اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت

می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:

  • موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
  • کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
  • چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
  • برنامه‌ی شخصی‌ِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل»‌ چیست؟

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    571MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت
    36MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

634 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «عادل حسینی» در این صفحه: 1
  1. -
    عادل حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2908 روز

    سلام استاد عزیزم وخانم شایسته و دوستان گرامی .

    استاد عزیزم عاشقتم که آنقدر عالی هستی.

    من در مورد رابطه عاطفی که جدا شدم بگم در واقع یک نامزدی که داشتم

    بشدت وابسته بودم وباورهای غلط بسیار زیادی داشتم واین روابط تا چند ماهی طول کشید که آخرش به جدای کشید ولی اونم چ جدای گریه های بسیار زیاد خودم حتی پیش خواهرام آنقدر گریه میکردم که بشدت قلبم گرفته بود ضربان قلبم رفته بود بالا بدن مغزم رفته بود به کما.. باوجود اینکه میدونستم که واقعا جدا خیلی خیلی خیلی خیلی به نفعمه واقعا

    ولی بازم گریه ناراحتی و خیلی سخت تر

    و دیگه بعداً فهمیدم و بصورت هدایتی راحت تر از اون چیزی که فکرشو بکنم جدا شدیم

    در این جدای ها واقعا خیلی راحتتر میشه جدا شد فقط روی خودمون کار کنیم اما ما خیلی سختش میکنیم

    و اعتماد بنفس خیلی پاینی داشتم درسته داشتم روی خودم کار میکردم ولی اعتماد بنفسم پاین بود خیلی .

    ودرمورد اینکه من اولین سال اشنایم بود با استاد سال 96تهران بود که با استاد عزیزم دستان پرقدرت خداوند

    آشنا شدم .. آخ آخ آخ آخ آخ

    الان ک یادمه در شرکت ایران مال بود کار سیم کشی. میکردم کارگری بود در واقع

    وهر گوشه و کناری رو که گیر میاوردم با خودم کار میکردم روی خودم وبا خودم حرف میزدم صبحا قبل از بچه های دیگه بیدار میشدم فایل. های رایگان بود گوش میدادم

    واقعا خیلی ذوق داشتم

    ولی خیلی ضعیف بود م وبیماری های پی در وهر بار دورو بریامو مینداختم اذیت که منو ببرن بیمارستان

    ولی آخرین بار که بیمار شدم

    عمل کردم و دیگه رفتم شهر سنندج

    و بضاهر این قضیه منو از کار بیکار کر ده بود اما غافل از اینکه هدایت شدم به شهر خودم و اینجا خیلی راحت تر

    پیشرفت های داشتم

    الان این قضیه یادم اومد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: