علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 1

ما همواره از طریق باورها و کانون توجه خود، در حال ارسال فرکانس‌هایی به جهان هستم. ساز و کار جهان این است که فرکانس‌های ارسال شده توسط ما را تبدیل می‌کند به شرایط، موقعیت ها، ایده‌ها و آدمهایی که تجربه‌های زندگی ما را می‌سازند. اگر فرکانس‌های ارسالی ما قدرتمند کننده نباشند، هیچ میزان از تلاش فیزیکی قابل به جبران این کمبود نیست. در نتیجه قطعا شرایط زندگی ما نیز با کیفیت نخواهد بود. این تنها قانونی است که درک آن می‌تواند زندگی ما را در تمام جنبه‌ها متحول کند.

از آنجا که غالب‌ترین فرکانس ارسالی ما به جهان، نگاه و باوری است که نسبت به خودمان و میزان ارزشمندی‌مان داریم، کیفیت زندگی ما به صورت کلی، بازتاب این فرکانس است.

«فرکانس احساس لیاقت» – با اختلاف – قدرتمندترین عاملی است که تعین می‌کند مسیر زندگی ما چقدر روان باشد؛ چقدر نعمت‌ها به راحتی و از مجراهای مختلف وارد زندگی ما بشود؛ چقدر به ایده‌ها و فرصت‌های پرثمر هدایت شویم و چقدر در رضایت درونی زندگی کنیم یا بالعکس.

تا وقتی از درون احساس لیاقت نداشته باشی یا احساس لیاقت شما وابسته به عواملی بیرونی مثل تأیید و رضایت دیگران و… باشد که کنترلی بر آن‌ها نداری، یعنی همواره در حال ارسال این سیگنال به جهان هستی که:

  • من لایق تجربه خوشبختی نیستم؛
  • من لایق یک رابطه عاشقانه نیستم؛
  • من لایق کسب درآمد از مسیر هموار نیستم؛
  • من برای دریافت هر کوچکترین نعمتی، باید به اندازه کافی سختی بکشم تا شاید لایق شوم؛
  • من لایق نیستم که به همین راحتی، به خواسته‌هایم برسم؛
  • من لایق دریافت ایده‌های کارا نیستم؛
  • من لایق اتصال به خداوند و دریافت هدایت‌هایش نیستم؛
  • من لایق تجربه جسمی سالم و تندرست نیستم؛
  • من یک قربانی هستم؛
    و…

تا وقتی از درون احساس لیاقت نداشته باشی، همین فرکانس بی‌ارزش را به جهان می‌فرستی و جهان نیز در واکنش به این فرکانس، شما را با ناخواسته‌های پایان ناپذیر هم-مدار می‌کند.

تخریب‌گری‌های احساس‌عدم لیاقت، با هیچ میزانی از تقلاهای فیزیکی قابل جبران نیست. شما نمی‌توانی با هیچ حجمی از تلاشهای فیزیکی، ناخواسته‌های ناشی از احساس‌عدم لیاقت را در زندگی‌ات از بین ببری. زیرا تا وقتی از درون احساس‌عدم لیاقت داری و این فرکانس را به جهان ارسال می‌کنی، جهان در پاسخ به این فرکانس بی‌کیفیت، هر بار ناخواسته‌های بیشتری را وارد زندگی‌ات می‌کند. در نتیجه شما باز هم احساس بی‌ارزشی بیشتری می‌کنی و همچنان در این چرخه‌ی معیوب از احساس‌عدم لیاقت می‌مانی.

اما به محض اینکه روی بازسازی احساس لیاقت درونی خود کار کنی، زندگی در تمام ابعاد تغییر می‌کند چون جنس فرکانس ارسالی شما به جهان تغییر می‌کند. به همین دلیل است که بازسازی و پرورش احساس لیاقت، ضروری‌ترین کار زندگی هر فرد است.

در این سلسله فایل، استاد عباس منش درباره نشانه‌های احساس‌عدم لیاقت صحبت می‌کند. این فایل را با دقت ببین تا این نشانه‌ها را بشناسی. این شناخت به شما کمک می‌کند تا بفهمی کدام رفتارهای شما در هر جنبه از زندگی، از احساس‌عدم لیاقت نشأت گرفته و چطور زندگی را بر شما دشوار کرده است.  هرچه نشانه‌های احساس‌عدم لیاقت را بهتر در وجود خود بشناسی، سرمنشأ مشکلات زندگی‌ات را بهتر می‌شناسی و می‌توانی از ریشه حل کنی.

هیچ سرمایه‌ای نمی‌تواند به اندازه‌ی پرورش احساس لیاقت درونی، برکت و نعمت‌ها را به صورت پایدار وارد زندگی شما کند. به همین دلیل ما ایمان داریم که دوره احساس لیاقت، می‌تواند زندگی دانشجویان این دوره را در تمام جنبه‌ها از اساس و برای همیشه متحول کند اگر به آموزش‌های این دوره عمل کنند.

توضیحات استاد در این فایل را گوش بده. اگر نشانه‌ای دیدی که قلبت آن را تایید کرد، با ما در مسیر معجزه آفرین دوره احساس لیاقت، همراه شو.


ماموریت دوره «احساس لیاقت» هدایت شما در مسیر بازسازی احساس لیاقت است.

این دوره فرایند این بازسازی را از  خودشناسی شروع می‌کند تا دانشجوی دوره بتواند در قدم اول ارزیابی‌ای صحیح از احساس خود ارزشمندی حقیقتی خود داشته باشد؛ ایرادها را پیدا کند و سپس در ادامه جلسات، بازسازی احساس خود ارزشمندی خود را در عمل یاد بگیرد.

سپس با هر بهبودی که دانشجوی دوره در احساس لیاقت درونی خود ایجاد می‌کند، فرکانس قدرتمند کننده‌تری به جهان ارسال می‌کند. جهان نیز در پاسخ به این کیفیت جدید از احساس لیاقت، خود به خود شرایط بیرونی فرد را بهبود می‌دهد، مسیر را برایش هموار می‌کند، تلاش‌هایش را به ثمر می‌نشاند؛ مشتری‌ها را به سمت او هدایت می‌کند؛ افراد ارزش او و خدماتش را درک می‌کنند و حاضر به پرداخت بها می‌شوند؛ فرد راحت‌تر پول می‌سازد و کسب درآمد می‌کند و به همین ترتیب از بی‌نهایت مجرا، درهایی از خیر و برکت به زندگی‌اش گشوده می‌شود و چرخه‌ای از نتایج را شروع می‌کند که احساس لیاقت فرد را باز هم بیشتر می‌کند. زیرا طبق قانون، جهان طراحی شده تا در هر لحظه کیفیت اتفاقات و شرایط پیرامون ما را بر اساس کیفیت «احساس لیاقت ما» بروزرسانی کند.


اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره احساس لیاقت و نحوه خرید این دوره را از اینجا مطالعه کنید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 1
    222MB
    28 دقیقه
  • فایل صوتی علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 1
    27MB
    28 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

487 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ناصر» در این صفحه: 8
  1. -
    ناصر گفته:
    مدت عضویت: 1381 روز

    با سلام و درود

    سپاس از استاد گرامی و خانم شایسته عزیز و دوستای گلم

    از موقعی که استاد فایل رو آپلود کردن ، من هم تمرکز کردم رو قضیه احساس لیاقت، روی رفتار خودم زوم کردم تا ببینم آیا نشانه های عدم لیاقت رو میتونم پیدا کنم،

    استاد مثالهایی که زدن رو روی خودم بررسی کردم و دیدم که این نوع رفتارها رو من ندارم،

    مثلا وقتی همسرم تو خونه نمیاد پیشم یا ابراز علاقه نمیکنه، ناراحت نمیشم و با خودم میگم اونم حق داره تنها باشه و به علایق خودش برسه،

    یا وقتی که تنهایی بیرون میره ، بهش زنگ نمیزنم و کنترلش نمیکنم و با خودم میگم بزار راحت باشه و به کاراش برسه و اگه دیر بکنه، خودم شام درست میکنم و کارای خونه رو انجام میدم،

    ولی باز میدونستم که با توجه یه تاکیدات استاد، حتما منم نوعی از عدم احساس لیاقت دارم برای همین تو رفتارام و اعمالم کندوکاو میکردم

    تا بالاخره بعد از چند روز ، امروز موفق شدم یه رفتارمو بهش شک کردم که دیدم آره ، یه رفتاری که خیلی ریزه و خیلی تو لفافه داره کارشو میکنه که در واقع باعث میشه،

    دیگران ازم تعریف بکنن، و این یعنی منم نیاز به توجه دارم، در حالی که تا امروز فکر میکردم و ادعا داشتم که برای من تعریف یا مذمت دیگران مهم نیست،

    خلاصه خیلی خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم که به لطف آموزه های استاد تونستم یه باگ تو شخصیتم رو پیدا کنم و تعهد دادم که از امروز ریشه فکری این رفتارمو حذف کنم و بی رحمانه حذفش کردم.

    تو رفتارهای اطرافیان هم دقت کردم و یه نمونه بگم،

    چند روز پیش یکی از همکارام بهم پیام داد که فردا رو مرخصی گرفته و ازم خواسته بود که براش برگه مرخصی پر کنم که منم براش پیام دادم که باشه،

    بعد دیدم یه پیام دیگه فرستاد که به خاطر اینکه مریض شده مرخصی گرفته، دقت که کردم دیدم ایشون هم نیاز به توجه داره ، ولی بهش پیام همدردی ندادم.

    یه مثال دیگه از یه همکار دیگه ام که اون روز دیدم بگم،

    ایشون چند روز رفته بود مرخصی و اون روز که اومده بود، از صبح میگفت حوصله ندارم و سرم درد میکنه که این هم یه نوع نیاز به توجه هستش که با این کار میخاد بدست بیاره و منم به حرفش توجه نکردم و بحث رو عوض کردم.

    در پایان از استاد و دوستان تشکر میکنم.

    موفق باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    ناصر گفته:
    مدت عضویت: 1381 روز

    با سلام و درود

    سپاس از استاد عزیزم برای انتشار این آگاهی های ناب و خالص

    از موقعی که استاد این فایل رو منتشر کردن، من در طول روز دارم به این موضوع فکر میکنم، تو خودم کند و کاو میکنم ، تو رفتار اطرافیانم دقت میکنم و میبینم این موضوع خیلی عمومیت داره.

    با خودم فکر میکردم احساس عدم لیاقت تو جامعه ما یه فضیلت به شمار میره و کسی که بیشتر این احساس رو نشون بده یعنی آدم بهتریه ،

    مثلا اگه توجه کرده باشین لیدرهای مذهبی وقتی که میخان خودشون رو معرفی کنن، میگن و مینویسن ،، منِ کمترین، اَلاَحقر، منِ گناهکار، منِ سرتاپا گناه، سگ کوی امام حسین ، بنده سرا پا تقصیر ،

    این طرز اظهار وجود توسط آدمهایی که به نوعی الگوی مذهبی یا سیاسی یا هنری یا ورزشی هستند برای عموم جامعه، این نتیجه گیری رو برای طرفدارهای اینها داره که خود تحقیری چیز خوبیه و ما هم هر چقدر بتونیم اینطوری بگیم، پس ما هم آدم خوبی میشیم، و تکرار این نوع جملات و تفکر باعث ایجاد باور مخربی به نام عدم احساس لیاقت میشه.

    یه مثال دیگه ای که هست و همتون حتما دیدین اینه که تو تلویزیون از یه نفر که مهمه یا تو کارش حرفه ایه یا مقام قهرمانی داره ، خبرنگار میپرسه که چه توصیه ای برای علاقه مندان دارین، که طرف قبل از اینکه توصیه اش رو بکنه، این جمله رو میگه ،،، البته من کوچکتر از اونی هستم که بخام توصیه ای بکنم ،،، و بعد توصیه اش رو میکنه ،

    این طرز نگاه و این جملات از طرف الگوهای جامعه، باعث میشه که عامه جامعه اینطور فکر کنن که این چیز خوبیه ،

    یا مثلا طرف استاد یه جلسه ای هست و اون جمعی که اومدن تو اون جلسه آموزش و تقریبا هیچ اطلاعاتی در اون موضوع ندارن ، ولی استاد جلسه تو شروع صحبت میگه ،،، بنده دارم درس پس میدم و همه استادین ،،، که این باز نشون میده که عدم احساس لیاقت ، یه فضیلت هستش.

    یکی از راه هایی که میتونیم متوجه بشیم که چقدر جامعه ما دچار این احساسه ، از چیزهایی که تو فضای مجازی منتشر میشه هست،

    آدمها فقط سعی میکنن جلب توجه کنن، خصوصا تو فضای اینیستاگرام غوغا میکنه و مثل اینکه همه دارن مسابقه میدن برای جلب توجه بیشتر

    و به نظرم هر چقدر این روند ادامه پیدا بکنه این احساس شدیدتر هم میشه که اولین نتیجه اش هم استرس و نگرانی و احساس خلع روحی و روانی هست که گریبان این آدمها رو میگیره،

    ولی وقتی به جامعه مثلا آمریکا توجه میکنیم ( از بررسی تو فایلهای سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت) میبینیم عموما، مردم خیلی عادی و راحت رفتار میکنن و تلاش خاصی برای دیده شدن و جلب توجه ندارن،

    آدمها با لباس های راحتی و ساده تو خیابون پیاده روی میکنن یا طرف با اینکه اندامش زیاد پرفکت نیست ولی تو ساحل حضور پیدا میکنه بدون کمترین احساس حقارتی، و این نشون از میزان بالای احساس لیاقت داره نسبت به جامعه ما،

    در پایان خدا رو شکر میکنم که ما رو به این راه بسیار زیبا و استاد عباسمنش هدایت کرده، تا بتونیم زندگی بسیار زیبا و با کیفیتی رو تجربه کنیم

    موفق باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  3. -
    ناصر گفته:
    مدت عضویت: 1381 روز

    باسلام و درود

    سپاس از استاد گلم و خانم شایسته مهربان و دوستای نازنینم

    قبل از آشنایی با این مباحث، مطالب جسته گریخته ای از کتابها خونده بودم، اینکه انسان اشرف مخلوقاته، جانشین خداست ، انسان باید خودشو دوست داشته باشه ، و چیزهایی از این قبیل ولی این مطالب اونطور که باید، تاثیری تو زندگیم نداشت و اصلا نمیدونستم که این مباحث میتونه به این گستردگی که استاد بیان میکنن وجود داره،

    مثلا قبلنا اصلا فکر نمیکردم که من هم میتونم ماشینهای لاکچری و گرون سوار بشم و ایده ای هم نداشتم و اصلا به خودم اجازه فکر کردن به این موضوع رو هم نمیدادم و اینطور توجیه میکردم که داشتن این ماشین ها اسرافه و گناهه و خدا خیلی ناراحت میشه

    یا اینکه بخام فکر کنم که من میتونم تو یه خونه بزرگ و زیبا با امکانات لاکچری زندگی کنم،

    یا من بخام تو یه کشور پیشرفته زندگی کنم

    و وقتی ازدواج کرده بودم هم معمولا سر داشتن امکانات بیشتر بحث و اختلاف داشتیم و به همسرم میگفتم با این امکانات حداقلی باید زندگی بکنیم و به این دیدگاهم افتخار میکردم.

    تا اینکه با استاد عباسمنش آشنا شدم و تازه فهمیدم که باورهای من کاملا اشتباهه و تازه متوجه شدم این تفکرات از احساس عدم لیاقت نشات میگیره یعنی چون من خودم رو لایق اون امکانات نمیدونستم برای همین با توجیهات خودساخته و توجیهاتی که تو محافل مختلف بیان شده بود به خودم این طور قبولونده بودم،

    ولی الان با آگاهی های استاد گرامی، من خودم رو لایق بهترین ماشینها ، بهترین رابطه عاشقانه، بهترین دوستان، بهترین بدن و سلامتی ، بهترین ثروتها ، بهترین خونه ها و خلاصه بهترینهای جهان میدونم، چرا که خداوند خودش تو قرآن گفته که این نعمتها رو برای انسان آفریده، منی که جانشین خدا روی زمینم، منی که قدرت خلق کردن دارم.

    وقتی انسان باور میکنه که لایق بهترین هاست ، افکارش متفاوت میشه

    حرفهاش متفاوت میشه

    عملکردش متفاوت میشه

    و در نتیجه نتایجش هم متفاوت میشه.

    به طور قطع میتونم اینو بگم که زندگی من در تمام جنبه ها ربطی به گذشته ام حتی ربطی یه یک سال پیش هم نداره ، و خیلی کیفیت زندگیم ارتقا پیدا کرده، چون من خودم رو لایق بهترین ها دونستم و گفتم از این بهتر هم میشه که باشه ،

    وقتی افکار و زندگی مو با اطرافیان و فامیل مقایسه میکنم میبینم که فرسنگها فاصله وجود داره،

    من خودم یه علاقه مندی که دارم اینه که با افراد صحبت میکنم و از نظراتشون درباره مسایل مختلف میپرسم، تقریبا قریب به اتفاق اون آدمها افکار و باورهای اشتباهی دارن و تو زندگی شون تو عذاب و غم و ترس دارن زندگی میکنن، خودشون رو لایق نمی دونن ، خودشون رو تحقیر میکنن، کاملا نگران آینده شون هستن،

    وقتی اینارو میبینم به خودم میگم، من هم دو سال پیش اینجوری بودم ،

    و اون لحظه خدا رو هزاران بار شکر میکنم که از اون زندگی ظلمانی به سمت نور هدایت کرد، یعنی

    از زندگی سراسر ناشکری، سراسر ناامیدی، سراسر احساس عدم لیاقت، سراسر ترس و استرس ،

    الان به زندگی سراسر شکر گذاری، سراسر شور و هیجان، سراسر شادی، سراسر آرامش رسیدم

    تازه من هنوز به بعضی فایلهای دانلودی گوش کردم که اینقدر زندگیم بهتر شده،

    اگه محصولات رو بتونم تهیه کنم و عمل کنم که چه پیشرفت های شگفت انگیز و معجزه واری رو خواهم دید، واقعا هیجان دارم تا اون شرایط رو تجربه کنم.

    امیدوارم این مطالب بتونه کمک کننده باشه موفق باشین

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  4. -
    ناصر گفته:
    مدت عضویت: 1381 روز

    باسلام و درود

    سپاس از استاد گرامی بابت تولید چنین آگاهی های ناب و خالص

    خود من در خصوص احساس عدم لیاقت خیلی مسایل داشتم و درگیر بودم که با استفاده از آگاهی های استاد تونستم تا حدود زیادی این احساس لیاقت خودم رو افزایش بدم.

    مثلا قبلا وقتی تو اداره به یک قسمت دیگه زنگ میزدم و کاری یا خواسته ای داشتم ، فکر میکردم که نباید وقت طرف رو زیاد بگیرم و من لایق این نیستم که طرف از کارش بزنه و به حرفهای من گوش بده ،

    ولی بعدا روی این قضیه کار کردم و اینجوری تو ذهنم منطقی کردم که همونطور که وقتی به من زنگ میزنن و من کامل وقت میزارم و گوش میدم و کمک میکنم ، پس من هم لایق این قضیه هستم و دلیل بعدی برای ذهنم آوردم این بود که این فکر من یک توهم هست و تو خیال و ذهن من اینجوریه و طرف مقابل حاضر هست که کامل با حرف من گوش بده و حتی وظیفه اش گوش کردن کامل و سپس پاسخ به من هست ،

    و الان خیلی خیلی از این بابت راحت شدم .

    مورد بعدی تو روابطم با همسرمه که قبلا اگه از دستم سر یه قضیه به ناحق ناراحت میشد ، اکثرا من باید از دلش در میآوردم و فکر میکردم که ممکنه ترکم کنه ، ولی الان اگه ناراحت بشه و نظراتمون مغایر هم باشه ، من اصلا بهش کاری ندارم و با خودم میگم من اون رو نمیتونم تغییر بدم ، همونطور که من هنوز بعضی عادتهامو که میدونم اشتباهه ولی تغییر ندادم، و این که من باید رو خودم کار کنم و جهان به بی نهایت طریق میتونه عشق بده و این رو منحصر به همسرم نمیدونم و نتیجه این شده که معمولا خودش یواش یواش یخش آب میشه و رابطه مون درست میشه،

    مثال دیگه از رابطه ام با یکی ا دوستانم بود که همیشه تو اختلافاتی که بینمون پیش میومد حتی اگه حق با من بود باز حق رو به اون میدادم و اون با من قهر میکرد و من باید میرفتم منت کشی میکردم و عذرخواهی ، تا رابطه مون درست بشه و بعد که دقت کردم با خودم گفتم من هم دارای شخصیت مستقل هستم و عزت نفس باید داشته باشم و اون فرد فقط نیست که به من کمک کنه و خدا بی نهایت راه داره که به من کمک کنه و لذا تو آخرین بحث مون که تلفن منو جواب نداد من ریگه بهش زنگ نزدم و ارتباطمون قطع شد و من هم کاملا احساس آرامش و ارزشمندی دارم و ناراحتی از این بابت ندارم و خدا رو شاکرم که تونستم با لطف آموزه های استاد عزیزم تا حدودی احساس لیاقت رو در خودم رشد بدم و این مسیر رو ادامه خواهم داد.

    به نظرم اولین نتیجه احساس لیاقت، به وجود اومدن آرامش دایمی هست که بسیار لذت بخش هست .

    موفق باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  5. -
    ناصر گفته:
    مدت عضویت: 1381 روز

    باسلام خانم باران عزیز

    بهتون تبریک میگم که اینقدر با علاقه و پشتکار در مسیر توحید و پیشرفت همه جانبه دارین حرکت میکنین،

    بابت کامنت زیباتون سپاسگزارم، مطالبتون یه مرور از درسهای استاد بود و من استفاده کردم .

    امیدوارم روز به روز شاهد پیشرفت و رشد شما باشیم، موفق باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    ناصر گفته:
    مدت عضویت: 1381 روز

    باسلام

    ابتدا تحسینتون میکنم به خاطر زیباییتون و همچنین به خاطر تلاشها و پیشرفتهایی که داشتین.

    به نظرم در مورد وابستگی به پول نکته ای که میتونم بگم اینکه وقتی شما به پول نیاز دارین و نگران کمبود پول هستین و تو ذهنتون درباره نیاز به پول و وابسته بودنتون به پول دارین فکر میکنین، در واقع شما دارین با احساس بد فرکانس نیاز و کمبود رو ارسال میکنین و طبیعتا جهان هم کاری میکنه که نیازمندی شما به پول شدیدتر بشه و از طرفی هزینه های اضافی براتون درست میکنه تا پولتون بیخودی هزینه بشه و در نتیجه پول به سمتتون کمتر و کمتر میاد،

    بنابراین شما به جای این باور و احساس ناخوشایند، می بایست به خاطر ثروتی که دارین شکرگزاری بکنین و خواسته هاتون رو به صورت مثبت بیان بکنین و فراوانی و ثروت خودتون و دیگران رو تحسین بکنین و شکرگزار باشین تا احساستون خوب بشه و در نتیجه احساس خوب اتفاقات خوب و ثروت بیشتر وارد زندگی تون میشه. به قول استاد که میفرمایند، جهان چیزی رو برامون مهیا میکنه که بهش توجه داریم (قانون توجه)و متمرکزش هستیم یعنی اگه به نیاز و کمبود پول توجه بکنیم، نیازمون بیشتر میشه و اگه تمرکز روی وجود فراوانی و ثروت بی نهایت جهان باشه باعث میشه فراوانی تو زندگی مون بیشتر و بیشتر بشه.

    برای مطالعه بیشتر هم میتونین تو قسمت عقل کل در مورد قانون رهایی و باورهای فراوانی و نیز تو فایلهای دانلودی قسمت باورهای ثروت ساز مطالعه داشته باشین .

    مطمئن باشین که خداوند بیشتر از خود ما میخاد که ما ثروتمند بشیم،

    امیدوارم مطالبم کمک کننده باشه.

    ثروت شادی سلامتی آرامش ایمان و زیبایی بی نهایت براتون آرزومندم.

    موفق باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    ناصر گفته:
    مدت عضویت: 1381 روز

    باسلام به آزاده خانم عزیز

    تشکر از کامنت زیباتون واقعا مرور مطالب استاد بود و استفاده کردم ، لذت بردم که اینقدر خودتون رو متعهد میدونین تا طبق قوانین جهان حرکت بکنین ، رشد روزافزون و شادی و ثروت و ایمان و سلامتی براتون آرزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    ناصر گفته:
    مدت عضویت: 1381 روز

    سلام به خانم نجمه عزیز

    ممنون بابت کامنت ساده و دلی تون

    چقدر خوب دارین درون خودتون رو کنکاش میکنین

    آفرین به شما که اینقدر روی خودتون تمرکز کردین و دارین ترمزهای ذهنیتون رو کشف میکنین

    و این کارتون میدونین چقدر براتون برکات خواهد داشت، چقدر حالتون و آرامشتون بهتر و بهتر میشه

    کلید هر پیشرفتی از شناخت شروع میشه

    حتی اگه بخواهیم خدا و جهان رو بشناسیم باید خودمون رو اول بشناسیم

    خیلی خوب تونستین ایرادتون رو پیدا بکنین

    وقتی دنبال کسی میافتیم و نیاز داریم بهمون توجه بکنه در واقع داریم فرکانس کمبود ارسال میکنیم یعنی نیاز به توجه باعث میشه نیازمون بیشتر و بیشتر بشه

    آدمی رو میشناسم که شب و روزش شده بود کمک به دیگران ، مثلا وام جور میکرد یعنی به اعتبار ایشون به اون طرف وام میدادن، برای چند نفر از آشناهای نزدیکش وام جور کرد، یه روز بهش گفتم هدفت از اینکارا چیه، چرا میخای از اعتبارت مایه بزاری و برای اون طرف وام جور کنی(جالبه که پیشنهاد وام از طرف اون فرد نبود و ایشون خودش پیشنهاد میداد که فلانی میخای برات وام جور کنم)

    برگشت بهم گفت خب کار خیر میکنم دیگه، فامیلمه دیگه آدم بتونه کمک کنه مگه اشکالی داره،

    ولی من دلیل اصلی اینکارا رو میدونستم،

    ،،نیاز به توجه و نیاز به محبت،،

    ولی میدونستم که قانون درست جواب میده چون روی خودم تست کرده بودم

    باور کنین چند هفته نگذشته بود که اون افراد که دو نفر بودند، هر دو شون الان ارتباطشون با ایشون بهم خورده و بیش از دو ماهه که باهم قهرن،

    و این فرد الان افتاده به مریضی قلبی و آرامش نداره.

    همین فرد باز یه مدت برای همسایه ها شب و روزش رو گذاشت، سرِ قضیه پندمیک ، که همسایه مریض شده بودند و ایشون کلا میرفت بسته معیشتی و کپسول اکسیژن و دکتر می آورد ، یا برای بقیه همسایه ها دلسوزی های بیخود میکرد

    آخرش چی شد

    الان همون همسایه ها هم باهاش قطع ارتباط کردن و حتی جواب سلام ایشون رو هم نمیدن، در حالی که ایشون جز خوبی هیچ کار دیگه ای براشون نکرده بود،

    ولی الان تنها شدن و دارن با انواع مریضی ها دست وپنجه نرم میکنن.

    ولی چه فایده

    آدم تا غرور خودش رو کنار نزاره و قبول نکنه که باید تغییر بکنه ، همین روند ادامه داره

    به قول استاد بعضی آدما کتک خورشون ملسه و حالا حالاها باید چک و لگد بخورن تا شاید یه روزی از خواب غفلت بیدار بشن یا ممکنه اصلا بیدار هم نشن.

    من خودم هم قبلا یک روحیه شبیه به دلسوزی با دیگران داشتم ولی وقتی بازخورد گیری کردم و دیدم نه تنها روابطم بهتر نمیشه بلکه خرابتر میشه، نشستم و روی عزت نفس و احساس لیاقت درونیم کار کردم و برای خودم ارزش قایل شدم و نتیجه این شد که اون آدمها از زندگیم خارج شدن و الان رنگ آرامش رو دارم میبینم

    وقتی منبع و مخزن آرامش و عزت و احترام و شادی فقط خداوند هست حالا چرا من باید بیافتم اینارو از آدمها گدایی بکنم،

    وقتی خدا منو از ابتدا عزت و ارزش داده و گفته فقط از من هر چیزی رو بخاهین تا بهترینش رو بدم ، چرا دیگه برم جایی غیر از خدا دنبال اینا باشم.

    وقتی از آدما احترام و دوست داشته شدن میخای ، نتیجه فقط تحقیر و استرس و غم و نگرانیه

    ولی خدا اینطوری نیست

    از وقتی فقط چشمم به دستای رب العالمینه هر روز آرامش و عزتم و روابطم داره بهتر و بهتر میشه، در درونم هیچ احساس نیازی به محبت دیگران سعی میکنم نداشته باشم و خودم خودم رو دوست دارم

    و نتیجه این شده که آدما بهم بیشتر مهر و محبت میکنن، چون دارم فرکانس احترام و عزت مندی رو ارسال میکنم و خیلی از این روندم راضی هستم.

    در پایان از استاد عزیزم و شما سپاسگزار هستم.

    شاد و آرام و ثروتمند و سالم باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: