ریشه جذب ناخواسته ها و راهکاری برای تغییر آن

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار زهرا عزیز به عنوان متن انتخابی این فایل:

بسم الله النور

سلام استاد جانم سلام مریم جانم عاشقتونم

واااای خدای من این فایل دقیقا من وسط وسط همین موضوع هستم و داشتم به این فک میکردم چی شد که اینجوری شد همه چی که داشت خوب پیش می‌رفت ما همگی مدت ها بود هیچ کدوم حتی یه قرص هم نخورده بودیم اما الان این داستان برای همسرم پیش اومده که امروز دقیقا پاسخ منو دادید که سر کله این مسأله از کجا پیدا شد

آره استاد جان این احساس قربانی بودن و جلب توجه در من ریشه عمییییببببببببببق خیلی عمیقی داره که یادمه چند تا فایل هم راجبش از شما شنیدم که مثال اون خانوم که به بچه مریضش خیلی توجه میکرد اما آنقدر این احساس قربانی بودن و نیاز به توجه در من ریشه دار هست که حالا حالا باید کار کنم

من استاد میخام از دوجانبه که شما گفتید همین مثال زنده امروز رو بررسی کنم

خوب من از اول ازدواجم برای همه تعریف میکردم که آره ازداوج من اجباری بود و همسرم فلان هست و رفتارش بتمن فلان جور هست کلی داستان که هرکی مشنیدنی جیگرش کباب میشد تا قبل آشنایی با شما که بعد خدارو شکر با شما آشنا شدم و گفتید وقتی ناخواسته ای دارید چه روابط چه هرچیزی بهش توجه نکنید و حتی ازش حرف هم نزنید فایل حزن در قرآن هم که عالی بود. خلاصه تو این زمینه طول کشید تا قبول کنم این مدل حرف زدن و جلب توجه فقط داره به من آسیب می‌زند و اومدم تا یه اندازه ای دست حرف زدن راجب رفتار همسرم و مشکلاتم برداشتم و خدارو هزار مرتبه شکر که اصلا این آدمی که الان دارم باهاش زندگی میکنم اخلاقش هیچ ربطی به یک سال پیش ندارع همون آدم با رفتاری متفاوت که خودم همش میگم خدارو شکر و مشکلات ریز و درشتی که نقل مجلس بود برای من هم با همین صحبت نکردن خدارو شکر تا حد زیادی حل شد مشکلاتی که تو رابطه به خانواده خودم و همسرم داشتم و مدام ازش حرف میزدم که فقط و فقط توجه بگیرم و بگم من قربانی هستم آی ملت ببینید من چه آدم خوبی هستم گیر چه دیو های دو سری افتادم که خدارو شکر با درک قانون و همین که فهمیدم این از عدم عزت نفس من و نیاز به توجه من میاد وقتی دست برداشته اصلا روابط از این رو به اون رو شد خدارو شکر

تاقبل از عید که من دقیقا همون جور که گفتید انگشتم برید اونم به خاطر بی توجهی خودم و اومدم یه باند گنده بستم و کلی توجه گرفتم تازه چون نزدیک عید و خونه تکونی ما ایرانی ها بود و جوری وانمود کردم که ای مردم ببینید من با همین انگشت دارم تنهایی کار میکنم چقدر بدبختم و چه آدم خوبی هستم و در کمال تعجب استاد این انگشت جوری عفونت کرد که تا یک ماه پیش درگیر بودم اما اصلا حواسم نبود که این از همون احساس قربانی بودن میاد یعنی حواسم بود ها اما به قول قرآن انسان فراموشکار و خیره سر هست یعنی یادم رفته بود که منشا اون مسله ها با همسرم و اطرافیان چی بود و چه جوری حل شد خلاصه کلی اونجوری. توجه گرفتم مخصوصا توجه مامانم که از بچگی دوست داشتم که بم توجه کنه دقیقا استاد یه جورایی ته دلم داشتم لذت می‌بردم اما غافل از اینکه دارم با این زخم ساده چه بلایی سر خودم میارم خلاصه استاد تو این زمینه برای کنترل ذهن غفلت هم کردم و بعدش هی همسرم علاعم بیماری داشت که یه دفه یک ماه پیش بیمارستان بستری شد و الان درگیر یه بیماری هستیم که البته هنوز تشخیص نهایی ندادن اما دارم دقیقا به این میرسم که این اوضاع رو من جذب کردم برای خودم و اون بیماری رو همسرم برای خودش که بازار اون جنبه هم توضیح میدم

روزی که همسرم رفت و آزمایش داد و دکتر تشخیص یه بیماری داد و به من گفت من شوکه شدم و هرکس زنگ میزد احوال پرسی کلی داستان و طول وتفسیل و گریه که الان میفهمم انکار به قول دوستم که چند روز بعد گفت تو بعد اون همه زجر تو زندگیت فقط این بیماری کم بود آره من داشتم به جورایی باز توجه جلب میکردم و میگفتم من قربانی شدم و تازه به قول خودم خیلی راجب بیماری حرف نمی‌زنم اما به دوستان میگفتم دعا کنید برای سلامتی همسرم خلاصه که آنقدر ازش حرف زدم و چند روز که بیمارستان بستری بودیم رو مثل یه داستان مهیج برای همه تعریف کردم که دوباره کار به بیمارستان و بستری کشیده و حالا دارم میفهمم از کجا آب خورد از یه انگشت بریدن ساده خود که خود کرده را تدبیر نیست آره استاد جان دوستان و فامیل چند روز اومدن و گفتن آخی اما ما مدتی هست که درگیر این مسله هستیم که امروز حرف های شما تو این فایل مثل پتک خورد تو سر من که داری با خودت چیکار می‌کنی زهرا

اما استاد از یه جنبه دیگه هم بگم که همسر من هیچ وقت کارش به مریضی نمی‌کشه یعنی خیلی به ندرت اما من اخلاقی دارم که وقتی اون مریض میشه یا بی‌حوصله خیلی بهش توجه میکنم و اینو اصلا نفهمیدم چون فکر میکردم فقط به بچهام تو مریضی نبلید توجه کنم چون ایشون دیگه مرد هست و ازش گذشته این حرفا خلاصه که درکل من آدمی هستم که محبتم این جور وقت ها خیلی گل می‌کنه واسه همه و همسرم که بیماریش از بی‌حالی و این ها شروع شد من آنقدر تمرکز گذاشتم و دور و برش چرخیدم که یه دفه نگاه کردم تو بیمارستان بالاسرش هستم و حس میکنم که داره لذت می‌بره از این توجه چون اصلا کلا آدم نبودی که با کسی زیاد قاطی بشه و چون خیلی درونگرا و ساکت هست کسی هم زیاد بهش توجه نمی‌کرد اما تو این مریضی به قول خودش فقط خواجه حافظ شیرازی بهش زنگ نزد و سر نزد و اونم داره اینجوری توجه میگیره و چقدر هم داره از من تشکر می‌کنه به خاطر این همه محبت و توجه که الان میفهمم که سم هست

خلاصه که استاد در لحظه نیاز حرف هات مثل همیشه به دادم رسید انشالله امروز قراره مرخص بشیم تا جواب آزمایش های بیاد و تصمیم گرفتم زیپ دهنم رو بکشم و حداقل من دیگه برای خودم سختی و اذیت بیمارستان رو به وجود میارم و سعی کنم در خدا تعادل به همسرم رسیدگی کنم انشالله که مثل قبل نتایج عالی بگیرم و حتما میام و از بهبود همسرم و اوضاع می‌نویسم

استاد جانم عاشقتم مریم جانم عاشقتم و واقعا نمی‌دونم چه جوری به خاطر این فایل و فایل قبلی که گذر از ثروت بود تشکر کنم که برام بینهایت ارزشمند و به موقع بود عاشقتونم و به زودی میبینمتون

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    340MB
    22 دقیقه
  • فایل صوتی ریشه جذب ناخواسته ها و راهکاری برای تغییر آن
    21MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

698 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمدرضا احمدی» در این صفحه: 1
  1. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3089 روز

    به نام رب

    سلام خدمت دوستان و استاد عزیز و خانوم شایسته محترم

    آقاااا باااید بنویسممم

    برم سر اصل مطلب…

    دوستان ببینید

    یک موضوعی هست که بااید شفااف بشهه تو این مورد

    من با اون اصطلاح اشک تمساح استاد بینهااایت ارتباط برقرار کردم

    بخدااا این حررف رییشه داره تو قرآن

    ریشه ش آنچیزی ست که شیطان برای شما زینت داده

    کذلک زُیّن لهم اعمالهم

    اینو با کیااا میگه

    به کاافرین

    کسانی که نمی بینند این حقیقت رو که خودشون دارن رقم میزنند

    ویژگی بااارز این افراد چیه توی قرآن

    ذلّت

    خواری

    هم توی این دنیاااا

    هم در آخره

    دوستان ذلت و خواری چه معنی ای میده!!!؟

    کی رو بهش میگیم ذلیل خوار ضعیف!!!؟

    غییر اینه کسی که اعتماد به نفس نداره عزت نفس نداره!!!؟

    بنی اسرائیل نشونه ی بااارز افرادیه که احساس لیاقت نداشتنتد عزت نفس نداشتند خودشون رو لایق نمیدونستند

    بخدا ایناا ویژگی های بنی اسرائیلی هستااا

    برید ببینید خدا چیا گفته در موردشون

    چه بدبختییی هایی کشیدند

    چه زجررر هایی کشیدند

    اینا افرادی بودند که نپذیرفتند که خودشون دارن رقم میزنند

    هممش تقصیر رو مینداختند گردن بقیه

    آیه هاشون رو بخونید متوجه میشید

    دوستان یه موضوعی رو بگمم

    بینهاااایت مهمه

    ببینید،

    وقتیی که یه کسی این حس رو داشته باشه

    چه اتفاقی میفته براش؟!!

    مثلا رو شماره ۱۰ هست

    حرکت میکنه حرکت میکنه حرکت میکنه برای اینکه برسه به شماره ی ۱۵

    اولاش به ظاهر خوبه

    ولی بعدش که تو مسیر میره تا قدم ۱۳ میره

    ولی بخاطر این موضوع یه بلاای سرش میااد

    که مییره رو شماره ۴ ۵

    از ۱۳ تا ۴ چقدرر فاصله ست؟!!!!

    بعد اونجا همهه اشششک تمساااح به معناای وااقعی کلمه میریزن

    بعد دوباره کلییی باید با زحمت و تحمل درد و فشار بررگردی به همون ۱۰ ی که اول بودی

    بعد دوباره حررکت میکنییی

    برای رسیدن به ۱۴ تا به دوازده رسیدی دوبااره یه بلایی سرت میااد

    مییریی به ۳ ۴ دووبااره اششک تمسااح و این داستانا و با کلیی تحمل دررد و بدبختی و فشااار

    دوباره بیای ۱۰ و دوباره و دوباره و دوباره

    میدونی میخواام چی بگمم؟

    از بالا نگاه کن به قضیه از نگاه خداوند

    اینااا بخااطر اینه

    این بلاهایی که سرت میاد بخاطر اینه که اعتباار لیاقت و ارزشمندیت رو دادی به یکی غیر خداوند

    دادی به یک عاامل بیروونی

    شرررک شرررک

    رو یکی غییر خداا حساب بااز کرردی

    ولییی بچه هاا

    قاانون اینه

    که جهاان بهتون ثاابت میکنه

    که اگه رو غییر اون نیرو و منبع غیبی بینهایت پول و نعمت و قدرت و عزت حسااب باز کنی

    بهت ثاابت میکنهه که اون چیزی که روش حساب باز کردی،

    نمییییتواااااندبهت کمکی بکند

    و

    منبع اون چیزی که تو میخواهی نیست

    ایین قاانوون ثاابته

    هیییچ کسی تو جهان نیست که نتونه این حرفو رد کنه

    هممون با خوونمون تجربه کردیم این حرفو

    توی قرآن میگه عزت از آن خداست

    تماام عزت از ان خداست از ان الله هست

    به پیامبر هم همین رو میگه بخاطر حرف هایی که بهش میزدن

    که عزت منم

    من بهت عزت میدم

    این یعنی چییی

    خدایاا شکررت

    یعنی اینکه اعتبار عزت رو فقط به من بده

    لیاقت هر چیزی فقط از ان خداست و چون تو مخلوق و بنده ی منی همین الان لایقی همین الان لایق بینهااایت ثروت و نعمتی بدوون هیچ دلیلی

    تو این زمینی که به زنبورش وحی میشه

    به طبقات جو و اسمان زمین وحی میشه چیکار کنند

    و گفته که نبوده که به بشری وحی نکنیم…

    خب مگه منم تو همین زمین نیستم

    مگه منم جزئی از این زمین نیستم

    خب پس منم لایقم خدا باهام صحبت کنه وحی کنه به من

    مگه نبوده

    اون خدایی که توبهترین حالت ممکن داره همه چیزو مدیریت میکنه

    و وحی هم میکنه به همه

    خب پس طبیعیه که منم هدایت بشم به بهترینها چون منم تو همین زمین هستم

    و لایق تجربه ی بهترین ها باشم

    یه مثال واضح بزنم تو این مورد در مورد همون مثالی که استاد تو دوره زدن در مورد پلیس ها و اینکه الکی بیان بهمون گیر بدن…

    ببینید بچه ها تو این مورد هم همینه

    چرا اینطور میشه؟

    چه باورایی تو سر ماها هست در مورد پلیس ها

    اینکه بلهه بالاخره پلیس حافظ امنیت جامعه ست

    ارامش و امنیت ما دست اونه

    و اووون شعرر معروووف

    شباا که ما میخواابیم اقا پلیسه بیداره…

    الله و اکبرر همین الان الهام شد خدایا شکررت

    بعد چی میشه؟

    احساس لیاقت تجربه ی امنیت مون رو میدیم به پلیس و اقا پلیسا…

    در حالی که اونا هم انسان هایی هستتد دقیقااا مثل من

    مگه اونا از مریخ اومدن؟!!

    مگه اونا ملک های مقربن؟!!

    اونام مثل من انسان هستند؟!!

    به قول قرآن یه ایه ی فوووووق العاده دااره ۷۳ حج

    بخدا همین الان داره میاد…

    ای مردم مثالی زده شد پس گوش کنید به او

    اونایی که من دون الله هستند و دارین ازشون درخواست میکنید

    اگه هممشون با هم جمع بشن نمییتونند یه مگس رو خلق کنند

    و اگه یه مگس یه چیزی رو ازشون ببره هرررگز نمیتونند اون رو برگردونند… بعد جاالبش اخر ایه ست خداااایااااا

    که میگه ضعیفن طالب و مطلوب

    یعنییییییی بنااااازم این خداا رو چجووووری داره توهمااات رو برمیداره خداای من شکررررت شکرررت شکرررررت بینهاااایت

    ببین منطقو

    بینهااایت سااده

    ولی این ذهنو خفففه میکنهه از بسس محکمهه و حقیقیه

    در واقع اون بلایی که توسط اون اقا پلیسه داره سرمون میااد

    اینجاا رو دقت کن

    اون قاانون جهاانه که داره بهت نشوون میده اون فررد نمیتوونه احساس امنیت رو بهت بده

    و چی رو تجربه میکنی؟

    محدودیت بیشتر رو تجربه میکنی

    کدومش رو میخواای؟

    آزادی رو میخوای

    یا محدودیت رو

    راحتی رو میخوای یا دردسر رو؟

    توی همممه چییز همیینه

    کاار ماا فقط یه چییزه به دوستان

    اونم اینه که اگه میخوایم تو موضوعی به خواسته مون برسیم بااید احساس قربانی شدن رو توی اون موضوع از بین ببریم و قدرت و عزت رو بدیم فقط دست خداوند

    همه ی ما همین الانش لایق بهترین امنیت هستیم بدون پلیس خاصی

    مگه استاد نیستن

    مگه امریکا نیست

    بسته میذارن جلوی در هر خونه ی استاد یه هفته هم میمونه جلو در اصلا انگار نه انگار

    اینه هااا ایینه

    تو زمینی که خداوند داره مدیریتش میکنه طبیعی ش اینه که همه چیز امن و امان باشه اونی که اینو باور نداره اون چیزا رو تجربه میکنه اونی که نمی بینه این خدا رو اون چیزا رو تجربه میکنه

    و اینم بگم در مورد قانون جهانی که گفتم نه اینکه جهان بخواد لج کنه ها

    نه، اینکه بهت ثابت میشه اون چیز نمیتونه اون چیزی که اعتبارش رو بهش دادی رو بهت برگردونه چیه؟

    اون بلاییه که سرت میاد و این بخاطر خودته و الله ظلمی نمیکنه

    پس کارمون چیه؟

    اینکه بیایم اعتبار لیاقت هرر چیزی مون رو بدیم به الله به رب و اعتبار رو از تماام انچه که بیرون هست و بهشون دادیم بگیریم

    یک موضوع دیگه رو هم بگم که برمیگرده به حرف اولم…

    ببینید بچه ها بیایم کلاه خودمون رو قای کنیم از بالا نگاه کنیم به داستان

    تماام موضوع فقط سر تجربه کردن یه سری احساساته همین.

    تو احساس قربانی شدنه، چه حس ترحم و مهم بودنی رو جلب میکنی؟؟

    خودت چه شرایطی داری و چه احساساتی داری؟

    اون یه حس مهم بودن و ترحم حاصل از ضعیف بودن،بدبختی، بیچارگی و خاک بر سر شدن و بودنه.

    خودتم کلی درد داری! کلی فشار روته! حااالت به شددت بده و کلی بدبختی دیگه! چقدرر از مهم ترییین خواسته های زندگیت که بینهاایت برات مهم بودن به شدت دوباره فاصله گرفتی!!

    👆👆اینااا رو هم ببین

    میدونی ایینه که میگم شیطان زینت داده عمل سوءت رو حال بدت رو داری زیبا نشون میده و زینت داده

    تو فایل حجاب، زینت چی بوود؟!!!

    اون ترحمه اون اشششک تمسااااح و اون لبخند تمساااح به معناای وااقعی کلمه، همون اویزهایی هستند که به اون بدبختیه به اووووون هممه دررد چسبیدن و اویز شدن و فقط هم ظاهرین و درووغن درووغ و ثانیه ای هستند

    یعنی میخوام بگم اون حس های به ظاهر خوب فقط و فقـــط توهم هستند و تو درون اون افراد کااملا متفااوته با اون رفتارهای ظاهری ای که از خودشون دارن نشون میدن، هییچ حس درونی ای بهت ندارن، اونا فقط رباتن که اینطور برنامه ریزی شدند، نونه ش خود من و شماییم تو گذشته مون، یادت بیار که اگه بچه تون بوده تو درونت داشتی فحشش میدادی که نچ دوباره این فلان شد از کار و زندگی افتادم، اگه بقزه بودن بستگی به طرفش داره اگه بدت میومد ازش، تو درونت جییگرت حال میومد اگه دوستش داشتی، چی مییشد، چیی مییشد، غصصصه میخوررردی، محزووون میشدییی

    میخواام صد سااال اینطووری مهم نباشم واسه بقیه

    این چه محبتیه که توش غصه خوردن و حزنی هست که ایین همه تو قران نفی شده الااا یه جااا،

    انما النجوی من الشیطان لیحزن الذین امنوا

    حقیقت ایینه که جهان داره بهت ثابت میکنه اون چیزهایی که روشون حساب کردی نمیتونند بهت کمک کنند

    حقییقت اینه هاا دوستان

    اون ترحم ها و اون داستانا رو بیخیال حقیقتو بچسب

    اونا فریب شیطانه اونا مکر شیطانه که مکر شیطان بسبار پوچه پو سمت شیطان هیییچ حال خوبی نیست همش سرابه همش زینت دادن های پوووچ و توهمیه کیی گفته غصهه خوردن یعنی محبت کرپن کیی گفته محزون شدن یعنی دوستت دارم یعنی برام مهمی کییی گفتههه؟؟!!!!!!!

    فکر نکن چون خوشت میاد جهان داره بهت خوب نشون میده نههه

    شیطان ذهن داره چک و لگدای جهان رو برات زینت میده

    داره شرک ورزیدنات رو برات زینت میده

    برای الله هم اصلاا مهم نیست اون کار خودش رو میکنه

    ادما رو بیخیال

    اونا اصلا ذهنشوون برنامه ریزی شده برا اینکاار

    نمیدونم انسان دوست بودن بشر دوست بودن

    ترحم کردن به قول قران که میگه اگه از اکثریت مردم روی زمین پیروی کنی گمراه میشی اونا فقط یه گمان رو پیروی میکنند

    جاهای دیگه هم میگه که اکثریت ناسپاسن اکثریت گمراهن اکثریت کاافرن

    قووول دادم به خودم که نه از مسائلم برا کسی حرف بزنم

    نه کوووچکتریین رحمی به خودم و کسی داشته باشم حتی بچه های خودمون و این فرق میکنه با عشق و محبت و دوست داشتن

    اینا درساییه که گرفتم

    حالا بریم مورد دوم

    شما با توکل به خدا با دادن احساس لیاقت و عزتت به خدا حرکت میکنی

    موفق میشی، پولدار میشی بی نهاایت ، بینهایت نعمت خلق میکنی گسترش میدی جهان رو،

    با هرر چیزی که میخری، با هر سرمایه گذاری بیشتری که رو خودت و بیزینست و زندگیت میکنی، کار افرین میشی غررق در بینهاایت پول و نعمت و ثروت میشی به دیگراان و عزیزاانت هررر چقدرر که بخوای میبخشی اون حسس بینهاایت بهشتی بخشش رو تجربه میکنی، بعدددش مایه ی افتخااار اطرافیاان اون مدارت میشی، تووی سیینه هااشون دااغ میشه وقتی که هرربار میبیننت از انگییزه ای که ازت میگیرن از این فرکاانس ثرروت و پول و حیاات و رشد و گسترشی که ازت میگیرن از این فرکاانس ربوبی و الهی و مطهر و خنننک و سببکککی که ازت میگیرن و اون احترامی که داری نزدشون و غییر از همه ی این هاا، اون احسااس مهم بودن و تاثیر گذاری و عززت نفس و لیااقت بی قید و شررطی که همواره تو دروون خوودت و با خداای خودت تو خلوت درونت احسااس میکنیی اون رهاایی اون آراامش و بینهایت اتفاقات خووب دیگهه…

    کدومش رو میخوام من؟!!!

    معلوووووومه دووومیه

    بینهایت در بینهاایت درصد معلوووومه دومیه

    از اولشم همین دومیه بود

    اما شیطان ضعیف و پوچ ذهن زینت داده بود برام اون چک و لگد های جهان رو که حاصل دادن اعتبار لیاقت نعمت و ثروتم به یک چیز بیرون از خودم بود

    و یه چیزی بگم که الان بهتر جا افتاد…

    تو اون مورد اولیه شما اصلا از ۱۰ به سمت ۱۵ حرکت نکردی، بخاطر این لیاقته توهمی از همون اولش داشتی به سمت ۴ حرکت میکردی واااایییی خداایاا شکررت، فکررر کردی داری به جلوو حررکت میکنیییی اووووووهه ارهه همیینه این آراامش میدهه، ایینه که شیطان برات زینت میدهه خداای مننن اخیییش ارهه دررست شد جاا افتااد ☺️☺️☺️😆

    برا همیین اول اول اول باوره یه کار ذهنیه وااای خداا شکرررت

    اخخخ چقدررر سبک شدم رااحت شدممم یووهوووو خداای مننننن شکرررررت

    خدایا شکررت وااقعا

    ممنونم استااد برای این فایل فووق العاده مخصوووصا اون کلمه اشک تمسااح که قشنگ فرکانسش ادمو از توهماتش میکشه بیروون

    خداوکیلی چقدرر عالی گفتین

    اشک تمساح نچ نچ عاالی بوود عاالی

    لبخندشم هست لبخند تمساح

    اون تمساح ها و اون کروکودیل هایی که فرم اروارشون جوریه که انگار دارن میخندن به ادم ولی در واقع اون تو درونش منتظر تیکه پاره کردنه منه برای اینکه اون خلا گرسنگیش رو برطرف کنه

    وگرنه اون حالت لبخند اروارش چیزیه که از اجدادش بهش رسیده و خداا وکیلییی آیاا اون وااقعاا یک لبخنده؟!!!!!

    بخدااا اینه هاااا

    تفاوت بین حقیقت و توهم اینه هااا

    اینا رو درونم داره میگه هاا

    واقعاا لبخند کروکودیل و اشک تمساح تو زمین خاکی و پر از پشه و مگس و لجن متفعن کنار مرداب زیر افتاب داغ بدون هیچ هم نوع و لجن زاری، برابره با لبخند و اشک ذوق خودت و عشقت و اطرافیان هم مدارت وقتی که به استقلال مالی میرسی توی راحتی و خونه ی بسیااار زیباا و مجهز تو زیباترین کشور و نقطه ی جهان در کنار هم نوعان خودت هم مدار های خودت و در رفاه و ازادی مالی کامل هستیی و هر رووز هم علاقه داری به حرکت بیشتر؟؟!!!

    اون قسمت سفر به دور آمریکا رو یادتون بیاد که استاد و خانوم شایسته رفتن تو لاین دوم قفس اووون همه کروکودیل و تمساح که همشون هم لبخند بر لب داشتند!!

    واقعاا خداا اینطووری مشخص میکنه حق و باطل روو.

    وااای عااالی بووود عااالی عاالی چهه مثاالی

    خدایااا شکررت شکررت چقدرر قششنگ توضیح دادی چه اهرم رنجی شد اون تمساح

    استاد چقدررررر عاالی بوود مثال اشک تمسااحتون و همینطور این مثالی که الان خدا زد اخخخ اون قسمت سفر به دور آمریکاا دقیقاا بعد این فایل باید دیده بشهه تا اون حس تررس و اون وحشت بیااد از اون فضا تا از این توهمات بیایم بیروون

    شما حتی نذاشتین خانوم شایسته چووب پرت کنند بهشون چوووب!!! و خیلی جدی و محکم گفتین اصلاا اینکار رو نکنیا!! همین الان چوبتو بنداز زمین!!!هیچی دیگهه این برای شما دقیقاا مثل توجه بر نکات منفی و صحبت کردن درموردش با مردمه اگه یک هزااارم احتمال بدی اگه با این چوب انداختن(توجه جلب کردن از بقیه) دستت رو تا اخر عمر از دست میدی(تا اخر عنر اون مسئله تکرار میشه) بازم اینکار رو انجام میدی

    یعنی اون رفتار خانوم شایسته رو بگیریم برای فرردی که با این کار چوب انداختن سمت تمساح ها که دارن هم میان سمتت، بخوای توجه شون رو جلب کنی، تمووومه دستت رو از دستت میدی😶

    سلامتیت و عضوی از بدنت رو میدی برای جلب توجه از موجوداتی که به یک نیت دیگه دارن میان سمتت

    با اینکه لبخندشم روی لباشه ولی در کسری از ثانیه دستت رو توی دهن خندانش میبینی، بدووون هیییچ ترحمی

    وقتیی اون بدون هیچ رحمی میخواد فقط خلاهاش رو پر کنه از تو تووو دیگه چراا میخوای ترحم اونو جلب کنیی؟؟!!!

    در واقع اون افرادی که میخوان جلب توجه ما رو اجابت کنند دنبال اینن که با اینکار اون خلا های احساس ارزشمندی و مهم بودن خودشون رو پر کنند، اصلا کااری نداره تو کی هستییی؟!!! میخوااد بچه ش باشی میخوااد یه ادم گدا و فقیر غریبه، اون دنبال غذاست و فکر میکنه با اینکار میتونه خلاهاش رو پر کنه، نمیتوونه؟

    این حرفا احساس بد و انزجار میده

    خیلییی خوبه خیلیی عاالیه این یعنی مسیر درست رو دارم میرم و هدایت میشم

    خیلیی خووبه که بدم بیااد و کااملاا منطقی باشه برام که نرم تو جایی که کروکودیل و تمساح هست و اگه هستم بیام بیروون چند تا عضو دیگه باید از دست بدم تا بفهمم!!!؟ چقددر دیگه باید توی تررس ادامه بدم و تو وحششت تا بفهمم اینجاا جای من نییست!!!؟

    اگه این جهان زیبایی و قشنگی داره دوستان

    یه مرداب های متعفن و دااغی هم داره که پرر از کروکودیله که هممشونم رو لباشون خنده دارن و هممش هم دارن میان سمت من و چشماشون فقط رو منه و منتظرن تا خوراکشون بشی خدایاا چه احساااسی دارم چه حرفاایی داری میزنی.

    من از اونجا باید برم من باید مهاجرت کنم

    بعد اون ادم میگه من اینجا مستضعف هستم من اینجا ضعیف هستم

    جواب فرشته ها چیهه

    مگه زمین وسیع نبود!!؟ مهاجرت میکردی؟!!

    بدون ادامه ی زندگیت خیلییی اوضاع بدتره

    بعد حرکت میکنم میام بیروون از اونجااا با عششق هرر بهاای لازم بااشه پردااخت میکنمم هرر چی بااشهه میاام بیروون همیبنطوری که دارم میاام اصلاا نفسسم سینم بااز تر میشهه امیبد تو دلم میااد اولین ادمی که میبینم میرم کلی بغلش میکنم بی قید و شرط بهش عشق میدم فضای ادما فضای شهر هم نوعان خودم خداایااا شکررت از هرر لحظه زندگییم لذت میبرمم هرر لحظهه میگم خدایا شکررت خدایا شکررت فان شکرتم لازیدنکم

    بله این اهرم رنج و لذته

    با ادمایی هستم که حرفمو میشنون میفهمن میتونم ارتباط برقرار کنم باهاشون در کنار هم با هم هستیم با عشششقممممم خدااایااااااااا عاااجزم از سپااسگزااری برای عششقم خداایااااا شکررت چقدرر این جهاانت زیباااست شکررت برا اوون مرردابی که تووش بوودم شکررت برا این مسیریی که تووش هستممم سالمم سلامتم همینطووری بصورت طبیعیی حالم خوبه عششق بهم داده میشهه خود بخووود خداای من شکررت شکررت

    وااقعاا این یه مثاال عاالیه از طرف خدا برای منی که سختمه ترک اینکار و این نگاه و این احساس

    عاااااششق این خداام که ایینطور تعلیمم میده و اینطوور نگاه رو میگه

    دقیقااا مثل همون حرفی که استاد تو اون قسمت سفر به دور امریکا زدن تو اون قلعه قدیمیه که لبس ابی تنشون بود سری دوم سفرمون در مورد اون محافظ های اهنی قلعه که گفتن یه سری جاها هست شاید محیط های نا امنی باشه من جیکار دارم برم اونجا من مبرم جایی که امنیت هست میرم جایی که مردم خودشون اشغال رو زمین نمیریزن نه اینکه بمونم تو اون جا بعد بگم اقا اشغال نریزین فلان

    اگه شما رو باورات کار کنی هدایت میشی به جای بهتر ولی ممکنه یه سری باورای محدود کننده داشته باشی که شما رو اونجا نگه دااره مثل وابستگی های عاطفی خانواده کاری و بینهایت باور محدود کننده ای که میشه در موردش صحبت کرد.

    حالا حرفم اینه من چرا باید به اون مرداب پر از کروکودیل وابستگی داشته باشم چرا؟

    اینکه الان اونجام بخاطر خودمه.

    ولی چرا باید بخوام بمونم اونجا؟

    چه دلیلی داره؟

    ایینقدر وابستگی ها پوچ و بیهودن

    خدایاا شکرررت برای هدایت هات

    ممنونم ازتون استادعزیزم و خانوم شایسته محترم

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای: