می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:
- موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
- کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
- چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
- برنامهی شخصیِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل» چیست؟
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD571MB38 دقیقه
- فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت36MB38 دقیقه
سلام بر استاد عزیز. مریم دوست داشتنی. دوستان هم فرکانسی ام
بهار زیبای پردایس مبارک که جز زیبایی نیست و بس.
عید سعید فطر هم مبارک
راستی استاد امروز روز تولد 40 سالگی ام است که این فایل شما رو به خودم هدیه دادم که به من یادآوری کرد که شیما این چه هدیه ی با ارزشی است که یاد تو انداخت که ارزش این سایت، استاد، دوستان رو بیشتر و بیشتر بدانم که واقعاااا با ارزش است و با هیچ چیز دیگر قابل مقایسه نیست که من رو هر روز هر روز آگاه تر میکنه. ممنون
استاد سوالی که پرسیدین من رو برد به سال ها پیش که با شما آشنا شدم. البته که به زودی زود داستان آشنایی ام را تو پروفایلم خواهم نوشت که این هم از درد کمال گرایی است که تا به الان ننوشته ام.
آن موقع ای که متاسفانه من با چک و لگد بسیار بدی از روزگار، در مدار درک آموزش های شما قرار گرفتم، در واقع اینقدر درک نداشتم که بگم این بهترین اتفاق تو زندگیم بوده که شیما رو کلی تغییر داد و از فرش به عرش برد و کم کم از اون حال وحشتناک بدی که به خاطر یک خیانت نصیبم شده بود، من رو به بهترین حال برد که سال های قبل از این داستان حتی، من این حال خوب رو در خودم ندیده بودم. الله اکبر، خدا بزرگتر از آن است که توصیف شود.
با اینکه الان هم گاهی اوقات در شرایط سخت، اما کوتاه یاد اون لگد روزگار می افتم، قلبم فشرده می شود، اما یادم میافتد که ای بابا شیما تو اصلا اصلا اصلا از قوانین روزگار و آفرینش و هستی، آگاهی نداشتی و همش در عذاب در حال زندگی بودی. ما حالا چی که اتفاق های به ظاهر خیلی بد هم برات تا حدودی زیبا جلوه میکنه و میگی حتما خیری درونش هست. سخته ولی شدنیه این احساس.
وقتی به اون درک رسیده بودم که البته به خاطر آگاه نبودن از راز هستی و شکنجه بسیار که در اون تضاد باهاش مواجه شده بودم، مدت ها طول کشید و حتی خودم رو خیلی سرزنش نمی کردم که ای بابا تو چرا آروم نمیگیری. تو چرا نمیتونی ببخشی. بالاخره روح من آسیب دیده بود و سخت ترمیم شد و تا حدودی حق داشتم. ولی خوب باید زمانی رو طی میکردم که بتونم به یک آرامش نسبی برسم. آن گاه که تونستم به اون آرامش برسم، وقتی پیش افرادی صحبت میکردم که او افراد از این داستان، مطلع بودن، دهن باز میگفتند که خانم محسنی شما خیلی خیلی تغییر کرده آید. آفرین و احسنت به دیدگاهتان . هیچ کس نمیتونست باور کنه که من تونستم فراموش کنم و از صمیم قلب ببخشم. یه عده هم میگفتن الکی میگی، امکان ندارن. همیشه یادت هست ….. ولی واقعا من به لطف پروردگار با آگاهی از آموزه های استاد، از اون اتفاق به فال نیک یاد میکنم و کلی حال دلم آروم میشه که شیما تغییر کرد و کلی قانون یاد گرفت و از اون زمان به بعد همیشه در حال استفاده از قوانین تو زندگی و در حال آموزش بیشتر هست و روزی نیست که فایل گوش نکند، به کار نگیرد، سپاسگزار خداوند نباشد.
به امید خدا که هر چه داریم از اوست یه دعا در حق خودم و همه اعضا سایت میکنم که :
پروردگارا، ما را به راست هدایت فرما ، راه کسانیکه به آن ها نعمت داده ای ، نه راه گمراهان.
در پناه خدای خوبی ها
شیما