سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 11

دوست دارم مرور دوباره ای بر هدف مان از تمرکز بر نکات مثبت داشته باشیم، تا به خود یادآور شویم که:

چرا تمرکز بر نکات مثبت، اینقدر برای مان ضروری است!

چرا در زمانه ای که معمولاً رویدادهای زیبای جهان نادیده گرفته می شود، در حالیکه کوچکترین ناخواسته ای، آنچنان بزرگ نمایی می شود تا ویرانگرتر، خطرناک تر و جدی تر جلوه نماید، برای مان ضروری است تا با تمام وجود، حتی چشم از کوچکترین رویداد مثبت در اطرافمان، بر نداریم؟!

دلیل ساده اما زیبایی دارد. راه خوشبختی ات، از مسیر شادی هایت می گذرد و توجه به زیبایی های اطرافت و تحسین آدمهایی که دست آوردهاشان را دوست داری و  گرانقدر می شماری، ساده ترین و در دسترس ترین، راه ورود شادی به زندگی است.

به همین دلیل، برای تجربه سعادت، راهی نیست جز آنکه به هر شکلی می توانی، قادر به دیدن نکات مثبت زندگی خودت و افرادی بشوی، که آنها را می شناسی.

بهای تجربه رابطه ای پر از عشق و مودت، تحسین روابط عاشقانه ی افرادی است که می شناسی و تمرکز بر نکات مثبت آدمهایی است که هر روز با آنها به نوعی در ارتباطی.

بهای تجربه سلامتی، توجه به کوچکترین نکات مثبت در بدن خودت و تحسین آدم های سالمی است که می شناسی.

بهای تجربه کسب و کاری موفق، توجه به کسب و کارهای در حال رشد و تحسین آدمهایی است که با ایده هایی ساده اما باوری قدرتمند کننده، توانسته اند از آنچه دیگران، مسئله یا حتی فاجعه می نامند، بازاری پر رونق برای کسب و کار بسازند… چرا که آنها نمونه عینی توجه بر نکات مثبت هستند و توانسته اند نکات مثبت موجود در دل آن فاجعه را نیز ببینند.

آیا این بها عادلانه، باشکوه و تحسین برانگیز نیست؟!

وقتی تمرکز بر نکات مثبت، شیوه زندگی ات بشود، وقتی بتوانی مهم ترین توانایی ات را، تواناییِ ماندن در احساس خوب بدانی، به شما قول می دهم این احساس برایت امیدواری، انگیزه، ایده و خلاقیت می آورد. اعتماد به نفس می آورد و اعتماد به نفسی که همراه با چنین ایمان و آرامشی باشد، تو را به هر خواسته ای می رساند.

این معجزه ی تمرکز برنکات مثبت است. معجزه ی هماهنگی با خداوند و باور قوانین اوست. معجزه ی جدی گرفتن کانون توجه ات و فرکانس هایی که هر لحظه ارسال می نمایی.

ما چیزی جز موجوداتی فرکانسی نیستیم. وقتی می بینی، می شنوی، صحبت می کنی، می خندی، می گریی، لمس می کنی، غمگین می شوی، دلشوره می گیری، به وجد می آیی و … یعنی در حال ارسال فرکانس به جهانی هستی، که به گونه ای خلق و طراحی شده، تا فرکانس های مشابه، کنار یکدیگر قرار داده شوند.

شادی ها کنار شادی ها، غم ها کنار غم ها، فقر کنار فقر، ثروت کنار ثروت، سلامتی کنار سلامتی، بیماری کنار بیماری، عشق کنار عشق، نفرت کنار نفرت، قدردانی کنار قدردانی، ناسپاسی کنار ناسپاسی!

جهان ما کبوتر با کبوتر باز با باز است! این همه عظمت در این جهان، تنها با همین قانون ساده مدیریت می شود.

وقتی بر نکته مثبتی توجه می کنی، فرکانس مثبتی ارسال می کنی و جهان راهی ندارد جز اینکه فرکانس تو را در کنار یک فرکانس مثبت اما کمی زیباتر، قدرتمند کننده تر و شادی آفرین تر قرار داده و به شکل اتفاق، راهکار، شرایط، ایده، فرصت و … وارد زندگی ات نماید.

به نظرت این خدا ستودنی و قابل اعتماد نیست و به نظرت آیا ارزشش را ندارد که تمام زندگی ات را صرف ساختن باورهای قدرتمند کننده تر و هماهنگ تر با قوانین جهان نمایی، تا بتوانی با ارسال فرکانس های قدرتمند کننده، همه زیبایی ها را همنشین خودت سازی!؟

من که می گویم ارزشش را دارد زیرا هرگاه زمان بیشتری صرف ساختن باورهای هماهنگ با خواسته هایم نمودم، دیدم چگونه با آن باورها، هر قدمم به اندازه  ۱۰ها سال تلاش جسمی، نتیجه بخش بود.

خداوند و قوانینش را باور کن، با او همراه شو تا هم خوب زندگی کنی، هم کمک کنی که جهان جای بهتری برای زندگی باشد.

سید حسین عباس منش


توصیه می کنم در راستای این هدف، اگر دوره راهنمای عملی دستیابی به آرزوها را تهیه نموده ای، جلسات ۹ و ۱۰ این دوره را با تعهد و جدیت بیشتری گوش بده و مثل وحی منزل آنها را بپذیر.


برای دیدن سایر قسمت‌های سریال تمرکز بر نکات مثبت‌، کلیک کنید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 11
    93MB
    20 دقیقه
  • دانلود با کیفیت HD
    371MB
    20 دقیقه
  • فایل صوتی سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 11
    17MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

355 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «امیرحسین ادیبی» در این صفحه: 1
  1. -
    امیرحسین ادیبی گفته:
    مدت عضویت: 2907 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانوم شایسته مهربون

    سریال تمرکز بر نکات مثبت قسمت 11

    اومدید پرادایس تنهایی برای اینکه با درونتون به صلح بیشتر برسید…و پرادایس خیلی احساس آرامش داره و ادم حسش میکنه مخصوصا اگه تو مدار باشه…واقعا طبیعت اونجا بسیار زیباست..درختای زیبا و بزرگ…سرسبزی و چمن های قشنگ…هوای پاک…آرامش و سکوت…طبیعت زنده…دریاچه پر از ماهی…واقعا این اسم لایقشه که میگید بهشت…چقدر دوست دارم برم زیر تون درختا روی چمن دراز بکشم و لذت ببرم از طبیعت

    چه مرغ ها و خروس های زیبایی با چه رنگایی واقعا، رنگاشون مثل رنگ فرش های قدیمیه…پر از رنگ های مختلف و چقدر کنار هم بودنشون لذذذذت داره….استاد باورتون نمیشه من آرامش اونجارو حس میکنم و میفهممش و خیلی اوقات با خودم میگم من یکی از خواسته هام اینه که برم پرادایس پیش استاد عباسمنش و علاوه بر pes بازی کردن، روی اون چمنا قدم بزنیم و حرف بزنیم…و خیلی هم دوست دارم اون ماهی هارو بگیرم و یه آتیش درست کنم و با آتیش کبابشون کنم و بخورم…مثل بعضی فیلما نشون میده آدمه میره تو جنگل و شب زیر درخت آتیش روشن میکنه و میره ماهی میگیره و ماهی رو با چون درخت سیخ میکشیه و کبابش میکنه و میخوره…واقعا لذتش بینهایته

    و براونی زیبا و قشنگ همراه با دوستای بره ی خودش

    خیلی از اوقات باید یک فضای تنهایی برای خودمون ایجاد کنیم و تنها باشیم و دور از هیایوی زندگی و زندگی روزمره ببینیم تو چه وضعیتی هستیم، داریم تو چه مسیری حرکت میکنیم…با خودمون حرف بزنیم با خدای خودمون حرف بزنیم، هماهنگ بشیم…ببینیم چقدر دارم عمل میکنیم به قانون…حواسمون باشه غرق روزمرگی نشیم…

    به مرگ فکر کنیم و بدونیم ما قراره بریم از این دنیا، هیچ تضمینی هم برای زنده بودن طولانی مدت نیست، ممکنه همین فردا باشه…پس وقتی اینجوریه، بیایم با تمام وجود زندگی کنیم و عمل کنیم و ترس هارو بزاریم کنار… و استاد من همیشه به خودم میگم که من قراره بمیرم یه روزی، میلیارد ها انسان بودن و رفتن و به ابدیت پیوستن…اونی که خوب زندگی کرده برده…و اون دنیاش قشنگ شده…پس اهمیت حرف مردم رو بزارم کنار و بدونم که من وقتی مرگم فرا برسه، دیگه حرف مردمی نیست اونجا و فقط خودم و خودم و اونموقع هیچ اهمیتی نداره مردم چی گفتن یا چقدر من نگران حرفشون بودم، پس میام با لذت و آرامش زندگی میکنم…(استاد یچیز جالب وقتی داشتم این جملات رو مینوشتم رخ داد..حالت دژاوو یا همون آشنا پنداری، حس کردم قبلا عین اینارو نوشتم و انگار برام تکرار شد…این حالت این روزا خیلی برام رخ میده و نمیدونم دلیلش چیه…ولی مطمئنم خوبه چون احساس خوبی داره…)

    آره باید زمان هایی برای خودمون بزاریم و بدونیم که وقتی یک ذره غرق در روزمره میشیم و میریم تو حاشیه، ذهنمون سریع نجوا میکنه و میخواد کنترل ذهن مارو بدست بگیره…پس آگاهانه، آگاهانه و با اراده و اختیار، روی باورهامون کار کنیم و ذهنمون رو از علف های هرز پاک کنیم و هرس کنیم…

    کار کردن روی باورهامون، باعث میشه هزاران هزار برابر بیشتر نتیجه بگیریم و لذت ببریم تا وقتی که کارهای فیزیکی میکنیم…

    وقتی روی باورهامون کار میکنیم، اقدامات و ایده هایی بهمون الهام میشه که با انجامشون هزار برابر سرعت نتایج بالاتر میره…

    اینو همیشه بدونیم که کار کردن روی باورها، مثل غذا خوردن و نفس کشیدن نیاز داره همیشه و همیشه انجام بشه…و وقتی روی خودمون کار میکنیم، خیلی زود این تغییر فرکانس خودشو نشون میده و اینجا جاییه که باید ادامه بدیم و بیشتر کار کنیم روی خودمون…چون این نتایج دلیلش کار کردن روی خودمونه…نه شانسی

    هیچوقت روزی نمیرسه که این مطالب رو یاد بگیریم و حفظ باشیم…بسیار بسیار فراموش شونده هستن این آگاهی ها و باید همیشه تکرار بشن، مثل همون مثالی که تو یه فایل دیگه زدید که کشتی رو رنگ میکردن و وقتی میرسیدن سر کشتی دوباره زنگ زده بود و بازم باید رنگ میشد

    این آگاهی ها هم همینه، وقتی کار میکنیم انگار رنگ کردیم کشتی رو و وقتی دوباره همه ی فایل هارو گوش میکنیم و برمیگردیم سراغ این فایل، میبینیم که خیلی چیزارو فراموش کردیم اصلا…و این نیاز داره همیشه و همیشه و هر روز کار بشه روش

    یا مثل بادمجون هایی که کاشتید، اگه چند روز بهش نرسیم و شرایط مناسب فراهم نکنیم براش، از بین میره و دوباره باید یه عالمه زمان گذاشت تا رسوندش به همونجایی که بود و داشت میوه میداد…

    باید زمان خودمون رو بزاریم روی تغییر باور ها…خیلی ها استاد میگن وقت نداریم اما به قول شما اولویت هامون درست نیست، وگرنه وقت هست…من خودم شبکه های اجتماعی رو حذف کردم کاملا…دوستای منفی، جاهای منفی رو حذف کردم و به حداقلِ حداقل رسوندم و فقط حذف کردن شبکه های اجتماعی و از اونطرف دادن این ورودی های مناسب و کار کردن و تمرکز کردن نمیدونید چقدر آرامش داده بهم…چقدر خوبه حالم…و هرچقدر تو شبکه های اجتماعی بودم روز به روز از درون ناآروم تر و متشنج تر میشدم و قلبم کلا پس میزد اونجارو…اما الان که مدتی با تمرکز کار میکنم، نمیدونید چقدر حالم خوبه…همینکه شروع میکنم به دیدن فایل و نوشتن کامنت، آروم آروم حالم خوب میشه و وقتی میرسم به آخر فایل آرامش وجودم رو گرفته….

    و استاد شما که اینقدر نتیجه گرفتید و خوب روی خودتون کار میکنید، شما چند روزی که شل میگیرید، ذهنتون شروع میکنه به نجوا و ایجاد ترس

    خب من خودم که شاید الان به اندازه ی شما کار نکنم، قطعا خیلی بیشتر نیاز دارم کار کنم…باید هر روز و هر روز کامنت بنویسم و مرور کنم و عمل کنم به اون حرفا و تمرینارو انجام بدم…اولین نشونه و پاداشش هم همون موقع بهم داده میشه که آرامشه… و ارزشمند ترین چیز در این جهانه

    و گفتید که هر موقع با تمرکز کار کردید روی باورهاتون، تو بازه چند ماه بعدش یه عالمه معجزه رخ داده که اگه میخواستید با کار یدی اینکارو کنید 500 سال باید کار میکردید

    واقعا هم همینه ما وقتی فرکانس خوب بفرستیم، جهان همه ی کارهارو تو مدت خیلی کم انجام میده…اما باید تمرکز داشت و واقعا خوب کار کرد و تمرین انجام داد

    روی باور کار کردن به این معنیه که ورودی هامون رو کنترل کنیم…چیز هایی رو بشنویم که به ما احساس بهتری میده، به ما قدرت میده، عزت نفس میده، باور به خدا رو میده، فراوانی میده، چیزهایی که میبینیم همینجوری باشه، با افرادی که هستیم حواسمون باشه چه ورودی هایی میدن…مراقب شبکه های اجتماعی باشیم و دورش رو خط بکشیم واقعا…افکاری که داریم تو ذهنمون ببینیم چیه، خاطراتی که به یاد میاریم ببینیم چیه؛ و ورودی هامون رو جوری انتخاب کنیم که نتیجش احساس آرامش و لذت درونیه

    اما وقتی مراقب نیستیم و به هرچیزی که میاد توجه میکنیم، تو شبکه های اجتماعی وقت میزاریم، با افراد منفی میگردیم و کنترل نمیکنیم ورودی هامون رو، دقیقا مثل وقتیه که پشت فرمون ماشین نشستیم و فرمون رو رها میکنیم و اون ما و زندگی مارو به هر سمتی که میخواد میبره…

    و وقتی که ورودی هامون رو کنترل میکنیم و احساس خوبی داریم، و اینکارو زیاد انجامش میدیم، جهان این فرکانس مارو دریافت میکنه و افراد و شرایط و موقعیت هایی رو برامون ایجاد میکنه که هم فرکانس با اون چیزی باشه که ما فرستادیم…جهان به توجهات ما واکنش نشون میده

    وقتی روی باورهامون کار میکنیم ایده های جدید و شرایطی ایجاد میشه به خواسته هامون به راحتی میرسیم…یا ایده هایی که داشتیم عمل میشه…

    استاد اینم بگم اینجا برای شناخت بهتر خودم…خداروشکر یکی از باورهای خوب من، حالا نگم عالی ولی نسبت به بقیه باورهام خیلی بهتره، اینه که تقریبا اصلا درگیر این نیستم و برام سوال نیست که جهان چجوری میخواد شرایط رو رقم بزنه یا ایده هارو بده یا نتیجه بهم بده…اینکه چجوری میشه و چجوری انجام میشه تقریبا مشکل خاصی ندارم خداروشکر…

    آره سعی کنیم که ذهنمون رو بمباران کنیم با افکار و باورها آرامش بخش و قدرتمند که یکی از بهترین راهاش خوندن کامنت های سایته…این کار رو هم باید انجام بدم، توی وقت های آزادم باید کامنت هایی که قبلا گذاشتم و کامنت های افراد سایت رو بخونم تا ایمان بیشتر بشه و ببینم بقیه چجوری عمل میکنن و چه نتایجی گرفتن و یا چجوری عمل نمیکنن و چه نتایجی نگرفتن، تا قانون رو بهتر درک کنم و ایمانم بیشتر بشه…بخاطر همین چندتا از بچه ها موفق سایت رو دنبال کردم و هروقت کامنت میزارن برام ایمیل میاد و میخونمشون…

    مثالش آرنولد هست که وقتی راننده تانک بود توی ارتش، توی رویاهاش این بود که بدنساز بشه چون کسی مثل رج پارک رو دیده بود توی مجله

    همین نشون میده خواسته ها اصولا وقتی شکل میگیرن که بدونیم هست و میشه و دارن…حرفی که تو یه فایل دیگه زده بودید استاد…آرنولد رج پارک رو میبینه و این رویا و باور شکل میگیره درونش…پس خیلی مهمه که ببینیم و بدونیم که شده و میشه و هست و تونستن…مخصوصا از بچه های سایت

    و آرنولد وقتی در مورد این رویاش با بقیه صحبت میکرد بقیه مسخرش میکردن و میگفتن نمیشه و نمیتونی اما اون با خودش میگفت که اگه رج پارک تونسته منم میتونم…درسی که میشه از آرنولد گرفت اینه که اولا در مورد خواسته هایی که بهش نرسیدیم با کسی حرف نزنیم تا اعتماد به نفسمون رو خراب نکنه، دوما هروقت ناامید شدیم و دلسرد شدیم، به خودمون بگیم اگه اون تونسته منم میتونم، پس میشه، شدنش امکانپذیره، حالا باید ببینم چجوری

    و خود شما هم استاد همینجوری پیش رفتید، و هروقت ناامید میشدید الگوهای موفق رو مرور میکردید و دوباره شروع میکردید…استاد منم همینجوری هستیم و من از خودمم مثال میزنم، میگم فلان جا شد، فلان جا جواب داد، پس میشه

    و قانون مغز اینه که اگه یک جایی از دنیا یک نفر تونست به جایی برسه و موفقیتی کسب کنه، منم میتونم به شرطی که مثل اون فکر کنم و باور کنم، و مثل اون عمل کنم؛ چون اون مغز رو همه داریم و سیستم مغزی ما عین همه و یجور کار میکنه

    و خیلی نیازه که الگوهای خوب داشته باشیم و بدونیم و ببینیم که آقا شده…منم میتونم…پس میشه…فقط باید بیشتر روی خودم کار کنم…وگرنه شدنش قطعا میشه…فقط باید بیشتر مسلط بشم روی قانون…باید بیشتر درک کنم جهان رو

    و یادمون باشه تمام اتفاقاتی که برامون رقم میخوره رو خودمون ایجاد میکنیم به وسیله باورهامون و کانون توجهمون… و اگه بتونیم اینارو کنترل کنیم مثل 95 درصد مردم زندگی نمیکنیم و میشیم جزو اون 5 درصد موفق جهان

    این قانون خیلی سادست از این جهت که همینه قانونش و سخته از این بابت که باید تمرینش کرد و ادامه داد و مثل بقیه فکر نکرد…مثل عضله باید کار کرد روش تا قوی بشه و مهارت کسب کنه…دقیقا مثل وزنه زدنه، توی باشگاه چنتا دم و دستگاه هست، کل کار همینه که با همینا کار کنی، خیلی سادست…اما مشکله از این جهت که باید انقدررر کار کنی تا قوی بشی و عضله ها سخته بشن…

    اگه ما بدونیم که کل زندگی و کل داستان با کنترل ذهن اتفاق میفته، و اینو تجربه کرده باشیم و نشونه هاش رو دیده باشیم، همون نشونه هایی که تو قسمت قبل در موردشون صحبت کردید…اگه اینارو به یاد بیاریم و باور کنیم که همه چی به کنترل ذهن بستگی داره، اونموقع اینکارو با تمام وجود انجام میدیم و خیلی کار میکنیم روش و آسون تره برامون

    واقعا ارزش داره که روی خودمون کار کنیم، فایل های صوتی گوش کنیم، بنویسیم، ترمز هامون رو دربیاریم و رفعشون کنیم، به تمرینا عمل کنیم، و اینجوری بهاش رو میدیم و وقتی تو این مسیر باشیم و ادامه بدیم، چیزهایی نصیبمون میشه که میگیم وااااقعا ارزشش رو داشت…همین آرامش و احساس شیرینی که درونمون ایجاد میشه واااااقعا بزرگترین لذتِ جهااااانه و قطعا اون آرامش همه چیزهای مادی هم برامون میاره، روابط و سلامتی هم میاره

    و سعی کنیم روی خودمون کار کنیم و به حرف و ورودی های منفی جامعه توجه نکنیم، مثل آرنولد که به خودش میگفت من میتونم،چ ون اون تونسته و رفت قهرمان شد و بازم وقتی خواست بازیگر بشه همه گفتن نمیشه امکان نداره…اما اون گفت نه، میشه…چون خیلیا تونستن و خودمم قبلا تجربه موفق شدن رو دارم

    ماهم به همه چیز میتونیم برسیم، اگر که الگو های مناسب داشته باشیم و مثل اونا عمل کنیم

    استاد فایل فوق العاده ای بود…بسیار عالی بود…وقتی آدم کامنت میزاره و جمله به جمله ی شمارو با دقت گوش میکنه و مرور میکنه و از خودش مثال میاره و تجربیاتش رو وفق میده با این قوانین، واقعا هزاااااااران برابر متفاوته با وقتی که فقط گوش میده بدون دقت و بدون تمرکز….

    استاد عالی بود این فایل…خیلی حالم خوب شد و احساس خوب شمارو وقت ضبط این فایل خیلی درک کردم و حس کردم

    و احساس خوبِ محیط زیبای پشت سرتون و اون موج های زیبا و اون آرامش و درختا و چمن های سرسبز رو متوجهش شدم و آرامش بهم داد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: