سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 3

سلام دوستان

بعد از چند وقت با کلید “باورهایی برای امکان‌پذیر بودن خواسته” دوباره این فایل رو دیدم. اول تشکر از مریم خانم بخاطر این دسته بندی عالی، خدا خیرت بده.

استاد میگه که باور های مشکل دار یا همون ترمز هات در عمل کردن بالا میان، اخیراً متوجه شدم که با وجود اینکه دارم به آموزه های دوره عمل می کنم ولی حس خوبی ندارم یعنی اونطور که دوست دارم نیستم. وقتی با خودم فکر کردم دیدم که ته قلبم این موفقیت ها و این زندگی (زندگی استاد) رو دست یافتنی نمی بینم. بدون اینکه بدونم میخوام چکار کنم امدم تو سایت و هدایت شدم به کلید ها. اولین فایلی که رفتم سراغش نامه ۳۱ حضرت علی بود. این بار رفتم سراغ کامنتها، چقدر خوبن،

قبل از اینکه ادامه بدم اجازه بدین یک موضوع دیگه رو بگم

راستش اخیراً یک اشتباهی کردم که منجر به هدایتم به این کلید شد. نکته قابل توجه و با ارزش و خوشحال کننده در این اشتباه این بود که فهمیدم ذهنم توانایی این رو پیدا کرده که در اشتباهاتم هم بدنبال نکات مثبت است. نکات مثبت این اشتباه برای من اول این بود که براحتی خودم رو بخشیدم و اصلاً خودم رو سرزنش نکردم و این نتیجه دوره عزت نفس و شنیدن صحبتهای استاد هست چون اگر قبل از شنیدن عزت نفس این اشتباه رخ می داد، خدا می دونه چقدر خودم رو سرزنش می کردم. دومین نکته مثبت برای من جرات نوشتن اون اینجا هست، چون دائم ذهنم نجوا می کرد که

“”ننویس این رو زشته، قبلا برای استاد نوشتی که این کار رو نمیکنم ولی حالا چی جواب می خوای بدی؟ استاد چی فکر میکنه در موردت؟””

اما پاسخ من:

اول اینکه من هم دارم تکاملم رو طی می کنم ذر ضمن بارها استاد گفتند که به خودتون سخت نگیرید و اگر اشتباهی کردید خودتون رو سرزنش نکنید، دوم اینکه، بابا خدا تو قران گفته که در توبه برای گناهان همیشه باز هست حالا این موضوع که در حد گناه که نیست. سوم اینکه با وجود اینکه من عاشق استاد هستم ولی برای خوش آمد اون که در این مسیر قدم نزاشتم که حالا بخوام تو فکر ناراحت شدنش باشم. هرچند می دونم که استاد اصلاً تو این فضاها نیست که از این موضوع ناراحت بشه چون خودش گفته که براش مهم نیست چون ایمان داره که هر کس خودش زندگیش رو می سازه و غصه خوردن برای کسی هیچ نفعی به حالش نداره.

حالا اشتباهم چی بود:

خوب من چند وقت پیش و بعد از گوش دادن دوره ثروت ۱ تصمیم گرفتم که تمرکزم رو بزارم روی کاری که دوست دارم و دور بورس رو خط بکشم. اما نفهمیدم که از کی، اروم اروم کار روزانه ام شده چک کردن بورس و خوندن آه و ناله ملت از وضعیت بورس. قرار بود من کاری به سهامی که خریدم نداشته باشم ولی رفتم جایی که کلاً ورودی منفی بود. هر روز حالم بد بود و از سایتم هم هیچ فروشی نداشتم.

خدا رو شکر که تصمیم گرفتم بیام تو سایت و بقیه ماجرا.

حالا برگردیم به نامه ۳۱ حضرت علی و کامنتها. راستش همیشه وقتی استاد می گفت که کامنتها رو بخونین، نجوا می آمد که

“” بابا این میخواد ما کلی وقت بزاریم تو سایت، کامنت بنویسیم و بخونیم تا رتبه سایت خودش رو بالا ببره !!! “”

نمی دونم چرا این فکر به ذهنم رسید. آخه من عاشق این هستم که به کسی هدیه بدم و شادش کنم، منظورم اینه که خسیس نیستم،که از داشته دیگری ناراخت بشم. آخه چرا؟!

ولش کن، مهم اینه که فهمیدم درسته که نوشتن و خوندن کامنت رتبه سایت عباسمنش رو بالا می بره، ولی برای من هم خیلی خوبه.

۱-وقتی کامنت های لایک شده رو خوندم کلی حالم خوب شد و جملات جذابش رو برای خودم نوشتم و دائم بهشون فکر می کنم. مثل:

• کلید گنجش را به تو داده است به وسیله ی دعا(درخواست) کردن.

• به تو اجازه درخواست داده است و اجابت آن را به عهده گرفته است.

• من با قدرت و خوشحالی و امید دعا میکنم انگار که خواسته من پشت در هست و کلیدش دعاست ، با آرامش دعا میکنم طوری که حس خوبی داشته باشم.

• شیطان ملعون کارش اینه تو ذهن مرتب نا امیدی از رحمت خدا رو تلقین می کنه.

وقتی این جمله ها رو می خوندم آرامش عجیبی گرفتم و آروم شدم. پشت سر هم کامنت ها رو می خوندم به اونها ۵ستاره میدادم و کیف می کردم.

۲- با خوندن کامنتها دیگه فرصت نکردم برم بورس رو چک کنم البته وسوسه می شدم ولی توجه نکردم.

همین دو مورد یعنی دادن ورودی مثبت و ندادن ورودی منفی کلی به نفع من شد. تازه بعد از اینکه این کار رو سه روز انجام دادم، روز چهارم وقتی از خواب بیدار شدم یهو پیام فروش از سایت امد. ساعت ۷ صبح وقتی که خواب بودم یکی از فایل هام فروش رفت. خیلی خوشحال شدم هم از فروش و بیشتر از اینکه سریع نتیجه تغییر رفتارم رو دیدم.

خلاصه این که هر روز دارم کامنت می خونم تا هم کمک کنم رتبه سایت عباسنمش بره بالا (تا چشم ذهن نجواگر دربیاد) و هم با دیدن نتایج دیگران بیشتر مطمئن بشم که خواسته ها دست یافتنی هستند و هم ورودی مثبت بدم به ذهن عزیز.

اما تو این فایل وقتی استاد در مورد ایلان ماسک و انجام کارهایی که غول های صنعت خودرو انجام ندادن حرف میزد، بیاد خود استاد افتادم. استاد هم در صنف خودش کاری کرده که غول های ایرانی و خارجی به فکر نیفتاده بودند. اول اینکه از این کار که عشقش رو داشت کسب درآمد کرد و دومی اینکه چند سال پیش که هنوز داشتن فروش آنلاین اینقدر حیاتی نبود وارد این فضا شده و الان که تازه همه بعد از این بیماری همه گیر به فکر کار آنلاین و کاشتن دانه افتادند، عباسمنش امپراطوری آنلاین خودش داره و داره از شیرینی میوه هاش تعریف میکنه.

این خیلی زیبا بود برای من، چون فهمیدم که درسته که غول هایی در زمینه مورد علاقه من درحال فعالیت هستند، ولی این به معنی تمام شدن فرصت های ثروت ساز نیست.

به شرط باور به وجود همیشگی باران ، فرصت ها دیده خواهند شد.

خلاصه استاد خیلی ارادت داریم.

روز همه خوش و به شادی