علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 2

در این سلسله فایلها من درباره نقش تعیین کننده ” احساس لیاقت ” در تجربه خوشبختی در تمام ابعاد صحبت می کنم.

اگر قوانین “خداوند به عنوان منبع خوشبختی” را در یک جمله خلاصه کنیم، آن جمله این است: احساس خوب = اتفاقات خوب و احساس بد = اتفاقات بد.
از جایگاه فرکانسی، احساس لیاقت و خود ارزشمندی درونی، بیشترین تأثیر مثبت را در رسیدن به احساس خوب پایدار دارد. این جنس از احساس خوب، ما را با خواسته‌ها و شرایطی هم-مدار شدن می‌کند که تجربه آن‌ها بازهم به ما احساس خود ارزشمندی بیشتری می‌دهد. یعنی وارد چرخه‌ای تکرار شونده از تجربه اتفاقات دلخواه می‌شویم که هر بار کیفیت آن‌ها بهتر می‌شود. به همین دلیل، احساس لیاقت -با اختلاف- بیشترین قدرت سازندگی را در تغییر شرایط ما دارد.

  • به اندازه‌ای که من خود را لایق ثروت می‌دانم، ثروت نیز ما را لایق همنشینی می‌داند؛
  • به اندازه که من خودم را لایق احترام می‌دانم، به همان اندازه احترام را دریافت می‌کنم؛
  • به اندازه‌ای که من خودم را لایق تجربه زندگی‌ای روان می‌دانم، به همان اندازه مسیر زندگی برایم هموار می‌شود و برای تجربه خوشبختی، آسان می‌شوم.

هر کدام از ما – بدون استثناء و فارغ از گذشته‌ای که داشتیم – توانایی درونی یکتا و کافی برای تجربه یک زندگی خوب را داریم. اما به دلایل متعددی که جلسه به جلسه در دوره احساس لیاقت در حال بررسی و راهکار ارائه کردن است، احساس لیاقت درونی ما تخریب شده است.
به خاطر تخریب احساس لیاقت درونی است که فرد در برابر تغییر شرایط نادلخواه زندگی خود، به نقطه ناتوانی و درماندگی رسیده اند. زیرا او برای تغییر شرایط، منابع و انرژی خود را صرف هر کاری کرده الّا تمرکز بر بازسازی احساس لیاقت درونی. در حالیکه اگر بتوانیم احساس لیاقت درونی را بازسازی کنیم (کاری که سالهاست من انجام می‌دهم)، زندگی ما در تمام ابعاد به آسانی تغییر می‌کند. زیرا توانایی‌ها و استعداد‌های هر کدام از ما، به مراتب بسیار بیشتر از محدودیت ها، ناتوانی‌ها و نقص‌هایمان است.
اما در طی احاطه شدن با باورهای محدود کننده جامعه، ناآگاهانه- ذهن ما برنامه ریزی شده برای تمرکز بر نقص ها، ناتوانی ها، نداشته ها، نارضایتی‌ها و …. این برنامه ریزی هر بار با شدت و سرعت بیشتری، احساس لیاقت درونی فرد را تخریب می‌کند و فرد را به:

  • احساس خود کمتر بینی؛ عدم خودباوری؛
  • وابستگی به هر فرد یا هر عاملی بیرون از خود؛
  • شک داشتن به توانایی، مهارت یا ایده هایش؛
  • بی‌ارزش دانستنِ توانایی‌ها و مهارت هایش؛
  • تمرکز بر نداشته ها؛
  • نشناختن نقاط قوت و توانایی هایش؛
  • احساس گناه یا احساس قربانی بودن؛
    و… می‌رساند.

به گونه‌ای که فرد نمی‌تواند به این راحتی خود را لایق یک خواسته بداند. یا برای لایق شدن درباره دریافت یک نعمت، در ذهنش لیستی بلند بالا از قید و شرط‌هایی دارد که در صورت انجامشان، شاید برای دریافت یک نعمت لایق شود. لیستی که به این راحتی در واقعیت قابل اجرا نیست.
احساس‌عدم لیاقت، معمولاً به شکل چنین تجربه‌هایی در زندگی منعکس می‌شود:
خواسته‌هایی که با وجود تلاش‌های بسیار در طی حتی سالها، محقق نشده است؛
کسب و کاری که با هیچ میزانی از تلاش برا اجرای ایده‌های مختلف و تغییرات متعدد، به رونق نرسیده است؛
مسائل مالی‌ای که هیچ میزان از کسب مهارت، گرفتن یک مدرک دیگر، امتحان شغل‌های متعدد و افزودن ساعت‌های کاری بیشتر از عهده‌ی حلشان بر نمی‌آید؛
کمبودهایی که هر بار بیشتر می‌شوند؛
رابطه‌ای که اینهمه تقلا، از خود گذشتگی، کوتاه آمدن، محبت کردن و حتی جدا شدن از آدم قبلی و ملاقات با فردی جدید، بهتر نشده؛
و ناخواسته‌های دیگری که مدتهاست در زندگی ما در حال تکرار است و ریشه آن‌ها به احساس‌عدم لیاقت می‌رسد. به همین دلیل بازسازی احساس لیاقت، حیاتی‌ترین امر در تجربه خوشبختی است.

آموزش‌ها و تمرینات دوره احساس لیاقت، آگاهانه به ذهن دانشجو جهت می‌دهد تا بر خلاف برنامه ریزی محدود کننده ذهن خود پیش برود. یعنی با ایجاد تغییرات اساسی در شخصیت و رفتار خود، احساس لیاقت درونی را احیاء کند. به گونه‌ای که قادر شود در هر شرایطی و برای هر خواسته‌ای از درون احساس لیاقت داشته باشد.
خواه آنجا که عملکرد خوبی داشته، خواه آنجا که اشتباهی رخ داده؛
خواه آنجا که مهارت خوبی دارد، خواه آنجا که هنوز مهارت لازم را ندارد، در هر صورت بتواند بی‌قید و شرط خود را لایق رشد و بهبود بداند. تنها این جنس از احساس لیاقت بی‌قید و شرط است که کانون توجه فرد را متمرکز می‌کند بر توانایی ها، استعدادها و علائق منحصر به فرد او.
آگاهی‌های و تمرینات دوره احساس لیاقت، طراحی شده تا دانشجو را به این جایگاه فرکانسی از احساس لیاقت بی‌قید و شرط برساند. به گونه‌ای که تبدیل به شخصیت او بشود نه فقط برای یک مدت.
تنها این جنس از احساس لیاقت درونی است که سبب می‌شود فرد توانایی‌های درونی و منحصر به فرد خود را ارزشمند بداند و از آن‌ها بهره برداری کند برای خلق ثروت و هر شرایطی که تجربه‌اش را دوست دارد.
این فایل را ببین. اگر نشانه‌ای دیدی که قلب شما آن را تایید کرد، این دوره از سایت خرید کن و همراه با ما، جلسه به جلسه با آگاهی‌ها و تمرینات این دوره پیش برو.


اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره احساس لیاقت و نحوه خرید این دوره را از اینجا مطالعه کنید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 2
    87MB
    11 دقیقه
  • فایل صوتی علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 2
    10MB
    11 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

364 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Ehsan Moqadam» در این صفحه: 3
  1. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1958 روز

    به نام خالق عشق و زیبایی

    درود و خداقوت به استاد عزیز و خانم شایسته بزرگوار و همه دوستان بی‌نظیر خودم در این جمع درجه یک

    سپاس‌گزار خداوندی هستم که به زیبایی راهنما، هدایتگر و الهام‌بخش من در مسیر رشد و تعالی است، خدایی که همواره به من نزدیک و پاسخگوی تمامی نیازهای من بوده، هست و خواهد بود.

    دوست دارم اینجا درخصوص اهمیت تمرین صحبت کنم، اینکه قانون رو باید تمرین کرد.

    درک قانون، اجرایی کردنش و بهبود در مسیر زندگی تنها و تنها به‌وسیله تمرین کردن ایجاد میشه.

    یکی از اشتباهاتی که به‌خوبی در مسیر رشد و یادگیری خودم اصلاحش کردم این بود که از حالت صرفاً شنونده به یک فرد عمل‌گرا تبدیل شدم. منظور از عمل‌گرایی انجام کار فیزیکی نیست، منظور استفاده آگاهانه از قانون و غلبه بر مقاومت‌ها و شرطی‌شدگی‌های منفی ذهنه، درک کارکرد ذهن و تلاش برای جهت دادن آگاهانه کانون توجه و بررسی بازخوردهاست.

    دقیقاً با انجام این کار و بازخورد گرفتن از جهان انسان به‌راحتی میتونه متوجه کارکرد قانون در زندگیش بشه.

    حق با استاده

    ابزار ذهن منطقه

    تنها زمانی که با منطق با ذهن صحبت میکنی راهی برای بد کردن احساست در مواقع مختلف نداره

    یعنی بهتره اینطور بگم وقتی‌که یه موضوعی برات مهمه میشه و میای آگاهانه به‌دنبال ترمزها میگردی، الگوهارو پیدا میکنی و منطق‌های موافق رو میسازی دیگه دست ذهنت برای پراکندگی بسته میشه و باعث میشه در احساس خوب بیشتری باشی.

    منطق‌های صحیح جلوی کنجکاوی‌های مخرب ذهن رو میگیرن و ما رو در مداری قرار میدن که بتونیم الگوهای بهتر و منطق‌های قوی‌تری رو پیدا کنیم.

    در این نقطه است که نقش سمت خودمون رو انجام دادن پررنگ میشه که این موضوع باز برمیگرده به اینکه ما بپذیریم:

    خود ما خالق 100% رویدادهای زندگیمان هستیم

    مثل یک میزبان که می‌خواد برای یک جشن خودش مهمان دعوت کنه

    به‌خوبی افرادی که می‌خواد دعوت کنه رو میشناسه

    میدونه هرکی چه رفتارهای غالبی داره و چقدر در خوب یا ناخوب بودن کیفیت جشن تأثیر میگذاره

    بنابراین وقتی کسی رو دعوت میکنه درواقع مسئولیت حضور اون فرد رو هم به عهده میگره

    این عین کاریه که ما داریم انجام میدیم که منتهی خیلی از مواقع ناآگاهانه است و تمرین کردن باعث میشه که بیشتر متوجه نقش خودمون بشیم و باآگاهی بیشتری آگاهانه زندگیمان رو خلق کنیم

    تک تک ورودی‌های ذهن ما حکم مهمان‌هایی رو دارند که ما به جشنمان دعوت میکنیم

    هر فردی که وارد جشن میشه چه به سمت مثبت و چه به سمت منفی بر روی روند جشن تأثیرگذاره

    تک تک ورودی‌هایی رو هم که ما به خورد ذهنمون میدیم روی زندگیمون تأثیرگذاره

    خوب و بدش مهم نیست

    مهم اینکه دقیقاً تأثیرگذاره

    امروز از سفری برگشتم که خیلی برام آموزنده و پر از درس بود

    تک تک صحنه‌هایی رو که میدیدم یادآور چیزهایی بود که در سفربه‌دور آمریکا دیده بودم

    اصلاً نفهمیدم که چطور موقعیت این سفر در شرایطی که اصلاً آمادگیش رو نداشتم اما حسم گفت حتماً باید بری پیش اومد اما به‌زیبایی قانون بدون تغییر خداوند و قدرت کانون توجه رو لمس کردم

    بارها و بارها به خودم یادآور شدم که ببین تو داری تمامش رو خلق میکنی

    قشنگ حس کردم که خداوند من رو به یک سفر هیجان‌انگیز دعوت کرد تا یادم بده

    قدرت آگاهی

    قدرت خلق زندگی به‌واسطه کانون توجه

    قدرت رهایی

    قدرت صبر

    قدرت هدایت

    قدرت آرامش و شادی

    قدرت زندگی در لحظه

    و قانون تحقق خواسته‌ها

    قشنگ حس کردم که خدا بهم گفت اگر به من اعتماد داری راهی شو

    جالبه بدون اینکه حتی فرصتش بشه بخوام یه هزار تومنی خرج کنم به‌زیبایی و عزتمندانه اتفاق افتاد و بسیار بسیار برام آموزنده بود

    تو روزهایی که به‌نسبت قبل خیلی خیلی بیشتر ازش هدایت خواستم و پاسخی که میشنوم اینه:

    صبور باش

    شاید دورترین معنای صبر بحث زمان باشه

    مفهوم صبر صحبت از یک فرایند و جریانه

    یک نوع خاص از اعتماد بی‌قید و شرط به خداوند

    شاید اگر همان آدم یک روز قبل از سفر بودم هرگز نه موقعیت این سفر پیش میامد و نه هرگز من به این سفر میرفتم

    اما میفهمیدم که شعور کیهان اشتباه نمیکنه

    این سفری بود که از مدت‌ها قبل شاید درخواست آن داده شده بود اما درست در زمانی‌که برای حل مسئله‌ای نیاز به هدایت داشتم و هدایت خواستم پیش آمد که در ابتدا هم مقامت داشتم اما صدای خداوند رو میشنیدم که میگفت برو میخواهم باهات حرف بزنم، می‌خوام نشانت بدم چیزهایی که لازم داری ببینی و بشنوی رو.

    به‌لطف خداوند قدم‌های خوبی در جهت تغییر الگوی ذهنیم درخصوص ارزشمندی برداشتم، اصلاً همین سفر خودش محصول همین کارکرد بود.

    من فکر کردم

    به تمام زندگیم

    که تک تک درخواست‌های ما اجابت شده از قبل، منتهی این مقامت‌های ذهنی ماست که بخش بسیار عمده‌ای از اون‌ها ریشه در احساس عدم لیاقت داره که اجازه نمیده خواستمون وارد زندگیمون بشه.

    یاد جمله خانم شایسته میوفتم که میگفتن به‌محض اینکه فرکانس مخالف خواسته رو قطع میکنی خواسته تو رخ میده.

    یکی از دلایل مهمی که دوست داشتم اینجا دربارش صحبت کنم این بود که می‌خواستم بولدش کنم، این کار بسیار تأثیرگذاره

    ذهن ما به این بولد کردن‌های مثبت آگاهانه خیلی نیاز داره چون روش خودش دقیقاً همینطوره

    هیچ موضوعی در شروع بزرگ نیست

    این ذهن ماست که آرام آرام بولدش میکنه و بزرگش میکنه

    بهتره جنگیدن باهاش رو کنار بگذاریم

    باید بپذیریم که در یه سری مسائل زورمون بهش نمیرسه چون بیشتر از چیزی که فکر میکنیم پیشروی کرده

    پس بهتره طرح رفاقت باهاش بریزیم

    بگیم خب اوکی تو میگی اینجوریه درست میگی اما مگه این بار و اون بار اینجوری نشد

    اون دفعه هم تو میگفتی اینجوریه اما دیدی یه طوری دیگه پیش رفت

    وقتی به این شکل عمل میکنی آرام آرام دستش رو از ماشه بر میداره و اجازه میده که باهاش حرف بزنی

    الان پذیراتر شده

    مهمه که از این فرصت به نفع خودت استفاده کنی

    اصلاً راهش همینه و بیاریش تو تیم خودت

    یک عمر تو سر خودت زدی

    حالا اگه بهش بگی من ارزشمندم من توانمندم من فوق‌العادم لهت میکنه

    تو ارزشمندی؟

    تو لایقی؟

    میفهمی داری چه غلطی میکنی؟

    دیدی بهت میگم داری توهم میزنی می‌خوای سرت رو بکنی تو برف؟

    دقیقاً این حالتی بود که درخصوص این بحث ارزشمندی در ذهنم مرور میشد

    میدونستم که نمیتونم یکدفعه برم سراغش به همین خاطر خیلی آرام بهش گفتم:

    + یادت میاد اون بار چقدر اون کار رو خوب انجام دادم؟

    – شانسی بوده همون یکبار بود

    + اون یه بار دیگه رو چی میگی که فلان کار رو هم خوب انجام دادم؟ تو که گفتی شانسی بود؟ مگه میشه یه اتفاق شانسی دوبار بیفته؟ تازه اگر اینجوری باشه پس من شانسم خوبه دیگه چرا این رو تو مسائل دیگه امتحان نکنم؟

    – اشتباه میکنی، داری دستی دستی خودت رو بدبخت میکنی

    + حالا ایرادی نداره که اصلاً فکر کن بازیه یه مدت هم این بازی رو انجام بدیم نهایتش میشه حرف تو دیگه ولی عوضش یه بازی جدید رو هم امتحان کردیم

    وقتی اینطوری باهاش حرف میزنم خیلی بهتر حرف همدیگرو میفهمیم احساس میکنم نیازی به جنگیدن دیگه وجود نداره و حاضر شده که بپذیره من چی میگم وقتی هم که بپذیره دیگه تمومه

    این که انتظارات رو در شروع کار از خودمون بیاریم پایین خیلی بهمون کمک میکنه

    برای هر کاری که انجام میدیم از خودمون تشکر کنیم چون تک تک کارهای ما تأثیرگذارند در جهان

    به قول قرآن

    فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ

    وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ

    همین که من دارم این کامنت رو مینویسم از خودم تشکر میکنم

    میتونستم این وقت رو هر جای دیگه‌ای باشم

    اما برای جهانی که انقدر دقیق و هوشمند عمل میکنه خیلی ارزش داره که من بیام این زمان رو بگذارم برای رشد خودم

    اینکه برای صرفاً انجام این کار، خوب یا بدش رو کاری ندارم، از خودم تشکر کنم در واقع دارم توجه میکنم به زیبایی‌های خودم و جهان این زیبایی‌های من رو به خودم برمیگردونه و احساس خوبی که در من ایجاد میکنه باعث میشه من در مدار آسانی‌های بیشتری قرار بگیرم و باز این سیکل مثبت ادامه پیدا میکنه به سمت بهتر و بهتر

    هرچقدر که اینطور به جهان نگاه میکنی خیلی بهتر درکش میکنی و این درک بهتر باعث میشه هربار بهتر و راحت‌تر خواسته‌هات رو بسازی و دریافتش کنی

    ذهن ما یاد گرفته کارهارو تقسیم‌بندی کنه کوچک و بزرگ کنه، درصورتی که همه کارها به یک اندازه ارزشمند هستند.

    همه کارهای زندگی ما بخشی از مسیر پیشرفت زندگیمونه

    وقتی این تقسیم‌بندی بزرگ و کوچک از بین بره و جاش رو ارزشمندی بگیره اونوقت قبل از هرکار به‌جای برچسب زدن از خودمون میپرسیم آیا این کار ارزشمنده و وقتی که انجامش میدیم خودبه‌خود این احساس ارزشمندی در ما بهتر میشه چون ما قبلش با ذهنمون در این باره اتمام حجت کردیم و اگر ارزشمند نبود انجامش نمیداد

    درست مثل یک کامپیوتر

    ما فقط صفحه نمایش رو میبینیم اما در حقیقت بسیار کارهای دیگه موازی داره انجام میشه که این نتیجه رو ایجاد کرده

    کارکرد سی پیو به اندازه کارکرد یک پیکسل از صفحه نمایش ارزشمنده

    بنابراین وقتی اینجوری نگاه میکنی حیلی راحت‌تر و کم مقاومت‌تر خودت رو تحسین میکنی و این مسیر رو ادامه بدی

    باز هم از همه دوستان عزیز و استاد فوق‌العاده خودم سپاس‌گزارم که با این آگاهی‌ها زندگی هممون داره مصداق لعلک ترضی میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 91 رای:
  2. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1958 روز

    درود بر شما سارا جان

    واقعاً از خوندن نوشته پراز شجاعت و آگاهیت لذت بردم

    سپاس‌گزارت هستم که انقدر زیبا روی خودت کار کردی تا اخرژی فوق‌العادت روی ما تاثیر بگذاره

    واقعاً قرآن یک کتاب کاملاً فرکانسیه

    یک داستان هر بار یک درس متفاوت رو برات داره چون تو در مدارهای متفاوتی قرار میگیری هر بار

    باور به نزدیکی خداوند و شایستگی دریافت الهامات خودش یکی از مهم‌ترین نشانه‌های ارزشمندیه

    امروز داشتم ترمزها و بهانه‌های ذهنی خودم رو درخصوص یه موضوعی یادداشت میکردم بعد به خدا گفتم خدایا این بهانه‌ها برای وقتی بود که تو رو قاطی بازی نکرده بودم، می‌خواستم خودم انجامش بدم که بگم ببین من تونستم

    تو اندیشه برتری

    تو عقل کلی

    تو مسیرهارو بلدی

    تو بر هر چیزی توانایی

    خودت به من بگو

    حقیقت اینکه خدا همیشه داره به ما میگه اما دوست داریم جور دیگه‌ای فکر کنیم

    مرور این آیات هربار ایمان قوی‌تری رو در ما ایجاد میکنه برای بهتر زندگی کردن

    به‌شخصه خیلی دارم به اهمیت بیشتر زمان گذاشتن با خدا پی میبرم

    خودم همش فکر میکردم تا فلان کار رو‌ نکنی اتفاقی برات نمیفته اما حالا میبینم وقتی رو بخش حساب کردن رو خدا کار میکنی ارزشش بارها و بارها بیشتر از زمانیه که می‌خوای خودت یه مسئله‌ای رو حل کنی

    مهمه نترسی

    مهمه حرکت کنی

    مهمه گوشت رو تیز کنی برای شنیدن الهامات و نشانه‌ها

    ما لایق شنیدن این آگاهی‌ها هستیم

    احساس میکنم خدا داره بهم میگه تا خالت نمیدونستی داستان از چه قراره؟ حالا بیا من دارم از بهترین بندگانم به تو میگم دیگه بقیش پای خودته

    خداروشکر برای این آگاهی‌های بهشتی

    از شما دوست عزیزم بسیار سپاس‌گزارم و برات بهترین لحظات و ناب‌ترین احساسات رو آرزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
  3. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1958 روز

    درود بر شما دوست باصفا

    درسته که عزت نفس و احساس ارزشمندی برای همه انسان‌هاست اما به‌شخصه وقتی میبینم خانم‌ها جایگاه واقعی و عزت‌نفس خودشون رو پیدا میکنند خیلی لذت میبرم

    همیشه خانم‌هایی مثل شما که برای کارهای خودشون ارزش قائلند بسیار برام تحسین ‌برانگیز هستند

    به‌اندازه‌ای که ما برای خودمون و کارهامون ارزش قائل هستیم جهان این ارزش رو به ما برمیگردونه

    همینکه داریم میفهمیم بازی از چه قراره خودش پیشرفت بسیار بزرگیه که باید خودمون رو به‌خاطرش تحسین کنیم

    یه دوستی حرف جالبی میزد که به‌نظرم خیلی درست بود و میگفت به‌جای اینکه بری دنبال شغل مورد علاقت برو دنبال کاری که ازش لذت میبری و اون رو تبدیل به یک کار و حرفه کن

    وقتی به این شکل نگاه میکنی میبینی ممکنه واقعاً چیزهایی در زندگی باشه که ما خیلی بیشتر ازش لذت میبرم، چرا نباید فکر کنیم که میتونیم از همان‌ ها پول بسازیم؟!

    وقتی اینجوری نگاه میکنی میبینی چقدر مسیر پولسازی راحت‌تر به نتیجه میرسه

    وقتی یاد میگیری که ببینی توانایی‌هات رو ارزش‌هات رو

    وقتی الگوهای مناسب مثل خاور خانم رو پیدا میکنی خیلی سریع‌تر اصل رو درک میکنی و به‌جای اینکه دنبال حاشیه بری با تمرکز بالا روی باورهات کار میکنی و درعین حال خیلی ساده از کاری که ازش لذت میبری پول هم میسازی

    برای شما دوست عزیزم بهترین لحظات و ناب‌ترین تجربیات رو آرزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: