«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن - صفحه 142 (به ترتیب امتیاز)

1867 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 2388 روز

    سلام برخدایی که عدالت را سر لوحه افرینش قرار داد

    امشب باز بیشتر فهمیدم که هیچ چیزی بیرون از من نیست

    تمام دنیای من خلاصه شده در خود من هر چقدر بیشتر به روی خودم متمرکز شوم دستاوردی بیشتر خواهد بود .اینکه بیشا بیش فهمیدم هیچ کسی نمیتونه به من اسیبی برسون مگر اینکه من به اون این قدرت را بدم .در نتیجه ترسهایم کمتر میشود .هر چقدر بتهای بیرونی را بشکنم .خدا درونم بیشتر تجلی میکند .باید همه را از خودش بخوام .کلید بهشت و جهنم هر دو در دست خودم هست .من به اندازه هر کس دیگه به گنجینه های نعمتهای جهان دست رسی دارم واین عین عدالت اوست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    محمدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1450 روز

    بنام یگانه معمار هستی

    روز 43 ام سفر

    خداروشکر میکنم برای این روز خیلی عالی .

    خداروشکر میکنم برای این آگاهی ناب من با اینکه این فایل رو تا الان بارها گوش دادم اما بازم برام تازگی داره واقعا. من دارم قرآن رو فارسی ختم میکنم و بسیار لذت میبرم از تدبر در این آیات الهی این سخنان شما در مورد تفکر به قرآن بسیار برایم مفید بود و من وقتی بدون هیچ پیش زمینه ای به این آیات نگاه کردم واقعا همه چیزم عوض شد .

    ممنونم از شما برای این فایل عالی ،

    من هر بار با آیه ی در مورد هجرت مواجه میشم بسیار عمیق فکرم رو مشغول میکنه .

    من در این روزهایی که هستم بسیار تحت فشار هستم .

    واقعا از خدا هدایت میخواهم برای اینکه منو نجات بده و من مدام ازش هدایت میخواهم و این هدایت ها بیشتر از طریق پیام های قرآن یا سایت شما به من داده میشود . یا اینکه در این روز شمار تحول زندگی فایلی رو در روز خاص میبینم که جوابم رو دریافت میکنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    Mahboub گفته:
    مدت عضویت: 1711 روز

    سلام دوستان

    امروز روز دوم سفر منه

    نمیدونم چرا اینجوری شدم

    تو برزخم

    حجم مطالب

    سردرگمی خودم

    کاش ی نشانه بیاد و حالمو‌خوب کنه

    من باید فرکانسمو تغییر بدم

    ی نشانه واضح

    خدایا شکرت به هر خیری ک از طرف تو ب من برسه من راضیم

    ان مع العسر یسرا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    اسما ابوتراب گفته:
    مدت عضویت: 1437 روز

    سلام من اولین باریه ک نظر مینویسم نمیدونم چرا ولی یهویی دوست داشتم برای شما کامنت بذارم.. فقط خواستم بگم ممنونم ک نظرتونو گذاشتید واقعا کمک زیادی کرد بمن و مثال قشنگی بود ک خودمو قربانی نکنم. مادر شما نشون داد ک قربانی نشدن ب معنی جدا شدن نیست قربانی نشدن یعنی به خودت ارزش دادن و در درجه اول احساس خودتو مهم دونستن حتی اگ بمونی… با خوندن کامنت شما نظر و باورم در مورد قربانی شدن درست تر شد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    Aliparishani گفته:
    مدت عضویت: 1446 روز

    به نام خدای مهربان خدایی که جهان را هدایت میکند

    سلام خدمت دوستان

    روز۴۳ سفر

    خدایا شکرت که کتاب قران را برای راهنمایی و هدایت و پند دادن به ما فرستادی که ما اگر به اون عمل کنیم و اون را درک کنیم سعادت دنیا و اخرت ازآن ماست خداجونم شکرت که هر کس نتیجه اعمال و فرکانس های خودش را میگیره و هیچکس در زندگی دیگری هیچ نقشی نداره .

    من به خاطر بزرگ شدن در خانواده و شهر مذهبی همیشه این باور تو ذهنم بود که بریم برای امامان عزاداری تا اونها در اون دنیا به داد ما برسند و شفاعت ما را بکنند و مارا از عذاب نجات دهند و همیشه فکر میکردم که در اون دنیا عذاب در انتظار من است و میخواستم که امامان برای من طلب امرزش کنند ولی حالا فهمیدم که خداوند توبه پذیر و بخشنده است و من خودم باید مستقیم از خدا طلب امرزش و کمک کنم و هیچگس نمیتواند برای من طلب امرزش کند و خداوند تمام اشتباهات من را پاک میکند و مرا به راه راست هدایت میکند و سعادت دنیا و اخرت را به من میدهد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    نیلوفر افشون گفته:
    مدت عضویت: 1430 روز

    به نام خدا

    سلام استاد جان سلام مریم جانم

    عجب کلیپی بود واقعا تحت تائثیر قرار گرفتم و یاد خیلی از مسائلی ک تو زندگی خودم داشتم و دیدم افتادم سعی میکنم درست و کامل بگم ک هم به خودم هم به دیگران کمک کنم پس بریم: من یه دوستی داشتم عاشق رفتن به امریکا بود وقتی راهنمایی بودیم کلی کلاس زبان رفت زبانش تقویت کرد ک بره و می گفت بابام همش میگه من میفرستمت و نشد بره و بشدت افسرده شد و تا زمان دانشگاه این دختر این مسله فراموش نکرد و بار نمی کنید دلار پایین بالا می شد یا هر مسله ای می گفت مقصر بابامه من نزاشت برم خارج اره ببین من بدبدخت شدم تو ایران من فلان و کلا تمام مشکلات گرفتاری هاش از چشم باباش می دید و من دیدم این دختر هیچ وقت ن ارامش داشت ن عشق حتی شنیدم کارش به وان پزشک کشید و دارو مصرف میکنه

    حالا جریان خودم بگم من پارسال قرار بود با دوستم تولد بگیرم و باهم بریم پارک و یکی از دوستای من بیاد ازمون عکس بگیره خوب دوست عکاس من قبول نکرد از اون دوستم عکس بگیره من بهش گفتم گفت من خودم یکی میارم فقط باهم یه جا بریم برای عکاسی و کیک تولد دوتامون یکی از فامیلهای ما درست کرد ک دوستم خودش خواست براش درست کنه چند روز قبل تولد کیک امد ما رفتیم برای عکاسی و من به دوست عکاسم گفت لوکیشن قشنگ بریم این جایی ک این یکی میگه دوست ندارم و راستش هم خجالت می کشیدم بگم گذشت تا چند روز به تولد کیک من عالی شد دیزاینش دوستم کیک دید غر گریه این چیه اصلا شکلش چیزی ک میخوام نیست این چرا این شکل درست کرد و… بهش گفتیم ما میخوایم بریم فلان لوکیشن قهر کرد من چون از چند روز قبل نمیدونستم نمیام و گفت خودت تنها برو خاصه منم رفتم تا دیدم زنگ زده اره من نشستم تو پارک گریه عکسام بدن من زشتم و …. گفتم خوب من چی کارم ن تو گفتی کیک بدیم فامیلتون تو زود امده شدی تو این طور اون طور اره دلم من شکست خداهم از دل شکسته نمی گذره بخدا من انقدر ناراحت شدم احساس گناه همه وجودم پر کرد همه می گفت تو مقصرنیستی خلاصه گذشت تا شب قدر استور گذشت خدا از دل شکسته نمیگذره من دوباره ناراحت بعد به تمام دوستای مشترکمون گفته بود نیلوفر تولدم بهم زده و شبش یره خونه کیک گربش خراب میکنه بازم مقصر نیلوفر بود

    گذشت تا الان ک ویدو دیدم و فهمیدم من هیچ نقشی تو خرابی تولد نداشتم فکر باور خودش بود و چقدر الکی خودم عذاب دادم و فکر میکردم میتونم زندگی یکی خراب کنم و چقدر شکر خدا میکنم ک هرکس فقط به خودش اسیب یا خیر میتونه برسونه و کامنت دوستان خوندم وای ک چقدر منم از نفرین میترسیدم و یه بار مامانم کرد فکر میکردم تا اخر عمر بدبخت میشم و حتی خداهم ن ازم میگذره ن می بخشم و من بدبختم بدبخت و محکوم به فنا چقدر شاکرم ک فهمیدم فقط فقط اینا از فکرای مریض میاد و خداوند مهربان تر از ایناس انقدر مهربان بخشندس ک کنترل تمام زندگیم دست خودمه و خودم خالق زندگی خودمم و من جدیدا دارم روی تمام این افکار کار میکنم نمیخوام قربانی باشم با توکل به خدا میخوام برم جلو و همه چیزم فقط فقط دست خدا ببینم و هیچ توجهی بع ابن افکار شیطانی نداشته باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    لیلا تیموری گفته:
    مدت عضویت: 1835 روز

    با سلام خدمت استااااد عزیزم ، خانم شایسته مهربان و مایک دوست داشتنی و تمامی اعضای خانواده بزرگ عباسمنش ….

    روز دوم از روزشمار تحول زندگی من

    استاد عزیزم و دوستان همسفر، روزی که برای اولین بار وارد سایت عباسمنش شدم ، فکر نمیکردم همون چیزی که من میخوام باشه ، چون به قول استاد در مدار درک و فهم این حرفها قرار نگرفته بودم ، امروز ۵۰۵ روز از اون روز میگذره و من تقریبا ۲ ماهه که واقعا احساس میکنم تو مدار قرار گرفتم و با استاد و حرفاش هم فرکانس شدم و کلمه به کلمه حرفاشون تو عمق جانم اثر میذاره و منو به یه دنیای جدید هدایت میکنه . دنیایی که قبل از این هیچ وقت حتی تصورش رو هم نمیکردم.

    از صمیم قلبم از خداوند سپاسگزارم و ازش میخوام که تمام خلائقش رو تو این مسیر قرار بده و هدایتشون کنه ، تا لذت رسیدن به خدا رو درک کنن

    من قبلا در مورد موضوع ظلم و همچنین عذاب الهی درک درستی نداشتم .

    خدا رو شاکرم که همه سوالاتم رو با زبان استاد عباسمنش تک به تک و به وضوح داره پاسخ میده .. خدایا ازت سپاسگزارم که من رو به اینجا هدایت کردی که مهر دلم رو گشودی و دریچه نور و روشنی هدایت رو به من نشون دادی …

    حس بچه ای رو دارم که با شادی و خوشحالی تو یه دشت وسیع در حال بازی و خنده اس و روی چمن های نرم و خنک غلت میخوره و با صدای بلند میخنده …. بدون نگرانی و ترس از آینده…

    خدایا سپاسگزارم ازت که نذاشتی به خودم بیشتر از این ظلم کنم .

    خدایا سپاسگزارم ازت که طعم شیرین و واقعی سپاسگزاری رو بهم چشوندی و اجازه دادی با لذت نزدیکی و در آغوش تو بودن آشنا شم .

    استاد الان احساس میکنم که سپاسگزاری درون روح من نهادینه شده ، اصلا نمیتونم سپاسگزار نباشم.

    هر موقع به این فکر میکنم که خداوندی دارم به این عظمت و بزرگی که هیچ چیز براش ناممکن نیس، احساس شور و شعف توصیف ناپذیری کل وجودم رو میگیره و ناخودآگاه یه لبخند حاکی از اطمینان و امید و سپاس گوشه لبام نقش میبنده …

    خداوند را سپاسگزارم که تونستم همسفر شما باشم . خدایا سپاسگزارم ازت که مرا لایق بهترین ها خلق کردی …

    در آخر هم اینجا ، از شما استاد عزیزم ، عزیز دلتون و پسر دوست داشتنیتون ، تشکر میکنم به خاطر اینکه جزوی از زندگی ما شدین … جوری که الان دختر ۶ ساله ام ، هر روز بم میگه مامانی ، بیا سفر به دور امریکا ببینیم …

    خیلی خوشحالم از اینکه تو این مسیر دارم قدم برمیدارم و هر روز بیشتر از دیروز به روشنی میرسم .. امیدوارم خداوند دخترم رو هم تو این مسیر زیبا قرار بده.

    در پناه الله یکتا، شاد، سلامت ، سربلند ، ثروتمند و سعادتمند باشید …

    خدایا شکررررررررررررر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    نیلوفر افشون گفته:
    مدت عضویت: 1430 روز

    به نام مهربان ترین مهربانان

    سلام عشق ترین استاد دنیا وای استاد با اینکه بار دومی هستش ک گوش میدم این فایل چقدر بهش نیاز داشتم انگار یادم رفته بود ک نباید دفاع کنم دل بسوزونم از کسی که به فکر خودش نیست به خودش ظلم می کنه متاسفانه من این مشکل مسله سر مادرم دارم فکر می کنه بهش ظلم میشه و من نا خواسته دل می سوزنم و نا خواسته ارتعاش منفی و باور های مخرب می سازم امروز دوباره این شکل شدم دیدم مادرم میگه ن من پول ندارم همه کار کنم همه چیز بخرم منم واقعا ناراحت بودم بعد تو بازار دیدم خدایا اگ ثروت فراوانی نیست پس چطوری این همه خرید میشه مگه اینا جز فراوانیه بعد ناخواسته احاسم بد شده این فایل دیدم به خودم گفتم نیلوفر بسه تو نباید دل بسوزونی نباید براش زور بزنی پول به دست بیاره نباید تو این جو منفی بری نباید تصمیم گرفتم رابطم با خانوادم کم کنم و استاد من بیتر کارم از ترس انجام میدادم بیشتر از ترس نکنه بهم پول ندن خرجم نکنن خانوادم و همش ترس ترس تا الان گفتم بسه اون خدایی ک پیامبر تو شبه ابی طالب کمک رسوند به منم کمک میکنه و اگ خانوادم برای من هزینه ای می کنند خدا خواسته و اونها دست خداوندن

    یک دنیا ممنون استاد و مریم قشنگم برای این فایل بی نظیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    Zahra گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستان

    من هشتصد و خورده ای روز هست که عضو سایتم و روزی نشده فایلی از استاد گوش ندم ولی اعتراف میکنم خدارو نشناختم، هنوز درک نکردم یعنی چی که کل جهان انرژیه و من میتونم تمام اتفاقاتم رو شکل بدم، قبولش کردم ولی درکش نکردم وگرنه الان دید بهتری به خدا داشتم، دائم با خودم میگم من هیچی نمیدونم و تازه اومدم یاد بگیرم، یوقتایی که ذهنم نجواهاش زیاد میشه اعصابم بهم میریزه میگم اصلا ولش کن ولی باز ته دلم میدونم تنها راهش همینه پس به خودم قول دادم تغییر کنم اگه این همه اعضای سایت و استاد و… تونستن منم حتما میتونم روزی رو تجربه کنم که عمیقا احساس آرامش و خوشبختی کنم، از ته دلم سپاسگذار باشم، از خدا میخوام خودش کمکم کنه، آیه 22 سوره ابراهیم خیلی توجهم و به خودش جلب کرد، احساس ارامش کردم، وقتی خود شیطان میگه استرس هایی که بهتون میدم، ترس ها و نگرانی هایی که بهتون میدم دروغه خودش داره میگه حرفامو باور نکنین نمیدونم چرا ما بازم حرفاشو باور میکنیم و خدایی که فقط قول واقعی میده امید میده و میگه تو هرررر چی بخوای میتونی خلق کنی رو باور نمیکنیم،چیزایی که خواسته ماست واقعا در برابر عظمت و پیچیدگی جهانی که خدا خلق کرد به اندازه سر سوزنی نیست چرا به این خدا اعتماد نمیکنم و فکر میکنم اگه چیزی بهم بده بجاش چیزی رو ازم میگیره، اعتراف میکنم باور نکردم خدایی رو که میگه تو چی میخوای کار به خوب و بدش ندارم هررر چی تو بخوای همونو بهت میدم، چقد چیزایی که از قرآن در مورد خدا و قوانینش میشنوم فرق داره با چیزایی که از قبل شنیدم، هیچ وقت فکر نمیکردم این احساس گناه یا احساس قربانی شدن داره فرکانسی رو میفرسته که میگه من باز همین اتفاقات و میخوام، من شنیدم مصلحت خدا بوده فلانی این اتفاق براش بیفته خدا برام یه چیز غیر قابل پیشبینی و مدام در حال امتحان بنده هاش بود، یه دورانی انقد ازش میترسیدم دوست نداشتم اصلا خدا منو به یاد بیاره که نکنه بلایی سرم بیاره که بخواد امتحانم کنه، این هارو دارم میگم که یه رد پا از خودم بجا بزارم برای زمانی که به پایان این فصل از سفرنامه رسیدم و با چشمام ببینم چقد نگاهم به خدا توحیدی تر شده چقد آرامشم بیشتر شده چقدر اتفاق های عالی داره به خاطر کنترل ذهنم برام میفته و نتیجه عمل به آموزش ها چقد میتونه زندگی منو تو همه جنبه ها عالی کنه

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1392 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان سایت عباسمنش

    روز چهل وسوم

    الهی شکرت که امروز با تمام شرایطی که هست همچنان امیدوار شاد وارام هستم .

    هر وقت من عملکرد درستی دارم با ایمان حرکت میکنم هر چه پیش اید خیر است چون ازدرون ارام م .خدا در زمان عالی من را وارد مدار عالی وشرایط عالی خواهد کردم همین الانم همه چیز عالی دارد پیش میرود .

    طبق فرمایش استاد ما فقط میتوانیم برای خود طلب استغفار کنیم .دوستان من تجربه ودرک م را از موضوع استغفار بگم:

    ما موجودات روحانی والهی هستیم خداوند از روح خود در ما دمیده یعنی به ذات همه خوبی ها و منابع در وجود ما در جهت رشد هست یعنی همه چیز هم در عالم به بهترین شکل وجود دارد یعنی طبیعت دنیا همان سلامتی .ثروت .شادی.ارامش .رفاه. هیجان وحرکت است.وبه سمت بهتر شدن میرود حالا من بابت تمام شنیده ها گفته ها دیدنی ها در طول زندگی م وشرایط بزرگ شدنم و افکار اجدادی م که از طریق ژنتیک به من رسیده

    یکسری باور ودرک ودیدگاه ها در من بوجود امده و من با ان باور ها به محیط اطراف ودیگران واکنش نشان میدهم حالا چون ذات من وطبیعت من باید خدایی باشد به تضاد میخورم واحساسم بد میشود وعملکرد اشتباهی دارم ودر جاهایی چون خلاف احساس خوب عمل میکنم حالم بد میشود از خودم دیگران زندگی وحتی خدا شاکی میشوم

    در ادیان الهی استغفار به معنای طلب امرزش است من با استغفار میخواهم رها شوم ومراحلی دارد :اولا تو به خودت وذات الهیت میگویی که همان خداست به این معنی که خدایامن فلان اشتباه را کردم ومن میدانم که کارم اشتباه بوده وان اشتباهم را میپذیرم ومن در مقابل ان اشتباه عاجزم وقدرتی ندارم وباور اشتباه دارم ومسیر را نمیدانم یا اینکه میدانم اشتباه کرده ام ولی نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم ای ذات الهی من ای خدای درون ای پروردگار بزرگ من را ببخش من به ببخشش تو وراهنمایی تو امیدوارم که باور ودرک درست به من میدی و من عاشقانه خودم را میبخشم والهی تو هم من راببخش الهی دوستت دارم چون همیشه هوایم را داشته ای

    .یه مثال میزنم من پشت سر کسی حرف میزنم:من اینجور استغفار میکنم:الهی من پشت سر فلانی حرف زده ام وکارم اشتباه بوده واز سر ضعف این حرف را زده ام و میدانم که من ذات الهی دارم که محترم است وطرف مقابل هم پاره ای از وجود توست پس من را ببخش ومن را هدایت کن.

    استغفار ما برای دیگران هم تاثیری ندارد چرا چون هر کس خالق زندگی خویش است ما فقط میتوانیم روی خودمان کار کنیم که با مدار بالاتر شرایط بهتر وانسانهای بهتری را وارد زندگی مان کنیم حالا میتوانیم دیگران را در مدار درست ببینیم یا همان دعا کنیم که دوباره از همون جنس دعا یا تصور خوب برای دیگران وارد زندگی خودمان میشود یعنی همه ش خودتی دنیا خودتی خدا خودتی فقط خودت را ببخش سرزنش نکن درس بگیر از اشتباهات و از حس بد خارج شو.خدا به یک اندازه به همه نزدیکه وکمک میکنه این درک ماست که اشتباس

    به قول استاد تو رو خودت کار کن والگو باش تا دنیا را برای خودت ودیگران جای بهتری کنی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: