اگر تمام قوانین خداوند را فقط در یک جمله بگنجانم، آن جمله قطعاً میگوید:
احساس خوب = اتفاقات خوب و احساس بد = اتفاقات بد.
منظور، توانایی در رسیدن به احساس خوبِ لحظهای نیست، بلکه احساسِ خوبِ ماندگاری است که، نتیجهی فائق آمدن بر نجواهای ذهن و پیروی نکردن از برنامهی مدونِ ذهن برای گذرانِ زندگی ما در ترس و نگرانی است.
تنها راه برای «توانا شدن در ایجاد احساسِ خوبِ ماندگار»، مداومت ورزیدن در «تمرکز بر نکات مثبت هر اتفاق» در هر جنبهای از زندگیمان است.
«توانایی تمرکز صرف بر نکات مثبت هر موضوع»، به گونهای که با هر دلیل و منطقی، هیچ گزینهای جز «تلاش برای رسیدن به احساس خوب» روی میز زندگیمان نماند، بالاترین حدّ از هماهنگی با خداوند است.
تواناییای که نه از توهم، بلکه از درکی عمیق دربارهی ساز و کار این جهانِ فرکانسی میآید و خودش را در قالبِ توکل، سرسپردگی و خوشبینیِ صرف به نمایش میگذارد.
به دلیل همین درک است که، فرد میتواند به «الخیر فی ما وقع» نه به عنوان یک جملهی زیبا، بلکه به عنوان قانونِ بدون تغییرِ خالقی دل خوش کند که، برگی بدون اجازهاش از درخت نمیافتد.
به دلیل این درک است که، فرد میتواند به «ان مع العسر یسری»، نه به عنوان یک شعار، بلکه به عنوانِ یک وعدهی بی برو برگرد از جانب انرژیای نگاه کند که، بهترین شیوه برای حل تمام مسائل را میداند.
و به دلیل این حدّ از درک است که، فرد میتواند مقاومت و تقلا را کنار بگذارد و به جریان هدایتی بپیوندد که خاصیتش، ساده- به معنای روان- انجام شدنِ کارهاست. زیرا «چگونگیِ تحققِ خواستهّها» و حلّ مسائل را میشناسد و یک راست تو را سرِ اصلِ مطلب میبرد.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 16238MB16 دقیقه
- فایل تصویری سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 1696MB16 دقیقه
بنام خدای فراوانی ها
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
من از این قسمت این درس رو گرفتم که واسه اشتباهاتم احساس گناه نداشته باشم ، اون کاری که در توانم هست برای رفعش انجام بدم و زندگیمو ادامه بدم و سعی کنم اون مسئله که باعث خطا شده رو دیگه تکرار نکنم
و این درس رو الان گرفتم چون یه اشتباهی کرده بودم که فکر کردم که باعث ناراحتی فردی شدم
رفته بودم در حد خودم واسه جبرانش و دیدم دلم آروم نمیشه اومدم زدم رو یه قسمت این اومد ومن متوجه شدم لازم نیست خودمو جریمه کنم خودمو ببخشم و بسپارم به خدا و زندگی لذت بخشمو ادامه بدم
خدایا من یه کاری رو دارم چند بار انجام میدم
سر یه چیز که خیلی خیلی حساسم چند بار واکنش دادم و نتونستم خودمو کنترل کنم ( درواقع ذهنم بهم میگفت کنترل جایز نیست تو این زمینه ) ولی به این نتیجه رسیدم انسان همیشه باید در فرکانس عشق و صلح باشه حتی با دشمنش …. نباید بزاره عاملی باعث بر هم زدن درونش بشه … حتی اگه خیلی هم به اون قضیه حساس باشه
انقد به این قضیه حساسم که اصلا از خدا نمی خوام کاری کنه خوب شم می خوام کاری کنه تو شرایطش قرار نگیرم چون ناخودآگاه آدم جواب میده فقط خدا باید کمکم کنه
خدایا خودت کمکم کن این قضیه برای من وخانواده ام حل بشه
همه با هم خوب بشن و کینه تو دل با هم نداشته باشن وعشق و زندگی بین همه اعضای خانواده ام جریان بیوفته
چند وقتی هست سریال ها سفرنامه ها روونتر میبینم و این ذهنم نیاز داره بازم تمرکز بر نکات زیبا رو از طریق این قسمت ها بیشتر کنه
تا بتونه تو زندگی هم یه فردی باشه که ذهنش شرطی شده باشه که تو دل هر نازیبایی زیبایی ها رو ببینه
بنام خدای فراوانی ها
سلام به همگی
چه الکوبرداری خوبی
وقتی که یه اتفاق بد افتاد استاد چقد راحت ذهنش رو کنترل + به ایده نوشتن روی کاغذ عمل و رفت زندگیشوکرد و توی اون ناخواسته نموند و بهش توجه نکرد به جاش رو فرکانس و حال خوبش کار کرد تا روی مشکل کار کنه
و نتیجه این شد که خود مشکله طبق فرکانس استاد تغییرکرد و بازم عاملی شد برای احساس خوب بیشتر استاد
پس آلویت حل کردن مسایل نیست آلویت خوب کردن حالمون عست که بعدش خودش مسائل حل میشن
به جای تمرکز روی ذهنمون با راه حل های قلبمون زندگی کنیم
بنام خدای فراوانی ها
سلام به استاد عزیزم میرم جان وهمه اعضای خانواده صمیمی ام
قبل این فایل نشانه روزم رو دیدم و اون قسمت سفر به دور امریکا 10 که با مایک هر کدوم داشتین مسئله ای روحل می کردین ، آتیش زدن چوب ها و اون درست کردن سیم ها
اونجا مسئله پیش اومد و از دست شما بر میومد و واردش شدید برای حل
اینجا هم مسئله پیش اومد و اعراض کردید و رفتین دنبال تمرکز بر نکات مثبت
فاصله این دوتا خیلی کوتاهه که من بعضی وقتا درست متوجه نمیشدم الان اعراض کنم یا حل کنم
این دوتا تفاوت یعنی اون کاری که از دست من بر میاد واردش شم اونی که وظیفه خداست و از حوزه اختیارات من خارجه باید اعراض و ذهنم رو کنترل و حالم رو خوب کنم تا بنا بر قانون بدون تغییر خدا اون مسئله برای من تبدیل به خیر مطلق بشه
تمرکز بر نکات مثبت و شکرگزاری اصل زندگی هست
نه تقلای ما واسه رسیدن
این دو تا رو هم من اشتباه میگیرم بعضی اوقات
فقط یه چیز رو می دونم خدا ما رو آفریده که تمرکز بزاریم روی زیبایی های خودمون اطرافمون اطرافیانمون نه اینکه هی دنبال ایراد مشکل بگردیم و یا جتی خنثی باشیم
اگر می خوام زندگیم رو به مثبت باشه
باید ذهنم رو به مثبت باشه از هر جایی که هستم با هرچیزی که دارم شکرگزار باشم
تحسین نکات مثبت
این اتفاق با کنترل ذهن شما تبدیل به خیر شد
یه فرد همفرکانس و کسی که با خودش در صلح بود بهتون هدایت شد
من عاشق این نمایشگاه ها هستم که تو طبیعت هستن و ما رو میبرن به زندگی گذشتکان یا کلا سبک زندگی متفاوت آدم ها اصلا یه ذوق خاصی میکنم میبینم زندگی همه جا و همیشه در جریان بوده در گذشته در هر جایی ازین کره خاکی تو قطب استوا هر قسمتی زندگی در جریانه اصلا حال دلم رو خوب میکنه
دلیلش اینه که جایی بزرگ شدم زندگی سد بود و در جریان نبود همه چیز راکد بود واسه همین تضاد هست من الان تبدیل به یه دختر سرزنده و شاد هستم که زندگی رو همه جا دوست دارم به جریان بندازم
چقد خوب خدا هداییتون کرد شاید اگر تنها می رفتین انقد بهتون خوش نمیگذشت تا زمانی که با کسی برین که خودش این زندگی رو زندگی کرده وکامل شکا روبا منطق و احساس می تونه ببره به همون دوران و باعث شما شما قشنگ درککنین چیزهایی که میبین رو
فکر کن تو خونه باشی و یک سفر یک روزه با اروی بری توی شهری که همه جاش زیباییه همه جاش قشنگیه و. هر قسمتش یه خبری هست
این بازم بر می کرده به اینکه ما دوست داریم زندگی رو زندگی کنیم و ببینیم تو جهان چه خبره
یک نیاز درونی ماست تمرکز بر زیبایی های جهان ، تمرکز بر نکات مثبت یک کار اضافه نیست یک وظیفه همیشگی ماستچون به ما یاد ندادن نگفتن ما الان بعضی وقتا منطقش رو درکنمیکنیموهر اندازه منطقی نباشه برامون انجامش هم نمی دیم یا با قدرت انجامش نمی دیم
برای هر چیزی اول باید اون مسئله تو ذهن ما منطقی بشه
واسه همینه که ما باید مرتب به حرف های استاد گوش بدیم اون منطق ها رو توذهن ما ایجاد میکنه تقویت میکنه چون برای ترک یکعادت یا برای ایجاد یه عادت باید اول منطق و تفکرش عوض شه
وقتی گوش ندی اون قبلیه یواش یواش میاد و تو بر می کردی به روش سابقت وهمه زحماتت رو هدر میدی
پس همواره
رهرو آن نیست که گه تنها وگهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته پیوسته رود
( اینم اضافه کنم جمله مورد علاقه ام که استاد میگه مخصوصا با اون حالت دستش ) فارغ ازینکه اون بیرون چهخبره
یعنی وقتی میگه فارغ ازینکه اون بیرون چه خبره یه همتمام بهانه های ذهن رو با یک جمله خفه میکنه و تمام و فرد ناخودآگاه نشتی انرژی اش میره و هدف روامکانپذیر میکنه وبالاترین حقیقت جهان رو تو وجود طرف می کاره این که عامل بیرونی هیچ تاثیری تو زندگی الان واینده من نداره هیچعاملی
( گذشته من ، شرایط الان من ، زندگی دیگران ، چیزی یه اسم سرنوشت ، استعداد من توانایی من حتی ، شرایط الان اطرافم و …..)
من اگه با ایمان حرکت کنم درها برام باز میشن