دارم ادامه خواهم داد
تا آخر دانشجوی شما هستم
ولی خواهش می کنم یک بذر نوپای عاشق که با کلی امید و ارزو پا به این عرصه گذاشته … و کلی هم نتیجه گرفته و تازه در ابتدای راه است (من بعد از 10 سال می توانم محکم تر از امروزم باشم هر چند تا به امروز هم کلی نتایج خلق کرده ام)
استاد مهربان من
من مریم ماهیم اما نهنگم آرزوست
الگوی من شما هستید در خواب سهام آمازون به شما الهام شده
شما در سال 96 قبل از بالا رفتن دلار عنوان کردید از دوستتان خواستید تمام سرمایه شما را به دلار تبدیل کنید
و بسیاری مثال های دگیر
پس شما خود از عملگرایان الهامات الله هستید
و این در حالی است که تک تک حرفهایتان را قبول دارم
هرگز به کسی باج نمی دهم برای من پول بسازد
من با هوش، استعداد خدادادی و افکارم سرمایه می سازم
سرمایه اصلی من آگاهی وجودم است
بازارهای مالی و هر شغل دیگر تنها یک وسیله است
و این در حالی است که هر کسی استعداد منحصر به فرد خود را دارد
سلام دوست هم سایتی عزیزم شما شبیه خواهر منین که تو بازار بورس داره فعالیت می کنه و عشق و علاقه و حتی رشته دانشگاهی اش هم همینه. خب به نظر من ها استاد نمی دونم ولی اینا رو برا من و یه سری گفتن که علاقه و زمینه خلق ارزشمون مربوط به بورس و اینا نیست در واقع من برا این رفته بودم بورس که پولم برام پول بسازه ولی خواهرم داره علم و یه سری حیطه های تخصصی خودشو می بره بالا که منم نمی دونم کلا چیه ولی این راه برا من بد بود چون دقیقا حرف استاد در موردم صدق می کرد. منم نمی دونم تو بازار و گردش سهام مالی و این چیزایی که حتی همشونم نمی دونم چه خلق ارزشی صورت می گیره چون علمی ندارم درباره خلق ارزش تو این حیطه ولی اگر شما و خواهرم یا وارن بافت( اینو چون می شناسم اسمشون رو) دارید خلق ارزش می کنین خب پس راهتون درسته. می گم من چون نمی دونم تو این زمینه ها دقیقا چه کار می کنن نمی دونم خلق ارزش مثلا وارن بافت چطور بوده، من فقط اومدم بورس پولم یهویی بره بالا نه علاقه نه علم و نه خلق ارزش. در حد نظر خودم بود. استاد گفتن ببیننین دقیقا من چی می گم این بورس و اینا رو بیشتر برا من گفتن که می خوام پولم پول بسازه حالا بازم خودتون ببینین این بازار مالی و این سهام من دقیقا حتی نمی دونم یعنی چی سهام از سهم میاد در همین حد و این چون جمعه یعنی سهم ها برا شما فرقی داره یا نه
من مغازه دار هستم و عاشق خرید و فروش کردن های سنتی، اینکه جنسی بخرم بزارم مغازه، مشتری بیاد ببینه پسند کنه و از من اونو بخره و من سود کنم، اصلا جریان حیات من این خرید و فروش کردنه و اصلا انگار توی گروه خونیه من نیست که تو بازارهای مالی فعالیت کنم، چندبار خواستم که استارت بزنم و منم وارد همچین بازارهای مالی بشم، ولی اونقدر دافعه داره در نظر من که حتی اقدام من به استارت زدن هم نرسیده، ولی خیلی ها رو دیدم که پولهای خوبی بدست آوردن، و در مقابل خیلی ها رو دیدم که خوب باختن، و خیلیها هستند که یربه یر هستند و سالها نه سودی و نه باختی آنچنانی داشتن، و در هرحال من مشتاق ورود به اینگونه بازارها نیستم، چون روح با اینمدل خرید و فروش و پولسازی سازگار نیست، انگار حوصله ام سر میره همینکه 2دیقه به سایت بازار نگاه میکنم، مقابل اون شور و اشتیاقی که شما دارید و موقع ناهار خوردن هم دلتنگ لب تاپ میشید، من انگار انداختنم تو یه قفس خیلی تنگ و تاریک توی همون 2 دقیقه اول.
ولی از کامنت شما و از مدل سوال کردن، درخواست کردن، و حرف خودتون رو زدن خیلی لذت بردم، و چقدر سرتون بالا بود و این سوال رو با اعتماد و اطمینان پرسیدین.
و منم دوس دارم استاد یه جایی، سر موقعش، یه فایلی، دوره ایی، این سوال رو پاسخ بدن انشالله.
هرچند که بقول استاد:” افرادی که سوال میپرسن بعد از مدتی با بزرگتر شدن ظرف وجودیشون و دریافت آگاهیهای بیشتر خود به خود به پاسخ میرسند، و من گاها علت اینکه پاسخ نمیدم، چون مطمعنم در آینده خودش پاسخ رو پیدا میکنه، ولی الان زوده، حتی اگه من پاسخ بدم، اون فرد بعلت عدم طی تکامل پاسخ رو میشنوه ولی نمیگیره.”
دوست عزیز پیشنهاد میکنم این سوال رو توی عقل کل هم بپرسید تا از نظرات دوستان هم استفاده کنیم.
{{هرچند که بقول استاد:” افرادی که سوال میپرسن بعد از مدتی با بزرگتر شدن ظرف وجودیشون و دریافت آگاهیهای بیشتر خود به خود به پاسخ میرسند، و من گاها علت اینکه پاسخ نمیدم، چون مطمعنم در آینده خودش پاسخ رو پیدا میکنه، ولی الان زوده، حتی اگه من پاسخ بدم، اون فرد بعلت عدم طی تکامل پاسخ رو میشنوه ولی نمیگیره.”}} دقیقا همینطوره.اوایل که محصول روابط را خریده بودم سوالات عجیبی از استاد پرسیده بودم . این را دیشب با بررسی کامنتهای خودم متوجه شدم . اینقدر سوالات سطح پایین و کاملا مشخص بود به هیچ عنوان قانون را درک نکرده بودم و عزت نفس به شدت پایینی داشتم و بسسسیار محتاج احترام و عزت و…. خیییلی خوشحالم که کامنتهای قبلیم موجوده و میتونم متوجه بشم که خداراشکر پیشرفت کردم.
بهتون تبریک میگم که باوجود اینکه زمان زیادی نیست دانشجوی این سایت هستین و جوان هم هستین مطالب را عالی درک کردین.
برای شما و تمامی دوستان آرزوی موفقیت روزافزون در تمام جنبه های زندگیتون را دارم.
چقدر این فایل پراز آگاهی بود نمیدونم از کجا شروع کنم واقعا..
اول یه تشکر از آقا رضا بکنم بابت این فایل فوق العاده که اگه بدونید چقدر به من کمک کرد فایل های شما…چقدر تکاملتون قشنگ بود…چقدر ایمانتون قوی هست…چقدر خوب ثروت خلق میکنید…هزارانو هزاران بار مبارکتون باشه ماشین فوقالعادتون هزاران بار مبارک باشه خونه قشنگتون هزاران بار مبارکتون باشه گوشی آیفونی که گرفتین و هزاران و هزاران بار تمام ثروتتون مبارکتون باشه…
من خودمم دختر دارم منم مثل شما همش تصور میکردم بچم دختره رنگ پوستش اینطوریه چشماش اینطوریه خیلی بانمکه حتی شخصیتشم فکر میکردم و باورتون نمیشه همونی شده که من میخوام با اینکه تازه 6 ماهشه…
بازم خسته نباشید واقعا زحمت کشیدین وقت گذاشتین و ارزش قائل شدین برای ما تا نمونه ی خوبی باشین..
استاد عزیزم من اخر دیوانه میشم از دست شما من دیگه رد دادم از این همه آگاهی وااای خداروشکر که تو مدارش هستم این فایل هارو میبینم…
استاد جان چقدر قشنگ صحبت میکنید وقتی اینطوری جدی حرف میزنید واقعا میخ میشم به گوشی تمام تنم انگار داره میجوشه احساس میکنم الان منفجر میشم از این همه آگاهی ناب….
نمیدونم چی بگم واقعا الان یه تایمی هست که دستم رو کیبورده ولی نمیتونم حرف بزنم اصلا نمیاد حرفم اخه چی دارم بگم در مقابل شما مگه حرفیم باقی میمونه شدم مثل دخترم که هی سعی میکنه حرفه بزنه لباشو هی تکون میده ولی اخرش یه صدای بلند ازش درمیاد منم اونطوری شدم هی لبامو باز میکنم که یه چیزی بنویسم ولی نمیتونم دلم میخواد منفجر بشم…
چقدر میتونه یه ادم انقور تأثیر گذار باشه چقدر میتونه یه آدم انقدر خالصانه حرف بزنه و ساده..
استاد میخوام یه چیزی بگم خوشحال بشین..
من الان هیچ شغلی ندارم اما در دوره بارداری رفتم یه حرفه ای یاد گرفتم انقدر دوسش داشتم که نه باردار بودنم و نه هیچ چیز دیگه ای جلو دارم نبود تا اخرش رفتم و مدرکمم گرفتم.. تصمیم این بود که تا یکسالگی بچم صبر کنم تا کمی روبه راه بشه و راحت تر در نبودم بمونه بعدش مشغول به کار بشم…
یکم که گذشت دیدم نمیتونم یکسال خیلی زیاده با خودم تصمیم گرفتم که به غذا خوردن که بیوفته من میرم سرکار و الان کم کم شروع کرده و ایشالا میخوام در سال جدید پرانرژی مشغول بکار بشم و ثروت خلق کنم و برای اولین بار مستقل از نظر مالی بشم…
اما یه چیزی که میدونم خیلی خوشحال میشید اینکه من الان خیلی دارم خودمو و باورمو آماده میکنم برای سال جدید و کسب و کارم و خداروشکر مدار مالیم عالیه یه چند وقتی بود با خودم میگفتم دوست دارم پول های میلیونی بیاد تو حساب شده حتی 1 میلیون و دوست ندارم تموم بشه دیگه دلم نمیخواد موجودی کارتم صفر بشه و شاید باورتون نشه یکبار اوایل ماه 3 تومن اومد حسابم که یک تومنش با عشق برای همسرم کت خریدم و بقیش تو حسابم بود با خودم گفتم این ماه تموم میشه و من یک تومنش میمونه تو حسابم و اتفاقی که افتاد دو روز پیش دو تومن دیگه ام اومد تو حسابم و من عشق کردم واقعا لذت میبرم از اینک انقدر مدار مالی عالی دارم که هنوز نرفتم سرکار این پول ها میاد تو حسابم و تااااازه سر ماهم قراره دوباره 3 میلیون و 500 دوباره واسم واریز بشه واااای استاد نمیدونید چقدرررر خوشحالم از این پول هایی که به سمتم میاد…
از همه اینا باور نکردنی تر اینکه این پول ها از طرفی همسری میاد که چند ماه پیش ماهیانه من که فقط 700 تومن بود قطع کرد گفتم نمیتونم بدم و منم اصلا ناراحت نشدم به خودم گفتم اشکال نداره من به زودی قراره خودم ثروت خلق کنم….
وااای خدا الان قلبم از این همه انرژی ایست میکنه..
عاشقتونم استاد عاشقتونم
اجازه بدین خدافظی کنم چون دیگه نمیتونم دارم منفجر میشم از این همه آگاهی دیگه نمیتونم بنویسم…
خیلی خیلی خوشحال شدم و خدارو شکرکردم که شما تونستید به اینهمه موفقیت دست پیدا کنید و از همه مهمتر احساس عالی که دارین و توی نوشته پراحساستون این احساس خوب و شور و شوق و اشتیاق داره موج میزنه.
خدارو شکر، انشالله که هرروز دلتون شادتر لبتون خندانتر و دلتون آرامتر باشه و خوشبختی رو در لحظه لحظه زندگیتون لمس کنید.
جسارتا؛ با عرض پوزش، توی متنتون به یک باور مخرب، که میتونه ترمز باشه، متوجه شدم، بخدا دو سه بار خواستم بنویسم بعد منصرف شدم، تا اینکه تصمیم گرفتم بنا به وظیفه هم مکتب بودم عرض کنم.
حمل بر خودستایی و سوپردانا دونستن خودم نزارید
شما فرمودین اول منتظر بودم دخترم یکساله بشه بعد، که بعدا تصمیم گرفتین به غذا خوردن بیوفته بعد، شاید این باور شما رو خیلی از مسیر منحرف نکنه و نهایتا یکسال از شروع و استارت زدن کارتون عقب بیوفتین، ولی این نوع طرز فکر میتونه یک ترمز باشه، و شناختن و ریشه کن کردن چنین طرز فکری شما رو در آینده از شر خیلی ترمزها نجات خواهد داد.
“بزار فلان کار بشه ، بعدا …”
استاد فرمودن: توی همون سن، توی همون موقعیت، توی همون شهر، با همون همسر و بچه و پدر و مادر، با همان امکانات، هر جایی که هستی، شروع کن، همین الان شروع کن، نگو بزار از شنبه، از سال بعد، وقتی بچه ام بزرگتر شه، وقتی فلان مدرکم اومد و…، از همونجا از همون لحظه با همان امکاناتی که داری استارت بزن و از خدا بخواه که تو رو هدایت کنه و …
بنظر من طبق آموزههای استاد عزیزم، بهتر این میتونه باشه، همین الان با وجود اینکه یکماه و خورده به پایان سال مونده، بچه کوچیک دارین، شاید سرمایه ندارین یا کمه و شایدم شکر خدا دارین، شاید خونه رو ریختین و دارین خونه تکونی میکنین، در هر شرایطی که هستین، توی دفترتون بنویسین امروز 27بهمن 1401 شروع اولین روز کاری من، و از خداوند از همین الان هدایت بخواین، بعد ادامه کارهای روزمره…
یعنی نگین بزار این کارو تموم کنم بعد، بزار حداقل از شنبه، چون برای خداوند رحمان و رحیم، شنبه، سال بعد، فلان موقع، معنی نداره، در رحمت الهی همیشه و هرلحظه بازه، بخواهید تا داده شود.
خدایا ممنونم از این هدایت خدایا ممنونم که همیشه مسیر بهم نشون میده و نشونه میفرستی خدایا ممنونم از اینکه به درخواستم پاسخ دادی…
آقا جمال عزیز سپاسگزارم از اینکه بین گفتن و نگفتن شما گفتن انتخاب کردین خیلی منتظر نشونه بودم خیلی خیلی…
خداروشکر بابت راهنمایی که کردین حق با شماست من نباید بهونه بیارم وقتی کامنت شمارو خوندم بلافاصله به یکی دوجا زنگ زدم برای همکاری با سالنشون…
فقط یه سوالی ذهنمو درگیر کرده اونم اینکه من دوست داشتم خودم مستقل شروع به کار کنم برای خودم جایی رو اجاره کنم و شروع کنم دوست نداشتم به سالن های مختلف قرارداد ببندم چون اولا که اونا یک یک تایم مشخصی دارن و احتمالا میگن دو شیفت بیا و ازهمه اینا مهمتر یک درصدی از درآمدم رو میگیرن حالا من این وسط موندم از کجا شروع کنم آیا خودم مستقل باشم که خیلیم دوست دارم یا اینکه از اون هزینه هایی چون اجاره جا تهیه میز و… صرف نظر کنم و با یک سالن همکاری کنم بعد از یک مدت که گذشت بعدا مستقل بشم؟؟؟
ای دادِ بیداد، من کی باشم که بخوام جسارت کنم و یکی رو راهنمایی کنم، من خودم اومدم اینجا دنبال راهِ چاره برای مسائل و ناخواسته هام، اومدم دنبال هدایت گرفتن.
ولی باز به رسم ادب، چون فرمودین اگه مطلبی به ذهنم بیاد عرض کنم.
خواستم آموزههای استاد رو دوباره بازگو کنم، که اگه احیانا یادتون رفته باشه، یادآوری بشه براتون.
استاد عزیزم توی آموزه هاش به صراحت فرمودن که شریکی کار نکنیم، شریک شدن با کسی جهت شروع کار خودش از شرک میاد، نمیخوام زیاد سرتون رو درد بیارم، خلاصه اینکه استاد فرمودن توی کارهاتون با خدا شریک بشین، چطوری؟ اینکه مثلا بگین، خدایا، کار رو رفتم یاد گرفتم، حالا از من جاشو تو بهم بده، یا مثلا خدایا کار از من مشتری رو تو برسون و …، و اینکه فرمودین نظرتون اینه که مستقل کار کنین، خیلی عالیه.
از طرفی شما نمیفرماین که شریک شدین، میگین میخوام توی یه سالن دیگه برای شخصی کار کنم و درصدی از پولم رو هزینه کنم و بدم به ایشون، بنظرم من این برای شروع کار میتونه قدم اول باشه، چرا که نه؟ محل و امکانات آماده، مشتری آماده، و فقط کافیه استارت کار رو بزنین، پول میاد، و مسلما واسه کسب درآمد هزینه کردن کار نامعقولی نیست، اگه خودتونم جا و امکانات فراهم کنین بی شک اجاره و هزینه هایی دارین، درضمن وقتی از خدا هدایت میخوایم، و ایمان داریم راهی که میریم خداوند نشونمون داده، با طیب نفس، با اعتماد مضاعف قدم بردارین، میدونین میخوام چی بگم؟
اینکه تصمیم گرفتین فعلا یک جایی مشغول به کار شین، چه بسا مسیر درست هم همینه، یجورایی کارآموزی، یجورایی آشنا شدن با محیط کاری، یجورایی آشنا شدن با بینهایت مسائلی که در کار میتونه باشه، و چقدر عالی که یک استادکاری همراه شما باشه و در اول کار بیشتر یادبگیرید و با کوله باری پر از تجربیات ، سالن خودتون رو افتتاح کنید، این خیلی بهتر خواهد بود تا اینکه صفرکیلومتر یکی بخواد بیزینس خودشو راه بندازه.
بقول استاد وقتی یک کتابی رو میخونیم، یعنی ما با هزینه کردن اندکی پول، 40سال تجربیات یک نویسنده رو میخریم و میخونیم، الان شمام همینجور به قضیه نگاه کن با دادن اندکی از درآمدتون از تجربیات، مشتریها، امکانات، خط مشی ها و و و … یک استاد کار بهره میبری و هر روز ارزشمندتر ، پربارتر ، آگاهتر میشی، و هنگام افتتاح محل خودتون، شما فرق زیادی خواهید داشت با امروزتون.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان عزیز
خیلی لذت بردم از فایل آقای رضا عزیز که با ایمان و عشق قدم برداشته و حرکت کرده و خدارو صدهزار مرتبه نتایج عالی گرفته.
من الان در وسط راهم هستم و میخوام بنویسم که ثبت باشه، که البته دیروز یک حسی بهم میگفت بنویسم ولی خب امروز یک هو شد.
من برنامه نویس ام و نتونستم در برنامه نویسی نتایج خوب و عالی خلق کنم که بعد از 8 سال کار بتونم خونه ایی داشته باشم. بعد همه میگفتن اصلا ول کن برنامه نویسی رو، بخصوص پدر و مادرم و بقیه خونواده. ولی من با توجه به آموزش هایی که از استاد گرفته بودم میگفتم نه، دلیل این نیست، اگر من توی این موفق نشم هیج کجا موفق نمیشم.
سال 98 بود که شرکت ام رو جمع کردم . توی ایران، یک پروژه از یک شرکت نرم افزاری دیگه که اونم هدایتی بود گرفتم و انجام دادم و رفتم ترکیه برای کار توی گردشگری که دیدم من همه چیز رو به شکل برنامه می بینم اصلا برای همه چیز انگار میخوام برنامه بنویسم.
بعد یک روز توی کافه بودیم توی استانبول به رفیقم گفتم من درهای باز توی زندگیم انگار دارم، اینا باید بسته بشن. درهای باز رو ببند یک حسی بهم میگفت انجام بده.
سال 1400 شهریور ماه به خاطر همون پروژه ام برگشتم ایران و تهران، گفتم باید این رو تموم کنم، اون تیمی هم که اول تشکیل داده بودم رفتن. تک و تنها نشستم پای پروژه و 5 ماه لیزری میرفتم. پروژه درصدی بود و مشتری من اول گفت 700 تا مشتری دارم و بعدش کلا 15 تا با قیمت خیلی پایین می فروختن. منم اعتراض نکردم، گفتم خدا به من گفته بشین تموم کن و من تسلیم ام. بهمن ماه 1400 که کارم تموم شد به مشتری ام طبق حسی که بهم گفته میشد گفتم ماهی 20 تومن میگیرم، شما اون سقف رو پر کردی که اوکیه، نکردی هم من متضرر نشم چون واقعا بهم فشار اومده بود. نرم افزاری که هر نسخه اش حداقل 50 تومن بود رو 10 تومن میفروخت و میگفت بازار نیست و من میدیدم هیچ تلاشی برای فروش نمی کردن اصلا برنامه ایی نداشتن. بعد از پیشنهاد من گفت نه من این رو قبول ندارم. و اینقدر نمی تونم بدم میتونم یک مبلغ کمتر بهت بدم به عنوان آب باریکه داشته باش و بعد با ما هم همکاری بکن .
یک حسی بهم میگفت حسین بز ات رو بکش.(داستان بز معروفه حالا تحقیق کنید بعدا) منم با خودم گفتم مگه قراره تو روزی من رو بدی؟ خدا میده، گفتم این مبلغی که پیشنهاد دادم واقعا مبلغی نیست، این نرم افزار حاصل 8 سال سابقه من هست و… منم رد کردم.
من توی گذشته، کار ناتموم زیاد داشتم و کلی کار همزمان انجام میدادم، توی 3 سال شرکت ام 10 تا بیزینس مختلف رفتم و شریک شدم و همش هم شکست خوردم. چون مشرک بودم.
دوباره نجوا اومد که تو اگه میخوایی توی برنامه نویسی بیشتر عمیق بشی، بشین آیلس ات رو بگیر. منم گفتم چشم.توی کل سال 1401 یک کار خدا از یک مشتری دیگه ام بهم پیشنهاد داد که خرج ام رو میداد و گفتم باید زبان ام رو به بالاترین سطح ارتقا بدم و الویت رو فقط گذاشتم زبان.بعد توی ماه رمضون 1401 رفتم شمال توی ویلامون نشستم خوندن و میدیدم من تمرکز ندارم. که اینم با 4 روز روزه سکوت توی جمع فهمیدم که اونم هدایتی بود.
بعد رفتم پیش روانپزشک و گفتم من موقع درس خوندن حس میکنم تمرکز ندارم و حتی موقع صحبت حرف زدن هم یادم میرفت چون ذهن ام همزمان داشت به چند جا فکر میکرد. اون من رو به نروتراپی معرفی کرد. بعدا توسط دستگاه نقشه مغزی متوجه شدم که دلیل عدم تمرکز من یک مورد جالب هست به نام ADHD که در افراد پیش فعال اتفاق میافته که این هم ژنتیک هست ولی اگر نسبت بهش آگاهی پیدا کنی و یک سری تمرین ها انجام بدی می تونی غلبه کنی.( از استاد میخوام راجع به این AHDH در صورت صلاح دید صحبت کنن چون فکر میکنم خیلی از بچه ها به صورت ناخواسته درگیر این هستند)
من ریشه عدم موفقیت خودم رو فهمیدم عدم تمرکز به دلیل ADHD
داشتم بال در میاوردم که خداروشکر من بالاخره دلیل رو فهمیدم. وقتی تسلیم هدایت های مرحله به مرحله میشیم اتفاق ها به صورت طبیعی رخ میدن. من جلسات رو رفتم و زبان ام رو تمرکزی خوندم و دی ماه امسال رفتم ماک دادم نمره speaking ام 6 شد که براش هر روز تلاش میکنم تا به 7.5 برسونم.
در طول امسال کلی خونواده ام مسخره ام کردن، پدرم کارمند دولتی بود و بازنشسته شد و گفت بیا برو جای من کار کن، ولی قبول نکردم. حس ام میگفت نه. بعد پدرم کل خونواده رو پر کرده بود و هر جا ما میرفتیم داستان همین بود، هی میومدن نصیحت و …. ولی یک نفر من رو باور داشت اونم عموم بود که کار آزاد میکنه و موفق هستش. اون میگفت زبان رو برو. درست میشه.
من هر چی برمیگشتم به عقب نگاه میکردم، میدیدم مسیر درست بوده چون اگر این مسیر رو نمی اومدم تا آخر عمر هم شاید لنگ لنگ میزدم و ریشه ی عدم تمرکز ام رو پیدا نمی کردم. و گفتم باید با توکل به الله ادامه بدم.
الان که ویدئو های آموزشی برنامه نویسی رو توی یوتوب می بینم خیلی سریع متوجه میشم مثل قبل لازم نیست همش تکرار کنم، یا برم مقاله های فارسی بخونم یا بدم گوگل ترنسلیت. از اون مشتری ام هم ممنونم که قبول نکرد و من رفتم زبان ام رو بهتر کردم.
انشالله آزمون اصلی رو به زودی توی اردیبهشت امسال 1402 با نمره عالی 8 میدم و بعد دوباره می نویسم، مراحل بعد شفاف و ساده است چون خداوند من رو هدایت میکنه به بهترین مسیر ها من با آرامش و تمرکز ادامه میدم.
یا حق
سلام استاد عزیزم خانوم شایسته ی عزیز و همه ی عزیزان سایت من که خیلی لذت بردم از صحبت های دوست عزیزمون آقا رضا و استاد عزیز که بی نهایت زیبا صحبت های دوست عزیزمون رو بررسی کردن اونقدر این بررسی ها عمیق و باارزش بودن که اصلا یک بار گوش دادن کافی نیست بارها و بارها باید گوش کرد البته همه ی فایل های استاد یک بار براشون کافی نیست و از این فایل های مربوط به آقا رضا هم خیلی لذت بردم خداروشکر که هستین نمیدونم چرا کامنت نوشتن برام سخته اما میخوام بیشتر کامنت بذارم و کامنت های بقیه رو بخونم قبلا ی چندتا کامنت گذاشتم اما میخوام زود به زود بذارم از امروز شروع میکنم به امیدخدا
سلام استاااد و دوستان
استاد من تو کارم مجدد به تضاد بر خوردم و احساسم بهم گفت دیگه بیشتر از این، این شرکت کار نکن
چون حقوقم رو نمیریختن و یک ماه نیم بود که اونجا بودم اتفاقی پول یک ماه رو برام واریز کردن اما هنوز 15 روز رو ندادن
خلاصه کنم که خیلی اول بهم ریختم چون قبل از اینکه این شرکت برم از خدا هدایت خواسته بودم که جایی برم که واقعا اوکی باشه و در زمینه هایی که میخوام متخصص بشم و مهارتم کامل بشه
و ظرف دو سه روز اینجا مشغول شدم که دیدم جالب نیست (البته اتاق جدا، پنجره بزرگ، کلی وسایل عالی شیک تو اتاق کارم، آبدارچی و حتی نرم افزار… همه همون بود که میخواستم) البته میدونم علت اینکه نمیتونم به مهارتهایی که میخوام راحت برسم چیه باورم هست که میگه اینها دست نیافتنی هست
و مجدد یه شرکت دیگه با من تماس گرفت و بعد مصاحبه گفتن اوکی هستی از اول اسفند قراره برم
خب خوبه اما همون روز مصاحبه که رفتم پشت میزم یه خانمی هم همکارم که از نظر رتبه خیلی پایین تر از من بود و مدام تیکه ها و حرفهایی میزد که یعنی تو چیزی بلد نیستی.
من آرامش و احترام تو محیط کار برام مهمه راستش یکم اذیت شدم ترسیدم اما من واقعا به رشته ام علاقه دارم و تدریس هم میکنم و باید مهارت هایی رو که میخوام کسب کنم تا تخصصم کامل بشه
خب صحبتهای استاد مدام تاکید داره برید تو دل ترسها، بترسید کافرید و به خدا توکل کنید درها رو باز میکنه حرکت کنید و…
و همچنین یاد آقای عطار روشن افتادم اونجایی که پاهاش از ترس میلرزید اما خودش رو محکم رو پیشخون مغازه نگه داشت و عمل کرد
استاد من دوشنبه یکم اسفند میرم سرکار جدید با همه نگرانی هام کنار میام و توکل میکنم برخدا هیچ کس قدرتی جز خدا نداره و میرم جلو هرچند که دست ودلم میلرزه اما حرکت میکنم دوست ندارم مثل گذشته از کسی بترسم هم به حقوقش احتیاج دارم هم عاشق کارم هستم
نتایج رو مینویسم
امیدوارم از این حالت یویو خارج بشم استاد و تمرکزم روی خواسته ها و سپاسگزاری بیشتر بشه
استاد ممنون بابت همراهیتون
سلام به استاد عزیزم
سلام به آقا رضای نازنین
سلام به همه عزیزانی که در این سایت الهی حضور دارند و در حال دریافت آگاهی های ناب هستند
و سلام به شما دوست عزیز
کامنت زیبای شما را خواندم عالی بود. درود بر شما
من هدایت شدم که جواب شما را بدم، پیشنهاد میکنم قانون سلامتی از سایت استاد تهیه کنید ایمان دارم به زودی به خواسته دلتون میرسید
خدایا شکرت به خاطر وجود پربرکت شما استاد بزرگوار
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و آقای عطار روشن و همه اهالی بهشت
اینا تمام نکاتی بود که من از این فایل متوجه شدم.
*سراغ کار عجیب و غریب نباشید، از همونجایی که هستید شروع کنید رشد کنید. قدم به قدم ادامه بدید
* برا بزرگ کردن ظرفمون برا دریافت نعمت باید شخصیت خودمون رو بهبود بدیم
*نقش خودمونو رو برای تغییرات پر رنگ ببینید چون خدا عادله و قوانین ثابت داره پس خودم باید تغییر کنم.
* ترس ها رو ببین ولی حرکت کن چون خدا به اندازه ی شجاعت و تغییر ما درها رو باز می کنه.
*قبل از نتایج مالی، تغییرات درونی و شخصیتی اتفاق میفته که قابل دیدن نیست مثل روزای اول آقا رضا، تکاملی برو تو مسیر بهبود و رشد
* ما هر کدوم تو زمینه های مختلف قادر به خلق ارزش هستیم. دست از بورس و ارز و وام و قرض اینا بردار چون اینا یعنی اعلام بی عرضگی به جهان
*همه دنبال خوشبختی، ثروت، روابط فوق العاده، اونی که قانون ها رو بدونه و رعایت کنه و رشد کنه به این چیزا می رسه.
عجله نکن چون عجله مثل ترس و نگرانی هست مثلذ عدم ایمان و توکل هست، آدم مومن عجله نداره چون آرومه، عجله کار شیطونه.
*دلار بره بالا بیاد پایین هیچی برا آدمی که داره خلق ارزش می کنه مهم نیست چون ارزشمنده.
*نخواین یه شبه میلیاردر شید از مسیر لذت ببرید. به اندازه حرکت ما خدا درآ رو باز می کنه.
* هرچه خوشبخت تر بشیم تو هر زمینه ای نزد خدا عزیزترین.
*میوه های درخت تلاش و خلق ارزش استاد و آقا رضا ریشه هاش تو دل علایق و تکامل و رشد و تغییر و ثبات و حرکت به جلو است.
*شرک نداشته باشید نمیشه شرایط اینه، فلانی نمی ذاره….
* برا خودتون چالش بزارید و هر
روز بهتر از دیروز شوید.
*برادران گل محمدی در برخورد با شرایط ناجالب دوربین تقلبی به جای ناراحتی از تضاداستفاده کردندو دیجی کالا زدن. روزای بد نرین تو در و دیوار، صراط المستقیم رو ول نکنین.
*نجواها رو با بمباران مثبت دیدن و شنیدن مهار کنید.
*توکل کنید و با ایمان بپرید تو دل ترساتون.
*با صبور بودن به دنبال ثروت پایدار باشید نه رقم و اعداد چون این یک روند بهبود و تغییر هست.
*تعهدات فریده امروز 27/11/1401
1.به مدت یک سال تو سایت هر روز باشم و کامنت بزارم و روی خودم کار کنم.
2.حتی از چای خوردن و لحظه لذت ببرم.
3.روی وزنم روند بهبود رو ادامه بدم. چون این برا من کمک به روند خلق ارزشم هست.
4.دکترامو پیگیر شم و بگیرم.
6. زبان انگلیسی خودم رو بهبود بدم.
7.روی درآمد زایی خودم از طریق هنر مربوط به جواهر یا علوم مربوط که مطالعه داشتم ادامه بدم.
روی بخشش خودم و عزت نفس و احساس لیاقت خودم کار کنم.
ممنونم که کامنت مو خوندی.
*
سلام فریده جانم
چقدر عالی نوشتی چقدر باورهای خوبی رو تو کامنت آورده بودی باید کپی کنم ویس کنم و هر روز تکرارش کنم تا باور سازی اتفاق بیفته
و چقدر تعهدات عالی بود دعا میکنم هر روز در حال لذت بردن از لحظه لحظه زندگیت باشی
دعا میکنم که خدا درک هدایتهای لحظه به لحظه شو شامل حالمون کنه
دعا میکنم سال بعد بیای و بکیربه کل تعهداتت عمل کردی آرزو میکنم غرق در حال خوب ،تعهد، تقوا ،صبر،تسلیم بودن در محضر خداوند باشی
به نام خالق تمام زیبایی ها
سلام به استاد و خانوم شایسته عزیز
و سلامم به تمامی عزیزان همسفر و کسایی که کامنت رو مطالعه میکنند.
استاد ما هم در این جا هستیم برای تجربه زیبا و عالی تمامی جنبه های زندگی خودمون.
تعهد زیبا اقا رضا عزیز و ایمان داشتن اول به خدای خودش و دوم به تمامی حرف های استاد عزیز و نتایج هم که دیدیم. و منم چند وقت هست که به خودم تعهد دادم تک تک ایده هایی که قابل اجرا با شرایط من هست رو اجرا کنم.
سریال دیدنم شده فایل های سایت
کتاب خوندنم شده کامنت بچه ها که بی نظیره ها از نظر من کامنت بچها هم خودش دوره جدا حساب میشه.
ایمانم رو هر روز قوی تر میکنم هر روز تسلیم تر هر روز تمرکز بر زیبایی های بیشتر و ..در حال اجرا هستم.
یک نکته هم بگم شاید جالب باشع براتون.
مدتی که گفتم بشینم سریال سفر به دور امریکا ببینم و حتما کامنت بزارم (کامنت گذاشتن هم بخاطر اینکه تمرکز بالاتری به فایل داشته باشم و نکته ها و زیبایی ها رو حتما بنویسم) ذهن جوری ساخته شده بود که چند روز پیش خواهرم یک فیلم چند ثانیه از بارش برف برام فرستاد ناخوداگاه داخل همون چند ثانیه انقدر شکر گزاری و نکات زیبا دیدم فقط از چند ثانیه و بارش برف ساده اون هم بصورت ناخوداگاه این کار رو انجام دادم. وقتی فایل تموم شد یهو نگاه خودم کردم گفتم ببین فقط با دیدن چند قسمت و نکته برداری از سریال سفر به دور امریکا ذهن من دیگ خودش بصورت ناخوداگاه و سریع سپاسگزاری میکنه و زیبایی ها رو میبینه.
هر چقدر بیشتر روی خودم کار میکنم خیلی راحت و زیبا خودم میبینم تغییرات خودم رو و اون احساس عالی که بهم دست میده. سپاسگزار خداوندم.
دیدن الگو ها خیلی راحت تر باور های مارو قوی تر میکنه. حالا هر چقدر بیشتر الگو ببینم تغییر باور ها راحت تره.
استاد خیلی از تعهد ایمان باور و … حرف زدند خود من شخصا زیاد داخل وجودم این حرف وارد نمیشد تا اینکه این فایل دیدم وقتی از تعهد و مثال اقا رضا رو زد فهمیدم تعهد و ایمان و ..یعنی چی. استاد بسیار عالی این موضوع توضیح دادند.
من خودم یک مثال بزنم از خلق ارزش..
زمانی که دانشجو بودم استاد دانشگاه یک فردی سرکلاس اورد گفت این در زمینه تولید کود گیاهی این مسائل کار میکنه. اون فرد گفت برا اولین بار که این کود ها رو درست کردم خودم میرفتم برای گلخانه ها و ..این محصول رایگان میدادم و میگفتم اکه نتیجه گرفتید و دوست داشتید با من تماس بگیرید. خلاصه ..اون زمانی که سر کلاس برای ما صحبت میکرد محصول خودش رو به جز داخل ایران به کشور های دیگ هم میفرستاد. (باور ها عشق علاقه تعهد ایمان و ..بسیار زیاد)
واقعا دیدن این الگو ها بسیار ما رو قوی تر میکنه.
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم خانم که همیشه درکنار شما کمک میکنن تا تو این مسیر از هدایت های خداوند بهره ببریم
خیلی لذت بردم این صحبت های آقا رضای عزیز و صحبت های تکمیل کننده شما استاد عزیز به تنهایی یه دوره هستش این چند تا فایل.
از خدا بی نهایت سپاسگذارم که تو این مسیر قرار گرفتم .
اینکه آقا رضا گفتن برای هر کاری همسرشون بهشون میگفتن اگر استاد عباسمنش بگه شما انجام میدی واقعا برای من همینطوره .
اگر همه دنیا در مورد هر موضوعی یک نظر داشته باشن حتی همسر و افراد نزدیک من ولی نظر شما یک چیز دیگه باشه شاید عقل من قبول نکنه ولی دل من با تمام وجود حرف و نظر شما رو قبول میکنه .
نمیدونم چرا انقدر صحبت های شما تو عمق وجود همه نفوذ میکنه . من هر بار مدتی از فایل های رایگان شما هم که استفاده میکنم تغیرات زیادی تو زندگیم میبینم.
متاستفانه ترمزهای مخفی زیاد تو زندگیم داریم اونطور که باید نتیجه نگرفتم ولی خیلی ته دلم میگه استفاده از فایل های رایگان کافی هست و باید دورهایی رو خریداری کنم که نتیجه بهتری تو زندگیم بگیرم
استاد بابت اینکه انقدر تو این مسیر وقت میذارید تا میلیون ها نفر استفاده کنن از شما بی نهایت سپاسگذار خداوند هستم
سلام بر استاد اگاه و توانمندم وتمامی دوستان با اراده وویژن دارم
تشکرمیکنم از اقا رضای عزیز که خیلی راحت وبا صداقت از تغییراتش درزندگیش گفت که کاملا برای من قابل لمس بودن من بسیار ازشمادرس گرفتم ،من مدت زیادیه دارم فایلهای رایگان رو گوش میکنم اولش دنبال باورکردن استاد بودم ببینم چه فرقی با بقیه دارن مدتها گذشت تا تونستم خیلی چیزها رو بفهمم ودلیل خیلی چیزها ومخصوصا اتفاقات زندگی خودم رو بفهمم واقعا این چند جلسه اقا رضا به عینه مسیر تکاملیشون رو برامون روشن کرد بی نهایت تحسینتون میکنم وبراتون ارزوی موفقیت روزافزون دارم
این اولین کامنت بنده است همیشه میخواستم کامنت بزارم ولی مقاومت داشتم ولی نمیدونم چرا درمقابل این فایل دیگه نتونستم مقاومت کنم ،استاد شما واقعا اگاه هستید واقعا خدابهتون توان وانرژی بده وانشاالله من هم بتونم مسیر شما رو دنبال کنم داخل این مدت 3ساله که دارم دنبالتون میکنم چشمهام تازه داره میبینه گوشهام داره میشنوه حسم داره کارمیکنه قبلش همش تکرار مکررات بود بی نهایت ازت ممنونم .الان هدایت شدم که اینجا یه ردپا ازخودم بزارم استاد من بینهایت خواسته دارم و رویاهام ازجلو چشمام نمیرن کنار ولی همیشه ترس داشتم ازاینکه نتونم رویاهام رو زندگی کنم حتی خیلی وقت پیش کلا ناامید وافسرده شده بودم تااینکه ازطریق دوستم با شما اشنا شدم استاد من میخوام اینجا یه تعهدی بدم اول این تعهد رو به خودم میدم که یادم بمونه هدفم چی بوده تعهد میدم ازاول دوباره فایل های رایگان رو گوش بدم وبا تمرکز تمام باورهای مناسب رو بنویسم و جایگزین باورهای مخرب خودم کنم و هرروز یک قدم به سمت اهدافم بردارم .وهمین امروز مثل هرسال که ارزوهام واهداف سالانه ام رو مینوشتم امروز هم هدف گذاری کنم ولی این دفعه با ارامش بیشتر و هدفهای بزرگتر و باورهای بزرگتر پیش برم تعهد بعدیم رو به استاد میدم من اگه ادعا دارم که شاگرد استاد عباسمنش هستم وایشون الگوی من هستن باید راه توحیدی استاد رو برم و نتیجه بگیرم و داخل عملم ثابت کنم عملکردم خودش میشه تبلیغ خودش میشه نتیجه ، باید اونقدر خودم رو قوی کنم که هیچ چیز نتونه ارامش ذهنیم رو بهم بریزه وهمین ارامش وتوکل به خدا کنارعملکردم به قوانین ثابت الهی همه چیز برام میاره خداوندرو شکرمیکنم وقتی به استادم هرچیزی رو خواسته داده به منم میده .خدایی که به استادم ثروت فراوان ،روابط عالی،ارامش ذهنی،مکان زندگی عالی،امکانات بی نظیر ،عشق بینظیر ،دوستان عالی و………. داده همون خدا به منم میده مهم اینکه که منم مثل استادم لیاقت داشتن تمامی این مواهب رو نشون بدم .وسپاسگذار خدواندم باشم .الان صدای اذان بلند شد اینم یه نشونه است الله اکبر
استادعزیز ومریم جان دوستتون دارم درپناه حق
سلام بر استاد عباسمنش عزیزم
استاد واقعا دلم نمی خواست برای این قسمت هیچ کامنتی بنویسم
ولی به عنوان کسی که از سال 96 تشنه آموزش های شماست حق خودم دیدم از استادم سوال بپرسم و امید دارم در برنامه های بعدی به من و سایر دوستانم که در این حوضه کار می کنند پاسخ بدهید.
استاد من محصولات شما رو هر روز با جان و روحم گوش می دهم، استاد آنقدر نتایج گرفته ام که نجواهای ذهنی کمتر جرات می کنند به من بگویند دستاوردت چیست؟
مراحل زیادی را پیموده ام تا به امروز رسیده ام، هدایت های بسیار، دریافت های بسیار، استاد به نظر من شما بنیانگذار تدریس در این زمینه هستید و علت نتایج شما نزدیک بودن به خود واقعی تان است، هرگز ادا در نیاوردید، والله به صورت تصادفی شده است سایت های مشابه که اسم نمی برم دیده ام شاید در ظاهر خیلی فرق دارند، کت وشلوار، میز خاص، ولی سایت شما رنگ و بوی دیگری دارد.
و حالا می روم سراغ خودم
استاد من معامله گر نوپای بازارهای مالی هستم (سه سال شبانه روز)، دانه ای هستم که تازه با باورهای توحیدی پس از کلی گشت و گذار به این مسیر هدایت شده ام، استاد می خواهم کمی بیشتر توضیح دهم نمودار، آمار و دیتاها در مقیاسهای زمانی مختلف دیوانه ام می کنند، من حاضرم برای اهدافم جانم را بدهم، حالا استاد من می گوید این کارها خوبیت ندارد، ولی استاد یک درصد هم در نظر بگیرید هستند کسانی که تمامشان را پای آموزش و مطالعه در بازارهای مالی گذاشته اند، استاد من برنامه نویسی می کنم عقایدم را با زبان برنامه نویسی به بازار می فهمانم، آیا این خلق ارزش نیست، اینکه حتی وقت غذا خوردن دلت برای لپ تابت، چارت های رنگی زیبایش تنگ می شود، آیا این عشق محض نیست.
اینکه ساعت در کشورهای مختلف همچون سیدنی، توکیو، لندن و نیویورک را تجربه می کنی آیا این عشق نیست
آقای البروکس به عنوان پدر پرایس اکشن، آقای وارن بافت … آیا اینها ارزشمند نیستند.
استاد من شما را خیلی و خیلی قبول دارم، من با این آگاهی ها زندگی می کنم و نفس می کشم ولی این حرفهای شما در رابطه با بازارهای مالی تنها نجواهای من را پر رنگ و رنگ خدا را در ادامه مسیرم کمرنگ می کند.
من را خدا به این مسیر دعوت کرده و من به اعتبار او به دنیای معامله گری پا گذاشته ام، او به من هوش داده، علم داده و من با ایمان, عشق و از هوش خود تغذیه می کنم.
استاد من یک روز برای خدا ویژگی های بسیاری برای شغل خود نوشتم
گفتم می خواهم کارفرمای من تو باشی
گفتم طرف حسابم هم تو باشی
تمام من تو هستی خدای من
ثروت بغیر الحساب می خواهم
ثروتی که زندگی را زندگی کنم
هر روز پروانه ها در قلب من برقص آیند
نه اولین روز
نه دومین روز
با تغییر مدارم
با کار کردن روی باورهایم
بعد ازشش سال متوالی کارکردن و شاگرد شما بودن به این مسیر هدایت شدم بهتر است بگویم خدا من را دعوت کرده و من پذیرفتم
حالا استادی که آگاهی های نابی که دریافت می کند که خوراک هر روزه روح و جان من هستند
می گوید این راه خلق ارزش نیست
استاد من از شما سوال می پرسم
خوشحال کردن خودت
عزیزانت
خلق ارزش نیست
استاد من دانشجوی دکترا در رشته آب بودم
کسی که علم را به جای ثروت برگزید و گفت علم بهتر است
نتیجه علم این بود
پول شرکت در یک کلاس را نداشتم
پول یک ساندویچ
پول دوا دکتر
پول یه سقفی که بالا سرم باشه
اما من حالا تاجر هستم
اراده می کنم و برایم حاضر می شود
موجود می شود
راحت می سازم
می گویم خدایا دمت گرم
ثروت تو هستی
بازار تو هست
همه ما یک معامله گر درون داریم
کافیست فعالش کنیم
امضای رب من پای تک تک معاملات من است
دیوانه وار کارم را دوست می دارم
این کار مرا تشنه زندگی کردن کرده است
این کار به من موج سواری را آموزش داده است
این کار به من مسئولیت پذیری را آموزش داده است
از نظر من هم
سیگنال گرفتن
کپی ترید کردن حرام است
استاد الان تمام دنیای مادی در کامپیوتر خلاصه می شود
من هم از بستر کامپیوتر شما را ملاقات می کنم
الان دیگر پول فیزیکی معنی ندارد
و تمام کارت های الکترونیکی در خود میلیاردها پول جا داده اند
موبایل بانک ها
صرافی ها
شغل های آنلاین که هر روز گسترش می یابند
همه و همه
اما شما عدد کامپیوتر را معنی دار نمی دانید و می گویید این ارزشمند نیست پس چیست
اصلا کل این دنیا مجاز هست
من از شما به عنوان دانشجوی مکتب یکتاپرستی این انتظار را دارم
برای همه یک نسخه نپیچید
ما عاشق بازار های مالی هستیم
ساعت ها مطالعه می کنیم
یاد می گیریم
حرکت می کنیم
و مولد هستیم
نه یک شبه راه صد ساله رفتن
آهسته و پیوسته رفتن
ترس نداشتن
طمع نکردن
و این را هم دوست دارم بگویم
حرکت پول
خرید و فروش ارز کار ماست
با کمک رب الارباب حرکت می کنیم
خرید می کنیم
می فروشیم
و دنیا یک بازی بیش نیست
استاد لطفا شور و شعف
عشق من عاشق را سرکوب نکنید
تمام امید ایمان من
حرفهای شماست
از قانون سلامتی بگیر
جهانبینی توحیدی
راهنمای عملی دستیابی به رویاها
عشق و مودت
روانشاسی ثروت
12 قدم
اصول کسب و کار شخصی
کتابهای الکترونیکی
من نمی گویم از بازارهای مالی کناره خواهم گرفت چون این راه خودش را به من اثبات کرده و منهم لیاقت خود را ثابت کرده ام
پای عشقم با تمام سختی هاش مانده ام
ترس دارم
مثل همه شغل ها
اما از شما یاد گرفته ام
ایمان نقطه مقابل ترس است
نجوا دارم
اما هر روز روی خودم کار می کنم، کردم و خواهم کرد
با کمک خداوند
تا اخرین دم دست از آموزش یادگیری برنخواهم داشت
تا جایی که به این راه علاقه دارم ادامه خواهم داد
تا آخر دانشجوی شما هستم
ولی خواهش می کنم یک بذر نوپای عاشق که با کلی امید و ارزو پا به این عرصه گذاشته … و کلی هم نتیجه گرفته و تازه در ابتدای راه است (من بعد از 10 سال می توانم محکم تر از امروزم باشم هر چند تا به امروز هم کلی نتایج خلق کرده ام)
استاد مهربان من
من مریم ماهیم اما نهنگم آرزوست
الگوی من شما هستید در خواب سهام آمازون به شما الهام شده
شما در سال 96 قبل از بالا رفتن دلار عنوان کردید از دوستتان خواستید تمام سرمایه شما را به دلار تبدیل کنید
و بسیاری مثال های دگیر
پس شما خود از عملگرایان الهامات الله هستید
و این در حالی است که تک تک حرفهایتان را قبول دارم
هرگز به کسی باج نمی دهم برای من پول بسازد
من با هوش، استعداد خدادادی و افکارم سرمایه می سازم
سرمایه اصلی من آگاهی وجودم است
بازارهای مالی و هر شغل دیگر تنها یک وسیله است
و این در حالی است که هر کسی استعداد منحصر به فرد خود را دارد
استاد خواهش می کنم ما رو بی جواب نگذارید
با سپاس
سلام دوست هم سایتی عزیزم شما شبیه خواهر منین که تو بازار بورس داره فعالیت می کنه و عشق و علاقه و حتی رشته دانشگاهی اش هم همینه. خب به نظر من ها استاد نمی دونم ولی اینا رو برا من و یه سری گفتن که علاقه و زمینه خلق ارزشمون مربوط به بورس و اینا نیست در واقع من برا این رفته بودم بورس که پولم برام پول بسازه ولی خواهرم داره علم و یه سری حیطه های تخصصی خودشو می بره بالا که منم نمی دونم کلا چیه ولی این راه برا من بد بود چون دقیقا حرف استاد در موردم صدق می کرد. منم نمی دونم تو بازار و گردش سهام مالی و این چیزایی که حتی همشونم نمی دونم چه خلق ارزشی صورت می گیره چون علمی ندارم درباره خلق ارزش تو این حیطه ولی اگر شما و خواهرم یا وارن بافت( اینو چون می شناسم اسمشون رو) دارید خلق ارزش می کنین خب پس راهتون درسته. می گم من چون نمی دونم تو این زمینه ها دقیقا چه کار می کنن نمی دونم خلق ارزش مثلا وارن بافت چطور بوده، من فقط اومدم بورس پولم یهویی بره بالا نه علاقه نه علم و نه خلق ارزش. در حد نظر خودم بود. استاد گفتن ببیننین دقیقا من چی می گم این بورس و اینا رو بیشتر برا من گفتن که می خوام پولم پول بسازه حالا بازم خودتون ببینین این بازار مالی و این سهام من دقیقا حتی نمی دونم یعنی چی سهام از سهم میاد در همین حد و این چون جمعه یعنی سهم ها برا شما فرقی داره یا نه
سلام
من مغازه دار هستم و عاشق خرید و فروش کردن های سنتی، اینکه جنسی بخرم بزارم مغازه، مشتری بیاد ببینه پسند کنه و از من اونو بخره و من سود کنم، اصلا جریان حیات من این خرید و فروش کردنه و اصلا انگار توی گروه خونیه من نیست که تو بازارهای مالی فعالیت کنم، چندبار خواستم که استارت بزنم و منم وارد همچین بازارهای مالی بشم، ولی اونقدر دافعه داره در نظر من که حتی اقدام من به استارت زدن هم نرسیده، ولی خیلی ها رو دیدم که پولهای خوبی بدست آوردن، و در مقابل خیلی ها رو دیدم که خوب باختن، و خیلیها هستند که یربه یر هستند و سالها نه سودی و نه باختی آنچنانی داشتن، و در هرحال من مشتاق ورود به اینگونه بازارها نیستم، چون روح با اینمدل خرید و فروش و پولسازی سازگار نیست، انگار حوصله ام سر میره همینکه 2دیقه به سایت بازار نگاه میکنم، مقابل اون شور و اشتیاقی که شما دارید و موقع ناهار خوردن هم دلتنگ لب تاپ میشید، من انگار انداختنم تو یه قفس خیلی تنگ و تاریک توی همون 2 دقیقه اول.
ولی از کامنت شما و از مدل سوال کردن، درخواست کردن، و حرف خودتون رو زدن خیلی لذت بردم، و چقدر سرتون بالا بود و این سوال رو با اعتماد و اطمینان پرسیدین.
و منم دوس دارم استاد یه جایی، سر موقعش، یه فایلی، دوره ایی، این سوال رو پاسخ بدن انشالله.
هرچند که بقول استاد:” افرادی که سوال میپرسن بعد از مدتی با بزرگتر شدن ظرف وجودیشون و دریافت آگاهیهای بیشتر خود به خود به پاسخ میرسند، و من گاها علت اینکه پاسخ نمیدم، چون مطمعنم در آینده خودش پاسخ رو پیدا میکنه، ولی الان زوده، حتی اگه من پاسخ بدم، اون فرد بعلت عدم طی تکامل پاسخ رو میشنوه ولی نمیگیره.”
دوست عزیز پیشنهاد میکنم این سوال رو توی عقل کل هم بپرسید تا از نظرات دوستان هم استفاده کنیم.
موفق و پیروز باشید
یاحق
سلام آقا جمال
{{هرچند که بقول استاد:” افرادی که سوال میپرسن بعد از مدتی با بزرگتر شدن ظرف وجودیشون و دریافت آگاهیهای بیشتر خود به خود به پاسخ میرسند، و من گاها علت اینکه پاسخ نمیدم، چون مطمعنم در آینده خودش پاسخ رو پیدا میکنه، ولی الان زوده، حتی اگه من پاسخ بدم، اون فرد بعلت عدم طی تکامل پاسخ رو میشنوه ولی نمیگیره.”}} دقیقا همینطوره.اوایل که محصول روابط را خریده بودم سوالات عجیبی از استاد پرسیده بودم . این را دیشب با بررسی کامنتهای خودم متوجه شدم . اینقدر سوالات سطح پایین و کاملا مشخص بود به هیچ عنوان قانون را درک نکرده بودم و عزت نفس به شدت پایینی داشتم و بسسسیار محتاج احترام و عزت و…. خیییلی خوشحالم که کامنتهای قبلیم موجوده و میتونم متوجه بشم که خداراشکر پیشرفت کردم.
بهتون تبریک میگم که باوجود اینکه زمان زیادی نیست دانشجوی این سایت هستین و جوان هم هستین مطالب را عالی درک کردین.
برای شما و تمامی دوستان آرزوی موفقیت روزافزون در تمام جنبه های زندگیتون را دارم.
سلام استاد عزیزم
سلام آقا رضای موفق و پرانرژی
سلام به همه بچه های عزیز
چقدر این فایل پراز آگاهی بود نمیدونم از کجا شروع کنم واقعا..
اول یه تشکر از آقا رضا بکنم بابت این فایل فوق العاده که اگه بدونید چقدر به من کمک کرد فایل های شما…چقدر تکاملتون قشنگ بود…چقدر ایمانتون قوی هست…چقدر خوب ثروت خلق میکنید…هزارانو هزاران بار مبارکتون باشه ماشین فوقالعادتون هزاران بار مبارک باشه خونه قشنگتون هزاران بار مبارکتون باشه گوشی آیفونی که گرفتین و هزاران و هزاران بار تمام ثروتتون مبارکتون باشه…
واااای خدار چقدر دلم رفت واسه دخترتون چقدر شیرینه چقدر بانمکه چقدر دوست داشتنی هزار ماشالا خدار براتون نگهداره ایشالا همیشه سلامت باشه..
من خودمم دختر دارم منم مثل شما همش تصور میکردم بچم دختره رنگ پوستش اینطوریه چشماش اینطوریه خیلی بانمکه حتی شخصیتشم فکر میکردم و باورتون نمیشه همونی شده که من میخوام با اینکه تازه 6 ماهشه…
بازم خسته نباشید واقعا زحمت کشیدین وقت گذاشتین و ارزش قائل شدین برای ما تا نمونه ی خوبی باشین..
استاد عزیزم من اخر دیوانه میشم از دست شما من دیگه رد دادم از این همه آگاهی وااای خداروشکر که تو مدارش هستم این فایل هارو میبینم…
استاد جان چقدر قشنگ صحبت میکنید وقتی اینطوری جدی حرف میزنید واقعا میخ میشم به گوشی تمام تنم انگار داره میجوشه احساس میکنم الان منفجر میشم از این همه آگاهی ناب….
نمیدونم چی بگم واقعا الان یه تایمی هست که دستم رو کیبورده ولی نمیتونم حرف بزنم اصلا نمیاد حرفم اخه چی دارم بگم در مقابل شما مگه حرفیم باقی میمونه شدم مثل دخترم که هی سعی میکنه حرفه بزنه لباشو هی تکون میده ولی اخرش یه صدای بلند ازش درمیاد منم اونطوری شدم هی لبامو باز میکنم که یه چیزی بنویسم ولی نمیتونم دلم میخواد منفجر بشم…
چقدر میتونه یه ادم انقور تأثیر گذار باشه چقدر میتونه یه آدم انقدر خالصانه حرف بزنه و ساده..
استاد میخوام یه چیزی بگم خوشحال بشین..
من الان هیچ شغلی ندارم اما در دوره بارداری رفتم یه حرفه ای یاد گرفتم انقدر دوسش داشتم که نه باردار بودنم و نه هیچ چیز دیگه ای جلو دارم نبود تا اخرش رفتم و مدرکمم گرفتم.. تصمیم این بود که تا یکسالگی بچم صبر کنم تا کمی روبه راه بشه و راحت تر در نبودم بمونه بعدش مشغول به کار بشم…
یکم که گذشت دیدم نمیتونم یکسال خیلی زیاده با خودم تصمیم گرفتم که به غذا خوردن که بیوفته من میرم سرکار و الان کم کم شروع کرده و ایشالا میخوام در سال جدید پرانرژی مشغول بکار بشم و ثروت خلق کنم و برای اولین بار مستقل از نظر مالی بشم…
اما یه چیزی که میدونم خیلی خوشحال میشید اینکه من الان خیلی دارم خودمو و باورمو آماده میکنم برای سال جدید و کسب و کارم و خداروشکر مدار مالیم عالیه یه چند وقتی بود با خودم میگفتم دوست دارم پول های میلیونی بیاد تو حساب شده حتی 1 میلیون و دوست ندارم تموم بشه دیگه دلم نمیخواد موجودی کارتم صفر بشه و شاید باورتون نشه یکبار اوایل ماه 3 تومن اومد حسابم که یک تومنش با عشق برای همسرم کت خریدم و بقیش تو حسابم بود با خودم گفتم این ماه تموم میشه و من یک تومنش میمونه تو حسابم و اتفاقی که افتاد دو روز پیش دو تومن دیگه ام اومد تو حسابم و من عشق کردم واقعا لذت میبرم از اینک انقدر مدار مالی عالی دارم که هنوز نرفتم سرکار این پول ها میاد تو حسابم و تااااازه سر ماهم قراره دوباره 3 میلیون و 500 دوباره واسم واریز بشه واااای استاد نمیدونید چقدرررر خوشحالم از این پول هایی که به سمتم میاد…
از همه اینا باور نکردنی تر اینکه این پول ها از طرفی همسری میاد که چند ماه پیش ماهیانه من که فقط 700 تومن بود قطع کرد گفتم نمیتونم بدم و منم اصلا ناراحت نشدم به خودم گفتم اشکال نداره من به زودی قراره خودم ثروت خلق کنم….
وااای خدا الان قلبم از این همه انرژی ایست میکنه..
عاشقتونم استاد عاشقتونم
اجازه بدین خدافظی کنم چون دیگه نمیتونم دارم منفجر میشم از این همه آگاهی دیگه نمیتونم بنویسم…
در پناه خدا
سلام
عرض ادب و احترام، خدمت خواهرِ گلم.
خیلی خیلی خوشحال شدم و خدارو شکرکردم که شما تونستید به اینهمه موفقیت دست پیدا کنید و از همه مهمتر احساس عالی که دارین و توی نوشته پراحساستون این احساس خوب و شور و شوق و اشتیاق داره موج میزنه.
خدارو شکر، انشالله که هرروز دلتون شادتر لبتون خندانتر و دلتون آرامتر باشه و خوشبختی رو در لحظه لحظه زندگیتون لمس کنید.
جسارتا؛ با عرض پوزش، توی متنتون به یک باور مخرب، که میتونه ترمز باشه، متوجه شدم، بخدا دو سه بار خواستم بنویسم بعد منصرف شدم، تا اینکه تصمیم گرفتم بنا به وظیفه هم مکتب بودم عرض کنم.
حمل بر خودستایی و سوپردانا دونستن خودم نزارید
شما فرمودین اول منتظر بودم دخترم یکساله بشه بعد، که بعدا تصمیم گرفتین به غذا خوردن بیوفته بعد، شاید این باور شما رو خیلی از مسیر منحرف نکنه و نهایتا یکسال از شروع و استارت زدن کارتون عقب بیوفتین، ولی این نوع طرز فکر میتونه یک ترمز باشه، و شناختن و ریشه کن کردن چنین طرز فکری شما رو در آینده از شر خیلی ترمزها نجات خواهد داد.
“بزار فلان کار بشه ، بعدا …”
استاد فرمودن: توی همون سن، توی همون موقعیت، توی همون شهر، با همون همسر و بچه و پدر و مادر، با همان امکانات، هر جایی که هستی، شروع کن، همین الان شروع کن، نگو بزار از شنبه، از سال بعد، وقتی بچه ام بزرگتر شه، وقتی فلان مدرکم اومد و…، از همونجا از همون لحظه با همان امکاناتی که داری استارت بزن و از خدا بخواه که تو رو هدایت کنه و …
بنظر من طبق آموزههای استاد عزیزم، بهتر این میتونه باشه، همین الان با وجود اینکه یکماه و خورده به پایان سال مونده، بچه کوچیک دارین، شاید سرمایه ندارین یا کمه و شایدم شکر خدا دارین، شاید خونه رو ریختین و دارین خونه تکونی میکنین، در هر شرایطی که هستین، توی دفترتون بنویسین امروز 27بهمن 1401 شروع اولین روز کاری من، و از خداوند از همین الان هدایت بخواین، بعد ادامه کارهای روزمره…
یعنی نگین بزار این کارو تموم کنم بعد، بزار حداقل از شنبه، چون برای خداوند رحمان و رحیم، شنبه، سال بعد، فلان موقع، معنی نداره، در رحمت الهی همیشه و هرلحظه بازه، بخواهید تا داده شود.
موفق و پیروز و سربلند باشید
یاحق
سلام به شما دوست عزیزم
خداروشکر
خدایا ممنونم از این هدایت خدایا ممنونم که همیشه مسیر بهم نشون میده و نشونه میفرستی خدایا ممنونم از اینکه به درخواستم پاسخ دادی…
آقا جمال عزیز سپاسگزارم از اینکه بین گفتن و نگفتن شما گفتن انتخاب کردین خیلی منتظر نشونه بودم خیلی خیلی…
خداروشکر بابت راهنمایی که کردین حق با شماست من نباید بهونه بیارم وقتی کامنت شمارو خوندم بلافاصله به یکی دوجا زنگ زدم برای همکاری با سالنشون…
فقط یه سوالی ذهنمو درگیر کرده اونم اینکه من دوست داشتم خودم مستقل شروع به کار کنم برای خودم جایی رو اجاره کنم و شروع کنم دوست نداشتم به سالن های مختلف قرارداد ببندم چون اولا که اونا یک یک تایم مشخصی دارن و احتمالا میگن دو شیفت بیا و ازهمه اینا مهمتر یک درصدی از درآمدم رو میگیرن حالا من این وسط موندم از کجا شروع کنم آیا خودم مستقل باشم که خیلیم دوست دارم یا اینکه از اون هزینه هایی چون اجاره جا تهیه میز و… صرف نظر کنم و با یک سالن همکاری کنم بعد از یک مدت که گذشت بعدا مستقل بشم؟؟؟
ممنون میشم اگه بازم راهنمایی کنید منو
ای دادِ بیداد، من کی باشم که بخوام جسارت کنم و یکی رو راهنمایی کنم، من خودم اومدم اینجا دنبال راهِ چاره برای مسائل و ناخواسته هام، اومدم دنبال هدایت گرفتن.
ولی باز به رسم ادب، چون فرمودین اگه مطلبی به ذهنم بیاد عرض کنم.
خواستم آموزههای استاد رو دوباره بازگو کنم، که اگه احیانا یادتون رفته باشه، یادآوری بشه براتون.
استاد عزیزم توی آموزه هاش به صراحت فرمودن که شریکی کار نکنیم، شریک شدن با کسی جهت شروع کار خودش از شرک میاد، نمیخوام زیاد سرتون رو درد بیارم، خلاصه اینکه استاد فرمودن توی کارهاتون با خدا شریک بشین، چطوری؟ اینکه مثلا بگین، خدایا، کار رو رفتم یاد گرفتم، حالا از من جاشو تو بهم بده، یا مثلا خدایا کار از من مشتری رو تو برسون و …، و اینکه فرمودین نظرتون اینه که مستقل کار کنین، خیلی عالیه.
از طرفی شما نمیفرماین که شریک شدین، میگین میخوام توی یه سالن دیگه برای شخصی کار کنم و درصدی از پولم رو هزینه کنم و بدم به ایشون، بنظرم من این برای شروع کار میتونه قدم اول باشه، چرا که نه؟ محل و امکانات آماده، مشتری آماده، و فقط کافیه استارت کار رو بزنین، پول میاد، و مسلما واسه کسب درآمد هزینه کردن کار نامعقولی نیست، اگه خودتونم جا و امکانات فراهم کنین بی شک اجاره و هزینه هایی دارین، درضمن وقتی از خدا هدایت میخوایم، و ایمان داریم راهی که میریم خداوند نشونمون داده، با طیب نفس، با اعتماد مضاعف قدم بردارین، میدونین میخوام چی بگم؟
اینکه تصمیم گرفتین فعلا یک جایی مشغول به کار شین، چه بسا مسیر درست هم همینه، یجورایی کارآموزی، یجورایی آشنا شدن با محیط کاری، یجورایی آشنا شدن با بینهایت مسائلی که در کار میتونه باشه، و چقدر عالی که یک استادکاری همراه شما باشه و در اول کار بیشتر یادبگیرید و با کوله باری پر از تجربیات ، سالن خودتون رو افتتاح کنید، این خیلی بهتر خواهد بود تا اینکه صفرکیلومتر یکی بخواد بیزینس خودشو راه بندازه.
بقول استاد وقتی یک کتابی رو میخونیم، یعنی ما با هزینه کردن اندکی پول، 40سال تجربیات یک نویسنده رو میخریم و میخونیم، الان شمام همینجور به قضیه نگاه کن با دادن اندکی از درآمدتون از تجربیات، مشتریها، امکانات، خط مشی ها و و و … یک استاد کار بهره میبری و هر روز ارزشمندتر ، پربارتر ، آگاهتر میشی، و هنگام افتتاح محل خودتون، شما فرق زیادی خواهید داشت با امروزتون.
آرزوی کسب و کاری پربرکت دارم براتون.
موفق و پیروز باشید
خیلی ممنونم از راهنمایی ساده و قشنگتون خیلی به دردم خورد الان یه مدل دیگه ای به موضوع نگاه میکنم و راحت تر میتونم تصمیم بگیرم…
خداروهزاربار شکر…
خیلی ممنونم از شما که صبورانه و با حوصله وقت گذاشتین
ایشالا روزی باشه که منم دست شمارو بگیرم و با جون و دل کمکتون میکنم…
در پناه خدا