«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن - صفحه 141
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2020-08-23 05:42:152023-05-01 21:02:24«ظلم به خود» از دیدگاه قرآنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدایی که به شدت کافیست.
سلام .
روز 43.
خدایا شکرت.
ظلم از دیدگاه قران :
جهان یک جهان فرکانسی هست که به فرکانسها وباورهای ما جواب می ده وما هستیم که زندگی خودمون رو می سازیم وهیچکس قادر نیست به اندازه ی زره ای در زندگی ما تاثیر بگزاره مگر اینکه خودمون باور کنیم.
پس زندگی ما در دست خودمون هست.
ما قادر به تاثیرگزاری در زندگی دیگران نیستیم.
اگه این دو اصل رو بپزیریم متوجه می شیم که هیچکس نمی تونه به کس دیگه ای ظلم کنه اصلا ظلم به دیگران معنایی نداره چون قادر به تاثیرگزاری نیستیم مگر اینکه اون شخص بر این باور باشه که دیگران می تونن به من ظلم کنند ودر واقع خودش رو مظلوم قرار بده که اگه مظلومی نباشه ظالمی هم نیست و درواقع اون شخص داره خودش به خودش ظلم می کنه وحتی کشتن افراد هم ضربه زدن واز بین بردنشون نیست چون انها به جهان ابدی منتقل می شن و در انجا دنیای دیگری هست وتمام نشده اند.
پس نتیجه می گیریم که چشم زخم یا بد قدم بودن ودست خوب وبد همه افکار وباورهای غلطی هستند چرا که اگر ایمان داشته باشیم که خداوند قادر وتوانا زندگی ما را در دستان خودمان قرار داده پس هیچکس قدرتی برای تغییر زندگی ما ندارد.
اگر این دو باور را در خود پرورش دهیم عزت نفس ما رشد کرده وزندگی را در دستان خود می گیریم.
خدایا شکرت برای نعمت وجود استاد ومریم جان واین سایت توحیدی.
خدایا شکرت برای قوانین بدون تغییرت.
خدایا شکرت برای این آگاهیها.
خدایا شکرت که به من زندگی بخشیدی.
سپاسگزارم.
در پناه خدا.
به نام خالق یکتا
روز دوم
سلام و درود به استاد گرامی وخانم شایسته عزیز
از اینکه این همه آگاهی را رایگان دراختیارمون قرار میدید بسیار بسیار سپاسگزارم
از خداوند هم بسیار شاکرم که بهم کمک کرد که در این مسیر قرار بگیرم
وهر روز آگاه تر شوم
ما انسانهای فرکانسی هستیم و در هر لحظه درفرکانسی که توسط افکار و احساسات و باورها وعقایدمون میسازیم قرار داریم
ما خود خالق زندگیمان هستیم نه هیچ کس دیگر
ما نمی توانیم درحق کسی ظلم کنیم ویکی دیگر هم توان آسیب رساندن به ما ندارد اگر در مدار درست خدایی قرار داشته باشیم .یعنی فقط قدرت را در دستان خدا ببینیم وبه او ایمان داشته باشیم که مارا هدایت و راهنمایی میکند
پس باید یک.احساس گناه ودو احساس قربانی بودن که دوترمز اصلی در مسیر موفقیتمان هستند را از خود دور کنیم .
من همه ی تلاشم را برای داشتن افکار واحساس و رفتار خوب وخداگونه خواهم داشت .
وفقط وفقط چشم امیدم به درگاه اوست
سلام مریم عزیز
چقدر نکات کلیدی و اساسی رو در کامنتت یادآوری کردی .
امیدوارم همه ما هر روز در فرکانس بالاتری از روز قبلمون قرار بگیریم و همیشه باور و ایمانمون به خدای بزرگ بیشتر شود . هر روز به خودمون یادآوری کنیم که از خدا بخواه و باور داشته باش در زمان مناسب خواسته تورا اجابت میکند . از طریق دستان خودش به یاری ما میاد و ما به راحت ترین شکل ممکن به خواسته هامون میرسیم و همیشه سپاسگذار خداوند و دستان یاری رسان او خواهیم بود .
امیدوارم حضور سبز خداوند را در کنارت ببینی
به نام خدا
روز شمار تحول زندگی من
روز دوم فصل اول
موارد اساسی و نکات کلیدی
دعا به خودمون برمیگرده
خوبی کنم خوبی برمیگرده
بدی کنم بدی برمیگرده
سیستم جهان مثل آیینه به افکار و باورهای من پاسخ میده
قوانین خدا تغییر نمیکند حتی اگر پیامبر استغفار کند
خدا در قرآن به پیامبر میگه برای مشرکان چه استغفار بکنی چه نکنی فرقی نمیکند چون سیستم جهان داره عمل میکنه
آیات قرآن به وضوح بیان شده .
ما نمیتوانیم کسی را از مسیر خودش خارج کنیم
چه بسا بدی در حق کسی باعث پیشرفت آن شود .
مظلوم هست که ظالم داره بهش ظلم میکنه _ چطور ؟
اگر من از کسی بترسم باعث میشم که اون بخاد ظلم کند .
اگر من باور داشته باشم که تنها فرمانروای جهان هستی خداوند هست دیگه از کسی نمیترسم که اون بخاد ظلم کنه و مورد ظلم واقع بشم .
خودم به خودم ظلم میکنم وقتی که _ ترس دارم نگرانم افکار و باورهای منفی دارم
باور قدرتمند کننده _ من توانایی کاملی برای خلق زندگی دلخواهم را دارم
باور قدرتمند کننده_ من از ایجاد هر تغییری در زندگی دیگران ناتوانم . چه مثبت چه منفی
باورهای محدود کننده این دو باور
یا همان ترمزها
احساس قربانی بودن _ من نمیتونم کاری برای زندگیم بکنم من تواناییشو ندارم
احساس مورد ظلم واقع شدن _ دیگران در زندگی من تاثیر دارن میتونن به من بدی کنن و زندگیم خراب بشه .
کدام مورد بیشتر بمن کمک کرده ؟
همین مورد که هر خوبی بکنی به خودت میکنی
هر بدی هم بکنی به خودت کردی
این همون ضرب امثال قدیمی هست که میگه به هر دست بدی به همون دست پس میگیری
این موضوع تو خیلی از موارد بمن کمک کرده. خب من هنوز آنقدر فرکانسهام درست و خوب نشده که بخام بگم هیچ رفتار بدی رو جذب نمیکنم بقول استاد ممکنه به صورت ناخودآگاه رفتار بدی رو از کسی ببینیم و خیلی زود به خودم میگم به خودش برمیگرده و یا اینکه اصلا ریز نمیشم تو رفتار دیگران یا توجه نمیکنم . به دنبال تلافی و اینکه حتما جوابی بهش بدم نیستم. تازه اینم واسه زمانی هست که طرف دیگه خیلی واضح کارشو میکنه که مثلا من متوجه بشم ( چیزی که الان خیلی داره رواج پیدا میکنه حتی در فضای مجازی آموزش میدن که چطور جواب دیگران رو بدی ) . بارها دیدم که چطور مثل آیینه رفتارشون به خودشون برگشته . و بعضی اوقات میبینم که جهان خیلی قشنگ پاسخشون رو داده . طوری که اگه من میخاستم یه جوابی بهشون بدم به این خوبی نمیتونستم . نمیگم خوشحال میشم ازینکه کسی بدی میبینه و تو زندگیش اذیت میشه . ولی از اینکه من خودمو به زحمت ننداختم و هیچ حس بدی به خودم ندادم و تلاشی هم نکردم برای بدی به دیگران ولی آنها پاسخ فرکانسی که فرستادن رو دریافت کردن خوشحالم .
خوشحالم از قوانین جهان هستی
خوشحالم ازینکه چقدر خوب و بدون ذره ای تفاوت داره پاسخ میده
خیلی وقتها بوده بابت این قوانین جهان خدا رو هزاران بار شکر کردم .
سپاسگزارم از استاد عزیزم
سلام و درود بر دوست خوب توحیدی من سارای عزیز
ما نمیتوانیم کسی را از مسیر خودش خارج کنیم
چه بسا بدی در حق کسی باعث پیشرفت آن شود
کامنت شمارو خوندم نکته مهمشو یاداشت کردم وولذت بردم و خواستم درباره تایید به این حرفتون بگم که دقیقاااااا درسته چون اینو تو زندگی پدرم دیدم ما طایفه ای در روستایی زندگی میکردیم قدیما که اطرافیان کوته فکر و حسود همش سنگ تو کار پدرم مینداختم پدرم عیال وار و پر خرج با حقوق معلمی بقیه همه زمین دار و دامدار و پولدارتر از پدرم بودن ولی چون پدرم آدم مثبت و باعرضه و سفره دار بود بهش حسودی میکردن و هر سری میرفتن حراست آموزش پرورش راپوردشو میدادن و زیرابشو میزدن و یا پشت سر تخریبش میکردن هرچی اونا فشارشون بیشتر میشد پدرم قوی تر میشد بزرگتر میشد اینقد شد که همشون از هر لحاظ چه مالی چه برای حل مشکلات خانوادگی شون نزد پدرم میومدن اونم با روی باز مشکل همرو حل میکرد واقعااااا نمیفهمیدیم این همه خرج و مخارح با حقوق معلمی از کجا میرسه اصلا انگار خداوند از آسمون راهی به جیب پدرم داشت هنوز هنوز با کلی مهمون نوازی هاش همه اونایی که پولدارتر از اون بودن تو زندگیشون موندن اون همیشه هم بهترین خوراک داره هم بهترین خانواده و صمیمیت زن و فرزندانشو داره هم مهمون نوازی و سفره داری هاشو داره هم هرجا کمکی باشه اولین نفر شرکت میکنه اونایی که سعی وتلاش بر تخریبشو داشتن از رده خارج شدن هیچ جایگاه اجتماعی هم ندارن ولی بابام همه جا مورد عزت و احترام هست و هرکی هم پیشش میشنه سرشار از آرامش میشه بدترین درگیری هارو حل کرده بدترین اختلافات خانوادگی رو حل کرده جوری با کسی حرف میزنه طرف نمیتونه بهش نه بگه چون خودشم مشکلی باشه به حرف دیگران احترام میزاره این بود که از حرف شما به عینیت دیدم و به ذهنم خطور کرد وقتی مطلبو خوندم خواستم بگم که باسند حرفتون درسته
اگه ما بخوایم کسی و تخریب کنیم انگار بیشتر هولش میدیم سمت موفقیت البته اگه اون فرد مثل پدرم درصدد تلافی برنیاد و حالشو بد نکنه و انگار نه انگار و اینکه خیلی راحت اون آدم خاطی رو میبخشه و فراموش میکنه اینا بیشتر کمکش کرد تا رشد و میشرفتش تصاعدی پیش بره همه کمک کنند تا اون رشد کنه این خدمت جهان به ادمای بزرگ دل
ممنونم سارا جان برای یاداوری آگاهی ناب برای ما که بتونیم خودمونو برای بهترین شدن تربیت کنیم ممنونم از کامنت عالی تون.
1403/5/28
روز43
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزومریم عزیز ودوستان گل
خداروهزارمرتبه شکر یکروز یک فایل بی نظیر دیگه
من ازوقتی که قبول کردم که خودم مسئول زندگیم هستم خودم دارم اتفاقات و رقم میزنم چرخ های زندگیم روغن کاری شدن البته که به یک باره نتونستم همه ی باورهامو اصلاح کنم و اما دارم تلاش خودمو میکنم من توی رابطه عاطفی که پاشنه آشیل همیشگی ام بود باورهایی داشتم که همیشه برام حال بد به وجود میومد اما ازوقتی که فهمیدم من دچار شرک شدم و وابستگی دارم سعی در تغییر خودم و شخصیتم دارم بخاطر شرک درونم همش ترس ازدست دادن داشتم همش اضطراب داشتم همش بحث میکردم وهمین ها باعث میشد به خودم ظلم کنم و عزت نفسم روز به روز بیاد پایین اما خداروشکر روزبه روز با این تمرین ها و فایل های بی نظیر دارم خودمو بازسازی میکنم
سلام استاد عزیز و سلام خانم شایسته عزیزم سلام به دوستان هم فرکانسی
استاد واقعا من به نشانه های خداوند ایمان دارم
من امروز با همسر م ناراحتی داشتیم ومن از یه موضوع رنج میبردم و مقصر همسرم رامیدانستم و برای خودم فکر های بیهود میکردم که ای کاش من میمردم ای کاش خدا من را میبرد پیش خودش واز این حرف های ناشکری
من جلو ظهر گفتم و من بعدظهر حالم زیاد خوب نبود من رفتم سر گوشیم چون به خودم قول دادم که فایل های روز شماررا گوش کنم وهر روز یه کامنت بزارم رفتم سر همین فایل که کامنتشو نوشتم که اگر من این موقعیت را دارم بخاطر افکارم هست بخاطر باورهایم هست بخاطر احساساتم هست ومن با خودم گفتم من در چه مداری هستم که همسر م با من این رفتار را میکنه من در چه مداریم که فرزندانم با من اینگونه رفتار میکنن ومن هر روز به خودم میگفتم خدایا من میخوام بیام پیشت
میخوام خدا من را از این دنیا ببر ی و فکر کردم در جهان اخرت بهتر هست وقتی که من فایل را گوش کردم با خودم گفتم وای من چه فکرهایی میکردم من چه باوری داشتم که من از این دنیا میرم دیگه هیچ چیزی نیست که من را ناراحت کنه دیگه غم وغصه نیست
ومن امروز به اشتباه خودم پی بردم من مسول زندگیم هستم افکار من هست که این طور با من بر خورد میکنن ببینم من در چه فرکانسی هستم چه فرکانسی میفرستم که انقدر به من ظلم میشود من امروز این فایل را با عمق وجودم درکش کردم وفهمیدم خداوند یک سیستم هست خداوند دلش برای گریه های من نمیسوزد خدا بیکار نیست که به اه و نا له هایم من گوش بده به قول استاد افکار من مثل یک اینه هست هرچه من بفرستم جهانم از همان جنس به من نشان میدهد هر کسی نتیجه عمال خود را میبیندمن نباید قدرت را از خداوند بگیرم وبه کسی دیگر بدهم خداوند دانا و توانا هست من باید ببینم چه باوری دارم چه فرکانسی میفرستم و من باید توکل به خدا وند بکنم تا بتوانم افکارم و باورهایم را تغییر بدهم و من امروز خیلی درس گرفتم خدایا کمکم کن تا قضاوت نکنم خدایا کمکم کن تا ترس های دورنم راکم کنم خدایا از تو هدایت میخوام خدایامن را در مدار اگاهی قراربده خدایامن امروز از این فایل یاد گرفتم که تسلیم در برابر تو خدایا کمکم کن تا جهان را بهتر درکنم خدایا کمکم کن تا جهان را زبیا ببینم خدایا شکرت که من را هدایت کردی خدایا شکرت که من به نشانه ها توجه میکنم خدایا سپاسگزارم برای هدایتت خدایا شکرت
استادگرامی و خانم شایسته عزیز در پناه الله یکتا
بهنام خداوند بخشنده و مهربان
من با گوش دادن به فایل دوم از فصل یک سفرنامه به این نتیجه رسیدم اگه الان در این مکان و موقعیتی که هستم بخاطر افکار و باور وفرکانسی
که دارم و اینکه ما نتیجه افکارمون رو دریافت میکنیم ما خودمان مسئول زندگی و احساساتمان هستیم درواقع شیطان و دیگران هیچ نقشی در انتخاب و باور ما ندارند و این یک اصل که با عمق وجود باید درک کرد و ما باید با توکل بر خدا و انرژی کامل روند زندگیمونو تغییر بدیم به دور از ظلم به خود و حس گناه به دور از هر انرژی منفی و حال بدی کوتاه ،مختصر و مفید
رد پای دوم
با تشکر از استاد عباسمنش و خانوم شایسته
به نام خداوند بخشنده مهربان
خدایی که همواره و در همه جا در قلب ماست
خدایی که باعث به خود اومدنم شد
سلام استاد عزیز و خانم شایسته عزیزدلم
نمیدونم از کجا و چه جوری شروع کنم
انقدر حرف برای گفتن دارم که وقتی بهش فکر میکنم اشک بیداری از چشم های این دخترک بیدار شده،جاری میشه…
سکوت میکنم
آرام
آرام تر
شاید یک روزی کتابی نوشتم که بماند به یادگار نسل خودم…
استاد عزیز از شما سپاسگزارم که انقدر زیبا ادا میکنید کلمات و جملات رو ، انقدر آیه های کتاب زیبای خودشناسی خدای رحمان رو زیبا ادا میکنید که من گاهی فقط میشنوم…
به فکر فرو میرم…
اشک میریزم…
گاهی بغض بیداری درونم میشکنه…
داستان آشنایی من با شما از طریق،عزیزدلم همسر جانم بود…
سپاسگزارم برای وجود و حضور همسرم در زندگیم…
به قول همسرم ما باید استاد و خانم شایسته رو الگو قرار بدیم، چون انسان های صادق،موحد،دوست داشتنی، لایق و قوانین جهان هستی رو درک کردن و زندگی میکنن…
استاد این فایل،فایل خدا بود،خدا داشت صحبت میکرد با این دخترک تازه به دنیای زیستن وارد شده…
میتونم بگم الان 2 ماه هر روز، دارم گوش میدم
کتاب زیبای خدارو یک بار به فارسی و الان به تازگی به عربی میخونم و حس و حال قشنگی داشتم و آروم بودم،چون یگانه هستی جهان رو حس میکردم از درونم از قلبم از نفس هام…
با من حرف میزد…معجزه هاشو کوچیک و بزرگ نشونم میداد…تائیدشون میکردم…چند روز پشت سر هم صبح زود بیدارم کرد(فکر کنم میخواست بگه بیدار شو و بیا با من گپ بزن)…همه ی نشونه هاشو تائید کردم، ولی تشنه ی این بودم که هر ثانیه بهم بیشتر از ثانیه قبل نزدیک بشه…
ترس ها نگرانی ها دلهره ها هم اومدن( چون دیدن من پامو که هیچی قلبمو توی این مسیر گذاشتم)… گاهی کسل…گاهی بغض…گاهی تموم شدن جسم رو حس میکردم…
اما پروردگار من صداش زیباتر بود…
امروز روز دوم از روز شمار تحول زندگی من رو گوش دادم…
و دقیقا ثانیه های آخرش منقلب شدم…
به فکر فرو رفتم…
دست وپام سست شد…
از خود بیخود شدم…
همه چی رو یک جور دیگه میدیدم…
اصلا فکری نیومد تو ذهنم…
ذهنم سکوت کرد…
سکوت…
و برای ثانیه ای اشک ازین چشمان همیشه گریان جاری شد، اما این بار برای یک حس ( الله یکتا)…
به خودم اومدم و یک لحظه گفتم شیطان هم خدارو میپرسته و بهش ایمان داره قلبا،تو کی هستی که گاهی وقت ها میلرزی و سست میشی؟!
از خدایی که همیشه نشونه هاشو بهت نشون داده و توی زندگیت آورده ؟!
از الله یکتایی که تک و یگانه س؟!
از خدای وهابی که هر وقت صداش زدی باهات صحبت کرد و آرومت کرد؟!
به چی شک داری؟!
من فهمیدم که دیگه چیزی جز الله یکتا وجود نداشته و درون منه و از زاویه دید من داره زندگی میکنه، پس چرا من نشم اونی که خودم میخوام؟!
استاد عزیز و خانم شایسته عزیزدلم،من و همسرم 2 تا الگوی مناسب رو داریم که ایمان دارم روزی که خیلی نزدیک و آفتاب دقیقا از همون جا که ما میخوایم طلوع میکنه،شما عزیزان رو از نزدیک دیدار میکنیم…
خدا دوستم داره که همسرم رو سر راه من قرار داد چون پر از دعای به دامان خدا افتادن بودم و خودمو سپردم بهش و شد اون چیزی که باید اتفاق میوفتاد…
سپاسگزارم از خدای قلبم که عزیزانشو سر راه من قرار داد و من رو به روشنایی زیستن در این جهان هستی و ساختن دنیای دیگر دعوت کرد…
الهی زندگیتون شاد و پر از برکت الهی باشه استاد عزیز و خانم شایسته عزیزدلم …🫶
بنام خداوند که مرا هدایت کرد به مسیر درست واز خداکند طلب آمرزش می طلبم وچقدر آیات قرآن درست تفسیر شدند وقتی درمدا درست نباشی اصلن متوجه نمی شوی چون در مدار این آگاهی ها نیستی وتایید میکنم آبادت قرآن رو به درستی اینکه بعد لز،هدایت خداوند به خاطر عدم آگاهی وخارج شدن از مسیر هدایت خداوند ودرو شدن از نعمت های خداوند وخارج شدن از مسیر این آگاهی ها و واقعن چشم وگوشت ودلت بسته میشه پذیرفتم گه از لحاظ باوری وفرکانسی در مسیر نادرستی هستم وچقدر خداوند خودش قشنگ توضیع می ده این سیستم رو وچقدر اینگه میگن من خودم به خودم ظلم کرد خودم رو از نعمت های خداوند دور کردم این خارج شدت از مسیر رو به عنوان رشد پیشرفت خودم می دونم واینکه هیچکس یک شبه عوض نشده من بعد لز مدت ها در مداراین آگاهی وبا متصل شدن به اون منبع انرژی قرارگرفتم ونور. در درون خودم احساحس کردم ولی به خاطر کنترل نکردن اون انرژی،وهدایت کردنش در مسیر درست وساخنتن باورهای درست در این مسیر توحیدی یاد گرفتن قوانینش در مسیر سنگلاخی قرار گرفتم وجز ظلم به خودم هیچگونه ظلمی نه خداوند کردم کنه بنده خداوند خداوندواگر این مدت به خودم سخت گرفتم اگر به خودم ظلمی کردم اشتباه بوده اگردر احساحس گناه بودم به خاطر بی ایمانی بوده واگر به خاطر عدم آگاهی قدرت از گرفتم دادم به غیر از تو توجه برخاشیه به خودم ظِِلم به خودم کردم وهیچ کس ظلم نکردم تمام توانای های رو که دروجودم وروح گذاشتی رو احساحس میکنم که ارتباطم رو با تو بر قرار کنم وارتباط باعث شادی درون من میشه اون ارتباطی که مرا هدایت میکنه به مدار این آگاهاهی ها طلب آمرزش می طلبم وازت می خواهم مثل زمان هدایت مسیری رو برایم باز کنی تا در مسیر درست فکرم رو هدایت کنم خدایا این احساحس قلبی منه تو صاحب اختیار کل جهان میدانم خدای آسمان زمین خورشید ماه ستارگب
ستارگان بیشتر از هر روحش،در وجود من گذاشته وناعقلی های که به خاطر باور نادرست نسبت خودم وخودت وقوانین مرا در احساحس قرار دادن این ایمان رو درون خودم می بینم که برگردم وتوانایی هاین رو به اجرار بگزارم ایراد های برطرف کنم غرور بیجا هم رو کنار برگزینم تر س های درونم حل کنم تو به عنوان تنها منبع انرژی وقدرت زندگیم بدونم ورفیق خوب خودم رفیقی که مرا در مسیر درست هدایت میکند خداوند ل
که با تمام وجود می دانم از توانایی من ونکات ضعف من با خبر کمک میکنه برطرف کنم ودر مسیر درست وآسان هدایت بشم خداوند طلب آموزش می طلبم چشم وگوشم وهوشم رو در مدار این آگاهی قرار بده خداوند رو به عنوان نیروی هدایت گر روشنای وانرژی تصور میکنم آموزنده تنها قدرت مطلق جهان وبرای اثبات کردنش آمادگی دریافت واز می خواهم هدایت کنه هر جا که احساحس،ذهن مقاومت نشون میده در مورد این موضوع آمادگی برطرف کردنش رو درام مطمئنم خداوند آمرزنده مهربان است گوش وچشم وهوش مرا هدایت میکنه به سمت زیبای ها وسمت ثروت وسمت سلامتی واین کارها رو خداوند بریم انجام می دهد ومرا در مدار این آگاهی ها قرار می دهد تا ایرادهای خودم رو بر طرف کنم وجهان بزرگتر از اون چیزی ببینم که الان هست وسعی در گول دادن خداوند نداشته باشم که خداوند بر اعمال ورفتار وکردر من آگاهی هست واز درخواست کنن مرا در مداری قرا بده که اصلاح کنم خودم رو ومتصل بشم به منایع و آگاهی هایش وانچان از دورن توحیدی بشم که هیچ گونه واکنشی نسبت دنیای بیرون از خودم نداشته باشم این رو از خداونددرخواست میکنم ودر مورد
باورهای رو در وجود خودم بسازم که متواضع باشم وهیچ وقت غرور نگیریم وبا واز لحاظ فکری آنچان تعغیر کنم بزرگ تر اون چیزی که شاید الان هم در تصورم نگنجد تا اون حد رشد کنم یعنی این توانای رو خداوندبهم داده وازش سپاسگزارم امیدورام برای تعغیر باورهایم خودش کمک میکنه واین لیاقت درون خودم می بینم که از لحاظ مالی از لحاظ احساحسی درمدار خویی بالاتر خداوند مرا قرار بده خدایا خودت از قلب آگاهی خودت کمک کن دیگاه ذهنم رو شبیه قلب کنم ودر این مسیر توحیدی قدم بردارم وانچان متصل بشم بهرمنابع تو وانرژی تو وانرژی کیهانی واین اینقدر ازدرون قوی باشم که برگی در باد نباشم کخ با هر بادی این اونور بشم اینا کلامی هستند که از قلبم واز اعماق وجودم آمده اند و وقتی با اخلاص تمام به درگاه خداوند دست بهردعا می شوی وخودم لایق می دونم که در مسیر در مدار درست قرار بگیرم ونتیجه بگیرم مطعنم خداوند اجابت کننده است وخودش مسیر برام واضع ومشخص،میکنه وشفاعت روح وجسم وفکرت رو در بر میگیره هیچ کس به اندازه خداوند مثل زمان هدایت توانایی شفاعت مرا نداره درمسیر درست حرکت کنم واینقدر. ازدرون قوی باشم واینقدر احساحس ارزشمندی رو ریشه ای کنم که با حرفی یا کلامی اون احساحس رو حفظ کنم وخداوند رو طوری در ذهنم تصور کنم که مرا در احساحس خوب نگه داره
به نام خداوند بخشنده مهربان
از استاد عزیز تشکر میکنم که هر دفعه پیشنهاد میکنند که کامنت بچه هارو بخونید.من قبلا نمیخوندم و الان هم همشو نمیخونم اما همین تعدادی که مطالعه میکنم هم به من خیلی کمک میکنه،خوندن تجربیات دیگران باعث میشه اون مسائلی که برام اتفاق افتاده رو بهتر درک کنم.
چقدر این فایل با دقت انتخاب شده بود،فایل قبلی سفرنامه در مورد عزت نفس و رابطه اون با احساس گناه بود،چقدر خانم شایسته درست انتخاب کردند ،استاد چه باور های فوق العاده ای در مورد ظلم به خود بیان کردند.
وقتی تو خودت رو مسئول اتفاقاتی که برای دیگران افتاده میدونی و احساس عذاب وجدان داری ،باعث میشه خودتو لایق ندونی که نعمت داشته باشی،خودتو ارزشمند ندونی،اما حالا میفهمم که من فقط به خودم ظلم میکنم.من توانایی تغییر دیگران رو ندارم،و دیگران هم نمیتوانند به من ظلم کنند.چی باعث میشه که من فک کنم یکنفر میتونه به من ظلم کنه؟چون من میترسم.به این ترس ها بها میدم و دچار شرک میشم.
مورد بعدی که متوجه شدم فرکانس هاست،هر احساسی که داشته باشی تو رو وارد یک مدار میکنه،توی اون مدار یکسری اتفاقات میافته برای تو.
هرچی احساسات بهتر باشه فرکانست بالاتر میره و مدارت تغییر میکنه.پس اتفاقات اطرافت تغییر میکنه .
الان که دارم این کامنتو مینویسم همش تو ذهنم میاد که چقدر سخته،چقدر اینکه احساساتم خوب نگهداری سخته،میترسم که از مسیر خارج بشم،میترسم.
و ترس ریشه شرکمیشه.
خدایا کمکم کن دچار شرک نشم،خدایا تو قدرت مطلقی تو منو هدایت کن،من با تلاش خودم به جایی نمی رسم،تو منو هدایت کن،تو کمکم کن.
دوست دارم.
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گل و همچنین همسفرهای خوبم.
خداروشاکرم بابت این فایل عالی که چقدر آگاهی داد بهم مخصوصا در ارتباط با اینکه من همیشه خودم رو قربانی اتفاقات دونستم همش با این گذشت توجه نکردن خوب یاد ندادن به حرفاشون عمل نکردن و هزار و یه چیز دیگه و برنمیگشتم به خودم بگم پس تو چی دختر خودت کی باید صدخودتو بزار برا خودت با مظلوم نمایی و گول زدن خودم پیش رفتم و هر روز اتفاقات تکراری و به قول استاد تکرار شدن الگوهای ثابت متاسفانه رو تجربه کردم که خب قاعدتا اصلا برام لذت بخش نبود .
استاد میگن معجزات رو همون روز میبینید من صبح این فایل رو گوش دادم و همش ذهنم درگیر بود تو کمتر چند ساعت تویی بازی گروهی نتیجه محکم ایستادن و مظلوم نما نبودن رو دیدم که پیشرفت خودم بود لذت و احساس شادی.
اونم فقط با پرسیدن چندتا سوال ساده و منتظر نموندم که دیگران توجه کنن و وقت بزارن.
استاد عزیزم سپاس گذارم .