سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 16 - صفحه 18

276 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسین سمائی گفته:
    مدت عضویت: 417 روز

    سلام به استاد عزیزم و به همه دوستان هم فرکانس

    خیلی خوشحالم و خدارو شاکرم به خاطر اینکه تو مدار قرار گرفتم.

    واقعا دارم از زندگیم لذت میبرم درسته که اول راهم ولی واقعا از اون وقتی که رو ذهن و احساس خودم کنترل دارم زندگیم شیرین و لذت بخش شده خوشحالم واقعا از اعماق وجودم خوبه که تو این مدار قرار گرفتم

    از استادم واقعا سپاس گذارم و از عمو هوشنگ خودم که استاد رو بهم معرفی کرد از خدای فراوانی و مهربان و بخشنده بی نهایت سپاسگزارم.

    خدا جونم خیلی دوست دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 625 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به همگی

    چه الکوبرداری خوبی

    وقتی که یه اتفاق بد افتاد استاد چقد راحت ذهنش رو کنترل + به ایده نوشتن روی کاغذ عمل و رفت زندگیشو‌کرد و توی اون ناخواسته نموند و بهش توجه نکرد به جاش رو فرکانس و حال خوبش کار کرد تا روی مشکل کار کنه

    و نتیجه این شد که خود مشکله طبق فرکانس استاد تغییرکرد و بازم عاملی شد برای احساس خوب بیشتر استاد

    پس آلویت حل کردن مسایل نیست آلویت خوب کردن حالمون عست که بعدش خودش مسائل حل میشن

    به جای تمرکز روی ذهنمون با راه حل های قلبمون زندگی کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1475 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام دوستان

    امشب یکم حالم خوب درموردکسبوکارم کهدگفتم خودت بگوجکارکنم بعدزدم رونشانه واین فایل اومد

    اول فایل خانم شایسته عزیزگفتندماقدم اول روبرمیداریم خداوندماروبانشونه هاش به جاهای بهترهدایت میکند

    یعنی بایداحساسموخوب نگه دارم تاهدایت بشم به مسیرهای بهترواگرتضادی هم به وجوداومدخودموسرزنش نکنم واگراشتباه کردم اسکال نداره تجربه کسب کردم

    فقط بایدورودی هاموکنترل کنم وبتونم درلحطات سخت حالم خوب باشه تاهدایت بشم

    خودموبسپرم به خداوند

    بدون که خیریتی دراین اتفاق هاهست

    وبدخداوندمن روباادمهای بهترهدایت میکنه مثل همین جوازدل یک اتفاق به ظاهرنامناسب به زیبایی های بیشترهدایت شداستادعزیزم

    چون احساسشوخوب نگه داشت وجهان بهش پاداش دادواین همه زیبایی رودیدولذت برد

    هماناباهرسختی اسانی هست

    شادوموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سارا سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 1757 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم نازنین

    این فتیل برام خیلی چشمک زد پس اومدم و دیدمش ، اول از اینکه چه قدر خوبه که الان برای هر مسیله ای راه حل هست مثلن اینکه آر وی داره ، و اندازش بزرگه و توی یک محله هم نمیتونی پارکش کنی یا حتی فصای زیادی میخواد که تو نداریش ، راه حل برای این موصوع هم هست پارکینگهای مخصوص به ار وی و دیدم چه قدرم تعدادشون زیاده آروی هایی که پارک شده این یعنی روز به روز جهان داره ثروتمند تر میشه

    مخصوصا اون کالسکه هایی که بود نشون دادین تو نمایشگاه بشر و انسان از سوار شدن روی شتر و اسب و بعدش اون کالسکه رسیده به اخوراع این اتوبوس های مسافرتی که الان باز بهتر و مجهز ترشم داره میاد تو ایران هم خداروشکر اینقدر جدیدا زیاد شدن ادمایی که حتی با ماشین معمولی خودشون شروع کردن و یک خونه ی مسافرتی ساختن

    نکته ی مثبت بعدی این بود یک مقصد تو سفر رو انتخاب کردین بعدشو گفتین نمیدونیم هدایت میشیم و بعد از اون یه اتفاق به ظاهر ناجالب افتاد

    ولی دیدگاه مناسب اومد وسط

    الخیر فی ما وقع ، اینو تکرار کردین کنترل ذهن انجام دادین بعد اونهمه زیبایی رو تو اون پارک زیبا رفتین دیدین

    اون فضای چمن که بدون هیچ محدودیتی ادما در کنار هم داشتن خوش میگزروندن و افتاب میگرفتن روی اون چمن های زیبا و عالی

    بعدش اون ابشار های کوچولو و زیبا ، اون درختان شکل جنگلی ای که داشت ، اون مسیرها و پل های چوبیش

    و بعد رفتین سراغ کایاک سواری ، چه قدر خوبه که همچین امکانی رو گزاشتن هم ادمای زیادی میتونن بیشتر لذت ببرن ، هم پول میشه ساخت ازش

    واقعا اگر از کنار اون رودخونه ی زیبا فقط ادم رد میشد شاید خیلی چیزهای بهتر موقع کایاک سواری رو از دست میداد

    بعد اون لاکپشت بامزه ای که در کمال آرامش اصلا حتی بدون اینکه توجهی کنه داشت استراحت خودش رو میکرد

    بعد دوربین خانم شایسه میرفت روی اون آب زیبا

    روی پارو ها

    روی آدمایی که فارع از سنشون اومده بودن لذت ببرن

    و بعد بعد از دیدن اونهمه زیبایی برگشتین با دیدگاه الخیر فی ما وقع

    و نتیجش اومد

    یک دوست جدید پیدا ،شد قدم بعدی سفر مشخص شد و اونم چه قدم بعدی فوقالعاده ای

    اول از همه اینو بگم که چه قدر اون اقاییکه بالاخره به ارویش صربه خورده بودهم آروم بود بعد نشستین کلی باهم حرف زدین و صحبت کردین و خوش و بش کردین

    و دوست شدین باهم

    یعنی میشه تصادف بدون اعصاب خوردی واینچیزام داشته باشی

    بعدش چه قدر اون دوستی و اون اتفاق ناخوشایند برکت داشت براتون باعث شد که برید اون نمایشگاهو ببینین

    و واقعا چه قدر بشر توی مدت زمان خیلی کمی تونستی اینطوری پیشرفت کنه تراکتورهای صد سال پیش تا تراکتورهای الان یه جوری متفاوتن که ادم فک میکنه به جای 100 سال لابد حداقل 200 سال زمان برده تا اینقدر همه چیز پیشرفته بشه

    یا ماشین لباسشویی های اولیه

    ولی این مثالا قشنگ نشون دادن که. الان بهترین موقع برای پیشرفت کردنه و سریع ترین زمان برای پیشرفت کردن

    مورد بعدی واقعا تحسین برانگیز بود که خود مردم امریکا اومده بودن و این جشنواره رو به راه انداخته بودن منتظر دولت یا هیچ چیز خاصی نبودن خود مردم یکم اون وابستگیشونو کنار گزاشته بودن و یک همچین محیطی درست شده بود و چه قدر جالب که پایین هر ماشینی نوشته بود که چه شخصی این ماشین رو اهدا کرده

    چه قدر اسمون اونجا قشنگ بود واقعا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    زهره برزه کار گفته:
    مدت عضویت: 875 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان گل

    استاد چقدر قشنگه این همه زیبایی که پا میشین با اروی میرین بهترین جاهای دیدنی دریاچه قایق سواری خدای خیلی قشنگ دلم میخواد کلی این فایل و ببینم امروز حالم عجیب خوبه خیلی خوبه نمیدونم قراره چه اتفاقات قشنگی تو زندگیم رخ بده ولی خیلی حالم خوبه حسم زندگیم خدایا شکرت نمایشگاه قشنگ ماشین ها درختان یاد یه فیلم بود افتادم سالی اینکه کنترل کردین ذهن قشنگنتونو این اشپزخانه زیبا وسایلش اجر زیز سماور و قوری سقف و دیوارهای چوبی خدایا چقدر زیبا چقدر حال خوب چقدر حس خوب منم دلم میخواد هر روز ببینم بنویسم تاریخ بزنم نکات مثبت زندگیمو وسایل های قدیمی روی میز چقدر بانظم چیده شدن فوق العاده ان چوبی لان همه کلاه عینک تیشرت شلوارک لباس راحتی استاد قشنگم بستنی خوردن استاد بستنی خوردن جورج بره های خوشگل اخی دختر ناز خدایا چقدر زیبا بره اهو وسایل حمل و نقل تراکتور ابرهای زیبا نشستن شما سه تا پارو زدن استاد جلیقه استاد عزیزم خدایا خیلی زیبایی عالیه همه چی فوق العاده است فوق العاده دریاچه سز رنگ درختان قشنگ میتونم حس کنم اونجام خدایا شکرت شکرت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    My Change گفته:
    مدت عضویت: 487 روز

    چه نمایشگاه فوق العاده ای،چقد حس خوب،چقد آرامش و زیبایی،چه ابرهای زیبایی،چه بچه های کیوتی و چه حس خوبی که بر قلب من نشست،چه انسان های بزرگواری که دارایی های ارزشمندشون رو انفاق کردن و رها کردن تا همه با هم کنار هم لذت ببرن از دیدن سیر تکامل گذشته،یکی از جالب ترین چیزایی که دیدم سیستم خشکشویی بود اصلا فکر نمیکردم چنین تکنولوژی اون زمان هم بوده،خدایا شکرت بابت این حس خوب از این ویدئو کوتاه فوق العاده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    حدیث سادات حسینی گفته:
    مدت عضویت: 836 روز

    سلام خدمت همه‌ی هم فرکانسی های عزیزم..

    ردپایی بمونه از تجربیاتِ زیبایِ امروزِ من ( هشتم اردیبهشت ماه هزار و چهارصد و سه )

    امروزم رو کاملا هدایتی پیش بردم و دیدم خداااای من؛ چقدر همه چیز لذت بخش تره وقتی خودتو میسپاری به دستان مهربان خداوند و اجازه میدی روحت هرجا که اون میگه پرواز کنه؛ من با این تجربیات حتی به طرز عجیبی از برنامه ریزی کردن اجتناب میکنم؛ نه اینکه بگم نمیدونم میخوام چیکار کنم ها نه؛ فقط دیگه نمیگم فلان کار بااااید تو فلان ساعت انجام بشه.. و این باعث میشه آدم به آرامش مطلق برسه و ایمان داشته باشه که خداوند بهش میگه..

    نشانه‌ی امروز من قسمتی از مجموعه سفر به دور آمریکا بود و از تماشاش بی نهاااایت لذت بردم و به این نتیجه رسیدم که این دنیا هیچوقت زیبایی هاش تموم نمیشه و ما هرچقدر زیبایی تجربه کنیم بازهم چیزهایی هست که تجربه نکردیم.. فایل رو دیدم و نظرم رو درمورد توجه به زیبایی ها نوشتم.

    امروز فیلمی رو که مدت ها بود به طور واضح بهش هدایت میشدم و بارها و بارها انسان ها دستی از دستان خداوند شده بودن که به من بگن این فیلم رو ببینم و من نادیده میگرفتم، دیدم و کلی حس خوب تزریق شد به روحم و بابت برداشتن این قدم های کوچک و اعتماد به خداوند به خودم افتخار کردم.

    امروز خواهرم برنج و مرغ و سالاد تدارک دیده بود که بسیار خوشمزه بود و من باز هم بارها و بارها خداوند رو بابت این رزق و روزی های خوشمزه و پر و پیمون شکر کردم.

    یه اتفاق عجیب و افتخار آمیزی که افتاد این بود که : من سه ساله عضو یک گروه تئاتر هستم و انقدر احساس بی لیاقتی میکردم که هیچ کاری برای نشون دادن خودم نمی‌کردم؛ طبق گفته‌ی استاد ما زمانی خودمون رو بیان میکنیم که احساس ارزشمندی داشته باشیم؛ و من به هیچ عنوان احساس ارزشمندی نداشتم و خودم رو با جملات گول زننده ای مثل « خب تو خجالتی ای » یا « خجالتی بودن جزوی از وجود انسانه و هرکسی ممکنه خجالتی باشه » گول میزدم و هیچ حرکتی نمیکردم؛ کارگردانمون سوال میپرسید نظر میخواست من سکوت مطلق بودم به خاطر اینکه فکر نمیکردم لایقم؛ صحبت هام اندکی ارزش داشته باشه یا فکر میکردم چون کوچکترین عضو گروهم هیچکس آدم حسابم نمیکنه.. اما از وقتی دارم روی دوره‌ی احساس لیاقت کار میکنم، انگار پررو تر شدم؛ انگار بیان احساساتم برام راحت تره و این باعث شد اتفاقی بیفته که امروز رقم خورد : با جمع دوستام بدون حضور کارگردان گوشه ای نشسته بودیم و حرف میزدیم و میخندیدیم که من یهو گفتم بچه ها راستی شعرمو براتون خوندم!؟ بچه ها گفتن مگه تو شعرم میگی و خلاصه کلی تشویق و خنده و دست و اینا من شروع کردم به خوندن شعرم.. وقتی تموم شد دیدم تمام اعضای گروه از کارگردان گرفته تا همه‌ی بازیگرا و دستیار کارگردان و طراح لباس و طراح صحنه سکوت کردن داشتن به شعر من گوش میکردن؛ و یهو همه دست زدن.. و من توی اتوبوس داشتم به این موضوع فکر میکردم که من اینهمه سال عضو این گروه بودم اما هیچکس نمیدونست من شاعرم و چی باعث شد که من انقدر راحت بتونم خودم رو بیان کنم!؟ و دیدم هیچ چیز به جز رشد احساس ارزشمندی نیست.. و یا حتی درمورد روابط من برام بسیااار سخت بود به کسی بگم از دیدنت خوشحالم یا دلم برات تنگ شده بود یا احوالشو بپرسم.. امروز وقتی داشتم خداحافظی میکردم خیلی راحت و با اعتماد به نفس رفتم پیش کارگردان باهاش دست دادم و گفتم خیلی از دیدنتون خوشحال شدم.. و این بود تغییری در من که امروز متوجهش شدم.

    یکی دیگه از اتفاقات قشنگ امروزم این بود که با دوستام کلی رفتیم تو خیابونا گشت و گذار کردیم و دست زدیم و خوندیم و انرژی گرفتیم و بعدشم رفتیم بستنی سلف سرویس و سه بستنی شگفت انگیز خوردیم و در تمام این مدت من به طور محسوس میفهمیدم که روز به روز دارم به زیبایی ها و لذت های بیشتر هدایت میشم و این یعنی ظرف وجودیم داره کم کم بزرگ میشه و از این بابت بس نهایت خرسندم..

    امشب توی یک ربع رفتم دوش گرفتم و برگشتم و یک آن احساس کردم این یک تغییر بود به این خاطر که من هیییچوقت حمام کمتر از یک ساعت نمیرفتم و این هم نتیجه‌ی کمالگراییم بود که یا باید آدم تمیز تمیز بشه یا اصلا نره حمام..اما امشب به خودم گفتم یک وقت هایی لازمه آدم دوش کوتاه بگیره و احساس کردم این یک قدم کوچک بود برای رهایی از کمالگرایی..

    یک مورد دیگه.. من همیشه خیلی سختم بود به اعضای خانوادم ابراز احساسات کنم؛ امشب از بیرون اومدم و بابام رو بغل کردم و گفتم کجایی چند روزه بابا دلم برات تنگ شده بود و بابامم بغلم کرد. و رفتم توی آشپزخونه و مامانم رو بوسیدم.. این هم نمونه ای از پیشرفت بود برای من‌.

    امروز برای دقایقی ذهنم داشت وسوسه‌م میکرد و من به وضوح میدیدم که احساسم داره بد میشه؛ اما آگاهانه بلند شدم برای خودم یک هات چاکلت درست کردم و موزیک گذاشتم و کانون توجهم رو کنترل کردم.

    اینها اتفاقاتِ براساس قوانینی بود که امروز برای من رخ داد و من از این قدم ها و پیشرفت های کوچک بی‌نهایت خوشحالم‌..

    خدایا شکرت بابت هدایت شدن هر روزه به زیبایی های بیشتر..

    خدایا شکرت بابت قدم های تکاملی که هر روز برمیداریم..

    خدایا شکرت بابت هدایت های درست و قشنگی که هرلحظه میشیم..

    خدایا شکرت، شکرت شکرت ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      زهره برزه کار گفته:
      مدت عضویت: 875 روز

      سلام حدیث جان عزیز ممنون بابت کامنت قشنگ و زیبات که منم به فکر فرو برد تا به همه چی از جنبه مثبت نگاه کنم دوش گرفتن ای گفتی خیلی دوست دارم تند و سریع مرسی که کامنت میزارین تا ادم راحتتر به خواسته هاش برسه و اینکه میگین خودمو سپردم دست دستان پر قدرت خداوند چقدر زیبا واقعا هر زمان رها بودم بهترین و عالیترین اتفاقات برام رخ داده خدایا شکرت واقعا شکرت منم تصمیم گرفتم حالم خوب باشه زندگیم خوب باشه وجودم از انرژی مثبت باشه تا همه اونهایی تو محل کارم میان پیشم یا منو مبینن بیرون یا هر کجا حالشون با دیدن من خوب بشه خدایا شکرت استاد چقدر قشنگ میگه احساس خوب اتفاقات خوب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    عاطفه گفته:
    مدت عضویت: 870 روز

    سلام استاد عزیزم، مریم مهربونم و هم فرکانسی های گلم

    قبل اینکه این کامنت رو شروع کنم، سپاسگزاری کردم که فرکانس ام بالاتر بره ، و بتونم بهتر کامنت بنویسم.

    استاد واقعا شما تحسین برانگیز هستین. تحسین تون میکنم اون حد از شجاعتی که درون شماست !!!!

    من بارها و بارها توی سریال هاتون دیدم هر زمان اشتباهی میکنید، همونو جلوی دوربین به ما نشون میدین.

    اون زمان که سریال زندگی در بهشت میدیدم وقتی دیدم با موتور سُر خوردین افتادین زمین و اون فیلم رو کات نکردین، حیرت زده شدم.

    حقیقتا الانم که راحت تصادف تون رو عنوان کردین بازم از صمیم قلبم تحسین تون کردم.

    میدونید استاد چرا برام عجیبه ؟

    چون توی خانواده ای بزرگ شدم که همه اشتباهات مون از کودکی مخفی میکردیم بدلیل اینکه از طرف اطرافیان مون طرد نشیم. یجورایی ارزشمندی و عزت نفس مون گره زده بودیم به بی نقص بودن مون.

    و بابت این دیدگاه اشتباه هر زمان، خطایی از ما سر میزد و بزرگتر هامون متوجه میشدند بشدت طرد میشدیم.

    الان که دارم مینویسم متوجه میشم که برخورد دیگران با ما از باور های خودمون نشات میگیره.

    ما باور کردیم هر کسی که اشتباه نکنه اون ارزشمنده. اون خواستنی هست ، اون قضاوت نمیشه، اون داره راه درست میره

    ولی قانون داره برعکس این موضوع میگه.

    الان شما که راحت تصادف هاتون و اشتباهات دیگه تون جلو دوربین نشون میدین، خواستنی تر هستین چون خود واقعی تون هستین.

    چرا انقدر سایت شما شلوغ تر از سایت بقیه اساتید حوزه قانون جذب هست ؟

    چون هیچ کدوم شون مثل شما مستند زندگی اش رو به شاگردهاش نشون نداده. تنها دلیلش همینه. شما خود حقیقی تون هستین. برای همینه طرفدار دارین.

    شما دارین راه درست میرین چون عزت نفس تون گره زدین به درون تون،

    شما قضاوت نمیشین چون خودتون ، خودتون رو قضاوت نمیکنید. و اگرم کسی قضاوت نابجایی بهتون کنه با اون آدم برخورد نمیکنید.

    استاد من خیلی درس گرفتم از این فایل، که یاد بگیرم اشتباه ، جزئی از مسیر هست. باید باشه. تضاد ها دارند ما رو رشد میدن.

    نترسم از اینکه یکنفر تضاد های منو ببینه.

    من چند باری که تصادف کردم بشدت مورد قضاوت قرار گرفتم فقط به همین دلیل ساده و منطقی که باور کردم باید بدون نقص باشم و تصادف یک اتفاق غیرمنتظره عجیبه !!!!

    خدا شاهده از وقتی تصادف کردم، من بیشتر حواسم جمع میکنم و رانندگی ام عاالی تر شده. چرا میترسیم بعضی از ماها از اشتباه کردن مون. اینو خطاب به خودم میگم.

    دلیل نمیشه وقتی خانواده طرد مون کردن بابت یک اشتباه در گذشته مون، پس اشتباه کردن رو یک عمل قبیح و بد بدونیم. اشتباه باااید پیش بیاد که تجربه کسب بشه.

    تجربه باید بیاد که در مسیر تکامل ازش استفاده بشه و بهبود دائمی ادامه پیدا کنه.

    منم دوست دارم مثل شما باشم، ازتون الگو بگیرم و از قضاوت های بقیه نترسم، از نظر بقیه درباره خودم نترسم، از کسی حساب نبرم و وقتی اشتباه میکنم راحت بیانش کنم. با افتخار بیانش کنم و درسی که ازش گرفتم رو به خودم گوشزد کنم.

    حالا اون اشتباه هر چیزی میخواد باشه، یک ازدواج اشتباه، یک شغل اشتباه، یک مسیر اشتباه و یا هر اتفاق به ظاهر نازیبای دیگه.

    این فایل بمن یاد داد که وقتی اشتباهی کردم تو زندگی ام خودمو سرزنش نکنم، خودمو قضاوت نکنم با خودم مهربون تر باشم. از دل همون اشتباه، درسهایی که یاد گرفتم مرور کنم، کنترل ذهن کنم و اون وقت هست که طبق قانون از دل همون اتفاق ناجالب، الخیر فی ما وقع اتفاق میفته و برکت وارد زندگی ام میشه. دقیقا از همون شکافی که چالش وارد زندگی ام شد از دل همون شکاف برکت سرازیر میشه.

    مثال : رابطه عاشقانه ای که جاش رو با یک رابطه سمی پر میکنه (بشرط کارکردن روی خودمون، پاس کردن درس رابطه قبلی)

    استاد جانم در ادامه فایل که شما ایمان تون به جمله

    ” الخیر فی ما وقع ” نشون دادین و ذهن تون کنترل کردین، برام قابل تحسین بودش.

    و دقیقا خداوند هم طبق وعده اش، زمانی که حس تون عالی کردین ، عمل کرد.

    و از دل یک تصادف (یک اتفاق به ظاهر نازیبا) یک دوستی رو براتون بوجود آورد. که نتیجه اش شد : صمیمیت بیشتر، رفت و آمد، کسب اطلاعات و دانش ، تفریحات و…

    و چقدر مهمه تبعیت از قوانین کیهانی.

    وقتی با قانون همراه میشیم، همه چیز عااالی جلو میره، همه چیز های خوب خود به خود وارد زندگی مون میشه.

    استاد عزیزم، مریم مهربونم بابت تهیه ، تدوین این فایل های ارزشمند ازتون سپاسگزارم.

    این فایل ها بشدت قیمتی اند، بشدت مهم اند، نباید سرسری گرفته بشن.

    برای هر کدوم از ما حقیقت جو ها پیام مهمی دارند.

    افتخار میکنم که عضو این سایت الهی هستم.

    از خداوند مهربونم هم سپاسگزارم که از زبان شما با من صحبت میکنه و بر من جاری شدش تا این کامنت زیبا نوشته بشه.

    آگاهانه و عاشقانه دوستتون دارم.

    همگی در پناه الله یکتا باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 625 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به استاد عزیزم میرم جان و‌همه اعضای خانواده صمیمی ام

    قبل این فایل نشانه روزم رو دیدم و اون قسمت سفر به دور امریکا 10 که با مایک هر کدوم داشتین مسئله ای رو‌حل می کردین ، آتیش زدن چوب ها و اون درست کردن سیم ها

    اونجا مسئله پیش اومد و از دست شما بر میومد و واردش شدید برای حل

    اینجا هم مسئله پیش اومد و اعراض کردید و رفتین دنبال تمرکز بر نکات مثبت

    فاصله این دوتا خیلی کوتاهه که من بعضی وقتا درست متوجه نمیشدم الان اعراض کنم یا حل کنم

    این دوتا تفاوت یعنی اون کاری که از دست من بر میاد واردش شم اونی که وظیفه خداست و از حوزه اختیارات من خارجه باید اعراض و ذهنم رو کنترل و حالم رو خوب کنم تا بنا بر قانون بدون تغییر خدا اون مسئله برای من تبدیل به خیر مطلق بشه

    تمرکز بر نکات مثبت و شکرگزاری اصل زندگی هست

    نه تقلای ما واسه رسیدن

    این دو تا رو هم من اشتباه میگیرم بعضی اوقات

    فقط یه چیز رو می دونم خدا ما رو آفریده که تمرکز بزاریم روی زیبایی های خودمون اطرافمون اطرافیانمون نه اینکه هی دنبال ایراد مشکل بگردیم و یا جتی خنثی باشیم

    اگر می خوام زندگیم رو به مثبت باشه

    باید ذهنم رو به مثبت باشه از هر جایی که هستم با هرچیزی که دارم شکرگزار باشم

    تحسین نکات مثبت

    این اتفاق با کنترل ذهن شما تبدیل به خیر شد

    یه فرد همفرکانس و کسی که با خودش در صلح بود بهتون هدایت شد

    من عاشق این نمایشگاه ها هستم که تو طبیعت هستن و ما رو میبرن به زندگی گذشتکان یا کلا سبک زندگی متفاوت آدم ها اصلا یه ذوق خاصی میکنم میبینم زندگی همه جا و همیشه در جریان بوده در گذشته در هر جایی ازین کره خاکی تو قطب استوا هر قسمتی زندگی در جریانه اصلا حال دلم رو خوب میکنه

    دلیلش اینه که جایی بزرگ شدم زندگی سد بود و در جریان نبود همه چیز راکد بود واسه همین تضاد هست من الان تبدیل به یه دختر سرزنده و شاد هستم که زندگی رو همه جا دوست دارم به جریان بندازم

    چقد خوب خدا هداییتون کرد شاید اگر تنها می رفتین انقد بهتون خوش نمی‌گذشت تا زمانی که با کسی برین که خودش این زندگی رو زندگی کرده و‌کامل شکا رو‌با منطق و احساس می تونه ببره به همون دوران و باعث‌ شما شما قشنگ درک‌کنین چیزهایی که میبین رو

    فکر کن تو خونه باشی و یک سفر یک روزه با اروی بری توی شهری که همه جاش زیباییه همه جاش قشنگیه و. هر قسمتش یه خبری هست

    این بازم بر می کرده به اینکه ما دوست داریم زندگی رو زندگی کنیم و ببینیم تو جهان چه خبره

    یک نیاز درونی ماست تمرکز بر زیبایی های جهان ، تمرکز بر نکات مثبت یک کار اضافه نیست یک وظیفه همیشگی ماست‌چون به ما یاد ندادن ‌نگفتن ما الان بعضی وقتا منطقش رو درک‌نمیکنیم‌و‌هر اندازه منطقی نباشه برامون انجامش هم نمی دیم یا با قدرت انجامش نمی دیم

    برای هر چیزی اول باید اون مسئله تو ذهن ما منطقی بشه

    واسه همینه که ما باید مرتب به حرف های استاد گوش بدیم اون منطق ها رو تو‌ذهن ما ایجاد میکنه تقویت میکنه چون برای ترک یک‌عادت یا برای ایجاد یه عادت باید اول منطق و تفکرش عوض شه

    وقتی گوش ندی اون قبلیه یواش یواش میاد و‌ تو بر می کردی به روش سابقت و‌همه زحماتت رو هدر میدی

    پس همواره

    رهرو‌ آن نیست که گه تنها و‌گهی خسته رود

    رهرو آن است که آهسته ‌پیوسته رود

    ( اینم اضافه کنم جمله مورد علاقه ام که استاد میگه مخصوصا با اون حالت دستش ) فارغ ازینکه اون بیرون چه‌خبره

    یعنی وقتی میگه فارغ ازینکه اون بیرون چه خبره یه هم‌تمام بهانه های ذهن رو‌ با یک‌ جمله خفه میکنه ‌و تمام و فرد ناخودآگاه نشتی انرژی اش میره ‌و هدف رو‌امکان‌پذیر میکنه و‌بالاترین حقیقت جهان رو تو‌ وجود طرف می کاره این که عامل بیرونی هیچ تاثیری تو زندگی الان و‌اینده من نداره هیچ‌عاملی

    ( گذشته من ، شرایط الان من ، زندگی دیگران ، چیزی یه اسم سرنوشت ، استعداد من توانایی من حتی ، شرایط الان اطرافم و …..)

    من‌ اگه با ایمان حرکت کنم درها برام باز میشن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    بیتا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 487 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته ی عزیز و همه ی دوستان

    من روز اولی هست که وارد سایت شدم و حقیقتا به خاطر اتفاقات ناخوشایندی ک اخیرا برام توو زمینه ی عاطفی افتاده و باورهای قدرتمندانه و ارزشمندی ک درمورد خودم داشتم و طی یکسال اخیر با بی توجهی بهشون کمرنگش کردم ناراحت بودم و وارد سایت شدم و حساب باز کردم تا راهنمایی بشم و وقتی این فایل برام باز شد و کپشن رو خوندم و فایل رو نگاه کردم فهمیدم ک کجا رو اشتباه رفتم دقیقا بزرگترین اشتباه عدم تمرکز روی نکات مثبته و دوستان عمیقا تجربه کردم که فاجعه به بار میاره واقعا باید در این موقع این فایل رو میدیدم و نقطه ی توجهمو عوض میکردم و تمام تلاشمو در این راه به کار میگیرم خداروشکر که این اگاهی رو به من یادآوری کرد و خداروشکر میکنم به خاطر استاد عزیزمون و این سایت ️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: