سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 7 - صفحه 47
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/09/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-09-12 11:49:102024-06-27 06:39:14سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 7شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدای یکتا
سلام به استاد عزیز و مریم جان عزیزم
خدایا شکرت برای این هدایت، چند روز بود ی موضوعی ذهنم رو درگیر کرده بوده و امروز از خدای خودم هدایت خواستم و منو ب ایم فایل توحیدی هدایت کرد
با دیدن این فایل چقد قلبم آرام شد چقد وجود خداوند در قلبم پر رنگ شد خدایا شکرت برای این یادآوری که همه چیز در سیطره قدرت رب هست همه ی دارایی هایی ک داریم همه ی نعمت ها از لطف خدای بزرگم هست
قدرت ازآن خداست ولا غیر
هیچ برگی بدون ازن خداوند از درخت نمیفته
و قتی تا این حد عظمت پروردگارم رو می بینم آرام می شوم واین فکر در ذهنم مرور می شود که چرا ترس چرا نگرانی باید تسلیمش باشم باید شرک های که هنوز در وجود هست رو از بین ببرم
و فقط توکل کنم ب رب العالمین
ب خدای ک هر لحظه داره منو هدایت میکنه
ب بهترین مسیرها
ب مسیر توحیدی
خدایا شکرت برای این آگاهی ها خدایا شکرت
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد جان🌺، سلام به خانم شایسته مهربون و دوستداشتنی✨ و سلام به دوستان ارزشمندم🌻، امیدوارم حال همگی عالی باشه.
استاد جان✨، این فایل فوقالعاده بود، خیلی لذت بردم، واقعا اون قسمت که درباره کمکهای افراد به همنوعان خودشون گفتید، اینقدر برام جالب بود که سخت میشه باورش کرد، افرادی باشن که اینقدر خالصانه و بدون توقع از کسی بیان خدمات ارائه کنن. واقعا لذت بردم و به خودم یادآوری کردم که این کمکها فرق داره با اون کمکهایی که شما در فایل به کبوترها غذا ندهید مطرح کردید. هر دو کار شاید ظاهرش یکی باشه، اما در اصل نیتها فرق داره و من از شما یاد گرفتم اگر یه پولی رو ببخشم ولی با نیت اینکه زندگی اون فرد رو با این کمک تغییر بدم، این کمک سود که نداره، ضرر هم داره. حالا اون افرادیکه توی این طوفانها به همنوعانشون آب و غذا و جای خواب یا هر کمک دیگه میدن، چه باوری دارن؟ میتونه این باور باشه که من نگران ارائه خدمات به صورت رایگان نیستم (باور فراوانی)، من الان احساس خوبی دارم (احساس عشق، عشق بدون چشم داشت، عشق بی قید و شرط)، من با این کار دارم به خودم کمک میکنم.
تحسین میکنم اون شیرینی فروش رو که سه روز مداوم شیرینی درست میکرد و به مردم میداد🍰، تحسین میکنم اون همسایههای بینظیر استادم رو، تحسین میکنم اون هتلدار عزیزی که خدماتش رو در اختیار مردم گذاشت، تحسین میکنم اون افرادیکه از طرف بانک یا از طرف خودروسازی و جاهای دیگه اعلام آمادگی کردن که هیچ نگران نباشید، میتونید از کمکهای ما استفاده کنید و تحسین میکنم استاد عزیز و نازنینم رو که گفتن: هر اتفاقی بیوفته خیری درش هست و توکل کردن به الله مهربان و سعی کردن در این اتفاق زیبایی و نکات مثبت ببینن و دارن از زیباییها و زندگی لذت میبرن. خدا رو صد هزار مرتبه شکرت🙏
استاد جان🌻، تحسینت میکنم که اینقدر نگاه زیبابین داری و قدردان و سپاسگزار شما و خانم شایسته عزیز هستم که دارید به من آگاهیهای عالی میدید. خدایا شکرت🌺
استاد جان🔶، من یاد گرفتم که رویکردهای خودم رو در برابر خداوند و در برابر مشکلات زندگی اصلاح کنم تا بتونم پیشرفت کنم. من یاد گرفتم که در برابر خداوند تسلیم باشم، گردنکشی نکنم، خودم رو دربرابر خداوند کوچک ببینم و به ضعف و ناتوانی خودم اذعان کنم و در یک کلام فروتن باشم، ادبیاتم اینطوری نباشه که من اینقدر گردنم کلفته که تبرم گردنم رو نمیزنه. تمام قدرت رو از خدا ببینم و از غرور و تکبر و خودبزرگبینی در مقابل رب العالمین دوری کنم.🌟
به یاد آیه زیبای زیر افتادم:
وَلَا تَمۡشِ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَرَحًاۖ إِنَّکَ لَن تَخۡرِقَ ٱلۡأَرۡضَ وَلَن تَبۡلُغَ ٱلۡجِبَالَ طُولٗا
(۳۷) اسراء
و در زمین با تکبر راه نرو. تو هرگز نمیتوانی زمین را بشکافی و در بلندی به کوهها نمیرسی.🌹
از طرفی در برابر مشکلات کم نیارم، تسلیم نشم، ناامید نشم، بتونم بگم هیچ ایرادی نداره، این حادثه هرچقدر هم خرابی و ضرر برای من داشته باشه، من با قدرتیکه خداوند بهم داده که تا اینجای کار رو ساخته بودم، دوباره میسازمش و بگم هر اتفاقی بیوفته حتما خیری درش برای من هست و بتونم به نعمتهایی که همین الان در اختیارم هست توجه کنم و به خودم بگم: اینکه توی اتفاقات خوب، حالم خوب باشه که طبیعیه و واقعا بیانصافی و کفران نعمت کردم، اگر توی اتفاقات خوب حالم بد باشه. این از این مطلب، حالا چه کسی شاگرد زرنگه؟ در برابر مشکلات و سختیها چه واکنشی درستتره؟ خدا چه کسی رو نشون فرشتههاش میده و میگه ببینید بنده من رو و به خودش آفرین گفته بابت خلق همچین بندهای؟ اون بندهای که میتونه حتی توی مشکلات حالش رو خوب کنه و این کار هر کسی نیست و نیاز به تقوا و کنترل ذهن داره و کار اون بندهای هست که میتونه با امید و احساس خوب و آرامش صبر کنه. به قول استاد این میشه اعتماد بنفس واقعی✨
به یاد داستان ادیسون افتادم که شما توی فایل گفتگو با دوستان قسمت ۴۹ ام مطرح کردید، گفتید: کارگاه ادیسون آتیش گرفته بود و پسرش دید ادیسون یه صندلی زده نگاه آتشسوزی میکنه، میگه پسرم بیا اون شعله آبیه رو میبینی، این بخاطر ترکیب فسفره که اون گوشه کارگاه گذاشته بودیم، ببین چه رنگ قشنگی داره! پسرش میگه: من فکر کردم شما الان سکته کردی، شما داری درباره شعله و این جور چیزا صحبت میکنی، ادیسون میگه: آره دیگه، ما که الان کاری از دستمون برنمیاد، مامورهای آتشنشانی هم که دارن کارشون رو انجام میدن، لااقل بشینیم این چیزهایی که بصورت طبیعی نمیتونستیم ببینیم، نگاه کنیم و لذت ببریم، که من تحسین میکنم ادیسون و این نوع نگاه زیبابینش رو و تحسین میکنم این کنترل ذهنش رو، خدایا شکرت❤️
استاد جان🔶، مطلب مهمی که یاد گرفتم و برام مرور شد این بود که در هر مسأله ای نگاه کلان و تصویر بزرگ رو ببینم، این کمک میکنه قانون رو ببینم، نگاه کلان داشتن یعنی چی؟ یعنی یه مشکل مثل طوفان یا سیل رو در طول میلیونها سال عمر زمین ببینم، که این اتفاقات باعث رشد و پیشرفت شده درنهایت. به سیستمی بودن خدا فکر کنیم و ببینیم که این دست اتفاقات برای هر کشوری با هر دین و مذهبی اتفاق میوفته و درنهایت گذر زمان مسائل رو حل میکنه و جهان داره رو به رشد حرکت میکنه، هر بار فرصتها داره بیشتر بشه.
یاد داستان اصحاب کهف افتادم، چیزیکه من از دیدن یه قسمتی از سریال مردان آنجلس توی ذهنم مونده، اینکه یکی از اون افراد قبل از اینکه به خواب برن، مشغله ذهنی داشت که برای مثال چطور ممکنه عاقبت مردم شهرم ختم به خیر بشه؟ چطور مردهها بعد از مرگ زنده میشن و یه عالمه سوال بدون جواب دیگه، نتیجه داستان اینکه: بعد از سیصد و نه سال که از خواب بیدار شدن دیدن همه چیز تغییر کرده، مردم یه دین ابراهیمی دارن (چیزیکه از سریال متوجه شدم)، اصلا زمان مسأله رو حل کرده، خودشون شدن یه معجزهای که خدا بعد از مرگ مردهها رو زنده میکنه. اون مردان خدایی تونستن بصورت تجربی یه تصویر بزرگی از جهان هستی رو ببینن. پس نگاه جهانی به موضوعات خیلی میتونه به شناخت قوانین ثابت جهان هستی کمک کنه.😍
خدا رو صد هزار مرتبه شکر✨
نکته دیگه ای که برام مرور شد این نگاه سیستمی داشتن به خداونده، این نگاه به این انرژی که کل جهان رو خلق کرده و داره هدایتش میکنه و اگر هم حادثهای طبیعی مثل سیل، زلزله، طوفان، آتشفشان اتفاق میوفته، این موارد عذابی از طرف خدا نیست که حالا عصبانی شده و میخواد ما سختی بکشیم، نه، اینها کار سیستمه، یه سری قوانین هستن که اگر مثلا صفحات و لایههای زمین در فلان فشار و دما قرار بگیرن، اگر این شرایط رخ بده، این زلزله اتفاق میوفته یا سیل میاد یا مثلا سونامی رخ میده، چون این حادثهها از قوانین ثابت فیزیک و زمینشناسی پیروی میکنه، ما میتونیم این اتفاقات رو پیشبینی کنیم دیگه. پس عذابی از طرف خدا نیست و در ادامه میبینیم چقدر مردم به همدیگه کمک میکنن، چقدر استانداردها بالاتر میره، چقدر ساختمونها و ماشینها و کلا هر چیزی محکمتر و باکیفیتتر ساخته میشه و در کل چقدر همه چیز درنهایت بهتر میشه و به قول استاد خدا رو شکر که این اتفاقات ناخواسته میاد و میره و همیشگی نیست و چقدر قشنگه که توی همین طوفان ایرما بتونیم قدرت خدا رو ببینیم و فروتن بشیم دربرابرش و تمرکز کنیم روی مواردی که میتونیم بهبودش بدیم، ما کنترلی روی طوفان نداریم و چیزی هم جلودارش نیست، من ببینم الان چه کاری از دستم برمیاد انجام بدم، من چه فرصتهایی رو میتونم ببینم که بقیه نمیبینن و سعی کنم به جای ناراحتی و غر زدن، به زیباییهای دنیای اطرافم توجه کنم و از زندگیم لذت ببرم.
خدا رو صد هزار مرتبه شکرت🌷
استاد و خانم شایسته و خانم فرهادی و آقا ابراهیم عزیز🌼، از همگی شما ممنون و سپاسگزارم بابت زحماتی که میکشید🙏
امیدوارم همه شما دوستان گلم در پناه خدای بزرگ همیشه شاد🌷، سلامت🌺، ثروتمند✨ و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید🌟
بنام خدایی که منبع همه عشق های دنیاست
این فایل منو یاد اتفاق این روزهای ایران انداخت
فوت مهسا امینی
و بعدش خیلی واسم جالب بود چطور همه افراد یک دل و یک صدا شدن
این حجم از عشق و هدف مشترکشون توجهم رو جلب کرد بدون اینکه بخوام بگم کارشون درست یا غلطه ولی نیروی عشق عجب چیزیه همه سدها رو میشکونه
یه جا خوندم که نوشته بود
عشق قدرتمندترین ، قدرتیه که ما داریم ….
عشق همه چیز رو بوجوود میاره
با عشق همه چیز هست
بی عشق همه چیز از بین میره
بابد یاد بگیرم تو عشق ورزی دنبال قضاوت نباشم که حالا طرف ارزششو داره، قدر میدونه یا نه
همونطور که خدا بی منت میبخشه
منم بی منت عشق بدم
چون که دادن همیشه با گسترش همراست
اونی که عشق میده اول خودش سیراب میشه
هر چی که بدیم به خودمون چند برابرش بر میگرده
واقعا تو این اتفاق این روزای ایران حس عمیق یکدلی مردم رو احساس کردم
حتی امسال خیلی دوست داشتم پیاده روی برم اربعین
نمی دونم چرا ولی متوجه شدم اون حجم از عشقی که همه رو یک هدف میکنه برام جذاب بوده
اون عشقی که باعث میشه همه مردم در خونشون رو به روی غریبه خا باز کنن و با جون و دل ازشون پذیرایی کنن
از افرادی که نمیشناسن وقتی به اسن فایل فکر کردم یاد این دوتا اتفاق تو زندگی خودم افتادم و متوجه شدم
مهمترین کاری که می تونم کنم اینه که با ذهنم خالق باشم نه واکنش دهنده
وقتی خرابی میاد وقتی مشکل میاد باهاش همراه نشم توش غرق نشم
از نو دوباره بسازم
مهمترین توانایی من اعتماد به نفسم که پشتش توکل به خداست ، تو شرایط به ظاهر بده
مهمترین توانایی من حفظ ایمانم وقتی که چیزی که می خوام رو نمیبینم هست
از خدا می خوام من رو مومن واقعی کنه
وگرنه برگی تو باد بودن که کاری نداره
من می خوام گفت گو های ذهنم رو هر لحظه کنترل و جهت بدم نمی خوام اونا بهم جهت بدم
سلام
روز ۳۷
هیچ دستی بالا تر از دست خدا نیست
منو ،جهانو،بقیه ی انسان ها رو خدا خلق کرده
همه ما در برابر خدا یکسانیم
اون قدرت برتره
بلا های طبیعی همیشه هستند
ما باید از اینا بفهمیم که وقتی این اتفاق ها میفته ما واقعا ضعیفیم باید تسلیم خدا باشیم که بگیم هر اتفاقی که میفته خیره و به نفع منه
بلا هایی طبیعی یا اتفاقات به ظاهر بد یه امتحان هستن که ما بتونیم تقوا و توکل خودمون رو نشون بدیم
نشون بدیم که چقدر می تونیم ذهن خودمونیم رو کنترل کنیم
چقدر توکل دادیم
چقدر آزاد و رها هستیم نسبت به داشته هامون
چقدر باور داریم که اگه چیزی هم از دست بدیم می تونیم دوباره خلقش کنیم
چقدر می تونیم احساس خوب داشته باشیم
تفاوت افراد موفق با بقیه اینه که تو هر شرایطی لذت می برن حتی شرایط به ظاهر بد
باید متفاوت نسبت به نود درصد جامعه زندگی کرد تا متفاوت هم نتیجه گرفت
اعمال انسان زندگیش رو خلق میکنه
باید تسلیم
تسلیم بودن خیلی مهمه
من خودم باید روی خودم کار کنم و تسلیم باشم نگم چرا این نمیشه یا فلان باید بگم حتما به نفع منه
خوبه برام
باید احساس خوب داشته باشم
اینجاست که تفاوت بین انسان ها مشخص میشه
و این تفاوت ها باعث تفاوت نتایج میشن
کسی که تو شرایط به ظاهر بد حس خوب داره جهان پاداش بهتری بهش میده
ولی کسی تو همون شرایط به ظاهر بد نمی تونه احساسش رو کنترل کنه جهان هم اون پاداش خوب رو بهش نمیده
بلکه پاداشش برابر با توانایی ایش در کنترل احساسات و عواطفش هست
ما باید با ساخت باور های خوب بتونیم احساس خودمون رو خوب کنیم
باید با استفاده از اون باور با تغییر نگاه به حس خوب برسیم
علت تفاوت نتایج استاد با بقیه بخاطر تفاوت رفتارش با بقیه اس
استاد تو این شرایط میره میگرده و لذت می بره و میگم من تسلیمم
کاری که همه نمی تونن انجامش بدن
برای همینه که همه ام هم نمی تونن نتایج استاد رو بگیرن
فقط فقط بخاطر باور ها و نوع نگاه شون هست
اگه اونام مث استاد یا حتی خود من هم مث استاد و از دید استاد به مسائل نگاه کنم قطعا احساس بهتری دارم و قطعا نتایج بهتری می گیرم
من باید روی افکار و باورهام کار کنم تا هی قوی تر و قوی تر بشم و بتونم هر روز بهتر ذهنم رو کنترل کنم باید آموزش ها رو که می بینم عمل کنم و خودم تو زندگیم عمل کنم و استفاده و تمرین کنم تا بتونیم بهتر و بهتر بشم
مگر نه حرف زدن و نوشتن که همه می تونن پای عمل که میرسه خیلی عقب میکشن
دارم هر روز سعی میکنم بهتر عمل کنم به قانون بیشتر ازش استفاده کنم تو زندگی روزانه ام
نمیگم خیلی خوبم ولی دارم کم کم قدم ها کوچیک کوچیک رو بر میدارم و شروع میکنم که عمل کنم
که ذهنم رو کنترل کنم
که از همین جایی که هستم لذت ببرم
خدایا شکرت که منو تو هدایت کردی به این مسیر به مسیری که تو رو بشناسم و زندگی خوبی رو تو دنیا و آخرت برای خودم بسازم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت ❤
سلام محمد رسول عزیز چقد از خوندن کامنتت لذت برم خدارو شکر برای ای همه آگاهی برای درکی از قدرت و عظمت خداوند داری چقد تحسینت می کنم ک تعهد داری ب عملی کردن آگاهی هایی ک از این فایل ها کسب میکنی خداروشکرتا زمانی ک ما هر مطلبی رو ک می آموزیم عمل نکنیم هیچ اتفاقی نمیفته همین تسلیم بودن در برابر قدرت رب و دید مثبت در مورد اتفاقات می تونه ما رو ب حال خوب برسونه منتظر شنیدن خبر نتایج بزرگت هستم در پناه خداوند بزرگ شاد و سالم باشی
سلام با دیدن این فایل یاد یکماه پیش افتادم که سیل اومد یه شب یادمه اخرشب خواهرم بهم زنگ زد گفت با مادرم توی ماشین سرکوچمون هستن وگفتن وسایل ضروری ومدارک شناسایی خودم وبچه هامو بردارم وبا اونا بریم خونه خواهرم چون خونه ما زیرزمینه وامکان داره سیل به داخلش نفوذکنه ولی خونه خواهرم طبقه دومه وخطرش کمتره ولی من قبول نکردم وگفتم هرچی قراره بشه میشه روی دیوار اتاقمون نوشته بودم نترس ونگران نباش واون شب هرچی بارشها بیشتر میشد من فقط به اون جمله نگاه میکردم وباخودم تکرارش میکردم نمیگم نگران نبودم ولی خیلی کمتر از بقیه،اون چند روز مادرم خونه خواهرم موند ولی من خونم رو ترک نکردم واون چندروز همونجا بابچه هام موندم تا بعدچندروز همه چی به حالت عادی برگشت ،خدایا شکرت که هرلحظه تورو توی قلبم حس میکنم وهرلحظه من رو هدایت حمایت وحفاظت میکنی
سلام به شما دوست عزیز🌹، امیدوارم حالتون عالی باشه.
مثال خوبی رو مطرح کردید و خیلی عالی هست که بتونیم توی هر شرایطی حال خودمون رو خوب کنیم و از نگرانی و ترس خودمون رو بکشونیم بیرون.
چیزی که هست به نظر من وقتی آروم شدیم نه اینکه با احساس بد و نگرانی، ایدهای بهمون الهام بشه و بخوام اون رو اجرایی کنیم، نه، زمانیکه آروم هستیم و دسترسی به الهامات قلبی داشتیم، از خودمون بپرسیم: الان چه کاری از دستم برمیاد انجام بدم؟ به نظر من هیچ ایرادی نداشت که شما با بچه هاتون به طبقه دوم میرفتید. به نظر من این اقدام نشانه بیایمانی و تسلیم شرایط بیرونی شدن نیست، نشونه اینه که من آرومم و به ذهنم رسیده این کار رو انجام بدم و ان شاء الله هرچی پیش بیاد همون خوبه است.
حتی ممکنه با توجه به باورهاتون اقدام بهتری به شما گفته بشه، من نمیدونم، اما این پیشنهاد من بود.
مثل اینکه یه نفر میگه خب چه کاریه؟ من میرم واکسن میزنم که اینقدر نخوام انرژی بذارم الان اون یارو عطسه کرد مریض نباشه، فلان جا میرم مریض نشم و … میگم واکسن زدم، تمام شد رفت، دیگه روی برنامهها و اهدافم تمرکز میکنم.
داستان حضرت علی یادم میاد که زیر سایه یه دیوار نشسته بودن و چون دیدن دیواره فرسوده است و امکان افتادنش هست، از زیر دیوار بلند شدن، یه نفر پرسید: یا علی، چرا از زیر دیوار بلند شدی؟ (شاید میخواست بگه تو باید میموندی، تا هر اتفاقی قراره رخ بده، رقم بخوره) حضرت علی (نقل به مضمون) میگه: از قضای الهی به قدر الهی پناه میبرم.
راستش من خودم معنای قضا و قدر الهی رو درست متوجه نشدم، اما با فرض درست بودن این داستان، اون کار حضرت علی، کاری بوده که توی اون شرایط از دستش برمیومده انجامش بده، به جای اینکه زیر سایه اون دیوار بشینه.
متشکرم✨
شاد و سلامت باشید.🌟
سلام به همه دوستای عزیزم سلام به استاد عزیز و استاد مریم عزیزم
روز سی و هفتم
چقد از شنیدن واژه عشق لذت میبرم. قبلا عشق رو اینجوری برای خودم باور کرده بودم که باید دو طرفه باشه! من عشق بورزم باید طرف مقابل هم عشق بورزه. اگه این کار رو نکرد منم نمیکنم!!اگه فلانی اینجوری کرد اینجوری رفتار میکنم و پر از من من کردن های درونی که همیشه حالمو بد میکرد . همیشه تو استرس این بودم که حواسم باشه تا کسی با من بد برخورد نکنه که محبتم رو بابتش تلف نکنم. فک میکردم محبتم رو باید برای کسی خرج کنم که اونم برام محبت خرج کنه و …. رفته رفته که با فایلای استاد پیش رفتم تا به الان، عشق رو واژه ای یافتم که وقتی بهش فکر میکنم خودکار از چشمام اشک جاری میشه. عشق رو محبت بی کران و بی منتی از سمت خدا میدونم که تو من جلوه میکنه و دوس دارم از این نور به همه ببخشم. وقتی میبخشم خودم پرنورتر و جذاب تر میشم. وقتی استاد راجب عشق بی منت افراد تو طوفان گفتن، خودکار اشک اومد تو چشمام و از این همه عشق و نوری که اونموقع پراکنده شده به وجد اومدم. مثل سالی که تو شهرمون سیل اومده بود و من این محبت رو لمس کردم. خیلی از دوستایی که تو اقصی نقاط کشو بودن، بهم پیام میدادن که در خدمتتونیم و هر نیازی دارید بگید و… من همیشه فکمیکردم مردم شهرم همیشه بد همو میخوان و کلا در به در دنبال پایین کشیدن همن ولی اون سال اولین باری بود که به چشمم دیدم چقد مردمم همدل و یکدستن. هر روز کل مردان شهرمون میرفتن و سد خاکی میذاشتن. تا آب داخل شهر نیاد و حداقل ترین خسارت به شهد وارد بشه. حتی ۶ نفر از همشهریام جونشو دادن تو این مسیر. هنوزم کاروان مردمی خود شهرمون یادمه که از کوچکترین مرد خانه گرفته تا بزرگترینشون میرفتن تا تو کیسه ها خاک بریزن و سد خاکی درس کنن. زنای تو خونه، با هم جم شده بودن و باهم برای مردایی که اونجا کار میکردن، غذا درس میکردن. از صب تا شب همگی همدل برای یک هدف داشتن تلاش میکردن. این حجم از یکدل بودن و همدست بودنشون واقعا تحسین برانگیز بود و من هنوزم هر وقت ذهنم میخواد جامعه و مردمم رو قضاوت کنم، میگم این مردم همون مردمن و خالصانه دوستشون دارم. یادمه هیچکسی تو شهر کار نمیکرد. همه کارشون از فقیر وغنی درست کردن سد خاکی بود. صف های دراز از مردم شهرم با در دست داشتن کیسه خاکی هنوزم به من یاداور عشق و علاقه مردم به هم نوع خودشه. هبچ کس نیومد دور خونه خودش سد خاکی درس کنه، همه با هم دست در دست هم اومدن سد خاکی درس کردن برای کل شهر. عشق میتونه اینقد عمیق و خالصانه و بی دلیل باشه.
من از این فایل فهمیدم و یاداور شدم که عشق باید بی منت باشه. عشق بدون دلیل و از اعمال ارتباط مستقیم با خدا نشات میگیره. اینجوریه که به سرعت اشک شوق و حس فوق العاده عرفانی مثبت کل وجودت رو فرا میگیره. ادم باید تا میتونه به هرچیزی عاشقانه نگاه کنه. ایمان داشتن یعنی بدونی هیچ اتفاق و کسی بد نیست. ایمان یعنی بدونی خدا در هر شرایط میخواد من پیشرفت کنم، لذت ببرم و خالق زندگی خودم باشم و تو این راه وعده بی چون چرا بهم داده.
یاد گرفتم برای داشتن نگاه مثبت به همه چیز و همه کس اول باید بتونم تمرین کنم و تمرین کنم و تمرین کنم که بدون اینکه نگاه کنم کی به من محبت میکنه، نمیکنه، اصلا میشناسمش، نمیشناسمش، کارم بهش میخوره، نمیخوره؟ ارتباطم از اول شکل میگیره، نمیگیره، یا هر دلیل دیگه ای، فقط خالصانه دوستشون داشته باشم و حتی فراتر از اون، عاشقشون باشم. مثل خدا که عاشق بنده هاشه و دنیا رو تو پرفکت ترین حالت برای کل ادم های روی کره زمین خلق کرده.
یادمه وقتی رو خودم تمرین میکنم که عاشق افراد باشم اونم بی دلیل، خود به خود رفتارهای محبت آمیز دور و برم زیاد میشه. دوستان و افرادی یهو میان که شاید قبلا با من رفتار بدی داشتن و در عجیب ترین حالت سراغ منو گرفتن و گفتن دلتنگمن!
و اینجاست که قانون کار خودشو میکنه. وقتی عشق میفرستی. عشق دریافت میکنی. ولی میتونم به جرات بگم، ارسال عشق اینقد در همون لحظه کل بدن و وجودم رو از انرژی مثبت پر میکنه که حس پرواز بهم میده. یه انرژی که میتونه برای خلق جنبه های مختلف زندگیم کافی باشه و یه محرک برای داشتن یه روز فوق العادس. این اولین جایزه قانون در ارسال فرکانس عشقه.کاری به ظاهر ساده ولی هوشمندانه.
با سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته گرامی
از خدای خودم صمیمانه سپاسگزارم که به من توفیق شنیدن این فایل را داد چیزی که من تو این فایل از شما دیدم به غیر از تسلیم بودن در برابر خداوند به عنوان تنها منبع خیر و خوبی در جهان این است که چقدر شما رها هستید از مال دنیا تو فایل ما بی انتها هستیم نشان دادید که به جسم و جان اتان وابسته نیستید و اینجا نشون دادید که به مال و اموال اتون وابسته نیستید و از تمامی تعلقات دنیایی به دور هستید و این نشان می دهد که شما خیلی خوب روی خودتون کار کردید که انقدر خوب می توانید جنبه مثبت اتفاقات را ببینید برعکس من و بسیاری از آدم های دیگه یاد شعر سهراب سپهری افتادم که میگه چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید.
واقعا باید جور دیگه ای به دنیا و اتفاقاتش نگاه کرد و اگر من الان عضو این سایت ام و توفیق این را پیدا کردم که شنونده این حرف ها باشم از مردی که خودش قبلا تمامی این مسیرها را رفته و آزمون و خطاهاش را انجام داده و الان داره با عشق این آگاهی ها را در اختیار من و هزاران هزار آدم دیگه در سراسر جهان قرار میده باید یک تفاوتی داشته باشم با سایر دوستانی که حتی تو مدار شنیدن این صحبت ها هم نیستند باید من هم سعی کنم اگر یک روزی تو همچین موقعیتی قرار گرفتم سعی کنم احساس ام را خوب نگه دارم و اجازه ندهم که عوامل بیرونی که دست من هم نیستند و جزئی از قوانین طبیعت هستند رویم تاثیر بگذارند چون اگر احساس ام بد بشود و فکر کنم که دیگه زندگی ام نابود شد و بدبخت شدم و عمرا دیگه بتوانم همچین موقعیتی را واسه خودم ایجاد کنم من دارم شرک می ورزم و اگر به قول استاد من همون آدمی هستم که قبلا توانستم این ملک و املاک را با استفاده از قدرت خلق کنندگی ام بسازم پس دوباره اش هم می توانم چرا که نه فقط کافیه خودم و خدای خودم را باور کنم
سلام درود بر استاد نازنینم و هم فرکانسی های عزیزم چقد خدارا شاکرم که توی این مسیرم و هزاران بار خدارا شکرمیکنم خدایااااا شکرت استاد شما وقتی برای فروش صحبت میکردید و میگفتید همه چی به باور های ما برمیگرده واگه ما فکر کنیم که از هیچکس طلب کار نیستیم وپولی نمیخواییم و روی باورهاتون کارکنید و در فروش و درکار موفق خواهید شد و خدارا هزاران بارشاکرم که امروز توی فروشم دیدم کسایی که میومدن و اجناس میبردن و بعدا پول میدادن ولی با تمرکز برروی باورهای من امروز اومدن و هنه ی پول پیش پرداخت کردن تا جنساشون بیاد و چقد من از این اتفاق خداراشاکرم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت 🙏🙏
💎به نام خداوندی که تنها قدرت مطلق تمام جهانیان است💎
چند وقت پیش که اینجا زلزله اومد ، همه رفتیم بیرون از خونه ؛ یه نفری که من نمیشناختمش کنارم بود و خیلی نگران و مظطرب بود .
بهش گفتم نگران نباش بابا ، این ساختمون محکمه ، چیزیش نمیشه .
اون بنده خدا یه جمله گفت و منو به فکر فرو برد.
گفت : «قدرت خدا اونقدی هست که اگه بخواد هر چیزیو میتونه از بین ببره»
اصلا واقعا خیلی چیزا از تو فکرم رد شد و دیگه اصلا هیچی نگفتم.
همین داستان کشتی تایتانیک که قبلا از استاد شنیده بودم یادم اومد ، یه برج که تو آبادان همین اواخر فرو ریخت یادم اومد ، زلزله هایی که تو ایران کلی خرابی داشت یادم اومد و…
همون لحظه واقعا احساس ناتوانی بهم دست داد در مقابل این نیروی حاکم بر جهان 😶
با خودم گفتم اگه با این زلزله اتفاق بدی نیوفتاده ، به دلیل فضل خداست وگرنه این همه مثال هست که محکم ترین سازه ها ، انبوه ترین جنگل ها و … با اتفاقات طبیعی مثل سیل و زلزله و طوفان از بین رفته.
دو سه روز بعد یه کلیپی رو دیدم ، که نصفه شب یه آپارتمان چند طبقه تو ایران ، در حالی که ساکنینش خواب بودن کلا چپ شد و فرو ریخت 🤦🏻♂️
اصلا یه حالی بهم دست داده بود عجیب ، هر جا میخواستم برم ، هر کاری میخواستم بکنم ، به هر کی میخواستم قول بدم که یه کاریو براش انجام بدم ناخودآگاه قبلش میگفتم : «انشالله»
انگار اینا باعث شدن تا خیلی بیشتر قدر این کانکشن با منبع رو تو این بعد جسمانی بدونم و به خاطرش سپاسگذار تر باشم.
بعد اون اتفاق که یه خورده ای طعم افتادگی و هیچ بودن در برابر خدا رو چشیدم ، دیگه کلا سعی کردم در برابر آدم ها هم افتاده تر باشم و غرورمو بزارم کنار.
نشستم فکر کردم و به یاد آوردم که چه جاهایی به خاطر همین غرور و تکیه به ذهنم ضربه هایی خوردم و سعی کردم برطرفش کنم.
حالا چون من بیشتر تمرکزم تو مسائل کاری بود ، مثال هایی از کسب و کارم یادم اومد که چه جاهایی خیلی رو خودم حساب میکردم و در حالی که جهان داشت فریاد میزد و میگفت نباید اون کارو انجام بدم و در نهایت من کار خودمو کردم و نتیجهاش عکس اون چیزی که انتظارش رو داشتم شد.
الان خیلی بهتر شده این ویژگی من ، سعی میکنم دیگه ادعا نکنم که من میدونم و بلدم و فلانم و….
الان سعی میکنم از هر کسی یه چیزی یاد بگیرم ، تو ذهنم میگم من هیچی نمیدونم و جهان بهم میگه ، میگم نمیدونم و اجازه میدم که جریان آگاهی بیاد ، مثل همین الآن که اصلا نمیدونستم چی بنویسم در رابطه با این فایل ولی شروع کردم و از خاطرات همین چند وقت پیشم یادآوری شد توسط جریان اصل.
وقتی فایل «اعتماد به رب پیام ابراهیم برای قربانی کردن فرزندش» رو گوش میکنم یه حس عجیبی بهم دست میده و به طور فوق العاده عجیبی کارها خیلی خوب پیش میره ، جوری که واقعا نمیدونم چجوری ، یعنی هیچ پلنی ندارما ، ولی یهو میبینم که خودش انجام شد یا یهو میبینم وسط حل فلان مسئله ام و …
احساس میکنم وقتی به اون احساس ناتوانی ، عجز ، تسلیم بودن و هیچ بودن در مقابل رب میرسم ، در واقع دارم وظیفه ی بندگی خودمو در برابرش انجام میدم و پاداشش رو همون لحظه و یا در سریع ترین زمان ممکن میگیرم.
واقعا خدارو شکر میکنم که تو این مسیر هستم🙏
ممنونم ازت استاد جان ❤️
ممنونم از تمامی کسانی که در راستای پیشرفت و بهبود این سایت و جهان دارن زحمت میکشن❤️
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
از خدا میخوام به هممون سلامتی بده
از خدا میخوام به هممون رزق به غیرالحساب بده
از خدا میخوام به هممون عزت بده
به نام خالق هدایتگر
سلام بر استاد باورها و مریم بانوی مهربانی ❤️🌹
سلام بر خانواده ی بهشتی عباسمنش ❤️🌹
ردپای ۳۷
رها بودن واقعی را استاد عزیزم قشنگ تو این فایل به نمایش گذاشتن و در واقع نگران هیچ چیزی هم نیستن چون خودشون همه چیز با تکامل به دست آوردن و هر موقع هر چیزی را بخوان به راحتی میسازن
عشق و محبتی که مردم از خودشون به همدیگه نشون میدن و با جان و دلشون به هم دیگه کمک میکنن قطعا فرکانسی را میسازه که زندگی را اونجا مثل بهشت میکنه
یاد گرفتم که : در هر شرایطی ذهنمو کنترل کنم
رها باشم
و رو نکات مثبت تمرکز کنم
استاد جانم سپاس گذارم که آگاهی های نابتونو در اختیارمان میذارین در هر شرایطی که هستین بهترینها را به ما نشون میدین
منم لیاقت خوب زندگی کردن دارم
منم میتونم ذهنمو در هر شرایطی کنترل کنم
دیگران و دوست دارم چون پاره ای از وجود خداوند هستتند ومنم پاره ای از وجود خداوند هستم
خدایا شکر بابت حس و حال خوبی که دارم
خدایا شکر که با تو در ارتباطم و از تو یاری میجویم
خدایا شکر که عضو خانواده ی عباسمنش هستم
خدایا شکر که روز به روز در حال رشد و پیشرفت هستم
خدایا عاشقتم و دوست دارم ❤️😘
شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند باشین در دنیا و آخرت 🙏😉
عاشقتونم ❤️😘