سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 9

باسلام خدمت استاد و دوستان عزیز

امروز یدفعه سایت رو باز کردم و چشمم افتاد به سوالی که دوسال پیش تو قسمت نظرات همین محصول پرسیده بودم که وقتی بدهکارم چطور روی مثبت تمرکز کنم و اگه به بدهکاری فکر نکنم چطوری پرداخت میشه و چقدر دوستان جواب های عالی داده بودند

میخوام خیلی خلاصه بهتون بگم از سال ۹۶ که من این سوال رو پرسیدم تا الان به من چی گذشته

تازه ازدواج کرده بودم شرایط مالی افتضاح

بیکار .بی پول . تمام دارایی من یه پراید بود که بعضی وقتا مسافر کشی میکردم

زخم زبون های اطرافیان خیلی آزار دهنده بود

تو خونه پدرم تو یه اتاق هم پذیرایی من هم اتاق خواب من و تمام جهیزیه خانمم که خیلی کم بود تو همین یه اتاق بود

یه روز از حرفها و زخم زبونها و تحقیر های پدرم به ستوه اومدم

تصمیم گرفتم خونه اجاره کنم و از اون خونه بزنم بیرون

اما تمام موجودی حسابم ۲۰ هزار تومان نمیشد

پول پیش میخواست .کار باید می داشتم تا بتونم هزینه ها رو بدم

می ترسیدم و از یه طرف هم دیگه تحمل پدرم رو نداشتم

خلاصه شجاعت نشون دادم رفتم دنبال خونه

اصلا فکر نکردم که پول ندارم

چند تا خونه دیدم

همه میگفتن پول پیش و من میگفتم ندارم

بعد از کلی گشتن و پرس و جو یه خونه پیدا کردم خونه خوبی بود

تونستم راضی ش کنم

همه مخالف بودن تمام اطرافیان

اما اسباب و اثاثیه رو ریختم پشت وانت و رفتم

فردای اون روز کار پیدا کردم

رفتم سر کار

رانندگی بود و خیلی هم سخت بود

چون باید آخر شب ها میرفتم و ساعت حدود ۱ تا ۲ می رسیدم خونه

صبح زود ساعت ۵ دوباره باید میرفتم

گفتم ایرادی نداره و ادامه دادم

حدود ۲ هفته رانندگی کردم

تا اینکه ماشین خراب شد

طرف میخواست منو مقصر کنه اما به لطف خداوند نتونست و من اخراج شدم

دوباره بیکار شدم

اینم بگم که همزمان با آموزش های استاد کار میکردم و استفاده میکردم

حدود دو هفته بیکار بودم دوباره تا اینکه یکی از دوستان یه کار توی باربری بهم معرفی کرد و سریع رفتم

خیلی خوب شد شرایط

سخت بود ولی برای من خوب بود که از اون شرایط خارج بشم

حدود یکی دوماه هم اونجا بودم

کار اونجا فصلی بود و کار تموم شد تا اینکه اونجا هم عذرمو خواستن

خودمو نباختم

روحیه م خوب بود

ایمان داشتم

با خودم گفتم من جرات کردم و از اونجا زدم بیرون

خدا جوابمو میده

مشخصات کاری رو که میخواستم نوشتم تو دفترم

یک ماه گذشت

یه روز تلفنم زنگ خورد

اصلا به اون آدم بابت کار چیزی نگفته بودم

اما خدا کار خودشو کرده بود

رفتم صحبت کردم گفت ماهی ۹۰۰ تومن

قبول کردم برج ۵ سال ۹۶ بود

و دوماه کار کردم

طرف از کار من راضی بود

اومد گفت برام درصدی کار کن

فورا قبول کردم

باور نمیکنید

وقتی شب عید شد و من حساب کردم میانگین درآمد من شد ۲ میلیون

داشتم بال در می آوردم

اینقد خوشحال بودم و سپاسگذاری کردم

شکر خدا الان دوسال از اون ماجرا گذشته

بدهکار نیستم

وسایل خونم خیلی کامل تر شده

دیگه کسی نیست که زخم زبون بزنه

از اون شهر مهاجرت کردم

خونه خوب

زندگی خوب

پول به اندازه کافی

شغل مورد علاقه طبق همون چیزایی که نوشته بودم

سلامتی خودم و همسرم و پسرم میکائیل که الان یک سالشه

روز به روز شرایط بهتر

درآمدم شده ۳ تومن

و من خیلی خوشحالم

دارم هدفگذاری میکنم برای درامد بالاتر

زندگیم خیلی شیرین شده

باورهام خیلی قوی شده

هر روز پیشرفت رو احساس میکنم

و هر روز سپاسگذاری میکنم

و به این جمله استاد ایمان آوردم

خداوند به شجاعان پاسخ میده

خداوند به حرکت ما پاسخ میده

ایمان یعنی ندونی و حرکت کنی

و من حرکت کردم

خیلی پر انرژی هستم واسه پیشرفت و انگیزه زیادی دارم

حال روحی م به شدت خوبه

و اینو مدیون خداوند بزرگ و استاد عزیز و تلاش های خودم هستم

برعکس خیلی ها که میگن پدرم دراومد تا به راحتی رسیدم

من با راحتی تمام دارم پیشرفت میکنم

اصلا سختی نمی کشم

حال میکنم ، لذت میبرم ،

زندگی چقد شیرینه

امیدوارم تونسته باشم به دوستان انگیزه بدم و کمک کنم

در پناه الله یکتا شاد باشید و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت

فعلا خدا نگهدار