نتیجه آزمون ارزیابی احساس لیاقت
به شما تبریک می گوییم به خاطر پاسخ های صادقانه شما به سوالات آزمون احساس لیاقت.
بر اساس پاسخ هایی که به سوالات آزمون داده ای، سطح احساس لیاقت شما بسیار عالی است. شما از عزت نفس قوی ای برخوردار هستی؛ به توانایی هایت ایمان داری؛ دید مثبت و خوشبینانه ای نسبت به خودت و توانایی هایت داری؛ از چالش ها زندگی ات به خوبی بهره برداری می کنی؛ خود را لایق تجربه هر نعمتی که می خواهی، می دانی و با ذهنیت مثبت، به ایده ها و فرصت های پیش رو نگاه می کنی. اینها نشان دهنده احساس لیاقت درونی بی قید و شرط در شماست.
خبر خوب این است که دوره احساس لیاقت آماده شده است. آگاهی های و تمرینات این دوره راهنمای شماست تا شرایط خود را حتی از این که هست بسیار بهتر کنی و در تمام جنبه های زندگی ات نتایج بیشتری را با سرعت بالاتر و از مسیر راحت تر و لذت بخش تر کسب کنی.
نتیجه آزمون ارزیابی احساس لیاقت
به شما تبریک می گوییم به خاطر پاسخ های صادقانه شما به سوالات آزمون احساس لیاقت.
بر اساس پاسخ هایی که به سوالات آزمون داده ای، سطح احساس لیاقت درونی شما تقریباً خوب است.
شما نسبت به خودت و ارزشهایت دید مثبتی داری اما گاهی دچار تردید و نگرانی هم می شوی؛
چالش ها و انتقادات را مدیریت می کنی اما گاهی اوقات، خصوصاً در موارد اساسی، روی شما تأثیر منفی می گذارند و روند پیشرفت شما را کند یا حتی متوقف می کنند.
در روابط تقریباً قائم به ذات هستی و تعادل خوبی داری و تا حدودی خود را شایسته ثروت و نعمت های مختلف می دانی.
به طور کلی سطح سالمی از احساس خود ارزشمندی درونی داری که پتانسیل عالی ای برای رشد و تحقق خواسته هایت در تمام جنبه هاست.
به خاطر پتانسیل خوبی که در این زمینه شخصیتی داری، حتی کمی تمرکز بر رشد احساس لیاقت درونی، تأثیری شگرف بر نتایج زندگی شما در تمام جنبه ها می گذارد. خصوصا در مواردی که فکر می کنی با اینکه تمامی مسیر را درست می روی، اما نتیجه برای شما راضی کننده نیست.
یا درباره خواسته هایی که فکر می کنی باید تا کنون محقق می شده اما نشده، نشتی اصلی در این بخش از احساس لیاقت درونی است.
خبر خوب برای شما این است که دوره احساس لیاقت به همین منظور آماده شده است. آگاهی های و تمرینات این دوره راهنمای شماست تا با تقویت احساس خود ارزشمندی درونی، به راحتی به مسیر تحقق خواسته هایت هدایت شوی و از این مسیر لذت ببری.
نتیجه آزمون ارزیابی احساس لیاقت
به شما تبریک می گوییم به خاطر پاسخ های صادقانه شما به سوالات آزمون احساس لیاقت.
بر اساس پاسخ هایی که به سوالات آزمون داده ای، سطح احساس لیاقت درونی شما متوسط و رو به پایین است. شما اغلب به ارزشها و توانایی خود شک داری. به خصوص در مواجهه با چالش ها و انتقادات.
بخش مهمی از انرژی سازنده شما که باید صرف تحقق خواسته هایت شود، درگیر وابستگی های مختلفی است که در روابط خود داری یا احساس گناهی که انرژی شما را می گیرد و ریشه تمام این مسائل، عدم احساس لیاقت است.
اگر یک حساب سر انگشتی کنی، متوجه می شوی بخش اعظم احساس بدی که در طی روز تجربه می کنی، از احساس عدم لیاقت نشأت می گیرد و خود را در مواردی مثل:
ترس از طرد شدن، حساسیت در برابر انتقادها، تقلا برای تأیید شدن و جلب رضایت دیگران و… نشان می دهد.
این احساس بد تکرار شونده، هر بار شما را بیشتر به احساس بی کفایتی و بی لیاقتی می رساند.
این شک و تردید نسبت به مهارت ها و ارزش هایت، فضایی برای بهره برداری از این توانایی ها و تبدیل آنها به ثروت باقی نمی گذارد. برای همین است که به سختی پول می سازی و ثبات مالی نداری.
همه ی این مسائل ریشه در احساس عدم لیاقت درونی دارد.
دوره احساس لیاقت به شما کمک می کند تا در سطح فرکانسی و باوری روی بازسازی احساس لیاقت و خود ارزشمندی درونی خود کار کنی. هر کوچکترین بهبودی در احساس لیاقت، خود به خود تمامی این موارد را اصلاح می کند و جهان در پاسخ به احساس لیاقت بازسازی شده، وجه پربرکتی از خودش را به شما نشان می دهد و درهایی از نعمت و برکت در تمام جنبه ها به روی زندگی ات باز می شود.
نتیجه آزمون ارزیابی احساس لیاقت
به شما تبریک می گوییم به خاطر پاسخ های صادقانه شما به سوالات آزمون احساس لیاقت.
بر اساس پاسخ هایی که به سوالات آزمون داده ای، سطح احساس لیاقت درونی شما پایین است و به طور کلی شما خودت را ارزشمند نمی دانی.
انتقادها، طرد شدن ها، وابستگی، احساس گناه و چالش هایی که مرتباً با آنها دست و پنجه نرم می کنی، عمیقاً بر احساس لیاقت درونی شما تأثیر منفی می گذارد. این روند هر بار عادت های مخرب تری در شما می سازد که با سرعت بیشتر، احساس لیاقت درونی شما را تخریب می کند. عادت هایی مثل:
نیاز به تأیید شدن توسط دیگران
شک کردن به ایده ها و دیدگاه هایت
ناتوانی در گرفتن تصمیمات اساسی
بزرگنمایی ضعف های شخصیتی و نادیده گرفتن توانایی هایت
اگر تمامی این موارد را روی هم بگذاری، متوجه می شوی که چرا طبق پاسخ خودت، ثروت ساختن برایت سخت ترین کار دنیاست و چرا برای رسیدن یه یک خواسته، باید هفت خوان رستم را بپیمایی.
خبر خوب این است که دوره احساس لیاقت آماده شده تا راهنمایی باشد برای حرکت در مسیر بازسازی احساس لیاقت درونی.
آگاهی ها و تمرینات این دوره طراحی شده تا شما را از این چرخه معیوب خارج کند.
هر جلسه ای که در این دوره طی می کنی، بخش دیگری از احساس لیاقت درونی شما را بازسازی می کند و هر بار جهان در پاسخ به این احساس لیاقت بازسازی شده، نتایج شما را در تمام ابعاد بهبود می دهد و مسیر را برایتان آسان تر می کند.تا جاییکه وقتی در پایان دوره به خودت نگاه می کنی و با پاسخ های این آزمون مقایسه می کنی، احساس می کنی به کلی متحول شده ای.
امروز تصیم گرفتم که بیام برای بار دوم با صداقت کامل و واقع بینانه تست باور لیاقت رو بزنم و راجع به هر جواب دقیق تر فکر کنم و اگه چیزی به ذهنم رسید مکتوب کنم.
داستان از اینجا شروع شد که داشتم تمرین جلسه دوم روانشناسی ثروت یک رو انجام میدادم که یهو متوجه شدم 99 درصد از نشدن ها و اتفاق نیفتادن ها همگی به احساس عدم لیاقت برمیگرده و از اونجایی که دوره های قبلی که از استاد خریداری کردم رو تا به امروز نصفه و نیمه انجام دادم خودم رو محق ندونستم که دوره ی جدیدی رو بگیرم و باز روش کار نکنم و گرنه که به طرفه العینی دکمه افزودن به سبد خرید رو میزدم و دوره احساس لیاقت رو خریداری میکردم ، بابت همین قضیه سریع اومدم تستش رو دوباره زدم و خودم رو متعهد کردم که راجع به هر سوال کامنتی رو از برداشت ها و تجربیاتی که داشتم بنویسم .
بریم برای پاسخ دادن شفاف و صادقانه به سوالات گرانبهای این سایت وزین استاد عزیزتر از جانم .
1. چقدر خودت را لایق تجربه ثروت و نعمت های مختلف در زندگی میدانی؟
پاسخ های مونا روشنا:
به این راحتی ها خودم را لایق هر نعمتی نمی دانم .
کلا بارها شده که متوجه شدم خیلی از نرسیدن هام و نشدن هام در زندگیم فقط و فقط به خاطر باور عدم احساس لیاقت خودمه . بارها شده که ذهنم در برابر دریافت نعمت ها گفته :
« نههههه، من که لیاقتشو ندارم.»
یعنی روزی چندین بار این اتفاق می افته که :
«ننههههه … نکن . من لیاقتشو ندارم.»
شاید در رابطه با استفاده از یه دستمال کاغذی نو باشه ها – یا حتی مشمبا پلاستیکی که صدبار استفاده شده (منظورم کیسه فریزره که خیلی وقت ها شده حاضر نشدم یه دونه نو بردارم و دنبال استفاده شده ش توی کشو میگردم که یه موقع حیف نشه ) یا حتی خرید نکردن و اجناس برند و با کیفیت برای خودم نگرفتن یا حتی برای خودم وقت نگذاشتن و تفریح نکردن (من کارمندم و هر روز سرکار میرم و جوری شده بود که له له میزدم واسه یه روز تعطیلی – هر موقع که مرخصی میگرفتم یا قرار بود واسه کسی کاری انجام بدم یا کلا به دلایلی که مربوط به دیگران میشد مرخصی میگرفتم و هیچ وقت بابت انکه خودم مهم هستم و نیاز دارم یک روز در اختیار خودم باشم مرخصی نمی گرفتم – یعنی حاضر بودم به خاطر دیگران از وقت و جون و خون و مالم بگذرم اما خودمو در حد یک دهم این کارایی که واسه دیگران میکردم نمیدونستم)
بارها شده برای خرید کادو تولد واسه دیگران یک روز کاملمو وقت گذاشتم و بازار رو زیر و رو کردم که تو چشم طرف خوب دیده شم و چیز خاصی خریده باشم اما واسه خودم صدها بار شده که به چیزهای دم دستی و ساده و تخفیف خورده قانع شدم- یا حتی بهترین چیزهارو برای بقیه گرفتم و اما هیچ وقت خودمو لایق دریافت اون چیز نمی دونستم تا اونو برای خودم بخرم .
بارها و بارها شده که به کم قانع بشم چون خودمو لایق نمی دونستم و با خودم میگفتم که :
« خوبه دیگه … همین خوبته … چقدر سخت میگیری … همین واست خوبه .»
یه جورایی واسه بقیه یقه جر میدادم و اما وقتی نوبت خودم می رسید توسری ای بود که به خودم میزدم . الان می فهمم که چرا ماه هاست حقوقم تو شرکت پرداخت نمیشه . حقوقی که همه بهش غبطه میخوردن وقتی میفهمیدن من با این ساعت کاری دریافت میکنم به خاطر باورهای اشتباه خودم دو سه ماه یکبار پرداخت میشه اونم کمتر از یک سومش .
خدایا من چطور میتونم احساس لیاقت رو در خودم بهبود ببخشم؟
چه باوری در خودم ایجاد کنم که اوضاع و شرایط به شکل دلخواه من تغییر کنه ؟
حتی بارها شده که موقع غذا بدترین جای سفره یا دور میز غذاخوری نشستم چون خودمو لایق جای خوب نمی دونستم یا وقتی مهمون زیاد بوده حالا چه خودمون میزبان بودیم چه خونه ی دیگران مهمونی می رفتیم همیشه بدترین صندلی ممکن یا زمین رو انتخاب میکردم واسه نشستن حتی اگه هنوز جاها پر نشده بود .
بارها شده که سر بحث قیمت دادن به مشتری احساس عدم لیاقت داشتم . وقتی میخواست هزینه رو پرداخت کنه صدبار تعارف میزدم که حالا باشه بعدا .
توی بحث غذا برداشتن که نگم براتون یا حتی سفارش دادن در رستوران وقتی مهمون بودم . یادم میاد بچه تر که بودم اگه توی مهمونی یک بار غذا می کشیدم جرات نداشتم واسه بار دوم غذا بکشم . روم نمی شد. یا یادمه یه بار خونه داییم خیلی مهمون داشتن البته سرزده، غذا رو که آوردن ماکارونی بود . من چون احساس کردم غذا برای اون تعداد نفرات کم میاد کلا دو قاشق غذا خوردم که به بقیه برسه . واا حسرتاااا…
یه وقتایی که میخوام دستمال کاغذی نو از تو جعبه ش بردارم اول یه دور چک میکنم که دستمال استفاده شده ای که بشه برای بار صدم ازش استفاده کرد جایی ندارم که اول اونو استفاده کنم و نو رو حروم نکنم . دقت کنید … حروم نکنم!!!!! یعنی وقتی که میخوام واسه خودم استفاده ش کنم احساس هدر رفتنش رو دارم … یا خداا…. چقدر اوضاع خرابه .
من فکر میکنم وقتی با خودت در صلح باشی، رها باشی، مقاومتو رها کنی و اجازه بدی انرژی منبع در تو جریان پیدا کنه احساس لیاقت در تو بیشتر میشه . یعنی هر بار که برمیگردم به اون وقتایی که احساس لیاقت نداشتم و نگاه میکنم به خودم میبینم که مقاومت شدیدی رو تحمل میکردم .
چطور می تونم باور احساس لیاقت رو در خودم افزایش بدم ؟
اینکه من بدون اینکه کاری انجام بدم فی ذات لایقم .
ما توی این دنیا نیومدیم که خودمونو ثابت کنیم ، که توانمندی هامونو ثابت کنیم . ما ثابت شده ایم . ما لایق همه ی نعمت های خوب هستیم . ما فقط اومدیم که شادی بی انتها رو توی این دنیا تجربه کنیم . باور احساس لیاقت وقتی بیشتر میشه که با خودت راحت باشی . یعنی ببینی الان چی حالتو بهتر میکنه ؟ به احساست توجه کنی . تو ملکه ی زندگی خودت هستی . تو پادشاه زندگی خودت هستی . لبخند انسان های دیگه به من به خاطر اصل وجود خودمه . به خاطر اینه که من لایقم ، من ذاتا خوبم و لایق دریافت بهترین ها – خداوند همیشه بهترین ها رو برای من می خواهد به میزانی که من دستش را باز بگذارم .
چطور میتوانم دست خداوند را بازتر بگذارم ؟
کجاها مقاومت دارم ؟ کجا دارم زور میزنم .
این کلیدواژه ی زندگی منه : زور نزن. … چیزی که داره سخت پیش میره طبیعی نیست . طبیعی اینه که همه چی آسان پیش بره .
متوجه شدم یه وقتایی خودم خودمو ایگنور میکنم سانسور میکنم که همش برمیگرده به احساس لیاقت . من همین امروز متوجه شدم که حتی توی خونه ی خودمون من این احساس لیاقت رو ندارم . یعنی چی ؟ یعنی وقتایی که مامانم خونه س من اصلا سمت یخچال واسه اینکه چیزی بردارم و بخورم نمیرم . امروز فهمیدم که همش احساس میکنم که لیاقت اینو ندارم که چیزی بخوام چون اینا واسه مهموناس. ( این باور هم از بچگی از طرف خانواده بالاخص مادرم به من تزریق شده که هر چیز خوبی واسه مهمونه و قبل از اومدن مهمون ها حق نداشتیم چیزی بخوریم – حتی موقعی که مهمون ها بودن هم باید از ته مونده ها می خوردیم . )
باور عدم لیاقت عجب چیزیه .. عجب داستانیه … تا خود صبح میشه الگوهای اشتباهتو بشماری.
کجاها من خودم رو لایق دریافت ثروت ها و نعمت ها ندانستم ؟
کلا که خودمو کمتر از دیگران میدونم – همیشه عقب تر از بقیه وایمیستم تا اول اونا برن جلو و چیزی که میخوانو بگیرن .
یادمون باشه از ما مهمتر توی این دنیا نیست تا وقتی که ما هستیم.
یه داستان و چالش بزرگ دیگه ام همیش این بوده که اگر کسی برام رایگان و دلی کاری میکرد باید صد برابرشو جبران میکردم.
میخوام روزی صد بار این مانترا رو تکرار کنم :
« من لایق بهترین ها هستم .
من انسان لایقی هستم .
من لایقم.
من چون هستم پس لایقم.
من چون به این دنیا اومدم، پس لایق بهترین هام.
من همیشه همه چی رو در بالاترین حد استاندارد ها و فراتر از اون میخوام و به کم قانع نمیشم. »
من چطور میتونم باور احساس لیاقت رو در خودم افزایش بدم ؟
من چطور میتونم که لایق دریافت انواع نعمت ها و ثروت ها باشم؟
همونطور که خون توی رگ های ما به شکل خودکار و اتوماتیک داره پمپاژ می شه ، همونطور که اکسیژن در بدن ما به شکل ناخودآگاه و اتومات و به شکل طبیعی داره به دی اکسید کربن تبدیل میشه بدون اینکه ما بخوایم برای انجامش کاری بکنیم، پس تمام ثروت ها و نعمت ها هم به همین راحتی باید وارد زندگیمون بشه .
اگه ما در برابر این نعمت های ذاتی ای که داریم مقاومت نداشته باشیم ، همگی مون هر روز داریم تجربیات مشابه رو از سر میگذرونیم یعنی همگی قلبمون به شکل طبیعی داره کار میکنه (مگر اینکه ما خودمون با باورهای اشتباهمون در کارکردش خلیل ایجاد کرده باشیم.) میخوام اینو بگم که حالا که این نعمت ها به شکل یکسان به ما داده شده پس نعمت و ثروت هم به همین راحتی و به شکلی طبیعی در دسترس همگی مون هست و لیاقتش از قبل در ما ایجاد شده است مگر اینکه خودمون اختلال ارتعاشی ایجاد کرده باشیم در این روند طبیعی. ما لایقیم فقط به این دلیل که انسانیم ، به این دلیل که اشرف مخلوقاتیم . پس دیگه فرقی نمیکنه که کجا هستیم ، جنسیتمون چیه، چه شکلی هستیم، چند سالمونه ، یا خیلی چیزای دیگه . ما به یک اندازه لایق هستیم یعنی حد اعلای لیاقت .
یا مثلا در رابطه با بحث های مالی . مثلا من یه اخلاق عجیبی داشتم که خیلی راحت پولو خرج میکردم و اصلا با پول دوست نبودم . فهمیدم که من خودمو لایق داشتن پول نمیدونم که اینجوری خرج میکنم. به خاطر این میگم اخلاق عجیب چون وقتی می رفتم توی یه مغازه (البته که باید حتما حسابم پر میبود . یعنی اگه به اندازه ی واقعی خریدم پول توی حسابم نداشتم اصلا پامو توی مغازه نمیذاشتم حتی واسه قیمت پرسیدن ) یهو 3 یا 4 تا چیز میگرفتم و اصلا کسر شان م میومد که با خرید فقط یک چیز بیام بیرون و اتفاقا این اصلا از احساس ثروتمندی نمیومد. این از احساس راحت نبودن با پول و لیاقت پولو نداشتن میومد.
یا مثلا من به زور میخواستم واسه خودم لیاقت ایجاد کنم . چه جوری؟ مثلا توی روابط عاطفی مدام سعی میکردم که هی به طرفم بفهمونم که من لیاقتم بالاس ها . وقتم ارزشمنده ها . همش تلاش میکردم یه جوری بهش بفمونم و با رفتارهای زورکی زور میزدم که واسه خودم لیاقت ایجاد کنم . اما چون اینا در درونم به شکل بنیادین نهادینه نشده بود نتیجه معکوس بود . نتیجه این بود که برای وقتم ارزش قائل نبود و به راحتی 2 تا 3 ساعت دیر میکرد. کلا رستوران نمی رفتیم و اگرم میرفتیم پیشنهاد ساندویچ و اینجور چیزارو میداد در حالی که اصلا مشکل مالی نداشت . یه وقتایی هم که کلا بحث غذا خوردن نمیکرد با اینکه من همش داشتم توی ذهنم زور میزدم که من لایق بهترین رستوران ها و غذاها هستم اما نتیجه معکوس بود ( چرا میگم داشتم زور میزدم چون با هر بار فک کردن به اینا احساسم بد بود . مقاومت داشتم و دقیقا داشتم در جهت ناخواسته هام ارتعاش میفرستادم).
یا مثلا همیشه معیارم واسه انتخاب پارتنر رابطه عاطفی فردی بود که حداقل ماشینش شاسی باشه . من سعی میکردم اینجوری واسه خودم لیاقت بخرم و مثلا به زعم خودم با صاحب ماشین هایی که ارزون قیمت هستن رفاقت نکنم اما نتیجه این میشد که اون وجهه ای از اون افراد در برابر من برانگیخته می شد که اصلا خرج نمیکردن و اصطلاحا خسیس بازی درمیاوردن.
بعد از تکرار مداوم این موضوع متوجه شدم که باباجون این نشانه ها حاکی از اینه که مشکل از فرستنده ی ارتعاش که خودم باشم هست. مشکل از من و باورامه – از عدم احساس لیاقتمه – تا زمانی که تکاملت رو حتی در رابطه با بهبود احساس لیاقت طی نکنی به زور نمیتونی درونت ایجادش کنی که .
اول باید به شکل بیادین وپایدار با تکرار در تو نهادینه بشه و بعد نمود بیرونی بشه اتفاقات همراستا با فرکانس ها و خواسته هات
خدایا شکرت که متوجه شدم
که درک کردم
خدایا شکرت به خاطر قوه ی تعقلم
خدایا شکرت به خاط آگاهی های این سایت
به خاطر استاد عزیزم و عزیز دلش
ماچ بهتون .
الهی صدهزارررر مرتبه شکررر
الهی شکرررر
مجید جان ، بهترین مخلوق خدا،خوندن کامنتت به شدت حالمو خوب کرد . خدارو بی نهایت سپاسگزارم که تونستم برات مفید باشم . الهی که همگیمون به راه راست به راه کسانی که نعمت داده هدایت بشیم . خیر و برکت بباره به زندگیت . از ته دلم آرزو میکنم که حال خوشی که الان از خوندن کامنتت بهم دادی صد برابرش بهت برگرده . ممنونم که خوندی که پاسخ دادی و با این کار جهان رو گسترش دادی . خدا پشت و پناه و چراغ راهت