علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 1 - صفحه 2
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-16.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-29 00:22:482024-02-14 06:09:57علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سپاسگزار خداوندی هستم که من را به این آگاهی ها هدایت کرد .
.
من که هر چی این آگاهی ها رو گوش می دهم نه خسته میشوم و نه گرسنه از بس ناب هستند و من را با خداوند بیشتر رفیق می کنند .
.
ممنون استاد عزیزم که اینقدر به هدایت های الله مهربان گوش جان می سپاری که این فایل را با این همه کیفیت هم به خودتون و هم به ما دانشجو هاتون هدیه می دهید .
.
انصافاً خیلی من روی این کار کردم که حال خوب خودمو وابسته به عوامل بیرونی و دیگران نکنم .
خیلی هم حرکت کردم. هم خیلی چیزها را حذف شون کردم البته که من کاره ای نیستم و خداوند همه ی کارها را برام انجامش داد .
چرا باید اینقدر نظر دیگران برامون مهم باشه ؟ مگه کم ضربه نخوردیم از این باور مسخره و بی معنی….
من خودم خیلی لباس پوشیدنم برای دیگران بود ولی همین که فهمیدم دیگران اصلأ نظرشون مهم نیست همه را حذف کردم از نظرات زیادی که می دادند که همه هم بی مورد بود .
البته که من صد نیستم و اونقدر ریشه دارد این باور احساس بیلیاقتی که همه جا خودش را نشون میده و جا پا گذاشته در زندگی ما .
من خودم به خودم گفتم : چرا من منتظر این باشم که همسرم و هر کسی به من بگوید که من خیلی تو را دوست دارم
وقتی من خودم خودمو دوست دارم تا خودآگاه دیگران هم منو دوست دارند و همین هم شد .
وقتی از بت ساختن ها در ذهنم خسته شدم و درمونده شدم گفتم دیگه تموم شد و رفت .
دیگران برام مهم نیستند .
در بسیاری از مهمونی ها بدون آرایش می روم
درسته اولش خیلی همه تعجب می کنند
ولی مگه مهمه ؟؟؟ اصلأ و ابدا
مهم خودم هستم که آیا آرایش را دوست دارم یا دوست ندارم ؟؟؟!!!!
چرا زندگی من باید بسته به همه باشد بجز خودم ؟!
مثالها زیاد هستند ولی ارزش گفتن و نوشتن را دارد چون این جوری پایدارتر می شود در وجودم و در ذهنم
خدایا شکرت برای تغییرات
خدایا شکرت برای قانون بدون تغییر جهان هستی
خدایا شکرت برای این همه آگاهی
به نام خدا
.
وقتی به اصول درست در دوره عزت نفس پایین شدم احساس لیاقت خودم خود به خود رفت بالا
حتی برای حرفی هم که می زنم ارزش قایل هستم.
برای زمانم ارزش بیشتری قایل شدم
برای انرژیم شخصیم همین طور
وقت و زمان و انرژی خودمو اصلأ برای دیگران هدر نمی دهم با حرف های پوج و بی ارزش چون این جوری به خودم ضربه می زنم
خونه ی مادرم با خونه ی خودم فاصله ی کمی دارد
و می دونم اون مکان برای من نیست
حالا من با اون افکار نمی تونستم اصلأ نروم چون من کامل نیستم
اومدم روی خودم کار کردم . فایل ها را خوردم
برای خودم مثال های متعددی آوردم
و بعد در خونه ی مادرم خودمو در آزمایش قرار
می دادم
می گفتم اینهایی که دارند می گویند من هم دارم
باید درستش کنم
اینها ترمزهای من است
و اهمین هم بود
خدایا شکرت.
و باید ذهنم را منطقی کنم
من اومدم با خود خود خودم بیشتر دوست شدم
بیشتر با خودم حرف زدم
بیشتر با خودم صحبت کردم در مورد قانون که
چه باوری بیشتر به من کمک می کند ؟
و اینطوری انرژی و زمان طلا و ارزشمند خودمو
برای خودم گذاشتم
و در سایت عباس منش دات کام هم بیشتر موندم
تا تونستم با خدای خودم حرف زدم
و خدا را شکر الان خیلی بهتر و بهتر شدم
کنترل ذهنم خیلی بهتر شده خدا را شکر
لباسهای بهترم را در خونه برای خودم پوشیدم حتی نه برای همسرم
آرایش در خونه برای خودم.
خدایا شکرت
.
در کوچه و خیابان بیشتر سعی می کنم اینقدر
سر تاپای یه خانم و یا یه آقا را نبینم کاری که
قبلا می کردم
الان بیشتر برای خودم زندگی می کنم خدا را شکر.
خدایا شکرت.
.
به نام خدا
.
.
.
من همیشه در جمع بدم می اومد که یه نفر با یه نفر دیگه با هم یکه صحبت کنند و همیشه متنفر بودن از ابن عکس العمل و همیشه هم جالبه همین عملکرد و واکنش را در جمع ها دریافت می کردم و الان هم دریافت می کنم
و این دلیلش همین عدم احساس لیاقت هست که من خودمو لایق نمی دونم
من می تونم هزاران نکات مثبت را در همون جمع به خودم گوشزد کنم و بگم و خودمو را به حال خوب برسونم
ولی با توجه کردن و تمرکز کردن روی همین نکته و واکنش خودمو پایین می کشم و سقوط عزت نفس دارم .
تنها راهکارش در این مواقع این هست که خودم را به حال خوب برسونم . توجه ام را از روی اون دو نفر بردارم . نکات خوب و مثبت را برای خودم مرور کنم
و حتی می تونم از جای خودم بلند شوم و به افراد دیگه در اون جمع ملحق شوم و با اونها گرم بگیرم .
.
.
من از اونها . حالا هر کسی بهترم ….
همیشه این جمله در ذهن من هست که خودمو بهتر از دیگران نشون بدهم . دیگران را به هر طریقی بکشم پایین و خودمو بزرگ کنم با روش های مختلف
همیشه پیش همسرم از خودم تعریف می کردم این خوبه اما دیدگاهم این بود که ببین من از زنداداش های تو بهترم منظورم جاری های خودمه . ببین من از خواهر خودم بهترم . من خوبم من خیلی خوبم
و همیشه هم نتیجه ی عکس می داد
خدا را شکر من این عمل را دیگر انجام نمی دهم چون می دیدم طرف بیشتر کارد دارد روی من
خدایا شکرت
به نام خدا
سلام عزیزم
چقدر کامنت مفهموم دار و عالی نوشته بودی
بسیار کارا و کاربردی بود
هدایت خداوند نتیجه داد و من به کامنت شما هدایت شدم الهی شکر.
چون من به دیگران نمی رسم .کادو نمی گیرم اون موقع باعث سرویس دهی به دیگران می شدم
چقدر من با این ترمز مشکل دارم و باید درستش کنم
یه مدتی زیادی هست که خیلی زوم کردم روی فایل های استاد و خدا را شکر نتایج فوق العاده ای را می گیرم.
یه مدت که با اسناد بودم میگفتم خب حالا برن امتحانش کنم بعد درسته یه کم خودمو کندو کاش کرده بودم ولی باز یه جای کار لنگ بود!!
من تمام عمرم می خواستم بقیه با من باشند . بقیه برای من کار کنند . بقیه بقیه بقیه …..
پس خودم کجای کار هستم و بودم ؟!
و وقتی می دیدم بقیه اصلا کاری برام انجام نمی دهند حالا کادو می گرفتم . و به قول شما سرویس دهی را شروع می کردم و سرویس ده بقیه میشدم
قید همه ی خونه و زندگی و خودم را میزدم تا اونها با من باشند . برای من کار کنند. با من در صلح باشند
شاید نتایجی بود ولی گذرا و اندک.
.
گاهی بی احترامی هم میشد ولی من باز هم میرفتم دلشون را بدست می آورم .
این جمله خیلی برام درس دارد و حتی کار دارد
البته نمی دونم خود شما چقدر براتون مهمه برای من که خیلی مهمه خیلی خیلی
ولی ازتون می خواهم که چند تا مورد را بیشتر برام توضیح بدهید
ممنونم عزیزم
خدایا شکرت برای ادامه دادن این مسیر
از خداوند می خواهم که همیشه به یاد من و شما و همه ی دوستان بیاورد که مهم خودمون هستیم
اما خداوند عاشق ماست