محور آموزشهای سومین قدم از دوره ۱۲ قدم، «خودشناسی» و ایجاد تغییرات بنیادین در باورها و شخصیت مان به واسطهی شناختن خودمان است. تغییراتی که به ما کمک میکند تا به جای تلاش بیهوده در کسب تأیید دیگران، به سبک شخصی خودمان زندگی کنیم و شادی و آرامش بیشتری را تجربه کنیم.
موانع ذهنیای که مثل گاریای سنگین و زهوار دررفته، که نه تنها باری برایمان جابه جا نمیکند، بلکه خودش نیز باری اضافه بر دوشمان است را، برطرف کنیم تا تواناییهای پنهان مانده در زیر سایه سنگین این موانع محدودکننده را بشناسیم و با بکار بردنشان خالق بهتری برای زندگیمان بشویم و مهمتر از همه، بیش از این خود را از تجربهی نعمتهایی که به صورت طبیعی به ما داده شده است، محروم نکنیم. زیرا آدمهای زیادی خود را از تجربه موهبتهای بسیاری محروم کردهاند، چون نمیخواهند ایرادهای شخصیتی خود را بپذیرند و تغییر دهند. آنها به جای تلاش برای تغییر باورهای محدودکننده و ایرادهای شخصیتی خود، با ناتوانیشان درباره «تغییر آن باورهای محدودکننده و ایرادهای شخصیتی» کنار آمدهاند و به «حل مسئله به شیوه باورهای محدودکنندهشان» عادت کردهاند. به عنوان مثال:
به خاطر ترس از ارتفاع، قید رفتن به کوه یا تجاربی مثل سفر با هواپیما، شهر بازی و… را میزنند. به خاطر ترس از حیوانات، خود را از رفتن به دل طبیعت و تجربهی آنهمه زیبایی محروم میکنند. به جای اینکه عزت نفس خود را بسازند و احساس لیاقت بیشتری در خود ایجاد کنند، از ارتباط با آدمها پرهیز میکنند. به جای پذیرفتن ایرادهای شخصیتی و باورهای محدودکنندهای که دلیل تجربیات تلخ در روابط عاطفیشان بوده و تلاش برای تغییر آنها، قید ورود به روابط جدید را میزنند. به جای پذیرفتن ایرادهای شخصیتی و باورهای فقر آفرینی که موجب شکستهای مالی پی در پی در کسب و کارشان شده و تلاش برای حل ریشهای آنها، قید رویای کارآفرینی و داشتن کسب و کار شخصی را میزنند و با زجر برای دیگران کار میکنند. آنها همان ایرادهای شخصیتی قبلی را نگه داشتهاند، همان باورهای محدودکننده و فقر آفرین را حفظ کردهاند و متعجبند چرا هرچه سختتر تلاش کردهاند، کمتر به نتیجه رسیدهاند.
در برههای از زمان که فهمیدم ایرادهای شخصیتی و باورهای محدودکنندهای که با آنهمه تعصب، سالها حفظشان کرده بودم و برای تغییرشان بهانههایی مستند و محکم داشتم، تنها مُسبب اینهمه ناخواسته در زندگیام بوده، مقاومتم در برابر تغییرشان کمتر شد. هرچه این قانون را بهتر شناختم که تمام اتفاقات زندگیام حاصل واکنش جهان به کانون توجه خودم هست، اشتیاق و تعهدم برای شخم زدن ذهنم، یافتن آن ترمزها و تلاش برای برداشتن پایم از روی آن ترمزها، بیشتر شد. هرچه مراقبت ویژه تری از کانون توجهام کردم، به تواناییام در برطرف کردن ایرادهای شخصیتی و باورهای محدودکنندهام، مطمئنتر شدم، مقاومتهای بیشتری را کنار گذاشتم، راحتتر توانستم به احساس خوب برسم و نعمتهای بیشتری، از مسیرهای سادهتر و لذتبخشتر وارد زندگیام شد.
نعمتهای کنونی من که حتی جزو رویاهای گذشتهام نیز نبودهاند، فقط حاصل تعهد من به مداومت بر کنترل ورودیهای ذهنم و تغییراتی ریشهای تر در شخصیتام بوده است. تغییری که یک شبه برایم رخ نداد. بلکه در طی زمان و با تکامل، هر بار زندگی را برایم زیباتر کرد و درهای بیشتری از نعمت ها را به رویم گشود.
در دوره ۱۲ قدم، فضایی فراهم شده تا بتوانم در یک روند تکاملی، شیوهی ایجاد تغییرات بنیادین در شخصیت، تغییر باورهای محدودکننده، برداشتن مقاومتهای ذهنی و چگونگی اجرای قوانین زندگی و هماهنگی با آنها را به دوستانم بیاموزم که پذیرفتهاند تا وقتیکه به کمک شناختن پاشنههای آشیل و برطرف کردن آنها، تغییراتی بنیادین در باورها و شخصیتشان ایجاد نکنند، هیچ تغییری در زندگیشان رخ نخواهد داد. زیرا نعمتها به صورت طبیعی مثل باران جاری است. اما این ما هستیم که با باورهای محدودکننده و مقاومتهای ذهنی، مانع ورودشان به زندگی خود شدهایم. لازمهی داشتن زندگیای باکیفیتتر، تقلای بیشتر نیست، بلکه کنار گذاشتن مقاومتهای بیشتر است. راه ساختن باورهای قدرتمندکننده، کنار گذاشتن مقاومتهای ذهنیِ بزرگتر و حل ریشهای پاشنههای آشیل است.
آگاهیها، تمرینات عملی و فضایی تعاملیای که در دوره ۱۲ قدم فراهم شده، خالصترین و مؤثرترین ورودی برای تغذیه ذهن و کنار گذاشتن مقاومتهاست.
آگاهیهای این دوره به شما کمک میکند تا در طی یک دوره تکاملی، با حل ریشهای مسائل و موانع ذهنیتان و ایجاد تغییراتی بنیادین در شخصیتتان، نه تنها کیفیت مورد دلخواه را در تمام جنبههای زندگیتان بسازید و به موفقیتهای پایدار و تجربیات راضی کننده در روابطتان، استقلال مالی و آزادی زمانیتان، سلامتی بدنتان و آرامش روح و روانتان دست یابید، بلکه از لحظه به لحظهی این مسیر تکاملی لذت ببرید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD269MB23 دقیقه
- فایل صوتی تغییر شخصیت، جهادی اکبر لازم دارد17MB18 دقیقه
روز 113 ، فصل چهارم روز شمار تحول زندگی من:
به نام خدای خوبی ها و بدی ( به ضم ما)و تضادها
تیتر این فایل گویای همه چیز هست
تغییر شخصیت جهاد اکبر میخواد
یعنی کار یه روز و دو روز و یک ساعت نیست
کاری پیوسته و مادام العمره کسب آگاهی ، توحید در عمل و طبق قوانین ثابت الهی زندگی کردن
باید بشه جزئی از روتین های زندگی ات مثل حموم کردن ، آب و غذا خوردن و بی اغراق مثل نفس کشیدن
( باور فراوانی )
دنیا چنان پر است از فراوانی که چاره ای نداریم جز شادمانی
قبلا فکر میکردم فقط با یک آدم خاص به اسم ایکس یا وای فقط میتونم عشق رو تجربه کنم
الان هم گاهی وقتا نجواهای شیطانی که باور کمبود در عشق و فراوانی آدم های مناسب هست تو ذهنم میاد
راستش گاهی وقتا پیروز میشه و من احساسم تو این زمینه بد میشه مدام فرکانس تنهایی و کمبود عشق رو میفرستادم و یاد روابط قبلی یا پارتنرم و اتفاقات گذشته میفتادم
اما الان که این فایل رو گوش دادم یه ندایی درونم گفت
مریم فراوانی ها رو باور کن فراوانی عشق و مرد مناسب فراونی اینکه تو با شخصی که هم فرکانس تو هست به زودی ملاقات میکنی
در ذهن و قلبت نچسب به یک آدم خاص
و فکر و انرژی ت رو بزار برای شاد بودن و لذت بردنت
برای اهدافت و حال خوبت
برای این مسیر زیبا و رسالتت…
روز 98 ، فصل چهارم ، روز شمار تحول زندگی من:
به نام خداوند جسورها، خدای قدرتمند و بی نیازم
خدایی که انرژی بی نهایتی ست در دل
همه چیز و همه کس.
توی سفر به دور امریکا بارها بارها دیدم که شما و عزیزدلتون رفتین تو دل ترسهاتون و تو دل
ناشناخته ها
مثل اون قسمتی که شما به تنهایی رفتید موتور سواری
و یا اون قسمتی که مریم جون سوار اسب شد و تور اسب سواری رو تجربه کرد.
راستش و بخواهید استاد جان منم سالها پیش این ترسها رو داشتم :
از جن ،شب تنها بیرون موندن ،تنها تو خونه خوابیدن از قبرستون ،حیوانات ،ارتفاع ، قضاوت مردم ، غیبت مردم از من و حرف دیگران راجع به من، از مرگ پدر و مادر ،
و دیگر عزیزان، از مرگ خودم، از چشم زخم طلسم بستن بخت و…
از وقتی به صورت خیلی جدی فایلهای شما رو دیدم
آگاهی ها رو شنیدم و یسری تمرینات که میگفتید
رو نوشتم و انجام دادم رفتم تو دل خیلی از این ترسها و اتفاقا چقدر موهبت های خوبی داشت و تجربه های جالبی بود.
بعنوان مثال یکی از فایلهای دانلودی شما که راجع به چشم زخم بود رو گوش دادم: ترس از طلسم ، بستن بخت و چشمم بزنن یا کسی رو چشم بزنم از بین رفت
این باور در دوران راهنمایی ام با من بود و این موضوع رو برای خودم حل اش کردم.
خیلی وقتها آگاهی : درمان است.
برای همین شما بارها و بارها گفتید که فایلها رو بیش از صد بار بشنوید. هر روز خودتو رو بمباران کنید از این ورودی های مناسب در سایت و اعراض کنیم از ناخواسته هامون
چند شب تنها تو خونه خوابیدم حتی همین چند روز پیش به مدت 14 روز بدون برق تو خونه بودم شبها با هدلایت کارهامو انجام میدادم هر روز عصرها هم دو ساعت گوشی مو میبردم خونه خواهرم و شارژ میکردم
اینطوری به تنهایی ،جن و تاریکی و خیلی ترسهای دیگه غلبه کردم و بیشتر قدر دان حموم، برق ، آب گرم و روشنایی شدم.
با باورهایی که از فایلهای شما یاد گرفتم ترس از مرگ عزیزانم ، تموم شدن روابط،مرگ خودم ، از خدا غلبه کردم و این ترسها
تبدیل به آرامش و حس خوب شد.
من خدا رو با این سایت و استادم طوری دیگه شناختم
خدایی که کلی باور اشتباه راجع بهش داشتم.
برای ترس از ارتفاع کوهنوردی رو امتحان کردم
و چند روز پیش هم رفتم بالای پل هوایی اما هنوز سقوط آزاد رو نتونستم تجربه کنم.
از آب هنوز میترسم و شنا بلد نیستم ( تو برنامه هام هست)
به سگ ها غذا میدادم که بتونم کمی نوازششون کنم
اما هنوز از اسب سواری ، بقیه حیوانات و سگهایی که غذایی نمیتونم اون لحظه بهشون بدم میترسم.
از رانندگی کردن میترسم
( که توی برنامه ام هست بهش غلبه کنم )
ترس از دست دادن و تنهایی و بی دوست همکار بودن
رو هم با دوبار مهاجرت استانی ( خوزستان به اصفهان) و درون استانی ( فولادشهر- شاهین شهر)حل کردم.
تمرین آگهی بازرگانی که در روزهای قبل خواستید از ما
رو برای دو تا از هنرجویانم خوندم ( هنوز جای کار دارم)
با غریبه ها نسبت به ده سال پیش راحتتر میتونم صحبت کنم
وقتی فهمیدم من خالق زندگی خودم هستم
دیگه از رفتن عزیزانم ،پدرم و دیگر آدم ها ناراحت نشدم و انتظارم رو از دیگران و عوامل بیرونی برای دریافت پول تو جیبی و خوشبخت کردنم و… به صفر رسوندم.
وقتی قانون رو فهمیدم که من خالق شرایط زندگی خودم در تمام جنبه های زندگی ام بواسطه فرکانسهام و کانون توجهم هستم از خیلی جهات قدرتمند شدم من اون آدم ده سال پیش و حتی یکسال پیش نیستم
در وجودم تحولات زیاد پ خاصی ایجاد شد آرامترم ، همه چیز برام زیباتر شده
و همیشه میگم من در بهترین زمان و مکان ممکن هستم.
استاد من ازت بی نهایت سپاسگزارم و امیدوارم این پیام منو ببینید …