شیوه صحیح الگوبرداری - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)

من وقتی آگاهانه هم فکر میکنم اتفاق میوفته تا حدی که وقتی از یه نفر خوشم نمیاد سعی میکنم راجبش حرفم نزنم البته واسه افراد واتفاقای مختلف فرق میکنه مدت زمانش،وقتی داری آگاهانه فکر میکنی همون قدر اکتتو باور داشته باش که ناآگاهانه داری من فکر کنم وقتی آگاهانه فکر میکنی صد در صد یقین نداری که میشه وقتی تمرین کنی آروم آروم یاد میگیری واسه بقیه خواسته هاتم استفاده کنی خیلی از این قسم برام اتفاق افتاده مثلا یه بار به یه نفرفکر کردم که سال ها بود ندیده بودمش هیچ ارتباطی هم نداشتیم و اون شهری زندگی میکرد که با من فکر کنم دوازده ساعت فاصله داشت و کلا امکانش صفر بود که ببینمش ولی من این حرفاحالیم نیست راستش خلاصه بعد از مدتی زنگ زدن ما رو واسه یه عروسی دعوت کردن یه شهر دیگه و میدونستم خانواده ی اون هم دعوتن ولی خانواده ی من گفتن آمادگی نداریم و منم آخرین لحظه با یکی ازفامیلامون اون مهمونی رو رفتم و البته اونو دیدم فقط مشتاق بودم بعد از اون همه سال ببینمش که دیدم،یه خاطره ی دیگه رو که دوس دارم اینه که یه روز صبح بیدارشدم از خودم پرسیدم دوس داری امروز چیکار کنی؟🤔گفتم میخوام برم به طبیعتی که تا به حال ندیدم!اون روز ظهر مامانم بلیط داشت که بره به مادربزرگم سر بزنه منم واسه بدرقه رفتم و کمکش ساکشو بردم توی قطار ولی قبل ازینکه پیاده بشم قطار حرکت کرد منم گریه که ای وای طبیعتی که میخواستم برم چی؟میدونستم خواستمو میشه ولی داشتم شک میکردم خلاصه مامور قطار گفت چون قطار سریع و سیره ایستگاه بین راه نمیمونه شمام بایدبا مامانت بری تا مقصد منم گریه میکردم😂بین راه گفتن که قطار پیش ایستگاهxتلاقی داره و همونجا من و دو نفر دیگه که مثل من توی قطار مونده بودن و پیاده کردن گفتن یک ساعت و نیم تا دو ساعت دیگه قطار میادباش برگردین جات خالی توی یه روستا پیاده شده بودیم که سر سبز بود اطرافشم کلی کوه بود همون طبیعتی که تا حالا نرفته بودم کلی هم فیلم گرفتمو خندیدم اخر سرم یکی از روستاییا دعوتم کرد به صرف چای و شوهرشو فرستاد ایستگاه تا وقتی قطار میاد منو باخبر کنه توی مسیر برگشت هم مامورای قطار ازم پول نگرفتن کلا مجانی رفتم جایی که میخوام و برگشتم🤗خیلی ازین اتفاقا میوفته ولی به نظرم مدیتیشن خیلی کمک میکنه اینقدررفتم توی فضای اون روز حواسم نبود که طولانی شد!موفق باشی