«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

تغییرات اساسی در زندگی ما از جایی شروع می شود که این دو مفهوم را به خوبی می پذیریم و درک می کنیم:

  1. ما توانایی کاملی بر خلق زندگی دلخواه مان داریم

  2. ما از ایجاد هر تغییری در زندگی دیگران- خواه در جهت مثبت و خواه در جهت منفی- ناتوانیم

در این فایل استاد عباس منش با توضیح آیات مهمی از قرآن، رابطه عزت نفس و توحید عملی و نقش آن در توانایی ما برای خلق زندگی خودمان و نه زندگی دیگران را شرح می‌دهد.

درک این رابطه‌، زندگی شما را ا اساس دگرگون می‌کند زیرا می‌توانی با اجرای این مفهوم در زندگی ات، باورهای سمّی و خانمان سوز با نام «احساس گناه»، «احساس قربانی بودن و مورد ظلم واقع شدن» را در وجودت از ریشه بخشکانی و راه را برای ساختن عزت نفس‌ات هموار نمایی و درهای زندگی ات را به روی نعمت ها و فرصت هایی بگشایی که پشت این سدّهای بتونی جمع شده بود.

زیرا “احساس گناه”‌، “احساس قربانی بودن و مورد ظلم واقع شدن”‌، همان دو ترمز مهمی هستند که:

بخش اعظمی از عزت نفس ات را تخریب ساخته اند که پای حرکت تو برای تحقق خواسته هایت است

و موثرترین انرژی و توان تو را برای شناختن خواسته هایت و تمرکز بر آنها به یغما برده اند

و درهای الهامات و  هدایت را به رویت بسته اند

و اتصال تو را با منبع قطع کرده اند و به قولی داستان را خلاصه می کنم و می گویم:

بی آنکه آگاه باشی، منشأ و آبشخور اصلی ترین ناخواسته های زندگی ات، همین باورهای محدودکننده اند که از آنها غافل شده ای.

اکثر بیماری‌هایی که جسم‌ات به طرق مختلف درگیر آن شده‌،

اکثر اتفاقات ناخواسته‌آی که به طرقی بسیار عجیب و غریب برایت رخ می‌دهد‌،

اکثر اتفاقاتی که آنها را بی‌انصافی‌، بی‌عدالتی و ظلم در حق خو می‌دانی‌ و حتی ایده‌ای نداری که چرا باید این اتفاقات برای تو رخ دهد‌!

همان اتفاقاتی که خود را در برابر آنها بسیار صاحب حق می‌دانی، توسط خودت و به خاطر حضور این دو ترمز مهم‌ در برنامه ی ذهنی ات، خلق شده و تا زمانی که این دو ترمز بخشی از باوها، فرکانس‌‌ها و کانون توجه ات است، ماجرای این ناخواسته ها‌، تمامی نخواهد داشت.

زیرا ما موجوداتی فرکانسی هستیم و در جهانی زندگی می‌کنیم که اساس آن مبتنی بر مدار و فرکانس است. یعنی تمام آنچه جهان‌، درباره ما درک می کند و به آن پاسخ می‌دهد‌، فقط و فقط فرکانس‌های ماست.

جهان ساخته شده تا یک دستگاه مبدل باشد  برای تبدیل فرکانس های دریافت شده در قالب اتفاقات و شرایط هم-سنگ و هم-اساس با باورها، فرکانس ها و کانون توجه مان:

اگر اساس فرکانس دریافتی‌، کمبود باشد‌، نتیجه آن فرکانس‌، تجربه‌ای است که به کمبود می‌انجامد.

اگر اساس فرکانس دریافتی‌، فراوانی باشد‌، نتیجه آن فرکانس‌، تجربه‌ای است که به فراوانی می‌انجامد.

اگر اساس فرکانس دریافتی‌، آرامش باشد‌، نتیجه آن فرکانس تجربه‌ی آرامش بیشتر است.

اگر اساس فرکانس دریافتی‌، نفرت باشد‌، نتیجه آن فرکانس‌، تجربه نفرت بیشتر است.

اگر اساس آن فرکانس‌، نگرانی باشد‌، نتیجه آن فرکانس‌، تجربه اتفاقی است که به نگرانی بیشتر می‌انجامد.

این جهان کوه است و فعل ما ندا                  سوی ما آید نداها را صدا.

به همین دلیل ساده و منطقی‌، تا زمانی که ریشه این دو باور محدود کننده را در وجودت نخشکانی، راهی به سمت تجربه اتفاقات دلخواه نداری‌، زیرا تا زمانیکه نتوانی بر این احساس‌های ویرانگر فائق آیی‌، راهی به سوی ساختن عزت‌نفس‌ات نداری.

این فایل با توضیح آیاتی از قرآن‌، به شما کمک می‌کند تا با رفع این باورهای ویرانگر‌، بخش اعظمی از عزت نفس از دست رفته‌ات را بازسازی نمایی و به این وسیله درهایی از نعمت و برکت را به زندگی‌ات بگشایی.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری «ظلم به خود» از دیدگاه قرآن
    472MB
    41 دقیقه
  • فایل صوتی «ظلم به خود» از دیدگاه قرآن
    38MB
    41 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1867 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رضا احمدی» در این صفحه: 3
  1. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1759 روز

    به نام خدایی که جبران میکند…

    خدای جبران کننده…

    چه اسمِ قشنگی…

    تجلی این اسمِ زیبایِ خدا را میتوانیم در یک استخوان شکسته شده ببینیم که خدا به گونه ای آن را ترمیم میکند که انگار نه انگار که شکسته شده بود…

    یا میتوانیم تجلیِ این اسمِ قشنگِ خدا را در پوست خراش برداشته یا زخم شده خود ببینیم که چگونه ترمیم میشود که انگار نه انگار که این پوست ، خراش یا زخمی برداشته بود…

    به بچگی های خود که نگاه میکنم ، یادم می آید که دستم دچار شکستگی شده بود ولی الان هیچ اثری از آن نیست که نیست…

    یادم می آید که در آن دوران ، در اثر بازی های کودکانه ای که داشتم چه زخم ها و جراحت هایی برداشتم ولی الان هیچ اثری از آن ها نیست…

    همین الان که این متن را مینویسم ، انگشت اشاره دست راستم دچار یک بریدگی جزئی شده و در حال ترمیم شدن است و طبیعتا تا چند روز آینده هیچ اثری از آن بجا نمیماند…

    پاک و منزه است این خدایی که اثر بعضی از زخم ها و شکستگی ها را به طور کامل از بین نمیبرد و یک اثر کوچولو از آن بروی بدن ما بجای میگذارد تا دائم جلوی چشمانمان باشد و حامل این پیام برای ما باشد که…

    ای انسانِ فراموشکار ، هیچ گاه این اسمِ خدای جبران کننده را فراموش مکن و بدان که او برای تو جبران میکند

    آری ، او به گونه ای جبران میکند که انگار نه انگار یا بهتر است بگوییم که شتر دیدی ندیدی….

    یکی دیگر از نام ها زیبای خدا “غَفُور” است که در زبان عربی از ریشه “غفر” است و اگر بخواهیم عبارتی فارسی را برای معنایِ این ریشه در نظر بگیریم که حقِ مطلب را ادا کند ، همین عبارت است که…

    شتر دیدی ندیدی

    حال همین ریشه غفر ، وارد وزنِ فعول شده و تبدیل به غفور شده و این وزن در زبانِ عربی معنای مبالغه میدهد و این بدین معناست که معنایِ غفور میشود بسیار بسیار بسیار بخشنده…

    البته این معنای بسیار بخشنده برای غفور ، حق مطلب را ادا نمیکند و باید آن را شرح و بسط داد ، بدین صورت که…

    اوست خدایی غفور ، یعنی به گونه ای تو را میبخشد و پاک میکند که انگار نه انگار که در گذشته چنین فرکانسِ خطایی را در بایگانی خدا ثبت کرده ای ، حال او به گونه ای غفور است که اگر یک میلیارد بار هم خطا کنی و به آغوش او پناه ببری ، با آغوش باز تو را میپذیرد…، زیرا که او غفور است یعنی بسیار بسیار بسیار بخشنده است….

    این پاراگراف معنای کلمه غفور بود و کمی هم خطرناک است ، زیرا که شیطان از همین معنای غفور بودنِ خدا استفاده میکند و انسان ها را فریب میدهد و در مسیر انسان هایِ خداجو ، پارازیت میاندازد بدین صورت که این نجوا را در گوش آنها زمزمه میکند که…

    ای انسان ، ببین چه خدای بخشنده ای داری که هر بار خطاهایت را نادیده میگیرد ، حالا برو فلان کارِ نازیبا را بکن و بعدش توبه کن و….

    واقعا پناه بر خدا از اینکه اسیر این تله شیطان شویم و یک روزی به خود بیاییم و ببینیم که ای دل غافل ، چقدر این اسارتِ شیطانی ، به من ضربه های سنگین زده و….

    و این بود گوشه از معنای غفور که با این اوصاف معنای آیه زیر چقدر دل نشین تر میشود…

    (قُلۡ یَـٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُوا۟ عَلَىٰۤ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُوا۟ مِن رَّحۡمَهِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ)

    و ای محمد به بندگانم اینگونه بگو که ای بندگانِ من که با انحراف از حق ، در زیان به خویش ؛ زیاده روی کرده اید ، هیچ گاه از رحمتِ الله ناامید مشوید ؛ زیرا که خدا همه گناهان شما را به صورت یکجا میبخشد ، همانا که او بسیار بخشنده و مهربان است…

    [سوره الزمر 53]

    چنین خدایِ عاشقی ، پرستیدنی است ؛ خدایی که امید را در زندگی ما جاری میکند و ناامیدی از درگاهش را بزرگترین گناه میداند…

    دوست دارم نوشته خودم در مورد ظلم بر خویشتن را با این عبارت حضرت علی علیه السلام در دعای کمیل شروع کنم که ایشان در عاشقانه هایش با رب العالمین میفرمایند…

    ظَلمتُ نَفسِی…

    من بر خویشتن ستم کردم…

    چقدر من به خود ظلم کردم و خود را محروم کردم از رحمت و فضل خدا…

    آری ، من به خویشتن ستم کردم و با صحبت کردن در مورد افزایش قیمت خیارسبز و تحلیل نرخ دلار و مصوباتِ مجلس و دولت و…. و تاثیر آن بر زندگی ام ، قدرت رزاقیت خدا را زیر سوال بردم و آن را نادیده گرفتم و اسیر شرک خفی شدم و زندگی ام را تبدیل به یک باتلاق از مشکلات کردم…

    آری ، این خودِ خودِ خودِ من بودم که خود را وابسته محبتِ هر شخصی کردم إلا خدا و گدای محبت از مخلوقات خدا شدم  و نتیجه اش شد جهنمی از روابط داغون که هر کسی آمد و ضربه ای به من زد و…

    آری ، این خود من بودم که دستور خدا را مبنی بر “کُلُوا۟ مِنَ ٱلطَّیِّبَـٰتِ” نادیده گرفتم و بجای تغذیه از مواد غذایی سالم ، به خوردن مواد غذایی ناسالم روی آوردم و نتیجه اش شد جهنمی از قرص و بیماری و از این دکتر به آن دکتر رفتن و….

    آری ، این خود من بودم که اندیشه کمبود و عدم لیاقت را به صفحه ذهن خود راه دادم و نتیجه اش این شد که خودم را از بهشتِ دنیا و آخرت محروم کردم و….

    حکایت ما ، حکایت حضرت آدم و همسرش است که خدا به آنها گفت که  ساکن بهشت شوید و لذت ببرید ولی به این درخت نزدیک نشوید ولی آنها به آن درخت نزدیک شدند و از مدار بهشت خارج شدند و….

    حال ما هم مثل حضرت آدم و همسرش شدیم ، غرق در نعمت بودیم و خدا به ما دستور داد که فقط رویِ من حساب کنید و لذت ببرید از بهشت دنیا و آخرت و هرگز نزدیک به اندیشه های شرک آلود نشوید که….

    ولی ما چه کردیم؟روی همه چیز حساب کردیم الا خدا و در مجالس دورهمی ای که داشتیم ، در مورد همه چیز حرف زدیم و تحلیل کردیم غیر از قدرتِ نیرویِ برتری که در حال مدیریتِ کیهان است…

    و نتیجه اش را دیدیم ولی الان پشیمانیم و به سوی او برمیگردیم و به مانند حضرت آدم و همسرش میگوییم…

    (قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَاۤ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَـٰسِرِینَ)

    و آن دو اینگونه گفتند که پروردگارا ، ما به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی ؛ یقینا از زیان کاران خواهیم بود

    [سوره اﻷعراف ٢٣]

    آری ؛ ما به خود ظلم کردیم…

    هر بدی که هست از خود ما است و لاغیر ، به قول حافظ شیرازی…

    هر چه هست از قامتِ ناسازِ بی اندامِ ماست

    ور نه تشریف  تو بر بالایِ کَس  کوتاه نیست

    و به قول قرآن کریم…

    وَمَاۤ أَصَابَکَ مِن سَیِّئَهࣲ فَمِن نَّفۡسِکَ

    و آنچه که از بدی به تو میرسد ، بخاطر خودت می باشد

    [سوره النساء 79]

    چقدر این فراز از این آیه سنگین است…؛ آخه چطور باور کنیم که هر بدی ای که به ما میرسد از سمت خودمان است

    خدایا یه سوال؟؟؟!!!

    خدایا قربونت برم من ؛ مگر ندیدی که من داشتم مثل آدم زندگی میکردم ، بعدش فلانی آمد و چنان چوبی لای چرخ زندگی من انداخت که نمیتونم کمر صاف کنم؟ آخه من چه گناهی کرده بودم؟ من که نماز و روزه ام  را هم درست و اصولی میخوانیم و میگیرم ، آخه چرا من؟؟؟!!!

    و در اینجا خدا جواب میدهد که این عبارت آخه من چه گناهی کرده بودم؟ را از صفحه ذهنت پاک کن و احساس قربانی بودن را از خود دور کن و این ذکر مقدس یونسیه را بر سر زبان بیاور که…

    لا إِلَـٰهَ إِلَّاۤ أَنتَ سُبۡحَـٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّـٰلِمِینَ

    هیچ خدایی جز تو نیست ای خدای یگانه و پاک و منزهی از اینکه برای من بِبُری و بدوزی و اتفاقات زندگی مرا خلق کنی ، همانا این خودِ خودِ خودِ من بودم که بر خویشتن ظلم کردم و چنین اتفاقی را برای خودم خلق کردم

    [سوره اﻷنبیاء ٨٧]

    درک این مطلب خیلی مشکل است برای همه ما که آخه خدایا ، چجوری من به خودم ظلم کردم در حالیکه آن شخص آمد و زندگی مرا به باد داد ، آخه مگر‌من چه گناهی کردم؟من که دارم مثل آدم زندگی میکنم

    و در اینجا خدا لبخندی میزند و میگوید…

    (ذَ ٰ⁠لِکَ بِمَا قَدَّمَتۡ یَدَاکَ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَیۡسَ بِظَلَّـٰمࣲ لِّلۡعَبِیدِ)

    آن اتفاق بخاطر آن فرکانسی بود که قبلا آن را فرستاده بودی و در بایگانی من ثبت شده بود و تو آن را با توبه اصلاح نکرده بودی و الان زمان بازگشت آن فرکانس به صورت اتفاق در زندگی ات بود ، همینی که هست و همه چی به خودت بستگی دارد و منِ خدا به هیچ یک از بندگان ظلم نمیکنم بلکه فقط جواب میدهم به فرکانس هایِ ارسالیِ شما

    [سوره الحج ١٠]

    پس هر چه هست بخاطر خودمان است و تمااام ، باید بنشینیم و فکر کنیم که چه فرکانس نامناسبی را از دنیای درون خود ارسال کرده ایم که چنین نتیجه ای را در دنیای بیرونِ خود مشاهده کرده ایم و آن را اصلاح کنیم تا در چرخه تکراری آن اتفاقات بد قرار نگیریم…

    در اینجا به قانون بسیار بسیار بسیار مهمی میرسیم بنام قانون انعکاس یا قانون آینه که به ما میگوید…

    بیرون شما ، آینه یا انعکاسی از درون شماست…

    اگر بیرونِ شما گل و بلبل و بوستان است یعنی درون شما اینچنین است و اگر بیرونِ شما پر از اتفاقات تلخ و ناگوار است یعنی….

    مولانا یک تک بیتی زیبا دارد که کل قانون انعکاس در آن نهفته شده است و عمل به آن شجاعت وصف ناشدنی میخواهد…

    چونک قُبحِ خویش دیدی ای حَسَن

    اَندر     آیینه     بر     آیینه     مزن

    مولانا میگوید که اگر فردی به تو بدی کرد ، به او حمله ور نشو و او را متهم مکن زیرا که او آینه ای از درون توست ، بلکه به خودت حمله ور شو و خودت را متهم کن و دادگاهی برای خودت تشکیل ده که من چه فرکانسی ارسال کردم که چنین رفتاری را در بیرون دیدم؟!

    و در ادامه ، یک تک بیتی زیبایِ دیگری از مولانا که در تکمیل آن بیت قبلی است که…

    و آن گُنه در وی ز جِنس جُرم  تُست

    باید آن خو را ز طبعِ خویش شُست

    و چه زیبا مولانا میگوید که رفتار بد دیگران با تو ، حکایت از بدیِ درون تو دارد و این اتفاق بیرونی حاملِ یک پیام برای تو است که باید درون خود را پاک کنی و فرکانس های خود را به حالت تنظیمات کارخانه برگردانی…

    چه زیباست این قانون انعکاس به شرط اینکه پذیرش بالایی داشته باشیم به اینگونه که در مواجه شدن با هر اتفاقِ بدی ، اینگونه بگوییم که…

    من مسوول این اتفاق بد هستم و هیچ عامل دیگری به غیر از من مقصر نیست که نیست

    و بعد به کاوش در درون خود بپردازیم که چه عاملی در درون من موجب چنین اتفاقی در بیرون شده است؟؟؟!!!

    قانون انعکاس یک معیار و ابزار است که در خدمت قانون فرکانس است و به ما کمک میکند تا بفهمیم که…

    در درون ما چه خبر است و در حالِ ارسالِ چه فرکانس هایی هستیم؟!

    حال انسان ها در مواجهه با این قانون  به دو دسته تقسیم میشوند…

    دسته اول با کمال میل میپذیرند که این خودشان بوده اند که خالق چنین اتفاقی بودند و انگشت اتهام به سمت خویش روانه میکنند و آن اتفاق بیرونی را یک رسول از سمت خدا میدانند که چکابی از درون آنها به آنها نشان داده و تمام تلاشِ خویش را به کار میگیرند که درون خویش را اصلاح کنند

    دسته دوم که اصلا نمیتوانند قبول کنند چنین امری را ،  با جملاتی مانند این جمله که آخه خدایا من چه گناهی کردم؟! و… ؛ احساس قربانی بودن را در خود پرورش میدهند و و طبق قانون ، با این احساس قربانی بودن ، لایق دریافت اتفاقات مشابهی میشوند تا این احساس قربانی بودن در آنها بیشتر و بیشتر تقویت شود….

    امیدوارم که خدا توفیق دهد که جزو دسته اول باشیم و در مواجه شدن با اتفاق بدی در بیرون ، این بیت زیبای نظامی را به خود یادآوری کنیم که

    آینه  چون  نقش تو  بنمود  راست

    خود شکن آیینه شکستن خطاست

    و خود را بشکنیم و ذکر شریف یونسیه را بر سر زبان جاری کنیم که

    لا إِلَـٰهَ إِلَّاۤ أَنتَ سُبۡحَـٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّـٰلِمِینَ

    و حس ختامی بر این آگاهی یک سخن گهربار از شخصیتی که در ابتدای این نوشته با عبارت ظلمت نفسی  از او یاد شد

    یک سخن بسیار گهربار از حضرت علی علیه السلام که در نهج البلاغه ثبت شده است  که عمل به همین سخن ، زندگی هر انسانی را تغییر اساسی میدهد و آن سخن این است که…

    مَنْ أَصْلَحَ سَرِیرَتَهُ، أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِیَتَه

    هر کس که نهان و درون خویش را اصلاح کند ، خدا آشکار و بیرون او را اصلاح میکند

    چه سخن زیبایی که به ما میگوید…

    دست از تغییر دادن بیرون بردار و بچسب به درون خویش و آن را اصلاح کن ، آن وقتی میبینی که بیرون هم عوض شد

    مثلا نشین و غصه بخور که قیمت خیارسبز از کیلویی 10 هزارتومان تبدیل شد به 11 هزار تومان و کمپین راه نینداز که #نه – به – گرانی – خیار -سبز و… ، بلکه بجای اینکارها بنشین و روی باورهای مالی خویش کار کن که به چنان درآمد سرشاری برسی که اگر خیارسبز کیلویی 30 میلیون تومان هم شود تو هیچ مشکلی برای خریدِ خیار سبز نداشته باشی…

    مثلا تمرکز نکن بروی رفتارهای نازیبای همسرت که او را اصلاح کنی ، زیرا که اینکار هیچ فایده ای ندارد جز اینکه خودت را خسته تر کنی ، بلکه بیا و بنشین و فکر کن که من چه چیزی را باید در درونم اصلاح کنم که رفتارهای همسرم در بیرون عوض شود؟! فکر کن و کار کن و اصلاح کن و بعد از یه مدت میبنینی که رفتارهای همسرت هم 180 درجه عوض شد

    خلاصه باید جهاد اکبر به راه انداخت و  کار کرد و اتفاقات بیرونی را یک رسول از سمتِ خدا بدانیم و…. ، به قول مولانا…

    چونک غم‌ بینی تو استغفار کن

    غم  بامر   خالق  آمد    کار  کن

    غم هم یک رسولی است که از جانب الله می آید تا ما پیام او را دریافت کنیم و استغفار کنیم و اصلاح کنیم…

    (فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُوا۟ رَبَّکُمۡ إِنَّهُۥ کَانَ غَفَّارࣰا)

    [سوره نوح ١٠]

    یا حق

    تقدیم به خودم و تمام دوستان نازنینی که در مدار خواندن این آگاهی هستند ، دوستانی که همصحبتی با آنان بسیار دل نشین و زیبا است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 84 رای:
  2. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1759 روز

    به نام خدواند توبه پذیر و مهربان

    اول از همه میخوام به درگاه خدا با این بیت زیبا توبه کنم

    دمی کان بگذرد بی یاد رویش

    از آن دم بی شمار استغفر الله

    توبه کنم از شرک هایی که داشتم که فکر میکردم دیگران میتوانند سرنوشت مرا عوض کنند

    توبه میکنم از لحظه هایی که از یاد خدایم غافل شدم

    و سپاسگزار خداوندم هستم که مرا بخشید و مرا با وادی توحید آشنا کرد

    وادی ای که می گوید تو مسوول صد در صدی تمام اتفاقات زندگی ات هستی و هیچ کس نمی تواند در زندگی تو کوچکترین تاثیر مثبت یا منفی ای داشته باشد به شرط اینکه باورهایت قوی باشد و باورت این باشد که‌ من که خدای تو هستم‌محافظ تو هستم و فقط به من وصل باشی و از دیگران نترسی

    زیرا ترس با تو همان کاری را میکند که قیچی با بال های پرنده میکند

    اصلا با وجود خالق مقتدری چون من که پشتت به من گرمه باید بترسی؟

    خب پس فهمیدم که من خالق صد در صدی زندگی خودم هستم و هیچ کس نمیتونه در زندگی‌من تاثیر بگذاره و بالتبع من هم نمیتونم در زندگی‌کسی تاثیر مثبت یا منفی‌بگذارم

    اگر دعایی در حق کسی میکنم چه این دعا خیر باشه به زندگی خودم برمیگرده و اگر این دعا منفی باشه یا به تعبیر دیگه نفرین باشه دوباره به زندگی خود برمیگرده

    خلاصه هر فرکانسی را که از خود ساطع کنم دوباره به زندگی خودم‌برمیگرده پس باید مراقب باشم که فرکانس غم و ظلم به سمت زندگی دیگران ساطع نکنم بلکه فقط فرکانس عشق و خوبی ساطع کنم تا چندین برابرش به زندگی من برگرده

    الهی شکر بابت این آگاهی ناب که یادگرفتم دیگه از تحریم ها و آمریکا و فلان رییس جمهور و…نگم که عاملی در بدبختی یا خوشبختی من هستند زیرا که این شرک هست

    و سپاس از خدا بابت این پیامش در کتاب آسمانی اش که صریح به ما گفت فکر نکنی توی این دنیا مورد ظلم واقع شدی میای توی اون دنیا و عشق و حال میکنی بلکه با این حال بیای توی این دنیای آخرت بدتر از اون چیزی که‌توی دنیای زمینی را دیدی را می بینی

    و در آخر میخوام بگم چقدر نظر یکی از دوستانم زیبا بود که گفت ببینید شرک چقدر کار کثیفی هست که حتی شیطان هم در آیه ۲۲ ابراهیم میگه که ازش بیزاره

    خدایا شکرت بابت این آگاهی ها و از تو تمنا دارم که ما را در این دنیا به سمت دستانی از سمت خودت هدایت کنی که نشست و برخاست با آنها ما را به تو نزدیکتر میکند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1759 روز

    به نام هدایتگر زنبور عسل…

    به نام هدایتگر پرستوهای مهاجر…

    به نام هدایتگر شترانِ در صحرا

    بنامِ هدایتگر…

    سلام بر شما مریم خانم عزیز و بزرگوار…

    مریم خانمی که در یک سکانس امتحان الهی قرار گرفته بود تا عیار و نمره او در عرصه تسلیم بودن در برابر قوانونِ بدون تغییر خداوند مشخص شود و به خودش نمایش داده شود ، امتحانی که شاگردش مریم خانم بود و امتحان گیرنده یِ این سکانس ؛ خدا بود که از طریقِ پدرِ بزرگوارِ ایشان ، این امتحان را گرفت…. ، حال ایشان چه نمره ای گرفت را ؛ خود ایشان میداند و بس ، به قول قرآن…

    (ٱقۡرَأۡ کِتَـٰبَکَ کَفَىٰ بِنَفۡسِکَ ٱلۡیَوۡمَ عَلَیۡکَ حَسِیبࣰا)

    خودت کتابِ خود را بخوان که در این لحظه ، خودت برای حسابرسی خودت کافی هستی….

    [سوره اﻹسراء ١4]

    این پاراگرافِ شما که فرمودین

    اقای احمدی عزیز به نظر شما چه چیزها و باورهایی رو باید با خودم تکرار کنم که این تبعیضی که پدرم بین من و خواهرم میزاره رو گذر کنم ازش؟؟

    مرا برانگیخته کرد تا بنویسم…

    حقیقت این است که این آقای احمدی هم ، چیزی را نمیداند تا جوابِ سوال شما باشد ولی یک چیزی را میدانم که به شرط باور و ایمانِ به آن و به کارانداختن آن در زندگی ، ما را به جایگاه بهشت دنیا و آخرت میرساند و تمااامی مسائل ما را حل میکند.

    کل چیزی را که میخواهم بگویم در همین دو آیه ی زیبای قرآن نهفته است که…

    (وَأَوۡحَىٰ رَبُّکَ إِلَى ٱلنَّحۡلِ أَنِ ٱتَّخِذِی مِنَ ٱلۡجِبَالِ بُیُوتࣰا وَمِنَ ٱلشَّجَرِ وَمِمَّا یَعۡرِشُونَ ۝  ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَ ٰ⁠تِ فَٱسۡلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلࣰاۚ یَخۡرُجُ مِنۢ بُطُونِهَا شَرَابࣱ مُّخۡتَلِفٌ أَلۡوَ ٰ⁠نُهُۥ فِیهِ شِفَاۤءࣱ لِّلنَّاسِۚ إِنَّ فِی ذَ ٰ⁠لِکَ لَـَٔایَهࣰ لِّقَوۡمࣲ یَتَفَکَّرُونَ)

    و پروردگارت به زنبور عسل وحی کرد که از شکاف خانه ها و درختان و آنچه که آدمیان از بناهای بلند میسازند ، خانه ای برگیر سپس از شهدِ گلِ همه میوه ها بخور و برای تهیه آن از راه هایِ هموارِ پروردگارت روان شو ، حال از درونِ شکم زنبور عسل ؛ شربتی به رنگ های ترکیبات مختلف بیرون آید که در آن موادی مناسب برای شفای مردم است ؛ همانا در این امر نشانه ای است برای مردمی که تفکر میکنند

    [سوره النحل 68 – 69]

    واقعا این دو آیه مثل الماس هستند که اگر از کل قرآن همین دو آیه برای ما نازل میشد ، برای هدایت ما کافی بود….

    حال در انتهای این دو آیه ، خدا یک کد زیبا به همه ما میگوید که…

    إِنَّ فِی ذَ ٰ⁠لِکَ لَـَٔایَهࣰ لِّقَوۡمࣲ یَتَفَکَّرُونَ

    همانا در این امر زنبور عسل نشانه ای است برای گروهی که تفکر میکنند

    و باز هم تفکر ، تفکر و تفکر…

    خب باید تفکر کرد تا عصاره ی این دو آیه را بیرون بکشیم و ساده از کنار آن نگذریم

    و خدایی که با زنبور عسل صحبت میکند و ریز به ریز و با جزئیات به او میگوید که برو فلان جا و از فلان گل و شکوفه تغذیه کن و….

    حال که چنین نیروی برتری که ما ایرانیان اسم آن را خدا گذاشته ایم ؛ با زنبور عسل چنین میکند با انسانی که اشرف مخلوقات است و او را بر سایر موجوداتِ خویش برتری داده چه میکند؟

    آیا این خدا قادر نیست ریز به ریز و با جزئیات تمام ، به ابهامات و سوالات مریم خانم در قبال پدربزرگوارشان و  من و آقایx و خانمy در قبال مسائل و ابهاماتی که داریم ؛ جواب دهد و ما را به راه و روش صحیح هدایت کند؟

    اوست خدایی قادر که در همین لحظه در حال هدایت زمینِ به این به عظمت ، به دور خورشید و… است ، حال آیا قادر به هدایت کردن و مشورت دادن به من برای پیداکردن ابهاماتِ من نیست؟

    اوست خدایی قادر و هدایتگر که در همین لحظه در حال هدایت خون در رگ های من هست به گونه ای که 200cc خون به دست چپ من برود و 200cc خون به دست راست من و اگر تقارن این دو بهم بخورد من دچار معلولیت میشوم ، حال آیا چنین خدایی قادر نیست که وجود مرا هدایت کند به جواب سوالاتم؟

    اوست خدایی که…(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

    حال که چنین است باید از خود این سوال را بپرسیم که…

    چرا من صدای او را نمیشنوم؟ چرا من هدایت های او را دریافت نمیکنم؟

    واقعا چرا؟

    اوست خدایی که هر لحظه در حال توجه کردن به من و سخن گفتن با من است تا مرا از تاریکی های نجات دهد به سمت روشنایی ، به قول قرآن

    هُوَ ٱلَّذِی یُصَلِّی عَلَیۡکُمۡ وَمَلَـٰۤائکَتُهُۥ لِیُخۡرِجَکُم مِّنَ ٱلظُّلُمَـٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ  [سوره اﻷحزاب 43]

    و به قول عطار نیشابوری…

    دوست یک دَم نیست خاموش از سخن

    گوش    کو     تا     بشنود     آواز    او؟

    ولی چرا ما نمیشنویم؟

    جواب در این است که این سنسور دریافت پیامی را که خدا در وجود ما گذاشته ، خراب کردیم و بروی آن زنگار ایجاد کردیم ، زنگاری از جنس شرک و ظلم به خود و…

    حکایتِ سنسور زنگار گرفته ماست که مانع شده از اینکه ندای او را از ملکوت بشنویم…

    باید زنگارها را شست تا دوباره ببینیم آنچه را نمیدیدیم و بشنویم آنچه را که نمیشنیدیم

    این کلمه زنگار مرا یاد ماشینم انداخت که چند وقت پیش شتابِ ماشینم کم شده بود به گونه ای که احساس میکردم ماشینم را کسی از عقب گرفته و نمیگذارد که با راحتی و قدرت تمامِ خود حرکت کند…

    آنرا نزد مکانیک بردم و به من گفت که مشکلِ ماشین از این سنسور است که از مدارِ ماشین خارج شده و چنین مشکلی را برای ماشین ایجاد کرده…

    و سنسور را بیرون آورد و با اسپری مخصوص آن را شستشو داد و دوباره آن را نصب کرد و ماشین من خوب خوب شد…

    این اتفاقی که برای ماشینم افتاد برای من الهام بخش بود از آنجا که اگر من صدایِ رب العالمین را نمیشنوم ، حکایت از همین سنسور زنگ زده ی درون من دارد که مرا از مدارِ شنیدن سخن خدا خارج کرده است و گرنه که او هر لحظه در حال صحبت با من است و…

    حال باید پناه برد به آغوش خدایی که مطهِّر و پاک کننده است تا بشوید این زنگارهای ایجاد شده بروی سنسورهای ما را تا….

    إِنَّمَا یُرِیدُ ٱللَّهُ لِیُذۡهِبَ عَنکُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَیۡتِ وَیُطَهِّرَکُمۡ تَطۡهِیرࣰا

    همانا خدا اراده کرده است تا هر گونه ناپاکی و پلیدی را از شما اهل بیت پیامبر بزداید و شما را پاکِ پاکِ پاک کند.

    [سوره اﻷحزاب 33]

    بگذریم…

    و نکته آخر از همان دو آیه ابتدایی و زنبور عسل…

    نکته زیبا در اینجاست که زنبور عسل طبقِ هدایت الله یکتا جلو میرود و نتیجه چنین تسلیم بودنی میشود بهترین نتیجه ، نتیجه ای از جنس عسل که خدا از آن به عنوان فِیهِ شِفَاۤءࣱ لِّلنَّاسِ یاد میکند و تنها ماده ای که در قرآن از آن به عنوان شفابخشی یاد شده همین عسل است….

    حال اگر ما مثل زنبورعسل طبق هدایت الله جلو برویم چه میشود؟ آری ؛ نتیجه کار ما میشود بهترین نتیجه ای که میتوانستیم بگیریم ، نتیجه کار برای مریم خانم میشود بهترین پاسخ به این سوال که من در قبال رفتار پدرم چه باید بکنم که بین من و خواهرم تبعیض قائل نشود؟

    و تمااام

    باشد که قدردران این نیرو در زندگی خود باشیم و با او ارتباط بگیریم و او را اولویت اول و آخر زندگی خویش قرار دهیم و او را در زندگی خویش فعال کنیم

    همانا خسارت سنگین و بزرگ برای من ، زمانی است که بفهمم چه عظمتی در اختیار من بود و ای دل غافل…

    ای دل غافل بخاطر اینکه بجای اینکه با این نیرو در ارتباط باشم و قدرتش را باور کنم ، انرژی خود را صرف تحلیل افزایش قیمت خیار سبز از 10 هزارتومان به 11 هزارتومان کردم که خیارسبز گران شد و بدبخت شدیم و رفت…

    ای دل غافل بخاطر اینکه بجای اینکه برای ارتباط با این نیرو وقت بگذارم و با او سخن بگویم ، وقت خود را صرف دورهمی هایی کردم که در آنجا صحبت از تحلیل مصوبات مجلس و دولت و نرخ دلار و… بود و یادی از قدرت خدا در آن دورهمی ها نبود که نبود

    ای دل غافل بخاطر اینکه بجای اینکه…(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

    سپاسگزارم از شما مریم خانم عزیز و بزرگوار بابت تک تک پاسخ هایی که به من داده اید…

    من قلب پاک و سنسور جلادیده شما را تحسین میکنم که اینقدر با یاد خدا به لرزه میفتد و اشک بر چشمانتان جاری میکند

    و بالاخره این پاکی دل شما کار خودش را میکند و لحظه ای فرا میرسد که تمامی حجاب ها را کنار بزنید و مثل حضرت محمد بشنوید که…

    ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ ٱلَّذِی خَلَقَ [سوره العلق ١]

    و مثل حضرت موسی شوید که…

    وَ کَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَکۡلِیمࣰا…

    و یقینا خدا با موسی سخن گفت…

    [سوره النساء ١64]

    حضرت محمد و موسی هم بشری بودند مثل ما ، اگر آنها توانستند ، ما هم میتوانیم….

    قُلۡ إِنَّمَاۤ أَنَا۠ بَشَرࣱ مِّثۡلُکُمۡ….

    ای محمد ، به آنها اینگونه بگو که من بشری مثل شما هستم….

    [سوره الکهف ١١٠]

    خدایا شکرت

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای: