«باور احساس لیاقت»‌، پشتیبانی قدرتمندکننده برای اقدام در جهت خواسته‌ها

سوال:

وقتی به زندگی ام نگاه می کنم، متوجه می شوم که همه تلاش هایی که در زندگی ام داشته ام، به خاطر هدف های خودم نبوده، بلکه به خاطر ترس از سرزنش های دیگران، یا تأیید و تحسین شدن توسط دیگران بوده است.

مثلاً، همیشه بخاطر این درس خوانده ام  که تأیید دوست و آشنا را بگیرم. تا مردم بگویند:

“ببین دختر فلانی چقدر موفق است!”

در حالیکه واقعاً موفقیت خاصی هم کسب نکرده ام. اما چیزی که بیشتر مرا اذیت می کند، این است که هیچ وقت هدفی را صرفاً به خاطر خودم  علائق ام پیگیری نکرده ام.

مثل وقتی که فقط به خاطر خودت و علائق ات، تمام توانت را به کار می گیری تا به هدفت برسی. به خاطر علاقه ات، نه به خاطر جلب نظر دیگران.

البته هدف هایی مثل دندان پزشک شدن دارم که به آن واقعا علاقه مند هستم، اما این اهداف فقط در حد علاقه مانده اند و هیچ وقت به هدفی جدی تبدیل نشده اند که بخواهم برایش کاری انجام دهم و قدمی بردارم و نمی دانم چرا.

اما تصمیم گرفته ام از الان به بعد، فقط به دنبال تحقق اهدافی بروم و برایش اقدام کنم که فقط و فقط به خاطر خودم و علائقم باشد، نه تحسین و تایید شدن توسط دیگران.

می خواهم برای اولین قدم، کار را از یکی از دوره های استاد عباس منش شروع کنم و از آموزش های آن دوره، برای چنین تغییری در زندگی ام کمک بگیرم.

آموزشی که به من کمک کند تا در این مسیر آنقدر پیش بروم تا به هدفم برسم.

لطفا با توجه به توضیحاتی که از خودم نوشتم، کدام دوره برای من مناسب تر است؟


پاسخ گروه تحقیقاتی عباس منش

اگر علاقه شما، خواه دندان پزشکی باشد، خیاطی، نقاشی، ورزش یا…، فقط در حد علاقه مانده و به هیچ اقدامی نیانجامیده، دو دلیل مهم دارد:

  1. اصلا علاقه ای در کار نیست بلکه فقط به خاطر مهم به نظر رسیدن در نگاه دیگران و تایید شدن توسط آنها به آن فکر می کنی و از آنجا که خبری از آن شور و اشتیاق سوزان برای برداشتن قدم های اولینه نیست، آنقدر ها جدی نمی شود که به مرحله اقدام برسد. یا بهتر است بگویم از آنجا که شما فقط یک نتیجه‌ی خاص را آنهم نه برای خودت بلکه برای اعتبار گرفتن از دیگرانی که نظر آنها در زندگی‌ات بسیار مهم است‌ می‌خواهی‌، اصلا علاقه‌ای به تجربه‌ی آن موضوع نداری. یا دقیق‌تر بگویم‌، علاقه‌ای به تجربه‌ی مسیرِ ساخته شدنِ این نتیجه نداری و خوب خیلی بدیهی است که این علاقه‌ی واهی یا هوس زودگذر‌، اصلا به مرحله‌ی تمرکز گذاشتن‌، تأمل کردن‌، ایده‌ پردازی‌ و بررسیِ جوانب‌، امکانات‌، توانایی‌ها و داشته‌های مختلف برای قدم برداشتن در راستای به واقعیت رساندنِ آن خواسته نمی‌انجامد.

به همین دلیل تلاش تو برای تجربه‌ی این مسیر و قدم برداشتن در این مسیر‌، حتی به اندازه‌ی امتحان کردنِ اولین راهکار هم نیست‌، چه برسد به «به تضادها برخوردن‌ها»‌، «به وضوح بیشتر رسیدن‌ها»‌، «اصلاح و بهبود بخشیدن‌های متوالی» و حل مسئله‌هایی که آرام آرام در طی این مسیر همزمان که لباس واقعیت بر تن آن خواسته می‌پوشاند‌ و چهره‌ی فیزیکی به آن می‌بخشد‌، شخصیت فرد را نیز رشد می‌دهد و ظرف وجودش را آماده‌ی دریافت نعمت‌های بیشتر می‌کند.

2. این موضوع واقعاً جزو عشق و علاقه واقعی شماست. اما به خاطر باورهای محدود کننده و ناهماهنگ با آن خواسته، مثل باور احساس عدم لیاقت درباره داشتن آن خواسته و … آنقدر آن هدف در نظرت بزرگ است و آنقدر از نظر فرکانسی و مداری با آن خواسته فاصله داری، که برایت مثل یک آرزوی دور و دراز می ماند و نه هدفی که ایمان به داشتن آن هدف، موجب برداشتن قدم ها می گردد.

یعنی از یک طرف خواسته ای داری که به شدت به آن علاقه مندی، اما از طرف دیگر باورهای محدود کننده ای داری که مانع هدایت شما به سمت راهکارها، شرایط، مسیرها و ایده هایی می شود که می تواند قدم به قدم شما را در مسیر خواسته ات پیش برده و خواسته ات را محقق نماید.

ریشه این دو مانع، از کمبود عزت نفس نشأت می گیرد.

زیرا همه ما توانایی های لازم برای رسیدن به خواسته هامان را داریم.

اصلا مهم ترین دلیل شکل گرفتن یک خواسته در درون مان، وجود توانایی هایی در وجودمان است که می خواهند به این وسیله خود را بروز دهند و وجود تو می خواهد به این شکل خودش را تجربه کند و خودش را گسترش دهد.

خواسته هایی که در دل ما شکل می گیرد، راهی است به سوی گسترش جهان.

به قول استاد عباس منش، ما دستان خدا روی زمین هستیم. قانون جهان این است که همیشه در حال رشد و گسترش است و دلیل این رشد و گسترش، خواسته های جدی گرفته شده ای است که در دل آدم های بسیاری شکل گرفته است.

اگر نگاهی به روند رشد جهان بیندازی،  اگر نگاهی به اختراعات، اکتشاف ها و پیشرفت های بشر بیاندازی، متوجه می شود که تمام این رشد و گسترش، در گرو خواسته هایی بود که توسط افراد زیادی جدی گرفته شده و به مرحله اقدام رسیده است.

پس اگر خواسته ای در دلت داری، اما نمی توانی راهی برای حرکت به سمت آن بیابی، مهم ترین دلیلش شک و تردیدهایی است که نسبت به توانایی خود درباره تحقق آن خواسته داری.

پس اجازه بده تا خیالت راحت کنم. قانون این است که خداوند تا توانایی لازم برای تحقق خواسته ای در دلت ایجاد نکند، آن خواسته خود را به شکل یک آرزو، رویا، الهام، هدف یا هر چه می خواهی بنامی، در دلت شکل نمی گیرد.

مهم ترین دلیل قدرت این شک و تردید ها که مانع برداشتن قدم هایت شده، کمبود عزت نفس است.

نیروی محرکه ای که در وجود همه ما هست و دلیل وجودش ،کمک به ما در تحقق رویاهامان است، وقتی بیدار می شود و شروع به حرکت می کند که عزت نفس مان را می سازیم.

بارها از استاد عباس منش شنیده ام که می گوید مهم ترین دلیل موفتیت های زندگی من در هر برهه، حاصل تلاشی بوده که برای ساختن جنبه ای دیگر از عزت نفسم، داشته ام.

قطعاً پایه های تمام موفقیت های شما روی ” عزت نفس تان” قرار داده می شود. به اندازه ای که این پایه ها قوی باشد، به همان اندازه می توانی اولین قدم ها را برداری تا آن موفقیت ها رخ دهد. بنابراین بهترین شروع، از ساختن عزت نفس است.

زیرا این مشکل افراد زیادی است که از یک طرف خواسته هایی دارند که به شدت مشتاق رسیدن به آنها هستند، اما از طرف دیگر باورهای محدود کننده ای دارند که مانع از هدایت آنها به سمت آن خواسته شده است.

یعنی نه می توانند درباره اش تصمیم بگیرند.

نه قدمی بر می دارند.

نه هیچ ایده ای برای شروع دارند.

حتی اگر تصمیمی هم بگیرند، هرگز به مرحله عمل نمی رسد و دوباره بر می گردند به همان خانه اول، به همان ترس های همیشگی که مدام مانع برداشتن اولین قدم شده است و ریشه همه این ترس ها نیز دقیقاً از کمبود عزت نفس نشأت گرفته است.

مهم ترین نیروی محرکه ای که در وجود همه ما هست، وقتی بیدار می شود و شروع به حرکت می کند که عزت نفس مان را می سازیم.

حتما شما هم افرادی را می شناسی  که نه قیافه، تحصیلات یا توانایی خاصی دارند، نه اصول ارتباطات را بلد اند، اما چقدر محبوب و موفق اند!

چقدر آدمهای درست و حسابی، دوست دارند با آنها باشند؟

وقتی دستاوردهای این افراد را بررسی می کنی، با هیچ منطقی نمی توان پذیرفت که چنین فردی با چنین ویژگی هایی به چنین موفقیت هایی برسد.

خواه موفقیت در ازدواج با فردی شایسته باشد، استخدام در کاری با ارزش، ارتقاأء شغلی، قبولی در دانشگاه و رشته تحصیلی عالی، داشتن خودروی مجلل یا ویلاهای زیبا و موقعیت های مالی بی نظیر یا …

بعد به خودمان می گوییم:

من که از هر نظر از این فرد با استعدادتر و تواناتر هستم. تحصیلات و اطلاعات بیشتری دارم، توانایی های جسمانی ام هم بسیار بیشتر است.

پس چرا  حتی نصف موفقیتی که این فرد دارد را ندارم؟

چرا با وجود اینهمه تلاش برای ترفیع شغلی، مدیر عامل حتی ذره ای از توانایی هایم را ندید؟

چرا نتوانستم با فردی که دوستش دارم، ارتباط برقرار کنم؟

چرا در آن مصاحبه کاری پذیرفته نشدم؟

چرا با اینکه می دانم از عهده فلان کار بر می آیم حتی یک قدم هم برایش بر نمی دارم؟

چرا حتی نمی توانم برای زندگی ام کوچکترین تصمیمی بگیرم؟

و هزاران چرای دیگر!!!

پاسخ همه این چراها، در میزان عزت نفسی است که در وجودمان داریم.

عزت نفس یعنی:

فارغ از اینکه دیگران چه قضاوتی درباره ما دارند، بتوانیم توانایی های خود را باور کنیم.

فارغ از اینکه دیگران چه توقعاتی از ما دارند، بتوانیم کاری را انجام دهیم که خودمان دوست داریم

فارغ از اینکه دیگران چه احساسی نسبت به ما دارند، بتوانیم  بدون نیاز به هیچ دلیلی، خودمان همانگونه که هستیم، با تمام خطاها و اشتباهات مان دوست داشته باشیم.

بتوانیم بدون هیچ دلیلی خود را لایق آنچه بدانیم که دوست داریم تجربه نماییم زیرا همه ما ساخته دستی هستیم که به جز ارزش، نمی آفریند و توانایی های یکسانی به همه ما برای ساختن زندگی مان به شکلی که دوست داریم باشد، بخشیده است.

بنابراین، دلیل اکثر اتفاقات ناخواسته ی زندگی ات را فقط و فقط در کمبود عزت نفس ات جستجو نما و مطمئن باش به محض اینکه عزت نفس ات را می‌سازی، انتخاب‌های زندگی‌ات، دست خوش تغییرات اساسی می‌شود.

وقتی عزت نفس ات و باور احساس لیاقت را در خود می سازی، دیگر علائق ات در حد علاقه باقی نمی ماند، بلکه با قدرت، ایمان، انگیزه و اشتیاق درباره اش تصمیم می گیری و قدم بر می داری. دیگر حرف های مردم و بسیاری از موضوعات بدیهی قبلی که برایت خیلی مهم بود، اهمیتش را از دست داده و اهدافی جایگزین آن‌ها می‌شود که از تو آدم دیگری می‌سازد.

عزت نفس مانند سنگر بانی است تا دندان مسلح، که محافظ تو در برابر نجواهای فلج کننده شیطان ذهنت است. این مهم ترین ویژگی و مهم ترین قدرت عزت نفس است.

زیرا دلیل همه شکست ها، عدم توانایی در کنترل ذهن بوده است. یعنی زمانی هایی که نتوانسته ایم خطایمان را ببخشیم، زمانی که در احساس گناه ماندیم، زمانی که از عهده نجواهای ذهن بر نیامدیم، زمانی که ترسیدیم و با ترس ها و تردیدهامان،  سکان کشتی زندگی مان را به دست نجواهای ذهن سپردیم.

اما مهم ترین موفقیت های زندگی ات در لحظه ای رقم می خورد که تصمیم می گیری با هر ترسی مواجه شوی که ذهنت را درگیر نموده و تنها راه غلبه بر این ترسها، تقوین عزت نفس است.

ترس مهم ترین اسلحه شیطان ذهن است برای اینکه حواس تو را از آنچه می خواهی بردارد و بر ناخواسته هایی بگذارد که موجب ناامید شدنت از ادامه مسیر اهدافت شود.

اما شجاعت و جسارت، مهم ترین اسلحه عزت نفس است. به نظر من، عزت نفس”، مهم ترین باور توحیدی است که می توان ساخت.

زیرا عزت نفس یعنی توانایی غلبه بر ترس به وسیله ورود به دل ناشناخته ها، به خاطر تکیه بر نیرویی درونی که بسیار از آن ترس و تردید ها بزرگتر است.

عزت نفس یعنی، درحالیکه می ترسی، با توکل قدم ها را نیز برمی داری و بر آن ترس ها می تازی.

عزت نفس یعنی با نشان دادن ایمان به شکل قدم هایی که بر می داری، شیطان ذهنت را خلأ سلاح می کنی. آنوقت جهان به چنین جسارتی پاداش می دهد و تو را وارد مدار بالاتری می نماید که در آن مدار، شرایط، راهکارها و فرصت های عالی تری وجود دارد که رسیدن به خواسته ات را امکان پذیر می سازد.

همیشه مهم ترین عامل توقف ما در مسیر اهداف مان، ترس ها و تردید هاست و تنها راه غلبه بر ترس، تقویت عزت نفس و ساختن باورهای توحیدی است. هرچه عزت نفس ات بیشتر شود، هرچه نگاه توحیدی تری بسازی، قدرت غلبه بر ترس ها و تردیدها و سرعت تصمیم گیری برای حمله به ترس ها، بیشتر می شود در نتیجه کمتر با این ترس و تردیدها می مانی.

کمتر حساب و کتاب می کنی و بیشتر اقدام می کنی.

و چون ایمانت را نشان می دهد و اقدام می کنی، درهای جدیدی برایت باز می شود که قدم به قدم، داشتن خواسته ات را بدیهی تر می سازد. تا جایی که دیگر میان خودت و تجربه آن خواسته، فاصله ای نمی بینی.

هایت می مانی. زیرا بدتر از چیزی که از آن می ترسی، درگیری های ذهنی است که به خاطر آن ترس ها داری.

غلبه بر ترس، مهم ترین و بزرگترین لطفی است که می توانی در زندگی، به خودت داشته باشی. زیرا از آنهمه نگرانی، اظطراب و رنج حاصل از آن ترس ها، رها می شوی و برای یک ذهن رها، هیچ غیرممکنی وجود ندارد.

همیشه بدتر از موضوعی که از آن می ترسیم، درگیری های ذهنی و رنج و عذاب های ذهنی ای است که به خاطر آن ترس ها داریم.

عضله غلبه بر ترس و نماندن در ترس، به وسیله ساختن عزت نفس ات تغذیه می شود و کم کم قدرت تصمیم گیری و سرعت اجرای ایده ها بیشتر می شود، در نتیجه سرعت دستیابی به آرزوها نیز بیشتر می شود.

بنابراین، وجود سنگربانی مثل عزت نفس، یک الزام برای تجربه زندگی دلخواه و شرایط دلخواه است.

زیرا ما انسان هستیم و همیشه در معرض خطا و اشتباه. ممکن است گاهی به خاطر باورهای محدود کننده، در کارو هدفت موفق نشوی،

نمره قبولی نیاوری

ایده ات با وجود هزینه های بسیاری که به تو تحمیل کرده، جواب ندهد.

یا مرتکب اشتباهی شوی که سرزنش خانواده، رئیس، دوست وآشنا و … را برایت به همراه داشته باشد.

اگر در این مواقع سلاحی مثل عزت نفس برای کنترل نجواهای ذهنت نداشته باشی، ذهن آنقدر این شکست را در نظرت بزرگ جلوه می‌دهد که دیگر نمی توانی خود را لایق و شایسته بدانی. در نتیجه نجواهای ذهن شروع شده و تو را به نقطه‌ای می‌رساند که باور کنی توانایی انجام هیچ کاری را نداری .

اگر در این مواقع اسلحه ای قدرتمند مثل عزت نفس نداشته باشی و نتوانی افساز ذهن را در دست بگیری، آنچنان نجوایی به پا می کند و آنچنان دلایلی منطقی برای ناتوان بودن و لایق نبودنت می آورد و چنان باورهای محدود کننده‌ای در تو می‌سازد که باور می‌کنی:

حتماً به اندازه کافی با هوش، با استعداد، دوست داشتنی و لایق نیستی

حتما به اندازه کافی توانایی نداری.

تو کجا و آن موفقیت ها کجا!

تا همین جای کار هم شانسی بوده!

و کم کم به جایی می رسی که حتی فکر کردن به داشتن آن اهداف یا آن شرایط دلخواه را هم گناه کبیره می دانی.

آنوقت باورت می‌شود که نمی‌توانی مثل آن آدمهای موفقی که می‌شناسی و آنها را بسیار با صلابت و پشتکار می دانی، موفق باشی.

باورت می‌شود آدمی دوست داشتنی نیستی.

یا لیاقت یک زندگی خوب و با کیفیت در تمام جنبه‌ها را نداری و در نهایت کاری می کند که این شرایط را به عنوان سرنوشتی غیر قابل تغییر، بپذیری.

فرو رفتن در مدار شکست های پی در پی در تمام جنبه‌های زندگی، از اینجا شروع می‌شود و تا آنجا ادامه می‌یابد که دیگر میان خودت و یک زندگی زیبا، یک رابطه توام با عشق و مودت، یک کسب و کار عالی و زندگی ای باکیفیت در مکانی با کیفیت، فرسنگ‌ها فاصله  می‌بینی که هیچ چیز قادر به پر کردن آن فاصله نیست.

تفاوت زندگی ات در تمام جنبه‌ها، با عزت نفس و بدون عزت نفس، از زمین تا آسمان است.

فردی که عزت نفس ندارد، از ارتباط باآدمهای موفق می‌ترسد چون آنها را لایق و خودش را نالایق می‌داند.

فردی که عزت نفس ندارد حتی از داشتن هدف های بزرگ و رویاهای زیبا می ترسد چه برسد به تجربه آنها.

فردی که عزت نفس ندارد، حتی قادر به گرفتن یک تصمیم کوچک در زندگی اش نیست.

بنابراین امروز تصمیم می گیرد و با جدیت خود را متعهد به اجرایش می‌کند، اما فردا هیچ خبری از آنهمه جدیت نیست.

حتی اگر هم تصمیمی بگیرد، هیچ برنامه‌ای برای اجرایش نخواهد داشت زیرا قادر به دیدن هیچ توانایی در خودش نیست تا باور کند که از می تواند از عهده اجرای آن تصمیم ها برآید.

فردی که عزت نفس ندارد، قدرت نه گفتن به خواسته‌های نامعقول دیگران را ندارد. همواره برای هر کاری منتظر تأیید دیگران است. برای جلب توجه و تأیید شدن توسط آنها، کارهای عجیب و غریب می‌کند، لباس‌های عجیب و غریب می‌پوشد و آرایش‌های خسته کننده یا حتی جراجی های زیبایی خطرناک را به جان می‌خرد.

فردی که عزت نفس ندارد، جرأت شروع هیچ کاری را ندارد. چون تصورش از خودش این است که از پس هیچ کاری  بر نمی‌آید . به همین دلیل اصلاً کاری را شروع نمی‌کند که حالا بخواهد از عهده اش بر بیاید یا نیاید.

وقتی عزت نفس نباشد، آنچنان احساس عدم لیاقت وجود آدم را پر می‌کند که به راحتی ارزش‌هایش را نادیده می‌گیرد.

کمبود عزت نفس، فضا را برای قدرت گرفتن باور محدود کننده ” عدم لیاقت” باز می کند و این باور راه را برای خودتخریبی و خودملامتگری های تمام نشدنی، باز می کند.

آنوقت نمی تواند از اشتباهاتی بگذرد که برای هر فرد موفقی هم پیش می آید

فکر می کند همه بهتر از او هستند و عملکرد یا ایده های ارزشمند تری دارند

این باور واقعاً به تمام معنا فرد را فلج و جرأت هر اقدامی را از او می‌گیرد به همین دلیل، هر کاری را قبل از آنکه شروع کند، متوقف می سازد، حتی اگر ایده‌ای کارآمد به ذهنش برسد، اصلاً آن را مطرح نمی‌کند چون خودش و ایده هایش را ارزشمند نمی داند.

سپس وقتی می بیند افراد زیادی با اجرای همان ایده های به ظاهر ناکارمد، ثروتمند و موفق شده‌اند، بیشتر خودش را سرزنش می کند. زیرا کمبود عزت نفس پوششی بر توانمندی‌ها، ارزشمندی و خلاقیت‌هایش گذاشته که نمی‌تواند آنها را ببیند و باور کند که ذهن او نیز قادر است ایده‌های ثروت آفرین و راه کارهایی زندگی ساز ارائه دهد.

همه موفقیت‌های شما روی پایه‌ای به نام عزت نفس چیده می‌شود. همانگونه که پی یک ساختمان تعیین می‌کند ساختمان شما چند طبقه باشد و تا کجا بتواند بالا رود، عزت نفس هم تعیین کننده این است که تا چه از حد موفقیت را می‌توانید کسب کنید و مدار خود را تا کجا ارتقاء دهید.

به همین دلیل وقتی تصمیم می‌گیری فراتر از نگاه آدمهای معمولی پیش بروی و به سبکی زندگی کنی و کاری را انجام دهی که به آن علاقه داری، اولین قدم را باید از ساختن عزت نفس شروع نمایی تا حریف ترس و تردیدهایت بشوی.

بنابراین اگر داشتن خواسته ای در زندگی برایت مهم است، باید بهایش را با نشان دادن جسارت و شجاعت در غلبه بر آن ترس، بپردازی و تنها راه، ساختن عزت نفس است.

زندگی تو با عزت نفس و بدون عزت نفس، تفاوتی از زمین تا آسمان دارد. عزت نفس مهم‌ترین عامل موفقیت یعنی “احساس لیاقت” در تو می‌سازد. این باور قدرتمند کننده، همچون سرباز لایقی است که هرگز و در هیچ موقعیتی به نجواهای ذهنت اجازه تخریب تو را نمی‌دهد.

این باور موجب می شود تا بتوانی توانایی هایت را ببینی. بتوانی خودت را تحسین کنی. بتوانی خودت به خودت اعتبار بدهی.  سپس به دلیل این تحسین ها و اعتبارها، قدم هایی را بر می داری که نتایج بزرگتری ایجاد می شود و موجب می گردد تا دوباره بتوانی اعتبار بیشتری به خودت، توانایی هایی که داری و موفقیت هایی که می توانی بیافرینی، ببخشی.

وقتی در جلسه هشتم دوره عزت نفس، با موضوع “احساس لیاقت” برخورد و توضیحات استاد را در این باره بشنوی، و راه کارهای ایشان را جهت ایجاد این باور می‌آموزی، به وضوح  معمای شکست‌هایی که در مورد اهدافت داشته‌ای، برایت حل می‌شود.

به وضوح درک می‌کنی تاکنون این باور مانع ورود چه نعمت‌هایی به زندگی‌ات شده و شما را از چه تجارب ناب و زیبایی باز داشته است و مهم تراز همه اینکه این باور چقدر مخفی و ناشناسی مانده است.

“باور عدم لیاقت”، کاری می‌کند که یا در یک قدمی موفقیت همه چیز را از دست برود یا حتی اگر هم اوضاع خوب پیش برود، دوام زیادی نخواهد داشت و دوباره به شکلی عجیب‌تر، آن موفقیت بار و بنه‌اش را از زندگی فرد جمع می‌کند…

این باور محدود کننده همیشه مانند یک دشمن همیشگی در گوشه‌ی ذهنمان به انتظار نشسته تا به محض کوچکترین روزنه‌ای، به محض انجام کوچکترین اشتباهی در زندگی، آنچنان با نجواهایش باورهایمان را تخریب و توانمندی‌هایمان را در نظرمان ناچیز و دست کم تلقی کند که دیگر جرأت هیچ اقدامی نداشته باشیم حتی اگر ایده‌هایمان کارآمد و توانمندی‌هایمان مثال زدنی باشد.

یکی از مهم‌ترین مأموریت‌های دوره عزت نفس، ساختن باور “احساس لیاقت” است.

وقتی تصمیم می‌گیری با انجام تمرینات این دوره، در صدد ایجاد این باور در درونت بر آیی، نتایجی که وارد زندگی‌تان می‌شود، که تمام ناکامی‌های تمام سالهای گذشته‌ات را جبران می‌کند.

وقتی خود را لایق موفقیت هایی می دانی که دوست داری در زندگی ات تجربه نمایی، جهان به خدمت تو در می آید و هدایت اش را در قالب، الهامات، ایده ها و  فرصت ها، وارد زندگی ات می کند.

“احساس لیاقت داشتن”، کلید عزت نفس است. اگر خود را لایق و شایسته موفقیت ندانی، حتی اگر به خاطر سایر باورهای قدرتمند کننده‌ ات به موفقیتی دست یابی، این باور موجب از بین رفتن آن موفقیت ها به شکلی باورنکردنی می گردد.

این موضوع برای افراد زیادی آشناست که ابتدا به موفقیتی دست یافتند، خانه دلخواه خود را خریدند، ماشین دلخواه شان را به دست آورند اما به یکباره اوضاع به شکلی رقم خورد و هزینه هایی فورس ماژور بر آنها تحمیل شد که مجبور به فروش آن ماشین یا خانه و… شدند.

اگر این افراد باورهای خود را بررسی کنند، قطعاً دلیل این اتفاق به باور محدود کننده “احساس عدم لیاقت” خواهد رسید.

آنها می توانند به یاد بیاورند که خودشان را لایق آن خانه بسیار زیبا یا ماشینی با امکانات بسیار زیاد نمی دانستند با اینکه آن را به دست آورده بودند.

عزت نفس انتخاب‌های آینده‌ات را درباره همه چیز تغییر می دهد. از رشته ای که می خواهی در آن تحصیل نمایی، همسری که انتخاب می کنی، روابط ات، شغل ات و حتی نوع رفتار دیگران با شما ومیزان محبوبیت ات و حتی میزان موفقیت مالی‌ات را دستخوشِ تغییرات اساسی می‌کند.

خیلی فرق می‌کند بعد از ساختن عزت نفس، اهدافت را مشخص کنی یا قبل از آن

خیلی فرق می‌کند قبل از گذراندن این دوره و ایجاد عزت نفس، اقدام به انتخاب میزان ثروت و نعمتی که می‌خواهی نمایی، یا بدون عزت نفس

عزت نفس، ابعاد ظرف تو را می‌سازد. حتی ظرفی که برای گرفتن زیر باران نعمت الهی در دست می‌گیری، به میزان عزت نفسی بستگی دارد که می‌سازی

عزت نفس، قادر است نتیجه هر کاری را از صفر به 100 یا بالعکس، تغییر دهد. تفاوت تجربه‌ات از زندگی، با عزت نفس و بدون عزت نفس، تفاوت زندگی در فقر با زندگی در فراوانی است.

به همین دلیل است که استاد عباس منش اینقدر بر ساختن عزت نفس تاکید دارد.

ضمنا جلسات چهارم و پنجم دوره روانشناسی ثروت3، جلساتی تخصصی برای ساختن باور ” احساس لیاقت داشتن زندگی دلخواه” است

 

149 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 908 روز

    به نام خدای هدایتگرم به مسیر زیباییها و ثروتها

    سلام به استاد عزیزم و مریم جانم

    خدایا شکرت می‌گویم برای این جمع صمیمی برای این دوستان خوب و توحیدیم خدایا شکربرای این سایت برای این دوره احساسه لیاقت که حسش آرامش است حسش خوشبختی ست حسش ثروت است آره من لیاقت دارم خونه خوب داشته باشم ماشین مدل بالا داشته باشم من لیاقت دارم درآمد عالی داشته باشم که بی نیاز بشم

    باید احساسه لیاقتمو به جهان اعلام کنم که جهان هم به من بدهد

    استاد ممنونتم که هر جا از سایت میرم به آگاهیهام اضافه میشه

    من خودمو همونطوری که هستم دوست دارم

    من انسانی دوست داشتنی هستم

    خداوند برام مشتریهای ثروتمند می‌فرسته که قدر محصولاتمو میدونن و براش بها میدن

    من حضور خدا رو در زندگیم و کسب و کارم حس میکنم و حًورش قلبمو گرم میکنه

    خدایا ممنونتم که امروز منو هدایت کردی

    شکرت سپاسگزارتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    دریا گفته:
    مدت عضویت: 839 روز

    سلام بروی ماهتون

    حالم خیلی خوب شده بعد تقریبا 2ماه جدایی از یک رابطه ی سمی این روزها احساس میکنم حالم خیلی خوب شده و از غم رها شدم خدایا شکرت من میخام اگهی تبلیغاتی رو اینجا بنویسم

    من بسیار زیبا و باهوشم

    من توانمندم در شغل ارایشگری

    من هر کجای دنیا باشم پول میسازم

    من رفتار خوبی دارم با ادمها و بسیار بهم علاقمند میشن

    هر کس مرا میبیند از من خوشش میاد و حس خوب میگیره

    من اندام زیبایی دارم و مراقب ان هستم

    دندان ها چشم و بینی و لب بسیار زیبایی دازم

    من قدرت رفتن در دل ترسهایم را دارم

    من ب مسیر اموزش علاقمندم و روی خودم هر روز کار میکنم

    من خوب صحبت میکنم

    من سوارکاری رو خیلی خوب بلدم

    من دستپخت خوبی دارم

    من خوب لباس میپوشم و با سلیقه ام

    من در جامعه خانواده محبوبم

    من تمام هزینه های زندگی ام را خودم پول ساختم

    من گواهینامه گرفتم 206برای خودم خریدم

    من برای خودم ارزش قائلم و حد و مرز دارم

    من یاد کرفتم چطور مراقب خودم باشم

    من ب خودم افتخار میکنم و عاشق خودمم تو اینه خودمو میبینم ذوق میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    مبینا سربلند گفته:
    مدت عضویت: 724 روز

    سلان

    ساختن این باور که واقعا جهان انعکاس باور های من است همه مشکلات را حل میکند.

    به شرطی اینکه به این موضوع ایمان قلبی داشته باشیم.

    وقتی بدونی فکر هایی که راجب خودت میکنی(چیز هایی راجب خودت توجه میکنی ) همون چیز هایی هستند که واقعی میشوند و دیگران هم راجب تو انگونه تو راجب خودت فکر میکنی فکر میکنند ، طوری که دوست داری اتفاق بیوفتد راجب خودت فکر میکنی و نگاهت یعنی توجه ات را اول راجع به خودت و سپس راجب دیگران تغییر میدهی ، تنها به چیز هایی توجه میکنی که به تو احساس خوبی میدهند و دوست داری با انها شناخته شوی ، شخصیت تو همانگونه میشود که دوست داری باشد ، فقط به این بستگی دارد که باید به چیز هایی که دوست داری ببینی و تجربی کنی ، توجه و فکر کنی و انها را تایید کنی.

    من خوشبختم ، من شجاعم من با ارزشم ، من از پس همه چیز برمیام ، من با خودم در صلحم ، من خودم رو باور دارم ، من دوست داشتنی ام ، ارتباط برقرار کردن با کسایی که دوستشون دارم راحت و لذت بخشه اونا قضاوت نمیکنم ، اونام یه انسان هستن ،فقط کسانی با من در ارتباط اند که برای من مفید اند و دوستی ما متقابل است ، من کافیم ، من سبک خودم رو دارم و درون خودم و علایق خودم رو کشف و زندگی میکنم ، من طوری زندگی میکنم که خوشحالم ، تصمیم ها و مسیر هایی که میرم من رو راضی و خوشحال میکنه من چیز های جدید کشف میکنم ، هر انسان برای زندگی خودش یه خالقه، اگه باهوش باشیم خواسته هامون رو با توجه بهشون خلق میکنیم و از ناخواسته اعراض می کنیم ، با این کلید که موحد باشیم و بدونیم که منحصر به فردیم ، بدونیم که نگرانی ها و اظطراب هایی که گاهی ما داریم در طبیعت هر انسانی هست ، به هرفرد بستگی داره که چقدر متعهدانه می تونه روی ورودی هاش کار کنه و ذهنش رو کنترل کنه .

    از اینکه نظر واقعیمون رو بگیم نترسیم ، هرجقدر که متفاوت و عجیب باشه .

    خودمون رو کافی ، ارزشمند ، جالب و دوستداشتنی ببینیم و واقعا درونن و در خلوت و در تصوراتمون در اینده ، در اجتماع ، کافی و قادر و خوشحال و زرنگ ببینیم ، احساسمون به خودمون خوب باشه ،

    توی شک و رنج باقی نمونیم ، در احساس گناه غرق نشیم ، اشتباهاتمون در مسیر تکاملمون بوده و اگر اشتباه کردیم اشکال نداره ، ما انسان هستیم و ربات نیستیم ، چیزی که در گذشته رنج اور بوده ، شایدم اصلا بد نبوده ، باعث شده ما خودمون رو بهتر بشناسیم و خواسته هامون واضح بشه.

    اینو بدونیم ادمای دنیا دقیقا سیستم ذهنشون مثل ماست و فقط فرق در باوهامون هست ، اونا راجب ما قضاوت نمیکنن ،ممکنه اونام نگران این باشن که چطور قضاوت میشن ، و ما هم فکر میکنیم اونا فقط منتظرن که ما رو قضاوت کنن و اونام همینطور.

    خخ یجورایی خنده داره

    هرکس راجب خودش فقط فکر میکنه نه راجب ما

    دست از قضاوت خودمون بکشیم و راحت باشیم و اعتماد بنفس ، عزت نفس و احساس لیاقت و خودارزشمندی رو رواج بدیم.

    ذهن وقتی درگیر حاشیه نباشه میتونه خوب فکر کنه و خوب عمل کنه، در این لحظه ما در هماهنگ ترین ورژن با خود واقعیمون قرار داریم و تبدیل به انسان فوق العاده ای میشیم ، بدون اینکه بخوایم یا کاری بکنیم همه ما رو دوست دارن و میخوان با ما باشن ، وقتی رها باشی و به خواسته ها توجه کنی طوری که احساست خوب باشه ، همه چیز همینطوری از اسمون زمین در زندگیت جریان دارن

    فقط خودتو سفت نگیر ، تو عالی هستی

    فقط برو توی دل ترسات و یکبار و یکبار دیگه و..

    انجامش بده ، خواهی دید که همون چیزی که یه مدت باهاش درگیر بودی چقد به نفعت تموم شده چون تو حلش کردی و برات لذت بخش شده.

    مواظب کانو توجه ات در طول روز باش

    افکار روز مره تو هستن که دارن تو و اتفاقات و شرایط و ادم های زندگی ات و رفتار اکنا ها رو به وجود میارن ، هیچ فرکانسی بدون پاسخ نمیمونه.

    خداا مرسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      محبوبه ویسی گفته:
      مدت عضویت: 447 روز

      سلام مبینا جان سپاسگزارم از قلم بی نظیرت و اگاهای نابت ؛ من که از خوندن کامنت تو بسیار لذت بردم؛ و نکته برداری کردم .

      تو اول کامنت که نوشته بودی ؛ که گفت و گوهای ذهنی ما نسبت به خودمان و هر چیز باعث به وجود امادن فرکانس ها میشوند و در زندگیمان تحقق مییابند؛ واقعا لذت بردم چون به هیچ عنوان تا به الان به این دید نگاه نکرده بودم ؛ چون از بچگی به ما یاد داده اند که؛ فروتن و متواضح باشید ولی الان که امدم با استاد عباس منش اشنا شدم ؛اولش تو مغز ام نمیرفت که استاد چه راحت داره از خودش تعرف میکنه و گارد نسبت به این موضوع داشتم که چه ادم مغروری هست ؛ولی هر چه گذشت بیشتر تونستم به این باور برسم وقتی ما خودمون قبول دارین این دانسته ها رو از محیط اطرافمون میشنویم؛ و به جایی که مثل گذشته برای باور غلط فروتنانه ردشون کنم بلکه تاییدشوم میکنم؛ مثل وقتی دیگران میگن چه انسان خوشانسی هستی منم میگم بله من از بچگی خوش شانس به دنیا امدم تازه مثل قبل هم از چشم زخم نمیترسم و باورش داره کم کم تو قلبم کمرنگ میشه.

      یه مدتی بود میرفتم جلوی ایینه و از خودم و خداییم برای زیبایی و نعمت های بیشماری که در اختیار من گذاشته سپاسگزاری میکردم ؛مثلا میگفتم خدایا برای موهای فر و زیبا خرمایی رنگم سپاسگزارم؛ از چندین نفر شنیدم چه موهای زیبایی دارم با وجود که قبلا مو هایم میدیدن گویا پرده از چشم هاشون برداشته شده است واقعا حس خوب و لذن بخشی در وجود من جاری شده بود .

      سپاسگزارم بابت وجودت در این بهشت زیبا

      درپناه حق همیشه حس خوب در درونت جاری باشد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        مبینا سربلند گفته:
        مدت عضویت: 724 روز

        درود محبوبه عزیزم

        ممنونم بابت انتقال احساس فوق العادت و دعای زیبات

        چه قدر خوبه که شما داری خودت رو میشناسی مسیر درسته و انتها نداره

        ارزو میکنم تکاملت رو با لذت و شادی طی کنی و هر روز زیباتر ، مهربان تر ، باهوش تر قوی تر ،خوشحال تر و ثروتمند تر از روز قبل باشی

        خدایا صد هزار مرتبه شکر که هر روز بیشتر هدایتمون میکنی

        هدایت تو فراگیره ، واگیره داره و خیلی زود همه انسان های کره زمین هر روز بیشتر به صلح درونی با خودشون میرسن ، هر روز ادم های بیشتری بهتر خدا رو خودشون رو جهان رو درک میکنن و هر روز روح های بیشتری ارام میشه و از درونشون عشق شکوفا میشه

        خدایا شکرت جهان فراوانیه ادم های فوق العاده ، موحد ، مهربان ، با عشق ، گرم و صمیمی ، با ایمان ، باهوش و ثروتمنده

        جهان هر روز داره گسترده تر میشه

        ادم های بیشتری هر روز دارن به راحتی موفق میشن

        رسیدن به خواسته ها و موفقیت ها هر روز داره ساده تر میشه(چون ما این باور رو داریم برامون ساده میشه )

        هر روز اگاهی های بیشتری دریافت میکنیم

        هر روز با ادم های فوق العاده تری روبرو میشم

        هر روز چیز های زیبای بیشتری رو تجربه میکنیم مثل غذاهای باکیفیت تر ، روابط عالی تر ، کتاب های ساده و روان و با کیفیت تر ، ایده های بهتر

        حتی در همین سایت فوق العاده با توجه به تکامل و مداری که قرار داریم هر چقدر که بیشتر روی خودمون کار میکنیم به فایل های فوق العاده تری هدایت میشیم

        من به شخصه به روند تکاملم که نگاه میکنم اولش مثلا بیشتر به فایل های عزت نفس و صلح درونی هدایت میشدم

        بعد که یکم روی عزت نفس و صلح درونی کار کردم مدارم رفت بالاتر و تونستم به اگاهی های بالاتری هدایت بشم

        من اول اصلا کامنت هارو نمیخوندم و خودم هم کامنت نمی گذاشتم ولی بعد که مدارم بالاتر رفت دلم خواست خودم بنویسم و بخونم کامنت هارو

        بعد هدایت شدم به بخش فوق العاده عقل کل ، انقدر که اونجا غنیه و من جواب سوالات اساسیم رو گرفتم که تا لحظه اخر عمرم سپاسگزار خداوند هستم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          حسنا بهمن گفته:
          مدت عضویت: 252 روز

          سلام مبینا عزیز، امیدورام هر کجا هستی در پناه الله یکتا باشی

          چیزی که توی کامنتات گفتی واقعا بینظیر بود هم از خودمون هم از جهان و اطرافیان

          واقعا من خود به شخصم فقط تلاش میکردم که دوره ببینم و برم اما همانطور که شماهم اشاره کردین کامنت خوندن و کامنت نوشتن حس خیلی بینظیری داشت ( حتی بیشتر از دوره ها این کامنت های عالی شما حس ادم رو خوب میکنه )

          این چیزی که شما بهش اشاره کردین دقیقا همون نوعی بود که منم بودم حس میکردم که کامنت نوشتن و کامنت خوندن واقعا زمانبره اما وقتی مدار میره بالا همه چیز برای ادم روشن میشه و هم مسیر اسون تر میشه

          واقعا هم از استاد سپاسگزارم که همچین مکان فوق العاده ای رو برای ما اماده کرد و هم از همگی اهالی گروه که انرژی مثبتشون رو با ما در میون میزارن و با خوندن اونا حال ماهم عالی تر میشه( انگار که در کنارشون باهاشون حرف میزنیم

          و از خداوند منان هم سپاس گزارم که هر روز به مسیر زیباتر هدایتم میکنه

          امشب با خوندن کامنت شما حالم عالی شد ( بعد کلی خستگی اومده بودم و خستگیم از تنم رفع شد، سپاسگزارم )

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مبینا سربلند گفته:
    مدت عضویت: 724 روز

    سلام

    ساختن این باور که واقعا جهان انعکاس باور های من است همه مشکلات را حل میکند.

    به شرطی اینکه به این موضوع ایمان قلبی داشته باشیم.

    وقتی بدونی فکر هایی که راجب خودت میکنی(چیز هایی راجب خودت که بهشون توجه میکنی ) همون چیز هایی هستند که واقعی میشوند و دیگران هم راجب تو انگونه تو راجب خودت فکر میکنی فکر میکنند ، طوری که دوست داری اتفاق بیوفتد راجب خودت فکر میکنی و نگاهت یعنی توجه ات را اول راجع به خودت و سپس راجب دیگران تغییر میدهی ، تنها به چیز هایی توجه میکنی که به تو احساس خوبی میدهند و دوست داری با انها شناخته شوی ، شخصیت تو همانگونه میشود که دوست داری باشد ، فقط به این بستگی دارد که باید به چیز هایی که دوست داری ببینی و تجربی کنی ، توجه و فکر کنی و انها را تایید کنی.

    من خوشبختم ، من شجاعم من با ارزشم ، من از پس همه چیز برمیام ، من با خودم در صلحم ، من خودم رو باور دارم ، من دوست داشتنی ام ، ارتباط برقرار کردن با کسایی که دوستشون دارم راحت و لذت بخشه اونا قضاوت نمیکنم ، اونام یه انسان هستن ،فقط کسانی با من در ارتباط اند که برای من مفید اند و دوستی ما متقابل است ، من کافیم ، من سبک خودم رو دارم و درون خودم و علایق خودم رو کشف و زندگی میکنم ، من طوری زندگی میکنم که خوشحالم ، تصمیم ها و مسیر هایی که میرم من رو راضی و خوشحال میکنه من چیز های جدید کشف میکنم ، هر انسان برای زندگی خودش یه خالقه، اگه باهوش باشیم خواسته هامون رو با توجه بهشون خلق میکنیم و از ناخواسته اعراض می کنیم ، با این کلید که موحد باشیم و بدونیم که منحصر به فردیم ، بدونیم که نگرانی ها و اظطراب هایی که گاهی ما داریم در طبیعت هر انسانی هست ، به هرفرد بستگی داره که چقدر متعهدانه می تونه روی ورودی هاش کار کنه و ذهنش رو کنترل کنه .

    از اینکه نظر واقعیمون رو بگیم نترسیم ، هرجقدر که متفاوت و عجیب باشه .

    خودمون رو کافی ، ارزشمند ، جالب و دوستداشتنی ببینیم و واقعا درونن و در خلوت و در تصوراتمون در اینده ، در اجتماع ، کافی و قادر و خوشحال و زرنگ ببینیم ، احساسمون به خودمون خوب باشه ،

    توی شک و رنج باقی نمونیم ، در احساس گناه غرق نشیم ، اشتباهاتمون در مسیر تکاملمون بوده و اگر اشتباه کردیم اشکال نداره ، ما انسان هستیم و ربات نیستیم ، چیزی که در گذشته رنج اور بوده ، شایدم اصلا بد نبوده ، باعث شده ما خودمون رو بهتر بشناسیم و خواسته هامون واضح بشه.

    اینو بدونیم ادمای دنیا دقیقا سیستم ذهنشون مثل ماست و فقط فرق در باوهامون هست ، اونا راجب ما قضاوت نمیکنن ،ممکنه اونام نگران این باشن که چطور قضاوت میشن ، و ما هم فکر میکنیم اونا فقط منتظرن که ما رو قضاوت کنن و اونام همینطور.

    خخ یجورایی خنده داره

    هرکس راجب خودش فقط فکر میکنه نه راجب ما

    دست از قضاوت خودمون بکشیم و راحت باشیم و اعتماد بنفس ، عزت نفس و احساس لیاقت و خودارزشمندی رو رواج بدیم.

    ذهن وقتی درگیر حاشیه نباشه میتونه خوب فکر کنه و خوب عمل کنه، در این لحظه ما در هماهنگ ترین ورژن با خود واقعیمون قرار داریم و تبدیل به انسان فوق العاده ای میشیم ، بدون اینکه بخوایم یا کاری بکنیم همه ما رو دوست دارن و میخوان با ما باشن ، وقتی رها باشی و به خواسته ها توجه کنی طوری که احساست خوب باشه ، همه چیز همینطوری از اسمون زمین در زندگیت جریان دارن

    فقط خودتو سفت نگیر ، تو عالی هستی

    فقط برو توی دل ترسات و یکبار و یکبار دیگه و..

    انجامش بده ، خواهی دید که همون چیزی که یه مدت باهاش درگیر بودی چقد به نفعت تموم شده چون تو حلش کردی و برات لذت بخش شده.

    مواظب کانو توجه ات در طول روز باش

    افکار روز مره تو هستن که دارن تو و اتفاقات و شرایط و ادم های زندگی ات و رفتار اکنا ها رو به وجود میارن ، هیچ فرکانسی بدون پاسخ نمیمونه.

    خداا مرسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    ماکان الیکایی گفته:
    مدت عضویت: 498 روز

    184مین نشانه روز من

    موضوع فایل:ساختن باور احساس لیاقت

    زمانیکه تسلیم خواسته هات میشی یعنی میخواهی در برابر خواسته ها عقب نشینی کنی به خودت رجوع کن به ندای درونت که چیکار کنم الان به این خواسته م نزدیک بشم و قدمهاشو طی کنم تا محقق شدن خواسته برام میسر بشه نه اینکه بگم الان وقتش نیست ،یا باورهای محدود کننده رو روشن کنم و براش سد راه بزارم که خیلی سخته با این شرایط،الان شرایط مالی مناسبی ندارم،الان سوادم در حد این الزامات نیست،باید پایبند به اجرای قوانین در مسیر زندگی بود عزت نفس یا اعتماد بنفس کاذب رو رها کن و ثابت قدم در مسیر خواسته با تغییرات فرکانسی مناسب راه جدید و قدم تازه برای رسیدن به اهداف و خواسته هارو با لذت بخش ترین آهنگ زندگی هم قدم و هم راستا کنیم،

    باید به خودمون بقبولانیم که لایق بهترین ها و عالیترین امکانات و تجهیزات و دارای بالاترین کیفیت در زندگی شخصی و اجتماعی هستیم،و همیشه به دل ترسها بریم از ترس ها فرار نکنیم و بمرور و قدم بقدم مسیرها از طریق هدایت نمایان میشه فقط کافیه به خودت اعتماد کنی به انرژی درونی ت و به توانمندی هات،و اینکه با خواسته هات زندگی کن و دیدگاه و نگرش مثبت نسبت به پیرامون داشته باش،از استرس نگرانی نامیدی و تخریب و کمبودها و عدم تمرکز سخنی بیان نکن، و همیشه جنبه های مثبت موضوعات را با امیدواری و احساس خوب مستلزم اتفاقات خوب و لذت بخش بودن مسیر و استفاده از چراها و تضادهای زندگی به نفع خودت بهره برداری کن،و همیشه خداوند رو ناظر بدان و بهش اجازه بده تا تورو هدایت کن و راه رو با الهامات غیبی به ما گوشزد کنه و به نجواهای شیطانی گوش نده،

    اگه بتونی اعتماد به نفس و عزت نفس ت را پیدا کنی و توانمندی هاتو با مهارت های تخصصی و درخور خودت بشناسی و عملکردهای تاپ و منحصربفرد خودتو بازیابی کنی به یاد دوران اوج خودت، همت کن و طرز فکر و نگرش ت نسبت به جهان تغییر بده تا بتونی نتایج عالی رو کسب کنی،تو بعنوان اشرف مخلوقات آفریده شدی و لایق این بودی که بعنوان انسان به این دنیا معرفی بشی و از عوامل بیرونی که با زندگیت پیوند خورده دست و پنجه نرم کنی و ساخته شدی برای روبرو شدن با شرایط هایی که تورو به جایگاه واقعیت نزدیک می‌کنه و موفقیت روزافزون و چشمگیر و ارزشمند بودنت و لایق زیبایی و فراوانی نعمت های خداوندگار بودن در ذاتت نهفته شده که باید با تمرین و تکرار بازیابی و آشکار شه.

    سپاسگزار خداوند منان که فرصت زندگی خوب و سالم وسلامت را با هدایتمان به ما ارزانی داد و ممنونم از استاد بزرگوار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 696 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    نمیدونستم این رد پامو تو کدوم یکی از فایلا بنویسم تو جستجو سایت نوشتم باور

    چون مربوط به تکرار باوراحساس لیاقت بود ،این فایل توجمهمو جلب کرد و اومدم اینجا بنویسم امروز پر از عشقم رو 26 مرداد ماه

    بغلم کن

    نمیدونم این روزا چندمین باریه که این پیام خدا رو دریافت میکنم ،یه جور حس فوق العاده ایه که انگار بیشتر دوستم داره که هی میگه بغلم کن

    بی نهایته این دوست داشتنش و هرچقدر دارم سعی میکنم هر روز باهاش حرف بزنم این حس های دوست داشتنی و حرف زدن باهاش رو بیشتر حس میکنم

    دیروز که شنیدم بغلم کن و بعدش از طریق یه آهنگ بهم گفت تو رو بیشتر از خودت دوستت دارم

    ولی اون جمله ای که من فکر میکردم منظورش هست رو نمیتونستم به یاد بیارم ، امروز یهویی به زبونم جاریش کرد و رفتم آهنگشو دانلود کردم تا ببینم چی قراره بهم بگه

    میدونستم خدا باز میخواد بهم یه حرفی بگه، سریع گوش دادم آهنگ رو از گوگل و پیاممو دریافت کردم

    دیروز تو رو من … دوست دارم به زبونم جاری شد

    ولی حس میکردم خدا میخواد یه حرفیم بهم بگه

    که امروز ادامه حرفشو بهم گفت

    یهویی این جملات به زبونم جاری شد که در ادامه رد پام میگم کجا به زبونم جاری شد

    Seni ben içime öyle beklemişim ki

    Sarıp sarmala beni

    من در درونم تو رو انقدر منتظر بودم که

    بغلم کن

    وای یعنی من اینو شنیدم متحیر شدم این آهنگ ترکی رو من قبلنا که نا آگاه بودم گوش میدادم ولی تا حالا به خدا وصلش نکرده بودم و فکر میکردم این آهنگا رو فقط میشه برای عشق زمینی خوند

    ولی الان میبینم نه، خدا با یادآوری این آهنگ گفت که چقدر منو میخواد و دیروز که شنیدم بغلم کن و خودمو محکم بغل کردم و گفتم دوستت دارم ، به زبونم جاری شد تو رو من دوست دارم و هی فکر میکردم یه چیزی هست و بالاخره امروز بهم گفت با این آهنگ که مشتاق عشقیه که هر وقتی باهم حرف میزنیم ،هی بیشتر و بیشتر بشه و هی بغل کنم خودم که در اصل خدا رو بغل میکنم

    که هر لحظه منتظره من این عشقی که از خودش دریافت میکنم رو به همه چی ارسال کنم

    مثلا به آدما عشق بورزم

    به خودم

    به موجودات جهان هستی و همه و همه

    وقتی داشتم مینوشتم این یادم اومد که چند روزیه هی یادم میره تو رد پاهام بنویسمشون انگار الان وقتش بود که بنویسم

    و گفته شد میتونی بگی

    من چندین روزه که با حس خوب غذا میخورم و وقتی غذا یا آب و چیزای دیگه میخورم بوسش میکنم و سپاسگزاری میکنم و میگم قراره بری انرژی و عضله بشی در وجود من

    وقتی من این حرفا رو میگفتم مثلا یه بار بستنی چوبی میخوردم ،من چون همیشه چوبشو برمیدارم و عین قاشق بستنی کیم رو میخورم اونجوری بیشتر کیف میده جدیدا اینحوری میخورم ،داشتم میخوردم بوس کردم بستنی رو گفتم خدایا شکرت و بعد که یه کاکائو اومدم بردارم بخورم دیدم شکل قلب در اومده یعنی کنده شده

    گفتم وای ببین من الان عشق دادم به بستنی اونم بهم عشق داد با این قلب

    یا وقتی داشتم ماکارونی میخوردم بوسش کردم وبعد ته دیگشو با دستم خواستم نصف کنم که بخورم وقتی گرفتم دستم دیدم شکل قلب شده

    یا نون هم همینطور و خیلی این اتفاق برام افتاد تو این چند روز که تا میومدم عشق بورزم به غذایی که میخورم به شکلای خاصی قلب میشد یه تیکه از غذا و برام جالب بود

    به خودم گفتم ببین طیبه این یه پیام داره برای تو

    و اینه که عشقی که از خدا میگیری رو ببخش به همه چیز این جهان هستی

    ببخش تا به تو بیشترش بخشیده بشه

    یا مثلا بچه ها و آدما بهم نگاه میکنن لبخند میزنن

    خیلی حس خوبیه

    الان که مینویسم گریم گرفت چقدر خدا دقیقه

    خوب بلده چی رو از یادم ببره تا فرداش آماده ام کنه تا مدارم بالاتر بره و درک کنم دلیل این همه یادآوریا رو ،حتی گفتن دوستت دارم هاش رو

    خیلی خوشحالم از اینکه دارم سعی میکنم تا روی خودم و درونم کار کنم و سعی میکنم که بگذرم از هرآنچه که سبب شده شرک بورزم و بارها ازش میخوام که کمکم کنه تا توحیدی عمل کنم

    من امروز که بعد اذان خوابیدم و صبح بیدار شدم ،رفتم تا دنبال ظرف و دستمال بگردم تا برای خودم یه مدل زنده بسازم تا نقاشیشو بکشم

    نجوای ذهنم مانعم میشد هی میگفت بذار هفته بعد میکشی چه اشکالی داره ،به استادت میگی که نشد بکشم و تمرین کنم ،این که تمرین کلاست نیست

    و کلی حرف دیگه

    ولی نذاشتم حرفای بیهوده بزنه و گفتم من اول اینکه به استادم وعده دادم و باید به وعده ای که دادم عمل کنم که گفتم هر هفته جدا از ورکشاپ یکشنبه ها من یه تابلو هم طرح زنده کار میکنم

    بعد سریع خواستم دست به کار بشم ،قبلا بشقاب و پارچه رومیزی گذاشته بودم کنار ولی پرسیدم که خدا چی باید بکشم که خوب باشه ،یهویی خدا یکی یکی بهم گفت که چی با چی باشه خوب میشه و من مدلمو روی میز چیدم و یه روسری نارنجیمو برداشتم با یه کوزه سفالی آبی رنگ که داشتم با یه شیشه رنگی سفید گذاشتم روی میز قهوه ای و تو حال پذیرایی نشستم تا طراحیش کنم و بعد با رنگ روغن کار کنم

    از ساعت 12 تا ساعت 4 طول کشید رنگ کردنم

    مادرم هم ساعت 12 رفت پل طبیعت که جمعه بازار بود تا نقاشیامو ببره بفروشه طبق معمول همیشه

    و انقدر امیدوار تر شده و ایمانش قوی شده که خدا میرسونه و خدا روزی میده که این انگیزه باعث شده تا هر هفته بره اونجا

    من وقتی کارم تموم شد آخرای رنگ کردنم بود دیدم داداشم از سرکار اومد و دید که دارم کار میکنم پرسید داری از این نقاشی میکشی گفتم آره نگاه کرد و رفت

    بعد مادرم زنگ زد گفت الان یه نفر واریز کرد ببین چقدر واریز کرد

    دیدم 200 هزار تمن واریز اومده پرسیدم چی فروختی مامان

    گفت یکی از آینه دستیای نقاشی شده ات رو

    150 گفتم ولی 200 واریز کرد

    گفتم چرا 200 ؟؟؟؟

    گفت وقتی داشت خرید میکرد گفت که نقاشی دخترت بیشتر از اینا قیمتشه و با ارزشه و خیلی خوشش اومده بود و حاضر شد تا 200 واریز کنه یعنی 50 هزار تمن بیشتر

    وقتی مامانم داشت میگفت فقط یه چیز گفتم خدایا شکرت میدونم کار توهست و تو مشتریا رو میرسونی

    از وقتی مامانم رفته بود تا ساعت 4 ، چهار تا آینه فروش رفته بود

    حتی کاغذایی که تبلیغ در آورده بودم رو هم مادرم داده بود به مشتریا

    وقتی فکر میکردم ، یاد حرفای استاد عباس منش افتادم که میگفت خدا برای تو مشتری میشه برای تو عشق میشه برای تو مادر میشه و …

    و اینم میگفت که خدا وهابه

    یه جا میگفت تو فایلا که وقتی یکی بهت پول کاری که انجام دادی رو بیشترشو میده این نشانه بخشندگیشه

    و خدا بیشتر از اون چیزی که داری تلاش میکنی بهت عطا میکنه

    همه اینا کار خداست وقتی داشتم فکر میکردم یاد باورایی که نوشتم و با صدای خودم ضبط کردم افتادم

    که میگفتم ،حتی مشتری ها حاضرن خیلی بیشتر از قیمتی که من برای نقاشیام گذاشتم رو برای نقاشیام پرداخت کنن و حتی خودشون ارزش کارای منو میدونن و تحسین میکنن و با عشق خرید میکنن و حتی مشتاقن که کارای نقاشی منو داشته باشن

    اینارو چند روزیه که خدا بهم تاکید کرد بچسب به تکرار باورا ، دارم هی گوش میدم و وقتی به صدای خودم گوش میدم بیشتر وقتا انقدر حس خوبی دارم موقع گوش دادن که هم لبخند میزنم هم از قلبم حسشون میکنم

    از وقتی دارم تکرار میکنم خیلی اتفاقات عالی داره رخ میده

    و بی نهایت سپاسگزارم از خدای خوبم

    بعد من به مادرم گفتم که مامان میخوای منم بیام باهم برگردیم خونه؟ گفت باشه بیا هم جامو بهت نشون بدم و هم اینکه اینجا رو ببین که هفته بعد و هفته بعدش خودت بیای برای فروش

    چون مامانم میخواد بره خونه آبجیم ، قرار شد خودم دو هفته برم برای فروش

    من وسایلای نقاشیامو جمع کردم و حاضر شدم رفتم

    ،تو راه به درخت توتی که خدا تاکید کرده که چند وقت یه بار بهش سر بزنم و حالشو بپرسم ، رفتم و آب بردم و حالشو پرسیدم و با بی آر تی رفتم

    وقتی رسیدم پل طبیعت ، و رفتم پیش مامانم جایی نشسته بود که از کنار سکو و باغچه اش آب روانی جاری بود عین رودخونه بود انگار ،ولی کوچیک بود و جاری

    وقتی رفتم بامامانم عکس گرفتم تا یادگاری باشه و خیلی زیبا بود کل پارک قشنگ دیده میشد از اون سکو و مامانم گفت حساب کن ببین چقدر فروش بود ،هم نقاشیای تو هم وسایلای من

    حساب کردیم 800 هزار تمن فروش بود

    خداروشکر مامانم خیلی خوشحال بود که میتونه بیاد و کار کنه

    و بعد نشستیم و با کلی عشق یه پیراشکی شکلاتی و چای که از خونه برده بودم با هم خوردیم و جمع کردیم و برگشتیم

    وقتی داشتیم از جمعه بازار پل طبیعت برمیگشتیم اصلا به هیچی فکر نمیکردما ،داشتم خداروشکر میکردم و به صدای ضبط شده خودم برای ساختن باورای لیاقت گوش میدادم که

    به زبونم جاری شد

    Seni ben içime…

    یهویی اون آهنگ یادم اومد که دیروز هر کاری کردم یادم بیاد نیومد

    در اصل خدا یادم انداخت که برم آهنگو گوش بدم که جریانشو اول نوشته هام نوشتم چی شد

    وقتی من رسیدم پیش مادرم گفت بشین پیش وسایلا من برم یکم بازارو بگردم بیام گفتم باشه ، نشسته بودم یه دختر زیبا اومد رد بشه که یکی از غرفا دارای اونجا بود داشتن وسیله هاشونو جمع میکردن

    خیلی زیبا بود اومد رد بشه گفت خسته نباشید

    خیلی خوشحال شدم تشکر کردم و گفتم ببین طیبه چقدر انسان های مودب در نزدیکی تو هستن ،چقدر مهربونن هیلی حس خوبی داشت

    چند روزه هی تکرار میکنم من لایق ثروتم و باید کارهایی رو بکنم که نشون بدم به خدا که لایق ثروتم و چند روزیه که سعی میکنم خونه رو مرتب کنم و تا میبینم ظرف تو ظرف شوییه سریع برمیدارم و میگم من لایق ثروتم

    از این به بعد جدا از نقاشی به تمیز و مرتب بودن خونه هم توجه میکنم و نمیذارم که فقط مادرم کار کنه ،منم کمک میکنم

    دو سه روز پیش به مامانم میگفتم که ببین تو هی بستنی یا روغن یا چیزایی که قرعه کشی ماشین دارن میخری و میگی ماشین در بیاد برای ما

    ماشین به خونه ای که مرتب نمیکنم نمیاد

    من باید هر روز برای خونه وقت بذارم و تمیزش کنم و نذارم چند روز بگذره بعد تمیز کنم و یا انقدر مشغول نقاشی بشم که یادم بره بهت کمک کنم

    و تصمیم گرفتیم که هر دومون هر روز تکرار کنیم ما لایق اومدن ثروت به خونه مون هستیم

    جدیدا مامانم یه تغییراتی داشته که دیگه مقاومت نمیکنه وقتی من میگم کاری کن تا ثروت بیاد تو خونه ات

    انگار از وقتی خودشم داره تلاش میکنه داره تغییر میکنه

    نمیدونم ولی نه میدونم

    من تغییر کردم که مادرم هم داره تغییر میکنه

    من آروم تر شدم که مادرمم دیگه راحت داره همه چیو قبول میکنه

    من دارم روی خودم کار میکنم که دیگه رفتار آدما اذیتم نمیکنه

    هرجا هر چی میبینم میگم پاره ای از وجود خدا هست و خود خداست ،مگه میشه خدا رو ندید ،خدا همه جا هست

    آدما ،زمین ،گل ،گیاه ،درخت ،کبوتر ،کلاغ، گربه و همه چی ،هرچی که میبینم و نمیبینم هست ،خدا همه جا هست و مهم تر از همه در نزدیک ترین نزدیکی من که منی وجود نداره و ماییم من و خدا یکی هستیم یکی

    خدارو بی نهایت شکر میکنم که خیلی مراقبمه و حواسش بهم هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1914 روز

      سلام طیبه جان ،از خوندن کامنت زیبات اشکهام جاری شد .جنسی از نور وآگاهی بر قلبم تابید واشک از چشمانم سرازیر شد .تحسینت می کنم که اینقدر زیبا با خدا عشق بازی می کنی ،راستش منم کار عکاسی طبیعت می کنم وتازه شروع به فروش تابلوهام کردم فعلا 4 تا تابلو فروختم ولی ایمان دارم خدا برام مشتری می فرسته .مگه میشه خدا رو باور کنی ولنگ بمونی .به مو می رسه ولی پاره نمیشه.ایمان دارم که خدا از خزانه ی غیبش هممون رو سیراب می کنه .برات بهترینها رو آرزو دارم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        طیبه گفته:
        مدت عضویت: 696 روز

        به نام ربّ

        سلام آزاده جان خوبی

        چقدر به جا بود این پیامت برای من

        همین الان چند دقیقه پیش داشتم به فایل جلسه سوم دوره 12 قدم گوش میدادم

        از روزی که گوش دادم گفتم خدایا مگه میشه از نقاشیشون عکس بگیرن و عکسش رو فقط بفروشن به بی نهایت بار که بخوان بفروشن

        و میدونستم که باورام محدوده

        وباید باور های قوی بسازم براشون

        وقتی اومدم نشستم بی آر تی ،الان بیرونم و از بازار برمیگردم

        رفتم ورق طلا و چسبشو گرفتم تا رو برگایی که خشک کردم و خدا ایده شو بهم داد تا نقاشی بکشم

        تو راه داشتم فکر میکردم ،از جلو مغازه های طلا فروشی رد میشدم و نگاه میکردم به دیواراشون ببینم چه مدل قاب عکسایی برای مغازه شون انتخاب کردن که دیدم اکثرا چیزایی استفاده کردن که طلایی و قابای رنگ طلا باشه

        با خودم گفتم ببین خدا دقیق زده تو هدف و بهم گفتا رو برگا ورق طلا بزن و بعد طرح طلا و جواهر کار کن

        که برگشتنی تو بازار حتی حس کردم باید با رنگ روغن کار کنم طرحاشو

        یه لحظه تو دلم گفتم یعنی طلا فروشیا وقتی نقاشیمو ببرم میخرن

        که اینم باز برمیگرده با باور محدود من

        که سریع جواب خودمو دادم

        گفتم خدایی که بارها بهت ایده داد و جواب گرفتی از اینم جواب میگیری

        اگر هم جواب نگرفتی مطمئن باش صد در صد این ایده برای تو خیری داره پس باید انجامش بدی و بری سراغش و خدا خودش برات مشتری میشه

        با اینکه هیچی نمیدونی که چی قراره بشه اما ادامه بده

        مشتری نقاشی میاد برات

        و الان که پیامتونو خوندم گفتم ببین این یه نشونه هست

        عکاسی میکنه و 4 تا فروخته ،پس میشه با قوی کردن باور بیشتر از 4 تا هم بفروش برسه

        خیلی ممنونم ازت که برای من نوشکی تا من درک کنم

        ببین خدا چقدر دقیقه که میدونسته من این سوالو میکنم در مورد فروش عکس نقاشی ، پیام شمارو بهم داد تا بگه میشه طیبه

        آروم باش و عمل کن و قدم بردار صد در صد میشه

        سپایگزارم آزاده جان نور خدا به شکل آرامش و عشق و سلامتی و شادی و ثروت بشه و به زندگیت جاری بشه

        سپاس که برای من نوشتی ، خیلی ممنونم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مهتاب خیری گفته:
      مدت عضویت: 1455 روز

      آخ طیبه چقدر از خوندن متن تو احساساتی شدم و گریه م گرفت.

      حاضرم هزار بار بخونمش و هزار بار اشک شکر بریزم که پیام تو برای من از طرف خدا بود️

      Çok ama çok teşekkür ederim

      در شرایط خوبی نبودم و دنبال احساس خوب که مثل همیشه اومدم سایت تا کامنت ها رو بخونم.

      قبلا کامنت شمارو خونده بودم و میدونستم نقاشی و جریان بوم و اینا هفته ها تو ذهنم مرور میشد .به یادت آوردم و اول کامنت شمارو خوندم .مشتری ام اذیتم میکنن و پول من رو دیر یا کم میدن و این موضوع هفته ای بود که اذیتم میکرد و خودمو به شدت بسته بودم به فایل های استاد عزیزم،تا مراقب ذهنم و احساسم باشم .

      وقتی کامنت شمارو خوندم تمام وجودم مور مور شد و بار دیگه فهمیدم که ایراد از منه ،خدا روزی رسان اینا وسیله ان.من چیزی رو دریافت میکنم که احساس لیاقتش رو دارم .

      میرم که با حس خوبی روی خودم کار کنم و روی ماه شمارو می‌بوسم .

      دوستار و سپاس گزار تو ،مهتاب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      حسنا بهمن گفته:
      مدت عضویت: 252 روز

      سلام طیبه عزیزم، چقد زیبا نوشتی واقعا با خوندنش هم به خدای مهربان ایمانم بهتر شد و هم حس و حال و انرژی فوق العاده ای که داشتی رو بهم انتقال دادی

      نشانه هایی که در این مسیر زیبا خدا بهم نشون میداد برام کمرنگ تر میشد که به لطف خدا و با هدایت خدا اومدم کامنتت رو خوندم و واقعا برام پر رنگ تر شد

      چطور میشد این نشانی هلی بزرگ زندگی رو فراموش کرد ( واقعا شیطان ذهن خیلی ادم رو فریب میده)

      دقیقا اون جایی که خدا برات مشتری میفرسته که بهش اشاره کردی واقعا یه جرقه تو سرم خورد یادمه خدا چندین مشتری هارو برام نگه داشته بود( طرف میرفت میگفت از محصولت نمیخرم اما باز یه هفته بعد با کلی خرید از پیشم میرفت که میگفت جایی بهتر از شما پیدا نکردم )

      چقدر زیبا چقدر زیبا خدا خودشو تو تک تک کارها خودشو نشون میده

      من قبلا دختری بودم که اصلا خدارو صدا نمیزد و حتی ازش تنفر داشت ولی این خدا خیلی کارش دقیقه مثل دعای ماه رجب که میگه:( یا مَن یُعْطی مَن لَم یَسْئَلْهُ یعنی ای خدایی که عطا میکنی به هر کسی که از تو نخواهد)

      خدایی که از تو بخواهند بهشون صد برابر میبخشی و حتی ازت نخواهند هم گفتی عطا میکنم

      و منی که ازش نخواستم که عضو بنده های هدایت گرش باشم یا حتی از این مسیر زیبا اطلاعی نداشتم چقد قشنگ هدایتم کرد

      من عااااااشققق این خدااالی بینظیرم

      قبلا حس میکردم خدای من یه خدای ظالمه و ستگره همش به دنبال اینه زندگیمو نابود کنه اما نه خداجون منو هدایت کرد به تک تک ویدئو یا متن و یا همین کامنت که بفهمونه همه خوبی ها از خودشه و واقعا یه بار دیگه برام خداجون و بودنش برام یاد آوری شد

      چقدر زندگی زیباست و چقدر به خدا فکر کنم در میون این همه سختی ها و مسائل استرس زا یاد خدا ارامش بخشه

      و یه چیز دیگه ای که از کامنت ها اموختم و از این طریق نگاه نکرده بودم نظافت و تمیزی خونه بود، من بشدت از این نظافت مزدن تنفر داشتم اما حس میکنم علت کلافگی و حال بدم تمیز نکردن کارامه و خدا بازم هدایتم کرد که بگه دختر تو یه جای کارت میلنگه اونم نه تو کارات بلکه باورم به نظافت کردن و نگرشم به کارهای خونه بود

      همش حس میکردم اگه من نظافت رو انجام بدم من از کارام و از مسیر خارج میشم اما الان فهمیدم که اگه انجام ندم از مسیر خارج میشم، از خدا باز بابت هدایت بینظیرش سپاسگزارم که تصمیم گرفتم روی این قضیه هم خوب باشم

      و اینکه گفتی اطرافیان وقتی ما تغییر کنیم اونا هم تغییر میکنن، این واقعا تو زندگی من معجزه بود خدا اطرافیان منفی که در دور و برم خیلی زیاد بود رو برداشت و حتی مادرم که تو لباس پوشیدن و حتی توی هریدام بهم زور میگفت و هرچی انتخاب میکردم مخالفت میکرد پلی الان هرچی میخوام و دوست دارم رو میخرم هیچی بهم نمیگه هیچ حتی میگه چقد زیباست

      همه اتفاقات بینظیر که با خوندن این کامنت برام یاد اوری شد با تغییر من اتفاق افتاده بود من تغییر مرده بودم اما ذهنم میگفت تغییر نکردی ادم سابقی

      خدایاااا عاشقتم از اینکه منو هم عضو بندگان هدایت گرت قرار دادی

      و با خوندن این کامنت های بینظیر وجود خودشو باز برام یاد اوری کرد

      واقعا هم از استاد عزیزم و هم از این اهالی سایت خیلی ممنونم که اینقدر کامنت های بینظیر میزارن و برای ماهم یه یادآوری میشه

      الهی شکرت…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    الهام وابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1528 روز

    سلام به استاد عزیزم

    مریم جان گلم

    هدایت امروز از خداوندمهربون این صفحه اومد.

    خدایا شکرت نمیدونم چی بگم اومدم فقط طبق تعهدی که به خودم دادم وهر روز کامنت بزارم و

    از خدا خوبم هدایت بگیرم و بهتر از همیشه روی خودم کار کنم.

    . به خدا گفتم من نمی‌دونم تو می‌دونی من چیکار کنم

    الان با خوندن این متن

    اولا اینکه دقیقا بدونم چی می‌خوام وبرای چی می‌خوام

    وهم اینکه خودمو لایق بدونم برای بهترین خونه و ماشین ودرآمد بالا بدون تاثیر عوامل بیرونی و تورم و…..

    خدایا من نمیدونی تو می‌دونی منو به مسیر درست به بهترین خونه با بودجه توان خودم .هدایتم کن.

    خدایا خونه ای عالی در نزدیکی مغازه ام.میخوام

    مطمن تو همینجوری که موقع مهاجرتم به تهران

    در شرایطی که با کمترین پول خونه برام به صورت معجزه جور کردی و بعدش کم کم با قویتر شدن باورهای و احساس لیاقتم

    این خونه رو برام جورش کردی.

    مطمنم همینجوری با همین شرایط الانم خونه بهتر از این خونه که نشستم رو برام در نظر گرفتی و کنار گذاشتی.

    اگه تمام املاک و مردم تهران بگن با چنین پولی نمیشه اما من میگم با خدای ممکن من شدنیه.

    همینجوری که قبل این برای جورش کرده

    الانم می‌تونه

    خدایا من تسلیمم من هیچی نمیدونم تو خودت راه رو به من نشون بده وراه حل مشکلم رو بهم بگو و منو به خواسته ام برسون از طریق بی‌نهایت دستانت…

    جهان پر از انسان های خوب و نازنینی هست که مرا برای رسیدن به اهدافم کمک و یاری میکنند

    خدایاخوشبحالم چنین خدایی دارم .

    که سبک بال و رها آزاد تمام خواسته هایم را به او میگویم و میسپارم به خودش …

    وبقول استاد. وظیفه من بندگی کردنه و من وظیفه خودم رو خوب انجام بدم و وظیفه خدا هم تمام خواسته هام رو اجابت کنه ..چطورش رو نمیدونم

    به من چه؟؟؟؟؟؟؟

    عاشقتونمممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    محمدمهدی گفته:
    مدت عضویت: 1738 روز

    به نام خداوند مهربان

    قوانین جهان هستی :

    این آگاهی های نوشته شده حاوی دو موضوع هست ، قلبم به من گفت ، باید در این صفحه این آگاهی ها را ثبت کنم ، امیدوارم ازین اگاهی ها نهایت استفاده را ببریم و آنها را مثل وحی منزل باور کنیم و به انها عمل کنیم.

    تعریف خداوندو نحوه استفاده از این انرژی برای کسب و کار و زندگی :

    خیلی خیلی دوست داریم در مورد یک نیرویی صحبت کنیم که ما اسمش رو گذاشتیم خدا

    و بقول استاد جانم ، قدرت بیشتری میده وقتی بشکل خداوند بهش نگاه میکنیم .

    من اعتقاد دارم این خدایی با من هست و در وجود منه ، همه مسائل را میدونه جوابش رو ، همه ایده ها رو داره ، تمام جواب ها رو داره .

    هیچ وقت با من قهر نمیشه ، هیچوقت رابطش با من بد نمیشه ، هیچوقت از من دور نمیشه .

    بعد باور دارم این خدا کارها رو برای من انجام میده.

    این خدایی که رب العالمینِ ، این خدایی که برگی بدون اذن اون از درختی بر زمین نمیفته ، عاشق منه منو دوست داره و در زمان مناسب کمک ها رو به سمت من میفرسته .

    من نگران هیچ چیز در مورد هیچ موضوعی در آینده نیستم.

    من نگران سوالاتی که جوابشون رو نمیدونم نیستم ، چون میدونم در زمان مناسب پاسخ درست به من گفته میشه .

    بخاطر همین اصلا نگران هیچ چیزی نیستم .

    خیلی اهداف بزرگی دارم اما واقعا هیچ ایده ای برای انجامشون ندارم ، اما خداوند با من صحبت میکنه و به من میگه ، نه فقط با من ، با همه صحبت میکنه ، همونطور که با مادر موسی ، حواریون مسیح ، زنبور عسل صحبت کرد‌.

    خداوند با نشانه ها و قلیم و احساسم با من صحبت میکنه .

    من خیلی اعتقاد دارم به هدایت .

    ما داریم در هر لحظه هدایت میشیم .

    نه ما بعنوان انسان ، تمام هستی داره هدایت میشه .خودِ خداوند در قرآن میفرمایند ما داریم همه رو هدایت میکنیم .

    مثل جوجه هایی که وقتی بدنیا میان بدون دیدن الگویی ، خودشون هدایت میشن به چگونگی غذا خوردن و آب خوردن و زمین رو کندن .

    چه کسی داره اون جوجه ها رو هدایت میکنه ؟ این باید ما رو به فکر فرو ببره .

    مثل بزغاله هایی که هدایت شدن که شیر بینِ دو تا پایه شبیه پایه صندلی هست و اینو میدونن و میفهمن .

    خداوند داره همه ما رو هدایت میکنه .

    چرا نمیخوای ازین هدایت استفاده کنی و خودتو بسپری به این هدایت ؟

    چرا نگرانی ؟ چرا ما روی یه همچین نیرویی حساب نمیکنیم ؟!

    چرا روی حرفهای کسی که جهان رو خلق کرده حساب نمیکنیم ؟

    چرا روی حرف آدمها حساب میکنیم ولی روی حرفهای کسی که جهان رو هدایت میکنه حساب نمیکنیم .

    ما همه چیز رو راحت بدست آوردیم .

    خداوند ما رو به سمت ایده های فوق العاده ، افراد فوق العاده هدایت میکنه ، افراد فوق العاده و ایده های فوق العاده رو به سمتدمن هدایت میکنه .

    من از خودم هیچ چیزی ندارم .

    ما میخواهیم چه چیزی از دیگران که اندر خم یک کوچه اند یاد بگیریم ؟

    باید باور کنیم که این نیرو هست و از من بیشتر میخواهد که من موفق و خوشبخت و ثروتمند شوم و من مقدس ترین موچود در کل هستی هستم .

    مثل فیلم پای که در یک قایق نجات در اقیانوس بود و خداوند ازش محافظت کرد و نجاتش داد و یک حسی بهش میگفت که چشم ماهی و کبد ماهی رو بخور و بعدا دانشمندان متوجه شدند که در چشم ماهس و کبد ماهی همه مواد لازم برای زنده ماندن انسان وجود دارد .

    زندگی با وجود باور به خداوند بینهایت آسان است

    خداوند با قلب ما با ما صحبت میکنه.

    هرچیزی که به ما آرامش میده از خداست .

    هیچوقت این ندا عجبه نمیکنه ، نمیگه بدو بدو یاالله دیر شد .

    همیشه بهت میگه خیالت راحت باشه ، همه چیز هست ، خیالت تخت ، همه چیز درست میشه نگران نباش.

    وسط یک بحرانی ، بهت الهام میکنه خیالت راحت باشه همه چیز درست میشه .

    تو مسل ابراهیم بچه رو رها کن ول کن برو ، بعد چشمه زمزم رو زیر پای بچه ایجاد میکنه .

    تو مثل مادر موسی بچه رو بذار روی آب ، بعد بچه رو میبره تووی ناز و نعمت بزرگ میکنه .

    تو باورش کن ! اون بقیه کارها رو برات انجام میده .

    ما هیچ تفاوتی با هیچ پیامبر و امامی نداریم . همه ما برای خداوند ارزشمند هستیم و خداوند به همه ما به یک اندازه نزدیکه .

    تو باورش کن به مسیری که تو میخوای هدایتت میکنه !

    تو ثروت میخوای ، به ثروت هدایتت میکنه ، تو قدرت میخوای ، به قدرت هدایتت میکنه .

    آدمها خیلی روی عقلشون حساب میکنن .عقل ؟

    عقل ما از چه چیزی ساخته شده ؟ از ورودی ها و دیده ها و شنیده ها ساخته شده .

    پس روو عقات حساب نکن ، روو آمار و تجزیه تحلیل ها حساب نکن ، هزاران هزار نفر بخاطر همبن‌حساب کردن روی عقل خودشون و دیگران بدبخت شدن و همه زندگی شونو از دست دادن .

    همه چیز توو وجود ما هست ، دنبال چی میگردیم ؟‌

    یکی از مشکلات کسانی که بیزنس دارند اینه که خیلی فکر میکنند ،خیلی فکر نکنیم .

    این موارد پایه و اساس موفقیت هستند و باید بارها و بارها این اگاهی ها را تکرار کنیم و بارها هر روز به خودمام بگوییم که یک نیروی برتر وجود دارد که همه چیز را میداند و هر کاری را میتواند انجام دهد و من‌ میتوانم از او کمک بگیرم .

    باورش کن نیازی ندارد که زجر بکشی که همه چیز را به تو بگوید ، همه چیز را راحت به تو میگوید .

    اگر خدا را سخت گیر باور کنی ، سختگیر میشود .

    خدا را هرطوری که باور کنی ، همانطور میشود .

    من وقتی از خداوند خواستم که دوست دارم یک جهش در سرمایه ام داشته باشم ، خداوند به من یک سهام الهام کرد و خرید که در مدت چند ماه ، 200 درصد رشد کرد و سرمایه ام دو برابر شد و به من گفت بفروش و وقتی فروختم ، آن سهام بشدت سقوط کرد .

    وقتی از خداوند خواستم که شرایطی را برای من فراهم کند که پول خوبی وارد زندگی ام شود ، خداوند یک فردی را به سمتم هدایت کرد که من توسط خداوند مهربانم مشکلش را حل کردم و بیش از حد تصورم پول و سود گیرم آمد ، بالغ بر درآمد یک سالم را در کمتر چند روز بدست آوردم .

    خداوند همواره در حال هدایت منست و وقتی آن بیماری پعروف آمده بود و من خیلی خوب با احساس خوب روی باورهایم کار میکردم و اصلا نگران نبودم ، خداوند به من با احساسم الهام کرد که شیر بخورم ، در صورتی که من زیاد شیر نمیخورم و دنبالش نیستم ، من هم عمل کردم و شیر خوردم ، بعدا متوجه شدم که شیر مقاومت بدن را در مقابل آن بیماری بیشتر میکند و من هیچوقت آن بیماری را نگرفتم و همیشه بلطف خداوند سلامت بودم .

    تمرکز بز نکات مثبت و زیبایی ها :

    تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی ها جادو میکند و باید ذهنمان را تربیت کنیم که یک شکارچی نکات مثبت و زیبایی ها شود .

    ما چه کار به نکات منفی دیگران داریم ؟ما باید تمرکز کنیم بر نکات مثبت ک زیبای ها ، تا زیبایی های بیشتر وارد زندگی ما شود.

    جهان دارد به افکار ما پاسخ میدهد و تمام اتفاقات بخاطر پاسخ جهان به افکار و باورها و کانون توجه ماست و جهان از اساسِ توجهِ ما را وارد زندگی ما میکند .

    اگر به یک گل توجه میکنیم و میگوییم عجب بوی خوبی میدهد و عجب شفاف است و عجب زیبایی دارد ، جهان اصل همان زیبایی ها را بیشتر وارد زندگی ما میکند و موضوع آن گل نیست

    وقتی یک توجهی با شدت تکرار میشود ، شروع میکند به جذب اتفاقات مشابه و خاطرات مشابه و پرورش دادن و وقتی زیاد این کار را انجام میدهیم چه مثبت چه منفی ، جهان اتفاقات و افراد و شرایطی از جنس ان وارد زندگی ما میکند ‌.

    اگر توجه ما به زیبایی ها باشد بشکل نعمتها و ثروتها و روابط عاشقانه و سلامتی و خوشبختی وارد زندگی مان میکند

    اگر توجه ما منفی باشد ، بشکل قرض و  بدهکاری و روابط مخدوش و بیماری وارد زندگی مان میکند .

    این کل داستان است و هیچ رمز و جادوی خاصی وجود ندارد .

    کل داستانِ موفقیت و خوشبختی تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی هاست ‌.

    موفقیت حاصل تعداد زیاد تصمیم های درست متوالی و فرکانس های مثبت متوالی ست و حاصل کنترل ذهن بشکل و مثبت و متوالی ست و حاصل انجام ندادن کارهای اشتباه هست .

    و شکست هم حاصل تصمیمات نادرست متوالی و تکرار افکار منفی به تعداد زیاد است .

    در واقع از صبح که بیدار میشویم اگر دقت کنیم یا داریم به نکات مثبت چیزی توجه میکنیم یا نکات منفی چیزی یا فردی توجه میکنیم و این توجه را باید در کنترل خود بگیریم تا بیشتر زمان بیداری مان را به نکات مثبت و زیبایی ها توجه کنیم .

    پس تمرکز بر نکات مثبت اصل داستان است

    و اگر حالا نمیتوانیم به نکات مثبت توجه کنیم شروع کنیم به توجه نکردن و اعراض کردن از ناخواسته ها و نازیبایی ها .

    وقتی آگاهانه تمرکز میکنیم بر زیبایی ها و نکات مثبت ، جهان لاجرم ما را به شرایط بهتر و افراد فوق العاده تر هدایت میکند .

    چون قانون اینست که : شرایط و اتفاقات با توجه من کار میکند.

    پس کلا کار تمام شده است ، من به زیبایی ها توجه میکنم و زیبایی ها وارد زندگی ام میشود .

    اساس جهان خیلی ساده است فقط باید آگاهانه به زیبایی ها توجه و تمرکز کنیم و آگاهانه از نازیبایی ها اعراض کنیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      نگین گفته:
      مدت عضویت: 2718 روز

      درود و سلااام دوسته ارزشمندم

      چقدددر از کامنت شما لذت بردم و لازم دونستم علاوه بر اون امتیاز 5 ستاره و سیوش که همیشه بیام و بخونمش حتما برای قدردانی از شما یک کامنت هم براتون بنویسم و ازین طریق هم از شما تشکر کنم.

      سپااسگزارم ازتون که این کامنت الهی و ارزشمند رو نوشتین.

      چقدددر این مداومت و بیشتر توی فرکانس سپاسگزاری و مثبت بودن راهگشاای هر مساله ای هست.حکم عصای حضرت موسی رو داره.

      همیشه تکرااار هست که راهگشای هر چیزیه.تکرار باورهای درست تکرار و مداومت و استمرار در مسیر درست تکرار توانمندی هامون برای خودمون و با این جملتون که

      موفقیت حاصل تعداد زیاد تصمیم های درست متوالی و فرکانس های مثبت متوالی ست و حاصل کنترل ذهن بشکل و مثبت و متوالی ست و حاصل انجام ندادن کارهای اشتباه هست .

      دیگه تییییر خلاااص رو زدید.ازین زیباتر نمیشد که امروز من این جام شراب آگاهی ها رو همراه با این جمله ی شما سر بکشم و سیر لذت بشم.

      بااازم ازتون سپاسگزارم

      در پناه حق باشید دوسته الهی ارزشمندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        محمدمهدی گفته:
        مدت عضویت: 1738 روز

        سلام به شما دوست عزیزم

        منم ازتون سپاسگزارم بابت شخصیتی تصدیق کننده نیکویی ها که در خودتون ساختید .

        امیدوارم همیشه شاد باشین و ثروتمند و هماهنگ با قلبتون .

        راستش من هروقت بلطف خداوند از یک مرحله سخت کنترل ذهن برمیام ، یه عزیزی یه کامنت برای من میذاره و از من بابت توضیحاتی که برای درکِ بیشترِ خودم مینویسم تشکر میکنه .

        این یه نشونست بین من و خدای من .

        یه عالمه کامنت تشکر توو قسمت ” پاسخ به دیدگاههای شما ” دارم و وفتی میخونمشون لذت میبرم از وجود این انسانهای فوق العاده و بهشتی لذت میبرم و سپاسگزارشون و سپاسگزار خداوند مهربانم هستم.

        واقعا خداوند به بینهایت شکل هر لحظه با من صحبت میکنه و من ازین فرکانس احساس لیاقت لذت میبرم و حتی در کوچکترین کارها سعی میکنم از خداوند و الهاماتش کمک بگیرم .

        همیشه شاد باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ستاره حیدری گفته:
      مدت عضویت: 774 روز

      به نام خداوند بخشنده ومهربانم

      سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و همه دوستان و محمد مهدی عزیز

      میخواستم با نوشتن این کامنت از شما تشکر کنم که تو دوره 12قدم هم بسیار فعال هستین و من همیشه از خوندن کامنت های شما لذت میبرم و ایمیل شما رو فعال کردم که هروقت کامنت میذارین زودتر برم و بخونم بعد خیلی دوره ها هست که انقدر ماشالله فعال هستین که کلی کامنت میذارین ولی من اون دوره ها فعلا بعد به وسیله همین پاسخ های عالی تون هدایت شدم به این متن در مورد دوره عزت نفس که خیلی ایرادات خودم رو پیدا کردم و اینکه فکر میکنم هیچ چیزی اتفاقی نیست ترغیب شدم که بعد از دوره 12قدم یا حالا همزمان عزت نفس رو تهیه کنم .

      و درآخر هم بابت تمام پیشرفت هاتون و تلاش هاتو برای تغییر زندگی تبریک میگم..

      ان شاالله همیشه سالم وسلامت شاد و ثروتمند باشین .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        محمدمهدی گفته:
        مدت عضویت: 1738 روز

        سلام ستاره خانم عزیز

        خیلی ازتون ممنونم و منم ازتون بخاطر این شخصیت زیبا و تصدیق کننده نیکویی ها که در خودتون ایجاد کردید بینهایت سپاسگزار شما و خداوند هستم .

        سپاسگزارم از خداوند بخاطر دوستِ خوبی مثل شما که دارم .

        حقیقتا من برای درک بیشتر خودم مینویسم و قسمتی از روند کار کردن روی خودم رو در سایت به استراک میذارم .

        واقعا از زمانی که سُکانِ هدایت خودم و زندگیم و همه چیز رو به دست خداوند دادم همینطور مثل موشک هر روز اوضاع زندگیم بهتر و احساس خوبم بیشتر و عمیق تر میشه و شخصیتم بهتر تغییر میکنه .

        من قبلا تک بُعدی روی باورهام فقط روی یک دوره خاص کار میکردم و ضربات سنگینِ حساب کردن روی مغز پوکم رو هم خوردم !

        بعدش تسلیم خداوند شدم و گفتم خدایا من تسلیم تو هستم ، تو هدایتم کن .

        حالا هر روز بصورت هدایتی فایلها و آگاهی هایی رو خداوند برای کار کردن روی من میاره که دقیقا اون روز بهشون نیاز دارم و ذهنمو کنترل میکنه و احساسم رو خوب میکنه و اتفاقات عالی برام بوجود میاره .

        ستاره بهت پیشنهاد میکنم تو هم ازین روش استفاده کن و همه آگاهی ها و دوره هایی که داری بریز توو یک پوشه و هر روز از خداوند هدایت بخواه که بصورت رَندُم هدایتت کنه به مسیر درست کسانی که به آنها نعمت داده .

        این فرمول متغیرِ هماهنگ با شرایط ذهنیِ هر فرد در هر ساعتی ، کلید میانبرِ با سرعت زیاد به موفقیت ها و خوشبختی و ثروت رسیدنه .

        این فرمول رو خداوند بعد از گوش دادنِ جلسه دوم و سومِ قدم هفتم به من هدیه داد .

        امیدوارم ازش استفاده کنی و لذت ببری ستاره جان عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فاطمه مختاری گفته:
      مدت عضویت: 518 روز

      سلام ب اقا محمد مهدی گل

      افرررریییین هزاران بار شکر بخاطر این درک عمیقتون،چقققدر ب دل من نشست،لذت بردم،عالی بود عالی ،واقعا ک کامل گفتید، ب قول همسرم ک وقتی یک فایل از استاد گوش میده،میگه اره دیگه واقعا همش همینه، اصل موضوع یک چیزه،بقیش تکراره تا بره تو عمق جانمان،

      حالا کامنت شمام همینطوریه،همش همینه،کل قانون همینه،

      هزاران بار تحسینتون میکنم برا درک و عمل و دریافت الهامات و نعمات خدایی.

      از رب العالمینم میخام هروووز درک قوانین و عمل کردن بهشونو در من هزاران برابر کنه، و هروز نشانه و دریافت نعمتهای زندگیم بزرگتر، بیشتر و دقیقتر بشه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      الهام وابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1528 روز

      سلام به بردار توحیدی عزیزم

      کامنتون رو خوندم ولذت بردم .

      واقعا خدا همه چیز هست.خدا یه سیستم هستش که به فرکانس های ما پاسخ میده .

      اگه من کانون توجه ام به خواسته هام باشه وبتونم احساسمو خوب نگه دارم وذهنمو کنترل کنم..به شرایط دلخواه هدایت میشم و به خواسته هام میرسیم.

      وبقول استاد عزیزم بدون استثنا ما خودمون خالق زندگی خودمون هستیم .

      اگه من توحیدی عمل کنم .اگه من خودمو لایق بهترینها بدونم.وروی خودم شبانه روز کار کنم

      حتما به همه ی خواسته هامم میرسم

      ویه چیز جالب بهت بگم که عدد رند وزیبا عضویتت در سایت 1414روز هست .

      البته دقت نظر عشقم بود که کامنت شمارو خوند وبهم گفت که حتما برای شما بنویسم .

      شاد وموفق باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    آرام گیان گفته:
    مدت عضویت: 1050 روز

    استاد جون!

    میخوام یه چیزی بگم و درواقع یه خواهش، یه درخواست و یه دعوتی بکنم ازتون…

    دلم میخواد یه سری دوره ها مثل دوره احساس لیاقت و عزت نفس،

    چیزهای مهم و کلیدی

    بسازید

    فقط برای مخاطبانِ با نیازهای خاص!

    جای خالیش خیلی احساس میشه.

    مثلا برای نابینایان

    برای اونایی که توی پرورشگاه بزرگ شدن

    برای اونایی که معلولیت شدید دارن

    برای اونایی که سرطان دارن

    برای اونایی که تالاسمی دارن

    …..

    میدونین چرا این به ذهنم رسید؟

    بارها توی فایلهاتون

    موقع شکرگزاری، ناخودآگاه مثالهایی رو زدین و مثلا میگفتید خدارو شکر کن که چشمات میبینه، میتونی راه بری، یا سایه پدر و مادرت رو سرته…

    اونجا باخودم گفتم

    اونی که هرگز بینایی رو تجربه نکرده یا نمیدونه والدین یا سلامتی داشتن یعنی چی،

    اونی که بخاطر معلولیتش هرگز امیدی به این نداره که بتونه عشق یا رابطه رو تجربه کنه

    اون اگه اینا رو بشنوه چه حسی خواهد داشت؟

    آیا اونم راحت میتونه بابت چیزی شکرگزاری کنه مثل ما؟

    یا برای دیدن نعمتهاش به کمک بیشتری احتیاج داره؟

    .

    … به این جور آدما چطور میشه این آموزه‌ها رو داد؟

    کسانی که مثل من در خانواده و نزدیکانشون معلولی دارند یا با افرادِ با نیازهای ویژه زندگی و کار میکنند،

    میدونن که اونها گاهی وقتها بیشتر به کمک نیاز دارند

    حرفها و آموزشهای شما عالی اند برای این افراد

    شما میتونید خیلی ازونها رو از خودکشی و افسردگی نجات بدین

    سخته به چنین کسانی امید دادن

    ولی شما بلدین!

    من خواستم این کارو بکنم و از مطالب شما بهشون معرفی کنم

    منتهی نمی‌شه فایلهای عمومی شما رو برای اونها هم پِلی کرد…

    خیلی بهش فکر کردم

    دیدم واقعا با اونها باید با ادبیات دیگه‌ای حرف زد

    …. میدونم که خیلی ها برای اینکه به خوبیها تمرکز کنند، تمایلی ندارند به اینجور افراد فکر کنند یا براشون برنامه ای داشته باشند

    اما اگر کسی مثل من و شما

    که میتونیم گاهی با کنترل خودمون، به این چیزها بپردازیم،

    خوبه که گاهی محصولاتی تولید کنیم

    برای مخاطب خاص

    …. میشه؟

    …….

    این رو هم میدونم که الان امکانات دیجیتال و هوش مصنوعی طوری شده که معلولین و روشندلان زیادی میتونن حتی از سایت شما بهره بگیرن و احتمال داره الان هم فردی با کمک این امکانات درحال خوندن این کامنتها باشه.

    ….

    نمیدونم

    نظرتون چیه؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    آرام گیان گفته:
    مدت عضویت: 1050 روز

    یه چیز عجیب بگم

    درمورد فرکانس!

    و هم فرکانسی بودن

    .

    توی همین صفحه

    کامنتهایی هست که هیچ درکی ازشون ندارم!

    یعنی نمیفهمم اصلا طرف چی میگه

    یا چرا این چیزا رو نوشته!

    انقدر که فرکانس‌های ما با هم متفاوتن!

    یعنی بخدا گاهی توی سایت یه سری از کامنتها رو صد بار دور میکنم

    اما آخر سر بازم نمیفهمم طرف چی داره میگه

    ولی به طرز خنده‌داری بقیه لایکش کردن و باهاش همراهی کردن و میفهمنش!

    .

    جالبه

    واقعا خوب و بد وجود نداره

    هر چیزی فقط هست

    اونجوری که باید باشه

    .

    و من تصمیم گرفتم با نفهمیدن و ندونستن هام راحت باشم

    لزومی نداره از همه چیز سر دربیارم

    من بابت ناآگاهی هام همیشه خودمو رنج دادم و اذیت شدم

    بسه

    دیگه مهم نیست

    مهم نیست اگه چیزی رو نمیدونیم یا نمیفهمیم

    .

    ازش عبور میکنم

    و البته

    یادم باشه

    یادمون باشه

    از چیزی که درکش نمیکنیم و خیلی ازش چیزی نمیدونیم

    بی خودی متنفر نباشیم!

    .

    این خشمی نادرسته

    و تبعات بدی داره

    .

    مثالهاش رو توی ذهنت بیار….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: