سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 18 - صفحه 29

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

سلام به استاد عزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

وسلام به تک تک دوستانم…

وااااااای خدای من دیوااااانه شدم، همین 5 دقیقه پیش ، روی فایل جلسه ی 2، قدم 9 دیدگاهمو گذاشتم، وباقلبی آکنده از ایمان و ارامش وامید …

گفتم بیام یه قسمت از سریال زندگی در بهشت رو ببینم که کلی حالم بهتر بشه انرژی بگیرم، چون دیدن زندگی شما استاد عزیزم ومریم جان پراز درس هست برام، می تونم به جرات بگم که دیدن سریال سفر به دور امریکا وسریال زندگی در بهشت به تنهایی 50 درصد از شخصییت منو تغییر داد از جاهل به دانا، از منفی به مثبت، از مشرک بودن به توحیدی بودن…

اومدم روی قسمت دانلودها، تیتر تمرکز بر روی نکات مثبت ، یه دفعه انگار از حالت عادی فونتش خیلی بزرگتر شد و خود نمایی کرد، منم گفتم اوکی برم یه قسمت از این سریالهای زیبا رو ببینم، اومدم کلیک کردم همین قسمت 18، تافایل شروع شد، کلی از دیدن روی ماهتون وشنیدن صداتون کیف کردم وخنده نشست رو لبم، فایل شروع شد و من داشتم فکر میکردم به اینکه چه سفرهای لذت بخشی رو با دیدن این سریالهای شما به لطف خدا برای خودم خلق کردم، که تصویر اومد اون قسمتی که روی صندلی فرودگاه نشسته بودید وبه مریم جان گفتید دارم کامنتهای بچه هارو منتشر میکنم، جلسه 2 قدم 9، وگفتید که با خوندنشون اشکتون در اومدههههه……

واااااای خدایا اخه چقدر مهر تایید می تونی بزنی هربار براین موضوع که قانون جهان اینه، همینی که سیدحسین عباسمنش میگه، اینکه ما اتفافات وشرایط وموقعییت هایی رو برای خودمون رقم میزنیم و وارد زندگیمون می کنیم که بهش توجه می کنیم!!!!!

من چند روز پی در پی صبح تا شب دارم فایل 2 قدم 9 رو گوش میدم وبا هربار گوش دادنش قلبم بازتر وامید و شور واشتیاقم برای خلق خواسته هام بیشتر میشه، چون میدونم ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت هست، اینکه من میگم باور کردم ایمان اوردم اوکی! خب در راستای اون ایمان چه عملی ازم سر زده؟؟؟

آیا قدمی براشون برداشتم؟؟

وحالا میام اینجا وشما تو این فایل اشاره دقیق به جلسه 2 قدم 9 میکنید ومن استپ میکنم فایل رو ومیام کامنت میذارم….

استاد جانم هیچکس در سرتاسر این گیتی نشده نتونسته اینطوری کلام الله رو شفاف و روشن تفسیر ومعنا کنه، یعنی هر آیه که شما تفسیر میکنی انقدر منطق پشتش هست که وقتی اونو میاری توی زندگیت می بینی بله صد در صد حرفتون درسته و نزدیک به کلام الله هست وخیلی جاها اصلا هنون کلام الله هست که از زبان شما به شکلی شیرین ورسا و آسان وقابل درک به ما انتقال میدید والبته که خودتون بهش عمل کردید وعمل می کنید که وقتی به ما میگیدش میاد دقیقا میشینه وسط قلبمون و می تونیم بهش عمل کنیم…

الهی صدهزار مرتبه شکر الله مهربان رو که مارو داره هر لحظه هدایت میکنه به راه راست به راه کسانی که به اونها نعمت داده…

استاد قشنگم اونجاها که میاین داستانهای قرآنی رو مثل میزنید وبا منطق تفسیرشون میکنید و ربطش میدید به موقعییت های خودتون وما، یعنی من دیوانه میشم و اشکم درمیاد…

یک عمر میگفتم خب که چی؟ خدایا چرا یه داستلن رو ده بار تعریف میکنی؟ مگه محمد عقل وحافظه نداشت یا مثلا هرکی قرآن رو بخونه متوجه نمیشه که مثلا تو از کنار درخت سدر توی بیابون با موسی حرف زدی؟ یا مثلا موسی چوب دستیشو انداخت وبعد اون تبدیل به مار یا ازدها شد؟

یا مثلا نوح چیکار کرد و ابراهیم چه کرد؟ خب چرا چندبار تو سوره های مختلف بهش یاد اوری میکنی؟؟؟

واز اونجا که خداوند پاسخ میده به هر درخواست کننده ای توی 12 قدم جواب سوال منو بهم داد…

وحالا من میدونم که خدا با من فقط با من داره حرف میزنه…

محمد منم، ذکریا منم، فرعون منم، قوم اسرائیل منم، قوم لوط منم، قوم ثمود منم، قوم عاد منم، مریم منم، عیسی منم، پسر نوح منم، نوح منم، ابراهیم منم، پسر ابراهیم منم، همسر ابراهیم منم، مادر مریم مادر موسی منم، یونس منم، همسر لوط منم ، لقمان منم، سباء منم، سلیمان منم، یعقوب منم، یوسف منم، زلیخا منم، قارون منم ، خضر منم، هارون منم……….

آره همشون من بودم توی کل زندگیم ومن هستم هنوز، وخداوند میگه اگر فرعون،قارون وقوم بنی اسرائیل و..‌ باشی عاقبتت اونه واگر محمد و ابراهیم و مریم و ذکریا و…….باشی عاقبتی چنین خوش در انتظارت هست هر روز وشب…..

واقعا که قرآن کتاب خواندنی پر معنایی هست که به قول خداوند جز خودمراقبان به درک آیاتش نمی رسند…

چون من از وقتی خود مراقب شدم تونستم همین سر سوزن درک وایمان وباور رو پیدا کنم نسبت به کلام خداوند..‌

از وقتی که سعی کردم دروغ نگم به دیگران وخودم، از وقتی سعی کردم حسادت نورزم، قضاوت نکنم، شرک نورزم، امید بر غیر خدا نبندم، از وقتی سعی کردم سپاسگزار نعمت های خداوند باشم واونهارو به یاد بیارم…

از وقتی سعی کردم سرمایه ی زندگیم بشه صداقت و درستکاری….

از وقتی سعی کردم مراقب افکاری به گفتار ورفتارم تبدیل میشه باشم….

از وقتی سعی کردم قدرت رو از همه بگیرم وبدم به خدا و ازش قدرت بخوام برای انجام اموراتم…

از وقتی سعی کردم با شاد بودنم بهش نشون بدم که به لطف ورحمتش امیدوارم …

از وقتی که اشکها وزاریها وگله هام تبدیل شدن به اشک شوق و امید و اشک شادی وسپاسگزاری و سجده کردنهام التماسی برای به زور گرفتن حاجاتم نیست و بلکه هربار سجده میکنم به خاطر عظمت وبزرگی خودش واعلام تسلیم وعجز وناتوانی ام در برابر نجواهام هست…

نمیدونم چطور توصیف کنم این حالی رو که دارم…

الهی هزاران بار شکر الله مهربان رو که کمکم کرد تا به راه راست به راه کسانیکه به اونها نعمت عطاء کرده( نعمت یکتاپرستی وشناخت خودش رو) همواره هدایت بشم..

خیلی دوستتون دارم استاد قشنگم، خیر دنیا واخرت نسیبتون باشه هر جا که هستید