اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت

می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:

  • موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
  • کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
  • چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
  • برنامه‌ی شخصی‌ِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل»‌ چیست؟

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    571MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت
    36MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

634 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حامد نظافت» در این صفحه: 2
  1. -
    حامد نظافت گفته:
    مدت عضویت: 3170 روز

    سلام بر استاد و خانواده عباسمنش ،یکی از اتفاقات که خیلی جالب بود برام سال 96 بود که سه ماهی بود بعد یک مدت بیکاری مشغول به کار بازار یابی شدم و با کار جدید موفق به خرید موتورسیکت خشک شدم و جریان خرید این موتور هم به خاطر پیاده روی های زیاد هنگام کارم بود ،یادمه که یک روز از جایی می اومدم با موتور ورفتم نانوایی پشت خونمون و نون خریدم و برگشتنا طبق عادت که همیشه پیاده میرفتم پیاده برگشتم وکلا از موتور فراموشم شد ،بعد یک ساعتی داداشم اومد وگفت موتورت چرا نیست و من جا خوردم وهیچی یادم نیومد و بعد باهاش رفتیم گشتن تو همین حین یادم اومد از صحبت های گدشته شما درباره ادیسون که تمام ازمایشگاهش سوخت و به جای ناراحت شدن به رنگ بندی شعله های حاصل از مواد شیمیایی توجه میکرد ولذت میبرد و احساسش رو خوب میکرد و میگفت مجددمیسازم ،منم باخودم گفتم مجدد میخرم با اینکه راحت هم نبود واسم خریدن مجدد ،وحالم رو بهتر کردم که اتفاقی داداشم گفت بزار حالا که اینقدر چرخیدم پشت خونه رو هم بریم که دیدم موتورم اونجاست و تازه یادم اومد چه کردم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    حامد نظافت گفته:
    مدت عضویت: 3170 روز

    سلام استاد ،تقریبا دوسال ونیم پیش من به شدت توجهم رو گذاشته بودم روی نکات مثبت و هر طبیعتی که میرفتم فقط و فقط عکس فیلم از گلها و زیبایی ها میگرفتم و اونو تو پیجم به اشتراک میگذاشتم اینقدر لدت میبردم از اینکار که دوست داشتم فقط تنهایی بیرون برم و طبیعت رو حس کنم و منتظر بودم آخر هفته برسه و باز برم طبیعت ،اینکار اینقدر حالم رو خوب کرده بود که باعث شده بود ارتباطم با خدا هم عالیتر بشه ،اما خوب با شروع هدف شغلیم مسیرم مقداری تغییر کرد و عکاسیم کم شد و درگیر اهدافم شدم و از اون جایی که عاشق تنوعم دوست دارم طبیعت های جدید رو برم و یکی از اهدافم بعد رسیدن به هدف های شغلیم که تمرکز نیاز داره ،همینه . من به وضوح متوجه شدم که اون توجهات مثبت چطور حالم رو دگرگون کرده بودو اینو هم متوجه شدم که ذهن هیچ موقع بیکار نمیشینه و زمانی که ما کم کاری میکنیم در این زمینه دیدن زیبایی ها ،کار خودش رو آغاز میکنه ،یک تمرین دیگه هم که گه گاه انجام میدم اینه که اتفاق خوب می افته مینویسم تو گوشیم خدایا شکرت به خاطر این اتفاق ،و اینکه قانون و باورها داره جواب میده ،البته پیوسته نیست که نیازه روش کار کنم ،واقعا سپاسگزارم که با فایلهای عالیتون من رو باز آگاه میکنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: