علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 1 - صفحه 1

487 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رهاخانم» در این صفحه: 14
  1. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2181 روز

    ««««««««یک اتفاق یکسان می تواند نتیجه ی کاملا متفاوت داشته باشه»»»»»»

    من الان 39 سال دارم و تا به یاد دارم نود درصد آدمها به من کم محلی می کردند

    ولی الان با آموزه های استاد کمتر شده . کمرنگ شده ولی هنوز جا پای اون را در روابط عاطفی می بینم

    من جایی مهمونی بودم و شل قبلش با یکی از اون آدم‌هایی که در اون جمع بود ساعت ها با خنده و براحتی صحبت کردیم

    بعد من فردا اون آدم را دیدم و اون آدم اصلا محل به من نمی‌داد و پشت به من می کرد

    من خیلی کنترل ذهن کردم و هیچ حرف بی جا . حرف ناشایست. حرف بی ربط . نزدم خدا را صد هزار مرتبه شکر

    ولی این اتفاقات برای من افتاده

    چون من زود وابسته و دلبسته ی افراد میشوم

    خیلی هم تمرین می کنم

    سعی می کنم اصلا بهشون دلبسته نشوم ولی باز هم این زنجیره ادامه دارد

    این اتفاق برای من چه درس بزرگی داشت ؟؟؟؟حواست باشه وابسته به عوامل نشوی . فقط امیدت به خدا باشه . ما در مدار همدیگه نیستیم و جهان ما را از هم به همین راحتی جدا می کند چون خدا عاشق منه .

    من عاشق خودم هستم و من نمی دونم شاید اونها عاشق خودشون نیستند و این باعث دوری از همدیگه می شود .

    اصلا من تا وقتی محتاج به دیگران هستم که به من محل دادند یا ندادند . به من کم محلی کردند یا کم محلی نکردند .

    من بیشتر دوست دارند یا فلانی را ؟؟

    این باعث رنج بیشتر می‌شود .

    این باعث دوری می‌شود .

    این باعث سردی می‌شود .

    .

    من نباید نیازمند دیگران باشم

    نیازمند به لبخند زدن بقیه باشم .

    نیازمند به احترام گذاشتن دیگران به من

    این خودش برای من خیلی مهمه که باید بقیه به من خوش‌رفتاری کنند حتما حتما .

    درسته باید همه باید به من محبت داشته باشند ولی یه وقتایی افراد در فاز دیگه ای هستند حالا در ابن مواقع این من هستم که باید کنترل ذهن کنم و اصلا و ابدا برام مهم نباشه که اون در چه فازی است

    اصلا وقتی رها هستم باید برام مهم نباشه و رها کنم خودمو

    من خودم هستم با ویژگی های شخصیتی خودم . من باید ورژن خودمو خوب نگه دارم فارغ از اینکه اون فرد یا افراد به من لبخند می زنند یا لبخند نمی زنند با من حرف می زنند یا با من حرف نمی زنند

    من خودم هستم . این من هستم

    خدایا شکرت برای وجود خودم

    من نیازمند به خداوند خودم هستم .

    .

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2181 روز

    به نام خدا

    .

    .

    حس ارزشمندی را قاطی نکنم با پول و ثروت . این را من تازه فهمیدم که باید رفعش کنم و درستش کنم چون دریافتش نمی کنم هر چی هم که تلاش کنم

    یعنی من تا ثروتمند نباشم و ثروتمند نشوم هیچ ارزشی ندارم چه پیش خودم و چه پیش دیگران

    و وقتی ثروتمند شدم و خونه و ماشین و ویلا داشتم اون موقع ارزشمند هستم

    اینها همه در ذهن من بود که خدا را شکر دارم درستش می کنم .

    نعمت داشتن هم باید لایقش باشم و وقتی باورش کردم که من لایق نعمت های بی نهایت هستم دریافتش می کنم

    نباید در حد حرف زدن و کانت نوشتن باشه باید باورش کنم و سر حرفم بمونم تا جهان تاییدش کنه و دریافتش کنم .

    امشب فهمیدم من چرا حرف نمی زنم و این هم بر می کرده به کمبود بی ارزشی چون در درونم این را میگم که بقیه که هر چی من بگم را قبول نمی کنند . حالا فرض کن حرف زدی مثل قبلا چه کسی حرفت را تایید می کنه ؟؟

    ولی امشب از همسرم درخواست کردم درسته تایید نکرد ولی من گفتم من تمرین کردم

    البته که تمرینات دیگری هم انجام دادم ولی امشب آگاهانه تر انجامش دادم.

    هر چی که بیشتر فایل ها را گوش می کنم و کامنت ها را می خونم به خودشناسی بیشتری می رسم خدا را شکر

    من که خیلی خوشحالم در این فضای عالی با آدمهای عالی با استاد عالی دارم کار می کنم که واقعا هر لحظه دارم به خدا نزدیک و نزدیکتر می شوم. این را باید بیشتر باورش کنم .

    چون باید خودم را لایق هم صحبتی با خداوند بدونم

    خداوند عاشق ماست

    خداوند همراه ماست

    الهی شکرت .

    .

    فردا قرار است زن داداشم را ببریم آرایشگاه برای جشن عقد کنون .

    این آرایشگاه یکی از بهترین و شلوغ ترین آرایشگاه های زنانه ی شهرمون هست

    من دایم به خودم می گفتم : من که اگر پیشنهاد دادند که آرایش کن هم انجام بدهند قبول نمی کنم !!! چرا ؟؟ برای عدم احساس لیاقت…. چون خودمو لایق نمی دونم ….

    اونها کجا و من کجا …‌

    معلوم نیست می خواهد چقدر از من پول بگیرد وووو

    هزاران جواب و سوال بی جواب دیگه

    که هنوزم دارد تکرار میشه

    .

    خدایا شکرت برای داشتن این فایل های رویایی و بهشتی

    خدایا شکرت برای وجود این همه فایل که همه ی ما را روانه ی بهشت می کند

    واقعا بوی بهشت می دهد این فایل ها

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    .

    حتی برای مسافرت رفتن هم باید خودم را لایق بدونم تا به یک مسافرت لاکچری بروم و بهم خوش بگذره وگرنه یا نمی‌رم یا اگر هم بروم دچار عذاب وجدان می شوم .

    برای رفتن به رستوران باید خودمو لایق بهترین رستوران با بهترین پرسنل با بهترین غذاها بدونم تا هدایت شوم و دریافت کنم وگرنه نه به رستورانی می روم و نه به غذای لاکچری

    .

    من از دوره عزت نفس به لطف خدای مهربان به این فایل ها خدایا شدم خدا را شکر که واقعا دل و روده ی من را می ریزه بیرون

    الله اکبر

    خدایا شکرت برای بزرگی که داری

    یعنی روی دوره کار می کنم نتیجه می گیرم باز هم به خدا جونم خدای عشقم میگن باز هم بهتر باز هم بالاتر باز هم می خواهم بدونم علت ها را و هدایت خداوند را من باور دارم که اینجا در این مکان در این فضا و هدایت به این فایل و هدایت به کامنت های این سلسله از فایل ها و صفحات را دارم

    خدایا شکرت برای داشتن دوستانم در این سایت که واقعا از بهشت هستند و بدی بهشت می دهند

    الهی شکر

    الهی شکر

    الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2181 روز

    به نام خدا

    .

    سلام

    .

    من همیشه به دنبال کنترل کردن دیگران هستم

    اوایل که نمی دونستم همیشه به صورت حضوری دنبال این بودم که بقیه چیکار می کنند

    ولی الان بصورت ذهنی داشتم این کار را می کردم

    اوایل همسرم را همیشه زیر نظر داشتم که چیکار می کنه و همیشه ازش سوال می کردم بعد خیلی کمترش کردم و بعد در مورد دیگران این موضوع داره تکرار میشه

    مثلا مادر شوهرم رفته مسافرت پایم داره ذهنم میگه بهشون زنگ بزن ببین کجا هستند چی خورده اند

    رفعش : اصلا به من چه . به من مربوط نیست . اگر می خواهم رشد کنم اگر می خواهم پیشرفت کنم بدنبال کشف خودم باشم بدنبال علایق خودم باشم

    مثلا برادرم به تازگی می خواهد داماد شود مدام دارم بهشون پیام می دهم کجایی ؟ چی خریدی ؟ و ته ذهنمم این هست که من باید بدونم . اگر دیگران ازم سوال کردند که من نمی دونم و نمی توانم جواب شون را بدهم چه فکرهایی که در مورد من خواهند کرد

    حالا رفعش : هر فکری که دوست دارند بکنند . چیزی که به من مربوط نمیشه چرا دخالت کنم . البته این را هم بگم که خانواده ام و برادرم هم اصلا دوست ندارند کسی بدونه ولی من مدام ازشون سوال و جواب می کنم

    این طوری خودمو از مدار دورتر می کنم

    مدام می خواهم بدونم بقیه الان چه می کنند ؟ چی خریده اند ؟ از کجا خریده اند ؟

    یا اینکه بقیه از من بهتر نباشند یه دفعه !!!؟؟؟؟

    رفعش ؛ می خواهم بهتر باشند . می خواهد بالاتر باشند . من خودمو باید ببینم من شخص خودمو باید ببینم من الان اینم با این ویژگی‌ها با این موفقیت ها . زندگی دیگران زندگی شخصی دیگران که به من مربوط نیست

    من دوره عزت نفس را خیلی کار کردم و خدا را شکر نتایجم خوب بوده ولی باز هم از خداوند هدایت خواستم و پیشرفت و خداوند من را به آگاهی های این صفحات هدایت کرد خدایا ممنونم خدایا عاشقتم عزیزمی

    خدایا شکرت برای هدایت های لحظه به لحظه تو به من

    خدایا شکرت اول که این فایل را گوش کردم در حد خودم می فهمیدم ولی الان خیلی بهتر درک کردم

    .

    ما یه تعداد فامیل داریم که خیلی با هم هماهنگ هستند و خیلی با هم خوب هستند ولی من بجای تحسین کردن اونها همیشه می گفتم ببین چقدر با هم همدار هستند و خوب هستند و این باعث می‌شد که من خودم ضربه بخورم و روزبروز از آدمها دور و دورتر شوم ولی جای تأسف نداره دیگه من خالق هستم و دارم روی خودم کار می کنم و باید تحسین کنم باید تایید شون کنم تا جهان هم روی خوش و هپبش را نه فقط برای روزهای محدود برای همیشه به من نشان بده

    خدایا کمک کن

    من با توکل بر الله به این صفحه هدایت شدم

    الهی به امید تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2181 روز

    به نام خدا

    سلام و درود

    خدا را بی نهایت سپاسگزارم

    ….

    چقدر این سلسله فایل ها عالیه

    خدا را بی نهایت سپاسگزارم

    …‌…..

    مثال های در مورد خودم :::

    همیشه وقتی میرفتم حمام موهام را خشک نمی کردم میگفتم خودش خشک می‌شود اما الان بلند شدم و شونه زیبایی را داشتم برداشتم با سشوار موهام را کامل خشک کردم. مرتب کردم . صاف کردم با لذت و حالم خوب شد خدا را بی نهایت سپاسگزارم

    شامپوی خوب و برندی را خریده بودم یه موقع هایی می زدم رفتم حمام و خوب و کامل موهام را باهاش شستم و تمیز و مرتب کردم خدا را بی نهایت سپاسگزارم

    از حمام که بیرون اومدم دخترم گفت عافیت باشه گفتم ممنون و حالم خوب شد چون این اولین نتیجه ی لایق بودن خودم بود خدا را بی نهایت سپاسگزارم

    حالا که دقت می کنم خیلی وسایل و لوازم دارم که بسیار عالی هستند و باید از اونها به خوبی استفاده کنم چرا استفاده نمی کنم ؟؟؟ اولین نکته اینکه فکر می کنم اگر تموم شود چیکار خواهم کرد .‌ جواب هیچی دوباره می خرم . اون خدایی که به من لطف کرده دوباره به من عطا می کنه . اصلا امر من نبود توجه کنم ازم گرفته میشه . اصلا امر به این توجه کنم که ازش استفاده نکنم چون تموم میشه و من دیگه ندارم باز هم داده نمی،شود

    ولی اگر ازش استفاده کنم

    خوب استفاده کنم

    ازش خوب نگهداری کنم

    به کمی و کمبودش توجه نکنم

    به اینکه اگر از دستش بدهم . اگر تموم شود . مثلا برای وسیله ی برقی آجر بسوزد .. جواب : دوباره عطا میشود

    اصلا ذهنیت را از این چرت و پرتی ها باید بردارم

    باید به فراوانی و زیادی توجه کنم

    به خوبی هایی که این وسیله . این شامپو . این برند . دارد توجه کنم

    خدا را بی نهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2181 روز

    به نام خدا

    سلام

    من هم می خواستم یه مورد جالب را عنوانش کنم

    یه روز من بیرون بودم و یه زن و شوهر را دیدم که آقا دستش کامل تا بالا توی گچ بود و آتلیه بسته بود که امیدوارم زود زود خوب شود و باز کند

    بعد دیدم خانمش دستش را تا بلا حالا با اپن وضعیتی که داشتن ؛ گرفته بود و دستش را ول نمی کرد و یه لحظه هم دیدم آقا واقعا با اون شرایط کاملا سختش هست

    من توجهی نکردم ولی برام آموزنده بود که اونقدر هم مهم نیست که دست همدیگر را بگیریم حتی در این موارد که خاص هست و طرف نمی تونه ولی چاره ای ندارد

    …..

    من خودم آدم حساسی نبودم ولی این باعث شده بود که دیگران چون می دونستند برام مهم نیست ؛ می خواستند به من بفهمونند که برای تو که مهم نیست پس ما با همسرم راحت تر هستیم

    بعد من دیدم که از درون چرا من هم حساس هستم و خدا را شکر درست کردم

    با رها بودن و حساسیت های بی موردی را کنار گذاشتن

    خدا را شکر

    برای کنترل ورودی های ذهنی باید در جاهایی که می دونیم نباید باشیم حضور پیدا نکنیم ولی باز هم شاید مورد تمسخر قرار بگیریم یعنی بقیه می گویند حالا چی شده ؟ چرا نمیای ؟ برای چی ؟

    تنها راهی که من هم باز هم باید بیشتر روش کار کنم بی توجهی به حرف هایی که می زنند هست

    یعنی اصلا برام مهم نباشه که دارند چی می گویند

    خدایا خودت می دونی من می خواهم قانون را هر روز بیشتر درکش کنم پس ازت می خواهم به من ایمانی سریزتر . ایمانی بالاتر به من عطا بفرمایی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2181 روز

    همیشه توی ذهنم دارم به این و اون زنگ می زنم تا خودم را در دلش جا بیندازم و بگم من هم هستم من هم وجود دارم مخصوصا مادر شوهرم چون ایشون روابط بالایی داره و اکثر فامیل و همسایه وو باهاشون در ارتباط هستند من هم یه جورایی خودم را می خواهم در دل ایشون حل بیندازم و شب و روز و صبح تا شب بصورت ذهنی دارم با ایشون حرف می زنم

    همیشه می خواهم خودم را اون آدم خوبه برایش باشم

    همیشه آدم پولدار که خودش می دونه من نیستم ولی من باید از خوبیها بگم برایش

    این ها را گفتم تا به خودم بگم چقدر در کارهام دارم می لنگم و میگم چرا نتیجه نمیده ؟ پس چرا خدا نمی دهی به من مثل بقیه ؟؟

    البته خیلی روی خودم کار کردم ولی همین که استاد گفت همون آنی خودم فهمیدم که دارم از کجا ضربه می خورم

    پس باور باید درست شود که به من مربوط نیست که هر کسی داره چیکار می کنه و الان کجاست و در چه موقعیتی

    من خودم زندگی خودم را باید ببینم

    سرم توی زندگی خودم باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2181 روز

    به نام الله

    به نام تنها خدایی که هست

    به نام خدای ناظر

    به نام خدایی که از رگ کردن به من و به ما نزدیک تره

    …….‌‌‌‌…..

    من با زاویه دیدم . با کانون توجه و تمرکز می تونم ذهنم را به سمت اتفاقات خوشایند ببرم

    من در گذشته هر چی ملک و خونه خریدیم همه پودر شد و تموم شد حالا علتش . همین باورها بود همین باورهای مخربی که استاد عزیزم دارند میگن بود

    حالا که من می خواهم دیگه این طور نشود و دارم روی خودم کار می کنم

    باید گذشته را رها کنم

    بسپرم به خداوند

    راه را به خداوند بسپارم

    راه حل را از خودش بخواهم

    ادامه بدهم و به این نباشه که بورهام درست شد و خل شد و خواسته و خواسته هام را دریافت کردم دیگه نه فایل را ادامه بدهم و نه قانونی را

    چون این خودش باز هم ترمزه

    پس جهان . خداوند من الان این هستم

    یه فرد کاملا متفاوت با دیدگاه متفاوت با باورهای تفاوت با عملکرد و عملکردهای متفاوت

    گذشته هر چی که بوده گذشته و تموم شده حال چیکار کنم

    جواب را به من بده

    قدرت تحسینی را به من بده تا بتونم مثل سلیمان دریافت کنم و لذت ببرم

    قدرت اراده ای را به من بده تا بتونم مثل استاد عباس منش عزیزم حرکت کنم و دریافت کنم و لذت ببرم

    من روی خودم کار می کنم این تو هستی خالق من که باد کمک من کنی تا حالم خوب باشه . تا قانون بدون تغییر تو را بفهمم . درک کنم و ادامه بدهم

    یادمه قبلا هر موقع یه موفقیتی را دریافت می کردم مثلا خونه ای را دریافت می کردم خیلی خوشحال میشدم و زود از دستش می دادن یعنی هیچ وقت نشد که ما برویم و در خونه ی خودمون زندگی کنیم

    چون من قبلاً قانون را نمی دونستم و از خداوند می خواستم که ممکن کنه و بعد که به خواسته می رسیدم میگفتن تموم شد و دوباره همون ترمز ها و اشتباهات را تکرار می کردم

    یا با کوچک ترین حرکت فردی ناراحت می شدم

    یا تو سر افرادی می زدم که خونه ندارند

    و خیلی از این کارم خوشحال بودم

    گذشته ها گذشته

    ولی تا ریشه ای مسئله ای خل نشود دوباره همون اوضاع تکرار میشه که این رو من نمی خواهم و جهان هم این را برایمان نمی خواهد جهان می خواهد من رشد کنم نه اینکه متوقف شوم و کم بیارم و بایستم

    همه میگن پول نیست

    کار نیست

    شغل نیست

    ملک نیست

    بعد خودشون می بینند بعضی افراد دارند خوب پول می‌سازند

    خوب دارند ملک می خرند

    از شغل شون عالی پول در می آورند

    بعد دنبال بهانه که این از ارث .

    از کمک مادرش

    از کمک پدرش

    وووو

    دلایل واهی و بیخود و پوج دیگه

    این نوشته ها . این کامنت ها به ما کمک می کنه تا در مدار بمونیم تا بتونیم بهتر فکر کنیم بهتر عمل کنیم تکرار نشود اون ترمزها و به مدار بالا و بالاتر بریم

    این فایل ها رایگان نیست

    این فایل ها واقعا از دل استاد بیرون میاد

    این فایل ها از هدایت های هست که از خداوند خواستیم

    این فایل ها حرف های هست که قانون را میگه

    این فایل ها برای همه نیست

    این فایل ها برای اون دسته از آدمهایی هست که واقعا می خواهند تغییر کنند

    براش وقت می گذارند

    براش ارزش قائل هستند

    از استاد عزیزم ممنونم از اسناد عزیزم بی‌نهایت سپاسگزارم برای تدارک و تهیه کردن این فایل رویایی خوب و عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2181 روز

    به نام خدا

    سلام بر مهشید و شیرین فعال

    خدایا شکرت من لایق خوندن نوشته های شما بودم

    چقدر نیازمند به دستان خداوند بودم تا به نوشته های شما خداوند قادر من را هدایت فرمود الهی شکرت

    هر چی نوشته ها را خوندم دیدم خدا را شکر در بیشتر مواقع بودم این طوری ولی الان خدا را شکر بهتر شده ام و این جای شکر گزاری مداوم و پیوسته دارد

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2181 روز

    به نام خدا

    سلام دوست عزیزم

    خیلی خوشحال شدم که خداوند من را به کامنت شما هدایت کرد

    خدایا بی نهایت سپاسگزارم

    وقتی گفتید من استاندارد های بالایی در مورد روابطم برای خودم داشتم

    این به جمله حجت را بر من تموم کرد

    من خودم آدمی بودم که با هر شخصی البته این را هم از روی ناچاری دوست می شدم

    یعنی اون آدم بدبخت بود باهاش دوست میشدم

    بیچاره بود . فقیر بود . وووو

    چی بگم ؟؟

    شاید خنده دار باشه ولی عین حقیقته

    یعنی همسرم را هم همین طور انتخاب کردم بدون اینکه معیارها و استاندارد و استانداردهای خودم را بالا ببرم همین طوری توی هوا «««بله را گفتم »»»»

    همه تعجب کرده اند

    البته همسرم انسان خوبیه خدا را شکر

    ولی گزینه بهترم هم برام بود

    می خواهم این را بگم وقتی من خودم شخصه استانداردهای خودم را بلا ببرم خودم را بالا ببینم با هر کسی هم نشین و هم صحبت نمی شوم

    مثلا جمعه ها همسرم به کوهنوردی میروند به من هم می گفتند بیا من یه مدت می رفتم

    دوستان همنورد خوبی دارند مدار مالی خوبی دارند ولی به شدت از روابط داغون داغون هستند

    یا به شدت حس کنجکاوی و فضولی در یکی از خانم هاشون موج می زند

    من اون حس طبیعت گردی و کوه نوردی ووو را رها کردم

    چون واقعا وقتی روی خودم کار می کنم می خواهم رشد کنم و سقوط نکنم دیگه و دیگه هر چی گفتند بیا بیا گفتم نه . ممنون

    خدا را شکر

    این را هم بگم که الان که به آخر کامنت شما رسیدم فهمیدم شما هم کوهنورد هستید

    خیلی عالیه

    من نمی دونستم چون تا آخر کامنت نخونده بودم ولی خداوند گفت بنویسم براتون

    ممنون که به ندای قلب خودتون گوش کردید واقعا خیلی مهمه

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2181 روز

    به نام خدا

    سلام دوست عزیزم

    من هم همسرم دوست ندارد من و ایشون دست همدیگر رو بگیریم و توی خیابون یا هر کجا با هم راه برویم

    این مسئله از درون برای من مهم نیست

    ولی

    همسرم شخصیتی دارند که مثلاً هر موقع هوس چایی می کنند خودشون درست می کنند و می خورند یعنی من و دخترم هم هستیم و حالا مشغول به کار هستیم بعد می بینیم خودشون چایی را درست کرده اند و تنها خورده اند بعد می گویند هر کسی هدایت خودش بخورد

    یا اینکه موقع ناهار بشقاب خودشون را غذا می ریزند و برای ما نمی کشند

    این چند مورد و البته موردهای دیگه هم هست یه کم من و ذهنم را درگیر کرده

    یعنی زن و شوهرها حالا اکثریت را می بینم بشقاب خودشون را غذا می ریزند و برای خانواده ی خودشون

    ولی همسرم این طور نیست

    شاید مسئله مهمی نباشه و قطعا نیست ولی دوست دارم ببینم ریشه این گونه کارها و عکس العمل ها از چه چیزی نشات می گیره

    ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید

    مرسی عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: