«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن - صفحه 32
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2020-08-23 05:42:152023-05-01 21:02:24«ظلم به خود» از دیدگاه قرآنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
تمرین روز دوم
به هر کسی که دعا می کنی به خودتون بر می گرده این یه قانون اگه من به شما آرزوی ثروت سلامتی خوشبختی سعادت می کنم به خودم بر میگرده
اگر کسی در مدار درست قرار داشته باشه نیاز نداره که من بهش دعا کنم چه من براش دعا کنم چه دعا نکنم اون خیر و خوشی و خوشبختی براش به وجود می یاد چه من دعا کنم چه دعا نکنم براش فرقی نمی کنه اگه من دعا میکنم اگه برای شما کسی دعا میکنید به خودتون برمی گرده اگه برا کسی خوبی می خواید به خودتون بر میگرده اگه برا کسی خوشبختی یه زن شوهر و می خواهید خودتون خوشبخت میشوید اگر سلامتی یه بیما رو می خواهید خودتون سالم میشد ممکنه بیمار سالم نشه ممکنه اون زن و شوهر خوشبخت نشن اونا خودشون تصمیم می گیرن اما مطمعا دعای خیر شما به خودتون بر میگرده ممکنه برا اونا فایده نداشته باشه و بار ها و بارها مسال این و دیدید
احساس خوب 》 اتفاقات خوب 》
احساس بد 》 اتفاقات بد 》
اگر کسی و مسخره کنی اگه به کسی بدی کنی به خودت بر میگرده چون جهان یک سیستمیه که از باورها و فرکانست باز خورد می گیره به این سیستم هر جور که رفتار کنی به خودت بر می گرده جهان مثل یک آینه عمل میکنه
《این جهان کوه هست و فعل ما ندا سوی ما اید صدها رو نوا 》
اگه که به این کوه فش می دی میگی بدبخت میگی گم شو همون و بهت بر میگردونه چیز دیگه رو به تو بر نمی گردونه
اینجور نیست کسی گناه کنه خطا کنه هر کاری که دوست داره انجام بده بعد بیاد پیش من بگه یا بره پیش یه آدم دیگه ی بگه دمت گرم تو پیش خدا
آبرو داری برای ما یه دعای خیری کن برا ما استغفار کن این اصلا شرکه
اگر کسی گناهی کار باشه خودش کاری نکنه خودش پاک نشه خودش خودش و درست نکنه خودش از خداوند طلب آمرزش نکند بیاد به یه کسی دیگه ای بگه این کار تو برام انجام بده می فرماید چه این کار بکنه چه نکنه براش فرقی نمی کنه چون سیستم دار عمل میکنه
هر کسی اعمال نتیجه خوش و میگره چه پیامبر استغفار کند چه براش طلب آمرزش کند چه براش طلب آمرزش نکند هر کسی اگه موئمن باشه پیامبر طلب آمرزش کند در واقع آمرزیده میشه ، اگه موئمن باشه پیامبر طلب آمرزش نکند خود طرف آموزش بکنه آمرزیده میشه بارها و بارها خداوند در قرآن به خود پیامبر می فرماید که استغفار کن خودت استغفار کن خودت طلب آمرزش کن
🔥 تغییرات اساسی در زندگی ما از جایی شروع می شود که این دو مفهوم را به خوبی می پذیریم و درک می کنیم
۱.. ما توانایی کاملی بر خلق زندگی دلخواه مان داریم
۲.. ما از ایجاد هر تغییری در زندگی دیگران- خواه در جهت مثبت و خواه در جهت منفی- ناتوانیم
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا سپاسگزارم که هدایتم میکنی که بنویسم که به خودم قوانین رو یادآوری کنم و ذهنم رو منطقی وکنترل کنم.
سپاسگزارم از تمام دوستان سایت عباسمنش بایت فایل ومتن وکامنت ها
خدا رو شکر میکنم که این بار فایل تصویری رو ددانلود کردم ودیدم چقدر تاثیرش روی من بیشتر هست. خودم رو ارزشمندتر یافتم.
من فقط توانایی تغییر سرنوشت خودم از طریق تغییر فرکانس هایم رو دارم چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی
من هیچ کس حتی خانواده ام حتی پدر ومادرم حتی خواهر وبرادرم رو نمیتونم کمک کنم یا ضرربزنم چون اونها فرانس خودشون رو دارن.
یکی از پاشنه آشیل های اساسی من اینه که من مسئول خوشبختی وکمک به خانواده ام هستم اگر کمک نکنم هزار بلا سرم میاد این باور شروعش زمانی که یادم میاد 4سالم بود وعمیقا تو وجودم نشسته . و یکی از راه هایی که شیطان منو دعوت میکنه و کانون توجه ام میره سمتش و باید تلاش بسیار کنم توجه ام رو برگردونم همینه. بعضی لحظات هم گمراه میشم ودوباره تلاش میکنم به مسیر برگردم
اما چطوری تجه ام رو به سمت نگاهی که احساسم رو خوب کنم:
میگم احساسم بد باشه بلا وسختی سرت میاد پس باید احساست خوب باشه ذهنم میگه پس داداشت چی اون ناراحته تو هم باید ناراحت باشی . ذهنم کلیدی بهم دست میده بابا روی احساس لیاقتم کار کنم وخودارزشمندی خودم . بفهمم بابا خدا به پیامبر هزاربار گفته نباید غمگین باشی وگرنه شکست میخوری تو نمیتونی برای کسی که تو مدار دیگری کمک کنی اگه میبی یکسری افراد به حرفات گوش میدن این ها از قبل چشم وگوششون باز شده برای درک این آگاهی ها . تو برای خودت آمرزش بخواد . تو قدرتی نداری که بهشون کمک کنی تازه اگه بری بحث کنی خودت رو وارد مدار بدبختی کردی. تو باید ازشون دوری کنی . به حرفاشون توجه نکن.
من باید توجه ام رو بزارم روی خواسته واهداف خودم.
همونقدری که من به خدا نزدیکم اونها هم نزدیکن باید خودشون بخوان خدا همه رو هدایت میکنه. اگه خدشون تو مدار درست باشن این اتفاق ها زندگی بخش میشه براشون .
خود خدا به پیامبر میگه تو وکیل وصی کسی نیستی تو مسئول زندگی کسی نیستی تو مسئول زندگی خودتی . اون که پیامبر بود مسئول کسی نبود پس منم مسئول کسی حتی خانواده ام پدر ومادرم و خواهر وبرادرم نیستم.
خدایا از نجواهای شیطان به تو پناه میبرم.
من نه میتونم به کسی کمک کنم یا ضرر بزنم نه کسی میتونه به من کمک کنه یا ضرر بزنه .
حضرت موسی وقتی قتل انجام داد گفت خدایا من به خودم ظلم کردم و آمرزش خواست وخدا بخشیدش و بعد با ایمان به الهامتش عمل کرد و به پیامبری رسید .
حضرت یونسمهمینطور.
حضرت یعقوب با ناراحت و غصه خوردن خودش رو کور کرد وسال ها فرزندش رو ندید. ولی حضرت یوسف که فرکانس متفاوت ارسال کرد عزیز مصر شد .
حضرت مریم وقتی از حرف مردم ترسید خدا بهش گفت غمگین نباش و چون ذهنش رو کنترل کرد وفرکانس وب فرستاد هیچ مردمی کوچکترین ظلمی بهش نشد.
وخیلی مهمه کاری رو که در هر لحظه انجام میدیم ازش لذت ببریم و بپرسم چطوری میتونم کارم رو با شادی ولذت بیشتری انجام بدم.
اگر خرید میکنیم با احساس خوب خرید کنیم واگر ناراحت باشیم نتیج اش مسائلی میشه که غم وغصه بیشتر میشه ولازمه کنترل ذهن اینه روی احساس لیاقتم و باور فراراونی کار کنم که بتونم ذهنم رو کنترل کنم به سمت حال خوب بیشتر نعمت بیشتر.
در همین لحظه بخاطر استعدادهام ونعمت های همین لحظه ام سپاسگزارباشم وشوقشون رو بکنم تا فرکانس خوب بفرستم
احساس خوب=اتفاق خوب
هیچ کس وهیچ قانون ودولت وحکومتی کوچکترین قدرتی نداره که به من ضرر بزنه مگه خودم باور کنم وهر کسی هر کاری کنه داره به من کمک میکنه که نعمت بیشتری وارد زندگی من بشه وخدا از بی نهایت طریق میتونه کمکم کنه این راه الانم تنها راه خداوند نیست خدا بی نهایت راه داره اگه این راه نشد خدا از یک راه دیگه کمک میکنه که برای من بهتره.
خدایاشکرت شکرت شکرت که بهم یادآوری کردی که چطوری ذهنم رو کنترل کنم وبه احساس خوب برسم .
خدایا شکرت که هز لحظه حامی وهادی همه ما آدم ها هستی.
از خودم سپاسگزارم که در این سفر حضور دارم و با انگشتانم وبه وسیله لب تاب دارم این آگاهی رو تایپ کنم که بدونم وظیفه اصلی من لذت بردن وداشتن احساس خوبه واین احساس خوب نتیجه کنترل ذهن در هر شرایطی و کنترل ذهن نتیجه تغییر زاویه نگاهم به مسائلم هست. و اینکه من خودم هستم که دارم خلق میکنم همه شرایط زندگیم رو بوسیله کانون توجه ام . من مسئول 100% زندگیم هستم نه هیچ کس دیگه . وبه جای احساس قربانی مسئولیت فرکانسم رو بپذیرم و هم خودم وهم اونها رو ببخشم و با فرکانس های اشتباهم خودم به خودم ظلم کردم خدایا و خداجون من ازت آمرزش میخوام وسپاسگزارم که مرا بخشیدی ومن هم خودم رو بخشیدم . خداجون من به هر خیری از سوی تو محتاجم هر خیری محتاجم .
با عرض سلام و درود
من با شنیدن این جلسه دیروز سر کارم تونستم تصمیم بزرگی در یک لحظه بسیار حساس گرفتم
که بعد از اون به این نتیجه رسیدم که تاثیر این جلسه بوده
باز اون لحظه ال الان هر لحظه سپاس گذارم برای اون تصمیم و مقایسه میکنم با قبل خودم که اگر مثل قبل میومد آنچنان شری درست میکردم که اون سر نا پیدا
من تو اون لحظه با اعتماد به نفس کامل و با این فکر که خداوند برترین قدرت موجود پشتی بتن منه تونستم تصمیم عاقلانه بگیرم و این نشانی بود برای من که فهمیدم باورهای داره تغییر میکنه و بابت اون سپاس گذارم
به امید تغییرات بیشتر
سلام 🌺من تازه دوهفتس اینجام ، هنوز اعتمادبنفس زیادی برا کامنت گذاشتن ندارم با دیدن این همه کامنتای کاربردیو زیبا ودوستان قدیمی،
ولی چون گفتن ک یه رد پایی از خودت بذار کامنت میذارم، ایشالا انقد جلو میرم ک منم مث بقیه کامنتای کاربردی بذارم😍
فقط بازم تشکر میکنم ازت استادجان، 🌺
خیلی چشممو بازتر کردین و دیدمو تغییر دادین،
امروز برای اولین بار وقتی با پارتنرم دعوام شد دیگ برام مهم نبود بره یانه، برخلاف قبل ک وقتی میگفت کات و تموم دستو پام میلرزید میفتادم دنبالش و اشک و دلشوره و گریه که بره من چ کنم و تنها میمونمو کسی ممکنه دیگ سمتم نیادو… خلاصه بااینک میدونستم رابطه اشتباهیه و بدرد هم نمیخوریم ولی باز نمیتونستم جداشم !☹️الان نسبت به اون وقتا حداقل ۶۰ درصد تغییر کردم تو این مورد و اگ بره میگم اکی انقد رو خودم کار میکنم و مدارمو میبرم بالا که ادمهای درستترو هم مدارتری بیان سمتم و سراغم حتی لازم نیس من بگردم دنبال کسی!
فرکانسم جذبش میکنه و میارتش سراغم! مرسی امروز یه قطره اشکم نریختم سر دعوا و کاتم و بخاطرش اول از خدا بعد از شما سپاسگذارم😍😍
امروز بااین فایل فهمیدم که هر غیبتو تهمتو دروغو گناهی فقط باعث میشه از مدار بالا یه مدار بیام پایینتر ! پس بهتره همیشه به اعمال و گفتارو افکارم اگاه باشم، دارم تلاش میکنم به احساسم دقت کنم و تا بد میشه زود بگم نه صبر کن، درستش کن، خوب شو!
استاد حالم با دیدن کلیپاتون خ خوب شده حتی بدون تمرین و فقط باگوش دادن هم ادم از فاز غم و غصه و افسردگی درمیاد! ممنونم که این فایلاتون رایگانه برا ماهایی که هنوز اول راهیم ، ممنونم ک دستمونو گرفتین تا کم کم راه رفتنو یاد بگیریمو بیاییم تو مسیر!سپاسگذارم، خداروشکر.
🌺 به نام پروردگارم که باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده. 🌺
❤️آفرین، جان آفرین پاک را
آن که جان بخشید و ایمان خاک را ❤️
به درستی که عطار هفت شهر عشق را پیموده بود . که به این زیبایی درود می فرستد به آفریدگاری که بر جسم خاکی انسان روح خود را دمید ( و نفخت فیه من روحی ) و جان و ایمان به آن بخشید . تا قشنگ زندگی کند( قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه ی اشکال ) ، بپرستد او را و ستایش کند.
(فتبارک الله احسن الخالقین )
سلام عزیزای دلم😍
خداوند نگهدار و هدایت گر شما باشد .
از قسمتی از متن مریم جان عزیزم کمک می گیرم تا نوشته ی امروزم رو کامل کنم .
احساس گناه”، “احساس قربانی بودن و مورد ظلم واقع شدن”، همان دو ترمز مهمی هستند که:
بخش اعظمی از عزت نفست را تخریب ساخته اند که پای حرکت تو برای تحقق خواسته هایت است.
و موثرترین انرژی و توان تو را برای شناختن خواسته هایت و تمرکز بر آنها به یغما برده اند.
و درهای الهامات و هدایت را به رویت بسته اند.
«احساس گناه و احساس قربانی بودن»
در مورد احساس گناه در برگ اول سفرنامه نوشتم . می خوام امروز احساس قربانی بودن و مورد ظلم واقع شدن رو در زندگیم بررسی کنم و به عنوان یک تجربه و رد پا در بخش کامنت ها قرار بدم .
در وهله ی اول که این واژه رو می بینم ،
واژه ی باور مظلوم بودن رو
می گم نه ، عمرا ، این حرفا به من نمی خوره در گذشته ی من بود ، ولی الان من تغییر کردم و هرگز همچنین احساسی ندارم.
ولی اگر سعی کنم به لایه های درونی تر ذهنم نفوذ کنم و عمیق تر کندوکاو کنم . می بینم هنوز هم در خیلی از جنبه های زندگیم این احساس رو دارم .
حتی اگر کمی بیشتر دقیق شم ، رنج و لذت در مورد این قضیه برای من وارونه شده و انگار در خفایای ذهنم جایی هست که حس لذت در مورد قربانی بودن پنهان شده و به من چسبیده .
یک دوره ای در زندگیم وجود داره که اسمش رو دوره ی تغییرم گذاشتم .
بگذار، وجود احساس مخرب قربانی بودن رو قبل و بعد از دوره ی تغییر بررسی کنم.
پیشتر ، هنگام بچگی
دختر آرام و ساکتی بودم و هیچ وقت از پدرم طلب چیزی نمی کردم چون فکر می کردم اون موقع دختر بدی خواهم شد .
و همه می گفتند بچه ی مظلومی هست .
( من دارم این چیز های ابتدایی رو بیان می کنم که مسیر تغییرات رو از ابتدا برای خودم نمایان کنم .)
این باور درونم شکل گرفت که باید اینطور باشم .
که باید توسط دیگران اذیت شم ، قربانی باشم ، خیلی گریه کنم و مهم ِ قضیه اینه که هیچ اشتباهی رو این وسط نمی دیدم .
این اتفاقات برای من می افتاد ، به طرق متفاوت در روز اشکم در می اومد چون خودم اجازه ی وارد شدن این اتفاقات رو می دادم.
ضربه پذیر بودن رو می پذیرفتم .
می پذیرفتم که من کار بدی انجام می دم ، دستم به جایی می خوره ، فلان وسیله ی خونه می شکنه . پدرم من رو دعوا می کنه.
با اینکه درسم خوبه اما روزی که بازرس به مدرسه میاد من همه چیز یادم می ره و معلم دبستان طوری باهام حرف می زنه که اشکم می ریزه .
از پیش انگار می دونستم که خواهرم خواسته های منو قبول نمی کنه و من گریه می کنم .
انگار از قبل برای همه ی این اتفاق ها آماده ی گریه کردن بودم .
یا بزرگتر که شدم ، این باور رو داشتم دختر نازکی هستم و اگر وارد رابطه ی عاشقانه بشم من رو رها می کنند و مورد ظلم واقع می شم .
یا چون مهربانم هیچ وقت دل هیچ کس رو نمی شکنم ولی همون آدم ها که ملاحظه شون رو کردم .بار ها منو تخریب می کنند .
برای همین همیشه شرایط نادلخواه رو می پذیرفتم ، حاضر به تغییرش نبودم البته این قسمت به باور احساس گناه بر می گشت که نکنه آدم بدی باشم اگر اعتراض کنم .
و توی این شرایط اشک می ریختم چون باور داشتم من قربانی هستم .
من قربانی هستم و خانواده ام ، جامعه ، رییس بانک ، مسئول ثبت احوال که با من بد حرف زد .
معاون مدرسه مون
پسری که منو بار ها رها کرده ،
این ها همه ظالمند .
این باور ها بود و این اتفاق ها هم افتاد چون من از قبل خودم رو برای این اتفاق ها آماده کرده بودم.
چون من تخریب و ضعیف بودن رو پذیرفته بودم .
خب می بینیم که این ها بر می گشت به اینکه فکر می کردم هیچ کنترلی بر اوضاع زندگی ندارم . خودم رو مسئول زندگیم نمی دونستم .
اصلا نمی دونستم که مسئولیت و کنترل چیه .
اما وقتی قبول کردم و باور کردم که مسئولیت تمام زندگی با منه و اینکه مسئولیتش با منه بزرگترین نعمت خداونده ، شرایط تغییر کرد.
و اون دختر ضعیف ، جسور و توانمند شد .
با کنترل احساساتش و تغییر کانون توجه نمی ذاره اتفاقات بد بیافته و در شرایطی قرار بگیره که اشکش در آد .
حتی اگر ناخواسته ای اتفاق بیافته اون رو نشانه ی پروردگارش می دونه با تضاد ها صلح کرده و برای رشد خودش ازشون استفاده می کنه .
به روابط خانوادگی جوری دیگه نگاه می کنه .
تصمیمات گذشته ی پدرش رو دلیل اتفاقات بد گذشته اش ، دلیل بی پولی ها نمی دونه .
اون قدر به خداوند ایمان دارم که با اینکه در آمد خاصی ندارم.
هیچ نگاهی به اینکه از خواهرم یا برادرم پول بگیرم ندارم.
این ها زیبایی هایی بود که بعد از تغییر نگاه اندک من در مورد احساس مظلوم بودن ، برام رخ داد .
باز هم می گم تغییر نگاه اندک ، چون من کار زیادی روی خودم انجام ندادم و این اتفاقات افتاد .
و در ادامه می خواستم در مورد حس مظلوم بودن که هنوز در خفایای ذهنم هست تا اونجا که کشفشون کردم بگم .
مثلا این حس پنهان که اگر قدم چندان بزرگی در دانشگاه بر نداشتم به خاطر سطح آموزش کشور و اساتیدش هست .
حتی در بهترین دانشگاه که دانشگاه تهران باشه ، هیچی سر جاش نیست . نظم وجود نداره. استاد خوب وجود نداره.
من ِ دانشجو قربانی این اوضاعم.
هنوز هم جاهای بسیاری هست که منتظرم شرایط تغییر کنه تا احساس من تغییر کنه .
یعنی کس دیگه ای رو مسئول می دونم و در اون زمینه ها باور دارم کنترل دست خودم نیست .
این بود دومین برگ سفرنامه ی من
من پیشتر هم در این قسمت کامنت گذاشته بودم و الان که دارم با کامنت قبلی مقایسه می کنم .
رشدم رو می بینم و باز دارم تکامل رو می بینم استاد قشنگم (و قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه ی اشکال ) . خدا رو شکر می کنم .
و سپاسگزارم از پروردگار قشنگ همه مون .
و استاد عزیزمون ، و مریم خانوم ِ زیبا که متن فایل رو تهیه کردند که من چندین بار خوندمش و سیر نشدم از خوندنش . ❤️
❤️بانگ طرب ساز کن
حنجره در حنجره آواز کن
شور به الحان فکن
از ره سلمک گذری هم به سراپرده ی شهناز کن❤️
به الله یکتا می سپارمتون .
سلام
به بزرگترین ظلم رو به خودمون زمانی میبینم که حتی 1 ثانیه ذهنم را به حال خودش رها کنم که هرجا خواست بره
دوستان ولله ذهن رو رها کنید به بدترین جا میره
انقدر روی باورهاتون کار کنید که ذهن جای بد رو اصلا نشناسه و براش غریبه باش
افکار زیبا در ذهنت بریز
به ذهنت ظلم نکن به فکر کردن به مسایلی که نمیخوای
روز ۴۳
یه باور محدود هست به اسم باور قربانی بودن و اگر کسی در چرخه ی یا گرداب این باور قرار بگیره اتفاقات نامناسبی را تجربه می کنه مدتها بود که از طریق اموزش های استاد عزیزم علت جذب خیلی از مسائل را درک کردم و متوجه شدم از این باور نشات گرفته این باور به شدت روی رفتار و عزت نفس ما تاثیر منفی داره. این موضوع هرروز برام پررنگ تر می شد اما خوب به دلیل سالها تفکر اشتباه شخصیت قربانی از خودم ساخته بودم و به این راحتی نمی تونستم درستش کنم. البته از زمانی که اگاهی پیدا کردم قطعا روی رفتارهام توجه بیشتری کردم و خودم رو اصلاح کردم و اما بازم از خودم راضی نبودم و نمی دونستم راه حل چیه نمیدونستم بهترین درمان مناسب برای من چیه امروز این فایل را گوش دادم اینکه هیچ کسی به من ظالم نیست و این منم که قبل از هرکسی به خودم ظالمم راه حلی شد تا دیگه فرصت هام رو به دست بهانه هام و ترس هام ندم چون دیگه نمی تونم ننه من غریبه م بازی دربیارم و در نقش قربانی وجدان خودم رو راحت کنم و برای خودم آبرو بخرم. اگر ما بپذیریم که فقط خودمون هستیم که به خودمون ظلم می کنیم مسئولیت تمام تصمیماتمون رو بعهده میگیریم حتی قدر موندن در احساسات خوبمون رو هم میدونیم چون دیگه برای ما بهانه ای نیست و در واقع دیگه حجت بر ما تمام است
به نام خدا
سفرنامه روز ۴۳ 😃
وقتی برای کسی دعای خیر کنی به خودت برمیگرده به هرکس خوبی ، بدی کنی به خودت برمیگرده چون جهان مثل آیینه عمل میکنه و هرچیزی رو که از تو بگیره به خودت برمیگردونه .
هرکس برای اینکه آمرزیده بشه باید خودش از خدا طلب بخشش کنه کس دیگه ای توانایی این کارو نداره چون سیستم جهان اینجوریه که برای هرکس دعای خیر کنی تاثیرش تو زندگی خودت میبینی و تاثیری روی زندگی طرف مقابل نداره.
هرکس گناهی کنه به خودش ستم کرده زمانی که غیبت میکنی به خودت ضرر میزنی و و مسئول گناه های طرف مقابل میشی .
باید از انسان هایی که در مدار نادرست قرار دارن دوری کنی چون کسایی که در مدار نادرست هستن هرچیزی و که ببینن بشنون اشتباه برداشت میکنن .
حق الناس به معنای اینکه ما قدرت اینو داریم که حق کسی و بگیریم و ثرنوشت اونو تغیر بدیم اشتباهه ما فقط میتونیم زندگی خودمون رو تغیر بدیم و اگر به کسی ظلم کنیم به خودمون برمیگرده مگه این که طرف باور کرده باشه که بهش ظلمشده .
کسی که خدارو باور داشته باشه بهش ظلم نمیشه کسی که خودش رو مظلوم میدونه ظلم رو باور کرده اگر از هرکسی و هرچیزی بترسی اون میتونه به تو غلبه کنه.
ما با باورهای نادرست ترس ها نگرانی ها بی ایمانی ها افسردگی ها نگرانی ها و احساس گناه خودمون رو در مداری قرار میدیم که بلا سرمون میاد و با این کار به خودمون ظلم کردیم .
کسی که فک میکنه دیگران میتونن چشمش بزنن تو ذهنش قدرت رو به شیطان داده و شرک ورزیده.
سلام
من خیلی این فایل روگوش دادم وازجایی که من تصویریشو داشتم وگوش داده بودم صبح دانلود نکردم چون توحاظه بود که ازگوشیم درآورده بودم
ولی شبی که خواستم ردپابگذارم واقعیت چیزی ازش یادم نبود
وصوتیشو دانلود کردم وخوشحال شدم که دارم کامنتومیگذارم ببین آقامصطفی لازمه همیشه روخودت کارکنی
ببین بااین که اینقدرگوش دادی ولی یادت نیست وخوشحالم احساس گناه نکردم
طبیعی هست وقتی میگه استادهرروزباید روی خودت کارکنی بی دلیل نیست تا جزیی ازتوبشه
فقط دلت خش نباشه گوش کردی
شادباشید وثروتمند
به نام الله یکتا
من به مدت پنج سال در شرکتی مشغول به کار بودم و همیشه این ذهنیت رو داشتم که مسیر پیشرفت و رشد من در این شرکت هست اما به خاطر مشکلی که بین من و همکارم پیش اومد بعد از مدتی درگیری و جنگ اعصاب انتخاب کردم که از اون شرکت بیام بیرون اما همیشه هرجا هرصحبتی میشد میگفتم که من همکار و رییسم و نمیبخشم اونا در حق من ظلم کردن و از این جور حرفا حدودا یک سال طول کشید تا متوجه بشم که اون ظلم در واقع واسه من یک فرصت بوده تا من بفهمم و بدونم که که من توانایی های دیگه ای هم دارم و این درواقع مسیری بوده در جهت رشد من از سمت خدا ، و اینکه اون موقع فکر میکردم که من باید اونجا بمونم و تحمل کنم هرجور که شده که اونم به خاطر باورهای محدود کننده ای بود که داشتم اما الان میدونم که من خودم باعث اون ظلمی بودم که در حقم شده چون من به اون آدم ها در اون جایگاهشون قدرت داده بودم
از خدا میخوام که من و در مسیر مستقیم هدایت کنه مسیری که در اون نعمت داده