نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 16 - صفحه 31

792 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Adele گفته:
    مدت عضویت: 2280 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم نازنینم و دوست عزیزم آقا رضا خیلی این جلسه منو به گذشته و مسیر هدایتم تا به الان برد که چقدر نرم تغییرات ایجاد شدن و من از کجا به کجا رسیدم داستان از اونجایی شروع شد که تقریبا 4 یا 5 سال پیش بود که من یک زن خانه دار پر از افسردگی ،خشم،نفرت و… بودم با درآمد صفر درصد در حالی که هم آرایشگری بلد بودم و هم فوق دیپلم کاردانی حسابداری داشتم و میتونستم درآمد داشته باشم اما به واسطه باورهای اشتباه و کمبود اعتماد به نفسم هیچ درآمدی ایجاد نمیشد اما یه روز توی اون مشکلات و تضادها از خدا خواستم خودش کمکم کنه خودش راه نجات رو بهم نشون بده بهش گفتم دیگه خسته شدم از این همه دربه دری از این همه تو سری خوردن مگه نگفتی من اشرف مخلوقاتم پس کو این چه برتری که من دارم این چه زندگی که من دارم اونجا در حالی بود که یکی از دوستانم تازه وارد این شرکتهای هرمی شده بود و هر روز به من می‌گفت بیا اینجا حال روحیت عوض میشه خیلی خوبه و .. اما یه چیزی ته دلم می‌گفت این راه اشتباه و هی از اون اصرار بود و از من انکار یادم میاد یک روز که مثل همیشه اومده بود پیشم و پا به اصرار گذاشته بود توی صحبتهاش اسم چند تا استاد موفقیت رو آورد و فقط اسم شما استاد عزیزم توی ذهنم موند و بقیه استادها رو حتی تا شب همون روز فراموش کردم اما هیچ آدرس یا سایتی رو نگفت فقط اسم شما رو گفت.

    شب مثل همیشه که تو شبکه های اجتماعی میچرخیدم تا خوابم ببره یهو اسم شما توی ذهنم حک شد با خودم گفتم اگه استاد باشه حتما یک سایت یا شبکه اجتماعی داره برم ببینم چه خبره همون شب توی گوگل سرچ زدم و سریع سایت شما بالا اومد و اونجا بود که وارد باغ بهشت شدم اول از همه ثروت شما منو به خودش جذب کرد فکر کنم اونموقع تازه سفر به دور آمریکا رو شروع کرده بودین و من عاشق آروی شما شده بودم که چقدر خوبه زندگی و مسافرت و کار با هم و کم کم خوراک شبانه روزم شد فایلهای شما یعنی فایلی نبود که من دانلود نکرده باشم و گوش نداده باشم دیگه شبا فقط تو سایت میچرخیدم یا به فایلهای شما گوش میدادم تا خوابم بگیره وقتی فکر میکنم به صحبت‌های دوست عزیزم رضا میبینم منم خیلی نرم داشتم تغییر میکردم اما متوجه نمی‌شدم عصبانیتم کمتر شده بود امید به زندگیم بالاتر شده بود من آنقدر عزت نفس پایینی داشتم که هیچ درخواستی نداشتم خودمو باارزش نمیدونستم که مثلا حتی یک هندزفری برای خودم داشته باشم میگفتم میخام چکار ولش کن،شده بودم توسری خور خانواده همسر و … نگم براتون دیگه الان که به اینجا رسیدم میبینم که واقعا کمبود اعتماد به نفس چکار می‌کنه با آدم یادمه اولین درخواستم از همسرم یک هندزفری بود که اونم تعجب کرده بود می‌گفت میخای چکار چون من برای خودم ارزش قائل نمی‌شدم اونم همینطور برام ارزش قائل نمیشد گفتم لازم دارم برام بخر اونم با شک و تردید بعد چند روزبعد یک هندزفری سیمی برام خرید انگار دنیا رو به من داده بودن خلاصه دیگه با راحتی تمام حتی زمانی که همسرم خونه بود راحت فایلهای شما رو گوش میدادم چون تا قبل از این چون هندزفری نداشتم و مجبور بودم روی گوشی گوش بدم و چون صدا بلند بود وقتی همسرم میومد خونه دیگه فایلهارو نمیزاشتم تا زمانی که از خونه خارج بشه ،خلاصه کارم شده بود فایل و نت برداری کم کم با توحید آشنا شدم کم کم خدارو شناختم تا قبل اون خدا تو آسمونها و دست نیافتنی بود باید برای صحبت باهاش دنبال واسطه می‌گشتیم اما با صحبت‌های شما فهمیدم خدا تو قلب منه خدا تو تک تک سلولهای منه اون همیشه و هر لحظه مواظب منه و منتظره ازش درخواست کنیم تا با جان و دل اجابت کنه شده بودم عاشق خدا دوست داشتم همیشه تنها باشم تا باهاش حرف بزنم خیلی خوشحال بودم که خدا رو پیدا کرده بودم نه اون خدایی که بقیه به ما معرفی کرده بودن خدای واقعی رو اون خدایی که من بهش شکل میدادم و هر طور من میدیدمش اونم همینطوری بود آینه تمام نمای من بود .

    هنوز هیچ دوره ای رو من خرید نکرده بودم خیلی دوست داشتم اما پولی نداشتم که بخام بخرم اونموقع تازه دوره 12 قدم داشت معرفی میشد و واقعا درخواست کرده بودم که دوست دارم شرکت کنم تو این دوره .

    توی این مدتی که فایلها رو گوش میدادم خونمون رو از یک منطقه پایین شهر آوردیم به یک منطقه ای از شهر که من همیشه عاشق اون منطقه بودم و یکی از آرزوهام بود که اونجا زندگی کنم و این خونه با کرایه خیلی کم که اونم معجزه آسا بود به ما داده شد و همچنین گوشی موبایلم که خیلی گوشی ضعیفی بود ارتقا داده شد به گوشی لمسی و مدل بالا ولی این تغییرات به قدری نرم ایجاد شده بود که من اصلا متوجه نشدم الان که فکر میکنم میبینم خدا تمام درخواستهامو داشت یکی یکی جواب میداد تا قبل اون من درخواستی نداشتم که توقع از خدا داشته باشم .

    کم کم به فکر یک آرایشگاه افتادم اون موقع یک وام 3 تومنی خانگی بهم افتاده بود و یک مقدار طلایی که از عروسیم بهم کادو داده بودن رو فروختم یک مغازه کوچیک آرایشگری زدم اونجا تازه کمی اعتماد به نفسم بالا رفته بود و با داشتن دو تا بچه کوچیک مغازم رو افتتاح کردم اونجا تازه دوره 12 قدم روی سایت با تخفیف اولیه اومده بود و من با کارکرد یک ماهم اولین قدم رو خریدم انگار روی ابرا راه میرفتم خیلی خوشحال بودم وقتی فهمیدم این دوره 12 قدم داره و باید برای هر قدم همون مبلغ پول رو بدیم کمی ناراحت شدم گفتم از کجا هر ماه هفتصدو خورده ای بیارم هر ماه بدم منی که تا قبل اون ماهی صدهزارتومنم درآمدم نبود اما یک چیزی درونم می‌گفت وقتی تونستی اولین قدم رو بخری بقیش رو هم خدا جور می‌کنه و همینطور هم شد هر ماه پول قدم قبل از اینکه روی سایت بیاد تو حسابم بود و بیصبرانه منتظر قدم بعدی بودم و نمی‌دونید این قدم‌ها چه کرد با من هر جلسه ای که می‌گذشت انگار انفجاری در قلب من رخ میداد و میگفتم وااااای من چی فکر میکردم و چی بود این خدا و قوانینش .

    تقریبا یک سال این مغازه رو داشتم و سالم سر اومده بود ولی هر چقدر می‌گشتم جا پیدا نمی‌کردم و صاحب مغازه هم مغازشو میخاست با خودم گفتم اشکال نداره وسایل رو میبرم خونه سر فرصت دنبال مغازه میگردم یک ماه نشده بود که وسایل رو آورده بودم خونه که پندمیک شروع شد و اعلام کردن تمام سالنها باید تعطیل کنند و من چقدر خداروشکر کردم که درست در زمان مناسب در مکان مناسب قرار گرفتم که اگه جا می‌گرفتم یا حتی مغازه قبلیم بودم باید اجاره از جیب میدادم و مغازه باید بسته می‌بود خلاصه یک قسمت از خونم رو مرتب کردم و همونجا رو کردم سالن چون من تتو میزدم توی خونه خیلی برام راحتتر شده بود و مشتریایی که میشناختن منو، میومدن خونم و بخاطر این بیماری اعتماد نمیکردن هر جایی برن و میمومدن پیش من. (یک موضوعی رو این وسط پرانتز باز کنم که من همیشه علاقم از زمانی که به یاد دارم نقاشی رنگ روغن بود و بخاطر مشکلات و راه دور و لوازم گرون نقاشی و رفت و آمد تا کلاس که همه اینها از باورهای غلطم بود نمی‌تونستم دنبالش برم) خب تقریبا یه سالی به همین منوال گذشت و توی خونه کار میکردم درآمدم شده بود ماهی 1 تومن کمی بالا و پایین و از همسرم هم پول می‌گرفتم ولی تا قبل از اون خدا شاهده من یک هزار تومن ازش درخواست پول نداشتم و از لحاظ روحی و اعتماد به نفس هم که نگم براتون دیگه اصلا حرف مردم برام اهمیت نداشت، دیگه دنبال راضی کردن بقیه نبودم که از همونهایی که میخاستم راضیشون کنم ضربه میخورم بخاطر شرکی که درونم بود ، گذشته و ناراحتی‌هایی که یکسری آدمها برام ایجاد کرده بودن دیگه بهشون فکر نمیکردم،دعواها و ناراحتیهام با همسرم تقریبا رسیده بود سالی یکبار ولی تا قبل اون هفته ای یا چند روز در میون خوراکمون بود از لحاظ آرامش که خیلی زیاد آروم شده بودم دیگه بداخلاق و عصبانی نبودم، جهان آدمهایی که باعث آزارم شده بودن رو ازم دور کرده بود و کلی اتفاقات دیگه الان که فکر میکنم اگه از روز اولی که وارد سایت شدم چکاپ فرکانسی رو مینوشتم مثل دوره 12 قدم الان کاملا تغییراتم معلوم بود کمااینکه در پایان 12 قدم وقتی چکاپ فرکانسیم رو خوندم خودم شاخ درآوردم یعنی من این بودم با این طرز فکر و نفرت و درآمد پایین واقعا انسان فراموشکاره و چقدر عالیه استاد عزیزم این جلسه رو گذاشتید که قبل از شروع دوره بیاید جایگاهتون از لحاظ ،روابط،درآمد،سلامتی،معنویت و اعتماد به نفس بنویسد و در پایان قدم 12 دوباره اینهارو بنویسید و چک کنید با هم و من اونجا متوجه شدم چقدر تغییر توی این یکسال رخ داده و ظرف وجود من بزرگتر شده از همه لحاظ اما خیلی هنوز جای کار دارم ، آرامشی که درونم ایجاد شده بود ترسی که از درونم رفته بود رو با هیچ چیزی توی این دنیا نمیتونستم عوض کنم دوره 12 قدم تموم شده بودو دوباره چکاپ فرکانسیم رو نوشتم و دوباره 12 قدم رو شروع کردم و همینطور فایلهای دانلودی و سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت که اصلا منو دیوانه میکرد این سریال و اون مرغ و خروسا و اون دریاچه رویایی و کلبه چوبی کوچیک هر لحظه منتظر بودم یک قسمت جدید بیاد روی سایت واین سریالها باعث شده بود دید نگاهم به دنیا عوض بشه و همیشه زیبایی ها رو ببینم و تحسین کنم و به دنبال زیبایی ها باشم خلاصه تمام زندگی من شده بود سایت عباسمنش و اینو همسرم هم فهمیده بود و می‌گفت چکار میکنی تو این سایت و حتی یک بار هم اصرار نکرده بودم بهش یا حتی خانوادم که بیاین گوش کنید یا اینکه بخام راه حقیقت رو نشونشون بدم به قول استاد اگه خودشون بخان و در مسیر هدایت باشن خداوند هدایتشون می‌کنه و همه ما به یک اندازه دسترسی داریم به خداوند ونعمتهای جهان هستی.

    کار تتوی بدن انجام میدادم اما چون طراحیم زیاد قوی نبود اونجوری که باید و شاید به دلم نمینشست مشتری‌ها راضی بودن اما خودم راضی نبودم توی ذهنم این بود که برم یک دوره طراحی رو بگذرونم تا تتوم قوی بشه چند روزی گذشت و من در پی گشتن برای جایی بودم که برم طراحی رو یاد بگیرم ولی چون 2 تا بچه کوچیک داشتم و کار هم میکردم برام سخت بود که بخام برم آموزشگاه و وقت بزارم چون این مستلزم این بود که بچه هام رو جایی بزارم و برام سخت بود یک روز که داشتم پیجهای اینستا رو می‌گشتم چشمم خورد به یک تبلیغات پیجی که آموزش نقاشی بود و ترم اول رایگان با خودم گفتم مگه میشه آموزش نقاشی مجازی فوری وارد پیجشون شدم و دیدم کار هنرجوهاشون که توی پیج گذاشته بودن خیلی زیبا بود یک چیزی ته وجودم می‌گفت حالا امتحان کن ببین چطوریه و من ثبت نام کردم و وارد دریچه ای از زیبایی شدم (همینجا از مجموعه لیا تشکر میکنم که آموزش نقاشی رو برای امثال من راحت و آسون کردن)

    خلاصه دوره سیاه قلم رو شروع کردم اونم با چه راحتی توی خونه خودم در کنار بچه هام و هر زمانی که دوست داشتم به صورت مجازی اونم با چه هزینه کمی ترمی 45000 تومن از این راحتترم مگه داریم به هر کی میگفتی باور نمی‌کرد یا می‌گفت حتما خوب یاد نمیدن اما به جرات میگم بهترین استادا دارن توی این مجموعه با جون و دل کار میکنن ابتدا با یک دفتر و مداد شروع شدو به همسرم هم چیزی نگفتم تا ترم 6 که تازه رسیده بودم به طراحی چهره و دیگه لوازمم بیشتر شده بود و من کم کم از پول درآمد آرایشگاهم لوازمم رو می‌خریدم و هر زمان همسرم میومد من جمعشون میکردم که نبینه تا اینکه یک روز بصورت تصادفی نقاشیام رو دید باورش نمیشد من اینارو کشیده باشم می‌گفت تو کی کلاس رفتی کی وقت گذاشتی اصلا باور نمی‌کرد کلی قسم خوردم تا باورش شد می‌گفت اینهارو خریدی الکی میگی من کشیدم خلاصه مراسم داشتیم تا ثابت شد خودم کشیدم از اونجا به بعد دیگه نقاشیام علنی شد روی اپن خونم پر لوازم نقاشی شد همه هم از پول آرایشگاه و کمی از همسرم یادمه آخرای دوره سیاه قلم بودم که به مجموعه دوره رونگ روغن اونم با همون هزینه ترمی 45000 تومن اضافه شد باورتون نمیشه استاد روزی که اعلام شد قرار این آموزش به مجموعه اضافه بشه من بالا و پایین میپریدم از خوشحالی بالاخره داشتم به آرزوم می‌رسیدم واای چه روزایی بود با جون و دل نقاشی میکشیدم انگار وارد دنیایی شده بودم که انتهایی نداشت و دوست داشتم چیزهایی جدیدتری یاد بگیرم 15 ترم که انگار 15 ماه میشد دوره رنگ روغن رو گذروندم اما من همچنان تابلو میکشیدم اونم تابلوهای پرکاری که وقتی برای استادم میفرستادم باورش نمیشد که من کشیده باشم و کلی ازم تعریف میکرد و تمام تابلوهایی که میکشیدم رو توی پیجشون پست میکردن.

    بماند که خود این پیج که نزدیک چند هزارتا هنرجو مجازی دارن کلی به من باور فراوانی میداد.

    خلاصه تمام کارم شده بود نقاشی و فایلهای استاد منی که برای اینکه تتوم رو قوی کنم رفته بودم طراحی یاد بگیرم دیگه یادی از تتو نمی‌کردم فقط نقاشی رنگ روغن البته در همین حین نقاشی روی پارچه ، نقاشی روی چوب ،سفال،طراحی رو هم در همین مجموعه گذروندم و اپن خونم شده بود پر لوازم نقاشی چون جا نداشتم که اونها رو بزارم همسرم که دید اپن شلوغ شده خودش بدون اینکه من بهش بگم رفت یک کمد برای لوازمم خرید واقعا سورپرایز عالی بود و کلی ذوق کردم .

    دوست داشتم خودم رو هر روز توی این حیطه به روز رسانی کنم و دوره پیشرفته رنگ روغن که اومد روی پیج به مبلغ 1 میلیون من به راحتی خریدم (یک زمانی که ازیک خیابونی می‌گذشتم یک دختر و پسری رو دیدم که داشتن نقاشی دیواری انجام میدادند و من چند لحظه نگاهشون کردم و گفتم خوشبحالشون چقدر شغل خوبیه چقدر دوست داشتنیه و چون اون مسیر هر روزم بود هر روز اونها رو تماشا میکردم و این خواسته درونم شکل گرفت اون زمان هنوز نقاشی یاد نگرفته بودم )زمانی که دوره رنگ روغنم تمام شد یهو یاد اون دخترو پسر افتادم گفتم من که الان نقاشی رنگ روغن رو بلدم پس میتونم برم نقاشی دیواری انجام بدم جرقه زده شد دنبال جایی گشتم که بهم آموزش نقاشی دیواری بده و یک گروهی رو پیدا کردم که آموزش میدادند و زمانی که زنگ زدم و شرایطم رو گفتم اونا گفتن چون نقاشی بلدی زیاد کار نداره فقط زیر ساز و یکسری نکات ریز برای آموزش داره که تو 4 جلسه اونم با یه مبلغ خیلی کم آموزش میدن و شروع به یادگیری کردم ناگفته نماند که شغل اونها نقاشی دیواری و پتینه بود همسرم موقعی که فهمید منو تشویق کرد که برو پتینه هم یاد بگیر خیلی الان کاربرد داره و خیلی درآمد داره و وقتی به اون دوستان گفتم اونهام تایید کردن و گفتن چون تو نقاشی بلدی پتینه هم در کنارش یاد بگیری دستت خیلی جلوست و اینطوری شد که وارد شغل نقاشی دیواری و پتینه ساختمون شدم و کم کم توی این شغل شروع کردم به یادگیری و کارآموزی برای همین دوستانی که بهم آموزش دادندو کلی نقاشی فضای شهری و پتینه ساختمونی انجام دادم تا بتونم خودم رو ارتقا بدم الان در حال حاضر خودم پروژه ساختمانی پتینه برمی‌داریم ،سفارش تابلو میگیرم و همچنین نقاشی دیواری مدارس رو انجام میدم .

    اینه داستان هدایت شاید اگه یک نفر روز اول بهم این مسیر رو می‌گفت باور نمی‌کردم و میگفتم دیوانه شده اما امروزی که من از این مسیر گذر کردم و به اینجا رسیدم میفهمم که تغییر و هدایت نرم وارد زندگی میشه طوری که خودت نمی‌فهمی .

    الان در حال حاضر در تاریخ 1401/12/03 من عادله رباطیان دوره سلامتی رو در اولین روزی که اعلام شد با اینکه نه اضافه وزن داشتم و نه مشکل بیماری به راحتی خریدم

    آرامشی که امروز دارم قابل مقایسه با 4 سال پیش من نیست

    انسانهای فوق العاده ای در کنار من هستند و برای من کار میکنن

    درآمد من از ماهی صفر به ماهی 10 تا 15 میلیون رسیده

    روابطم با همسرم فوق‌العاده شده به هیچ عنوان آخرین دعوایی که کردیم رو به یاد ندارم و واقعا در صلح هستیم

    از لحاظ سلامتی با دوره فوق العاده سلامتی خیلی انرژیم بیشتر شده و هیچگونه بیماری ندارم

    نزدیکی به خدای درونم که هر روز با هم حرف می‌زنیم دعوا میکنیم آشتی میکنیم و همدیگه رو بغل میکنیم در کل عاشقشم

    ندایی درونم گفت امروز بیام و بنویسم از جایگاهم و مسیرم و رد پایی بزارم برای سالهای بعدم که جایگاهم عوض میشه چون حالا حالا ها جای کار و تغییر دارم و باید روی خودم کار کنم وهنوز خیلی فاصله فرکانسی دارم با اون جایگاهی که مد نظرم هست .

    در حال حاضر هدفم اینه تا آخر سال دوره روانشناسی ثروت 1 رو بخرم و در سال جدید هم ماشین رو بگیرم .

    از شما رضا عزیز تشکر میکنم که به من یادآوری کردی مسیر هدایتم رو که فراموش نکنم از چه جایگاهی به کجا رسیدم و همچنان باید این مسیر رو ادامه بدم درسته بعضی وقتها خارج شدم از این مسیر و یاس ها بر من غلبه کردن که اگر اینطور نبود شاید خیلی بیشتر از این پیشرفت میکردم اما دوباره

    به مسیر برمیگشتم و ندایی درونم می‌گفت مسیر هدایت همینجاست و فقط همینجا بمون و همچنین شما استاد عزیزم که این آگاهی هارو در اختیارمون گذاشتید که اصل رو از فرع تشخیص بدیم و راه درست رو پیدا کنیم و در اون راه استقامت بورزیم .

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      نرگس بشکار گفته:
      مدت عضویت: 2135 روز

      سلام به بهترین استاد دنیا و همچنین خانم شایسته عزیزم

      سلام به شما عادله جان چقدر کامنت شما به من انگیزه داد من و شما خیلی به هم شبیه هستیم از نظر کاری من چند سال هست که آرایشگاه دارم و علاقه بسیار زیادی به نقاشی نگارگری دارم

      آموزش نگارگری رو مانند شما چند ماهی هست که به صورت آنلاین شروع کردم و خیلی برای این کار عشق دارم و کلی آرزوهای بزرگ در سر

      بسیار برای شما خوشحالم و امیدوارم که هر روز بیشتر پیشرفت کنید و به اهدافتان برسید در پناه الله مهربان شاد و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    نورا افضلی گفته:
    مدت عضویت: 1633 روز

    به نام خداوندبخشنده ومهربان

    سلام براستادجان توحیدی خودم وبانوی شایسته مریم شایسته وهم خانواده های عزیزعباس منش

    عزیزان من میخوام ازنظرعلمی درموردانرژی مطلب بنویسم امیدوارم مورداستفاده قراربگیره .

    فرکانس طبیعی بدن

    راههای مختلفی برای اندازه گیری انرژی وجود دارد

    دکتربروس تینوازدانشگاه واشنگتن آمریکااخیراموفق شده است تافرکانس یابسامدالکترومغناطیس اطراف بدن انسان ، دور بر غذاها وبسیاری چیزهای دیگررابه هرتزاندازه گیری کنداوهمچنان توانسته اندازه گیری کند:

    بدن یک انسان سالم لین 62تا68هرتزفرکانس دارد

    سالهاست علم ثابت کرده است انرژی ازحالتی به حالت دیگردرمی آیدوازبین نمی رود.

    فیزیک کوانتوم هم ثابت کرده است اگردوماده بافرکانس متفاوت درکناریکدیگر قرار گیرند ماده ای که دارای فرکانس بیشتراست برماده ای که فرکانس کمترداردتاثیرگذاشته فرکانس آن رابالاترمی برد.

    قوانین معروف نیوتن هم که دیگرجای بحث نداردوقانون عمل وعکس العمل هم باموضوع مادرارتباط است

    پس انرژی همه جاهست فقط ازحالتی به حالت دیگردرمی آیدوباروش های مختلف باید اندازه گیری شودکه شایدبعضی ازآنهاراتاکنون کشف نکرده ایم

    ماساروایموتودانشمندژاپنی نیزکشف واثبات کردکه مولکولهای آب دربرابرکلمات مثبت ومنفی ازخود ارتعاشات متفاوت نشان میدهند .

    پس بایستی هوشیار بر فرکانس وسطح ارتعاشات خودباشیم واجازه ندهیم که اُفت کند

    ماجرای فرکانس وارتعاش ومدار چیه ؟

    ما انسان هامتشکل ازیک سری باورهاهستیم وباورهای شکل گرفته درما یک سری انرژی ها راایجادمیکند.

    این انرژی چطورتولیدمیشه ؟

    به این صورت که افکارما احساس تولید می کند

    احساس ما انرژی تولید می کند

    انرژی مادرجهان هرلحظه درحال پخش شدن است (مرتعش شدن )

    ومانسبت به انرژی ای که تولید می کنیم جهان مارادرمداری (حلقه ای خاص) قرارمیدهدکه درآن مدار(حلقه) اتفاقات ، آدم ها ، ایده ها ، شرایط ، رفتارهاواخبارهایی که مرتبط باانرژی ماهستند بسیارزیادهستند.

    یعنی من هرلحظه درحال ارتعاش دادن ازخودم به دنیای بیرونم هستم دردنیاهرچیزی که شبیه انرژی مرتعش شده ازطرف من است به سمت من کشیده می شود.

    انرژی های منفی چیزهاورخدادهاوآدم هاواتفاقات منفی ، فقر ،بیماری رابه خودش جذب می کند

    انرژی مثبتی که ازمامنتشرمی شود چیزهای مثبت رابه سمت ما می آورد مانند ثروت ، قدرت ، روابط خوب ، خوشبختی ، فراوانی ، برکت، خوشحالی وغیره …

    مولاناشاعرمعروف ایران زمین دربیتی به این ویژگی اشاره کرده که :

    درجهان هرچیز ، چیزی جذب کرد

    گرم گرمی راکشید وسرد سرد

    قسم باطل ، باطلان را می کشند

    باقیان از باقیان هم سرخوشند

    چراما یک سری اتفاقات رامدام تکرار می کنیم ؟

    علت اینکه مااتفاقات راتکراری تجربه می کنیم به خاطرارتعاشاتی است که ازخودتولید می کنیم یعنی به اون اتفاقات بیش ازحدداریم توجه می کنیم .

    یعنی اگردونفربه هم نزدیک شدند بخاطر قوانین فرکانس به همدیگرنزدیک شدند چون هر دو یک انرژی حاصل ازوجه اشتراک را منعکس کردند وبه هم نزدیک شدند

    اگرشماداریدمکررا یک اتفاق ، شرایط ، رفتار ، شخص یامشکل رادرزندگی تجربه می کنید بخاطراین است که شماانرژی های مشابه این مشکلات راداریدازخود مرتعش می کنید.

    مثلاتفکردرباره اینکه من چقدرمظلوم هستم این احساس مظلوم شدگی درمن انرژی مناسب بامظلوم بودن ایجاد می کند واین انرژی مظلوم بودن ،برای ظالم هاسیگنال جذب شدن به مظلوم است واین باعث میشه ظالم هابه سمت زندگی من می آیند

    درواقع ، زمانی که بیش ازحد درحالت من مظلوم هستم ، باقی بمانید (یابیش ازحد به مظلومیت دیگران توجه می کنید) شماداریدیه ظالم هاعلامت میفرستید که بیامنو اذیت کن .

    منم قربانی بعدیت هستم بیا .

    وجه اشتراک ظالم ومظلوم ، ظلم است پس این دو چون یک وجه اشتراک دارند باعث میشودظالم ومظلوم به همدیگر نزدیک شوند .

    موفق باشید دوستان عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    آذر عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1167 روز

    سلام به استاد عزیزم وهمه ی عباس منشی های عزیزم.

    این دومین کامنت من هست که مینویسم ودر مورد نوشتن کامنت ذهنم خیلی مقاومت داره.

    از استاد عزیزم خیلی خیلی تشکر می کنم که بااین جدییت دارن به ما تاکید می کنند که تعهد بدیم حرکت کنیم ایمان داشته باشیم توکل کنیم به خدای بزرگ ارزش خلق کنیم تغییر کنیم تغییر کنیم تغییر کنیم اینا رو دارم به خودم یادآوری می کنم.

    تعهد میدم که شروع کنم از همینجا با همین امکانات با همین شرایط.

    خدایا تنها تو را میپرستیم وتنها از تو یاری می جوییم.

    مارا به راه راست هدایت فرما راه کسانی که به آنان نعمت بخشیده ای نه راه گمراهان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سمیه چنکشی گفته:
    مدت عضویت: 1318 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز وخانم شایسته یکی از فایل های بی نظیری تا به حال دیده بودم داستان هدایت رضا عزیز بود جای تبریک داره یکی از تصمیماتی که من هم گرفتمکبعداز دیدن این فایل این بوده که من هم بیایم وقدم اول روبردارم وپولی را که برای خرید لباس عید کنار گذاشتم با این پول اول بدهی ام را بدهم به نظر خیلی لذت بخش تر باشه از پوشیدن لباس که احساس ارامش نداشته باشم چون بدهی دارم این را قدم اول خودم برای طی کردن تکامل مدانم ومیدانم‌به محض برداشتن قدم خدا هزاران قدم برایم برمیداره

    در مورد نوشتن کامنت

    آن هم باید تکاملش طی می شد تا به این مرحله برسم من تا چند وقت پیش فقط فایل هارو میدیدم وبخشی از کامنت های دوستان رو می خوندم ولی هیچ وقت کامنتی نگذاشته بودم جزء یه رد پا ولی الان بادیدن هر فایلی دوست دادم چیزی در مورد اون بنویسم‌

    این هم به نظر خودم به خاطر طی کردن تکاملم هستش

    خدا رو شکر می کنم که در این مسیر قدم گذاشتم‌ وامید وارم خیلی زو دبیام ودرمورد تصمیمی که گرفتم وپاداشی که خداوند بهم داد کامنت بنویسم

    در پناه الله یکتا شاد پیروز وثروت مند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    زهره گفته:
    مدت عضویت: 1087 روز

    سلام بر استاد و الگوی ما تو زندگی

    امروز هیجان دارم و دلم نیومد این هیجان رو با شما به اشتراک نزارم

    استاد شما تو این مدت برای تک تک اعضای گروه عباسمنش الگو بودید و هستید

    ولی دیگه اینکه آدم عین عین عین پوزیشن شمارو

    تو زندگی خودش ببینه

    مگه میشه؟؟؟؟؟؟؟؟!!؟

    نشستن شما پشت فرمون بروزترین ماشین دنیا و توی زیباترین جاده های دنیا

    آخه اینقدر قانون دقیق کار می‌کنه

    آخه این چه قانونیه خدایا دارم دیونه میشم

    همسرم رو وقتی امروز دیدم که پشت یه ماشین 2023شاسی اروپایی نشسته و داره توی جاده های زیبای اروپا رانندگی می‌کنه

    و با من تماس گرفت دقیقا منو یاد شما انداخت که چقدر دوست داشتم یه روزی همچین چیزی رو تو زندگی خودم تجربه کنم

    واقعا لذت بردم

    از این قانون !!!

    یعنی هر چی میبینی تو زندگیت کپی میشه

    خدای من

    استاد عزیزم تشکر می کنم که همیشه راهنما بودید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    ژیلا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1198 روز

    سلام سلام به همه آفریدگان خدای خودم

    خداروشکر بخاطر وجود استاد عزیز

    خداروشکر بخاطر این سایت معنوی

    و خداروشکر بخاطر وجود خودش

    این دومین کامنت من تو این فایل هست.خوشحالم که آزادی زمانی دارم و میتونم بنویسم

    مدتیه که تصمیم دارم دوره ای بخرم بالاخره گفتم 12 قدمو تهیه کنم چون از کامنتها متوجه شدم که دوره کاملیه و همه دوره ها رو شامل میشه

    دیروز رفتم بازار روز و یه فلش خریدم آقای فروشنده صدای شما رو از اسپیکر پخش کرده بود و از من سوال کرد فلش رو برای چه کاری میخواهی

    منم گفتم برای فایلای این آقایی که الان صداش اینجاس،می شناسیدش؟گفتن بله آقای عباسمنش

    و من چقدر خوشحال شدم گفتم شماهم عباسمنشی هستید

    گفتن بله سه تا دوره هم کار کردم

    و خیلی خیلی خوشحال شدم که تو شهر خودم،قم ، ی عباسمنشی پیدا کردم

    و فلش رو خریدم تا امروز که 12 قدم رو بخرم و با یاری خدا شروع کنم

    راستی به سایت آقای عطار روشن هم سر زدم

    چه جای خوب و جالبیه

    یعنی ی جورایی برای خودم مثل سایت استاد هست البته در سایز کوچکتر ی جورایی مینی عباسمنش

    در واقع درست خطاب کردم عطار منش

    واقعا لذت بردم موفقیتها و دستاوردهای جناب عطار روشن رو

    و تحسینشون میکنم خداقوت

    جمعه و شنبه تهران بودیم در جمع فامیل و افراد با فرکانس بالا

    خیلی خوش گذشت و البته یادم اومد که تقریبا دو سه هفته پیش دلم میخاست بریم مسافرت و خوشگذرونی ،تقریبا متوجه ارسال فرکانس شدم

    خدارو شکر از همه لحاظ خداروشکر

    دوستون دارم تندرست و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    ابراهيم گفته:
    مدت عضویت: 3519 روز

    استاد جان سلام

    ماه رمضون هم داره میرسه

    فک کنم بهترین زمانه برای دوره قرآنی که قولشو داده بودی

    نوبتی هم که باشه نوبت دوره قرآنی هستش

    ممنون میشیم اگه شروع کنید

    بی صبرانه منتظر دوره قرآنی هستیم

    ماه رمضون هم داره میرسه

    فک کنم بهترین زمانه برای دوره قرآنی که قولشو داده بودی

    نوبتی هم که باشه نوبت دوره قرآنی هستش

    ممنون میشیم اگه شروع کنید

    بی صبرانه منتظر دوره قرآنی هستیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    زینب صادقی گفته:
    مدت عضویت: 1281 روز

    استاد عزیزم سلام خدمت شما و مریم جان که انقدر وقت میزارید برای بچه های سایت ساعت ها نشستید و توضیح دادید برای فایل آقا رضای عزیز

    ممنونم از آقای عطار که انقدر شیرین و و دلنشین و تکاملی همه چیز رو با بیشترین جزئیات و با تصاویر برای ما توضیح دادن وبا آگاهی های که دادن مارو توی ادامه این مسیر مطمئن تر کردن این الگو های حقیقی رو که میبینم واقعا به این پی میرم که خداوند عاشق ماست و دوست داره که ما توی بهترین شرایط زندگی کنیم اما این باورهای کهنه ای که مثه سیمان به مغز ما چسبیده جلوی پیشرفت مارو میگیره و خیلی آسون و راحت میتونیم با تغییر باور ها و افکارمون مسیرمون رو پیدا کنیم

    من حقیقتا اشک هام بند نمیادبعد از شنیدن صحبت های فایل آخره مسیر تکاملیه آقای عطار از وقتی شروع کردن به درک قانون، گذراندن چالش های متفاوت تا رسیدن به شرایط مناسب و ایده های جدید و تغییر مسیر شغلی که داشتن ،تغییرات توی زندگیه شخصی و این همه حس خوب و اون صداقتی که توی صحبت های آقا رضا هست اومدن آیدا کوچولوی زیبا همه و همه یه کلاس درس بود برای ما حتی جاهایی هم که خطا رفتن و بهاشو پرداختن رو توضیح دادن که واقعا شجاعت میخواد

    من و همسرم هم داریم این مسیر رشد و تکامل رو طی میکنیم و هر لحظه سپاسگذار خداوند و بعد استاد عزیزم هستیم که این آگاهی هارو به مادادن استاده عزیزم من و همسرم به محض عوض کردن باور ها و افکارمون و توجهمون به اهدافمون خیلی زود نتیجه گرفتیم این که میگید از هرجا شرایط عوض میشه و رو به بهبود می‌ره نشونه اینه که باور ها تغییر کرده توی زندگیه من موفقیت ها هر روز داره بیشتر و بیشتر میشه سطح خواسته هام هر روز و هر هفته بیشتر میشه به باور فراوانی رسیدم و نمی‌دونید استاد جانم که چقدر هر لحظه خدا و شکر میکنم برای هر نشونه ای که از جانب پروردگار میاد من اشک شوق میریزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3448 روز

    آیه بیست و یک سجده

    سلام امیدوارم پر از حس شکرگذاری باشید

    امشب هم در جهت عمل به ایده ام میخام یه آیه دیگه از قرآن رو آنالیز کنم

    اینم بگم قرار نیس همه ی حرفهای من درست باشه اینها برداشت های من با علم الانه منه

    وَلَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَىٰ دُونَ الْعَذَابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ‎﴿٢١﴾‏

    و بی تردید آنان را غیر از عذاب بزرگ تر [در قیامت] از عذاب نزدیک تر [در دنیا] می چشانیم، باشد که برگردند. (21)

    آیه امشب از اون آیات بنزه که واقعا خیلی مفهوم داره

    چنتا آِیه قبلش رو خوندم که ببینم داستان چیه

    ولی این آیه از اون آیاتی که یه جورایی تکلیفش روشنه

    و رسیدم به اینکه مفهوم خاصی از آیات قبلی نیومده

    قطعا کسانی که تکذیب کنند جایگاهشون آتش

    اهل تقوا (همونایی که میتونن ذهنشون رو توی چنگ خودشون بگیرن ) به شرط ایمان جایگاهشون بهشته

    اما چیزی که توی این آیه هست و باعث شد این آیه شاهکار بشه

    اون قسمتی که میگه و قبل از اون عذاب بزرگتر ما عذاب نزدیک تر رو به آنها میچشانیم و آخرش میگه شاید بازگردند

    بذار با یه مفهوم چرت شروع کنم

    کوچیکتر که بودم شنیدم که میگفتن

    هرکه در این درگه مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهن

    الان هرچه قدر قرآنو بیشتر خوندم دارم میرسم به اینکه

    که این مفهوم یه چیزه چرته

    یه چیزه مسخره اس

    اصن قرآن بر عکس اینه

    توی قرآن هرچی نزدیک تر بشی به خدا یعنی به راه راست هدایت شدی و ثمره راه راست نعمته ثروته

    و نه فقط مسخره اس خیلی مضره

    حتی از مضر رده سمیه کثیفه

    ازش باید دوری کرد

    چون دقیقا خلاف قرآنه

    خدا داره میگه من عذاب رو میفرستم دهنشون رو سرویس کنم

    عذاب این دنیا حتما قرار نیس اینجوری باشه که دهن زمین باز بشه یه سری برن توش

    حواسمون باشه که اونی که عذابی میاد سرش که پشت بندش میمیره دیگه جای برگشتن نداره

    ولی توی این آیه میگه ما عذابشون کردیم شاید بازگردند

    پس داره میگه بعد از اینکه اون عذابه اومده اینا زنده بودن که میتونستن توبه کنند دیگه

    این یه مورد

    من قبلا هم آیاتی که توش از ضرا و باس استفاده شده بود رو آوردم

    گفتم خدا میگه که ما هیچ شهری به ضرا و باس نگرفتیم مگر اینکه بعدش پیامبری براشون ارسال کردیم

    وقتی اینجوری میگه یعنی چی

    یعنی یه سری آدم بودن که اینا داشتن نتایج نا خواسته دریافت میکردن

    بعد خدا یه دونه پیامبر سریع میفرسته و اون پیامبره ایمانو واسشون میاره که حل کننده همه ی مشکلات

    ضرا همون ضررهای کوچیکتره مثل ضرر مالی یا ورشکستگی

    مثل مشکل سلامتی و مشکلهای کوچیکتر کلا

    ولی اون چیزی که خیلی مهمه اینجا اینکه

    خدا اینجا اینقدر واضح گفته ما اونا رو به ضرا و باس گرفتیم

    یعنی بیچاره شون کردیم یعنی دهنشونو سرویس کردیم برای اینکه آدم بشن

    برای اینکه برگردن

    حالا همه ی اینا پیش زمینه بود

    اگه ما الان ب زندگی خیلی ها نگاه کنیم یا حتی زندگی خودمون

    یه سری مشکلات داریم حالا یکی روابطی یکی مالی هرکی یه جوری

    این مشکلات ساده بگم نتایج فرکانس های بده ماست

    و این همون عذاب ریزه خداست

    اگه ما ایمان داشتیم نمیگم صفر بود ولی به اندازه ی ایمانمون این مشکلات هم کمتر میشد

    و این مشکلات هست تا ما از شرک خفی دست برداریم

    از حساب کردن روی آدمها دست برداریم

    اون چیزی که برای ما میمونه فقط ایمان به خداست

    ایمان به رب

    ایمان به اونی که فرمانروای همه ی این دنیاس

    قبول کردن قدرتش

    قبول کردن اینکه اصن این خدا وسط رینگه

    بچه که بودم خدا رو منفعل میدیدم فک میکردم توی آسمونه

    آدمها گناه میکنن اونم آه میکشه میگه چه قدر بدین شما

    قرآنو که خوندم فهمیدم خدا نه تنها وسط آسمون نیس بلکه وسطه رینگه

    آدمها اشتباه میکنن بی ایمانی دارن ولی خدا آه نمیکشه همونو میکنه فقر وارد زندگی شون میکنه

    همونو میکنه روابط بد وارد زندگی شون میکنه

    چرا این کارو میکنه

    نعوذ بالله خدا مریضه؟

    نه خدا میخاد که تو برگردی طبق همین آیه

    میخاد که منو تو به خودمون بیایم

    بفهمیم اونی که داریم روش حساب باز میکنیم عددی نیس

    بفهمیم اونی که داریم صداش میکنیم چیزی نیس

    بفهمیم اون خدایی که ما رو آفریده کاراش حساب و کتاب داره ما رو آفریده که بندگی کنیم که بنده باشیم که بنده حرف گوش کن باشیم نه اینکه همه رو واسه خودمون خدا کنیم

    به همه قدرت بدیم

    به غیر از خودش

    اینا اشتباهه

    ولی از اون طرف این همون خدایی که میگه رزق به غیر الحساب میدم

    این همون خداست

    این همون خدایی که میگه بهتون وعده فضل و آمرزش میدم

    این همون خداست

    بارها گفته خدا به کسی ستم نمیکنه ولی مردم خودشون به خودشون ستم میکنند

    خدای ما همون خدایی که به استاد باغ پر از نعمت داده که از توش رودها روانه

    داشتم فک میکردم اینقدر این استاد قرآن خونده که الان پرادایس یه بخشی از اون بهشتی که خدا وعده اش رو داده

    چون همیشه توی قرآن میگه خدا بهشتهایی که در اون نهرهایی جاریست

    الانم خب یه عالم چشمه و رود کوچیک توی پردایس روونه

    خدای استاد خدای ما هم هست

    خدای استاد خدای منم هست اگه به اون داده به منم میتونه بده

    چرا نده

    وقتی خودش تقسیم بندی میکنه میگه راه راست راه کسانی که بهشون نعمت داده شده

    نه کسانی که مورد عضب واقع شدن

    خدای من هیچ جایی توی قرآن نگفته ثروت بده

    هیچ جایی نگفته

    گفته دنیا پرستی بده اینکه ففط بچسبی به این دنیا بدون توجه به اینکه آخرتی در پیشه

    بدون توجه به اینکه اینجا اومدیم امتحانمون پس بدیم برای اینکه مشخص بشه جزو انعمت علیهم هستیم یا جزو ضالیین و مغضوب شده ها

    طبعیتا هر چی اینور تجربه کنیم همونم اونطرف تجربه میکنیم

    و اگه یکم زرنگ باشیم میفهمیم باید خودمون رو جا کنیم توی گروه خدا

    چه جوری

    با حساب کردن روی خودش

    با قدرت دادن به خودش

    با کار کردن روی باورها

    با باور کردن فراوانیش

    با ایجاد احساس لیاقت در خودمون

    با ایجاد باورهای مناسب در مورد خدا

    همونجوری که ابراهیم گفت خدایا من ازت میخام چون تو وهابی

    تو به حد و مرز میبخشی

    چون تو اینجوری هستی من ازت میخام

    باورش ب خدا این بوده

    خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی

    خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیس

    دوستون دارممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      خدیجه شریعتی گفته:
      مدت عضویت: 1955 روز

      سلام به شما آقا مجید بی نظیر

      خیلی لذت بردم از کامنتتون و ممنون بخاطر تفسیر زیبایی که از این آیه برامون کردین.

      اتفاقا چند روز پیش این تیکه شعر مزخرف یا بهتره بگم باور مخرب تو دهنم افتاده بود و همش میومد تو ذهنم که

      هر که درین درگه مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند.

      هر چی من هی ذهنمو منحرف میکردم بازم یه دفعه میدیدم دارم همینو زمزمه میکنم.

      منم گفتم باشه ذهن قشنگم حالا که میخوای شعر برام بخونی اینو بخون

      هر که در این درگه مقربتر است جام طلا بیشترش میدهند و هر بار که اینو تکرار میکردم پشت بندش باور ثروتمند شدن معنویترین ترین کار جهانه برام تداعی میشد.

      خلاصه که از این ابتکار خودم کلی لذت بردم. گفتم اینجا هم بنویسمش شاید بدرد بقیه هم بخوره:)

      بازم بخاطر عمل به ایده الهامی تون بینهایت تحسین تون می کنم و ازتون سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        مجید مرادی گفته:
        مدت عضویت: 3448 روز

        سلام خانم خدیجه عزیز

        من چن روز پیش وسط کارم کامنت شما رو خوندم و با اینکه تمرکزم روی کارم بود ولی اومدم همینجوری یه سری بزنم وقتی خوندم کامنت شما رو زدم زیر خنده با صدای بلند

        خیلی حال کردم خیلی قشنگ بود آفرین

        کلی ازش استفاده میکنم اینورو اونور

        و گفتم بهتون که اول ازتون اجازه گرفته باشم

        خیلی خلاقانه بود

        و خیلیم بهش میاد جام طلااا

        اونم واسه ی منی که حوزه ی کاریم توی این زمینه اس

        واقعا محشر بود

        ممنونم ازتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          خدیجه شریعتی گفته:
          مدت عضویت: 1955 روز

          سلام آقا مجید

          امیدوارم حالتون عالی باشه

          خیلی خوشحالم که شعر نوی من بدردتون خورد:) اونم برای شما که تو کار طلا هستین.

          انشاالله همینجور پشت سر هم براتون جام طلا بیاد و غرق در نعمتهای الهی باشین

          بلبت کامنتهای قشنگتون که هر روز دارم دنبالش می کنم و کلی برام باورهای عالی ساخته بینهایت سپاسگزارممممم. شاید باورتون نشه ولی من هر روز به این امید جیمیلم باز می کنم که اول کامنتهای شما رو بخونم و بعد میرم سراغ بقیه کامنتها. عالین کامنتهاتون، لطفا با قدرت ادامه بدین

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            مجید مرادی گفته:
            مدت عضویت: 3448 روز

            مچکرم خدیجه خانم

            احساس خیلی خوبی از کامنتتون گرفتم

            ممنونم

            تبریک میگم بهتون

            قطعا دل شما هم آماده بوده ک ب این کامنتا هدایت شدین

            شعرتم محشر بود

            هرکی در این درگه مقرب تر است جام طلا بیشترش میدهن

            با قدرت ادامه بده ک هممون لایق ثروتمند شدن هستیم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    مطهره گفته:
    مدت عضویت: 2078 روز

    سلام استاد عزیزم خوبید

    بعد از مدتها دارم کامنت میزارم اما دست پر اومدم. اول راجع به فایل های اقا رضا بگم که خیلی جالب بود خب یک جاهایی با شما هم مسیر شد و خب خیلی نکات مثبت و انگیزشی رو یاد اوری کردن .استدلال ها و فن بیانشونم برام جالب بود .اما من یک جا اشک هام جاری شد اونجایی که گفتن خدا بهم الهام کرد که کم کم پول رو پس بده و باز ی تلنگر دیگه بهم خورد چون باز وسوسه وام داشتم تو سرم (چون از سایت دورشدم) و دوباره ندا اومد که وام نگیر. اما راجع به خودم بگم و دوستدارم رد پا بزارم .من یک سال بود اصلا تمرکز نمیکردم روی پایان نامم تا اینکه تصمیم خودمو گرفتم و تک بعدی شدم و تمومش کردم ماه پیش و دفاع کردم و با نمره 18.25 اوکیش کردم. ماشین دلخواهمو تونستم اوکی کنم و ماشین گرفتم و فعلا دوباره میخوام توسعه فردی داشته باشم و قوی تر از قبل روی خودم کار کنم. برای سال آینده پلن هامو ریختم به امید خدا شغل پر درامد و مناسب تری انتخاب کنم و تعهد میدم وام هارو تسویه کنیم با همسرم و قانون سلامتی رو به خودم عیدی بدم و تو فروردین حسابی رو خودم کار کنم چون بهم شدیدا گفته میشه این محصول رو بخرم و باور دارم خیریتی برای من داره .بازهم ممنونم از شما و مریم جون بابت این حجم از کیفت و سرعت سایت و این سبک فایل ها که دوستان تجربیاتشون رو میگن به شخصه این سبک فایلها روی من خیلی تاثیر داره و باورهامو تقویت میکنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: