دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش وز شما پنهان نشاید کرد سر میفروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع سخت میگردد جهان بر مردمان سختکوش
******************************
وقتی صحبت از تمرکز بر نکات مثبت میشود، بعضیها می گویند:
مگر میشود بر نکات مثبت تمرکز کرد، در حالیکه با این همه بدهی و طلب کار احاطه شدهام! یا عشق چندین سالهام، مرا ترک کرده یا اطرافیانم به شدت آدمهای منفی نگری هستند!
مگر میشود بر نکات مثب تمرکز کرد، وقتی حتی حرف مردم، بیشتر از شکستی که عایدم شده، مرا ترسانده یا وقتی تمام تلاش یک سالهام، که آن همه روی نتیجه اش حساب باز کرده بودم، یک شبه به خاطر طوفان، آفات و… بر باد رفته
و هزاران دلیل منطقی و محکم دیگر…
قبول دارم که تمرکز بر نکات مثبت، در لحظات به ظاهر بد، آسان نیست، اما ممکن است. این همان توانایی است که، با تکیه بر آن، این لحظه سخت، را به بهترین شکل پشت سر می گذاری.
می شود با تغییر نگاه، حتی در لحظهای که بدهکارها احاطهات کردهاند، نگران سرزنشهای اطرافیانت هستی، یا حتی در لحظهای که همه داراییات به یکباره از دست رفته و…، انتخاب کنی که آدمی شاد باشی که توسط بدهکارها احاطه شده است یا فردی نگران و آشفته!
آدمی شاد باشی که طوفان، آفات و… حاصل دسترنجش را نابود کرده، یا فردی با احساس بدبختی و درماندگی و…
چه تمرکز بر نکات مثبت انتخاب شما باشد، چه تمرکز بر اتفاقاتی که آنها را دلیلی برای ناتوانی از تمرکز بر نکات مثبت می دانی، در هر صورت نمیتوانی با نگرانی، غم، دلواپسی، افسردگی و … نتیجه را تغییر دهی یا حتی بهتر نمایی.
اما من به شما قول میدهم، اگر در لحظات سخت، انتخابت تمرکز بر نکات مثبت باشد، آرام آرام، به سمت اتفاقات بهتر هدایت میشوی که کار برای تمرکز بر نکات مثبت، راحتتر بشود.
و وقتی با تعهد این مسیر را همچنان ادامه می دهی، کم کم اوضاع به شکلی تغییر میکند که همان اتفاق به ظاهر ویرانگر، منشأ ورود به مسیری میشود و نتایجی را وارد زندگیات میکند، که نه تنها همه آن ناکامیها جبران میشود، بلکه درهایی از نعمت و برکت به رویت باز میشود.
چه بدانیم و چه ندانیم، ما در هر لحظه یا به سمت شرایط بهتر و یا به سمت شرایط بدتر، در حال حرکتیم و این کار را به وسیله تمرکزمان بر نکات مثبت، یا تمرکز بر آنچه که نمیخواهیم، انجام میدهیم. ما در هر لحظه به این وسیله، تجربه بعدی را در مسیر زندگی مان انتخاب می کنیم.
اما قدرتمندترین توانایی ما زمانی خودش را نشان میدهد که قادر باشیم در هر لحظه، فارغ از اینکه اوضاع چقدر به ظاهر سخت شده، قادر به تمرکز بر نکات مثبت آن لحظه باشیم و به بزرگترین قانون هستی یعنی احساس خوب= اتفاقات خوب، وفادار مانده و این راه را نه فقط یک بار، بلکه برای همیشه ادامه دهیم.
سید حسین عباس منش
نکته مهم!!!
با توجه به محتوای این برنامه، این فایل فقط به صورت تصویری می باشد.
برای دیدن سایر قسمتهای سریال تمرکز بر نکات مثبت، کلیک کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 951MB14 دقیقه
- دانلود با کیفت HD209MB14 دقیقه
سلام
چه جالب!
چه جالب اول برای اینکه دقیقا داشتم به این فکر میکردم که با این قضیه چه طوری برخورد کردید و چه جور دیدگاهی داشتید و یه فایل در همین مورد گذاشتید. (خداوبه سوالهام سریع جواب میده، دمش گرم) هنوز فایل رو ندیدم ولی از درون جواب بهم گفته میشد و میشه: با دید فراوانی. با دید مثبت. و خودم این جواب رو تکمیل میکنم که بله یعنی چیزی از دست نرفته که ناراحت باشیم. چیزی خراب نشده و همه چیز درسته و دقیقا سر جای خودش هست. چیزی خراب نشده که ما بدو بدو بریم که مثلا بخوایم درستش کنیم و سرگردون بشیم. مثل اینکه همه تو این موقعیت ها انتظار دارن همه اقشار هجوم ببرن و دلسوزی کنن و بگن اخ اخ و واخ واخ چقدر بدبخت شدید و چقدر بلا سرتون اومد. این دیدگاه منه و شاید خیلیا که بخونن مخالف باشن و بگن کمک به همنوع و… چی میشه پس؟ به نظرم کسایی که مخصوص و مربوط به کمک رسانی هستن کارشون رو خیلی عالی انجام میدن و نیاز به دخالت و دلسوزی و فرستادن انرژی منفی مایی که بیرون از حادثه ایم نیست. همچنین فکر نکنم دفعه اولی باشه که مردم اون منطقه همچین قضیه ای رو دارن تجربه میکنن و فکر میکنم مدیریت بحران رو یاد گرفتن و میدونن خودشون باید تو هر وضعیتی با هر شدت سختی چه کار بکنن. بعنی باور متکی به خود بودن و جاهل نبودن و احساساتی نشدن رو دارن. اگه نبودن استاد به چنین محیطی با چنین ادمهایی هدایت نمیشد. محیطی که استاد الان هست به نظرم دقیقا هماهنگ با باورهاشونه.
چه جالب دوم برای اینکه من نمیدونستم جریان طوفان رو و فقط شنیدم فلوریدا هم بوده و فقط یه چیز تو ذهنم اومد و رفت: ا؟ جای استاد! خدا حفظش میکنه.
چه جالب سوم که به نظر من از همه چه جالب تره، درباره ی اینه که توی اینستاگرام نوشته بودن فلان نفر که خیلی پولداره و یه جزیره شخصی فلان جای امریکا داره جزیره ش توی طوفان کاملا از بین رفته! باور محدود کننده و فقیرکننده ی توی این جمله ست که خیلی جالبه. یعنی تو هرچی هم که پولدار و ثروتمند باشی، چه فایده؟ یه طوفان میاد و همه ازت گرفته میشه و از دست میدی. یا میان همانندسازی میکنن با قارون که آره چون از راه نادرست پولدار شده اینجور بلایی سرش اومده (حالا خودشون حتی یکبار هم از نزدیک این فرد رو ندیدن یا باهاش تشست و برخاست نکردن که بدونن ثروتشو از چه راهی به دست اورده) حس منفی این باور رو هم که بهتر از من میتونید درک کنید. باز هم کمبود. باز هم از دست دادن و باز هم انکار فراوانی!! حالا استفهام انکاری من اینه که مگه قراره ما ازینجا به اون دنیا چیزی ببریم؟ ما اینجا قراره تو نعمت و رحمت و رفاه زندگی کنیم و با اسباب بازیای دنیا بازی کنیم تا بازی و زندگی واقعی رو اون دنیا باد بگیریم. بازی تاج و تخت هست و هرکس پادشاه زندگی خودشه. اگه این دنیا خوب زندگی نکنیم اون دنیا هم بریم هاج و واج فقط نگاه میکنبم چون بلد نیستیم زندگی کردن رو. بعدشم نقصی در اموالش ایجاد شده؟ چرا ناراحت بشه اون طرف؟ امانت بوده از خدا به خدا هم بازگشته که اگه به خدا اعتماد کنه، امانات بیشتری هم بهش داده میشه. دقیقا به همین سادگی. تازه اون طرف انقدر ثروت داشته که تونسته یه ملک این مدلی هم بخره، حتما داره که یکی دیگه یه جای دیگه بخره یا حتی همون رو تعمیر کنه. خب دمش گرم که این همه ثروت داره. حتی اگه تمام دارایی یه نفر هم بره که البته من مخالف چنین فرض و باوری هستم که کل دارایی طرف یهو بره، مگه گنج ها و ثروتهای خدا تموم میشن؟ بانک خدا سودی میده که اگه مردم بفهمن عمرا برن جای دیگه سرمایه گذاری کنن. کجا به خاطر 1 کار خوب 700 تا سود میدن؟ دوستان اهل فن حساب کنن نرخ سودش رو ? از خدا وام میگیریم یا توی بانکش سپرده میذاریم و دیگه فقط در سررسیدها سودها رو برداشت میکنیم. هرچی سپرده بیشتر، سودهم کلان تر. مگه غیر ازینه که قبل دریافت و درخواست کردن باید چیزی بدیم؟ (قانون آفرینش جلسه درخواست رو ندیدم ولی این چیزا از توی نظرات دستگیرم شده)
اخر مرداد توی نظرات نوشتم که به یه تضاد رسیدم ولی حالم خوبه، خب یه بخشی ازش اینجوری حل شد که حقوقم به صورت دائمی اضافه شده و تازه شنیدم که قراره بازم حقومون رو زیاد کنن. (آخ جون! ?) دوم اینکه یه کسب و کار کوچولو راه انداختم که به لطف خدای عزیز همون دو سه روز اول گرفت و به سود رسید. هرچند باید تکامل رو در این راه طی کنم و کلی تو این راه جدید همه دارن بهم اطلاعات میرسونن و جواب پرسشهام رو میدن تا توی کار جدیدم متخصص بشم. دیدید گفتم تضاده خودش راه حله. اشتیاق زیادی دارم که تکاملم رو بیشتر و بیشتر طی کنم. خیلی زیاد ایده به ذهنم اومده این یعنی خلاقیت و نبوغ و هوش بالایی دارم و چقدر تجسم خلاق کردن در مورد کسب و کار جدیدم که چه اتفاقاتی برام بیفته و چه چیزایی رو تجربه کنم بهم حس خوبی میده. البته اینم بگم من کلا آدم خلاقی هستم و اغلب در دو سوت و گاهی در سه سوت هر مشکلی رو به لطف تقلب هایی که خدا بهم میرسونه حل میکنم ? خب دم خودم و خدا گرم دیگه!
و اما یک سوال که از استاد و دوستانی که بیشتر از من قوانین رو درک و تجربه کردن دارم: وقتی من درخواست میکنم چرا خواسته ی من هم از راههای درست و هم از راههای نادرست اجابت میشه؟ اونم گاهی از راههای نادرست سریعتر. باوری در من ایراد داره؟ جای خاصی توی درخواست کردن باید فیلتر بذارم؟ اینم از راههای اثبات خودم به خداست؟ ممنون میشم جواب بدید.
در پناه خداوند عزیز باشید. سپاسگزارم