سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 16

اگر تمام قوانین خداوند را فقط در یک جمله بگنجانم‌، آن جمله قطعاً  می‌گوید:

احساس خوب = اتفاقات خوب و احساس بد = اتفاقات بد.

منظور‌، توانایی در رسیدن به احساس خوبِ لحظه‌ای نیست‌، بلکه احساسِ خوبِ ماندگاری است که‌، نتیجه‌ی فائق آمدن بر نجواهای ذهن‌ و پیروی نکردن از برنامه‌ی مدونِ ذهن برای گذرانِ زندگی ما در ترس و نگرانی است.

تنها راه برای «توانا شدن در ایجاد احساسِ خوبِ ماندگار»‌، مداومت ورزیدن در «تمرکز بر نکات مثبت هر اتفاق» در هر جنبه‌ای از زندگی‌مان است.

«توانایی تمرکز صرف بر نکات مثبت هر موضوع‌»، به گونه‌ای که با هر دلیل و منطقی‌، هیچ گزینه‌ای جز «تلاش برای رسیدن به احساس خوب» روی میز زندگی‌مان نماند‌، بالاترین حدّ از هماهنگی با خداوند است.

توانایی‌ای که نه از توهم‌، بلکه از درکی عمیق درباره‌ی ساز و کار این جهانِ فرکانسی می‌آید و خودش را در قالبِ توکل‌، سرسپردگی‌ و خوشبینی‌‌ِ صرف به نمایش می‌گذارد.

به دلیل همین درک است که‌، فرد می‌تواند به «الخیر فی‌ ما وقع» نه به عنوان یک جمله‌‌ی زیبا، بلکه به عنوان قانونِ بدون تغییرِ خالقی دل خوش کند که‌، برگی بدون اجازه‌اش از درخت نمی‌افتد.

به دلیل این درک است که‌، فرد می‌تواند به «ان مع العسر یسری»‌، نه به عنوان یک شعار‌، بلکه به عنوانِ یک وعده‌ی بی برو برگرد از جانب انرژ‌‌ی‌ای نگاه کند که‌، بهترین شیوه برای حل تمام مسائل را می‌داند.

و به دلیل این حدّ از درک است که‌، فرد می‌تواند مقاومت و تقلا را کنار بگذارد و به جریان هدایتی بپیوندد که خاصیتش‌، ساده- به معنای روان- انجام شدنِ کارهاست. زیرا «چگونگیِ تحققِ خواسته‌ّها» و حلّ مسائل را می‌شناسد و یک راست تو را سرِ اصلِ مطلب می‌برد.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 16
    238MB
    16 دقیقه
  • فایل تصویری سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 16
    96MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

276 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «یزدان نظری» در این صفحه: 6
  1. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2615 روز

    سلام،

    امیدوارم حال شما هم مثل من خوبه خوب باشه!

    خیلی دوست دارم شروع کنم به تبریک سال جدید و آرزوی های خوب ولی …

    اینا رو میذارم آخر متن

    سریع میرم سراغ اصل مطلب!

    اصلا با خودمون فکر کردیم که این فلسفه فایل های قسمتیِ تمرکز بر نکات مثبت استاد عباس منش چیه؟!

    چرا همش هرجا میرسه رو دو تا چیز تاکید میکنه ؟! تمرکز برنکات مثبت + کنترل ذهن

    بزارین یه مرور سریع داشته باشیم بر دانسته هامون …

    همه ما اینو میدونیم که برای خلق اتفاقات خوب، قبلش باید فرکانس اون اتفاقات خوب رو بفرستیم. این تا اینجا …

    اینم میدونیم که یکی دوبار فایده نداره! یعنی با یکی دوبار انجام دادن یه کاری نتیجه رخ نمیده! بلکه باید اون کار به صورت متوالی و روتین انجام بشه. پس اگه میخویم اتفاقات خوب و خواسته ها وارد زندگی بشه، باید به صورت متوالی و روتین فرکانس خوبی رو از خودمون ساطع کنیم.

    اما چه طور میشه حواسمون باشه به صورت آگاهانه تمام لحظات فرکانس خوبی رو از خودمون ساطع کنیم؟!

    جواب همونه که استاد همیشه تاکید دارن… تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی های اطرافمون. وقتی سعی کنیم به چیزای مثبت اطرافمون تمرکز کنیم، فکرمون و ذهنمون سمت اونا میره… وقتی سعی میکنیم هرجا میریم، زیبایی های اونجا رو پیدا کنیم، ذهنمون عادت میکنه به این کار. در کل عادت میکنیم که همیشه تمرکزمون روی زیبایی ها باشه و با این تمرکز، بهترین فرکانس ممکن رو ” در هر لحظه ” به جهان ارسال میکنیم! چون عادت کردیم به کار، چون جزئی از شخصیت مون شده … ناخوداکاه همیشه این کارو انجام میدیم و این باعث میشه در تمام لحظات فرکانس خوبی رو ارسال کنیم.

    حالا جهان چیکار میکنه؟! همین فرکانس هایی که هر لحظه از ما گرفته رو تبدیل میکنه به اتفاقات و شرایط خوب بیشتر و وارد زندگی مون میکنه. این طور میشه که وقتی خانم شایسته مشغول فیلم برداریه، تمام اتفاقات جالب و زیبا جلوی دوربینشون میاد( به اصطلاح شکار لحظه ها) . ایشون به قدری روی زیبایی های اطراف تمرکز دارن که لاجرم تمام اتفاقات خوب، صحنه های خوب و جالب جلوی ایشون رخ میده و یه جورایی جهان خودشو به ایشون نشون میده و خودنمایی میکنه ! چون میبینه دوست داره و لذت میبره از این صحنه ها، بازم هی بیشترش رو وارد زندگیش میکنه! یعنی بهشون میگه این درختم ببین این طوره …. این پرنده رو ببین بندری میخونه! این بچه رو ببین پشتک وارو میزنه! اون موتوری رو ببین داره میرقصه! اصن این غورباقه رو ببین هفت تیر کشده (!) یعنی میخوام بگم اگه قرار باشه یه اتفاق نادر هر صد سال رخ بده، اون اتفاق باید جلوی دوربین ایشون رخ بده! تا این حد فرکانس ارسالی شون خالصه!

    به همین خاطره استاد میگه احساس خوب=اتفاقات خوب! این باشه فرمول اول.

    چیزی خیلی خوشم اومد از این فیلم، نشون دادن توانایی کنترل ذهن به صورت عملی بود!! خیلی جالب بود … چون نشون میداد که میگفت منی که دارم بهترین فرکانسا رو میفرستم، ممکنه یه اتفاق به ظاهر ناخوشایند( تصادف کوچیک آر وی ) رخ بده اما چون من از فرکانسهای ارسالیم مطمئن هستم، و مطمئنم که این فرکانسام هستن که شرایطم رو میسازن، پس بازم مطمئن هستم که این اتفاق به ظاهر بد، در نهایت به نفع من تموم میشه! و جالب اینجاست که همینطوری هم شد!!! یعنی هدایت شدن به مقصد بعدی شون و کلی اتفاقات خوب دیگه همراه با اون دوست خدادادی شون!

    یه جور دیگه هم میشه به ماجرا نگاه کردا ….

    اینکه می میتونیم اتفاقات به ظاهر بد رو در نهایت به نفع خودمون تموم کنیم. حتی اگر مطمئن نباشیم از این که چه فرکانسی باعث این اتفاق شده… هنوزم دیر نیست. با کنترل ذهن نجواگر ( یعنی ذهن چرت و پرت گوینده!) میشه اون اتفاق رو طوری کنترل کرد که نه تنها به ضررمون تموم نمیشه، بلکه به نفع مون تموم میشه! انگار یه نفر آجر به سمت ما پرتاب کنه و ما با اون آجر خونه بسازیم!!! فقط باید ذهن رو کنترل کنیم. اما چه طوری کنترل کنیم؟! این یه مقدار شخصی میشه به نظرم.

    مثلا خوده استاد بارها پیش اومده که وقتی یه اتفاق بدی براشون میفته، بهش فکر نمی کنن و سریع خودشون رو مشغول یه کار دیگه میکنن. نه اینکه ظاهری باشه ها … همون طور که در ظاهر این کارو میکنن، از درون کلی باور خوب و عالی دارن و ایمان دارن که اون اتفاق به نفعشون میشه! یعنی باور دارن به این! این روش استاده برای ساکت کردن و قانع کردن ذهنش به صورت منطقی در برابر نجواهای ذهنش!

    اصل قضیه اینه … بتونی نجواهای ذهنت رو اول ساکت کنی ( مثلا مشغول شدن با کار دیگه و فکر نکردن) ، بعدش که ساکت شد حالا یقه شو بگیری و بیاریش جلو. بگی چیه؟! چی میگی؟! بگو تا قانعت کنم!

    اونم خیلی متین و سر به زیر تک به تک حرفاشون میزنه و اینجاست که ما باید قانعش کنیم! یعنی هرچی گفت، با دلایلی که میدونیم براش منطقیه قانعش کنیم که باورش اشتباهه! میدونین یاد چی افتادم؟! یاد وقتی که میخوایم یه باور اشتباه رو عوض کنیم.چیکار میکردیم؟! با دلایل منطقی ذهنمون رو قانع میکنیم تا باورش بشه این باور اشتباهه! پس اینم مثل همونه. چون اصل قضیه اینه که باید ذهن رو قانع کنیم.

    اگه بتونیم این دو مرحله ی (ساکت کردن و قانع کردن) رو درست انجام بدیم، ذهنمون سبک میشه! یعنی نشانه اینکه کارمون رو درست انجام دادیم همینه! دیگه مضطرب نیستیم و میبینیم ذهنمون عین بچه خوب نشسته و مشقاشو مینویسه! از ته دلمون هم احساس خرسندی و خوبی داریم که کارمون رو درست انجام دادیم و اتفاقات خوبی تو راهه.

    این یه شیوه شخصیه که باید برای خودمون شخصی سازیش بکنیم. چون هر شخصی خودش بهتر میدونه برای مرحله اول، یعنی ساکت کردن ذهنش، باید چه استراتژی به خرج بده! یه نفر ممکنه برای ساکت کردنش بگیره بخوابه! یه نفر ممکنه بره دوش بگیره، یه نفر ممکنه بره با حیوان خانگیش بازی کنه، یه نفر هم ممکنه بره ساز بزنه! خودت باید کشف کنی که چه کاری آرومت میکنه!

    وقتی آرومش کردی، با دلایلی که برای ذهن خودت منطقی تره، قانعش میکنی ! پس اینم شخصیه!

    مثلا یه نفر ممکنه به قدری از خروجی فرکانسیش مطمئن باشه که خیالش راحت باشه این اتفاق به نفش تموم میشه! ( این بهترین استراتژیه از نظر من)

    یه نفر دیگه ممکنه بدترین حالت ممکن رو در نظر بگیره و به ذهن بگه از فلان حالت بدتر نمیشه که! حتی اکه اینقدر بد بشه جوری نمیشه ک نتونم تکون بخورم ! خدا با منه و حلش میکنیم.

    یه نفر دیگه ممکنه با خودش بگه شاید این هدایت پروردگاره که منو هدایت کنه به مسیری بهتر برای رسیدن به خواستم.

    یه نفر دیگه ممکنه همه اینا رو کمپلکس باهم بگه!!!

    این کاملا شخصیه و بستگی چقدر ذهن چموش یا سر به زیری داری:)

    به همین خاطره که استاد میگه کنترل ذهن=کنترل زندگی. اینم فرمول دوم

    دوستان پیشنهاد میکنم به جای اینکه برای سال جدید کلی تصمیم بزرگ بگیریم و کلی هدف ها جورواجور بذاریم ( حتی بدون اینکه تکاملشون رو در نظر بگیریم)، بیایم با خودمون همین دو تا فرمول اساسی رو هرروز یادآوری کنیم و حواسمون باشه به صورت عادت درشون بیاریم.

    چون الان باهم اثبات کردیم که چرا این دوتا فرمول، اصل ماجراست پس لطفا به اصل بچسبیم و حواشی رو ول کنیم. اصل ماجرا همون راه راسته! همون راهی که خدا به بنده هاش نعمت میده! همون راهی که همه چی داخلش هست. از احساس خوب و لذت و آرامش بگیر تا عشق و پول و ثروت!

    مثل همون مثالی که استاد دیشب در لایو گفتن … اینکه تا ضرب و تقسیم رو یادنگیریم نمیشه بریم سراغ انتگرال و مشتق و .. !

    این دوتا فرمول، قواعد اصلی قوانین زندگیه و تا اجرا نشه نمیشه بریم مرحله بعد. یه جورایی باقی مراحل حکم حاشیه رو پیدا میکنن!

    همین که سعی کنیم از امروز، حواسمون به زیبایی های اطرافمون باشه و بهشون توجه کنیم و شاکرشون باشیم، در عین حال حواسمون باشه موقع برخورد با ناخواسته ها ذهنمون رو کنترل کنیم، بزرگترین قوانین رو اجرا کردیم و نشانه هاش از همون روز اول خودشو نشون میده. همون روز اول احساسمون خوب میشه و خشنودیم! و فقط کافیه این عادت رو نگه داریم و ادامه بدیم تا این عادت، نتایج رو بیاره. اونجاس همه انگشت به دهن میمونیم از اینکه قانون داره کار میکنه! اونجاست لحظه ی اوج شکرگزاری بابت قوانین.

    مثل اینه که بخوایم با چرخیدن یک دینام متصل به دوچرخه، لامپش رو روشن نگه داریم! با یکی دوبار رکاب زدن و ادامه ندادن اون لامپ روشن نمیشه که … باید مدام رکاب بزنیم تا لامپ روشن بمونه و اگه میخوایم اون لامپ روشن بمونه و با روشناییش هدایتمون کنه، بااااید این رکاب زدن رو ادامه بدیم.

    امیدوارم هممون رکاب زن های حرفه ای باشیم و برای رسیدن به سعادت در دنیا و آخرت از رکاب زدن خسته نشیم!

    خب بریم سراغ خوش و بش خودمون …

    خوبین همگی؟! امروز یکم فروردین سال فوقالعاده 99 هست.

    سال فوقالعاده ی ۹۹ رو به همه تبریک میگم. به خودم، بچه های سایت، شما استاد عباس منش عزیزم، خانم شایسته عزیز، خانم فرهادی عزیز و مسئول فنی مهربون سایت، آقا ابراهیم گل.

    امیدوارم با رعایت فرمول اول، لحظه به لحظه ی این سال، با لذت و آرامشِ آگاهی سپری بشه. یعنی از ثانیه به ثانیه ش لذت ببریم و هر لحظه رو شاکر باشیم و با این کار بهترین فرکانس رو در لحظه از خودمون ساطع کنیم.

    و امیدوارم با رعایت فرمول دوم اگه احیانا اتفاق به ظاهر بدی رخ داد، حواسمون باشه که سریع ذهنمون رو کنترل کنیم که همون اتفاق به ظاهر بد، در نهایت به نفع ما تموم بشه!

    و امیدوارم لیست اهداف قشنگ امسالتون رو که با جزئیات مشخص کردین، دونه به دونه تیک بزنین.

    بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 104 رای:
  2. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2615 روز

    سلام پرنسس!

    خیلی خوشحال شدم که پیامت رو میبینم …

    سال جدید رو بهت تبریک میگم و امیدوارم هر 365 روزش، لحظه به لحظش با شادی و شکرگزاری سپری بشه. اون وقت سال بعدی بیای و از پیشرفت های خوبت برامون بگی و کلی ذوق کنیم.

    صلح با درونت رو که از میان صحبتات به راحتی میشه تشخیص داد رو تحسین میکنم.

    این جوشش عشق درونیت رو تحسین میکنم

    این رابطه ی فوقالعادت با خالقت رو تحسین میکنم

    و مهم تر از همه احساس لیاقت نابت رو تحسین میکنم

    و درکل عزت نفست برام مثال زدنیه!

    خداروشاکرم بابت دوستان ناب و خالصی که سر راهم قرار میده

    امیدوارم بیشتر ازت یادبگیرم بانو

    به امید دیدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2615 روز

    نظر لطفته امیر حسین جانم

    خوشحالم که اینجایی و داری رو خودت کار میکنی.

    آرزو میکنم به قدری قوانین رو خوب درک کنی و اجرا کنی که هر لحظه از سال جدید برات اوج لذت و شادی باشه و در این مسیر، سوت زنان و تفریح کنان به اهداف امسال برسی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2615 روز

    نظر لطف شماست دوست عزیزم

    خوشحالم که اینجایی و داری یه نسخه بهتر از خودت میسازی

    امیدوارم به قدری در اجرای قوانین به مهارت برسی که فقط کد بنویسی و نتیجه بیاد بالا! با همین دقت!

    موفق تر باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2615 روز

    به نام الله حیات بخش

    مهدی جان خیلی خوشحال و خوشبختم که پیام انرژی بخشت رو دریافت میکنم.

    همه اون آگاهی ها، آگاهی های خالق یکتاست که در قالب این کامنت به وسیله ی یکی از دستاش نوشته شده.

    بینهایت ممنونم از دعای قشنگت

    امیدوارم به قدری در اجرای فرمول اول استاد بشی که نیازت به فرمول دوم نیفته!

    سال جدید رو مجددا تبریک میگم.

    چون حتم دارم امسال فوقالعادست …

    بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2615 روز

    سلام،

    خیلی خوشحالم از دریافت پاسخ آگاهی بخشتون چون همین جمله شما منو به فکر برد!

    ” وجود تضاد، یعنی خواسته ما آمادست و فقط باید پامون رو از ترمز برداریم” !

    مقاومت ذهنی، همون باور های محدودکننده یا همون ترمز ها هستن

    به قول استاد عباس منش:

    یه وقتایی هست که برای رسیدن به یه مقصدی، پامون روی ترمزه در عین حال هی داریم گاز میدیم! هی داریم گاز میدیم! در صورتی که اصلا نیاز به گاز و صرف انرژی بیشتر برای رسیدن مقصد نیست! فققط کافیه پامون رو از روی ترمز ها برداریم! اون موقع حتی اگه گاز هم ندیم باز میتونیم حرکت کنیم!

    دقیقا مثل زمانی که میخوایم ماشین رو حرکت بدیم. برای شروع حرکت، حتی اگه گاز ندیم و کلاج رو نصف نیمه نگه داریم بازم ماشین شروع به حرکت میکنه! اما کی حرکت میکنه؟! زمانی که قبلش ترمز دستی رو خوابونده باشیم! درسته؟!

    در واقع تنها کاری که ما باید انجام بدیم اینه که اول ترمز هارو پیدا کنیم، بعد رفعش کنیم. نیاز نیست اینقدر گاز الکی بدیم. چون گازهارو قبلا دادیم و فقط سنگ جلوی ماشین نمیذاره حرکت کنه!

    و ترمزهای ذهنی رو فقط خودمون میتونیم پیدا کنیم و به محض پیدا کردن و اصلاح کردنش، نتایج خودشو نشون میده!

    موفق تر باشی دوست عزیزم

    امیدوارم ترمز ها رو دونه به دونه پیدا کنی و یقه شونو بگیری و با دلایل منطقی قانعشون کنی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: