در این سلسله فایلها من درباره نقش تعیین کننده ” احساس لیاقت ” در تجربه خوشبختی در تمام ابعاد صحبت می کنم.
اگر قوانین “خداوند به عنوان منبع خوشبختی” را در یک جمله خلاصه کنیم، آن جمله این است: احساس خوب = اتفاقات خوب و احساس بد = اتفاقات بد.
از جایگاه فرکانسی، احساس لیاقت و خود ارزشمندی درونی، بیشترین تأثیر مثبت را در رسیدن به احساس خوب پایدار دارد. این جنس از احساس خوب، ما را با خواستهها و شرایطی هم-مدار شدن میکند که تجربه آنها بازهم به ما احساس خود ارزشمندی بیشتری میدهد. یعنی وارد چرخهای تکرار شونده از تجربه اتفاقات دلخواه میشویم که هر بار کیفیت آنها بهتر میشود. به همین دلیل، احساس لیاقت -با اختلاف- بیشترین قدرت سازندگی را در تغییر شرایط ما دارد.
- به اندازهای که من خود را لایق ثروت میدانم، ثروت نیز ما را لایق همنشینی میداند؛
- به اندازه که من خودم را لایق احترام میدانم، به همان اندازه احترام را دریافت میکنم؛
- به اندازهای که من خودم را لایق تجربه زندگیای روان میدانم، به همان اندازه مسیر زندگی برایم هموار میشود و برای تجربه خوشبختی، آسان میشوم.
هر کدام از ما – بدون استثناء و فارغ از گذشتهای که داشتیم – توانایی درونی یکتا و کافی برای تجربه یک زندگی خوب را داریم. اما به دلایل متعددی که جلسه به جلسه در دوره احساس لیاقت در حال بررسی و راهکار ارائه کردن است، احساس لیاقت درونی ما تخریب شده است.
به خاطر تخریب احساس لیاقت درونی است که فرد در برابر تغییر شرایط نادلخواه زندگی خود، به نقطه ناتوانی و درماندگی رسیده اند. زیرا او برای تغییر شرایط، منابع و انرژی خود را صرف هر کاری کرده الّا تمرکز بر بازسازی احساس لیاقت درونی. در حالیکه اگر بتوانیم احساس لیاقت درونی را بازسازی کنیم (کاری که سالهاست من انجام میدهم)، زندگی ما در تمام ابعاد به آسانی تغییر میکند. زیرا تواناییها و استعدادهای هر کدام از ما، به مراتب بسیار بیشتر از محدودیت ها، ناتوانیها و نقصهایمان است.
اما در طی احاطه شدن با باورهای محدود کننده جامعه، ناآگاهانه- ذهن ما برنامه ریزی شده برای تمرکز بر نقص ها، ناتوانی ها، نداشته ها، نارضایتیها و …. این برنامه ریزی هر بار با شدت و سرعت بیشتری، احساس لیاقت درونی فرد را تخریب میکند و فرد را به:
- احساس خود کمتر بینی؛ عدم خودباوری؛
- وابستگی به هر فرد یا هر عاملی بیرون از خود؛
- شک داشتن به توانایی، مهارت یا ایده هایش؛
- بیارزش دانستنِ تواناییها و مهارت هایش؛
- تمرکز بر نداشته ها؛
- نشناختن نقاط قوت و توانایی هایش؛
- احساس گناه یا احساس قربانی بودن؛
و… میرساند.
به گونهای که فرد نمیتواند به این راحتی خود را لایق یک خواسته بداند. یا برای لایق شدن درباره دریافت یک نعمت، در ذهنش لیستی بلند بالا از قید و شرطهایی دارد که در صورت انجامشان، شاید برای دریافت یک نعمت لایق شود. لیستی که به این راحتی در واقعیت قابل اجرا نیست.
احساسعدم لیاقت، معمولاً به شکل چنین تجربههایی در زندگی منعکس میشود:
خواستههایی که با وجود تلاشهای بسیار در طی حتی سالها، محقق نشده است؛
کسب و کاری که با هیچ میزانی از تلاش برا اجرای ایدههای مختلف و تغییرات متعدد، به رونق نرسیده است؛
مسائل مالیای که هیچ میزان از کسب مهارت، گرفتن یک مدرک دیگر، امتحان شغلهای متعدد و افزودن ساعتهای کاری بیشتر از عهدهی حلشان بر نمیآید؛
کمبودهایی که هر بار بیشتر میشوند؛
رابطهای که اینهمه تقلا، از خود گذشتگی، کوتاه آمدن، محبت کردن و حتی جدا شدن از آدم قبلی و ملاقات با فردی جدید، بهتر نشده؛
و ناخواستههای دیگری که مدتهاست در زندگی ما در حال تکرار است و ریشه آنها به احساسعدم لیاقت میرسد. به همین دلیل بازسازی احساس لیاقت، حیاتیترین امر در تجربه خوشبختی است.
آموزشها و تمرینات دوره احساس لیاقت، آگاهانه به ذهن دانشجو جهت میدهد تا بر خلاف برنامه ریزی محدود کننده ذهن خود پیش برود. یعنی با ایجاد تغییرات اساسی در شخصیت و رفتار خود، احساس لیاقت درونی را احیاء کند. به گونهای که قادر شود در هر شرایطی و برای هر خواستهای از درون احساس لیاقت داشته باشد.
خواه آنجا که عملکرد خوبی داشته، خواه آنجا که اشتباهی رخ داده؛
خواه آنجا که مهارت خوبی دارد، خواه آنجا که هنوز مهارت لازم را ندارد، در هر صورت بتواند بیقید و شرط خود را لایق رشد و بهبود بداند. تنها این جنس از احساس لیاقت بیقید و شرط است که کانون توجه فرد را متمرکز میکند بر توانایی ها، استعدادها و علائق منحصر به فرد او.
آگاهیهای و تمرینات دوره احساس لیاقت، طراحی شده تا دانشجو را به این جایگاه فرکانسی از احساس لیاقت بیقید و شرط برساند. به گونهای که تبدیل به شخصیت او بشود نه فقط برای یک مدت.
تنها این جنس از احساس لیاقت درونی است که سبب میشود فرد تواناییهای درونی و منحصر به فرد خود را ارزشمند بداند و از آنها بهره برداری کند برای خلق ثروت و هر شرایطی که تجربهاش را دوست دارد.
این فایل را ببین. اگر نشانهای دیدی که قلب شما آن را تایید کرد، این دوره از سایت خرید کن و همراه با ما، جلسه به جلسه با آگاهیها و تمرینات این دوره پیش برو.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره احساس لیاقت و نحوه خرید این دوره را از اینجا مطالعه کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 287MB11 دقیقه
- فایل صوتی علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 210MB11 دقیقه
درود بر شما مهدیه خانم عزیز و گرانقدر…
چقدر عالی تمرکز جملات و اندیشه های شما بر احساس بوده در مقابل اعمال و رفتار…
چقدر این سوء برداشت و باور محدود کننده از وقتی که دنیای فیزیکال رو دیدیم و در اون غرق شدیم شروع به شکل گیری کرده..
چه جمله و حقیقت و باور فوق العاده ای که باید هر صبح بیاد بیارم: لایق بودنم به احساسات عشق و سپاسگزاری که در قلبم هر روز پرورش میدم بستگی دارد و ریشه در احساساتم دارد و نه به عملکردم…
نکته عالی و طلایی و منطقیش اینجاست: «چون احساسات بیشتر نتیجه می دهد تا عملکرد و رفتارم» برای همینه احساس ارزشمندی ما هم مربوط به احساسات ماست…
لایق بودنم در امتداد کاری خاص نیست… به هیچ وجه.
واقعاً من برای این به این دنیا نیامده ام که کار خاصی بکنم و زجر بکشم و تقلا کنم و درست کنم و اصلاح کنم و فشار وارد بکنم و… چون کارهای خاص رو خدا قرار بوده انجام بده و خدا هم که خوش قول و آن تایم و فعاله…
کار من لذت بردن و پرورش احساس و عاطفه خوشایند عشق و شادی و شور و آرامش و قدردانی از نعمات از پیش فروش فرستاده اش است…
چون وقت کم میارم برای سپاسگزاری اییییییین همه شکوه و عظمتش…
خداوند لایق سپاسگزاری خالصانه و عاشقانه و من لایق دریافت نعمات بی منت و تمام نشدنی و بی پایانش…
دیگه چه قرار مدار و قرار دادی از این بالاتر و بهتر و زیباتر…
دمتون گرم خانم خوش فکر و با صفا
خوب و تندرست و شادان و غرق در آرامش و عشق و سپاسگزاری باشی
درود مهدیه خانم عزیز و گرانقدر..
مرحبا
چقدر عالی اشاره کردید
چقدر خوب هدایت شدم به این همزمانی…
امروز سحر که بیدار شده بودم این حس و این کلمات بهم الهام شد و تصویری از روحم را دیدم و لمس کردم
و با خودم هم در حالیکه تو اتاقم راه میرفتم تکرار میکردم
روح که زمان و مکان نمیشناسه محدود به زمان نیست
محدود به مکان خاصی نیست و در هر آن میتونه هر جایی باشه همین الان میتونه احاطه داشته باشه بره آمریکا بره اعماق اقیانوسها بره قطب شمال بره تو غار یا هر مکان پنهان و آشکار
روح من میره و واسم فلان کارا رو انجام میده واسم و میاد
روحم که محدودیت و وابستگی به چیز فیزیکی که ما بصورت های جسمی و مادی و دو بعدی میبینیم و لمس میکنیم نیست..
که بعدش یکی دو ساعتی خوابیدم و خواب دیدم…
پس توانایی هاش بی نهایته
چه خوب اشاره کردید که ظاهر و بدن و اجسام و اشیا و مادیات و هررر تجربه ی فیزیکی صرفا برای تجربه کردن و ارضای حواس پنجگانه ما بوده تا در زمین مادی و خاکی تضاد هامونو بفهمیم درک کنیم تا بعنوان تابلوهای راهنما هدایت بشیم بسمت پله های ترقی
بسمت کمال
بسمت توسعه
بسمت رشد
خب ابزارش چیه؟ آگاهی
از چی؟
از تضادها و ناخواسته ها
تضادها از چی میان؟
از دل کثرت
ما اومدیم کثرت رو بچشیم…
حواس پنجگانه که یه عالمه مرتبط میشن به کلی تجربه مادی مثل سوار ماشین شدن، مثل خونه دار شدن
مثل غذا خوردن
مثل تماس فیزیکی
مثل صحبت کردن
مثل تحصیلات
مثل لباس و اشیا و کار و کاسبی و ورزش و بازی و مسافرت و…
همشون بخشی از تجربه های بعد مادی انسان هستند.. که البته در اینها احساس هم وجود دارد
بیش از ده سال پیش بتدریج متوجه شدم که اینهمه از همدلی و درک دیگران صحبت میشه ولی هیچ جا از درک خود ندیدم نخوندم و نشنیدم و تازه بعد از کلی تحقیق و مطالعه و تفکر حس کردم بابا چه موضوع طلایی که حتی در کتاب های خودشناسی این واژه استفاده نشده «خود درکی» فهمیدم باید به یک خود درکی مناسب برسم…
از همون زمان متوجه شدم این مهمترین چیزیه که احتیاج دارم
میدونی چرا این واژه رو بهتر حس کردم و بهش رسیدم؟ چون در تفکرات و احساساتی بودم درونم که احساس میکنم هیچ کس تقریباً در اغلب موارد درونیات و عواطف من بدرستی نتونسته درک کنه و متوجه بشه.. انگار در دنیای دیگری هستند..
اینقدر که دنیای درون واسم مهمه برای دیگران زیاد مهم نیست..
برای همین فهمیدم بابا
من هیچ وقت بخوبی خودمو درک نکردم و وقتی من خودمو خوبتر درک کنم حس نیاز به درک دیگران در من کاهش پیدا میکنه
چه خوب گفتی من باید به احساساتم گوش بدم
بله عواطف زبان دارن، و مدام با ما دارن حرف میزنن،
چطوریه که وقتی یک نفر داره با ما حرف میزنه وقتی رومونو برگردونیم یا به کار دیگه مشغول بشیم همزمان، یا جوابشو ندیم یا نگاش نکنیم یا وسط حرفش مدام بپریم طرف احساس بی توجهی و بی احترامی بهش دست میده، خب من احساسات رو حکم کودک معصوم و پاک و محرم درونی خودم میدونم که با صداقت و پاکی و خلوص کامل دارن باهام حرف میزنن، و پیام های راست رو میگن…
در عین صداقت و شفافیت و پاکی و معصومیت و خلوص…
پس لازم و ضروری و انسانی هست توجه و گوش دادن و احترام به عواطف…
روح مگه کثیفه؟ روح از خداونده، پس روح پاک و مقدس و منزه و نامحدود و بی انتها و بی نیازه از هر چیز و هر کسی…
پس فارغ تمام شرایط بیرونی و ظاهری ارزشمند و محترم و مقدسیم… ولی به صورتهای متنوع در دنیای مادی برای ارضای نیازهای مادی…
خیلی این مبحث مفصله ..
ولی لذت بردم از پیامتون
و خواستم ضمن مشارکت از پیام هوشمندانه شما سپاسگزاری کنم
دمتون گرم