تغییر شخصیت، جهادی اکبر لازم دارد

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

محور آموزش‌های سومین قدم از دوره ۱۲ قدم‌، «خودشناسی» و ایجاد تغییرات بنیادین در باورها و شخصیت مان به واسطه‌ی شناختن خودمان است. تغییراتی که به ما کمک می‌کند تا به جای تلاش بیهوده در کسب تأیید  دیگران‌، به سبک شخصی خودمان زندگی کنیم‌ و شادی و آرامش بیشتری را تجربه کنیم.

موانع ذهنی‌ای که مثل گاری‌ای سنگین و زهوار دررفته‌، که نه تنها باری برای‌مان جابه جا نمی‌کند‌، بلکه خودش نیز باری اضافه بر دوش‌مان است را‌، برطرف کنیم تا توانایی‌های پنهان مانده در زیر سایه سنگین این موانع محدودکننده را بشناسیم و با بکار بردن‌شان خالق بهتری برای زندگی‌مان بشویم و مهمتر از همه‌، بیش از این خود را از تجربه‌ی نعمت‌هایی که به صورت طبیعی به ما داده شده است‌، محروم نکنیم. زیرا آدمهای زیادی خود را از تجربه موهبت‌های بسیاری محروم کرده‌اند‌، چون نمی‌خواهند ایرادهای شخصیتی خود را بپذیرند و تغییر دهند‌. آنها به جای تلاش برای تغییر باورهای‌ محدودکننده‌ و ایرادهای شخصیتی‌ خود‌، با ناتوانی‌شان درباره «تغییر آن باورهای محدودکننده و ایرادهای شخصیتی» کنار آمده‌اند و به «حل مسئله به شیوه باورهای محدودکننده‌شان» عادت کرده‌اند. به عنوان مثال:

به خاطر ترس از ارتفاع‌، قید رفتن به کوه‌ یا تجاربی مثل سفر با هواپیما‌، شهر بازی و… را می‌زنند. به خاطر ترس از حیوانات‌، خود را از رفتن به دل طبیعت و تجربه‌ی آنهمه زیبایی محروم می‌کنند. به جای اینکه عزت نفس خود را بسازند و احساس لیاقت‌ بیشتری در خود ایجاد کنند، از ارتباط با آدمها پرهیز می‌کنند. به جای پذیرفتن ایرادهای شخصیتی و باورهای محدودکننده‌ای که دلیل تجربیات تلخ در روابط‌ عاطفی‌شان بوده‌ و تلاش برای تغییر آنها‌، قید ورود به روابط جدید را می‌زنند. به جای پذیرفتن ایرادهای شخصیتی و باورهای فقر آفرینی که موجب شکست‌های مالی پی در پی در کسب و کارشان شده‌ و تلاش برای حل ریشه‌ای آنها، قید رویای‌‌ کارآفرینی و داشتن کسب و کار شخصی‌ را می‌زنند و با زجر برای دیگران کار می‌کنند. آنها همان ایرادهای شخصیتی قبلی را نگه داشته‌اند‌، همان باورهای محدودکننده و فقر آفرین را حفظ کرده‌اند و متعجبند چرا هرچه سخت‌تر تلاش کرده‌اند، کمتر به نتیجه رسیده‌اند.

در برهه‌ای از زمان که فهمیدم ایرادهای شخصیتی و باورهای محدودکننده‌ای که با آنهمه تعصب‌، سالها حفظ‌شان کرده بودم و برای تغییرشان بهانه‌‌هایی مستند و محکم داشتم‌، تنها مُسبب اینهمه ناخواسته در زندگی‌ام بوده‌، مقاومتم در برابر تغییرشان کمتر شد. هرچه این قانون را بهتر شناختم که تمام اتفاقات زندگی‌ام حاصل واکنش جهان به کانون توجه‌ خودم هست، اشتیاق و تعهدم برای شخم زدن ذهنم‌، یافتن آن ترمزها و تلاش برای برداشتن پایم از روی آن ترمزها‌، بیشتر شد. هرچه مراقبت ویژ‌‌ه تری از کانون توجه‌ام کردم‌، به توانایی‌ام در برطرف کردن ایرادهای شخصیتی و باورهای محدودکننده‌ام‌، مطمئن‌تر شدم‌، مقاومت‌های بیشتری را کنار گذاشتم‌‌، راحت‌تر توانستم به احساس خوب برسم‌ و نعمت‌های بیشتری‌، از مسیرهای ساده‌تر و لذت‌بخش‌تر وارد زندگی‌ام شد.

نعمت‌های کنونی من که حتی جزو رویاهای گذشته‌‌ام نیز نبوده‌اند‌، فقط حاصل تعهد من به مداومت بر کنترل ورودی‌های ذهنم و تغییراتی ریشه‌ای تر در شخصیت‌ام بوده است. تغییری که یک شبه برایم رخ نداد‌. بلکه در طی زمان و با تکامل، هر بار زندگی را برایم زیباتر کرد و درهای بیشتری از نعمت ها را به رویم گشود.

در دوره ۱۲ قدم‌، فضایی فراهم شده تا بتوانم در یک روند تکاملی‌، شیوه‌ی ایجاد تغییرات بنیادین در شخصیت‌، تغییر باورهای محدودکننده‌، برداشتن مقاومت‌‌های ذهنی و چگونگی اجرای قوانین زندگی و هماهنگی با آنها را به دوستانم بیاموزم که پذیرفته‌اند تا وقتیکه به کمک شناختن پاشنه‌های آشیل‌ و برطرف کردن آنها‌، تغییراتی بنیادین در باورها و شخصیت‌شان ایجاد نکنند‌، هیچ تغییری در زندگی‌شان رخ نخواهد داد. زیرا نعمت‌ها به صورت طبیعی مثل باران جاری است. اما این ما هستیم که با باورهای محدودکننده‌ و مقاومت‌های ذهنی‌، مانع ورودشان به زندگی خود شده‌ایم. لازمه‌ی داشتن زندگی‌ای باکیفیت‌تر‌، تقلای بیشتر نیست‌، بلکه کنار گذاشتن مقاومت‌های بیشتر است. راه ساختن باورهای قدرتمند‌کننده‌، کنار گذاشتن‌ مقاومت‌های ذهنیِ بزرگتر و حل ریشه‌ای پاشنه‌های آشیل است.

آگاهی‌ها‌‌، تمرینات عملی و فضایی تعاملی‌ای که در دوره ۱۲ قدم فراهم شده‌، خالص‌ترین و مؤثرترین ورودی برای تغذیه ذهن و کنار گذاشتن مقاومت‌هاست.

آگاهی‌های این دوره به شما کمک می‌کند  تا در طی یک دوره تکاملی‌، با حل ریشه‌ای مسائل‌ و موانع ذهنی‌تان و ایجاد تغییراتی بنیادین در شخصیت‌تان‌، نه تنها کیفیت مورد دلخواه را در تمام جنبه‌های زندگی‌تان بسازید و به موفقیت‌های پایدار و تجربیات راضی کننده در روابط‌تان‌، استقلال مالی و آزادی زمانی‌تان‌، سلامتی بدن‌تان و آرامش روح و روان‌تان دست یابید‌، بلکه از لحظه به لحظه‌ی این مسیر تکاملی لذت ببرید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    269MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی تغییر شخصیت، جهادی اکبر لازم دارد
    17MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

423 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «اعظم جم نژاد» در این صفحه: 3
  1. -
    اعظم جم نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2622 روز

    سلام به خانواده عزززیزم ❤️سپاسگذارم استاد جان و مریم عزیزم که هر روز با یه فایل الماسین ما رو با خودمون رو به رو میکنیم تا هر بار خودمونو بهبود ببخشیم، من توی فایل مثل ابوموسی نباشیم در مورد خرید دوچرخه ای که سالها آرزوشو داشتم و ترس از حرف مردم و وارد شدن به دلش نوشتم و باز با این فایل به لطف خدا و شما متوجه شدم که باید با دوچرخه م برم توی محله ای که نزدیک خونمونه و یه بازارچه اونجاست و بیشترین ترس من رفتن به اونجا با دوچرخه بود که مردم چی فکر میکنن و نکنه خوششون نیاد و…. اما من به خاطر حرف این مردم سالها این آرزو رو توی دلم دفن کرده بودم و چقدر توی همون محله برای رفت و برگشت اذیت شده بودم که ماشین گیرم نیومده بود یا از اونجا خرید کرده بودم و چقدر سختم شده بود تا اون چیزها رو تا خونه بیارم و چقدر بدنم آزار دیده بود و اون لحظه که فایل اومد من کارهای خونه رو انجام داده بودم و واقعا خسته و گرسنه بودم، اما این فایل منو به یاد رفتن به اون محله انداخت چند تا قاشق از غذامو خوردم و سریع آماده ‌شدم و رفتم چقدر از شدت استرس و اینکه اونا چه فکری میکنند بدنم میلرزید ولی اهمیت ندادم و تا آخر اون محله رفتم و حتی خرید هم کردم و برگشتم و باز روز بعدش هم این تمرین رو توی همون محله انجام دادم و اینبار دیدم که ترسم نصف شده و نگم از خوبی و فرهنگ این مردم که چقدر عشق کردم باهاشون، انگار نه انگار که من با دوچرخه رفته بودم چقدر براشون عادی بود و الکی توی ذهنم این قدر بزرگ بود، چقدر با احترام باهام صحبت میکردند، خدا رو صد هزار مرتبه شکر، چنان عشقی کردم از اقدامم از اینکه باز ابراهیم شدم و این بت رو هم شکستم و باز باید برم اونجا تا این ترس به صفر برسه، و موقع برگشتن برای خودم جایزه رانی آناناس خریدم🤭😋😋البته که این جایزه در مقابل اقدامم واقعا کوچولو بود ولی بعد جبران میکنم و کلی خودمو تشویق کردم و احسنت گفتم ❤️استاد، مریم جان، دستتونو میبوسم عشق های من❤️❤️❤️و این ترس از حرف مردم واقعا یکی از بزرگترین پاشنه آشیل های منه، اما دیشب متوجه یه ترس خییییلی بزرگتر توی وجودم شدم، قبلا این ترس رو توی قدمها و توی دوره جهان بینی شناخته بودم اما نه مثل الان، دیشب تولد دخترم بود و همسرم و پسرم شب رو خونه نبودند، دخترم هم آخر شب بعد از تموم شدن تولدش با دوستاش رفتند دور بزنند و خوش بگذرونن (دخترم ۱۷ سالشه) و تا ساعت ۴ صبح بیرون بودند برای اولین بار، خلاصه من تنها توی خونه بودم بعد از اینکه خونه رو مرتب کردم و ساعت حدودای یک شد، چندین مرتبه احساس میکردم که از توی اتاق صدا میاد، من ۲ مرتبه با حالت ترس زیاد بلند شدم و رفتم ۲ تا اتاق ها رو نگاه کردم ولی هیچ چیزی نبود سعی میکردم ذهنمو کنترل کنم، فایل جلسه ۲، از قدم سوم رو که در مورد تغییر شخصیت بود گوش دادم که البته باید فایل جلسه ۶ دوره جهان بینی رو گوش میدادم و با خودم تکرار میکردم که این یه فرصت برای رشد منه، قدرتمند ترین فرمانروای جهان الان کنار منه، و تا ساعت ۴ شاید حدود یه نیم ساعت با تکرار این باور خوابم برده بود و آروم شده بودم اما متوجه شدم که هنوز اون طوری که باید این خدای قدرتمند رو باور ندارم، زیاد باور ندارم که کنارمه و میتونه خیلی بهتر از همسر یا فرزند یا هر کسی دیگه که کنارمه ازم محافظت کنه، چقدر برام زشت و شرم آوره این حد از شرک توی وجودم باشه، ولی خدا رو شکر که کامل شناختمش، از خدا خواستم حداقل به مدت ۲ هفته فرصت تنهایی رو توی شب برام فراهم کنه تا با کمک خودش به این ترسم هم غلبه کنم، مریم عزیزم کااااااش توی یه جلسه از فایل های ۱۲ قدم یا جهان بینی یا… در مورد غلبه کردن به ترستون از تنها بودن در شب برامون صحبت میکردی که چطور اون ۲ ماه رو تونستی تنها و آرام بخوابی، البته میدونم که تکاملتونو طی کردید تا به این جا رسیدید اما یادمه که توی یکی از فایل های زندگی در بهشت یه شب که استاد نبود( قبل از این دوماه که استاد برن برای کار کردن روی خودشون در مورد سلامتی)شما یه مقدار از تنها بودن توی شب ترس داشتید ولی الان احساس میکنم که این ترس ها رو کامل پشت سر گذاشتید که با تمام وجودم بهتون تبریک میگم، ولی ازتون خواااهش میکنم اگه ممکنه بیایید توی یه جلسه برامون صحبت کنید چون شما یه خانوم هستید میتونید یه الگوی عالی برای من باشید، بی نهایت سپاسگذارم و میبوسمتون🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    اعظم جم نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2622 روز

    آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست ?هر کجا هست خدایا به سلامت دارش?????????استاد مهربونم سلااااااام ?????امیدوارم در کنار میکی عزیزم و بانوی رویایی سفر خیلی لذت بخشی رو داشته باشید و خدا پشت و پناهتون باشه و به سلامتی برید و عشششششششششششق کنید و برگردید خیلی متشکرم که هر بار زیبایی هایی رو که خودتون لذت می‌برید به ما هم نشون میدید و امید رو در دلهامون زنده نگه میدارید????????????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    اعظم جم نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2622 روز

    سلام آیدایی????عاشق و سپاسگذار خودت و خدایی هستم که این نوشته های زیبا رو بهت الهام کرد و با شیرینی ذاتیی ???که داری مخلوط کرد تا برامون بنویسی و باعث بشی تا باز ایمانی بر ایمانمون و اشتیاقی بر اشتیاقمون افزوده بشه و مسیر رو ادامه بدیم ?????موفق و پیروز باشی و امیدوارم پله های نرده بونت رو طی کنی و به بالاترین پله برسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: