تغییر شخصیت، جهادی اکبر لازم دارد

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

محور آموزش‌های سومین قدم از دوره ۱۲ قدم‌، «خودشناسی» و ایجاد تغییرات بنیادین در باورها و شخصیت مان به واسطه‌ی شناختن خودمان است. تغییراتی که به ما کمک می‌کند تا به جای تلاش بیهوده در کسب تأیید  دیگران‌، به سبک شخصی خودمان زندگی کنیم‌ و شادی و آرامش بیشتری را تجربه کنیم.

موانع ذهنی‌ای که مثل گاری‌ای سنگین و زهوار دررفته‌، که نه تنها باری برای‌مان جابه جا نمی‌کند‌، بلکه خودش نیز باری اضافه بر دوش‌مان است را‌، برطرف کنیم تا توانایی‌های پنهان مانده در زیر سایه سنگین این موانع محدودکننده را بشناسیم و با بکار بردن‌شان خالق بهتری برای زندگی‌مان بشویم و مهمتر از همه‌، بیش از این خود را از تجربه‌ی نعمت‌هایی که به صورت طبیعی به ما داده شده است‌، محروم نکنیم. زیرا آدمهای زیادی خود را از تجربه موهبت‌های بسیاری محروم کرده‌اند‌، چون نمی‌خواهند ایرادهای شخصیتی خود را بپذیرند و تغییر دهند‌. آنها به جای تلاش برای تغییر باورهای‌ محدودکننده‌ و ایرادهای شخصیتی‌ خود‌، با ناتوانی‌شان درباره «تغییر آن باورهای محدودکننده و ایرادهای شخصیتی» کنار آمده‌اند و به «حل مسئله به شیوه باورهای محدودکننده‌شان» عادت کرده‌اند. به عنوان مثال:

به خاطر ترس از ارتفاع‌، قید رفتن به کوه‌ یا تجاربی مثل سفر با هواپیما‌، شهر بازی و… را می‌زنند. به خاطر ترس از حیوانات‌، خود را از رفتن به دل طبیعت و تجربه‌ی آنهمه زیبایی محروم می‌کنند. به جای اینکه عزت نفس خود را بسازند و احساس لیاقت‌ بیشتری در خود ایجاد کنند، از ارتباط با آدمها پرهیز می‌کنند. به جای پذیرفتن ایرادهای شخصیتی و باورهای محدودکننده‌ای که دلیل تجربیات تلخ در روابط‌ عاطفی‌شان بوده‌ و تلاش برای تغییر آنها‌، قید ورود به روابط جدید را می‌زنند. به جای پذیرفتن ایرادهای شخصیتی و باورهای فقر آفرینی که موجب شکست‌های مالی پی در پی در کسب و کارشان شده‌ و تلاش برای حل ریشه‌ای آنها، قید رویای‌‌ کارآفرینی و داشتن کسب و کار شخصی‌ را می‌زنند و با زجر برای دیگران کار می‌کنند. آنها همان ایرادهای شخصیتی قبلی را نگه داشته‌اند‌، همان باورهای محدودکننده و فقر آفرین را حفظ کرده‌اند و متعجبند چرا هرچه سخت‌تر تلاش کرده‌اند، کمتر به نتیجه رسیده‌اند.

در برهه‌ای از زمان که فهمیدم ایرادهای شخصیتی و باورهای محدودکننده‌ای که با آنهمه تعصب‌، سالها حفظ‌شان کرده بودم و برای تغییرشان بهانه‌‌هایی مستند و محکم داشتم‌، تنها مُسبب اینهمه ناخواسته در زندگی‌ام بوده‌، مقاومتم در برابر تغییرشان کمتر شد. هرچه این قانون را بهتر شناختم که تمام اتفاقات زندگی‌ام حاصل واکنش جهان به کانون توجه‌ خودم هست، اشتیاق و تعهدم برای شخم زدن ذهنم‌، یافتن آن ترمزها و تلاش برای برداشتن پایم از روی آن ترمزها‌، بیشتر شد. هرچه مراقبت ویژ‌‌ه تری از کانون توجه‌ام کردم‌، به توانایی‌ام در برطرف کردن ایرادهای شخصیتی و باورهای محدودکننده‌ام‌، مطمئن‌تر شدم‌، مقاومت‌های بیشتری را کنار گذاشتم‌‌، راحت‌تر توانستم به احساس خوب برسم‌ و نعمت‌های بیشتری‌، از مسیرهای ساده‌تر و لذت‌بخش‌تر وارد زندگی‌ام شد.

نعمت‌های کنونی من که حتی جزو رویاهای گذشته‌‌ام نیز نبوده‌اند‌، فقط حاصل تعهد من به مداومت بر کنترل ورودی‌های ذهنم و تغییراتی ریشه‌ای تر در شخصیت‌ام بوده است. تغییری که یک شبه برایم رخ نداد‌. بلکه در طی زمان و با تکامل، هر بار زندگی را برایم زیباتر کرد و درهای بیشتری از نعمت ها را به رویم گشود.

در دوره ۱۲ قدم‌، فضایی فراهم شده تا بتوانم در یک روند تکاملی‌، شیوه‌ی ایجاد تغییرات بنیادین در شخصیت‌، تغییر باورهای محدودکننده‌، برداشتن مقاومت‌‌های ذهنی و چگونگی اجرای قوانین زندگی و هماهنگی با آنها را به دوستانم بیاموزم که پذیرفته‌اند تا وقتیکه به کمک شناختن پاشنه‌های آشیل‌ و برطرف کردن آنها‌، تغییراتی بنیادین در باورها و شخصیت‌شان ایجاد نکنند‌، هیچ تغییری در زندگی‌شان رخ نخواهد داد. زیرا نعمت‌ها به صورت طبیعی مثل باران جاری است. اما این ما هستیم که با باورهای محدودکننده‌ و مقاومت‌های ذهنی‌، مانع ورودشان به زندگی خود شده‌ایم. لازمه‌ی داشتن زندگی‌ای باکیفیت‌تر‌، تقلای بیشتر نیست‌، بلکه کنار گذاشتن مقاومت‌های بیشتر است. راه ساختن باورهای قدرتمند‌کننده‌، کنار گذاشتن‌ مقاومت‌های ذهنیِ بزرگتر و حل ریشه‌ای پاشنه‌های آشیل است.

آگاهی‌ها‌‌، تمرینات عملی و فضایی تعاملی‌ای که در دوره ۱۲ قدم فراهم شده‌، خالص‌ترین و مؤثرترین ورودی برای تغذیه ذهن و کنار گذاشتن مقاومت‌هاست.

آگاهی‌های این دوره به شما کمک می‌کند  تا در طی یک دوره تکاملی‌، با حل ریشه‌ای مسائل‌ و موانع ذهنی‌تان و ایجاد تغییراتی بنیادین در شخصیت‌تان‌، نه تنها کیفیت مورد دلخواه را در تمام جنبه‌های زندگی‌تان بسازید و به موفقیت‌های پایدار و تجربیات راضی کننده در روابط‌تان‌، استقلال مالی و آزادی زمانی‌تان‌، سلامتی بدن‌تان و آرامش روح و روان‌تان دست یابید‌، بلکه از لحظه به لحظه‌ی این مسیر تکاملی لذت ببرید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    269MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی تغییر شخصیت، جهادی اکبر لازم دارد
    17MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

423 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فهیمه پژوهنده» در این صفحه: 4
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2185 روز

    بنام الله یکتا

    سلام به همه ی شما عزیزان ارزشمندم

    تغییر شخصیت جهادی اکبر میخواهد.

    ^ تغیرات شخصیتی یک روزه یا دو روزه اتفاق نمی افته.باید به همون شکلی که آرام آرام ایجاد شدن، آرام آرام اونا رو تغییر داد.قدم به قدم تغییر داد.

    دوره 12 قدم دوره ایی که من هنوز اندر خم کوچه ی اول و دومش هستم.

    خدا کمکم کنه در مدارش قرار بگیرم و درکم به قانون تکامل بیشتر بشه.

    واقعا درک .و عمل به قانون تکامل شده یک ترمز….

    ^ باید ترس ها رو برطرف کنیم نه اینکه خودمون رو محروم کنیم از مواهب زندگی. نباید این آشغال شخصیتی این ایراد شخصیتی ها رو برطرف کنم نه اینکه ببرمش اون آشغال رو زیر مبل.

    من ترس از شکست دارم و شاید شروع نمیکنم و تعلل میکنم.

    ^ قدم اول اینه که ایراد هامو بپذیرم.

    شــروع تغییرات زندگی استاد جان از اونجایی بود، که ایرادهای شخصیتی خودشون رو پذیرفتن.

    ^ من قدرت تغییر زندگی خودمو دارم، من قدرت تغییر شخصیت خودم رو دارم.

    ^هر بهانه ایی که میارید تا یک تغییر مثبتی در زندگی تون ایجاد کنید، این همونجایی هست که مقاومت دارید و باید تغییرش بدید.

    ^ باید اینو بیشتر درک کنم که تمام اتفاقات زندگی ام رو خودم دارم خلق میکنم.

    ^ما خدایی رو داریم و اون جهانی رو خلق کرده که در این جهانش همه چیز خوب و بد رو خلق کرده.در این جهان همه چی هست و تو انتخاب کن چی رو میخوای.و باید بدونی با افکارت داری اونا رو انتخاب میکنی. تو باید حواست باشه که هر لحظه چی رو داری انتخاب میکنی.

    ^ نذاشتم اینقدر افکار بد و نفرت ها و خشم ها،… توی ذهنم تلنبار بشه تا تبدیل بشه به درد…

    ^ متعهد بودن به کنترل ورودی هام

    ^ تصمیم قاطع گرفتن برای تغییر زندگی

    ^ اگر فکر میکنی یک شبه عوض میشیف سخت در اشتباهی. مگه یک شبه تو زبانت رو میتونی قوی کنی.نمیشه.

    ^ از قبل بیشتر لذت بردن.

    ^ از لحظه به لحظه ی زندگی درست استفاده کردن.

    خدایا شکرت که من همین الان قدم یک و قدم دو از دوره ی فوق العاده 12 قدم رو دارم.

    ^ بحث میزان پول نیست، موضوع احساس خوشبختی و رضایت و آراش هست.

    بیــا با من همین لحظه برقص و پایکوبی کن…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2185 روز

    سلام و درود بر شما دوست عباسمنشی

    این دیدگاه شما را شروع کردم به خوندن،گفتم تا اون موقع فایل دانلود میشه تا هر جا خوندم،خوندم.

    اما اینقدر روان، خودمونی و دلی نوشته بودین که دلم نیومد تا نصفه بخونم.

    نمیدونم چی شد داستان هدایت تون به سایت و نحوه آشنایی تون رو در این فایل دانلود نوشتیم،اما هر چی بود خیلی برام جالب بود.

    توصیف شما از دانشگاه بودین این سایت ارزشمند عالی بود.

    از اینکه پیش نیاز قرآن رو به من یادآوری کردین ممنونم.

    تنبلی ام رو باید بذارم کنار روزی یک حزب بخونم(خصوصا که برای پدربزرگ خدابیامرزم چند ماه پیش خودم به دختر خاله هام پیشنهاد دادم قرآن ختم کنیم و الان همه سهم هاشون رو خوندن و من عقبم و تموم نکردم این پازلی که خودم پهنش کردم. پس باید این کار ناتمام رو انجام بدم حتما و اینجوری یک پیش نیاز عالی این دانشگاه رو مرور میکنم. البته من چند ساله که قرآن رو به فارسی بیشتر آیه ها رو می خونم و لذت میبرم….)

    به هر حال از شما دوست هم فرکانسی ممنونم بخاطر دیدگاه زیباتون.

    راستی پیشنهاد میکنم داستان و نحوه آشنایی منو هم در پروفایلم بخون و کم کم با نتایج جدیدم به روز رسانی هم میکنم. اینقدر هدایتی هدایت میشیم همگی که فقط باید خدارو هر لحظه شکر گذار باشیم.

    خدایا شکرت بخاطر این جهان نظامند با قوانین ثابت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2185 روز

    سلام به شما دوست ارزشمندم

    سلام به شما مهشید و شیرین عزیز

    واقعا سپاسگزارم برای این ردپای زیبایی که از خودتون به جا گذاشتید.واقعا هرجا اسم و ردپاتون رو میبینم تحسین تون میکنم. اما همیشه یک گوشه ی ذهنم این سوال هست. چرا دوتایی از یک پروفایل استفاده میکنید؟! مگه کمبود ساخت پروفایل توی سایت داریم؟ یا چقدر شما دو عزیز به هم وصل و وابسته هستین که نباید بصورت مستقل ردپاهای زیباتون رو بگذارید و بیشتر ما لذت ببریم؟ خلاصه این کنجکاوی گفت همین الان همینجا ازشون بپرس. دلم نمیخواد فرافکنی کنم ولی برام خیلی جالبه و خیلی دوست دارم دیدگاه و نگرشی که پشت این پروفایل دو اسمه هست رو مطلع بشم، خیلی دوست دارم با هر دوی شما بیشتر آشنا بشم…واقعا هر دوتون با اون چهره های زیبا عشقین و دوست داشتتنی…

    و چقدر نکته های این فایل هم زیبا نوشتید:

    تا زمانی که نتوانیم ضعف های شخصیتی خود را برطرف کنیم:

    نتایج دائمی و پایدار برای ما رخ نخواهد داد

    واقعا برای وجود ارزشمندتون سپاسگزارم مهشید و شیرین عزیز.

    براتون از الله یکتا رشد و بهبودهای دائمی رو خواهانم.

    ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2185 روز

    سلام به شما دوستان ارزشمندم

    سلام به شما مهشید و شیرین عزیزم.

    سپاسگزارم که باعث شدین یکبار دیگه از این “بهترین جای دنیا” نقطه آبی رنگ داشته باشم و باز هم با دیدن کامنت شما عزیزان و اعضای این خانواده بزرگ و صمیمی ارتباط بیشتری داشته باشم واقعا سپاسگزارم.واقعا خدایا شــکــرت…

    خیلی خوشحالم که من اولین نفری بودم که این سوال های تامل برانگیز رو پرسیدم.

    و این جسارت رو داشتم تا سعی کنم این سوال هدفمند رو از شما عزیزانم، “بدون هیچ قضاوتی بپرسم.” تا باعث رشد خودم بشه و بعد باعث رشد هرکسی که در این خانواده ردپاهای ما رو خواهد خواند و به دنبال تغییر و رشده.

    من از طرف شما، جوابی برای سوالاتم دریافت نکردم اما من سعی میکنم به سوال های شما در حد امکانم، با عشق جواب بدم…

    “ولی حالا ما این سوال را از شما می پرسیم که شما چرا این سوال را می پرسید چون اکانت های دو نفره در سایت باز هم هست آیا شما از آنها هم همین سوال را می پرسید؟ “

    _ابتدا باید عرض کنم. موقعی که من اون سوال ها رو نوشتم در چه وضعیتی بودم و هدفم رو باید یکم براتون شرح بدم احتمالا به جواب سوال هایی که از من پرسیدید،خواهید رسید.

    مــن چندین ماهه بسیار فعالیت ها و ردپاهای قشنگ تون رو در سایت میدیدم و هربار تحسین تون میکردم. و چندباری سر زدم تا بخش “داستان هدایت” تون رو بخونم و باهاتون بیشتر آشنا بشم و بیشتر به شما به عنوان عضو این خانواده نزدیک بشم و بشناسمتون.

    واقعا هربار هرجای سایت به اسم یا کامنت “مهشید و شیرین” برخورد کردم ناخودآگاه گفتم: ماشالله به شماها، آفرین چقدر خوب تمرکز کردین و دارین روی خودتون کار میکنید. و اینکه من خیلی آدم اجتماعی و خونگرمی هستم و اصلا حس نمیکنم اینجا شاید ما با هم غریبه هستیم و از طرفی هم خیلی خیلی مشتاقم از همه یادبگیرم نه فقط استادجان، از هــــمــه چیز و هــــمـــه کس یاد بگیرم.(فارغ از سن و ظاهر و موقعیت اجتماعی و مدرک و ….) و از طرفی هم مـــن به شدت دوست دارم، به همه ابراز دوستی و عشق کنم.

    برای من اینجا و تمام اعضایی که متعهدانه دارند روی خودشون کارمیکنند، حکم یک خانواده رو داره، که با هم داریم در مسیر بهبود قدم برمیداریم و هر کسی به روش خودش و هر کسی اون چیزی که لازم داره و در مسیر تکاملش بهش برخورد میکنه رو دنبال میکنه که در نهایت از نظر مـن همه به یک نقطه ختم میشه و از آگاهی هایی که لیدر این مسیر (یعنی استاد عزیزمون)در طول این مسیر بهمون به شکل های مختلف منتقل میکنه و ما ازش هر کدوم نسبت به نیاز و ظرف مون بهره مند میشیم.

    خلاصه من عاشق تک تک اعضای این خانواده و این “بهترین جای دنیا” هستم و واقعا همگی تون رو تحسین میکنم واقعا از صمیم قلبم خوشحال میشم ردپاهاتون رو میبینم و میخونم و از همگی دارم یاد می گیرم.

    راستی من خودم دو سال پیش عکس پروفایلم دو نفره بود(عکسم با همسرم بود) و خیلی از بچه ها رو هم دیدم که با یک اکانت دارند از سایت و مواهبش استفاده میکنن، کامنت میخونن و کامنت میذارن. حتی منو همسرمم در قسمت محصولات با یک اکانت کامنت های خودمون رو نوشتیم. میخوام بگم اگر سوال من باعث شده شما اینقدر تعجب کنید طبیعیه، اولا دیدگاه و عقبه ذهنیت منو نمیدونید و شاید براتون سوء تفاهم پیش بیاد. دوما باید بگم من تقریبا این سوال رو از چند نفر دیگه هم به طرق مختلف پرسیدم و یا توی داستان هدایت شون نوشتن یا یکجایی توی ردپاهاشون باعث شده دیدگاه شون رو بگن و در حد خودم متوجه بشم. که چرا دونفری با یک اکانت اینجا هستن و تا حالا چیزای جالبی متوجه شدم. مثل اینکه چقدر ما آدم ها میتونیم از زوایای مختلفی به موضوعات مشابه نگاه کنیم و نتایج متفاوتی بگیریم.

    اما من واقعا فهیمه ی درونم خیلی دوست داشت هم باهاتون ارتباط برقرار کنه، هم چیزی از داستان هدایت و آشنایی تون که، تا حالا جایی نخونده بودم و به علاوه ی همه این گنگ بودن های چند وقته و این موضوعی که دارم روی خودم کار میکنم،یکهویی باعث شد وقتی ردپا هاتون رو میبینم این سوال واقعا از سر کنجکاوی(نه فضولی)، واقعا از سر کنجکاوی و آشنایی بیشتر به ذهنم خطور کنه و اون روز یکهویی بیام و جسارت به خرج بدم و ازتون بپرسم.

    اون روز یادم رفت بگم که،اگر شما دوست نداشتید به من جواب ندید. اصلا اشکالی نداره عزیزانم و شما آزاد و مختار هستید و من به شما احترام میگذارم. اما اینو دوست دارم بدونید واقعا مثل یک مصاحبه خواستم دیدگاه تون رو بدونم. (مثلا دیدگاه شیرین عزیز رو جدا بپرسم و دیدگاه مهشید عزیز رو هم جدا بپرسم.) و باهاتون بیشتر آشنا بشم. (راستش چند وقته دارم روی باورهایی مربوط به ارتباط و روابط کار میکنم.میخواستم با متوجه شدن نظر هر دو عزیز به یک برآیندی برسم.)

    میخواستم مثل یک مصاحبه یکسری باورها و دیدگاه هاتون رو به صورت مجزا بدونم. و اگر نحوه سوال پرسیدنم یا هر چیزی در ادبیاتم باعث شد تا شما خوشتون نیاد، من مجددا عذرخواهی میکنم و این نقص من هست که شاید نتونستم در اون لحظه بهترین کلمات رو بیان کنم یا احساس خودمو در قالب جملات عنوان کنم.

    (بعد از خوندن کامنت شما رفتم کامنت خودمو خوندم، ببینم چی پرسیده بودم، چی نوشته بودم که باعث شد شما به کامنتم جواب بدین.)

    بخشی از کامنت من و سوالاتی که پرسیدم:

    چرا دوتایی از یک پروفایل استفاده میکنید؟!

    (چرا این سوال ها رو پرسیدم،قطعا میخوام باهاتون ارتباط برقرار کنم که سوال پرسیدم و میخوام بیشتر بشناسم تون و…)

    مگه کمبود ساخت پروفایل توی سایت داریم؟

    (واقعا با این تعداد کاربر احساس کردم برای اسم جدید پروفایل ساختن بعضی دوستان به مشکل میخورند و باید یکجوری اسم پروفایل رو اینجوری متفاوت کنن.)

    چقدر شما دو عزیز به هم وصل و وابسته هستین که نباید بصورت مستقل ردپاهای زیباتون رو بگذارید و بیشتر ما لذت ببریم؟

    این “چقدر به هم وصل و وابسته هستین” رو یک توضیحی بدم. چون احساس کردم خیلی با هم وقت میگذرونید و من احساس میکنم از منو و همسرم بیشتر به هم اتصال و ارتباط دارید. منظورم ارتباط قطع نشدنی شما عزیزان بود و اینکه کلمه “وابسته” رو هم اصلاح میکنم “دلبسته” بخونید. (مثلا مثل دو تا مرغ عشق اینقدر وصل و دلبسته و عشقین شما.)

    حالا “وابسته” هم اینجا میتونه معنی های مختلفی بده اما در کل من اصلا کی باشم که شما رو قضاوت کنم و بخوام به کسی برچسب بزنم.

    خلاصه که من اصلا بازم نمیتونم منظور خودمو بیان کنم و ترجیح میدم تا همینجا و همینجوری به سوال شما پاسخ داده باشم و بگم واقعا دوست دارم و نکته هایی که توی کامنت هاتون مینویسید فوق العاده است و طبق یادگرفتن های بیشترم از هر کامنتی که میخونم یک بخش رو برای خودم بولد میکنم.

    و برای این کامنت هم،ابتدای کامنت تون رو به یادگار برای خودم اینجا مرور میکنم:

    شما اولین فردی هستید که این سوال را می پرسید و تا به امروز حتی خود ما هم به این نکته فکر نکرده بودیم…

    خدایا کمکم کن تا کنجکاوی مقدسم رو همیشه زنده نگه دارم.

    خدایا کمکم کن تا همیشه با انسان های پر از عشق و در مسیر رشد بیشتر و بیشتر مواجه بشم.

    خدایا کمکم کن تا درک کنم هرآنچه را باید بفهمم و بپذیرم و….

    واقعا سپاسگزارم از شما مهشید و شیرین عزیز و دوست داشتنی ام که برایم نوشتید و باعث شدین با عشق مضاعف تر این انرژی ارزشمند و وقت خودمو رو اینجا در جهت یادگرفتن صرف کنم،(طبق قانون درخواست و قانون توجه) باعث شدین من کلی چیز یاد بگیرم و کلی چیزها برام مرور بشه، واقعا از صمیم قلبم سپاسگزار و ممنون شما عزیزان هستم.

    این دعا رو هم در انتها با عشق تقدیم تون میکنم:

    پروردگارا! به من آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم و شهامتی،تا تغییر دهم آنچه را که می توانم و بینشی تا تفاوت این دو را بدانم؛ مرا فهم ده،…

    آمیــن

    براتون از صمیم قلبم بهترین ها رو از الله یکتا خواستارم.

    ارادتمند شما فهیمه_بوس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: