«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن - صفحه 138
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2020-08-23 05:42:152023-05-01 21:02:24«ظلم به خود» از دیدگاه قرآنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و درود با عرض ادب احترام به استاد عباس منش و تیم محترمشان من روز دومی است که بنا به توصیه دوست عزیزم مهندس فردین نژاد عضو خانواده عباس منش شدم امیدوارم بتوانم در راستای تعالی خودم با کمک شما گامهای زیادی بردارم در این دو روز مطالب زیادی یاد گرفتم امیدوارم همیشه عالی و سلامت باشید
بِه نامِ خُداوَندِ بی نَهایَتُ لامَکانُ لازَمان
بهِ نامِ خُداوَندی کِه هَمه چیز می شَود هَمه کَس را…
سلام و درود خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز
برگ چهل و سوم از سفرنامه من
تاریخ 1403/4/12
ساعت 19:59
قبل از اینکه همراه و هماهنگ و همسفر این مسیر و روز شمار بشم
این فایل را گوش دادم
و کلمه به کلمشو نوشتم
و بنظر خودم اونروز در این فایل خیلی بیشتر معنی مدار را درک کردم .
وقتی شما در هر مداری هستید
اگر در مدار درست باشید فقط خیر و خوبی نعمت وارد زندگیتون میشه.
اگر در مدار غلط باشید
فقط بی پولی بیماری مشکل براتون بوجود میاد
و خودتون هستید ک با باورتون با افکارتون مدارتون را بوجود آوردید نه کس دیگه ای
کسی بشما ظلم نمیکنه خودتون ب خودتون ظلم میکنید
با باورهاتون
با بی ایمانیتون
با ترستون
با افسردگیتون
با احساس گناهتون
خودتون را در مداری قرار میدید
ک بلا سرتون میاد
این به این معنا نیست ک اونا دارن بلا سرتون میارن
(شمااااا رفتید جاااایی ک بلاااا هست مصیبت هست بدبختی هست بیماری هست مشکل هست ) همین جمله داخل پرانتز برای من به اندازه یک کتاب معنا داره ، من با این جمله بیدار شدم
و اگر شما باور خودتون را درست کنید و فرکانس خودتون را درست کنید در جایی قرار میگیرید که فقط خوشبختی فقط عشق فقط ثروت فقط سلامتی وجود داره
همین چند خط میتونه یک انسان را از گمراهی و کج فهمی نجات بده
بشرط اینکه تعهد باشه و ایمان
و من هر روز ک میگذره بیشتر آگاهتر میشم و میفهمم ک تک تک افکارم را باید مدیریت کنم .
همیشه ته دلم سوالی بود ک چطور خواسته ی من را ک از خدا خواستم بمن نداده
امام زمان میتونه بده ؟
چطور میتونه امام رضا بده ؟
چطور میتونه امام حسین بده ؟
چطور میتونه سید تو شهرمون بده ؟
هروقت خواستم از یک امامی درخواست کنم ناخودآگاه ب ذهنم میاد مگه خدا نمیتونه بده ؟
چرا از امامش بخوام ؟
این میشد ک اصلا نمیتونستم درست و حسابی مثل بقیه حاجتم را از امامان بگیرم
نمیدونم شاید بقیه بخاطر باور و اعتقادشون حاجت روا میشدن
واقعا نمیدونم
اما من نتونستم این باور را در خودم بوجود بیارم
و این برای زمانیه ک با استاد عباسمنش نبودم .
و موضوع ترسی ک استاد گفتن خیلی برای من جالب بود
کسی ک از کسی میترسه میتونه تسخیرش کنه .
چون میترسید اون میتونه شمارا کنترل کنه.
اگر من باور داشته باشم خداوند بمن کمک میکنه
اگر من باور داشته باشم تنها فرمانروای قدرتمند رب العالمین اللّهِ ، من دیگه نگران نیستم ، من دیگه از کسی نمیترسم
ب جرأت میتونم بگم این مطلب ارزشمند در مورد ترس، واقعا بمن کمک بزرگی کرد
نجاتم داد واقعا راهگشای من شد در خیلی از مسائل زندگیم .
خدارا واقعا شکر میکنم برای این آگاهی ها
خداروشکر میکنم ک من را در این مسیر و مدار قرار داد
خداراسپاسگزارم ک من را مورد لطف و محبت خود قرار داد
استاد من خیلی سپاسگزار و قدردان محبت شما هستم
واقعا با تمام وجودم از شما ممنونم
روز شمار تحول زندگی من
روز چهل و سوم 1403/4/12
به نام خداوند قادر وتوانا.
سلام به استاد عزیز وهمه همسفران.
در روز دوم سفرنامه از استاد اموختم که قدرت فقط از ان خداست وزندگی ما وانچه اتفاق می افتد به دست خودمان است وجز فرکانسهای ما وقدرت خداوند وجهان که به فرکانسهای ما پاسخ می دهد چیزی در زندگی ما تاثیر ندارد
بعد از اینکه در روز اول اموختم برای پیشرفت باید عزت نفس داشته باشم وحس لیاقت وخودم رو لایق دریافت نعمتها بدونم لایق یک زندگی زیبا ورها شم از حس گناه وهمان طور که خداوند بندگانش رو می بخشه من هم خودم رو ببخشم در این جلسه هم اموختم
تنها کسی که در زندگی من تاثیر داره وزندگی رو می سازه خودم هستم ما قادر به تغییر زندگی دیگران حتی زره ای نیستیم وانها هم قادر به تاثیر گزاری در زندگی ما نیستند.
پس ترسیدن از قدرت ومقام افراد ترسیدن از چشم زخم ترسیدن از تاثیر افراد در زندگیمون شرک وگرفتن قدرت از خداست.
حتی یه مادر هم قادر به اثرگذاری در زندگی فرزندش نیست واگر تاثیری بود این همه دعای مادران باید زندگی فرزندانشان گلستان می شد.
در قران هم وقتی از ظلم نام می بره ظلم به خود هست اگر ما کاری می کنیم که به گمان خودمون به دیگران ضربه بزنیم در واقع داریم به خودمون ظلم می کنیم وآنچه می خواهیم برای دیگران رقم بزنیم در زندگی خودمون به وجود می یاد.
اگر تاثیری هم از دیگران ببینیم چون ما باور کردیم که آنها قادر به اثرگزاری هستند ونتیجه این باور وفرکانس رو می بینیم.
پس غیبت کردن تهمت زدن اذیت کردن حتی قتل دیگران اینها ظلم به خودمان هست ودر زندگی وابدیت آنها تاثیری ندارد.
قدرت مطلق از ان خداست واو با قوانین ثابتی که وضع کرده اتفاقات وشرایط زندگیمون رو در دست خودمون گذاشته.
این جهان مثل کوه عمل می کنه وانچه می فرستی مثل صدا بهمون برمی گردونه.
دانستن این قوانین چه حس ارامشی به ادم می ده وقتی می فهمی یک نفر هر چقدر هم قدرت داشته باشه هر چقدر هم تلاش کنه نمی تونه تاثیری بر زندگی تو داشته باشه اسیبی به تو بزنه.
این زمان هست که جدا می شی از جامعه ای که پر از شرک هست وهمه قدرت دارند جز خدا وبا ارامش زندگی می کنی.
خدایا شکرت که من رو در این مسیر قرار دادی وهدایتم می کنی.
استاد متشکرم برای انتشار این آگاهیها برای حس ارامش وایمانی که بهمون هدیه می دی.
مریم جان سپاسگزارم برای چینش عالی فایلهای استاد در قالب این سفرنامه.
در پناه خدا.
به نام خداوند بخشنده ومهربان و غفار و روزی دهنده خودم
شاید بگم نزدیک یک ساله کنار سجادم یه قران گذاشتم که خیلییییییی دوسش دارم ولی نهایت علاقم بهش این بود که فقط بازش میکردم یه ایه میخوندم میبستم،و وقتی آیه هایی میدیدم که از خشم و …میگه انقد میترسیدم که خدا چقد خشمگینه چقد ترستاکه یا نکنه از من ناراحته این ایه باز سد برام،اما دوروزه که دارم قران رو وند صفحه ای میخونم و چقد زیباست و چقد زیباست اصلا انگار تاالان از قران یه چیز دیگه میدونستم،حرفای استادم میشنیدم و قبولم داشتما اما شنیدن کی بود مانند دیدن؟تازه فهمیدم درس زندگی گرفتن از قران چیه،این هممممه وقت من دارم به حرفای استادی گوش میدم که از قران میگه و نماز میخونم و قرانو قبول دارم و…اما یه ایه میخوندم دیگه حوصله نداشتم ادامه بدم…..خداروشکر که خداوند هدایتمون میکنه خدارو شکر بخاطر وجودت دستانش به روی زمین خداروشکر بابت رزق و روزی که امروز بهم هدیه دادو کلی خوشحال شدم خداروشکر بابت سلامتی خودم و عزیزانم….و میلیونها شکر دیگه…
امشب شب دوم چله2 من
روز دوم سفرنامه
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام به همه اعضای سایت گروه تحقیقاتی عباس منش.
خدایا ببخش آن گناهانی که پرده پاکدامنی های من را از بین می برد.
خدایا ببخش آن گناهانی که عذاب و کیفر برایم فرود می آورد.
خدایا ببخش آن گناهانی که نعمت های زندگی ام را دگرگون می سازد.
خدایا ببخش آن گناهانی که تو را از اجابت دعای من باز می دارد.
خدایا ببخش آن گناهانی که امیدم را قطع می کند.
دعای آمرزش به درگاه خداوند توسط امام علی ( ع ) در دعای کمیل.
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و سعادتمند باشید.
سلام خدمت استاد و دوستان عزیز
هرچه دارم از ان خداست
روز دوم تحول زندگی من
استاد واقعا وقتی میگید که صحبت های شما را هم باز در قرآن تحقیق کنیم و مطمئن شویم در بارش من رو مصمم تر میکنه که چقدر راهم درسته و همیشه شما به لطف الله مهربان اصل رو در فایل هاتون اشاره میکنید و باعث میشید که ما حرکت کنیم و خیلی از خرافات را کنار بگذاریم و فقط خداوندرو به عنوان بر ترین قدرت جهان بر گزینیم من این فایل شماره هر تکه اش رو چند بار گوش کردم و هر بار یه چیز های جدیدی فهمیدم و راه های جدیدی واسم باز شد
به نام خداوند روزی ده راهنما
قدم دوم از مراحل تبدیل روح الوده و گمراهم به روحی پاک و خداوندی تاریخ 9تیر ساعت 10:40
استاد فرمودند ما هر دعایی که در حق دیگران انجام می دهیم و براشون طلب مغفرت می کنیم در اصل داریم خودمون دعا می کنیم و خیر خوبی به زندگی خودمون روانه می کنیم
من همیشه دیگران دعا میکردم اما گاهیی دعایی که انجام می دادم با درونم در تضاد بود شاید میگفتم زبانی ولی جانی نبود چطوری میشه ادم اسلام بیاره تسلیم حق باشه اما دو رنگ باشه دورو باشه مثال بزنم
مثلا وقتی دوستم خواهرم دخترهای اطرافم دوستان آشنایان ازدواج می کنند و من خیلی خوشحالم براشون و دعا خوشبختی هم میکنم
اما بخشی از وجودم طمع و حسادت داره میگه تو که سنت بیشتر چرا تو نه
چرا انقدر دیگران خواستنی بودن اما تو نبودی .من خوشحالم و دعا میکنم اما دعایی که تهش بگی مثلا دوستم چیش از من بهتر بود که انقدر تو رفاه چه فایده ایی داره .
جلو طرف قربون صدقه اش بری ته دلت بسوزی چرا فلانی انقدر موفق چه فایده دار.انگار درون من وحدتی نیست یه مرضیه هست که ساکت مظلوم و فقط وسط نشست حرف دوتا مرضیه دیگه که درونم هستن گوش می ده یکیشون اعتقادش اینه برای همه طلب خیر شادی ارامش داشته باش بهم میگه انسان باش مهربون باش حسود نباش همه لیاقت خوشبختی دارن
و یه مرضیه دیگه هم در وجودم هم هست که میگه حسادت کن طرف با اون قیافه ایکبریش مثلا چی داشت که تو نداری دوستت مثلا ادم درستی نبود چقدر همسرش خوبه
و دائم تو گوشم میخونه طمع کن بترس نگران باش تو تنهایی تو هیچ نجات دهنده ایی نداری
و من دائم در کشمکشم بین این دونفر و از این حالت تبدیل به حالت دیگر می شوم .
وقتی من یکی خانه میخره ماشین میخره تو درس تو تحصیل موفق میشه وقنی تو یه جمع دیگران تو توجه هسنن نه من این نجواها شروع میشه و من دو قسمت وجودم شاد و دعا گویم یک قسمت نه من وعده ترس فقر میده و باور میکنم همه چی کمه دیگه تمام شد خوشبختی سهم من نمیشه
من عقب موندم با اینکه سنم بیشتر همه کسایی که نصف سن من بودن کلی پیشرفت کردن اما تو چی هیچی .
و این یه جنگ نا برابر درون من به وجود میاره.
و هی عزت نفس اعتماد به نفسم میاد پایین تر که اره دیگران خوش اندام ترن زیبا ترن
.من مرضیه در قدم دوم اعتراف می کنم حسادت می کنم .من عصبی هستم من باور کمبود دارم
من ادم منفی نگری هستم من ادمی هستم که خداوند می دانم هست می دانم رب العالمین اما ظرف وجودیم خیلی کمه حسودم حسودم حسودم اعتراف می کنم که اهل غیبتم از غیبت کردن لذت میبرم من ادم بی،ظرفیتی هستم برای خوب جلوه دادن خودم عیب های دیگران هایلات می کنم
من زیادی متوقع هستم توقع دارم دیگران همه فقط به من توجه کنند می خواهم تغییر کنم دیگه حسادت نکنم چون کسی که حسودی میکنه باور به کمبود نعمت پروردگار داناحکیم داره
کسی که غیبت می کنه گوشت تن برادر مرده اش میخوره
من میخوام انقدر دو قسمت وجودم تقویت کنم که نفر سوم حذف بشه .حذفم نشد ضعیف بشه
من میخوام شخصیتم مثل خداوند کنم رفتار خدا گونه داشته باشم میخوام به خلا برسم دیگه محبت کردن نکردن کسی برام فرقی نداشنه باشه . دیگه جز خودم خدا کسی نخواهم
وابستگی هام قطع کنم .
میخوام روی پای خودم به ایستم دیگه نمیخوام التماس دیگران کنم مثل پدر مادرم که ساعت گریه کردم گفتم چرا فرق می زارید منم دوست داشته باشید دیگه نمیخوام التماس کنم چرا خواهر برادرم با من خوب نیستن با اینکه من خیلی دوستشون دارم دیگه نمیخوام خواهش پارتنرم کنم نره تنهام نزاره چون میترسم که تنها باشم دیگه احتیاج نمی خواهم داشنه باشم که دیگران دوستم داشته باشن دیگه نمییخوام بیش از حد از حق خودم بگذرم که بقیه دوستم داشته باشن نمی خوام توجه کسی رو نمیخوام مانع نبودن رفتن هیچ ادمی بشم نمیخوام التماس پارتنرم کنم بگم بیا با من ازدواج کن
نمیخوام بترسم می خوام قوی باشم می خوام فقط روی خودم کار کنم احتیاج به محبت هیچ انسانی ندارم . من مرضیه می خواهم قوی باشم. من نمی خوام روی نداشته هام روی کمبود محبت روی خیلی نبودن ها تمرکز کنم .
من همیشه تنها بودم هیچ وقت دوست رفیقی نداشتم وقتی با یکی دوست میشدم انقدر به طرف خوبی محبت میکردم که اون ماندگار کنم .
همیشه تو همه جا مثلا دانشگاه راهنمایی همه میکردم درسم خوب بود تقلب می رسوندم کلی رفتارهای محبت امیز اغراق امیز انجام می دادم که همه راضی نگه دارم که دوسنم داشنه باشن .اعتقاد 99 درصد کسایی که من میشناسن این که تو بی نهایت مهربان دلسوزی و از خودت میگذری اما نمی خواهم دیگه از خودم بگذرم می خوام مغرور دست نیافتنی باشم می خوام اعتماد به نفس عزت نفس داشته باشم .
من هزاران بار شاهد این بودم که پدرم خواهرم بوسیده ناز نوازش کرده اما برای من نه هیچ وقت همیشه حسرت خوردم حسادت کردم بهشون که چرا اون انقدر بهش نوازش کلامی می کنند اما به من که میرسه دائم بحث دعوا داریم انگار میخواد برتری خودش به من اثبات کنه و دائم دعوا
یا راابطه مادر برادرم خیلی عالیه با اینکه اون بارها با مادرم دعوا میکنه و رفتارهای خیلی زشتی داره اما مادرم خیلی دوستش داره دیگه نمی خواهم حسادت کنم دیگه نمی خواهم توجه کنم که تنهام که هیچ کس من دوست نداره .همیشه اعتراض کردم چرا فرق میزارید چرا اونا بیشتر دوست دارید جلو همه خانواده دوست فامیل
اما دیگه نمی خواهم ضعیف محتاج توجه باشم در هرصورت هیچ رابطه ایی در این دنیا ماندگار نیست من می خواهم در قدم دوم خودم پاکسازی کنم .
نمی خواهم ساعت ها پیام بدهم زنگ بزنم به پارتنرم و اون توجه کافی نکنه بهم.
من برای خودم می خواهم ارزش قائل بشم
دیگه نمی خواهم ساعت ها محبت کنم توجه کنم از حق خودم بگذرم کع پارتنرم من بخواد. من انقدر از خودم گذشته ام تو رابطه هام حتی توقع یه گل نداشتم انگار مادر طرف بودم نه دوست دخترش
هیچی ازش نخواسنم و انقدر محبت کردم که دیگه زده شد .
نمی خوام محتاج باشم نمی خوام به خاطر ترس از تنهایی ترس از آینده باج بدهم ..در قدم دوم می خوام خودم عاشق خودم باشم می خوام خودم مرضیه دوست داشنه باشم
مرضیه جز خودش و خدا احتیاج به کسی نداره .
من قوی قدرتمندم
تنهایی دوست دارم
من برام اینکه تنهام دیگه مهم نیست
من توقعی از ادم های اطرافم ندارم.
هیچ کس وظیفه حال خوب من نداره من باید خودم از درون حالم خوب باشه .
من میخوام قوی باشم من می خواهم کودک درونم شفا ببخشم
مرضیه دختری قدرتمند .مرضیه خدا دوست داره وتوام خدا دوست داری
مرضیه من از درون با تو حرف می زنم مرضیه من عاشقتم.
من می خواهم خودم شفای روح خودم باشم
خوشبختی یک عامل درونی نه یک عامل بیرونی
من می خواهم اول روی خودم سلامت روانم و حال خوبم کار کنم حال خوب من ربطی به عوامل بیرونی نداره
من از درون شاد خوشبختم️
سلام به دوست و همفرکانسی عزیزم
بهتون تبریک میگویم که چقدر خوب خودتون را شناخته اید
عزت نفستون را تحسین میکنم بهتون تبریک میگویم که چه زیبا و بزرگ وقدرتمند قدم برداشته ای خیلی لذت بردم از اینکه مانند استاد بدون ترس افکارتون را بیان کرده اید چیزی که من هنوز خیلی مقاومت دارم خود افشای است حتی الان که دارم این متن را مینویسم(چند بار نوشتم و پاک کردم)
جملات قدرتمندی و توحیدی که در آخر کامنتتون نوشتید واقعا خالص و نابند و از باورهای خیلی خوبی نشأت گرفته اند همه را کپی کردم که باید خیلی تکرار کنم و کار کنم
خیلی خوشحالم کامنتتون را خوندم
خداوند را شکر میکنم که چنین انسانهای مصمم و قدرتمندی را در مسیر زندگیم قرار داده است و از خالق وهابم برایتان سلامتی و شادی و وفور نعماتش را خواستارم
سلام عرض ادب محسن عزیز
منم خیلی پا فشاری و ترسها داشتم و دارم که نکنه کسی از خانواده کامنت من بخونه یا بخوام توسط دیگران قضاوت بشم اما اولین قدم برای تغییر شخصیت 1 شناسایی نیمه تاریک وجود و ترمزهای مخفی و قدم دوم تغییر آنهاست .
و سوما مهم نبودن قضاوت دیگران و حتی خانواده.
اگر من بخوام درونم پنهان کنم هیچ وقت نمی تونم بیام تغییرش بدهم تو تک تک کامنت هام سعی کردم صداقت داشته باشم .
مثلا اگر من نپذیرم ادم حسودی هستم که دست اوردهای دیگران نمی تونم قبول کنم هیچ وقت این قسمت بدمو نمی ام درمان کنم چون اگر بدی خودم قبول نکنم هیچ وقت شخصیتم تغییر نخواهد کرد.
حتی الان که خودم متنمم مجدد خوندم باورم نمی شد انقدر نفوذ کردم به درون خودم و صداقت داشتم .
حتی اگر جرئت گفتن تو کامنت ها نداری دفتر بردار یا تو یادداشت های گوشیت در کمال ارامش پس از گوش دادن هر کدام از فایل ها بگرد دنبال مثال هاش در زندگیت و بنویس تا متوجه بشی ترمزهات کدام ها هستن قدم اول برای رسیدن به خواسته هات شناختن خودت و در قدم بعدی اصلاح خودت هست.
مثلا من خودم روابط عاشقانه خوبی نداشتم و روابط دیگران حسودی می کنم تا این تغییر ندهم خودم نمی تونم خوشبخت باشم .
با ارزوی بهترینا در پناه خداوند باشید
سلام دوست عزیزم
مرضیه مهربونم
خییلی دوووستت دارم
ممنونم بابت کامنت عالییتون
باهر جمله اش فقط اشک میریختم
چقد قشنگ نوشته بودی
حال این روزهای منو میگفتی
منم اینقدر به آدمها محبت کردم و خودم رو نادیده گرفتم که دیگه خسته شدم
به نام خداوندافتاب و مهتاب
سلام خدمت همه دوستان و استاد عزیزم
فایل دوم سفرنامه
دو شنبه 1403/04/04
نتیجه زیبای من از قسمت اول رو براتون نوشتم و به واسطه هدایت شدن به یه سفر زیبا الان فرصت کردم که سراغ فایل دوم بیام
البته که پریشب هم یکبار گوش دادم اما درک درستی به قشنگی درکی که الان دارم نداشتم
حس میکنم تازه تونستم وارد مدارش بشم
و چقدر زیبا بود مفهوم ظلم
وقتی بفهمیم و اگاه باشیم که ما در حق هیچکس نمیتونیم بدی کنیم و برعکس کسی ام نمیتونه در حق ما ظلم کنه ناخودآگاه با دیگران در صلح میشیم و ادمارو بیشتر دوس داریم
نمیدونم ولی به من که این حس دست داد
انگار تونستم همه کسایی که فکر میکردم در حقم بدی کردن ببخشم و دوسشون داشته باشم
حسم به خودم بهتر شده وانگار خودمو قدرتمند تر میدونم
و اون قسمتی که فرشته ها میگن چرا هجرت نکردید؟
چرا واقعا؟
چرا ما گاهی اوقات در شرایط بد خودمونو نگه میداریم و تازه افتخارم میکنیم که اره من بدبخت ترم من بی پول ترم هیچ کس نمیتونه یه لحظه ام جای من زندگی کنه ولی ببین من چقد قوی ام من میتونم!
چقدر منو به فکر فرو برد
زنی که مثلا ب دیگران میگه هیچکس نمیتونه همسر منو یه ساعت تحمل کنه اما من بیست ساله باهاش زندگی میکنم!
خب تو ایمان نداشتی تو توکل نداشتی که اگر همسرتو رها کنی و بری خدا برات قشنگ ترشو میچینه
و استاد عزیزم مثالتون در مورد حضرت یوسف عالی بود و من سعی میکنم برای خودم یاد اوری کنم که اگر ما بخواهیم و بعد خدا بخواهد از چاه به قصر مصر میریم و هیچکس نمیتونه جلوی مارو بگیره جز خودمون
مثل یوسف اونجایی که تو زندان بود و یه لحظه شرک بهش دست داد و گفت ب پادشاه بگو منو ازاد کنه و ازادیشو تودستای پادشاه دید ونه خدا
و هفت سال بیشتر در زندان موند و خدا کاری کرد که کلا از ذهن ایرانوس پاک شد
این جلسه واقعا خیلی پر بار بود و تو یدونه کامنت نمیشه اگاهیاشو نوشت مطمنم اگر به مدار بالاتر برم و باز سراغ این جلسه بیام خیلی مطالب بیشتریو متوجه میشم
ممنون که تا اینجا صحبتامو خوندید
در پناه خدا باشید
به نام خداوند مهربان
روز 43 سفرنامه
ظلم به خود از دیدگاه قرآن
با سلام
اگه ما هر دعایی بکنیم چه دعای خیر و چه دعای بد و نفرین به خودمون بر میگرده. اگه واسه کسی آرزوی ثروت و سلامتی داشته باشیم ممکنه طرف ثروتمند نشه یا سلامتیش و به دست نیاره در واقع این دعا به خودمون بر میگرده.
یا اگه کسی رو نفرین کنیم و آرزوی مرگ برای اون داشته باشیم. زندگی اون شخص تغییری نمیکنه. ما در واقع با دعای بد به خودمون ظلم کردیم. چون در هر صورت به خودمون بر میگرده.
تغییرات اساسی زندگی ما از جایی شروع میشود که این دو اصل را بپذیریم و درک کنیم: 1- ما توانایی کاملی بر خلق زندگی دلخواهمان داریم.
2- ما از ایجاد هر تغییری در زندگی دیگران خواه در جهت مثبت و خواه در جهت منفی ناتوانیم.
ما در هر لحظه فرکانس هایی به جهان ارسال میکنیم و جهان شرایط، موقعیت و افرادی رو با توجه به اون فرکانس وارد زندگیمون میکنه.
حالا اگر فرکانس ارسالی ما خوب باشه، ورودیهای خودمون رو کنترل کرده باشیم و به نکات مثبت و زیبایی توجه کرده باشیم، جهان شرایط و موقعیت و افرادی رو وارد زندگی ما میکنه که ما دقیقا همون فرکانس ارسالی خودمون و تجربه کنیم. مثلاً اگه به فراوانی و ثروت توجه کرده باشیم، ثروت و فراوانی وارد زندگیمون میشه. اگه به روابط خوب توجه کرده باشیم و بگیم که افراد زیادی هستند که خصوصیات خوبی دارند مهربون هستند وفادار هستند، ورزشکار هستند ، صادق هستند. جهان از همین جنس افراد رو وارد زندگیمون میکنه که توجه کردیم بهشون . اگه به زیباییهای توجه کنیم و آنها رو تحسین کنیم، جهان زیبایی های زیادی وارد زندگیمون میکنه و کاری میکنه که به زیباییهای بیشتری هدایت بشیم. دقیقا مثل استاد، که زیبایی ها رو تحسین میکنه و هر دفعه به زیباییهای بهتر از قبل هدایت میشه.
اگه فرکانس ارسالی ما بد باشه. غمگین باشیم ، به کمبود، به فقر، به کلاهبرداری، گرانی، روابط بد توجه داشته باشیم و ورودیهای خودمون رو کنترل نکنیم. جهان با توجه به فرکانس ارسالی ما دقیقا شرایطی رو به وجود میاره یا افرادی وارد زندگی ما میکنه که دقیقاً همین شرایطی که بهش توجه داشتیم و تجربه کنیم. مثل کمبود و فقر، گرانی، کلاهبرداری .
ما از تغییر دیگران ناتوانیم نمیتونیم زندگی کسی رو چه در جهت خیر و چه در جهت شر تغییر بدیم.
نوح پیامبر نتونست زندگی قومش و حتی پسرش و نجات بده و اونها دچار عذاب الهی شدند
و شیطان هم نمیتونه مومنان واقعی رو وسوسه کنه و اون ها رو دچار عذاب الهی کنه
بهترین ها رو واستون آرزو دارم.
بنام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام ،
روز دوم سفرنامه
الهی شکرت برای نعمت بی نظیر آگاهی ، واقعا ایت نعمت اگاهی با هیچ چیزی در این دنیا قابل مقایسه نیست .
همینکه ما بدونیم و باور کنیم محتوای این فایل رو با فکت هایی محکم که استاد عزیز از قران گفتن که ما به هیچ کس ظلم نمیتونیم بکنیم یا هیچ کس به ما نمیتونه ظلم کنه مگر اینکه ما با شرک خودمون بهش اجازه بدیم فقط خدا میدونه که چقدر به ما احساس قدرت میده ، چقدر اعتماد به نفس میده .
درک این فایل عالی واقعا سبب ایجاد یک خود باوری میشود ،
من اون مثالی که در مورد یوسف رو که گفتید برادراش میخواستن بهش ظلم کنن ولی اون شد عزیز مصر رو وقتی اولین بار گوش دادم خیلی به دلم نشست و هر بار ک در مورد ظلم میشنوم یاد این فایل و این مثال دقیق قرانی میفتم و احساسم خوب میشود .
استاد عزیزم من با این فایلهای شما واقعا خدارو بهتر شناختم ،
تا قبل این فایل من خیلی از ظلم دیگران به خودم میترسیدم ، ولی بعد از گوش دادن به این فایل و درک آن خیلی احساسم بهتر شد ، خیلی قوی تر شدم خیلی اعتماد به نفسم بیشتر شد خیلی لذت هام بیشتر شد .
راز اینکه درک ما از این آگاهی های ناب بیشتر شود تکرار و تعهد میباشد .