سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 11

به نام آنکه قدرتش بیکران است و اگر تنها یک قدم به سمتش برداری ده ها قدم به سمتت بر میدارد.

به نام آنکه دوستش داشتم اما اینجا شناختمش و خوشحالم که این شناختن ، انتهایی ندارد ، فقط کافیست که بخواهی تا خودش را نشانت دهد ، بخواهی تا پرده ها یکی یکی کنار بروند و تو آن ذات پاکش را ببینی .

من از خدایی حرف میزنم که دور نیست ، نزدیک است ولی وقتی حسش میکنی که باورش کنی

سلام میکنم……

سلام به حضور پاک استادم ، سلام به کسی که یادم داد امروز را آرام باشم ، به فردا امیدوار باشم و شکرگزار دیروز باشم و خودم را ببخشم ، گذشته را ببخشم ، خودم را ، مردم را ، روزگار را و تمام تلخی ها را ببخشم و لبخند بزنم به هرچه گذشت و دور بریزم آن افکار پلید را ، دور بریزم آنچه را که آنقدر تولید کردم و به جهان فرستادم که حاصلش بدبختی و بیچارگی بود

مهربان استاد ، مهربان انسان !!!!!!!نمیدانم تو پاسخ کدام کار خوب من هستی

صداقت را در کلامت میبینم که براحتی در مورد خودت و اینکه ذات هر انسانی به بیراهه می رود ، حرف میزنی ، اینکه خودت هم مثل ما هستی و با وجود اینهمه نتایج و شگفتی که آفریدی باز هم میگویی که در دل طبیعت آمدی که روی باورهایت کار کنی ، این یعنی که تو جدا از شاگردانت نیستی و ما همه یکی هستیم ، این یعنی کسب نتایج هر چقدر هم که بزرگ باشند اگر روی باورهایت کار نکنی ، اگر مراقب ورودی های ذهنت نباشی دچار روزمرگی ، دچار افت میشوی و در سراشیبی قرار میگیری ، من امروز بیشتر از هرروز به افتخاری که نصیبم شد تا در محضرتان ، عشق و خداپرستی را تجربه کنم ، فکر میکنم ، به نتایجی که پایدار نیستند و تکیه گاهی ندارند الّا باورهایی که باید هرلحظه تقویت شوند ، به خدایی که عدالتش برایم آشکار است که خوشبختی و بدبختی ام را تنها بر عهده ی خودم گذاشته ، که اگر منبع تولید شادی و آرامش و امید باشم ، از همین جنس صدها برابر بمن میدهد و اگر ترس و نگرانی و غم و غصه داشته باشم ، در جهانی از بدبختی فرو میروم ، و این نهایت عدل و انصاف پروردگار است و من تمام این عدل و انصاف را در زندگی انسان های دور و برم میبینم ، هنگامیکه در اتاق مشاوره دادگستری هستم مردمی را میبینم که پای ثابت آنجا هستند ، با آنها صحبت میکنم میگویم مگر مشکل سفته هاتون هنوز حل نشده ؟ میگویند چرا حل شد ولی هفته پیش تصادف کردیم . خانمی را میبینم که از بس مراجعه کرده به او میگویم از مشاوره شما معذورم چون بما گفتند مراجعه به این اتاق نباید کار هر روزتان باشد ، با التماس میگوید از همسرم بالاخره توانستم جدا شود این بار برای معافیت پزشکی پسرم که به بیماری ام اس مبتلا شده آمده ام ، گریه میکند و اشک میریزد و میگوید صاحبخانه حکم تخلیه ام را گرفته و باید خانه را خالی کنم و پولی ندارم که خانه بگیرم چون شخصی پولم را بالا کشیده و من گوش میکنم و با خودم میگویم ایمان بیار ، به حرف های استادت ایمان بیار ، ایمانی شکست ناپذیر و باور کن که هر چه بفرستی ، از همان جنس دریافت میکنی ، ایمان بیار و ببین که این انسان های بدبخت تا پارسال یک بدبختی داشتند و امسال چند بدبختی دیگر هم به زندگیشان اضافه شده ، پس بپذیر و آرام باش و با اطمینان در راهی که خداوند به پاس درخواست هایت ، نشانت داده ، قدم بردار ، شاد باش و زندگی را در آغوش بگیر ، نترس ، نگران نباش ، بدان که خدا همه جا هست در حساب های بانکی ات ، در سفرهایت ، در سفره هایت ، در اتاق خواب کنار فرزندت ، در تلفن همراهت که یک شب که از ترس آینده خواب به چشمانت نمی آید ، استاد عباس منش را در قالب یک فایل ، به زندگی ات وارد میکند و آن اتفاق می افتد ، آن معجزه روی میدهد و تو برای اولین بار میگویی خدایا من کیستم؟ تا صبح گوش میکنی و آن خوابی که منتظرش بودی ، تا صبح به چشمانت نمی آید ، چیزهایی می‌شنوی که انگار همه را از قبل می دانستی حتی انگار استاد را از قبل می‌شناختی ، در سکوت شب میگویی من کیستم ؟ و می فهمی که کسی نیستی بجز حاصل باورهایت ، به جز افکارت و دامن این استاد را به دست می گیری و به سمت خدا میروی ، و راهی که مقصدش خدا باشد پایانی ندارد ، هرچه میروی زیبا تر میشود ، سرسبز تر میشود ، ابر و باران و درخت و خوشی و عشق و ثروت را بیشتر میبینی ، خدایا متشکرم ، استاد ممنونتم ، استاد در این سفر پر از عشق از هرچه دیدی و فهمیدی بیشتر برایمان بگو ، بیشتر نشانمان بده چون قوانین الهی را بهتر میدانی

این نوشته از طرف من با یک جهان سپاس تقدیم به استادم

عرض سلام ، درود بر شما ، زنده باشند تمام کسانی که احساس خوب دارند و تلاش میکنند که حس خوبشون را به دیگران هم انتقال بدند و اونها را در شادی خودشون شریک میکنند ، احسنت بر شما آقای فلاح

سلام دوست عزیز ، استاد لُر هستند و برای پیشرفت در تمام جهات زندگی روزی تصمیم میگیرند از قم به بندرعباس مهاجرت کنند ، با وجود اینکه دوستان زیاد و درآمد بالایی در قم داشتند اما برای تغییر باورها و ساختن باورهای جدید مهاجرت کردند ، ضمن اینکه سوالاتتون را در بخش عقل کل بپرسید که بچه ها پاسخگو باشند ، موفق باشید