سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 7

گاهی در زندگی، روبروی شرایطی قرار می‌گیریم که شاید در نگاه اول سخت و ناامید کننده به نظر برسد، اما اگر توانایی دیدن تصویر بزرگ‌تر را به کمک نگاه “تمرکز بر نکات مثبت” داشته باشیم، خیلی راحت همه چیز تغییر کرده و آرام می‌شویم.

این روزها، فلوریدای آمریکا شاهد طوفان ایرما بوده که به گزارش هواشناسی، بزرگ‌ترین طوفان ثبت شده در تاریخ طوفان‌های اقیانوس اطلس است.

اگر بگویم، طوفان ایرما بیشتر از خرابی، با خود برکت به همراه داشته، حقیقت را گفته‌ام!

زیرا من دیدم که ایرما، فرصتی بود برای خداشناسی، برای تمرین توکل بر خداوند، تمرین کنار گذاشتن منیت ها و تمرینِ پیشه کردن خضوع و خشوع در برابر نیرویی که منبع همه توانایی‌های ماست و فرصتی برای دیدن دستان خداوند در همه جا!

من جلوه خدا را در تک تک مردم می‌دیدم.

آدم‌هایی که دست از هر کاری برداشته و با تمام وجود، عشق به هم نوع خود را در قالب آماده نمودن مقری برای پناه دادن، غذا دادن و پراکندن امید به هم نوعشان، ابراز می‌نمودند.

بازاری‌هایی که با عشق، کالاها و سرمایه‌شان را در اختیار هم شهری هاشان قرار دادند تا بتوانند برای آدمهایی که حتی آنها را نمی‌شناسند و شاید دیگر هیچگاه همدیگر را هم نبینند، شبی آرام در طوفان مهیا سازند.

مگر عشق چیزی جز این است.

توکل، امید و عشق این مردم، ایرما و نگرانی هایش را از یاد می برد. احترام، صبر و کمک به هم نوع، برای تجربه لحظه‌ای بهتر و خوشایندتر، همه جا جاری بود، از جاده‌هایی که پر از ماشین‌های آدمهایی بود که خانه و شهرشان را ترک می‌گفتند، تا استراحت گاه‌هایی که در مسیر به این آدمها خوش آمد می‌گفتند و امکانات اولیه زندگی را برایشان مهیا کرده بودند.

ایمان و امید به وهابیت دستی که همه ما را آفریده و در جهانش پرورده، به یادمان می‌آورد که این دست به اندازه قدرتش، بر ما مهربان نیز هست و حتی در اتفاقی چون طوفان ایرما، قادر است امید، برکت و زندگی را برایمان نوید دهد.

طبیعت با همه پستی و بلندی‌هایش، با همه زیبایی و بلایایش، با همه تولد و مرگ‌هایش، فرصتی است برای پیاده سازی توحید عملی، فرصتی است برای تمرین توکل بر خدا، تمرین بازبینی رابطه‌مان با منبع و با انرژی‌ای که همه چیز از اوست.

فرصتی است برای تمرین تمرکز بر نکات مثبت، در هر لحظه. تمرین اینکه “همه چیز خوب است!”. زیرا همین دستی که این طوفان‌ها را پدید آورده، قدرت ساختن دوباره زندگی‌مان را از هر شرایط و وضعیتی، در دست خودمان گذاشته . پس تنها کارما این است:

همزمان که به این قدرت توکل نموده‌ایم و رویش حساب باز کرده‌ایم، یادمان باشد که تنها وظیفه‌مان، لذت بردن از هر لحظه به کمک تمرکز بر نکات مثبت آن لحظه است.

این بالاترین توانایی است که می‌توانیم در خود بسازیم و بزرگترین توانایی است که برای ساختن زندگی‌ای بهتر، به آن نیاز داریم. زیرا اگر بتوانیم از تصویری بزرگ همه چیز را ببینیم، در خواهیم یافت، هر اتفاقی نهایتاً به رشد جهانمان کمک می‌کند. در نهایت اگر در آن اتفاق بمیریم، به منبع مان بازگشته‌ایم و اگر زنده بمانیم، از ما آدمی متوکل‌تر، صبورتر و با ایمان تر می‌سازد که هم می تواند خوب زندگی کند و هم کمک می کند تا جهان جای بهتری برای زندگی باشد…

سید حسین عباس منش


برای مشاهده‌ی سایر قسمت‌های «توحید عملی» کلیک کنید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 7
    97MB
    21 دقیقه
  • دانلود با کیفت HD
    438MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 7
    13MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

808 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محبوبه قنواتی» در این صفحه: 3
  1. -
    محبوبه قنواتی گفته:
    مدت عضویت: 1651 روز

    سلام به همگی اعضای گروه بزرگ استاد عباس منش

    این سومین کامنت من از قسمت هفتم سریال تمرکز بر نکات مثبت هست

    من جدیدا هر وقت میخوام یه چیزی رو تعریف کنم مخصوصا در ارتباط با خواهرم و همسرم به صورت ناخودآگاه روی نکات مثبت اون قضیه تمرکز میکنم و این باعث شده خیلی آروم باشم با خودم در صلح باشم از طرفی فایل های نشانه های عدم لیاقت و معرفی دوره احساس لیاقت رو همزمان گوش کردم و یه سری نتایج دیدم:

    اول اینکه عادت کردم از خدا بخوام که بهترین صورت ممکن از اتفاقات رو سر راهم قرار بده مثلا من موقع خرید به سمت مغازه هایی هدایت میشم که صاحب اون مغازه به لحاظ انسانی فوق العاده قابل تحسین و قابل اعتماد هستن یعنی کیف میکنم ازشون خرید کنم شاید دودل باشم برای خرید ولی چون این شخص مغازه دار فوق العاده بااخلاق و متین هستن دوست دارم ازشون خرید کنم مثلا دیروز یه لباس از یه مغازه گرفتم که اصلا قصد خریدش رو نداشتم در حالیکه اتاق پرو بودم ایشون با وجودی که تابحال سابقه نگهداری از کودک نداشتن از دخترم مراقبت کردن و یه عالمه بعد از خریدم از جملات فوق مثبت استفاده کردن از دخترم تعریف کردن از نوع تربیتش از آرامش و معصومیتش و اینکه تبریک گفتن بابت همچین نعمتی که خدا به من داده و همه اینها رو در کمال ادب و احترام بیان کردن و من کیف کردم واقعا.

    مورد دوم اینکه قبل هر وقت یه مقدار پول وارد زندگیمون میشد همسرم نصف مبلغ رو برای من واریز میکردن ولی این سری تقریبا تمام مبلغ رو برای من واریز کردن و بعد که پرسیدم گفتن که پیش تو باشه بهتره

    مورد سوم اینکه همسرم اکثر شب هایی که منزل هستن پیش دخترم میخوابن و صبح زودتر از من بیدار میشن و صبحانه رو حاضر میکنن گاهی اوقات صبحانه رو اختصاصی برای من حاضر میکنن.

    امروز هم اشاره کردن به یه ویژگی منفیشون گفتن که شلختگی شون منو آزار میده و من جواب دادم تو یه عالمه ویژگی مثبت داری دوست دارم روی اونها تمرکز کنم️

    استاد من واقعا خیلی خوشحالم که جدی وارد مطالب سایت شدم. خواهرم چند سال دعوت کردن که بیام و از مطالب سایت استفاده کنم حتی چند دوره خریداری کردن و اصرار کردن که حتما گوش بدم و تمرینات رو انجام بدم خیلی سرسری انجام میدادم ولی الان خودم به صورت جدی شروع کردم و خوشحالم از تصمیمی که به پیشنهاد خواهر عزیز و مهربونم مهدیه جان گرفتم.

    نتایجی که ذوق نوشتنشون منو شب ها بیدار نگه میداره از ترس اینکه یادم بره مینویسم که بعدها هم برای خودم یادآوری بشه و هم دوستانی که از فایل های رایگان استفاده میکنن آگاه بشن که راه درستی رو اومدن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    محبوبه قنواتی گفته:
    مدت عضویت: 1651 روز

    سلام مجدد

    دومین کامنت من حاصل گوش جان سپردن به سریال جذاب تمرکز بر نکات مثبت

    من این قسمت رو خیلی هیجان انگیز دیدم و نشونه یا بهتر بگم نتیجه تمرکز بر نکات مثبت رو امروز دیدم

    پارسال در حالیکه من و دخترم شهرستان بودیم همسرم اومدن تهران و دنبال خونه بودن برای اجاره که ما ترجیحمون بر خونه متراژ تقریبا بالا و سه اتاق خواب بود. شاید 500 تا خونه در عرض یک هفته دیدن عکسهاشون رو برای من میفرستادن و دست آخر خسته شدن. دو تا خونه رو پسندیدیم ولی پای قرارداد که میرفتیم صاحبخونه منصرف میشدن و این باعث میشد همسرم خسته تر بشن برای ادامه جستجو. ولی من میگفتم خدا بهترین مورد رو برای ما در نظر گرفته خیلی درگیر مشخصات جزئی نبودم ولی باور داشتم به این موضوع. تا اینکه خودم بهمراه دخترم اومدیم تهران و سومین خونه ای که دیدم رو قرارداد بستیم. از تصوراتمون قشنگتر بود متراژ از متراژ مد نظر ما بیشتر بود و صاحبخونه فوق العاده متین و با شخصیت بودن. امروز ظهر بعد از یک سال من دوباره صاحبخونه رو دیدم و باز یه ویژگی های رفتاری فوق العاده مثبت ازشون دیدم که قبلا اطلاع نداشتم و فوق العاده روشون زیاد تمرکز کردم و راجع به این خصوصیات با همسرم و خواهرم صحبت میکردم.

    عصر امروز برادرشون رو دیدم رفتار سرشار از متانت و احترام ازشون دیدم که ذوق کردم واقعا و این رفتار حاصل چیزی جز آنکه در فکر و ذهن من میگذشت نبود. انقدر با احترام درب ورودی ساختمون رو برام باز کردن در حالیکه خودشون زودتر وارد شده بودن و بعد از اون دعوت کردن که من زودتر از ایشون از آسانسور استفاده کنم چون دخترم در آغوشم به خواب رفته بود.

    این نتایج شاید برای برخی کوچک باشه ولی برای من شگفت زده بود.

    استاد حان بفرمایید اینم نتیجه گوش دادن به فایل های رایگان شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    محبوبه قنواتی گفته:
    مدت عضویت: 1651 روز

    به نام خدایی که همیشه و در همه حال برای ما خیر و خوبی می‌خواد

    سلام و درود به استاد عزیز، خانم شایسته و اعضای محترم سایت

    این قسمت فوق العاده بود و منو یاد یکی از خاطرات چند سال پیشم انداخت. زمانی که عصر یه روز گرم تابستونی تو اهواز از کلاس زبان برمیگشتم و کولر ماشین تو راه خراب شد بعد یه مشکل دیگه برای موتور ماشین پیش اومد طوری که دیگه نمیشد باهاش حرکت کرد همسرم با نمایندگی تماس گرفتن و اومدن برای تعمیر و این فرایند دو ساعت طول کشید. همسرم خیلی اصرار داشتن که برگردم خونه اما دوست داشتم کنارشون باشم هوا فوق العاده داغ بود و ما خیس عرق شده بودیم. در نهایت ماشین رو بکسل کردن و در تمام اون مدت من سعی کردم شاد و امیدوار باشم حتی تو اون شرایط استیک‌رهای بامزه میچسبوندم به صورت همسرم یه عالمه باهاش شوخی میکردم عکس دونفره گرفتیم هنوزم عکساشو دارم شاید باورتون نشه دمای هوا توی غروب حدود 60 درجه بود. برای همسرم سوال پیش اومد که چرا انقدر خوشحالم و من میگفتم دلیلی نداره ناراحت باشم خدا که برای ما بد نمیخواد. اون موقع آگاهی زیادی از قانون نداشتم ولی کار می‌کرد، مثل همیشه که کار میکنه. مثل قانون جاذبه که حتی اگه بهش اعتقاد نداشته باشی ولی کار خودشو میکنه. حس خوبم به همسرم منتقل شد و از ظاهر ایشون هم میشد فهمید که اصلا عین خیالش نیست و داره خوش میگذرونه. یادمه با یکی از دوستانشون که داشتن تلفنی صحبت میکردن صدای خنده من رو شنیدن و اینطور گفتن که

    ًمگه برای خانمت سرویس طلا خریدی که انقدر خوشحاله؟ً شاید الان اگه بپرسن جواب بدم بله آگاهی از قانون و عمل کردن به اون از طلا میلیون ها بار باارزش تره.

    ممنون که منو یاد اون خاطره قشنگ انداختین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: