سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 9

دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش   وز شما پنهان نشاید کرد سر می‌فروش

گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع    سخت می‌گردد جهان بر مردمان سخت‌کوش

******************************

وقتی صحبت از تمرکز بر نکات مثبت می‌شود، بعضی‌ها می گویند:

مگر می‌شود بر نکات مثبت تمرکز کرد، در حالیکه با این همه بدهی و طلب کار احاطه شده‌ام! یا عشق چندین ساله‌ام، مرا ترک کرده یا اطرافیانم به شدت آدمهای منفی نگری هستند!

مگر می‌شود بر نکات مثب تمرکز کرد، وقتی حتی حرف مردم، بیشتر از شکستی که عایدم شده، مرا ترسانده یا وقتی تمام تلاش یک ساله‌ام، که آن همه روی نتیجه اش حساب باز کرده بودم، یک شبه به خاطر طوفان، آفات و… بر باد رفته

و هزاران دلیل منطقی و محکم دیگر…

قبول دارم که تمرکز بر نکات مثبت، در لحظات به ظاهر بد، آسان نیست، اما ممکن است. این همان توانایی است که، با تکیه بر آن، این لحظه سخت، را به بهترین شکل پشت سر می گذاری.

می شود با تغییر نگاه، حتی در لحظه‌ای که بدهکارها احاطه‌ات کرده‌اند، نگران سرزنش‌های اطرافیانت هستی، یا حتی در لحظه‌ای که همه دارایی‌ات به یکباره از دست رفته و…، انتخاب کنی که آدمی شاد باشی که توسط بدهکارها احاطه شده است یا فردی نگران و آشفته!

آدمی شاد باشی که طوفان، آفات و… حاصل دسترنجش را نابود کرده، یا فردی با احساس بدبختی و درماندگی و…

چه تمرکز بر نکات مثبت انتخاب شما باشد، چه تمرکز بر اتفاقاتی که آنها را دلیلی برای ناتوانی از تمرکز بر نکات مثبت می دانی، در هر صورت نمی‌توانی با نگرانی، غم، دلواپسی، افسردگی و … نتیجه را تغییر دهی یا حتی بهتر نمایی.

اما من به شما قول می‌دهم، اگر در لحظات سخت، انتخابت تمرکز بر نکات مثبت باشد، آرام آرام، به سمت اتفاقات بهتر هدایت می‌شوی که کار برای تمرکز بر نکات مثبت، راحت‌تر بشود.

و وقتی با تعهد این مسیر را همچنان ادامه می دهی، کم کم اوضاع به شکلی تغییر می‌کند که همان اتفاق به ظاهر ویرانگر، منشأ ورود به مسیری می‌شود و نتایجی را وارد زندگی‌ات می‌کند، که نه تنها همه آن ناکامی‌ها جبران می‌شود، بلکه درهایی از نعمت و برکت به رویت باز می‌شود.

چه بدانیم و چه ندانیم، ما در هر لحظه یا به سمت شرایط بهتر و یا به سمت شرایط بدتر، در حال حرکتیم و این کار را به وسیله تمرکزمان بر نکات مثبت، یا تمرکز بر آنچه که نمی‌خواهیم، انجام می‌دهیم.  ما در هر لحظه به این وسیله، تجربه بعدی را در مسیر زندگی مان انتخاب می کنیم.

اما قدرتمندترین توانایی ما زمانی خودش را نشان می‌دهد که قادر باشیم در هر لحظه، فارغ از اینکه اوضاع چقدر به ظاهر سخت شده، قادر به تمرکز بر نکات مثبت آن لحظه باشیم و به بزرگترین قانون هستی یعنی احساس خوب= اتفاقات خوب، وفادار مانده و این راه را نه فقط یک بار، بلکه برای همیشه ادامه دهیم.

سید حسین عباس منش


نکته مهم!!!

با توجه به محتوای این برنامه، این فایل فقط به صورت تصویری می باشد.


برای دیدن سایر قسمت‌های سریال تمرکز بر نکات مثبت‌، کلیک کنید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 9
    51MB
    14 دقیقه
  • دانلود با کیفت HD
    209MB
    14 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

323 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Arezoo» در این صفحه: 2
  1. -
    Arezoo گفته:
    مدت عضویت: 1213 روز

    درود بر استاد عزیز

    این فایل نشانه ی امروزم بود

    داشتم کامنت ها رو میخوندم که گفتم بزار یه علت های کند شدن پیشرفتم در اولین قدم هام در اوایل کار رو بزارم

    نمیدونم چرا باید اینو که مربوط به ماه ها پیشه بنویسم ولی وقتی به دلم افتاده انجامش میدم

    هرچند به نظرم خیلی عجیب میاد

    ولی شاید کسی مثل من این مشکل رو داشته باشه

    میدونین من از ابتدا فرد خوش بینی بودم

    ولی وقتی با قانون آشنا شدم

    ورق برگشت

    چرا؟

    چون یه وسواس بیهوده ضمیمه امورم شد

    و این وسواس حالمو بجای بهتر کردن بدتر کرد

    انگار داشتم چیز سختی رو تحمل میکردم و منتظر بودم که کی تموم میشه

    هی ناخواسته ها رو بیشتر به یاد میاوردم وقتی تلاش میکردم پس بزنم

    میدیدم که میگن راه درست مسیر لذته

    ولی من درک نمیکردم

    میگفتم این چه لذتیه

    دائم تو ذهنم جنگ بود

    تا روزی که مستأصل شدم و به خستگی روحی رسیدم

    گفتم خدایا این چه بلایی بود سر من اومد

    من قبلا که خیلی بهتر بودم

    چرا اینجور شدم

    دلم میخواست رها کنم قانونی که باعث دردسرم شده بود

    تا اینکه از شدت آشوب و جنگ ذهنی که برا خودم ساخته بودم از استیصال و درماندگی انقدر گریه کردم و انقدر احساسات سرکوب شدمو تخلیه کردم که به یه حالت سکون رسیدم.

    درونم گفت بنویس

    بنویس مشکلت چیه

    نوشتم

    بنویس علتش چیه

    نوشتم

    ولی علتش چیه؟ چیه؟

    جوابی نبود

    علت آشوب و به چالش کشیدن هر روزه ام چیه؟چرا هر روز بدتر خودمو آگاهانه به چالش میکشم؟

    جواب اومد

    اثبات

    آخه اثبات چی؟

    اثبات مثبت اندیشی

    وای چه مسخره

    بله مسخرس ولی تو این گرداب رو خودت برا خودت ساختی

    آره درسته من میخوام ثابت کنم بجای اون دارم به این فکر میکنم و واقعا مسخرس، مگه خدا یه آدمه که من سعی دارم بهش ثابت کنم که ببین من بجا اون دارم به این فکر میکنما یا سیستم جهان اثبات کردن میخواد ، سیستم که مثل آینه س مثل دستگاه کپی مگه تو اون صفحه که نمیخوای میزاری رو پرینتر و میگی از این چاپ نکن !!! مگه میشه همچین چیزی اخه !! وای آرزو تو با این فکر مسخره تو در و دیوار بودی! خدا به ظاهر و باطن تو آگاهه جزئی از خودشی بعد چیو میخواستی ثابت کنی!!!

    یه تکه از پازل قلبم انگار چفت شده بود، آره درسته برا همینه که من اصلا از مسیر لذت نمیبرم چون فکر میکنم باید خودمو اثبات کنم چقدر به نظرم خنده دار بود

    ولی فقط همین نبود

    بازم پرسیدم و بازم جوابای مختلف

    -چون فکر میکنی با فکر نکردن به عیب ها اونا فراموش میشن !!

    -چون یکم که به مثبت ها فکر میکنی میخوای بعدش خودتو آزمایش کنی !!

    ای دل غافل

    چه مسیر کجی بود اون ماه اول

    و خدایی که نشونم داد

    و وقتی اصلاح کردم دیدگاهمو و مداومت به خرج دادم چقدررر زندگیم شیرین تر شد

    چقدر فهمیده بودم مسیر درست مسیر لذته

    چقدرررر در این مسیر عشق میکردم و عشق میکنم با خدایی که هر لحظه همراهمه

    و من چند ماهه که هر روز به مسیرهای بهتر رهنمون میشم

    و واقعا به قول استاد خود به خود همه چی جور میشه

    خودبه خود همه شرایط مهیا میشه

    و منی که هر روز احساسم بهتر از روز قبله و پیشرفتم بیشتر و نشانه هایی که بهم میگن مسیر درسته فراوون تر

    و البته هرچی بیشتر و درست تر کار میکنم باگ های بیشتری رو پیدا میکنم که باعث بهتر شدن و راحت شدن مسیر میشه

    اما از اون موقع دوتا درس محکم گرفتم

    یکی احساسات رو هرگز نباید سرکوب کرد

    هرجوری هر کس اوکی تره بره با خودش خلوت کنه و تخلیه اش کنه و دو اینکه طبیعی اینه که مسیر همیشه راحت و راحت تر و لذتبخش و لذتبخش تر بشه اگه نمیشه ایراد رو باید پیدا کرد نباید مقاومت بیهوده کرد برای بهتر کردن وقتی علتش مشخص نیس

    شاکر خدای مهربونمم که هر لحظه دلم به حضورش در لحظه هام گرمه

    و سپاس گزار استاد بی نظیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    Arezoo گفته:
    مدت عضویت: 1213 روز

    درود بر شما مریم عزیز

    من اوایل هی میومدم رو نکات مثبت تمرکز کنم بعد هی عمدا باز اون چیزای ناجور میومد و کلا قاطی میشد بعد جنگ میشد تو مغزم و فکرم خسته میشد و با یه فکر خسته از همه چی بدتر میموندم.

    اینکه میگم تو در دیوار بودم که میگی یعنی چه یعنی مسیر غلط، یعنی بجای افتادن تو مسیر درست فقط میخوردم تو درودیوار و سرگیجه میگرفتم بدتر😂

    الان میخندم به وضع اون موقع ولی اون موقع واقعا به شدت داشتم شکنجه میکردم خودمو😂

    حالا علت چی بود ، علت من با علت شما زمین تا آسمون ممکنه فرقش باشه یا ممکنه یه نقاط اشتراک داشته باشه یا شبیه باشه اینو شما باید تشخیص بدی

    و البته نکته مهم✨✨

    هرکس راه اختصاصی خودشو داره که باید با کنکاش درون خودش اون باور غلط اون کج فهمیش از قانون رو اصلاح کنه

    و اما من

    ببین باورای غلطم باعث شده بود برم تو در دیوار

    اینکه مثلا میخواستم به نکته مثبت توجه کنم بعد اون میومد که پس فلان چیز چی میشه بعد انگار خودمو به چالش میکشیدم که چی؟ که اثبات کنم ، به کی؟ خودمم نمیدونم😂انگار مثلا باید به خدا ثابت میکردم یا به جهان یا شاید به خودم ، ولی با اصلاح باورام خییییلی بهتر شدم وقتی از همه جهات باورم نسبت به خدا کمی بهتر شد همه چی خیلی بهتر شد و بعد دیدم که عه این مسیر درسته که دارم توش لذت میبرم و نسیم خنک میاد آرزو تاحالا کجا بودی ، وقتی کمی باور کردم خدا از خودم بیشتر به درونم آگاهه وقتی کمی باور کردم خدا احساساتی عمل نمیکنه ، جهان احساسی عمل نمیکنه نمیاد بگه آره حق داری یا حق با توئه و درکت کنه فهمیدم جهان پرینتره ، جهان آینه س ، جهان سیستمه ، من متلا میام یه صفحه چرت تایپ کنم آیا پرینترم میگه نه حالا این زشته بیا چاپش نکنیم؟ نه اون کارشو انجام میده و پرینت میکنه بدون احساس،من بیام برا پرینترم توضیح بدم چقدددد مسخرس،به همون اندازه هم اینکه من تو ذهنم میخواستم به جهان ثابت کنم مسخره بود، چون میگفتم آره درسته که این نکته مثبت هست ولی اون چیز منفیه هم هست که چقد بزرگه چقد فلانه.

    ببین دوستم اینا حاصل یه باور یا دو باور نیس

    یا اینکه میخواستم همه چیو بدونم ، نقشه کامل داشته باشم ، از همه چی سر دربیارم ، طول کشید تا مفهوم تسلیم بودن رو کمی درک کردم

    یا مفهوم فرکانس خالص فرستادن نه فرکانس قاطی دار

    یا کمی درک کردم لذت بردنه که لذت میاره چون مثلا ما توی عوام دیدیم کسی که مشکل داره درگیره عصبیه هی بدو بدو میکنه بعد اینا شدن الگوهای ما

    در کل عزیزم یه جمله خانوم شایسته تو یه مقاله ها قبلا گفته بود من درکش نمیکردم ولی الان درک میکنم

    ✓مسیر خوب مسیر لذتبخشه✓

    من نمیتونم باور غلط شما رو تصحیح کنم

    من فقط کمی اشکال خودمو شرح دادم شاید چراغی در ذهنت روشن کنه

    و این که من با اصلاح باورم

    درباره سیستمی بودن خدا، درباره سیستمی بودن جهان و اینکه له میکنه زیر چرخ دنده هاش کسایی که برخلاف قوانین حرکت میکنن بدون هیچ حسی ، باور ارزشمند بودنم، باور الهامات و هدایت ها ، باور فراوون بودن و تموم نشدن و دیر نشدن و فرصت همیشه بودن از اون آرزو دور و دورتر شدم، هر روز نشانه ها و اتفاقات خوب رو مینویسم و انتهای هر هفته میبینم که چقدر از هفته قبل اتفاقات بهتر یا بیشتر شدن و این ذهنمو مجاب تر میکنه که مسیر درسته ادامه بده.

    عزیزم شما نگران منطقی بودن ذهنت نباش،کنکاش کن باور غلطت یا کج فهمیت از قوانین رو پیدا کن بخصوص باورهایی درباره خدا غوغا میکنه وقتی باورهای غلطت شروع به تغییر کنه با نشانه ها و اتفاقات خوب که ثبتشون میکنی ذهنت چیزی جز عقب نشینی نمیتونه انجام بده و عقب میره و چنان نسیم دلپذیری رو گونه هات میوزه که عشق میکنی، من که اول راهم ولی خیلی راه قشنگیه خیلی خداروشکر میکنم و سپاس گزارم که منو به این راه هدایت کرد و همینطور از استاد عزیز که بی نظیره

    خدایا هر لحظه درکمون رو بیشتر کن

    با آرزوی خوشبختی برات دوست عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: