اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت

می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:

  • موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
  • کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
  • چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
  • برنامه‌ی شخصی‌ِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل»‌ چیست؟

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    571MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت
    36MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

634 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رسول میرزایی» در این صفحه: 2
  1. -
    رسول میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2586 روز

    به نام خدای مهربان.

    سلام حمید جان دوست توحیدی

    در مورد تیکه اول کامنتت نیایش صحیفه سجادیه وقتی خوندم به فکر این افتادم که همیشه در سپاسگذاری هام می‌نویسم که خدایا سپاسگذارم که به من لیاقت سپاسگذاری کردن دادی.

    اطلاعاتت در مورد هوا و فضا خیلی عالیه منی که هیچ علاقه ای به این حوزه ندارم با عشق خوندم و کیف کردم واقعا تحسینت میکنم.

    توحیدی عمل کردنت در مقابل برخود اون رئیستون و باج ندادن به دیگران، و وقتی با اون تضاده انتقالی روبرو شدی ایمان خودتو حفظ کردی و توکل کردی و باعث باز شدن درهای رحمت و رشد و پیشرفتت شد برام درس داشت، وتحسین بر انگیزه.

    و باز تحسینت میکنم که در قضیه سقوط راکت قشنگ درک میکنی چی تو دل ماجرا هست و اجازه قضاوت به خودت نمی‌دهی.

    حمید جان با کامنت یکی از دوستان هدایت شدم به این صفحه با خودم گفتم کامنتای دیگه رو هم بخونم رسیدم به کامنت شما تا آخر خوندم و کلی کیف کردم و تحسینت کردم بعد برگشتم بالا که ببینم برا کی بوده

    402.02.01

    ساعت 16:16

    اول که تحسینت کردم که یک سال و نیم قبل چقدر قانون و توحید رو درک کردی و تونستی اجرا کنی

    باز شگفت زدم شدم که ساعت رو دیدم 16:16 گفتم حتما برا حمید نشانه ای داشته …

    خدارو سپاسگذارم برای قرار گرفتنم در مسیر رشد و آگاهی.

    حمید جان من کامنتهای شما رو دنبال میکنم لطفا نگران طولانی شدن کامنتهاتون نباشید ، تا آنجا که میتونید از اتفاقات و نحوه برخورد خودتون با اتفاقات و شرایط برامون بگید تا دوستانتون بهتر بتونند قانون رو درک و اجرا کنند.

    حمید جان حال و احساس کامنتتون بسیار عالیه و فرکانس بالایی رو میفرسته ، ازت ممنونم.

    در پناه خدا باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    رسول میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2586 روز

    به نام خدای مهربان

    درود بر شما حمید جان

    امروز صبح در حالی که یکم حالم گرفته بود و داخل مغازه داشتم از خدا کمک میخواستم که دستمو بگیره ، قلبمو باز کنه ، هدایتم بکنه

    کامنت شما بدستم رسید

    ازت سپاسگذارم که برام نوشتی.

    حمید جان چند سال پیش داخل گلخونه عموی خانمم کار میکردم ایشون چندتا ویژگی بسیار عالی در وجودشون بود و اجرا می‌کرد و همیشه توی ذهن من مونده

    یکی اینکه بشدت کنترل ذهن داشتند یعنی در بدترین تضادهای مالی یا آفت های که به گلخونه میزد و باعث می‌شد کلی بار از بین برود ، حتی یکبار هم یادم نیست اعصابش خورد شده باشه یا شروع کنه قرقر بکنه ،

    یادمه یه خدایا شکر میگفت و میرفت و با راه حل برمی‌گشت…

    یکی هم اینکه با هر کسی صحبت می‌کرد و طرف مقابل مثلا از ماشین خارجی، ساخت خونه لاکچری، گلخونه ی بزرگ، پول ساختن زیاد … اینجور چیزا تعریف می‌کرد بلافاصله با خنده و حس و حال خوب میگفت ماشاالله، ماشاالله، ماشاالله، آفرین،

    و اینکه روابط اجتماعی بسیار عالی ای دارند

    اول که به قوله خودشون و اطرافیان حتی یک موتور هم نداشت سوار بشه امتیازه آموزشگاه رانندگی را خریدند و این آموزشگاه را به نام معروفی در شهر ما تبدیل کردند

    بعد گلخونه احداث کردند بعد یه گلخونه دیگه،

    چند شب پیش خانمم گفت که عمو محسن تالار پذیرایی ساخته و میخواد افتتاحش کنه

    بسیار خوشحال شدم و با اینکه سره باورهای غلط خودم که اونروزا تو درودیوار بودم یکم به مشکل بر خورده بودیم ، به خودم گفتم باید بهش زنگ بزنی تبریک بگی،

    و خدارو شکر صبحش زنگ زدم و بهشون تبریک گفتم و تحینشون کردم و اتفاقا خیلی هم تعجب کرد و خوشحال شد از رفتاره من…

    من پاشنه آشیلم استقلال مالیه که گاهی اوقات جنبه های دیگر زندگیمو مخصوصا روابطم با خانمم رو درگیر میکنه،

    از خدا خواستم و تمام سعی خودم رو دارم میکنم ، با اینکه بعضی وقتا سخته ، از حسادت به تحسین کردن و خوشحال شدن برسم به لطف خدا کاره دیگه که میکنم داخل دفترم هم از موفقیت‌های دیگران می‌نویسم و سپاسگذاری میکنم.

    راستی چند بار به این موضوع فکر کردم که ایشون اگر اهل چک کشیدن و وام گرفتن نبودند با این روحیه ی سپاسگذارشون و کنترل ذهنشون ، دیگه اصلا زندگیشون کنف یکون میشد…

    همونطور که استاد می‌فرمایند، دوست دارم راهی رو بهتون نشون بدم که زندگی رو در تمام ابعادش زندگی کنید.

    بنده خودم با اینکه با تضاد کمبود سرمایه و جور نبودن جنس مغازه ام برخوردم ولی به لطف خدا سعی کردم سراغ وام و چک نروم و از خودش میخوام کمکم بکنه،

    حمید جان در پناه خدا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: