«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)

1867 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسین آریان گفته:
    مدت عضویت: 2141 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم

    و سلام خدمت همه عباسمنشی های گرامی

    خدایا بی نهایت ازت سپاسگذارم که در این مسیر قرار گرفتم و توانستم روز دوم از این سفر بی نظیر را تجربه کنم.

    خدایا ازت سپاسگذارم که با این سایت و با استاد عباسمنش و با این آگاهی ها آشنا شدم

    خدایا شکرت که در مییری قرارگرفتم که میتوانم هر روز بهتر از روز قبل باشم.

    این فایل رو که امشب گوش کردم خیلی چیزهارو برام روشن کرد

    یاد گرفتم که فکر کردم تحقیق کنم و در جستجوی حقیقت باشم.

    یاد گرفتم که من فقط و فقط و فقط خالق زندگی خودم هستم.

    یاد گرفتم که من هر کار نادرستی که انجام دهم فقط به خودم ظلم و ستم کردم و قادر به تغییر زندگی دیگران به هیچ عنوان نیستم.

    من در این فایل یاد گرفتم که جهان پهناور است و اگر کسی به من ظلم میکند میتوانم تغییر کنم میتوانم مهاجرت کنم چون خداوند مهربان حامی من است.

    من در این فایل یاد گرفتم که ظالمی وجود ندارد اگر مظلوم نباشد.من تا زمانی که خداوند را تنها منبع خوشبختی و آرامشو نعمت و ثروت بدانم از هیچ چیزی نمیترسم و میتوانم زندگی ام را به بهترین شکل بسازم.

    خدایا ازت سپاسگذارم که من را در این مسیر قرار دادی تا بتوانم بشنوم زیبایی ها.

    واقعا چقد احساس آدم خوب میشه. وقتی این فایل هارو گوش میکنه.چقد احساس آرامش میکنه.چقد زندگی براش لذت بخش میشه.

    ممنونم از تمام کسانی که در ساخت این مجموعه فعالیت داشتن.

    ممنونم از استاد عزیزم

    ممنونم از خانم شایسته عزیز

    ممنونم از مسئول سایت و همه و همه

    بی نهایت از شما سپاسگذارم که با این افکار و آگاهی ها جهان را جای بهتری برای زندگی کردن میکنین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    پردیس گفته:
    مدت عضویت: 2326 روز

    ردپایی از روز دوم این چلِه.

    “مسئولیت پذیری در تمام جنبه های زندگی”

    -اگر به تو ظلمی شد، بخاطر اینه که مظلوم بودی.

    -اگر برای کسی اتفاق بدی افتاد، احساس گناه نکن زیرا تو بجز به خودت به کسی نمیتونی ظلم کنی، خداوند این قدرتو بهت نداده.

    -اگر به کسی جز خدا تکیه کردی و پشتت خالی شد، تقصیر اون فرد ننداز، این جهان سیستماتیکه، نتیجه ی شرک همینه!

    مدتی بود یه تصمیمی در ذهنم داشتم، حس میکردم برای کارم و موفقیتم ضروریه! اما میترسیدم و مدام نگران نظر و اجازه ی پدرو مادرم بودم، میترسیدم بهم اجازه ی انجامش رو ندن و نتونم به مراحل بالاتر هم برسم.(شرک شرک شرک!!!) نمیتونستم بپذیرم که من اگر تصمیمی بگیرم جهان به همراهمه و منو در اون تصمیم حمایتِ صد درصد میکنه! من یک انسان آزاد آفریده شدم و حق دارم زندگی ای ازادانه درست در جهتی که میخوام رو برای خودم خلق کنم ، نظر و خواسته ی هیچ کس دیگه هم توی زندگی من دخیل نیست، حتی پدرم!

    – فقط کافیه ثابت قدم و مصمم باشم.

    – کافیه ایمانم رو حفظ کنم و به نشانه ها دقت و عمل کنم.

    – کافیه جسور باشم.

    – کافیه تحت هیچ شرایطی گول ظاهر شرایط اطرافم رو نخورم و بدونم همه چیز در جهت نفع من پیش میره.

    – اگر من راهی برای رسیدن به خواسته ام ندیدم به این معنا نیست که راهی نیست، فقط به این معناست که من الان توانایی دیدنشو ندارم و به موقع میبینمش، فقط کافیه یک قدم بعدی رو بدونم!

    – و بدونم اگر زمانی نتونستم به خواسته هام برسم به هیچ عنوان تقصیر پدرم، کشورم، دولت و یا رئیس جمهور نیست، تقصیر سرنوشت نیست، چون جز من کسی سرنوشتمو نمینویسه!

    پس باید خوب چشامو باز کنم و ببینم “من” کجا اشتباه کردم؟ من کجا شرک ورزیدم؟ من کجا ترسیدم؟ کجا تسلیم نجواهای ذهنم شدم؟!

    چقدر حالم خوبه!! چقدر آدم مشرک در عذابه، چقدر انسان مشرک در اظطراب و تنشه، چقدر انسان مشرک در فقر و بیماریه! همه ی اینا رو میدونم چون هروقت توی هر زمینه ای به مشکلی بر میخورم میبینم ریشه اش شرک بوده! ریشه اش در مقصر دونستن دیگران بوده، ریشه اش در شونه از مسئولیت خالی کردنم بوده و دگر هیچ!!

    امروز خیلی فکر کردم…

    تاکید میکنم هرچی شما بگردید و به دنبال دلیلی بجز اعمال خودتون (عوامل بیرونی) هیچ چیز پیدا نمیکنید.(در صورتی که از قانون آگاهی داشته باشید!)

    هیچ پدر یا مادر و دولتو دوستی پیدا نمیکنید که تونسته باشه بدبختتون کنه, مگر به اجازه ی خودتون، مگر بخاطر ضعف و ترس خودتون.

    شرکت کردن توی این چله یکی از زیباترین و آموزنده ترین اهدافیه که تا به امروز انتخاب کردم! با اینکه هنوز روز دومم اما تابحال انقدر آرامش درون خودم ندیده بودم! هیچ عجله ای برای اتمام این چله ندارم بسکه خود راه لذت بخش تر از هدفه!

    با اینکه امروز یکی از عزیزانمون هم فوت کرد و به ظاهر به هیچ موفقیت خاصی در زندگیم نرسیدم، به طرز فوق العاده ای تونستم احساساتم رو مدیریت کنم، اون عزیزی که از دنیا رفته رو بسپارم به دستای خدا و بدونم خودمم در آخر بهش میپیوندم، تونستم افردای که زمانی بهشون غبطه میخوردم رو تشویق و تحسین کنم و تونستم کوچیکترین دستاورد و موفقیت های خودم رو هم ببینم و بخاطرشون شکرگزاری کنم!

    راستی برعکس همیشه امروز تقریبا هیچ عیبی از خودم نگرفتم! تازههه کلی تعریفم کردم! مگه میشه اثری که خدا خلقش کرده بجز زیبایی و شکوه چیزی داشته باشه؟

    هاهاهاD:

    دعای پایان روز دوم :

    پروردگارا ، بخاطر آرامشی که وجودم رو ازش سرشار کردی و بخاطر کنترلی که در خلق زندگیم بهم دادی ازت سپاسگزارم! بخاطر اینکه امروزم مثله همیشه در نقاب یک مادر مهربون کلی بوسم کردی و در نقاب یک پدر مهربون تشویقم کردی و در نقاب یک برادر مهربون ( و یکم کله شق) برام کلی خوراکیای خوشمزه فرستادی سپاسگزارتم! سپاسگزارتم که اینطور منو از محبت و عشق سرشار کردی، سپاسگزارتم که منو انقدر بی نیاز کردی! بی نیاز از هرکس جز خودت. من رو هدایت کن که به هدایتت محتاجم، منو ببخش که سخت پشیمانم، و منو به خواسته هام برسون که ارزشش رو دارم🤍

    ۲۶ مهر ۹۹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    رضا طحانی گفته:
    مدت عضویت: 1274 روز

    روز دوم تولدم

    خدایا شکرت که مرا در تمام لحظاتم و در تمام مراحل زندگیم همواره هدایت حمایت و حفاظت میکنی.

    خدایا شکرت که مرا در این مسیر زیبایت قرار دادی و تو برایم مسیر را هموار میکنی و بهم میگی تو فقط لذت ببر و استفاده کن.

    هدایت خدا مرا به این قسمت هدایت کرد که این سفرنامه را شروع کنم و بهم گفت این تولد دوباره توست و از اینجا همه چیز با من است.

    منم فقط میگدیم چشم و حرکت میکنم.

    و خدا امروز به این هدایتم کرد که من هنوز خودم را قربانی میدونم و مرا اگاه کرد که هیچ کس با حرف و اعمالش بر روی تو تاثیری ندارد

    تا زمانی که تو خودت بخواهی و چقدر در درونم غوغایی به پا شد و به فکر فرو رفتم که چقدر به خودم ظلم کرده بودم هر کسی از هر جایی میرسید مرا مسبب یه اتفاقی میدید.

    از زمان تولدم این را هر لحظه بهم تلقین کرده بودند که تو مایه عذاب بودی و شکنجه امون دادی و هر روز این را با من تکرار میکردند،

    کار به جایی رسید که در من تبدیل به باوری شده بود که من هر جا برم و هر کاری کنم و هر حرفی بزنم باعث میشم بقیه ناراحت بشند و کارهای من به اونها ضرر برسونه و هر لحظه این حس در من قویتر شد.

    با این باور وارد زندگی مشترک شدم و باز هم این باور کار خودش را قدرتمند تر شروع کرد و باعث شد از لحاظ مای همه چیزم را از دست بدم و شده بود یه وحی منزل که من این هستم و دیگه کاری نمیتونم انجام بدم باید بسوزم و بسازم.

    حتی چندین بار هم شده بود به همسرم میگفتم که شرمنده که من باعث این همه سختی برات شدم.

    این باور در من اینقدر قوی بود که زمانی هم به این سایت هادایت شدم و شروع کردم به تغییر خودم بازم مخفیانه کار خودش را انجام میداد.

    و بازیچه این باور بود،

    باوری که هر لحظه داشت مرا از درون بیشتر تخریب میکرد

    اما به لطف خدای بزرگم امروز که روز دوم تولدم هست خیلی زیبا حمایتم کرد و من را در اغوشش گرفت و بهم گفت نگران نباش از این لحظه من هستم .

    ذهنم خیلی داشت مقاومت میکرد که ننویسم و تا خودش را نشون نده چیکار داده میکنه ولی از امروز متعهد میشم که تا پایان این سفرنامه از خودم ردپایی بجا بزارم و در اخر بزرگ شدنم را واضح ببینم

    دوستان نوشتن معجزه میکنه

    من روز اول با نوشتن بیگانه بودم و شروع کردم و دارم تکاملم را طی میکنم

    الان از نوشتن و با خدای خودم حرف زدن و تفکر کردن لذت میبرم

    شاد موفق و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    مرتضی شکراللهی گفته:
    مدت عضویت: 2148 روز

    سلام به شما استاد جان و مریم جان عزیز و مهربانم

    خداروشکر میکنم که فایل دوم از فایل های روز شمار زندگی من رو دیدم بسیار زیاد فکر کردم و از همه مهم تر برای اولین بار تعدادی از کامنت های این فایل رو خوندم

    تازه متوجه شدم که چقدر این فایل عالی و مهمه و بخشی از اصل و اساس قانونه

    برای موضوع بحث دعا من کلا از کودکی بچه ی جذاب و ابرو مشکی و موژه بلند زیبایی بودم و هر جا میرفتم منو دوست داشتن و خیلی خوب باهام رفتار میکردن و همچنین بسیار مهربان و صادق بودم با همه و سعی میکردم بیشتر کار نیک انجام بدم تا کار نادرست،،

    به خاطر این موضوع اکثر دوستان ، خانواده وقتی گره ای در کارشون می افتاد به من میگفتن تو دلت پاکه برای ما دعا کن و خب منم عمیقا دعا میکردم حتی برای بیمار سرطانی به من پیغام میدادن که دعا کن براش

    من این موضوع رو خیلی وقت پیش به کمک استاد درک کردم که دعای من به خودم بر میگرده و دقیقا یاد این اتفاقات و تقاضا های دوستانمم افتادم

    اما چرا الان تعریفشون کردم

    برای اینکه من میخوام از دل این حرفا سرمایه اصلی زندگیم که صداقت و مهربانی یا بهتره بگم کار درست بودن رو بکشم بیرون

    من درک کردم که میشه با گذر تکامل و درک کردن بهتر قانون هر بار که به گذشته برگردیم از دل اتفاقاتی که طبق قانون درست نبوده و غلط بوده هم یکسری نکته مثبت بکشی بیرون

    من تازه فایل سرمایه واقعی ما چیست استاد عزیز رو دیدم و الان پی بردم توی این داستان من میتونم ارزش خودم رو بهتر درک کنم و بفهمم من درونی یکسری سرمایه با ارزش و مقدس دارم که این موضوع باعث شده من ناخودآگاه اعتماد به نفسم بره بالاتر

    من خداروشاکرم که هروز یا دارم بخش تازه ای از قانون رو متوجه میشم

    یا قسمتی رو که قبلا فهمیدم رو بهتر درک میکنم

    و این خوشحالم میکنه که دارم تکاملم رو میگذرونم

    من در پایان این دل نوشته م میخوام ۳تا چیز مهم رو بگم

    اولیش که خیلی دوستش دارم اینه که ناخود آگاه بعد از دیدن این فایل من توی ذهنم یاد حرف استاد افتادم که توی فایل دیگه ای از نرم افزار جامع التفاسیر نور صحبت کردن ، که من سریعا همون موقع رفتم و خرید و دانلود انجام دادم و احساس کردم باید با موضوع گناه استارت بزنم و تمام آیه ها رو پیدا کنم

    دقیقا طبق روشی که استاد رفتن جلو به وسیله ریشه ۳ حرفی کلمات و بعد از گناه بیام و تحقیق کنم در مورد ریشه ظلم و تمام درک ها و تحقیقاتم رو یادداشت کنم و ادامه بدم این تحقیق رو برای موضوعات دیگه و اصل و اساس در قران

    این مهم یکی از نکات بالا بود

    و دومین چیز مهم

    این بود که من یک باور خیلی مهم رو توی این فایل و متنش خیلی خیلی قابل درک و فهم تر و لذت بخش تر پیدا کردم

    باوری که من خودم روش کار میکردم این بود

    تمام شرایط و اوضاع و اتفاقات زندگیم توسط باورها و فرکانس های ارسالی خودم به خداوند به وجود میاد

    من همین باور رو خیلی شیرین تر و قابل درک تر پیدا کردم توی این فایل

    تمام آنچه که خداوند درباره من درک میکنه و بهش پاسخ میده ، فقط وفقط فرکانس های منه😍😍😍😍

    میدونید استاد این باور خیلی خیلی به من حس خوب میده خیلیییی زیاد

    انگار که آب پاکی میریزه روی دستم که ببین خدا نه نگاه میکنه تو کی هستی نه چیزی و نه دل سوزی میکنه فقط فرکانسی که تو میفرستی رو دریافت میکنه و پاسخ میده(حالا به قول شما این پاسخ نسبت به باور من به هر موضوع داده میشه)

    و موضوع سوم چیزی بودش که داخل کامنت یکی از دوستان عزیز خودندمش و به دلم خیلی نشست چون به کارم خیلی میاد

    نوشته بودن که

    وقتی از دست کسی عصبی هستی، آگاهانه براش آرزوی هدایت و موفقیت و ثروتمندی کن

    من وقتی این تیکه از متن رو خوندم خیلی فکر کردم

    یعنی هی یکسری چیزا برام قابل درک تر و پذیرا تر شد

    اول که قانون میگه خدا فقط به فرکانس من کار داره

    پس خوبه که من کلا این عادت رو ایجاد کنم که طلب خیر و موفقیت کنم برای همه و آروم آروم سعی کنم حتی زمانی که عصبی هم میشم از کسی هم براش طلب خیر و موفقیت و هدایت کنم از خداوند

    مثلا توی رانندگی من هر خطایی یا بوق بد یا بد پیچیدن جلوم رو که قبلا خیلی بهش توجه میکردم و عصبی میشدم

    الان سریعا به خودم میگم شاید اگه منم جای این شخص بودم اینجوری میپیچیدم

    حالا دوست دارم بعد از این جمله براش طلب خیر و برکت و سلامتی هم بکنم

    چرا که با این کار فرکانس های ارسالیم به خداوند آروم آروم داره به سمت مثبت میره در نتیجه آروم آروم اتفاقات هم مثبت میشن

    خداروشکر میکنم که این تمرینات و این آگاهی ها واقعا داره شخصیتی در من ایجاد میکنه که خیل متفاوته با شخصیت قبلیم

    خیلی خیلی از شما استاد عزیزم سپاس گزارم از مریم جان مهربان و بی نظیر سپاس گزارم

    خداروشکر میکنم که این کامنت رو نوشتم

    دوستتون دارم❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    رضا گفته:
    مدت عضویت: 1876 روز

    سلام به استاد و دوستان عزیزم

    خداروشکر روز دوم تحول زندگی من روهم ادامه دادم و مطالب بسیار ارزشمندی رو از استاد عزیزم یاد گرفتم.

    خداروشکر من این عادت رو ندارم که بخوام دیگران رو به زور بیارم تو این مسیر فوق العاده ولی گاهی پیش اومده که صحبتش پیش اومده یا حس کردم شاید طرف یکم آمادگی داشته باشه و یه گوشه ای رو براش گفتم تا اگر علاقه نشون داد سایت استاد رو بهش معرفی کنم ولی در اکثر موارد یه گوش در بود و دروازه. یا با حرفای من مقاومت داشتن و منم دیگه ادامه نمی‌دادم درحالی که وضع طرف اصلا خوب نبود و میخواست که وضعش بهتر بشه اما مقاومت هاش اجازه نمیداد. بعضیا حرفای منو تایید می‌کردن ولی عمل نمی‌کردن. جلوی من سر تکون میدادن و میگفتن به به چقدر درست میگی ولی از ۲ دقیقه بعد همشو فراموش می‌کردن. این افراد باعث شدن من خیلی بیشتر به این درک برسم که من واقعا نمی‌تونم تاثیری تو زندگی کسی بزارم اگر خودش نخواد. متوجه شدم پرداخت بها برای هدف یعنی چی. منکه حاضرم پول و زمان و انرژیمو بزارم برای یادگیری این مطالب، منکه حاضرم ذهنمو کنترل کنم و تو دل ترسام برم، قطعا باید یه فرقی داشته باشم با کسی که حاضر نیست هیچ بهایی برای موفقیتش بپردازه. من حاضر شدم لذت بستنی خوردن و میوه و کربوهیدرات خوردن رو از خودم دور کنم و به مطالب دوره قانون سلامتی عمل کنم. من بهاشو پرداختم و الان دارم نتیجشو می‌بینم که ۲۰ کیلو وزن کم کردم و هرروز دارم یه آدم دیگه میشم. چقدر جسارتم بیشتر شده چققققدر اعتماد به نفسم بیشتر شده. الان دیگه بستنی و کربو خوردن برام لذت بخش نیست که هیچ رنج آور هم هست. ولی بقیه افراد نمی‌خوان این بها رو بپردازن و من دارم می‌بینم چطور تو بیماری هاشون غلط میزنن. دور و بری های من می‌بینن که من با نخوردن کربو هیدرات چقدر سایزم کمتر شده ولی حاضر نیستن تغییر کنن. نمی‌خوان بهایی بپردازن. گاهی هم من راهنماییشون می‌کنم هیچ تاثیری نداره. اما تک و توک بودن کسایی که خودشون دنبال تغییر و مسیر درست بودن و من فقط بهش یه راهنمایی کوچیک کردم و درجا موضوع رو گرفتن و عمل کردن.

    درمورد عذاب وجدان و احساس گناه بگم که من وقتی ۱ سال پیش از خانواده جدا شدم و مستقل زندگی کردم هیچ احساس بد و گناهی نداشتم و الان بعد از ۱ سال من به اندازه کل ۲۵ سال زندگی قبلم رشد کردم. اما به دوستام میگم برنامتون برای مهاجرت چیه؟ چه به یکی دیگه از شهرای ایران یا به یه کشور دیگه؟ میگن نه پدرمادرم پیر شدن یه عمر از من مراقبت کردم حالا وقتشه من جبران کنم. باید تر و خشکشون کنم و بهشون رسیدگی کنم. وقتی این حرفارو میشنوم باورم نمیشه. با خودم میگم چرا اینا فکر میکنن که اگه برن و رشد کنن به پدر و مادرشون آسیب میزنن

    خداروشکر که به لطف خدای مهربون با استاد عشقم آشنا شدم که این باورهای درست رو بهم یاد داد و تو این مسیر فوق العاده دارم قدم میزنم و میرم و از مسیر لذت می‌برم

    بوس بوس 😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    سمیه گفته:
    مدت عضویت: 2053 روز

    برگی از روزشمار تحول زندگی ام، روز دوم

    بسم الله النّور

    سلام استاد عباس منش عزیز و سلام مریم بانو

    اول از همه خدارو هزاران مرتبه شاکرم که به روز دوم سفرنامه اومدم و علیرقم حجم زیاد کارم دارم تمرین امروز رو انجام میدم .

    هر کسی نتیجه ی اعمال خودش رو میگیره ، اگر خوبی کرده باشه خودش رو در مدار خوبی ها قرار میده که به نظر من، هم مدار انجام خوبی ها رو داریم و هم مدار دریافت خوبی ها. هر چه بیشتر تو مسیر انجام خوبی ها قدم برداریم و مخصوصاً اگه مستمر باشه جهان از ما فرکانسی دریافت می کنه که بازتابش، افزایش زمینه ی انجام خوبی های بیشتر هست و نتیجه ی دیگه ی این فرکانس هم، جذب بیشتر خوبی از افراد و جهان پیرامون هست. انجام بدی ها هم همین روال رو داره ، اگر شخص به طور مستمر یک بدی و یا بدی هایی رو مرتکب شده باشه ، در واقع فرکانس منفی به جهان ارسال کرده و و اگر در ارسال این فرکانس استمرار ورزیده باشه پس خودش رو در مدار دریافت بدی های بیشتری از افراد و یا محیط پیرامونش قرار داده و یا حتی خودش رو در مدار فرصت انجام بدی های بیشتر قرار میده. اینکه ما دائماً در حال ارسال فرکانس هستیم شکی درش نیست و یقیناً اگر بازتاب فرکانسی جهان فراخور آنچه که ما ارسال کردیم نباشه به دور از عدالته! تصور کنیم اگر بازتاب جهان مثل یک تاسِ بازی ، شانسی بود ! آیا عادلانه بود که شخصی با اینکه آنچه از پیش فرستاده بود جز ظلم و فسق نبوده، حالا مثلاً بازتاب فرکانسی که جهان به اعمالش میده خیلی یهویی و شانسی بهشت باشه! و یا اگر قرار بود فقط با استغفاری که طلب پیامبر برای دیگران بوده بازتاب فرکانسی تغییر کنه باز هم خلاف عدالته! داستان هدایت هم همینه ! حتی هدایت خداوند هم شانسی و یا حتی اجباری نیست وقتی انسان بر خلاف مسیر هدایت حرکت کرده باشه خودش رو از مدار هدایت خارج می کنه و جالب اینجاست که درست لحظه ای که بنده ، طالب هدایت بشه خداوند اسبابش رو فراهم میکنه و هر چه طلب هدایت از جانب بنده بیشتر و بیشتر بشه جوشش هدایت الله یکتا هم بیشتر و بیشتر میشه . و در واقع خواست خود بنده ، او رو در مدار دریافت هدایت قرار میده و برای همین بارها خداوند فرموده که فاسقان و ظالمان و منافقان و … مشمول هدایت نیستند که اگر غیر ازین بود به دور از عدالت بود.

    امیدوارم که تونسته باشم درکی که داشتم رو به درستی انتقال بدم.

    این فایل و هررررر بار شنیدن این فایل،این ذهنیت که من خودم هستم که زندگی ام رو می سازم رو برام پر رنگ تر و پر رنگ تر می کنه .

    خداوند رو شاکرم که من رو به این مسیر زیبا هدایت کرد و هر لحظه و هر لحظه زندگیم داره به زندگی دلخواهم شبیه تر و شبیه تر میشه

    خدا حفطت کنه استاد جان

    پیش به سوی بهتر زیستن و پیش به سوی روز سوم سفرنامه

    اللّهم ثبّت اقدامنا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    مهدی و زهرا سیدی گفته:
    مدت عضویت: 1718 روز

    روز دوم سفرنامه :

    سلام دوستان همسر من سید و بین فامیل به متانت و ارومی معروفه . سالها این شرک رواز اطرفیان دیدیم که به شوهرم میگن سید مهدی تو برامون دعا کن تو پیش خدا محبوبتری!!! و همسرم فقط تاسف میخوره به حالشون و سکوت میکنه .

    جالب ترین بخش این ویدیو درک این قانونه که ما فقط میتونیم زنرگی خودمون رو تغییر بدیم و در خوشبختی یا بدبختی کسی تاثیر گذار نیستیم . تا همین چند روز پیش مادرم تلفنی داشت بهم میگفت حلالت نمیکنم داری ناراحتم میکنی حجابتو رها کردی ! و طبق قانون سکوت کردم و جواب ندادم اعراض کردم چون هر چقدرم به مادرم توضیح میدادم که اولا این یه انتخاب شخصیه دوما دعا یا نفرین تو تاثیری در زندگی من نداره ، متوجه اش نمیشد … از این مثال ها همه امون زیاد داریم یا مثلا یادمه سالها خانواده امو مقصر میدونستم که زورم کردن تو دبیرستان رشته ریاضی بخونم با وجودی که علاقه نداشتم.

    کافیه که ظلم ، قربانی شدن رو نپذیریم و با خودمون در صلح باشیم فرکانس خوب بفرستیم اونوقت همه چی مثل یه ایینه بازتاب میکنه به خودمون . پس چه بهترکه خوبی بفرستیم تا خوبی هم برگرده .

    استاد جانم ازتون ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    فاطمه مهاجر گفته:
    مدت عضویت: 2869 روز

    به نام حیِ حاضر

    سلام به استاد مومن و خانم شایسته عزیز

    شما مصداق کامل والسابقون السابقون هستید.

    استاد عزیزم چیزی که می‌نویسم از دو روز پیش شروع شد.

    اتفاقی که افتاد خوشایند نبود و من پر از کینه و نفرت و خشم بودم نسبت به همه اون آدم ها. اولش فکر میکرد که خب چیزی نیست من میتونم کنار بیام با این موضوع ولی بعد از دو هفته که از خداوند هدایت خواستم که بهم بگه چکار کنم چنان فشار و پیچیدگی در قلبم احساس کردم که فهمیدم من کینه به دل گرفتم من انبار نفرت و خشم شدم.

    داستان از اینجا شروع میشه:

    بعد طبق معمول همیشه رفتم سراغ بخشش ، رفتم سراغ یادآوری قانون که اگر نبخشم و کینه به دل بگیرم اونها موفق میشن و من شکست میخورم. و تمام آنچه رو که قبلاً روش کار میکردم رو کار کردم. و دیدم این احساس هنوز توی قلبم هست!!!!!

    روی هر باور دیگه ایی هم کار میکردم جواب نمی‌داد.

    تا اینکه هدایت شدم به عقل کل و به کامنت یکی از بچه ها که مضمونش این بود:

    اصلا بخششی لازم نیست. یعنی اگر که من فکر کنم دیگری فلان بلا رو سر من آورده ولی من میبخشمش این یعنی دیگری اینقدر قدرت داشته که در زندگی من تاثیر بذاره ( چه مثبت / چه منفی) این یعنی نقض تمام قوانین جهان. اگر بلایی سرم اومده فقط و فقط مقصر اصلی خودمم چون من فرکانسش رو فرستادم.

    و بااین کامنت که از دوست عزیزم جناب محمدرضا مرادی بود به این نتیجه رسیدم که :

    من تمام عمرم راه رو اشتباه رفتم . تمام عمرم انگشت اتهام به سمت دیگران داشتم و خودم رو قربانی میکردم بدون اینکه اصلا بدونم !!! یعنی من بارها و بارها جلسه دوم عزت نفس رو گوش دادم و فکر میکردم که فهمیدمش ولی امروز متوجه شدم اینقدر این باور ظریف و نادیدنی هست که تا همین الانش من خودمو قربانی میدونستم ولی شیطان اعمالم و طرز تفکر رو در نظرم آراسته جلو میداد !!!

    من فهمیدم هر بلایی که سرم اومد، هر اتفاق ناخوشایند ، هر بدبختی ، هر بار که به اهدافم نرسیدم ، هر رفتاری که با من شده و …… ساخته ی خودم و پاسخ جهان به فرکانس های خودمه و دیگران در زندگی من بی تقصیرن و به تاثیرن.

    آرام شدم . من این مزرعه رو به نابودی کشوندم خودم هم میتونم درستش کنم . دنیای من که مزرعه آخرت منه به دست خودم نابود شد ولی خودم میتونم بسازمش.

    اولین کارم هم کنترل ذهن و کار کردن روی باورهای دوره عزت نفس هست. استاد من دو سه ساله که دارم روی این دوره کار میکنم با انجام تمرینات ولی هربار یک گوشه دیگه از خودم رو کشف میکنم و هر بار بیشتر به قانون ایمان میارم.

    اینها بخشی از یادداشت های منه:

    احساس گناه باعث میشه بخوام از خودم بکنم بدم یه دیگران ، باعث میشه دیگران رو در الویت قرار بدم و خودم رو نادیده بگیرم ، باعث میشه هی بخوام دیگران رو راضی کنم، تایید طلب باشم ، بخوام دیگران از دستم راضی باشن!!!

    احساس گناه میگه من در زندگی دیگران موثر هستم پس من میتونم بهشون ضربه بزنم یا بهشون خیر برسونم . در یک کلام قدرت بدبخت کردم یا خوشبخت کردن دیگران رو دارم و حالا من با این قدرت اومدم کاری کردم که دیگری بدبخت شده ( قربانی من / اشتباهات من شده) حالا من باید براش “جبران” کنم و من ” مدیون” فلانی هستم !!!!!! پس شروع میکنم به تایید طلبی و راضی کردن دیگران ! از خودم از خوشبختی و راحتی خودم میزنم برای دیگران و اینجا سرآغاز فلاکت و بدبختی هاست!

    احساس قربانی شدن دقیقا عکس این قضیه اس. طرف دیگه ی ماجراست. دیگران در زندگی من تاثیر گذارن و خوشبختی و بدبختی من به دست دیگری یا دیگران هست پس اون باید کاری کنه ، اون باید رضایت بده تا اتفاق خوبی برام بیوفته ، یا اتفاق بدی برام نیوفته! چون دیگری در زندگی من تاثیرگذار هست ( تصمیماتش ، اشتباهاتش ، رفتارش ، اعمالش و ….)

    هر دوی اینها شرک هست .

    به قول خانم شایسته تا وقتی این دوتا باور خانمانسوز و سمی در برنامه ذهنی من داره اجرا میشه من هرگز به سمت خوشبختی ها و نعمت ها و در یک کلام خواسته هام راهی ندارم . و این حقیقت محضه

    خدایا بی نهایت سپاسگزارم که منو هدایت کردی به این آگاهی ها.

    هر آنچه که در زندگی من بر سرم اومد چه خوب. و چه بد ساخته ی فرکانس های خودمه، پاسخ جهان به فرکانس های منه. چون جهان بیرون من آینه جهان درون من هست.

    همین تمایل به قربانی شدن باعث میشه آدم کینه به دل بگیره ، متنفر بشه از دیگران یا حسرت بخوره و افسرده بشه. همه ی اینها به قول قرآن کاره شیطانه که روابط بین انسانها رو تیره و تار میکنه.

    اگر بدونیم که احساس گناه و تمایل به قربانی شدن چه بلاهایی سرمون میاره آب دستمونه میداریم زمین میریم سراغش تا درستش کنیم.

    به قول خانم شایسته این باورها خانمانسوز و ویرانگر هستن .

    و البته مطالعه آیات ظلم در قرآن و کنار هم گذاشتن این آیات خیلی به من کمک کرد تا بفهمم منم که دارم راه رو اشتباه میرم دیگری مقصر نیست.

    رب بی نهایت من، منو به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه راه کسانی که بر آنان غضب کردی و نه گمراهان.

    سپاسگزار خداوندی هستم که منو هدایت کرد.

    سپاسگزارم استاد و خانم شایسته عزیز

    سپاسگزار دوستانم هستم که کامنت هاشون فوق العاده اس.

    در پناه قدرت مطلق جهان باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    مهلا یعقوبی گفته:
    مدت عضویت: 1069 روز

    به نام خدای بی نهایت مهربان و بخشنده‌‌ام

    روز دوم روز شمار تحول زندگی من

    طبق قولی که به خودم داده بودم تا هروز یکی از فایل های روز شمار رو گوش بدم و عملی کنم.

    خیلی خوشحالم که توی این جمع دوست داشتنی هستم

    امروز خیلی حالم خوبه و خیلی خوشحالم و مطئنم خوشحالی این روزهام هروز با تغییر باورها و تمرکز بر روی نکات مثبت بیشتر و بیشتر میشه

    من هم احساس نبود عزت نفس و احساس بد ارزشمند نبودن رو در خودم احساس میکردم. اما پیشرفت‌ها و احساس های خوب من از زمانی شروع شد که من تونستم در خودم عزت نفس و احساس ارزشمندی رو ایجاد کنم. این احساس گناهی که نسبت به خودم داشتم حتی اونقدری در من احساس بدی رو ایجاد میکرد که کارهای اشتبته کودکیم را هم مورد قضاوت قرار میدادم و سعی میکردم تمام اون اشتباهی که گناه میدانستم را اصلاح کنم و آدم خوبی شوم. این احساس گناه باعث میشد که من کاری نکنم چون ادم خوبی نبودم و با هر چیز کوچیکی احساس میکردم در حق بقیه بدی کردن و چه اشتباهی کردم و چه مزاحمتی ایجاد کردم. اما خدارو شکر،خدارو صد هزارمرتبه شکر بابت این حال خوب و عزت نفسی که بدست اوردم واقعا از عمق وجودم از ته قلبم خوشحالم و خداروشکر میکنم که حالم خوبه و درک کردم من قدرتی ندارم در زندگی دیگران و این تصور زننده نسبت به خودم که من فردی گناهکار و باعث اسیب زدن به دیگران میشم رو دور کردم و تغییرش دادم تا امروز احساس خوبی نسبت یه خودم داشته باشم.

    من هستم و خدای من هست که در زندگی من نقش داره. نه کسی میتونه در زندگی من چیزی رو کم کنه نه زیاد، این باورها و فرکانس های من هست که باشه من زندگیم به چه شکل و با چه کیفیتی بگذره.

    من نهایت قدرت رو در زندگیم دارم.

    بی نهایت خوشحالم

    بی نهایت سپاسگذارم

    بی نهایت قلبا حالم خوبه

    بی‌ نهایت عاشق خدا ام

    بی‌ نهایت اتفاق های خوب تو راهه

    بی نهایت ثروت، بی نهایت سلامتی در زندگیم هست و وجود داره که من تجربشون کنم

    خیلیییییی زیاد دوستتون دارم و از اینکه میتونم احساس خوبم رو باهاتون به اشتراک بذارم خیلیییییی خوشحالم

    دوستتون دارممم، به خدای مهربون و بزرگم می‌سپارمتون.

    شاد و سلامت و ثروتمند و خوشبخت باشید دوستاییی خیلیی خوبم🫂🫂🫂

    خیلییی ازتون ممنونم استاد خیلی خوبم و خیلییی دوستتون دارم و مرسیی که فایل‌های خیلییی خوبتون‌رو در اختیار ما می‌ذارید.️

    خیلییی دوستتون دارممممممممممم️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    حسین عبادی گفته:
    مدت عضویت: 1857 روز

    بنام خداونده بخشنده و مهربانم

    سلام به استاد و مریم بانو

    روز 2

    تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا بازتاب باورها و فرکانس های خودمان است.

    احساس خوب =با اتفاقات خوب

    یعنی اینکه هیچکس در زندگی تو دخیل نیست حسین تو خودت عامل همچین هستی ولا غیر.

    یادت باشه حسین تو باا اعتصاب با دعوا به هیچ حق و حقوقی نرسیدی وقتی که رهاش کردی و دنبال مقصر نرفتی خود به خود وارد زندگیت شد.

    تو خالق زندگیت هستی بدون استثناااا با فرکانسهایت و با باورهایت و با کانون توجه ات.

    خدای خوبم ازت میخوام عاجزانه ازت میخوام که من رو کمک کنی تویه این مسیر که عمل کنم به تمام اگاهیایی که از استاد که دستی از دستهای تو خدایا شکرتتتت

    توکل به خدااااا خدای شکرت سپاس از تو

    در پناه جان جانان رب العالمین شاد و سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: