ما با ویژگیِ مختار بودن و «حق انتخاب داشتن» برای تجارب زندگیمان خلق شدهایم. یعنی هیچ چیز بدون اجازه و بدون انتخابِ ما، وارد تجربهی زندگی مان نمیشود.
یعنی تمام اتفاقات، شرایط و تجارب زندگی ما، نتیجهی انتخابهای پی در پیای است که، در هر لحظه نه با کلماتمان، نه با خواهشها و تمناهایمان و نه حتی با احتیاجات شدیدمان، بلکه با کانونِ توجهمان صورت میگیرد.
به عبارت دیگر، تمام اتفاقات دلخواه یا نادلخواه، وقتی اجازهی ورود به تجربهی زندگیمان را مییابد که، هم اساس، همفرکانس و منطبق بر کانون توجه غالبمان میشود.
به دلیل وجودِ چنین خاصیتی است که میتوان گفت:
تمرکز بر نکات مثبت سریعترین، قویترین و لذتبخش ترین مسیر برای رفتن از شرایطی که الان داری و جایی که الان هستی، به شرایط و وضعیتی است که میخواهی داشته باشی.
منظورم از تمرکز بر نکات مثبت:
احساس سپاسگزارانهای است که، آنقدر تمرکزت را خرجِ داشتهها، نعمتها، تواناییها و فرصتهای فراوانِ پیش رویت میکند که، فرصتی برای نگرانی از کمبودهای آینده نمیماند.
احساس تحسینگرانهای است که، آنقدر تمرکزت را محو تماشا و قدردانی از دستاوردهای ستودنیِ دیگران میکند که، فرصتی برای حسادت یا تمرکز بر جای خالیِ چنین نعمتهایی در زندگیات به واسطهی مقایسهی «نتایجت و تکاملِ طی نشدهات» با «نتایج افرادی که از باورها و مسیر طی شدهشان آگاهی نداری»، نمیماند.
احساس اطمینانی است که، آنقدر دلت را قرص و قدمهایت را استوار و تمام حواست را خرجِ دیدنِ نشانههای هدایتهای پیش رو میکند که، فرصتی برای شنیدن نجواهای ذهنت نمیماند.
دیدنِ کوچکترین نعمتهای وضعیت کنونی زندگیات و احساس سپاسگزارانه داشتن بخاطرشان، نه تنها یک مانع برای قانع کردن تو به ماندن در چنین شرایطی نیست، بلکه همچون فنری است که تو را به سمت شرایطی پرتاب میکند و با نعمتهایی همفرکانس میکند که، آرزوی تجربهشان را داری.
به اندازهای که قادر به تمرکز بر بر نکات مثبت زندگیات و احساس سپاسگزارانه داشتن به خاطر نعمتهای زندگیات میشوی، به همان اندازه با «شرایطی بهتر از شرایط کنونیات» همفرکانس میشوی. یعنی به همان اندازه، مقاومتهای ذهنیات در برابر تجربهی آن شرایط، کم میشود و آن شرایطِ دلخواه، اجازهی وارد شدن به تجربهی زندگیات را مییابد.
زیرا مسئله، «درخواست کردن» نیست. درخواستهای ما برای داشتنِ نعمتهای بیشتر، به واسطهی برخورد با تضادها یا مشاهدهی نعمتهای زندگی دیگران، خود به خود ارسال شده است و سیستم خود به خود، به آن درخواستها پاسخ داده است.
مسئله، اجازه دادن به ورودِ «آن درخواستهای پاسخ داده شده» است که فقط به وسیلهی برداشتن مقاومتها و همفرکانس شدن با آن پاسخها صورت میگیرد.
برای دیدن سایر قسمتهای سریال تمرکز بر نکات مثبت، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD89MB6 دقیقه
- فایل تصویری سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 1547MB6 دقیقه
به نام خداوند مهربان و روزی رسان.
سلام ب استاد گرامی و مریم جانم و همه دوستان بزرگوار.
بارها و بارها متن این فایل رو خوندم.
خیلی حرف توشه.
خیلی درس توشه.
اصل عدل و عدالت خداوند رو توضیح میده.
ک چی میشه این همه اتفاقات واسمون میفته و گاها که چه عرض کنم اغلب ناراضی هست فکر و ذهنمون و دنبال ایراد و غر و بهانه میگرده.
من پارسال همسرم بنده خدا میخاس برام یه ماشین بگیره ک بچه ها رو راحت ببرم مدرسه و بیارم.
پول چندانی نداشتیم.
در حد پراید بود.
منم اصلا دلم پراید نمیخاس.
میگفتم خیلی بی کلاسه.
خلاصه گشتیم و یه ماشین چری کویین مدل 88 خریدیم به 80 میلیون فک کنم.
و دقیقا از یکماه بعد از خریدش افتاد ب خرج و خرابی.
و من هم هر روز ناشکری و غر و نق ک این لگن چیه انداختی زیر پای من همش تو خیابون قالم میذاره…
شاید باورش سخت باشه ولی تا همین امروز 100 میلیون خرجش کردیم.
الان داشتم فک میکردم
با توجه ب نوشته متن
ک آخه مت چحوری این اهن قراضه رو جذبش کردم؟
خیلی فکر کردم.
یهو چراغ دهنم تیک روشن شد.
فهمیدم و مچ خودم رو گرفتم.
یادم اومد من هر بار ک سوار ماشین همسرم میشدم ک یه پژو 405 بود همش نق میزدم ک چرا کثیفه؟ چرا نمیبری کارواش؟ چرا روغنش رو ک عوض میکنی یادداشت نمیکنی؟ چرا بو میده ماشینت؟ و کلا تمرکز و فرکانس ذهن بیمارم رو ناخوداگاه تنظیم کرده بودم روی عیوب ماشین و روی چیزایی ک برام ناخوشاینده و دقیقا کائنات همونا رو توی کاسه ام گذاشت…
خندم میگیره ک چقدر قشنگ قانون بی تغییر خداوند از جنس خودت توی کاسه ی زندگیت میزاره…
ای خدا…
نمیدونم بخندم یا گریه کنم…
بخندم ک خودم با دست خودم با تمرکز خودم با توجه خودم با جذب فرکانس داغون این ماشبن رو جذب کردم و هر روز خدا با ترس و لرز سوارش میشدم ک باز کجا قراره بزارتم گوشه خیابون…
یا گریه کنم ک خدا اییییییییینقدر اختیار تام ب من داده ک هر چی رو میخام جدب کنم و هر چی رو میخام با ذهنم خلقش کنم و من ناسپاسانه نعمت ها رو از خودم دور کردم…
آه…
شکرت خدایا…
تمرکزم رو میزارم روی ماشین سالم پسرم ک بی سر و صداس و وقتی سوارش میشم و کولرش رو روشن میکنم و خنک میشم لذت میبرن از سالم بودن و سرپا بودنش و راحت میبره و میاره و امنیت دارم توش و تمیزه.
من با تمرکزم زندکیمو خلق کردم.
و با تمرکزم خاسته هام رو خلق میکنم ب یاری الله مهربان.
عجله نمیکنم و از مسیرم لذت میبرم و تکاملم رو طی میکنم.
خدایا شکرت بابت هدایت قشنگ امروزم