می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:
- موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
- کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
- چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
- برنامهی شخصیِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل» چیست؟
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD571MB38 دقیقه
- فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت36MB38 دقیقه
درود بر استاد عزیزم ، خانم شایسته نازنین و دوستان فوق العاده ام
5 سال پیش بعد از 13 سال زندگی مشترک تصمیم گرفتم از همسرم جدا بشم ، برای خانواده هامون ناباورانه ترین تصمیم ممکن بود ، دوستان هر کدووم تو زندگی تجربه ترس هایی رو داشتین ، سرشار از ترس بودم ، ولی هر بار تو دلم نجوا میکردم این اتفاق به نفع هر سه ما خواهد بود و هست ، یک فرزند پسر داریم ، وقتی تو خونه با هم بازی می کردیم با صدای بلند با آهنگ براش می خونم اییییین اتفاق به نفع هر سه ماست و … اون موقع نمی دونستم با چه گشایشی در زندگیم مواجه می شم ، فقط نه تنها در کلام باورم این بود که این اتفاق به نفع ماست ، الان بعد از 5 سال روزانه و هر لحظه به خاطر آرامشی که من و پسرم داریم خدا رو شاکرم ، و خوشحالم ، این ما هستیم که رنگ و طعم اتفاقات رو می سازیم با باورهامون دوستان ، اینکه در ویدئو به جای کلمه انفجار از جداشدن سریع استفاده شده دیگه رفته به ناخودآگاهشون اینکه اتفاقات رو حتی در کلام با عینک موفقیت و رسیدن به هدف ببینن ، ذهنشون عادت کرده از کلمات مثبت و پربار استفاده کنه ، الان در حال حاضر با یکی از ترس های خودم دارم روبرو می شم ، قبلا وقتی به ابن مسئله فکر می کردم دلم آشوب می شد ترس تمام وجودم رو می گرفت ، دستام یخ می زد و می لرزید ، باورتون نمی شه در مدت خیلی کوتاهی همه این احساس ها جاشو با ایمان ، شجاعت ، توکل و سپاس عوض کردن ، فقط با تغییر نگاه من ، خودم باور نمیکنم در مدت خیلی کوتاه نزدیک دو هفته البته تمرکز داشتم روی تغییر عمیق احساساتم ، و چرایی شون و اینکه من چرا در مورد اون مسئله اینقدر ترس دارم ، اووووه که چقدر ذهن ما برای اینکه نخواد چیزی رو باور کنه چه دلایل زیرکانه و توجیهات محکمی برای خودش میاره ، یکی یکی دلایل ذهنی خودم رو بررسی کردم ، استاد عزیز می دونید به چی رسیدم ، اینکه من چقدر ایمانم کامل نیست و ترسی که دارم داره از اون آب می خوره این همه سال ، شروع کردم به تغییر نگاهم ، اینکه اگه اون اتفاق بیفته چی می شه ، البته که اتفاقات ناخواسته به ظاهر بد به دنبالش خواهد افتاد همه رو تصور کردم و در برابر هر کدووم خودم رو تسلیم کردم و توکل کردم عمیقا ، خودم رو با ایمان مصلح کردم ، و امروز استارت اون موضوع رو می زنم ، خیلی آرامش دارم خیلی شجاع ترم ، خیلی خودمو دوست دارم ، خیلی منتظر اتفاقات و نتایج پرهیجان و آرامش بخش هستم ، خدایا شکر ، خوشحالم و به خودم می بالم ، و خدا رو سپاس می گم و افتخار می کنم به خانواده بزرگ عباسمنشی .سپاس
زهرای عزیز بهت تبریک می گم ، چقدر تفاوت دیدگاهت رو خوب تونستی برامون توضیح بدی ، چقدر شجاعانه و باایمان تونستی روبرو بشی با اتفاقات ، خیلی برات خوشحالم ، من یه جمله ای رو هر روز تو ذهنم با خودم مرور می کنم ، بیدار شو قبل از اینکه با مرگ بیدار بشی ، هر روز تلاش می کنم آگاه تر از روز قبل بر قوانین خداوند بشم و خودم رو وارد فرکانس بالاتر بکنم ، برات ایمان ، سربلندی و خوشبختی در دنیا و آخرت می خوام عزیزم