رمز پایداری نتایج - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

امروز صبح داشتم به همه ی دوره های استاد و فایل هاشون فکر میکردم.میخواستم ببینید چطوره که ما یک خانواده ایم ؟

بچه ها دقت کردین؟ استاد از زبانهای مختلف و از زاویه های مختلف یه قانون روبیان میکنه ، از دیدگاه قرآن بررسیش میکنه ،مثلا توی دوره ی 12 قدم، از دید تمامی کتابهای موفقیتی که خوندن توضیحش میده ، ازنگاه تمام کسب و کارهای موفق ردپای قانون رو پیدا میکنه، بیرون میکشه وتوضیح میده مثل روانشناسی ثروت 3 ، از نگاه تجربیات خودشون ردپای همین قانون رو توی موضوعی که بزرگترین دغدغه ی آدمهاست ، یعنی عشق و روابط ، توی دوره ی عشق و مودت درروابط توضیحش میده.دوره های پایه ای مثل روانشناسی ثروت و عشق و مودت در روابط استاد فریاد میزنه که قانون اینه بچه ها، و اینجوری همه نتیجه گرفتن ، اینجوری میشه ثروتمند بود ، میشه شاد بود ، میشه عشق و روابط فوق العاده رو تجربه کرد..

بعد از یسری از دوره ها .. استاد میاد میبینه که بچه ها تا یجایی میان ولی ناامید میشن..یجور تداوم این مسیر خیلی حیاتی بنظر میرسید ، از یجایی استاد دیگه اومدن و موشکافی کردن که چطور خودشون تونستن مسیر رو بدون توقف و بازگشت به عقب ادامه بدن ،و چی جلوی موفقیتی رو میگیره که وقتی روی قانون کار میکنی ولی هنوز جواب نمیگیری پیش میاد ،مبحث ترمز ها در دروره ی کشف قوانین .. که چرا باوجود اینکه ما خیلی خوب کار میکنیم نتایج متناسبش رو نمیبینیم.. استاد مثل یه بزرگتری که واقعا اهمیت میده به ما ، نظرات مارو میخونن .. و دلشون میخواد ما رشد کنیم ،وقتی به زندگی خودشون نگاه میکنن ، که از شرایطی بدتر از چیزی که ماالان هستیم به رویاهاشون رسیدن ، دوست دارن ما اصلا ناامید نشیم..و بهانه های الکی رو کنار بزاریم..از یجایی استاد میان و توضیح میدن که چرا اگه کار میکنی روی خودت جواب مناسب نمیگیری.. و دوره ی کشف قوانین مطرح شد.

بعد از اون دوره ، خداوند درباره ی قرآن به استاد این الهام رو کرده که اصلا دستشون رو بگیر و یکسال همراهشون باش..الان اینو ازت میخوام.میخوام اگه میخوای درباره ی قرآن حرف بزنی ، هم توی این هجرت یکساله با بچه ها صحبت کنی.دیگه عجول بودن انسان ، چیزی که واضحه و دورزدن تکامل ، که منشا خیلی از نگرانی ها هستش و خود این نادیده گرفتن تکامل خودش منشا خیلی از ترمزها توی ذهن ما و باورهای غلطه که میخوایم خیلی زودتر از اونی که باید جواب بگیریم.. شاید بزرگترین نقطه ضعف خیلی از ماها باشه..چون وقتی نتیجه هم نمیگیریم ، به همه چی شک میکنیم ، نمیگیم خب مشکل از مابوده که نخواستیم رشدطبیعی بکنیم.

در خود خود تکامل هم یجور یومنون بالغیب وجود داره.یعنی کسی میتونه مسیرتکاملش رو اهسته و پیوسته طی کنه ودرحین طی کردنش هم آرامش داشته باشه ، و احساس خوبشو از دست نده که با خودش بگه “جواب میدهد” اگه من همینطور ادامه بدم جواب میده ، خدا پاسخ میده ، خدا هرگز پاسخ ایمان رو ضایع نمیکنه ، کسی میتونه تو مسیر تکامل باشه که خود تکامل که لازمه اش اینه که یومنون بالغیب باشی رو باور کنه.. یعنی ایمان داشته باشه به نتیجه ای که هنوز نیامده .. بنظر من این یکی از بالاترین درجات ایمانه ، اینکه تصمیم بگیری وظیفه ات رو کامل کامل انجام بدی و بندگیت رو به بهترین نحو در هرلحظه انجام بدی و دیگه برات نتیجه مهم نباشه ، از زندگیت لذت ببری و برای نتیجه یا هرآینده ای یومنون بالغیب باشی.خب برای دختری که آرزوی داشتن یه همسر خوب رو داره سخته یومنون بالغیب ، برای پسری که میخواد خودش رو بخودش اثبات کنه با کسب ثروت ، زمانی که فقیره ، سخته یومون بالغیب ، برای کسی که تو شرایط خوبی نیست سخته یومنون بالغیب.برای وقتی ورشکسته ای ، وقتی عزیزی رو ازدست میدی ، وقتی رویایی داری که باید براش اقدام کنی ،و مهم تر از همه ی اونها به نظرم ، وقتی داری بخش خودتو خوب انجام میدی ودر همون حین ، تا زمانی که نتیجه میاد ، آرامش داشته باشی ، و احساست خوب باشه و لذت ببری از زندگیت واقعا یومنون بالغیب لازم داره..اینکه تکاملت رو بتونی طی کنی ، و ناامیدنشی در حین قدم برداشتنت ، یومنون بالغیب میخواد ، کنترل ذهن میخواد ، خیلی شدید ، و به قول قرآن ،تقوا میخواد. من یتق الله یجعل له مخرجا ویرزق من حیث لایحتسب ومن یتوکل علی الله فهو حسبه..

وقتی به خواسته ات نرسیدی ، وقتی شرایط سختی رو تجربه میکنی ، تقوا و کنترل ذهن وظیفه ی تو هستش.. وقتی توی مسیر تکاملت هستی و قدم های کوچک رو تازه برداشتی ، کنترل ذهن میخواد که ناامید نشی و تا ایجاد تغییری که میخوای ادامه بدی مسیرت رو..و البته در حین مسیر احساست خوب باشه ، این شرط کنترل ذهن و تقواست.اینجوریه که تمام بچه هایی که با استاد کار میکنن اولین شرط اینه که همین جایی که هستن حالشون خوب باشه ، هرروزشون پر از سپاسگزاری و توجه به نکات مثبت باشه ، نه اینکه افرادطلبکاری از خدا و قانون باشن و تا جواب نگرفتن لبخند نمیزنن ، تا جواب نگرفتن ایان نشون ندن ، و تا جواب نگرفتن نخوان از زندگیشون لذت ببرن.یا بخوان خیلی زودتر با بخطر انداختن احساس آرامششون ، مسیر تکامل رو دوربزنن و زودتر از موعد ، به بهای ازدست دادن آرامش و احساس خوبشون بزور نتیجه ای رو وارد زندگیشون کنن.میشه آخه؟ دست به قانون تکامل بزنی آرامشت ازبین میره ، احساس خوبت ازبین میره ، بجای دوپله یکی کردن ، ده تا پله عقب گرد میکنی ، بعد دوباره طیکردن مسیر پراز نجواهای شیطانیه .. میگه بابا تو که این همه راه رو تا اخر رفته بودی .. اگه میخواست همون موقع جواب میداد .. ولش کن ..اونوقت سخته ، کنترل ذهن بیشتری میخواد.خیلی بیشتر.

پس این الهامی بود که مبنای دوره ی 12 قدم استاد شده.خداوند این رو برای ما خواسته ، روی من به بچه هاییه که واقعا با تمام وجود رویاهاشون رو توی زندگی استاد و حرفای پرامیدشون میبینن..

اگه خداوند از طریق استاد خواسته که هدایتی کنه مارو و بعد از این دوره ها.. نهایتا خواسته که دستمون رو یکسال بگیره و باهامون باشه تا تغییر.. چقدر قشنگ میشه که ما بهانه ها رو کنار بزاریم ، شک و تردید ها رو کنار بزاریم.. دیگه به عنوان مسکن به حرفای استاد گوش نکنیم..و خودمونو تغییر بدیم.. مگه ما تغییر کنیم استاد لذت میبره یا هیچ کس دیگه ای؟ خودمون بیشتراز هرکس دیگه ای توی دنیا لذت میبریم..من بعضی وقتا درباره ی شخص خودم ، نگاه میکنم و میبینم که هزاران بهانه ی بنی اسرائیلی دارم ..

بعضی وقتا فکر میکنم میگم منم شدم مثل قوم بنی اسرائیل ، استاد یه دوره میزاره و کار میکنیم ، رشد میکنم ، وتا دوره ی بعدی بیاد ، یا وقفه ای ایجاد میکنم ، باز گوساله پرست میشم.. میگم نکنه الهام دوره ی 12 قدم ، بخاطر اینه! خدایی که از استاد خواسته که یکسال قدم به قدم با ما باشه تا تغییر کنم .. نکنه بخاطر همون کم شدن ایمانم هستش و همون سعی پاره پاره ی من ، که “ان سعیکم لشتی” ؟ خداروشکر میکنم بخاطر دوره ی 12 قدم که واقعا ادم رو پر از تقوا و کنترل ذهن میکنه.اگه کارکنی .. بقول استاد توی این دوره ، من نمیتونم بجای شما قدم بردارم و تغییر بدم شما رو ، خودتون باید اینکارو بکنید.

بازم خداروشکر میکنم بخاطر همه ی قرآن عملی که توی دوره های استاد هست.توی بیان ساده تری که دیگه بهانه ای برای کسی که بخواد مسیر رشدشو طی کنه نمیزاره.

یه نکته ی دیگه از خانواده ی صمیمی گروه تحقیقاتی عباسمنش..

دیدین که روی صحبت استاد چقدر با کسانی مثل خودم هستش که توی شرایط بظاهر سختی هستند؟ اولا این آرزوی پدرانه ی استاد بوده و گرایش استاد به چنین چیزی .. مثل پدری که دوست داره فرزندانش دیگه اون سختی که خودش تحمل کرده نچشن..

استاد روی مایی تمرکز داره که روزی خودش اونجا بود ولی با ایمان و با باور و استفاده از قوانین مسیر تغییرش رو پیدا کرد و ادامه داد.. مطمعنا خود استاد هم به این موضوع توجه کردن .. که چقدر گرایششون بیشتر سمت همون ارزوی خودشونه .. که یروز برن پشت تصویر و بگن که من تغییر کردم .. شما هم میتونین.. واین حرفو به کسانی بزنه که توشرایطی هستند که خودش قبلا تجربه کرده..

البته این قانون خداهم هست ، آب جایی میره که تشنه ای وجود داشته باشه.این احساس پدرانه رو استاد عزیز .. توی همه ی دوره هاتون و کلیتشون حس کردم.ممنونم که چنین درخواستی از خداوند داشتین.. که چطور اینبار میتونم بزبان ساده تر و عملی تر بگم که چطور خدارو باور کنن توی زندگیشون؟و توی زندگی خودم.

این حرفهارو نمیزنم که اون شاگرد خوبه بنظر برسم.. من اصلا خوب عمل نکردم.. اما خوشحالم که جزئی از این خانواده هستم.وممنونم از خداوندی که اینچنین مارو هدایت میکنه.از جایی که فکرشو نمیکنیم! هرگز به چنین مسیری برای هدایت فکر کرده بودم؟ نه! یک سایت و یه استاد عزیز از راهی خیلی دور .. چقدر برای استاد و خانواده دوست داشتنی شون ارزوهای خوب دارم..خداحفظتون کنه..درپناه خدا باشین :)