سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 18

در جهانی که طراحی شده تا آنچه را به شکل فرکانس از تو دریافت می‌کند‌، به شکل اتفاق‌، تجربه و شرایطی هم‌-اساس با آن فرکانس به تو بازگرداند‌، و برای موجودی که طراحی شده تا با فرکانس‌هایش (کانون توجه‌اش)‌، زندگی‌اش را خلق کند‌، هیچ چیز مهم‌تر از آگاه بودن و کنترل آگاهانه داشتن بر آنچه که فرکانس‌هایش را شکل می‌دهد و ارسال می‌کند‌، نیست.

هیچ چیز مهم‌تر از آگاه بودنت درباره‌ی آنچه به آن توجه‌ کرده‌ای و آنچه به عنوان واقعیت در ذهنت نگه داشته‌ای‌ نیست‌، زیرا تمام تجربه تو از زندگی‌ را آنچه شکل می‌دهد که‌، به عنوان واقعیت‌ در ذهنت مرور و نگه داشته می‌شود.

برای تو هیچ چیز مهم‌تر از سرند کردنِ ورودی‌ها‌ی ذهنت و متمرکز ساختنِ آگاهانه‌ی کانون توجه‌ات بر آنچه نیست که‌: قلبت را مطمئن‌‌، ایمانت را استوار می‌کند و ترس‌ها و نگرانی هایت را به گونه‌ای محو می‌کند که عزمت راسخ و قدم‌هایت آنچنان یارا می‌شود که‌، حرکت می‌کنی و نتایج را رقم می‌زنی.

‌و در یک کلام‌، هیچ چیز مهم‌تر از احساس خوب داشتن‌ و در احساس خوب ماندن نیست.

هیچ چیز مهم‌تر از این نیست که اصلی‌ترین اولویت زندگی‌ات در هر لحظه‌، ماندن در آرامشِ ذهنی‌ای باشد که- نه حاصلِ به مسائل برنخوردن‌- بلکه حاصل توانایی تمرکز بر نکات مثبت هر موضوعی است.

هیچ چیز مهم‌تر از داشتنِ ذهنی آرام نیست.

اما ذهن آرام‌ فقط با شخصیتی هم-نشین است که‌، توانایی تشخیصِ نکات مثبت هر موضوع و متمرکز ماندن بر آن را دارد و مهم‌تر از همه‌، منطق این کار و ارتباط آن با ساز و کار جهان را درک کرده است.

متمرکز ساختن کانون توجه‌ات به نکات مثبت‌ هر موضوع‌ یا نعمت‌ها و امکاناتی که در زندگی‌ دیگران موجود است -به گونه‌ای که این تمرکز‌،حتی برای دقایقی‌، موجب اعراض از ناخواسته‌ها و متوقف کردن آن فرکانس بشود و تو را به احساس خوب برساند‌‌-‌ نه تنها ذهنت را آرام می‌‌کند‌، بلکه «نگرش جدیدی از امکان پذیریِ داشتنِ آن نعمت‌ها» را در وجودت متولد می‌کند.

نگرشی امیدوارانه و مطمئن که به تو فرصت می‌دهد تا به جای آرزوهای دور و دراز‌، قلبت را با خواسته‌های جدیدی پر کنی که برای تحقق‌اش برنامه‌ای غیرقابل مذاکره چیده‌ای.

نگرشی که به تو فرصت می‌دهد تا نگاهِ دقیق‌تری به خودت و ارزش‌ها و لیاقت‌هایت داشته باشی و وضعیت نادلخواه کنونی‌ات را به عنوان سرنوشتی غیر قابل تغییر‌ و غیر قابل کنترل‌، تحمل نکنی.

یادت باشد‌، توجه به نکات مثبت‌‌، تأیید زیبایی‌ها‌ و نعمت‌ها و تحسینِ امکاناتی که در زندگی دیگران هست و داشتن‌شان را آرزو داری‌، نه تنها شواهد و اسنادی معتبر برای امکان پذیر بودنِ خواسته‌هایت هستند‌، بلکه دستیارهایی ماهر‌، خودکار و کاربلد برای هدایت تو به سمت تجربه‌ی آنچه هستند که می‌خواهی تجربه کنی.

برای همین‌، دیدن‌، تأیید کردن و دنبال کردن‌شان اینقدر مهم است.

برای همین‌، «نگرش مثبت داشتن»- نه به معنای سرپوش گذاشتن بر مسائل بلکه‌، به معنای توانایی حل آن مسئله را در خودت باور داشتن‌ است.

به معنای با احساس خوب به استقبال مسائل‌ رفتن و «پاداش‌های نهفته در آنها »‌ را دریافت کردن و ظرف وجودت را رشد دادن است.

این مهم‌ترین ضرورت برای پیوستن به جریانی است که: سلامتی‌، استقلال مالی‌، رفاه‌ و آرامش‌، طبیعت و ذات آن است.

برای دیدن سایر قسمت های سریال تمرکز بر نکات مثبت کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    570MB
    39 دقیقه
  • فایل تصویری سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 18
    224MB
    39 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

517 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «دنسر ثروتمند گروه» در این صفحه: 1
  1. -
    دنسر ثروتمند گروه گفته:
    مدت عضویت: 2432 روز

    سلام دوستان خیلی خوشحالم از اینکه میخوام دوباره با شما و استاد عزیزم همکلام بشم خوب من زهرا کاشفی هستم و ۱۶ سالمه سه ساله ک با استاد اشنا شدم خوب امروز میخوام از مسافرت کردن با دوتا همراه خوب باهاتون صحبت کنم ک واقعا شگفت انگیزن و فوقالعاده لنز دوربینو در چشمان خودم فرض میخوام کنم و نکات مثبتی ک از این مسافرت زیبا برداشت کردم بنویسم و شکرگزاری کنیم هممون باهم و ببینیم دنیا چه شکلیه خوب این سفر از اونجا شروع شد ک ما پارادایس بودم همون مکان ک به معنای واقعی مثل بهشت میمونه و خیلییی زیباس حالا برمیگردیم به سفر شگفت انگیزمون خوب ما پردایس بودیم استاد گفتش ک باید یه سر بریم به واشنگتون دی سی گفتش بخاطر پاسپورت ایرانیم و این قضیه ها شروع به جمع کردن لباس ها و من یه چمدون بزرگ و یه کوله برداشتم ک مثلا اونجا چیزی احتیاج نکنم استادو دیدم۲ یه کوله دستش بود از استاد پرسیدم استاد پس چمدونتون کو استاد گفتن چرا خودمو عذاب بدم و چمدون بزرگ ور دارم و خودمو اذیت کنم اگ چیزی لازم بشه خدا هدایت میکنه مارو و من باز هم یه چیز خوب از استاد یاد گرفتم ک نباید هیچوقت خودمونو اذیت کنیم و ساده و سبک سفر کنیم توی راه اوبر گرفتیم و چقد شگفت زده شدیم ک واو چ جالب اسم این یکی اوبری ک گرفتیم هم ضیا هستش و ضیا اومد و و ما سوارشدیم استاد از صیا پرسید اهل چ کشوری هستین و اونم در جواب گفتش ضیا واووو هم کشوریییی خودم در اومددد خودم افغانستانی هستم 😎😍و چقد لحجش زیبا بود واقعا افتخار میکنم ک یه افغانستانی هستم و کشورمون لحجه به این زیبایی داره واقعا تا حالا دقت نکرده بودم باضیا شروع به حرف زدن کردیم ک یه رستوران بهمون معرفی کرد به اسم کباب شمشیری ازبس ک فرکانس هامون عالیه خدا مارو به هرجایی هدایت میکن قبلا استاد میگفت بهم ک ما اصن ایده خاصی نداریم ک کجا بریم و خدا هدایت میکنه باورم نمیشد ولی با همسفر شدن با استاد واقعا باورممم شد ☺😉راهی فرودگاه شدیم و درکمال ناباوری از پرواز جا موندیم اولش یکم ناراحت شدم ولی سریع خودمو زدم به بیخیالی و بازم در کمال ناباوری دیدم استاد روی صندلی نشسته و داره چیزی رو مطالعه میکنه از سر کنجکاوی نگاهی به گوشیش کردم دیدم داره یه چیزی رو مطالعه میکنه دقت ک کردم دیدم کامنتای سایت و من باز هم از استاد یه چیز خوب یاد گرفتم و اینکه این بود یه چیزی رو خیلی جدی نگیرم و زیاد اونو واسه خودم بزرگ نکنم همیشه بیخیال باش و احساستو خوب نگه دار. یه تضاد بود چیز خاصی نبود به قول استاد معلوم نیس امروز چقد خوش بگذره یوووووووهووووووو واقعا این کشورررر فوق العادس به پیشنهاد استاد گفت بریم بگردم دور فرودگاه و لذت ببریم رفتیم به یه کافه شیک و اونجا کافی گرفتیم بع قول استاد چقد چسبید تو این هوای سرد دی سی خلاصه این قهوه خوشمزه رو زدیم بر بدن ورفتیم تا سوار هواپیما بشیم به سوی پایتخت امریکا واشنگتون دی سیییی یوهووووووو😎😄 رفتیم سوار مترو شدیم و به سوی هواپیما پرواز کردیم خیلی جالب بود به ساعت ک نگاه کردم یه دقه مونده بود ک درارو ببنده خداروشکر کردم به خاطر اینکه زود رسیدیم به هواپیما رفتیم صندلیمونو پیدا کردیم نشستیم داشتم بیرونو نگاه میکردم واقعا چ هواپیماهایی زیبایی بودن رنگ رنگی 😅 به اون سمت صندلی نگاهی کردم دیدم ک یه خانومی خیلی محجبه و تسبیح به دست داشت با خودش ذکر میگف و پشتش دوتا زوج بودن ک لیواناشونو زدن بهم و نوش کردن واقعا تحسین کردم این مردم دوست داشتنی رو ک اصن درمورد کسی قضاوت نمیکننو به همه مردم با هر نوع عقایدی احترام میذارن واقعا شگفت انگیزه هواپیما داشت حرکت میکرد و من از پنجره نظاره گر این زیبایی کشور بودم هواپیما هرچی بیشتر اوج میگرفت ادما و درختا و دریاچه های بزرگ و ماشینا کوچیک تر میشدن و زیباتر خدایا شکرت بخاطر این همه زیبایی ک واسمون افریدی چقد این کشور سر سبزه چقد مردمش خوبن قبلا ک تو ایران بودم ک امریکایی ها بدن ولی با این سفرم بهم ثابت شدن با فرهنگ تر و بهترین مردم امریکایی ها هستند. چقد اون خانومه ک داشت ارایش میکرد با اعتماد به نفس بود و با اون دوستش میخندید بدون اینکه فک کنه ک کسایی ک تو هواپیما هستن بد بهشون نگاه کنه از بالا ابرا چقد زیبا شده بودن صحنه اییی زیبایی با زمین درست شده بود خیلی زیبا بودن خیلی حس خوبیه بالای ابرا بودن وای خدای من اونی ک واسه هواپیما دست تکون میداد ک نگه داره خانوم بود چقد این کشور همه ازادن و فرقی واسشون نمیکنه ک زن باشه یا مرد همه در یک سطحن از هواپیما پیاده شدیم و رفتیم داخل فرودگاه چقد همه راحت بودن تو این کشور اونی خانومی ک خوابیده بود راحت و اونی ک سگشو اورده بود بازم یه خانم محجبه ک خیلی ریلکس نشسته بود واقعا اعتماد به نفسشو تحسین میکنم تو کشوری ک همه روسری و چادر نمیپوشن ولی حجاب کامل داره و حتی یه تار موش دیده نمیش سوار هواپیما شدیم و ک بریم به سمت دی سی خوب بالخره رسیدیم شهر واشنگتون دی سیی😎داشتم از ماشین منظره بیرون نگاه میکردم چه خونه هایی زیبا و باهالی بودداخل فضای سبز یه مجسمه خیلی زیبا توجهمو جلب کردواییی اون اقاییی ک تبل میزد چقد زیبا بود من ک عاشق رقصم و دنسر هستم داشت قرم میگرفت شیطونه میگ همونجا برقص 😎😂 یه هتل زیبا پیدا کردیم و رفتیم چقد تمیز زیبا بود این هتل از تمیزی و شیک بودن این هتل هرچی بگم کم گفتم عذاشونم سلف سرویس منم ک شکمو خوب رفتییم یه چرخی تو شهر زدیم و یه عالمه مجسمه خوشگل و زیبا دیدم ک جنگ بود و یه سیر تکاملی رو یاد اور میکرد واسم واقعا زیبا بود چقد مردم این کشور خوبن چقد بهم دیگه احترام میذارن داشتم همینطوری راه میرفتم ک چشمم خورد به کاخ سفید واقعا چقد این کاخو زیبا ساختن و اون هواپیماهایی ک راه میرفتن چقد هماهنگ پرواز میکردن واقعا زیبا بود خوب به سمت دفتر حفاظت جمهوری اسلامی ایران رفتیم چقد اون تابلوهایی ک تو دفتر نصب کرده بود و از فضاهای زیبا و دیدنی ایران بود چقد زیبا بودن و کسایی ک اونجا کار میکردن خیلییی ادمای شریفو خوبی بودن چقد خوش برخوردو بودن و کارای استادو سریع راه انداختن خوب اینم از سفر شگفت انگیز منو استادو مریم جان واقعا یکی از بهترین سفرام بود ک تو عمرم داشتم اها استاد یه چیزی دندوناتون خیلی باهاله و خیلیم سفیده 😄😁مرسی استاد از این که همسفرم شدی و همچنین مریم جون یه خاطره بیادموندنی شد واسم دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: