تغییرات اساسی در زندگی ما از جایی شروع می شود که این دو مفهوم را به خوبی می پذیریم و درک می کنیم:
ما توانایی کاملی بر خلق زندگی دلخواه مان داریم
ما از ایجاد هر تغییری در زندگی دیگران- خواه در جهت مثبت و خواه در جهت منفی- ناتوانیم
در این فایل استاد عباس منش با توضیح آیات مهمی از قرآن، رابطه عزت نفس و توحید عملی و نقش آن در توانایی ما برای خلق زندگی خودمان و نه زندگی دیگران را شرح میدهد.
درک این رابطه، زندگی شما را ا اساس دگرگون میکند زیرا میتوانی با اجرای این مفهوم در زندگی ات، باورهای سمّی و خانمان سوز با نام «احساس گناه»، «احساس قربانی بودن و مورد ظلم واقع شدن» را در وجودت از ریشه بخشکانی و راه را برای ساختن عزت نفسات هموار نمایی و درهای زندگی ات را به روی نعمت ها و فرصت هایی بگشایی که پشت این سدّهای بتونی جمع شده بود.
زیرا “احساس گناه”، “احساس قربانی بودن و مورد ظلم واقع شدن”، همان دو ترمز مهمی هستند که:
بخش اعظمی از عزت نفس ات را تخریب ساخته اند که پای حرکت تو برای تحقق خواسته هایت است
و موثرترین انرژی و توان تو را برای شناختن خواسته هایت و تمرکز بر آنها به یغما برده اند
و درهای الهامات و هدایت را به رویت بسته اند
و اتصال تو را با منبع قطع کرده اند و به قولی داستان را خلاصه می کنم و می گویم:
بی آنکه آگاه باشی، منشأ و آبشخور اصلی ترین ناخواسته های زندگی ات، همین باورهای محدودکننده اند که از آنها غافل شده ای.
اکثر بیماریهایی که جسمات به طرق مختلف درگیر آن شده،
اکثر اتفاقات ناخواستهآی که به طرقی بسیار عجیب و غریب برایت رخ میدهد،
اکثر اتفاقاتی که آنها را بیانصافی، بیعدالتی و ظلم در حق خو میدانی و حتی ایدهای نداری که چرا باید این اتفاقات برای تو رخ دهد!
همان اتفاقاتی که خود را در برابر آنها بسیار صاحب حق میدانی، توسط خودت و به خاطر حضور این دو ترمز مهم در برنامه ی ذهنی ات، خلق شده و تا زمانی که این دو ترمز بخشی از باوها، فرکانسها و کانون توجه ات است، ماجرای این ناخواسته ها، تمامی نخواهد داشت.
زیرا ما موجوداتی فرکانسی هستیم و در جهانی زندگی میکنیم که اساس آن مبتنی بر مدار و فرکانس است. یعنی تمام آنچه جهان، درباره ما درک می کند و به آن پاسخ میدهد، فقط و فقط فرکانسهای ماست.
جهان ساخته شده تا یک دستگاه مبدل باشد برای تبدیل فرکانس های دریافت شده در قالب اتفاقات و شرایط هم-سنگ و هم-اساس با باورها، فرکانس ها و کانون توجه مان:
اگر اساس فرکانس دریافتی، کمبود باشد، نتیجه آن فرکانس، تجربهای است که به کمبود میانجامد.
اگر اساس فرکانس دریافتی، فراوانی باشد، نتیجه آن فرکانس، تجربهای است که به فراوانی میانجامد.
اگر اساس فرکانس دریافتی، آرامش باشد، نتیجه آن فرکانس تجربهی آرامش بیشتر است.
اگر اساس فرکانس دریافتی، نفرت باشد، نتیجه آن فرکانس، تجربه نفرت بیشتر است.
اگر اساس آن فرکانس، نگرانی باشد، نتیجه آن فرکانس، تجربه اتفاقی است که به نگرانی بیشتر میانجامد.
این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا.
به همین دلیل ساده و منطقی، تا زمانی که ریشه این دو باور محدود کننده را در وجودت نخشکانی، راهی به سمت تجربه اتفاقات دلخواه نداری، زیرا تا زمانیکه نتوانی بر این احساسهای ویرانگر فائق آیی، راهی به سوی ساختن عزتنفسات نداری.
این فایل با توضیح آیاتی از قرآن، به شما کمک میکند تا با رفع این باورهای ویرانگر، بخش اعظمی از عزت نفس از دست رفتهات را بازسازی نمایی و به این وسیله درهایی از نعمت و برکت را به زندگیات بگشایی.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری «ظلم به خود» از دیدگاه قرآن472MB41 دقیقه
- فایل صوتی «ظلم به خود» از دیدگاه قرآن38MB41 دقیقه
سلام ب دوستان و استاد عزیزم خدارو شاکرم ک بعد از چند بار فایل رو گوش دادن و نکته برداری کردن احساس میکنم میتوانم راجع به برداشتهای خودم از گفته ای استاد عزیزم کامنت بگذارم ..
استاد عزیزم راجع به ظلم ب خود از دیدگاه قرآن صحبت کردند و با آیه ها و مثالهاش اونو در ذهنم تثبیت کردم ..
نکته :هیچ کس نمیتونه ب ما ظلم کنه اگر ما خداوند رو بعنوان فرمانروای قدرتمند جهان بپذریم و از کسی نترسیم و ب منبع وصل باشیم ظلمی دریافت نمیکنیم ظلم را قبول نمی کنیم هر کجا ک مظلومی نباشه قطعا ظالمی هم نخواهد بود چون در مسیر و فرکانس درست قرار داریم هیچ کس توانایی ظلم کردن ب مارو نداره
هرکس فقط میتونه بخودش ظلم کنه با باورها با بی ایمانی با ترسهابا نگرانی ها با افسردگیهاخودش رو ب مدار بدبختیها میبره
موسی وقتی کسی رو ب قتل رسوند گفت ک من ب خودم ستم کردم آیه 135 ال عمران میگه وقتی کسی کار زشتی میکنه در واقع ب خودشان ظلم میکنن
نکته.:همچنین کلمه حق الناس ب این معنا ک اگر حقی را از کسی ضایع کنیم توانسته ایم مسیر زندگی و سرنوشتش را عوض کنیم در قرآن وجود ندارد ما اگر ب کسی ستمی روا داریم درواقع ب خودمان ستم کرده ایم ظلم و ستم ما بلایی سر کسی نمیآورد چ بسا ظلم ماباعث پیشرفت و موفقیت آنها بشود.مثال آیه 231 بقره ..
نکته :هر دعای خیری بکنیم ب خودمان بر میگردد اگر در مدار درست باشیم نیازی ب دعای دیگران نداریم خداوند مثل آیینه اعمال مارا ب خودمان بر میگرداند.. باور ب چشم زخم نیز نوعی شرک هست یعنی قدرت دادن ب کسی ک میتواند ب تو آسیبی برساند شریک قراردادن برای خداوند در قدرت …
پس باورهای سمی داشتن مثل احساس گناه احساس قربانی بودن و مورد ظلم واقع شدن مارو از مسیر درست خارج میکنند باید این اصل رو بپذیریم ک ما خالق زندگی خودمون هستیم با باورها و فرکانسهای ک داریم پس تمرکزمان را روی عوامل درونی بگذاریم اگر ایمانمان ب خودمان و خدایمان زیاد باشد پس پا روی ترسها میگذاریم و از این شرایط عبور میکنیم و اینجوری بخودمون ظلم نمیکنیم یعنی توحید در عمل را اجرا میکنیم…
خدایا شکرت ک تونستم کامنت روز دوم رو بنویسم
خدایا شکرت ک عضو خانواده ی استاد عزیزم هستم ..