محور آموزشهای سومین قدم از دوره ۱۲ قدم، «خودشناسی» و ایجاد تغییرات بنیادین در باورها و شخصیت مان به واسطهی شناختن خودمان است. تغییراتی که به ما کمک میکند تا به جای تلاش بیهوده در کسب تأیید دیگران، به سبک شخصی خودمان زندگی کنیم و شادی و آرامش بیشتری را تجربه کنیم.
موانع ذهنیای که مثل گاریای سنگین و زهوار دررفته، که نه تنها باری برایمان جابه جا نمیکند، بلکه خودش نیز باری اضافه بر دوشمان است را، برطرف کنیم تا تواناییهای پنهان مانده در زیر سایه سنگین این موانع محدودکننده را بشناسیم و با بکار بردنشان خالق بهتری برای زندگیمان بشویم و مهمتر از همه، بیش از این خود را از تجربهی نعمتهایی که به صورت طبیعی به ما داده شده است، محروم نکنیم. زیرا آدمهای زیادی خود را از تجربه موهبتهای بسیاری محروم کردهاند، چون نمیخواهند ایرادهای شخصیتی خود را بپذیرند و تغییر دهند. آنها به جای تلاش برای تغییر باورهای محدودکننده و ایرادهای شخصیتی خود، با ناتوانیشان درباره «تغییر آن باورهای محدودکننده و ایرادهای شخصیتی» کنار آمدهاند و به «حل مسئله به شیوه باورهای محدودکنندهشان» عادت کردهاند. به عنوان مثال:
به خاطر ترس از ارتفاع، قید رفتن به کوه یا تجاربی مثل سفر با هواپیما، شهر بازی و… را میزنند. به خاطر ترس از حیوانات، خود را از رفتن به دل طبیعت و تجربهی آنهمه زیبایی محروم میکنند. به جای اینکه عزت نفس خود را بسازند و احساس لیاقت بیشتری در خود ایجاد کنند، از ارتباط با آدمها پرهیز میکنند. به جای پذیرفتن ایرادهای شخصیتی و باورهای محدودکنندهای که دلیل تجربیات تلخ در روابط عاطفیشان بوده و تلاش برای تغییر آنها، قید ورود به روابط جدید را میزنند. به جای پذیرفتن ایرادهای شخصیتی و باورهای فقر آفرینی که موجب شکستهای مالی پی در پی در کسب و کارشان شده و تلاش برای حل ریشهای آنها، قید رویای کارآفرینی و داشتن کسب و کار شخصی را میزنند و با زجر برای دیگران کار میکنند. آنها همان ایرادهای شخصیتی قبلی را نگه داشتهاند، همان باورهای محدودکننده و فقر آفرین را حفظ کردهاند و متعجبند چرا هرچه سختتر تلاش کردهاند، کمتر به نتیجه رسیدهاند.
در برههای از زمان که فهمیدم ایرادهای شخصیتی و باورهای محدودکنندهای که با آنهمه تعصب، سالها حفظشان کرده بودم و برای تغییرشان بهانههایی مستند و محکم داشتم، تنها مُسبب اینهمه ناخواسته در زندگیام بوده، مقاومتم در برابر تغییرشان کمتر شد. هرچه این قانون را بهتر شناختم که تمام اتفاقات زندگیام حاصل واکنش جهان به کانون توجه خودم هست، اشتیاق و تعهدم برای شخم زدن ذهنم، یافتن آن ترمزها و تلاش برای برداشتن پایم از روی آن ترمزها، بیشتر شد. هرچه مراقبت ویژه تری از کانون توجهام کردم، به تواناییام در برطرف کردن ایرادهای شخصیتی و باورهای محدودکنندهام، مطمئنتر شدم، مقاومتهای بیشتری را کنار گذاشتم، راحتتر توانستم به احساس خوب برسم و نعمتهای بیشتری، از مسیرهای سادهتر و لذتبخشتر وارد زندگیام شد.
نعمتهای کنونی من که حتی جزو رویاهای گذشتهام نیز نبودهاند، فقط حاصل تعهد من به مداومت بر کنترل ورودیهای ذهنم و تغییراتی ریشهای تر در شخصیتام بوده است. تغییری که یک شبه برایم رخ نداد. بلکه در طی زمان و با تکامل، هر بار زندگی را برایم زیباتر کرد و درهای بیشتری از نعمت ها را به رویم گشود.
در دوره ۱۲ قدم، فضایی فراهم شده تا بتوانم در یک روند تکاملی، شیوهی ایجاد تغییرات بنیادین در شخصیت، تغییر باورهای محدودکننده، برداشتن مقاومتهای ذهنی و چگونگی اجرای قوانین زندگی و هماهنگی با آنها را به دوستانم بیاموزم که پذیرفتهاند تا وقتیکه به کمک شناختن پاشنههای آشیل و برطرف کردن آنها، تغییراتی بنیادین در باورها و شخصیتشان ایجاد نکنند، هیچ تغییری در زندگیشان رخ نخواهد داد. زیرا نعمتها به صورت طبیعی مثل باران جاری است. اما این ما هستیم که با باورهای محدودکننده و مقاومتهای ذهنی، مانع ورودشان به زندگی خود شدهایم. لازمهی داشتن زندگیای باکیفیتتر، تقلای بیشتر نیست، بلکه کنار گذاشتن مقاومتهای بیشتر است. راه ساختن باورهای قدرتمندکننده، کنار گذاشتن مقاومتهای ذهنیِ بزرگتر و حل ریشهای پاشنههای آشیل است.
آگاهیها، تمرینات عملی و فضایی تعاملیای که در دوره ۱۲ قدم فراهم شده، خالصترین و مؤثرترین ورودی برای تغذیه ذهن و کنار گذاشتن مقاومتهاست.
آگاهیهای این دوره به شما کمک میکند تا در طی یک دوره تکاملی، با حل ریشهای مسائل و موانع ذهنیتان و ایجاد تغییراتی بنیادین در شخصیتتان، نه تنها کیفیت مورد دلخواه را در تمام جنبههای زندگیتان بسازید و به موفقیتهای پایدار و تجربیات راضی کننده در روابطتان، استقلال مالی و آزادی زمانیتان، سلامتی بدنتان و آرامش روح و روانتان دست یابید، بلکه از لحظه به لحظهی این مسیر تکاملی لذت ببرید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD269MB23 دقیقه
- فایل صوتی تغییر شخصیت، جهادی اکبر لازم دارد17MB18 دقیقه
به نام خداونداستوار.
سلام به استادعزیزودوست داشتنی خودم.
تغییرشخصیت جهادی اکبرلازم دارد.
استادمن دوازده قدم راپارسال گوش کردم ولی اون موقع هنوزازسایت ،محصول راخریداری نکرده بودم .ووقتی واردسایت شدم شروع به خریدش کردم ،درحال حاضر۹قدم راخریدم.
منتظرم ۳قدم بعدی راهم بخرم تاپشت سرهم گوش بدم .
چون الان تمرکزم بیشتررودوره ی عشق ومودته .
وتوسایت هم سعی در فعالیت دارم .
به همین جهت فراموش کردم که چیاگفته شده تو۱۲قدم.
شماتواین فایل ،درموردقدم ۳صحبت کردیدوتجربه دادید.یه چیزایی برام تداعی شد.
بله هیچ وقت کسی نمیتونه بدون گذروندن ،قانون تکامل،به رشدوموفقیتی برسه.
منم به عینه ،اینوتجربه کردم .ازاونجایی که سالهاس دارم روی خودم کارمیکنم .حتی قبل از اینکه بااستادآشنا بشم ،ازسالهاقبلش من شروع به تغییرات کرده بودم .ولی خیلی کند، پیش میرفتم .
بزرگترین تغییرات من ،بابودن باشما،آغاز شد.چون
تغییرات باورهاوعقایدم وحتی دیدگاه ها،وآگاهی بابت قوانین جهان راازشماآموختم وشروع کردم .
پذیرفتن وپذیرش وقبول اینکه خودت واقف باشی که تورفتارت ،توکارت،توعملکردت ،تووجودت ،ایرادی هس که مانع آرامش ورسیدن به اهدافت ،یاروابطت یاهرچیزدیگه ای میشه .بسیاربسیارمهمه.
همیشه حقارتها،ترسها،کمبودها،ضعفها،شکستها،نداشتن روابط خوب بادیگران ،نبودن روابط ایده آل عاطفی ،همه ی اینها رادیدیم وچشیدیم وکشیدیم.
همیشه تنهاواژه ای که استفاده کردیم این بوده که چرا؟چرااین اتفاقات برای من میفته.ولی هیچ وقت ازخودمون سوال نکردیم چکارکنیم که همه ی اینها به یه شکل دیگه رخ بده .
آیا من میتونم تغییراتی رابوجودبیارم که زندگیم دگرگون بشه وازاین حالت بد،به حالت ایده آل دربیاد.ودست ازدنبال مقصربودن ومحکوم کردن دیگران وشرایط وموقعیتهایی که درش بودم بردارم.دست ازگله کردن وشاکی بودن ازخدای خودم بردارم .
بله که میتونم ،من اگربخام ،میشه .
تازه متوجه شدم چ قدرتی دروجودمن نهفتس .وبااین قدرت ذهنم چ کارهاوچ اتفاقاتی رامیتونم برای خودم خلق کنم .
تازه پی بردم که هیچ موقعیت وشرایطی وهیچ بنی بشری ،نمیتونسته توزندگی من دخالتی داشته باشه ،تاوقتی که من اجازه نمیدادم .
که متاسفانه برعکس اینوانجام دادم و همیشه اجازه دادم ورودیهای ذهنم ،کل آرامشم رابگیرن ومنوازمسیراصلی منحرف کنن .
همیشه دنبال پاک کردن صورت مسئله بودم به جای حل کردن مسئله.
حالا که به آگاهی وادراکبالاتررسیدم اونم ازوجوداستادعزیزم ،آقای محترم ودوست داشتنی عباس منش ،خب طبیعتا،همه چی داره متفاوت باقبل میشه .
بله همانطورکه استادگفتن :اولین قدم اولین گام وبزرگترین ومهمترینش اینه که توقبول کنی که نیاز به تغییر داری.
بایدبه این درک برسی تابتونی تغییرکنی.واگرنه اوضاع به همون شکل قبل باقی میمونه وهمون تجربه های تلخ وشکستهاوناکامیها،فقط از شکلی به شکل دیگه ،بازبوجودمیاد.
پس من می پذیرم که نیاز به تغییردارم .
می پذیرم که آگاهانه وناآگاهانه،هم به خودم ،هم به دیگران وهم به همسرم خسارت زدم .درحق خودموودیگران جفاکردم.
می پذیرم که خودم اجازه ی ورود دیگران به حریم شخصی خودم دادم.وازطرفی خودم خیلی جاها که نبایدواردحریم کسی میشدم ،شدم .
می پذیرم که شناخت کافی وباوردرستی نسبت به پروردگارم ،نداشتم .
می پذیرم که عیبهاونواقصی دارم که باعث عدم پیشرفت من در روابط، درداشتن ثروت ،داشتن آرامش ودرکل باعث دور بودن من ازخوشبختی ونرسیدن به خواسته هاواهدافم بوده.
خداروشکرمیکنم که ازاون دسته آدمهای مغرورنبودم که فکرکنم همه چی دانام ونیازی به تغییر ندارم .
چون می بینم کسانی را که این طرزتفکررادارن ،چ طورهنوزباباورهاوعقایدغلط درهمون سطح پایین موندن وبازدنبال تغییراتی دربیرون ازوجودخودشون میگردن .
بازم سپاسگزاری میکنم ازخدای خوبم وازاستادعزیزم که تلنگرایجاد،این تغییرات رادرمن شکل دادن .
همین که می پذیری ،انگاربه یه آرامشی میرسی که دوست داری دنبالش بری وراهکارهاوهدایتتو،تومسیرت پیداکنی .
تبریک میگم به خودم ،به تمام کسانی که مثل من به این درک اززندگی رسیدن وباشهامت واقتداردنبال تغییراتشون ،رفع نواقصشون وبوجوداووردن باورهای جدیدرفتن .
عاشق تک تک کسانی هستم که با تواضع و فروتنی تونستن این موضوع را قبول کنن.
غرورلعنتی وقتی دامنگیرت باشه ،اجازه نمیده که توعیب ونقصی، تو درونت ببینی ،برعکس همه ی عیبهاومشکلات ودردهارابیرون ازوجودخودش می بینه.وتاوقتی این بینش راداشتم باشی ،به هیچ جانمیرسی اگه ظاهراچیزهایی داشته باشی که به نظرخوشبخت نشون داده بشی ،ولی بعید میدونم اون آرامشی که همه ی مادنبالشیم ،تووجودش باشه.
مطمئنم که نیس.
زمانیکه میپذیرم ینی تمایل دارم ،ینی بامیل واراده ی خودم میخام حرکتی کنم .ینی خسته شدم ینی به نتایج وارزوهاوخواسته هاواهدافم نرسیدم ونمیخام متفاوت عمل کنم تا بتونم به همه چی برسم.
استادجونم من پذیرفتم ،من پذیرفتم که الان اینجام .وتازنده هستم این مسیرراادامه میدم تازه هرروز، چیزهایی کشف میکنم که انگیزه ی منوبیشتروبیشترمیکنه .
واقعنی هروقت که باقبل خودم ،رفتاریاباوری رامتفاوت عمل میکنم ونتیجه بهتری می بینم بقدری ذوق زده میشم که ،ازخودبیخودمیشم .مثل آدمهایی که مست باشن ،سرشارازمستی وغروروشادی میشم .حالااین غرورکجا،اون غرورقبلی که داشتم کجا،!😉
اون غرور،بااحساس بدبودولی این غروربااحساس خوب وسرمستی وانس گرفتن باخدای درونم وآشتی کردن بادرونم هستش .
وقتی حرکت میکنم واقدام میکنم برای تغییراتم ،هم بادنیای درونم آشنا میشم هم خدای خودم راپیدامیکنم ودرکنارهمه ی اینها کم کم به خواسته هام هم میرسم .به خودم قول دادم خالق خوبی برای خودم باشم .
موندن تواین مسیروداشتن این حس خوب ،فقط باتکرارویادآوری روزانه ی درسهاوتجربه هایی که ازاستادعزیزم که الگوی مناسب خودم انتخاب کردم ،بوجودمیاد.
باخریددوره ی عزت نفس خودم راپیداکردم.
باخریددوره ی عشق ومودت ،روابطم با همسرم خوب شد.
باخریددوره ی ثروت ۱و۳همسرم توامورمالی کلی تغییرکردوشاهدپیشرفتهامون، هستم خداروشکر.
دوازده قدم راهم خریدم ومیخام شروع کنم و گوش بدم .
مطمئنم آگاهی های محشری پیدامیکنم .
باگوش کردن ونوشتن روزانه ی کامنت توسایت هم کلی تجربه وکلی درس زندگی یادمی گیرم .
امیدوارم روزی بتونم تمام محصولات استادراتوهمه ی زمینه ها،راخریداری کنم و گوش بدم .چون میدونم توهرکدوم ،گنجینه های قیمتیه، که نیازه بگیرم.
همین جا بگم که به خاطر بدست اووردن این آرامش توزندگیمه که عاشق استادهستم .
استادجونم معلم عزیززندگیم ،عاشقتم .
ازخدامیخام همیشه درپناهش باشی وخداهمیشه وهمه جامراقب ومواظب دسته گلی مثل شماباشه🙏
به نام خداوندی که راهنماویارویاورماس.
سلام به استادعزیزودوست داشتنی خودم.
تغییرشخصیت جهادی اکبرلازم دارد.
استادمن دوازده قدم راپارسال گوش کردم ولی اون موقع هنوزازسایت ،محصول راخریداری نکرده بودم .ووقتی واردسایت شدم شروع به خریدش کردم ،درحال حاضر۹قدم راخریدم.
منتظرم ۳قدم بعدی راهم بخرم تاپشت سرهم گوش بدم .
چون الان تمرکزم بیشتررودوره ی عشق ومودته .
وتوسایت هم سعی در فعالیت دارم .
به همین جهت فراموش کردم که چیاگفته شده تو۱۲قدم.
شماتواین فایل ،درموردقدم ۳صحبت کردیدوتجربه دادید.یه چیزایی برام تداعی شد.
بله هیچ وقت کسی نمیتونه بدون گذروندن ،قانون تکامل،به رشدوموفقیتی برسه.
منم به عینه ،اینوتجربه کردم .ازاونجایی که سالهاس دارم روی خودم کارمیکنم .حتی قبل از اینکه بااستادآشنا بشم ،ازسالهاقبلش من شروع به تغییرات کرده بودم .ولی خیلی کند، پیش میرفتم .
بزرگترین تغییرات من ،بابودن باشما،آغاز شد.چون
تغییرات باورهاوعقایدم وحتی دیدگاه ها،وآگاهی بابت قوانین جهان راازشماآموختم وشروع کردم .
پذیرفتن وپذیرش وقبول اینکه خودت واقف باشی که تورفتارت ،توکارت،توعملکردت ،تووجودت ،ایرادی هس که مانع آرامش ورسیدن به اهدافت ،یاروابطت یاهرچیزدیگه ای میشه .بسیاربسیارمهمه.
همیشه حقارتها،ترسها،کمبودها،ضعفها،شکستها،نداشتن روابط خوب بادیگران ،نبودن روابط ایده آل عاطفی ،همه ی اینها رادیدیم وچشیدیم وکشیدیم.
همیشه تنهاواژه ای که استفاده کردیم این بوده که چرا؟چرااین اتفاقات برای من میفته.ولی هیچ وقت ازخودمون سوال نکردیم چکارکنیم که همه ی اینها به یه شکل دیگه رخ بده .
آیا من میتونم تغییراتی رابوجودبیارم که زندگیم دگرگون بشه وازاین حالت بد،به حالت ایده آل دربیاد.ودست ازدنبال مقصربودن ومحکوم کردن دیگران وشرایط وموقعیتهایی که درش بودم بردارم.دست ازگله کردن وشاکی بودن ازخدای خودم بردارم .
بله که میتونم ،من اگربخام ،میشه .
تازه متوجه شدم چ قدرتی دروجودمن نهفتس .وبااین قدرت ذهنم چ کارهاوچ اتفاقاتی رامیتونم برای خودم خلق کنم .
تازه پی بردم که هیچ موقعیت وشرایطی وهیچ بنی بشری ،نمیتونسته توزندگی من دخالتی داشته باشه ،تاوقتی که من اجازه نمیدادم .
که متاسفانه برعکس اینوانجام دادم و همیشه اجازه دادم ورودیهای ذهنم ،کل آرامشم رابگیرن ومنوازمسیراصلی منحرف کنن .
همیشه دنبال پاک کردن صورت مسئله بودم به جای حل کردن مسئله.
حالا که به آگاهی وادراکبالاتررسیدم اونم ازوجوداستادعزیزم ،آقای محترم ودوست داشتنی عباس منش ،خب طبیعتا،همه چی داره متفاوت باقبل میشه .
بله همانطورکه استادگفتن :اولین قدم اولین گام وبزرگترین ومهمترینش اینه که توقبول کنی که نیاز به تغییر داری.
بایدبه این درک برسی تابتونی تغییرکنی.واگرنه اوضاع به همون شکل قبل باقی میمونه وهمون تجربه های تلخ وشکستهاوناکامیها،فقط از شکلی به شکل دیگه ،بازبوجودمیاد.
پس من می پذیرم که نیاز به تغییردارم .
می پذیرم که آگاهانه وناآگاهانه،هم به خودم ،هم به دیگران وهم به همسرم خسارت زدم .درحق خودموودیگران جفاکردم.
می پذیرم که خودم اجازه ی ورود دیگران به حریم شخصی خودم دادم.وازطرفی خودم خیلی جاها که نبایدواردحریم کسی میشدم ،شدم .
می پذیرم که شناخت کافی وباوردرستی نسبت به پروردگارم ،نداشتم .
می پذیرم که عیبهاونواقصی دارم که باعث عدم پیشرفت من در روابط، درداشتن ثروت ،داشتن آرامش ودرکل باعث دور بودن من ازخوشبختی ونرسیدن به خواسته هاواهدافم بوده.
خداروشکرمیکنم که ازاون دسته آدمهای مغرورنبودم که فکرکنم همه چی دانام ونیازی به تغییر ندارم .
چون می بینم کسانی را که این طرزتفکررادارن ،چ طورهنوزباباورهاوعقایدغلط درهمون سطح پایین موندن وبازدنبال تغییراتی دربیرون ازوجودخودشون میگردن .
بازم سپاسگزاری میکنم ازخدای خوبم وازاستادعزیزم که تلنگرایجاد،این تغییرات رادرمن شکل دادن .
همین که می پذیری ،انگاربه یه آرامشی میرسی که دوست داری دنبالش بری وراهکارهاوهدایتتو،تومسیرت پیداکنی .
تبریک میگم به خودم ،به تمام کسانی که مثل من به این درک اززندگی رسیدن وباشهامت واقتداردنبال تغییراتشون ،رفع نواقصشون وبوجوداووردن باورهای جدیدرفتن .
عاشق تک تک کسانی هستم که با تواضع و فروتنی تونستن این موضوع را قبول کنن.
غرورلعنتی وقتی دامنگیرت باشه ،اجازه نمیده که توعیب ونقصی، تو درونت ببینی ،برعکس همه ی عیبهاومشکلات ودردهارابیرون ازوجودخودش می بینه.وتاوقتی این بینش راداشتم باشی ،به هیچ جانمیرسی اگه ظاهراچیزهایی داشته باشی که به نظرخوشبخت نشون داده بشی ،ولی بعید میدونم اون آرامشی که همه ی مادنبالشیم ،تووجودش باشه.
مطمئنم که نیس.
زمانیکه میپذیرم ینی تمایل دارم ،ینی بامیل واراده ی خودم میخام حرکتی کنم .ینی خسته شدم ینی به نتایج وارزوهاوخواسته هاواهدافم نرسیدم ونمیخام متفاوت عمل کنم تا بتونم به همه چی برسم.
استادجونم من پذیرفتم ،من پذیرفتم که الان اینجام .وتازنده هستم این مسیرراادامه میدم تازه هرروز، چیزهایی کشف میکنم که انگیزه ی منوبیشتروبیشترمیکنه .
واقعنی هروقت که باقبل خودم ،رفتاریاباوری رامتفاوت عمل میکنم ونتیجه بهتری می بینم بقدری ذوق زده میشم که ،ازخودبیخودمیشم .مثل آدمهایی که مست باشن ،سرشارازمستی وغروروشادی میشم .حالااین غرورکجا،اون غرورقبلی که داشتم کجا،!😉
اون غرور،بااحساس بدبودولی این غروربااحساس خوب وسرمستی وانس گرفتن باخدای درونم وآشتی کردن بادرونم هستش .
وقتی حرکت میکنم واقدام میکنم برای تغییراتم ،هم بادنیای درونم آشنا میشم هم خدای خودم راپیدامیکنم ودرکنارهمه ی اینها کم کم به خواسته هام هم میرسم .به خودم قول دادم خالق خوبی برای خودم باشم .
موندن تواین مسیروداشتن این حس خوب ،فقط باتکرارویادآوری روزانه ی درسهاوتجربه هایی که ازاستادعزیزم که الگوی مناسب خودم انتخاب کردم ،بوجودمیاد.
باخریددوره ی عزت نفس خودم راپیداکردم.
باخریددوره ی عشق ومودت ،روابطم با همسرم خوب شد.
باخریددوره ی ثروت ۱و۳همسرم توامورمالی کلی تغییرکردوشاهدپیشرفتهامون، هستم خداروشکر.
دوازده قدم راهم خریدم ومیخام شروع کنم و گوش بدم .
مطمئنم آگاهی های محشری پیدامیکنم .
باگوش کردن ونوشتن روزانه ی کامنت توسایت هم کلی تجربه وکلی درس زندگی یادمی گیرم .
امیدوارم روزی بتونم تمام محصولات استادراتوهمه ی زمینه ها،راخریداری کنم و گوش بدم .چون میدونم توهرکدوم ،گنجینه های قیمتیه، که نیازه بگیرم.
همین جا بگم که به خاطر بدست اووردن این آرامش توزندگیمه که عاشق استادهستم .
استادجونم معلم عزیززندگیم ،عاشقتم .
ازخدامیخام همیشه درپناهش باشی وخداهمیشه وهمه جامراقب ومواظب دسته گلی مثل شماباشه🙏
به نام خداوندی که راهنماویارویاورماس.
سلام به استادعزیزودوست داشتنی خودم.
تغییرشخصیت جهادی اکبرلازم دارد.
استادمن دوازده قدم راپارسال گوش کردم ولی اون موقع هنوزازسایت ،محصول راخریداری نکرده بودم .ووقتی واردسایت شدم شروع به خریدش کردم ،درحال حاضر۹قدم راخریدم.
منتظرم ۳قدم بعدی راهم بخرم تاپشت سرهم گوش بدم .
چون الان تمرکزم بیشتررودوره ی عشق ومودته .
وتوسایت هم سعی در فعالیت دارم .
به همین جهت فراموش کردم که چیاگفته شده تو۱۲قدم.
شماتواین فایل ،درموردقدم ۳صحبت کردیدوتجربه دادید.یه چیزایی برام تداعی شد.
بله هیچ وقت کسی نمیتونه بدون گذروندن ،قانون تکامل،به رشدوموفقیتی برسه.
منم به عینه ،اینوتجربه کردم .ازاونجایی که سالهاس دارم روی خودم کارمیکنم .حتی قبل از اینکه بااستادآشنا بشم ،ازسالهاقبلش من شروع به تغییرات کرده بودم .ولی خیلی کند، پیش میرفتم .
بزرگترین تغییرات من ،بابودن باشما،آغاز شد.چون
تغییرات باورهاوعقایدم وحتی دیدگاه ها،وآگاهی بابت قوانین جهان راازشماآموختم وشروع کردم .
پذیرفتن وپذیرش وقبول اینکه خودت واقف باشی که تورفتارت ،توکارت،توعملکردت ،تووجودت ،ایرادی هس که مانع آرامش ورسیدن به اهدافت ،یاروابطت یاهرچیزدیگه ای میشه .بسیاربسیارمهمه.
همیشه حقارتها،ترسها،کمبودها،ضعفها،شکستها،نداشتن روابط خوب بادیگران ،نبودن روابط ایده آل عاطفی ،همه ی اینها رادیدیم وچشیدیم وکشیدیم.
همیشه تنهاواژه ای که استفاده کردیم این بوده که چرا؟چرااین اتفاقات برای من میفته.ولی هیچ وقت ازخودمون سوال نکردیم چکارکنیم که همه ی اینها به یه شکل دیگه رخ بده .
آیا من میتونم تغییراتی رابوجودبیارم که زندگیم دگرگون بشه وازاین حالت بد،به حالت ایده آل دربیاد.ودست ازدنبال مقصربودن ومحکوم کردن دیگران وشرایط وموقعیتهایی که درش بودم بردارم.دست ازگله کردن وشاکی بودن ازخدای خودم بردارم .
بله که میتونم ،من اگربخام ،میشه .
تازه متوجه شدم چ قدرتی دروجودمن نهفتس .وبااین قدرت ذهنم چ کارهاوچ اتفاقاتی رامیتونم برای خودم خلق کنم .
تازه پی بردم که هیچ موقعیت وشرایطی وهیچ بنی بشری ،نمیتونسته توزندگی من دخالتی داشته باشه ،تاوقتی که من اجازه نمیدادم .
که متاسفانه برعکس اینوانجام دادم و همیشه اجازه دادم ورودیهای ذهنم ،کل آرامشم رابگیرن ومنوازمسیراصلی منحرف کنن .
همیشه دنبال پاک کردن صورت مسئله بودم به جای حل کردن مسئله.
حالا که به آگاهی وادراکبالاتررسیدم اونم ازوجوداستادعزیزم ،آقای محترم ودوست داشتنی عباس منش ،خب طبیعتا،همه چی داره متفاوت باقبل میشه .
بله همانطورکه استادگفتن :اولین قدم اولین گام وبزرگترین ومهمترینش اینه که توقبول کنی که نیاز به تغییر داری.
بایدبه این درک برسی تابتونی تغییرکنی.واگرنه اوضاع به همون شکل قبل باقی میمونه وهمون تجربه های تلخ وشکستهاوناکامیها،فقط از شکلی به شکل دیگه ،بازبوجودمیاد.
پس من می پذیرم که نیاز به تغییردارم .
می پذیرم که عیبهاونواقصی دارم که باعث عدم پیشرفت من در روابط، درداشتن ثروت ،داشتن آرامش ودرکل باعث دور بودن من ازخوشبختی ونرسیدن به خواسته هاواهدافم بوده.
خداروشکرمیکنم که ازاون دسته آدمهای مغرورنبودم که فکرکنم همه چی دانام ونیازی به تغییر ندارم .
چون می بینم کسانی را که این طرزتفکررادارن ،چ طورهنوزباباورهاوعقایدغلط درهمون سطح پایین موندن وبازدنبال تغییراتی دربیرون ازوجودخودشون میگردن .
بازم سپاسگزاری میکنم ازخدای خوبم وازاستادعزیزم که تلنگرایجاد،این تغییرات رادرمن شکل دادن .
همین که می پذیری ،انگاربه یه آرامشی میرسی که دوست داری دنبالش بری وراهکارهاوهدایتتو،تومسیرت پیداکنی .
تبریک میگم به خودم ،به تمام کسانی که مثل من به این درک اززندگی رسیدن وباشهامت واقتداردنبال تغییراتشون ،رفع نواقصشون وبوجوداووردن باورهای جدیدرفتن .
عاشق تک تک کسانی هستم که با تواضع و فروتنی تونستن این موضوع را قبول کنن.
غرورلعنتی وقتی دامنگیرت باشه ،اجازه نمیده که توعیب ونقصی، تو درونت ببینی ،برعکس همه ی عیبهاومشکلات ودردهارابیرون ازوجودخودش می بینه.وتاوقتی این بینش راداشتم باشی ،به هیچ جانمیرسی اگه ظاهراچیزهایی داشته باشی که به نظرخوشبخت نشون داده بشی ،ولی بعید میدونم اون آرامشی که همه ی مادنبالشیم ،تووجودش باشه.
مطمئنم که نیس.
زمانیکه میپذیرم ینی تمایل دارم ،ینی بامیل واراده ی خودم میخام حرکتی کنم .ینی خسته شدم ینی به نتایج وارزوهاوخواسته هاواهدافم نرسیدم ونمیخام متفاوت عمل کنم تا بتونم به همه چی برسم.
استادجونم من پذیرفتم ،من پذیرفتم که الان اینجام .وتازنده هستم این مسیرراادامه میدم تازه هرروز، چیزهایی کشف میکنم که انگیزه ی منوبیشتروبیشترمیکنه .
واقعنی هروقت که باقبل خودم ،رفتاریاباوری رامتفاوت عمل میکنم ونتیجه بهتری می بینم بقدری ذوق زده میشم که ،ازخودبیخودمیشم .مثل آدمهایی که مست باشن ،سرشارازمستی وغروروشادی میشم .حالااین غرورکجا،اون غرورقبلی که داشتم کجا،!😉
اون غرور،بااحساس بدبودولی این غروربااحساس خوب وسرمستی وانس گرفتن باخدای درونم وآشتی کردن بادرونم هستش .
وقتی حرکت میکنم واقدام میکنم برای تغییراتم ،هم بادنیای درونم آشنا میشم هم خدای خودم راپیدامیکنم ودرکنارهمه ی اینها کم کم به خواسته هام هم میرسم .به خودم قول دادم خالق خوبی برای خودم باشم .
موندن تواین مسیروداشتن این حس خوب ،فقط باتکرارویادآوری روزانه ی درسهاوتجربه هایی که ازاستادعزیزم که الگوی مناسب خودم انتخاب کردم ،بوجودمیاد.
باخریددوره ی عزت نفس خودم راپیداکردم.
باخریددوره ی عشق ومودت ،روابطم با همسرم خوب شد.
باخریددوره ی ثروت ۱و۳همسرم توامورمالی کلی تغییرکردوشاهدپیشرفتهامون، هستم خداروشکر.
دوازده قدم راهم خریدم ومیخام شروع کنم و گوش بدم .
مطمئنم آگاهی های محشری پیدامیکنم .
باگوش کردن ونوشتن روزانه ی کامنت توسایت هم کلی تجربه وکلی درس زندگی یادمی گیرم .
امیدوارم روزی بتونم تمام محصولات استادراتوهمه ی زمینه ها،راخریداری کنم و گوش بدم .چون میدونم توهرکدوم ،گنجینه های قیمتیه، که نیازه بگیرم.
همین جا بگم که به خاطر بدست اووردن این آرامش توزندگیمه که عاشق استادهستم .
استادجونم معلم عزیززندگیم ،عاشقتم .
ازخدامیخام همیشه درپناهش باشی وخداهمیشه وهمه جامراقب ومواظب دسته گلی مثل شماباشه🙏
به نام خداوندی که راهنماویارویاورماس.
سلام به استادعزیزودوست داشتنی خودم.
تغییرشخصیت جهادی اکبرلازم دارد.
استادمن دوازده قدم راپارسال گوش کردم ولی اون موقع هنوزازسایت ،محصول راخریداری نکرده بودم .ووقتی واردسایت شدم شروع به خریدش کردم ،درحال حاضر۹قدم راخریدم.
منتظرم ۳قدم بعدی راهم بخرم تاپشت سرهم گوش بدم .
چون الان تمرکزم بیشتررودوره ی عشق ومودته .
وتوسایت هم سعی در فعالیت دارم .
به همین جهت فراموش کردم که چیاگفته شده تو۱۲قدم.
شماتواین فایل ،درموردقدم ۳صحبت کردیدوتجربه دادید.یه چیزایی برام تداعی شد.
بله هیچ وقت کسی نمیتونه بدون گذروندن ،قانون تکامل،به رشدوموفقیتی برسه.
منم به عینه ،اینوتجربه کردم .ازاونجایی که سالهاس دارم روی خودم کارمیکنم .حتی قبل از اینکه بااستادآشنا بشم ،ازسالهاقبلش من شروع به تغییرات کرده بودم .ولی خیلی کند، پیش میرفتم .
بزرگترین تغییرات من ،بابودن باشما،آغاز شد.چون
تغییرات باورهاوعقایدم وحتی دیدگاه ها،وآگاهی بابت قوانین جهان راازشماآموختم وشروع کردم .
پذیرفتن وپذیرش وقبول اینکه خودت واقف باشی که تورفتارت ،توکارت،توعملکردت ،تووجودت ،ایرادی هس که مانع آرامش ورسیدن به اهدافت ،یاروابطت یاهرچیزدیگه ای میشه .بسیاربسیارمهمه.
همیشه حقارتها،ترسها،کمبودها،ضعفها،شکستها،نداشتن روابط خوب بادیگران ،نبودن روابط ایده آل عاطفی ،همه ی اینها رادیدیم وچشیدیم وکشیدیم.
همیشه تنهاواژه ای که استفاده کردیم این بوده که چرا؟چرااین اتفاقات برای من میفته.ولی هیچ وقت ازخودمون سوال نکردیم چکارکنیم که همه ی اینها به یه شکل دیگه رخ بده .
آیا من میتونم تغییراتی رابوجودبیارم که زندگیم دگرگون بشه وازاین حالت بد،به حالت ایده آل دربیاد.ودست ازدنبال مقصربودن ومحکوم کردن دیگران وشرایط وموقعیتهایی که درش بودم بردارم.دست ازگله کردن وشاکی بودن ازخدای خودم بردارم .
بله که میتونم ،من اگربخام ،میشه .
تازه متوجه شدم چ قدرتی دروجودمن نهفتس .وبااین قدرت ذهنم چ کارهاوچ اتفاقاتی رامیتونم برای خودم خلق کنم .
تازه پی بردم که هیچ موقعیت وشرایطی وهیچ بنی بشری ،نمیتونسته توزندگی من دخالتی داشته باشه ،تاوقتی که من اجازه نمیدادم .
که متاسفانه برعکس اینوانجام دادم و همیشه اجازه دادم ورودیهای ذهنم ،کل آرامشم رابگیرن ومنوازمسیراصلی منحرف کنن .
همیشه دنبال پاک کردن صورت مسئله بودم به جای حل کردن مسئله.
حالا که به آگاهی وادراکبالاتررسیدم اونم ازوجوداستادعزیزم ،آقای محترم ودوست داشتنی عباس منش ،خب طبیعتا،همه چی داره متفاوت باقبل میشه .
بله همانطورکه استادگفتن :اولین قدم اولین گام وبزرگترین ومهمترینش اینه که توقبول کنی که نیاز به تغییر داری.
بایدبه این درک برسی تابتونی تغییرکنی.واگرنه اوضاع به همون شکل قبل باقی میمونه وهمون تجربه های تلخ وشکستهاوناکامیها،فقط از شکلی به شکل دیگه ،بازبوجودمیاد.
پس من می پذیرم که نیاز به تغییردارم .
می پذیرم که عیبهاونواقصی دارم که باعث عدم پیشرفت من در روابط، درداشتن ثروت ،داشتن آرامش ودرکل باعث دور بودن من ازخوشبختی ونرسیدن به خواسته هاواهدافم بوده.
خداروشکرمیکنم که ازاون دسته آدمهای مغرورنبودم که فکرکنم همه چی دانام ونیازی به تغییر ندارم .
چون می بینم کسانی را که این طرزتفکررادارن ،چ طورهنوزباباورهاوعقایدغلط درهمون سطح پایین موندن وبازدنبال تغییراتی دربیرون ازوجودخودشون میگردن .
بازم سپاسگزاری میکنم ازخدای خوبم وازاستادعزیزم که تلنگرایجاد،این تغییرات رادرمن شکل دادن .
همین که می پذیری ،انگاربه یه آرامشی میرسی که دوست داری دنبالش بری وراهکارهاوهدایتتو،تومسیرت پیداکنی .
تبریک میگم به خودم ،به تمام کسانی که مثل من به این درک اززندگی رسیدن وباشهامت واقتداردنبال تغییراتشون ،رفع نواقصشون وبوجوداووردن باورهای جدیدرفتن .
عاشق تک تک کسانی هستم که با تواضع و فروتنی تونستن این موضوع را قبول کنن.
غرورلعنتی وقتی دامنگیرت باشه ،اجازه نمیده که توعیب ونقصی، تو درونت ببینی ،برعکس همه ی عیبهاومشکلات ودردهارابیرون ازوجودخودش می بینه.وتاوقتی این بینش راداشتم باشی ،به هیچ جانمیرسی اگه ظاهراچیزهایی داشته باشی که به نظرخوشبخت نشون داده بشی ،ولی بعید میدونم اون آرامشی که همه ی مادنبالشیم ،تووجودش باشه.
مطمئنم که نیس.
زمانیکه میپذیرم ینی تمایل دارم ،ینی بامیل واراده ی خودم میخام حرکتی کنم .ینی خسته شدم ینی به نتایج وارزوهاوخواسته هاواهدافم نرسیدم ونمیخام متفاوت عمل کنم تا بتونم به همه چی برسم.
استادجونم من پذیرفتم ،من پذیرفتم که الان اینجام .وتازنده هستم این مسیرراادامه میدم تازه هرروز، چیزهایی کشف میکنم که انگیزه ی منوبیشتروبیشترمیکنه .
واقعنی هروقت که باقبل خودم ،رفتاریاباوری رامتفاوت عمل میکنم ونتیجه بهتری می بینم بقدری ذوق زده میشم که ،ازخودبیخودمیشم .مثل آدمهایی که مست باشن ،سرشارازمستی وغروروشادی میشم .حالااین غرورکجا،اون غرورقبلی که داشتم کجا،!😉
اون غرور،بااحساس بدبودولی این غروربااحساس خوب وسرمستی وانس گرفتن باخدای درونم وآشتی کردن بادرونم هستش .
وقتی حرکت میکنم واقدام میکنم برای تغییراتم ،هم بادنیای درونم آشنا میشم هم خدای خودم راپیدامیکنم ودرکنارهمه ی اینها کم کم به خواسته هام هم میرسم .به خودم قول دادم خالق خوبی برای خودم باشم .
موندن تواین مسیروداشتن این حس خوب ،فقط باتکرارویادآوری روزانه ی درسهاوتجربه هایی که ازاستادعزیزم که الگوی مناسب خودم انتخاب کردم ،بوجودمیاد.
باخریددوره ی عزت نفس خودم راپیداکردم.
باخریددوره ی عشق ومودت ،روابطم با همسرم خوب شد.
باخریددوره ی ثروت ۱و۳همسرم توامورمالی کلی تغییرکردوشاهدپیشرفتهامون، هستم خداروشکر.
دوازده قدم راهم خریدم ومیخام شروع کنم و گوش بدم .
مطمئنم آگاهی های محشری پیدامیکنم .
باگوش کردن ونوشتن روزانه ی کامنت توسایت هم کلی تجربه وکلی درس زندگی یادمی گیرم .
امیدوارم روزی بتونم تمام محصولات استادراتوهمه ی زمینه ها،راخریداری کنم و گوش بدم .چون میدونم توهرکدوم ،گنجینه های قیمتیه، که نیازه من بفهممش.
همین جا بگم که به خاطر بدست اووردن این آرامش توزندگیمه که عاشق استادهستم .
استادجونم معلم عزیززندگیم ،عاشقتم .
ازخدامیخام همیشه درپناهش باشی وخداهمیشه وهمه جامراقب ومواظب دسته گلی مثل شماباشه🙏
سلام به استادشجاع خودمون ،اینکه فرمودیدافرادازهرچیزی که میترسن به جای مقابله بااون ،فرارمیکنن ازش ،درموردمنم بابت ترس ازارتفاع همین طوره.امااستادمن بارهاسعی کردم جای بلندبایستم وپایینونگاه کنم یابرخلاف میلم توپارک بازی سوارچرخ وفلک یاچیزایی که توارتفاع هستن بشم اماواقعن وحشتناک به نظرمیرسن وهنوزنتونستم به ترسم غلبه کنم دقیقاازهواپیما،پارک بازی وهرجایی که ارتفاع داره بدم میاد،نمیدونم شایدازاین به بعدحرفهای شماتوذهنم بمونه وهردفه تلنگری بشه برای غلبه کردن به ترسم .ناگفته نمونه ازخیلی چیزای دیگه میترسیدم امانه تنهاغلبه کردم بلکه الان جزلذتها وحال خوبیهام هم هس مثل ترس ازآب مثل رانندگی. بله الان بالذت تمام شنامیکنم هرروزرانندگی میکنم دوچرخه سواری میکنم چون ازدوچرخه سواری هم میترسیدم ،ازچیزایی مثل سوسک ومارمولک وسگ میترسیدم اماالان نمیترسم وامامهمترین ترسهای زندگیم ترس ازقضاوت دیگران بودکه همیشه ازش وحشت داشتم وسعی میکردم همیشه بانقاب باشم یعنی باهرکی وهرجابودم سعیم براین بودموردرضایت اون باشم که مباداراجع من قضاوت نادرستی کنه وهمیشه ازاین که خودم نبودم حالم بدمیشدوخودم لذتی نمیبردم ازاون روابط حتی توروابط باهمسرم همیشه به شکلی که ایشون میخاس بایدمی بودم تااینکه ازاین شخصیت خودم خسته شدم راسش حرفهای استادتودوره اعتمادبه نفس بیشترکمکم کردتاخودواقعییم باشم چرابایدازآدمابترسم مگه لولوخورخوره بودن ،چراانقدتاییداونهابرام مهم بودمگه خودشون کین ،خلاصه خیلی روی خودم کارکردم دیدم حق وسهم من اززندگی این روش زندگی کردن نیس بایدخیلی فراترازاینهاباشه پس درنهایت تصمیم گرفتم ارزش واحترام خودم رابالاببرم برای نترسیدن ازقضاوت دیگران ازخودم بایدشروع میکردم اینکه هرجایی لازم شدبیان احساس داشته باشم اینکه اجازه ندم کسی واردحریم خصوصی من بشه اینکه خودم یادبگیرم برای رفتارهام توجیح وتوضیح به کسی ندم اینکه گمنامی زندگیم راحفظ کنم لازم نیس دیگران ازبرنامه های حال وبعدمن باخبرباشن ودرآخراینکه ثبات شخصیت داشته باشم وهرجاتوان عشق ومحبت وکمک به کسی بودراداشتم انجام بدم واگرنبودباشهامت نه بگم این نه گفتن اقتدارمنوخیلی بالابرد.همه اینهاراتواون دوره اعتمادبه نفس یادگرفتم وکلی تمرین کردم وتکرار.وازخداهمیشه قبل هرمعاشرتی کمک میخاستم تااینکه تقریبا الان وضیعت خوبی دارم .استاددرست میگه هرجاازهرچیزی یاکسی ترسیدیم بایدبه فکرراه حل براش باشیم واگرنه سالهای دیگه ازعمرمون هم میگذره ومیبینیم که هنوزسرجای اولمون هستیم وقتی تودل ترس میری ،می بینی که هیچی نیس وخودت ازاون جریان غول ساخته بودی .این بودتجربه من راجع به ترس .عاشقتم استاد