«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن - صفحه 72
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2020-08-23 05:42:152023-05-01 21:02:24«ظلم به خود» از دیدگاه قرآنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به خداوند بی همتا
سلام و درود به همه ی دوستان عزیزززز و اساتید دوستداشتنی 😍😍😍
هربار که استاد درمورد توحید صحبت میکنند انگار که دنیارو به من دادن هربار که میگن فقد خدا فقدددد خدا خدام سرونشتتو به دستای خودت داده هیچکسم جز اون نمیتونه کاری کنه که خداوند بر همه چیز تواناست . ذوق مرگ میشم . فکرشو میکنم قند توی دلم اب میشه بعضی وقتا شرک میورزم و بعدش طلب امرزش میکنم ولی لحظه به لحظه از خودم میپرسم که ایا الان توحیدی هستی ؟
بعضی وقتا حس میکردم که خدا از دستم ناراحت میشه زمانی که ایمان نداشتم
زندگیه من فوق العاده زیبا شده و هربار که تغیر رو در خودم میبینم میگم فقد بخاطر این بوده که من یکتا پرست شدم من فهمیدم که فقد یک قدرت وجود داره و اونم خیر هسته ایمان به شر یعنی شرک ورزیدن باور داشتن به اینکه کسی میتواند در سرنوشت من دست برد یعنی شرک ورزیدن و بدون شک حقیقته زندگیه من همینه و تنها همین یک باور حقیقی باعث تحول زندگیه من شده .
هنوز کار داره که به ایمان قلبی برسم ولی میرسم قطعااا میرسم .
هر دقیقه از زندگیمو شکر گذارم اینقددددددر شکر گذارم که یکی از دور ببینه میگه چی داری تو اخه اصن یجوری شکر گزاری میکنم انگار من بهترین چیزارو دارم بهترینااااشو اصن ولی یکی از دور ببینه میگه این چی میگه اخه با این موقعیت سطحی ولی من خیلیییی شکر گزارم فقدم واسه اینه که دارم زیبایی میبینم و لذت میبرم پیشرفتمو میبینم تغیرمو میبینم قدرت خداوند رو میبینم شگفتی میبینم لذت میبرم شکر میکنم وقت نمیکنم نازیبایی ببینم .
خیلی سپاس گذارم ازتون استاد خیلی خیلیییی خداوند رو کشر میکنم برای هزارمین بار که شمارو در زندگی من قرار داد . همه ی شمارو به خدای بزرگ و یکتا میسپارم عاقبت بخیر در دنیا و اخرت ❤️
سفر نامه فصل اول – روز دوم
درود بر خدای بی منتها
خداوند عالمیان در این جهان سیستمی مبتنی بر بازتاب افعال و عملکرد ما ایجاد کرده و بر همین اساس زندگی من هم بازتاب باورهای و فرکانس های خودمه ، یعنی جهان فقط مثل یه آیینه بازتاب باورهام رو به من نشون میده، فقط یه نکته این وسط هست و اونم اینه که آیینه به خاطر خاصیتی که خداوند به اون داده ( صیقلی و شفاف بودنش) ، فقط منعکس کننده امواج و فرکانسهای صاف و راسته منه ، یعنی فقط باورها ، فرکانسها و امواج مثبت رو به ما باز تاب میکنه، و این به این معناست که وقتی من دعای خیر، ثواب و مثبتی برای دیگران میکنم ، این آیینه هم اونو به زندگی خودم باز میگردونه . پس من با آرزوی سلامتی ، ثروت ، نعمت ،خوشبختی و سعادت برای سایرین ، عملا فرکانسی به جهان میفرستم که بازتابش بصورت سلامتی ، ثروت ، نعمت ،خوشبختی و سعادت به زندگی خود من بر میگرده و این یک اصل در جهان مادی ماست.
پس برای بازتاب تصویر بهشت گونه از جهان ، بایستی براش فرکانس بهشت گونه بفرستم و به قول مولانا :
گفتم آخر آینه از بهر چیست تا بداند هر کسی کاو چیست و کیست
حالا برای اون نفرین و شر و امواج منفی که بعضی ها برای دیگرون میکنن ، به نظرم این فرکانسها اصلا قابل بازتاب نیستد و فقط خیر و خیرات در این سیستم بازتابی بر میگرده ولا غیر.
بازتاب شرو بدی در آیینه زنگار بسته و ارسال فرکانس نا مناسب ، چیزی جز زنگار بر نمیگردونه و به قول مولانا :
پیش زنگی آینه هم زنگی است
و بر اساس کلام خدا در آیه 10 سوره فاطر ” کسی که در پی کسب عزت درآید بداند که عزت همه اش نزد خدا است ، و کلمه طیب به سوی او بالا میرود و عمل صالح آن را در بالاتر رفتن مدد میدهد و کسانی که با گناهان خود با خدا نیرنگ میکنند عذابی سخت دارند و مکر آنان بی نتیجه خواهد بود ”
بارالهی از تو میخواهم که کلام و گفتارم را طیب و پاک فرمائی و مرا در مسیر گسترش جهان هدایت فرمائی .
*-
نکته مهم دیگه اینه که من نمیتونم کاری کنم که بازتاب افعال بد و نا مناسب کس دیگه ای به غیر از فرکانسی باشه که اون فرد فرستاده ، یعنی اینکه من یا هر شخص دیگه ای نمیتونه با درخواست آمرزش و طلب مغفرت و دعا و درخواست کردن از خدا بخوام که خدایا این آقا یا این خانم بدی کرده ، اما به خاطر من، تو به جهان بگو بر خلاف اصل کارش ، به اون بازتاب خوب برگردنه.
وای که چقدر این بازتابی بودن جهان به من کمک میکنه تا ترمزهای ذهنم برداشته بشه ، آقا این درخواست نا بجای آمرزش برای کسی که فرکانس نا مناسب فرستاده ، یعنی زیر سئوال بردن عدل خدا، یعنی اگه خدا بخواد برخلاف عدلِ جهان شمول خودش ، بازتاب خوب برای فرکانس بد بفرسته یعنی علاوه بر اینکه اصل بازتاب رو زیر سئوال میبره ، اصل عدل خداوندی رو هم خدشه دار میکنه ، پس من فقط انعکاس باور خودم رو تو آینه میبینم و بر اساس همین بازتاب دنیام خلق میشه.
هر چه کنی به خود کنی ، گر همه نیک و بد کنی
بر اساس عدل خدا هر کسی ، فقط نتیجه اعمال خودش رو میبینه وحق هیچ بنده ای ضایع نمیشود.
بارالهی از تو درخواست میکنم که مرا در مسیر خدا شناسی که همان خود شناسی است ، هدایت بفرمائی .
*-
نکته مهم دیگه در مورد اساس فرکانسه ، به نظر من نیت ، سطح ارتعاش وجهت امواج و.. ، ماهیت اصلی و خواسته واقعی اون چیزیه که ما هر لحظه داریم به جهان ارسال میکنیم.
یاد فیلم Contact افتادم که بازتاب اولین امواج رادیوی از این دنیا رو به چه صورتی به گیرنده های زیمن برگردون شد و با رمز گشائی بقیه امواج “جودی فاستر ” تونست چه سفری رو به انجام بده و عجب فیلم محشری …
پس اول باید نیتم رو برای هر فرکانس درست کنم :
ارسال فرکانس مثبت اندیشی ، بازتاب مثبت برام از جهان میاره
فرکانس فراوانی ، لیاقت و شایستگی برام ، بازتاب نعمت و ثروت و برکت از فضل و کرم خداوند میاره
فرکانس آرامش ، برام آسایش و آرامش در پرتوی هدایت خداوند رحمان رو میاره
و ارسال فرکانس منفی ، کینه ، نگرانی ، برای ارسال کننده بازتاب منفی و نفرت و نگرانی رو بر میگردونه.
پس اینجا هم انتخاب با خود منه ، که چی میخوام برام اتفاق بیفته ، پس همون رو به جهان ارسال میکنم.
بار الهی موج فرستنده ای که به من عطا کردی رو فقط روی فرکانس سپاسگزای از نعمتهای بیکران و بی منتهایِ فضل و کرمت ،تنظیم می کنم و اطمینان دارم که به خاطر سیستم غیر قابل تعییر دنیا ، بازتاب جهان فراوانی ، نعمت ، سلامتی و ثروت همیشگی برای منه.
*-
و اما ترمزها ی مسیر چیه ؟ به نظرم ریشه فرکانسهای منفی و نا خواسته باوریه که تو شخصیت خیلی از ما به خاطر فرهنگ و نوع تربیت خانوادهامون بر میگرده و اونم ” احساس مظلوم بودن ، نقش قربانی بازی کردن و” مورد ستم و ظلم واقع شدنه ” .
اگه یه بررسی کنیم ، خیلی از اطرافیان ما همیشه باور داشتند و دارند که مظلومند ، اساسا بعضی از ماها مظلوم بودن رو بد نمیدونیم و بدتر از اون که بعضی ها مظلوم بودن رو خوب میدونن.
در مورد قربانی بودن و ستم پذیر بودن هم همینطوره ، خیلی ها هنوز فکر میکنن باید تو زندگی نقش یه قربونی رو بازی کنن تا مثلا پدر و مادر ، خواهر و برادر و همسر خوبی باشن و قربونی شدن رو یه بخشی از خوب بودن نقش خودشون تو زندگی میدونن.
متاسفانه این بخشی از فرهنگ خانوادگی خیلی از ما بوده و تربیت ما هم با دیدن همین نقشها شکل گرفته و مشکل اینجاست.
به قول استاد اگه پاشنه آشیل رو خوب تشخیص بدیم ، و اون رو با باور صحیح جایگزین کنیم ، اون موقع پامون رو از روی ترمز برداشتیم و با شتاب به سمت خواسته مون حرکت می کنیم.
پس من باید همواره و هر لحظه اساس فرکانس خودم رو رصد کنم و ببینم که منشا ارسال فرکانس صحیح و همچنین فرکانس ناخواسته ومضر برای من از چی ناشی میشه و با تقویت باورهای مناسب و جایگزینی باورهای صحیح با منشا فرکانسهای ناخواسته ، اونها رو ضعیف و ضعیف تر و در نهایت از بین ببرم.
بار الهی ممنونم که منو در مسیر خودشناسی هدایت میفرمائی . “اهدنا الصراط المستقیم”
بار الهی دلی شاد ، روانی پاک و تنی سالم در طول زندگی ، برای هم سفرمانم آرزومندم.
سلام به دوستان عزیز
روز دوم از سری فایل های تحول زندگی که در مورد فرکانسی بودن جهان صحبت میکنه استاد در مورد ایه های زیادی صحبت کرد که مفهومش فرکانسی بودن جهان هست و چیزی که من برداشت کردم 2 روزه که ذهنم نجوا میکنه درمورد یسری موضوعات و واقعا حالم بد بود بعد از گوش دادن به این فایل به این نتیجه رسیدم هیچ کاری به هیچ کسی نداشته باشم فقط روی باورهام کار کنم و از لحاظ ذهنی در مدار درست قرار بگیرم و تمام اتفاقات بیرونی خودش اوکی میشه .
مهمترین باوری که همیشه استاد در موردش صحبت میکنه احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب و خیلی منطقی است وقتی ما سعی کنیم به هر موضوعی جوری نگاه کنیم که به احساس خوب برسیم و با این کار فرکانس مثبت و درست ارسال کنیم جهان مثل آینه شرایط و اتفاقاتی رو وارد زندگی ما میکند که هماهنگ با فرکانس های ارسال ما باشد.
کار های که باید انجام بدهم:
1. جهت دادن به گفتگوهای ذهنی جوری که به احساس خوب برسم.
2. کارکردن روی دوره ها و فایل های استاد.
3. کاری به هیچ کسی نداشته باشم فقط باید هر روز به احساس خوب برسم.
یه چیز دیگه این موضوع رو درک کردم که ما ورودی های به ذهنمون میدیم : فیلم دیدن – شبکه های اجتماعی – صحبت کردن با کسی – خانواده و …. اگر سعی کنیم بیشتر ورودی های خوبی به ذهنمون بدیم مثل فایل های استاد – کامنت خواندن و …
به مقداری که ورودی های مناسب به ذهنمون میدیم اتفاقات خوبی رو تجربه میکنیم ، ورودی های ذهنی بسیار مهم هستند.
من شاید 5 الی 6 ساله با استاد و دیدگاهش اشنا هستم و تقریبا تمام دوره های استاد رو دارم ولی آن طور که باید روی خودم کار نکردم ولی همیشه به فایل های استاد گوش دادم و دقیقا به همون اندازه نتیجه رو در زندگیم میبینم خیلی جالبه ؛ برای من 5 سال طول کشید تا استاد رو باور کنم ولی الان که نتایج رو تو زندگیم میبینم که 5 سال پیش درگیر نان شبم بودم ولی الان زندگی بسیار راحتی دارم این در صورتی هست که واقعا خیلی جدی روی دوره ها کار نکردم و میخوام تا پایان 1401 با کار کردن با تمام وجودم روی خودم شرایطمو به طور کلی تغییر بدم .
ممنون استاد استاد و همه ای دوستانی که کامنت های عالی مینویسن.
ممنون
سلام
ادامه مطلب
واقعا برای خودم متاسفم فکر میکردم لحظه ی قبض روح از من میپرسن اسم ائمه چیه یا نماز خوندی یا نخوندی ؟؟ ،😐😄
ولی ایه اومده گفته :
در زمین چگونه زیستید ؟؟
ایا از تونستی لذت ببری از زندیگت ؟؟
ایا تونستی خوشبخت بباشی؟
رفتی سراغ علایقت ؟؟
عهدت رو فراموش کردی؟؟
مگ قبل از تولت با خدای خودت عهد نکردی من میرم سراغ عشق و علاقم تو هم حماییتم کن؟؟
خود خدا داره میگه :
اون لحظه ی پایانی شیطان داره دست رد میزنه به سینتون … داره میگه ولم کنیدبابا یکی باید به داد خودم برسه من نمیتونم به داد شما برسم.. خیلی بیخود کردید که به نجواهای من گوش دادید و ترسیدید و خار و زبون بودید !!
مثال:
توی یک اداره ای کارمند داره کار میکنه به جای اینکه کار خودش رو با عشق انجام بده و درست باشه کارش و کارش رو به بهترین نحو ممکن انجام بده همش پاچه خواری رییس رو میکنه !!! و از زیر کار در میره یا با مربا و عسل دادن کار خودش رو راه میندازه و افتخارم میکنن به این رفتارشون چون باورشون اینه مملکت خرابه همه چی پارتی بازیه
ولی اینجا میگه چرا ترسیدی .. چرا گذاشتی تو اداره بزنن تو سزت ؟؟ اگه دوس نداری کارت رو ازونجا بیا بیزون!!!شماکارت رو درست و پاک انجام بده … التماس نکن.. باج نده.. تو سری خور نباش.. بر خدا توکل کن یه کار بهتر جور میشه برات ..
میدونی ادم یادش میره .. زود فراموش میکنه !!!
باور عوامل بیرونی خیلی زود باعث میشه یادت بره و از مسیر درست منحرف شی !!!
این باوری کع میگه هیچی دست تو نیست .. و چازه ای نداری مجبوری همینی که هست.. ملت نون ندارن بخورن همه بدبختن بشین صداتم در نیاد تا این لقمه نونی هم که داری از دست ندی !!! این باوره که منجر میشه همش در ترس و نگرانی و بی ایمانی و خواری زندگی کنی !!! ادم خیلی زود به خاطر چرت و پرتای بقیه از مسیر خارج میشه.. وانگشت اتهام رو میبره سمت دولت و ووووو فلان !!!
یادش میره که باید ایمان داشته باشه و بر ترسش غلبه کنه !!! اروم اروم خودش رو فراموش میکنه !!!
این باور خیلی زود باعث میشه به جای تسلیم بودن در برابر تنها فرمانروای جهان هستی که از شنیده ها و دیده ها و رفتارهای دیگران در تو شکل میگیره باعث میشه دستت رو جلوی دیگران دراز کنی و عزت و شرفت رو نابود کنی !!! چون باورت اینه یک سری ادم ها هستن که میتونن دستت رو بگیرن !!! یا به یه شکل دیگه …یه سری ادمها نمیذارن تو رشد کنی و ممنکه بزننت زمین اگر بری اون بالا پس در ترس زندگی میکنی…
کلا قاعده ی ترس در اکثر مردم یکسانه..
ترس از چشم زخم
ترس از تنهایی
ترس از بی پولی
ترس از حرف مردم
ترس از طرد شدن
ترس از توهین شنیدن
ترس از تهمت شنیدن و انگ شنیدن
وووووووو
که ناشی از باورهاس..
یعنی میشه اینجوری گفت که باور عموم مردم یکسانه ….عموم مردم به یک چیز یکسان باور دارن ..
مثلا اگر بحث حرف مردمه عموم مردم از حرف مردم میترسن !!!
اگر بحث چشم زخمه عموم مردم به چشم زخم باور دارن….
ووووو
میشه کورکورانه زندگی کردن و متعصبانه زندگی کردن ….
یعنی در واقع اقلیت جامعه طرز فکر و باور و دیدگاه متفاوتی نسبت به اکثریت جامعه دارن پس نتیجه ی متفاوتی میگیرن ..
ادم خیلی زود یادش میره ..
سلام بر استاد عزیز و دوستان گلم درک من از این سخنان پر معنای استاد عزیز و تجربه اش نصبت به این آیه ها که من نوعی حتی در امرزش خودم سهیم هستم و حق اتتخاب دارم که آیا خودم را در قبال اون احساس گناه احساس بی لیاقتی می امورزم و از خودم بعنوان یک بنده که درحال تجربه کردن زندگی است میبخشم واز اون نفس اماره به سو رد میشوم درکم اینست که ما چه خدای داریم که حتی بخشندگی اعمالمان را دست خودمان داده ای خدا جان حق است که در این عدالت انسان دیوانه شود عاسقتم ای یکتای تمام عالم دوست دارم
, سلام…
ادامه مطلب
هیچ کسی قدرت تغییر سرنوشت کسی رو نداره همونطور که در ایه ها گفته شد اون ها نمی شنوند و ما مهر بر قلبهاشون زدیم.. و اینکه فکر کنیم یک افراد خاصی میتونن برای دیگران استغفار کنن این دروغ است… یا اینکه یک فرد خاصی میتونه منجی زندگی دیگران باشه این امکان نداره.. بماند که الان خیلی از مردم منتظرن رییس جمهوری چیزی عوض بشه تا اینا زندگیشون عوض شه.. سال هاس که منتظرن !!!!میگه پیامبر خواست استغفار کنه خدا بهش گفت هر گز نمیشه.. اون شخص باید از خود من درخواست کنه و با رفتارش نشون بده که طلب بخشش کرده …. کسی که باور داشته باشه میتونه زندگیش رو تغییر بده اون به مسیر درست هدایت میشه.. نیازی نیست ما بریم منجی دیگران بشیم.
حایلی هست بین پیامبر و مشرکان که با چشم دیده نمیشه بلکه با قلب درک میشه… پیامبر اگر پیامبر شد به خاطر رفتار درستش بود .. به خاطر امانت داریش بود.. به خاطر پاکی ودرستیش بود نه اینکه نظر کردس !!! نه اصلا.. به خاطر عمل خودش به اون جایگاه رسید پس هر کسی دیگه هم اگر اونجوری باور کنه و همونجورم عمل کنه اونم میتونه به اون جایگاه برسه… و با قلبش اون اگاهی ها رو و الهامات رو دریافت کنه… این نیست که ما بگیم الهامات برای یک فرد خاص هست.. نه این درست نیست.. بلکه هر کسی قلبش رو از زنگارهای الوده پاک کنه صدای خداوند رو میشنوه میفهمتش درکش میکنه فقط نیاز داره به تکامل فکری و فرکانسی و باوری .. نیاز داره به خالص شدن و پیور شدن… پس اصلا نمیشه اونا رو تغییر داد چون مهر بر قلب هاشون خورده….
ادامه دارد
با سلام ووقت به خیر خدمت همه دوستان گرامی
نکاتی که من فهمیدم
اینکه ما هرگز نمی توانیم به کسی ظلم کنیم و کسی هم نمی تواند به ماظلم کند.
و اصلا حق الناس در قرآن وجود ندارد و این به این معنا نیست که ما عمدا سر دیگران بلا بیاوریم بلکه به این معناست که هر کاری که بکنیم عاقبتش دامن خودمان را می گیرد.
و اساسا ظالمی وجود نخواهد داشت تا وقتی مظلومی نباشد یعنی وقتی ما قدرت دیگران را باور می کنیم باعث می شیم اونها بهمون ظلم کنند.
ولی اگه قدرت خدا رو فقط باور کنیم ما در مدار درست قرار می گیریم که اونجا دیگه همه چی درست هست و هر ضربه ای که به ما بزنند به خودشون برمی گردد و نتیجه اش برای ما فقط رشد بیشتر هست.
سلام
کسی نمیتونه به من ظلم کنه.. من خودم در حق خودم ظلم میکنم به خاطر باورهای غلطم و به خاطر بی ایمانیم.
به جای بحث وانتقاد های بیخود و بیجهت اعراض کنیم و بی توجهی کنیم نسبت به یکسری مسائل زندگی و سعی کنیم از دید بالا تری نسبت به مسایل زندکی نگاه کنیم و هی نشینیم اینو و اون رو قضاوت کنیم و تهمت و غیبت کنیم.. چرا که غیبت و تهمت به خودمون برمیگرده .. پس به جای انگ چسبوندن به دیگران و غیبت کردن و توجه به نکات منفی دیگران از ناخواسته ها اعراض کنیم. و سعی کنیم خردمند باشیم و چشم و گوش بسته انگشت اتهام به سمت کسی نبریم. و مسیولیت اشتباهاتمون رو بپذیریم.
هیچ کسی به اندازه ی پشیزی قدرت تغییر زندگی کسی رو نداره .. مگر اینکه اون فرد خودش با تمام وجودش بخواد تغییر کنه … و زندگیش رو بسازه.. من اگر با تمام وجود نخوام تغییر کنم و پا روی ترس هام نذارم هیچ قدرتی نمیتونه زندگی من رو تغییر بده…
از دید خداوند به جهان نگاه کنیم و خردمند باشیم.. هیچ بی عدالتی در حق کسی رخ نمیده چون خداوند ناظر بر همه چیزه.. در واقع اگر فردی ناظر بر افکارش نباشه و نتونه کنترل ذهن کنه کسی نمیتونه بهش کمک کنه .. چون به خاطر جنس باورهاش در مدار ظلم به خودش قرار داره …
ادامه دارد …….
وقتی داشتم این کامنتو مینوشتم چندبار نوشتم و پاک کردم
همش بهونه میوردم که تو مثلا قراره چی بگی با چه تاثیری روی بقیه بزاری
ولی راستش از امروز تصمیم گرفتم با جدیت کامل روی خودم کار کنم و من کلا آدمی هستم که خیلی به احساساتم اعتماد دارم
با اینکه ما کلی از دوره های شمارو خریدیم و من همه رو گوش دادم اما یه حسی بهم گفت که بیام اول از فایل های رایگان شروع کنم
و همون حس داره منو مجبور میکنه کامنت بزارم
منی که کلا اهل کامنت گذاشتن نیستم بعد از ۴ سال عضویت تو این سایت این دومین کامنتیه که دارم میزارم و مطمئنم یه روز برمیگردم همه این کامنت هارو میخونم و سیر تکاملم رو میبینم
وقتی داشتم این فایل رو گوش میدادم یاد رابطه من و پدرم افتادم
بابای من بشدت انسان حمایتگریه مخصوصا از لحاظ مالی
من هیچوقت توی زندگیم احساس کمبود نکردم و تقریبا هر وقت هرچیزی که خواستم داشتم با اینکه ما خیلییی پولدار نیستیم وضع مالی خوبی داریم ولی ثروتمند نیستیم
با این حال همیشه توی بهترین شرایط بودیم
اما کم کم که من بزرگتر شدم و خودم عقایدم و باورهام رو فهمیدم و هی بیشتر خودم رو شناختم متوجه شدم توی خیلی از مسائل با بابام اختلاف نظر دارم
و کلا بابای کن ادمیه که دوست داره واسه بفیه اظهار نظر کنه و یه جورایی بهش برمیخوره اگه نظراتمون مخصوصا راجع به روابط و لباس پوشیدن و کلا لایف استایلمون باهاش متفاوت باشه
و این اواخر من همش حس میکنم که پدرم داره منو کنترل میکنه
اجازه نمیده خودم باشم
اجازه نمیده تجربه کنم و خودمو بشناسم
طوریکه من هر روز از پدرم دورتر شدم و دیگه نمیتونم باهاش ارتباط برقرار کنم
چون همش فکر میکنم میخواد نظراتشو بهم تحمیل کنه یا منو کنترل کنه یا ازادیمو بگیره
و ازادی چیزیه که من حاضرم براش جونمم بدم
آزادی برای من از هر چیزی توی زندگیم مهم تره
من میخوام خودم باشم طوریکه خودم میخوام لباس بپوشم و لایف استایل خودمو داشته باشم
حتی یادمه من با اصرار پدرم وارد رشته تجربی شدم که هیچ علاقه ای بهش نداشتم و دو سال پشت کنکور بودم و صبح تا شب درس خوندم و اخرشم هیچ نتیجه اس نداد
و همه این افکار باعث شدن من همیشه احساس قربانی بودن داشته باشم و حس کنم من کسیم که داره بهم ظلم میشه
اما امروز وقتی داشتم این فایل رو گوش میدادم متوجه شدم عامل همه ی اینا خودمم
من اون سال ها باعث شدم پدرم منو مجبور کنه برم تجربی
چون اجازه دادم بهش چون فک میکردم من ناتوانم
من با افکارم باورهام و اعمالم باعث شدم که پدرم راجع به کوچیک ترین جزئیات زندگی من نظر بده و اجازه نده من خودم باشم
و حتی یه بار که برخلاف خواسته ش عمل کردم بشدت با من برخورد کرد
و همه و همه اینا عاملش منم
من میتونستم حسم رو نسبت به پدرم خوب کنم
ویژگی های مثبتش رو ببینم و تحسین کنم
تا رفتارش هم با من عوض بشه
و تصمیم گرفتم از امروز هر روز ۳ تا از ویژگی های خوبشو تو دفترم بنویسم و فقط به ویژگی های خوب زیادی که داره توجه کنم
و در کنار همه اینا رو خودم و اعتماد بنفسم کار کنم و استقلال مالی داشت باشم تا کسی نتونه نظرش رو بمن تحمیل کنه و اصلا این باور رو که کسی میتونه نظرش رو بمن تحمیل کنه از بین ببرم
و یاد بگیرم و باور کنم که هیچ احدی روی زندگی من اثر نداره
نه پدر من نه هیچ کس دیگه ای نه میتونه منو خوشبخت کنه نه بدبخت این منم که با افکارم باورهام توجهم و فرکانس هام دارم زندگیم ادم های اطراف و رفتارشون با من رو میسازم
سلام
روز دوم البته با یکم تاخیر 😅
اول از همه بگم که این فایل یه فایل خوب و پر از درسه.
یکی از آیه ها که خیلی توجه منو گرفت آیه ۹۷ سوره نساء ،،اگه درست گفته باشم،، که استاد هم گفت این آیه رو خیلی دوست دارم، بود
اون آیه درباره ی این میگفت که فرشتگان در هنگام مرگ از ما سوال میکنن که روی زمین چطور زندگی کردیم و یه سری توضیحات که استاد گفت
اونجایی که خیلی بهش فکر کردم اون قسمت بود که استاد گفت اگه دارن بهت ظلم میکنن ، اگه تو سرت میزنن خوب از اونجا برو مگه به خدا ایمان نداری ،، یاد داستان زندگی خود استاد افتادم وقتی که تو کشتی سازی بندرعباس بود تو شرایطی که چند ماه حقوق نگرفته بود و حقوقش رو نمیدادن بجای اینکه بمونه و به اون شرایط سخت ادامه بده، کارش رو ترک کرد و استفاء داد و نموند تو شرایطی که اذیت میشد و اونو نپذیرفت و این بنظرم بخاطر ایمان استاد بوده،، (البته که من نمیدونم استاد اون موقع دقیقا چه فکری داشته که از کارش آمده بیرون) ولی این آیه منو یاد این موضوع انداخت و دوست داشتم که راجبش بنویسم و استاد رو تحسین کنم بخاطر اینکه وقتی دید که حقوقش رو نمیدن نموند و آمد بیرون از کارش و این هدایت خداست که همون روز که استاد از کارش می یاد بیرون و یه حادثه رخ میده که اگه اونجا بود یا می مرد یا مقصر اون حادثه میشد و…
این آیه منو یاد این موضوع انداخت و خواستم اینو تو رد پاهام بذارم ،،خدایا شکرت
اینم از روز دوم،،شکرت❤