سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 17

جهانی که در آن هستیم‌، جهانی پاسخگوست که بدون استثناء به فرکانس‌های ما‌، یعنی آنچه که به طُرُق مختلف به آن توجه می‌کنیم و در ذهن‌مان نگه می‌‌داریم‌، پاسخ می‌دهد و آن را به شکل اتفاق‌ و تجربه (خواه دلخواه یا نادلخواه) در زندگی‌مان بازتاب می‌دهد.

به دلیل چنین خاصیت و چنین ساز و کاری است که «دیدن‌، تأیید و تحسین کردنِ نکات مثبت‌‌، نعمت‌ها و زیبایی‌های اطراف‌مان»، حتی اگر هنوز در مالکیتِ ما نیستند و بخشی از تجربه‌ی زندگی‌‌مان نشده‌اند‌،  مهم‌ترین اصل‌ و تنها شیوه برای هماهنگی و هم‌مداری با آن نعمت‌هاست.

به عبارت دیگر‌، ما موجوداتی فرکانسی هستیم که قدرت خلق تجربه‌ی زندگی‌مان در دست فرکانس‌های‌مان قرار گرفته است. به گونه‌ای که هیچ تجربه‌ای بدون اجازه و انتخاب ما‌، قدرت ورود به زندگی‌مان را ندارد.

اما مسئله این است که انتخاب‌های ما با کلمات‌مان صورت نمی‌گیرد بلکه به وسیله‌ی کانون توجه‌ غالب‌مان‌، صورت می‌گیرد.

بنابراین‌، ساختنِ شخصیتی که تأیید کننده‌ی نعمت‌ها و حسنات دنیای اطرافش و تحسین کننده‌ی دستاوردهای دیگران است‌، بهترین راه برای «کنترل و هدایت کانون توجه‌مان» به سمتِ انتخاب اتفاقات و شرایطی است که تجربه‌شان را دوست داریم و می‌خواهیم.

طبق قانون‌، محال است سپاسگزاری‌، تحسین و تأیید نعمت‌ها‌، جزو ذات‌، شخصیت و طبیعتِ شما بشود‌، اما آن جنس از نعمت‌ها در زندگی‌تان جاری نشود.

ترس‌، نگرانی و کمبود‌، هرگز راهی برای ورود به دنیای افرادی نمی‌یابد که، کانون توجه‌شان متمرکز بر تأیید نعمت‌ها‌ و برکت‌ها و تحسین زیبایی‌های اطراف‌شان شده است.

وقتی منطقِ این ساز و کار را درک  کنی‌، آنوقت مفاهیمی چون «سپاسگزاری‌»، «توجه به نکات مثبت‌»، «تأیید نعمت‌ها و داشته‌های زندگی‌ات» و «تحسین دستاوردهای سایر افراد»، دیگر یک نگرش فانتزی‌، قشنگ و روشنفکرانه به نظر نمی‌رسد‌ که انجام دادنش بهتر از انجام ندادنش است‌، بلکه تنها اصل و اساس برای هماهنگی و هم‌-مداری با خواسته‌هایی می‌‌شود که‌، دوست داری در زندگی‌ات داشته باشی.

 

برای دیدن سایر قسمت های سریال تمرکز بر نکات مثبت کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    247MB
    16 دقیقه
  • فایل تصویری سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 17
    97MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

440 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «روح انگیز پورمحمدی» در این صفحه: 1
  1. -
    روح انگیز پورمحمدی گفته:
    مدت عضویت: 1926 روز

    اول ازهمه سلام میکنم به استاد عزیزمم مریم نازنین واعضای گل سایت

    اولین چیزی که تواین فایل توجه منو جلب کرد طلوع زیبای خورشید بود ومن به اشتباه فکر کردم غروبه افتابه وپیش خودم فکر کردم چقد جود نتیجه گیری میکنم بااین چن ثانیه دیدن وچقد تکیه میکنم به این ابزار چشم برای نتیجه گیری و واقعا یه لحظه تلنگری شد بهم که چقدر توزندگی براساس همین دیدگاه جلو رفتم بعدش حرکت عالی استاد بود که به محض دراوردن قایق ازجعبه اقدام به تست اون کرد وبرام خیلی درس داشت که همین الان امتحان کن همین الان لذت ببر ویه روز خوب برای خودت بساز واونجایی که استاد داشتن قطعات و سرهم میکردن واقعا عین یه بچه باتمام وجود حس کردم ذوقشون رو ودلم ظعف رفت برای این حد از بامزگی وچقد مریم جون سرزنده وماجرا جو بنظرم اومدن یه همراه پرانرژی و همراه واقعی زمانی بیشتر بهشون افتخار کردم که گفتن ازاب میترسن ولی رفتن تودل ترس و مثل بیشتر خانمهایی که تا ترس کمی هم دارن لوس میشن ومیچسبن به همراهشون ایشون برعکس حتی وقتی داشت عنوان میکرد ترسشو انگار داشت فقط وفقط به خودش میگفت من یه ادم مستقل خودساخته رودیدم وواقعا افتخار کردم بهشون وتبریک گفتم تودلم به استاد واقعا مکمل واقعی هستین

    اونجا که یه سری ننو بسته بودن به درخت واقعا ذوق کردم ویاد بچگی خودم افتادم که حیاط بزرگ خونمون تقریبا یه چن تایی ازاینا بابام برام درست کرده بود چون من خیلی گریه میکردم 😁😁

    وچقدر اونجا اب وهواش دلنشینه یا اونجایی که استاد گفتن بمب افکن چقدر خندیدم کلا از اطلاحات استاد خیلی خوشم میاد حتی از حرکات به اطلاح منفی هم جک میسازن که توجه نکن به ناخواسته

    خیلی لذتبخش بود برام ولی وقتی گوشی رواوردن نزدیک اب چون انقدر خودمو اونجا واقعی تصور میکردم یه لحظه نفسم بند اومد ورومبل پریدم بالا چون فوبیای افتادن تواب ودارم به واسطه افتادن تو رودخونه واستخر ولی یه لحظه باصدای الهام بخش استاد که گفت به سایه افتاده دراب نگاه کنین اون ارامش بهم برگشت ومنم همونجا تصمیم گرفتم برم تودل این ترس وباهاش روبرو بشم

    وای اونجا که مریم عزیز دمپایی هاشو دراورده بود دوس داشتم بپوشم یه دور بچرخم اون محوطه سرشار ازشگفتی رو 😊😊

    خدایا شکرت بخاطر اینهمه حس های خوبی که گرفتم ازاین فایل ودرسهایی که گرفتم واقعا ازتون ممنونم استادنازنین ومریم شاد وپرانرژی گلم خدایا شکرت که همچین انسانهایی نازنینی رودارم شکررررررر😃😃😃😃

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: