اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت

می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:

  • موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
  • کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
  • چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
  • برنامه‌ی شخصی‌ِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل»‌ چیست؟

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    571MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت
    36MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

634 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهرا نظام الدینی» در این صفحه: 1
  1. -
    زهرا نظام الدینی گفته:
    مدت عضویت: 2402 روز

    استاد عزیز، مریم جان، بانوی موفق شایسته و دوستان هم‌فرکانسی

    سلام

    من دوست دارم فایل رو از زاویه دید خودم ‌و اندکی خارج از آنچه استاد خواستند که کامنت بگذاریم، نگاه کنم.

    حقیقتا چند ساعتی (کمتر از یک روز) بود که افکار مزاحم داشتن آزارم می‌دادن.

    افرادی رو می‌دیدم که به ظاهر به قانون عمل نمی‌کردند و داشتند ثروت‌های کلان به دست می‌آوردند. خودم مدتی بود که تمرکزی روی ثروت 1 کار می‌کردم و منتظر تغییر نتایج بودم، خلاصه با شیطان گلاویز شده بودم، البته اجازه نمی‌دادم خیلی حالم بد بشه، اما دائم شبهه ایجاد می‌شد. امروز صبح به خدا گفتم بهم نشون بده راهم درسته یا دارم خودم رو بازی می‌دم. به خدا گفتم من به راحتی می‌توانم با همین زندگی الانم که پر از نکات مثبت و سرشار از دلایل شادی‌آفرینه شاد باشم و به خودم بگم خوب زندگی همینه، اما وقتی «جود و بزرگی» تو آرزوهای من رو بزرگ می‌کنه، آن وقته که باید بدونم در راه درست هستم یا نه. باید نشونه‌ها بیاد که ناگفته نمونه، همون صبح که این رو به خدا گفتم، صفحه ستاره قطبیم رو بسته بودم، بهم گفت تو همین الان برگرد و دقیقا با این عنوان بنویس: «من همین الان برای چی خوشحالم و باید سپاسگزار باشم، دقیقا همین الان» و من برگشتم به ستاره قطبی و نوشتم که من همین الان شادم چون…. و خجالت‌زده شدم که من همین الان پر از اتفاقاتی هستم که بیش از آنچه تصور می‌کردم نشان از پیشرفت دارد.

    بعد از این‌ها بود که فایل استاد رو دیدم و در تمام مدتی که استاد داشتن در مورد چگونگی رویارویی با تضاد صحبت می‌کردند من درگیر این موضوع بودم که عظمت انسان تا چه حد می‌تواند پیش برود. لحظه‌ای که راکت با اون عظمتش پرتاب شد من چنان شیفتگی در وجودم ایجاد نشد؛ اما لحظه‌ای که ایلان ماسک رو با اون چهرهٔ آرام نشان داد من تمام وجودم لرزید، انگار خدا باز داشت با من حرف می‌زد. این انسان، همو که مانند من دو چشم و دو گوش و دست و پا دارد، تصمیم گرفته آسمان را مسخر خودش کند، ایلان ماسک چنان عظمتی در وجود من برپا کرد و چشمم چنان این بشر رو بزرگ دید که آسمان‌ها در نگاهم کوچک و حقیر آمدند.

    انگار خدا می‌گفت من انسان را با چنین قدرتی آفریده‌ام، خودت رو از چرا و چگونه‌های کوچک رها کن. تو هم جنس این انسان هستی با همان توانایی‌ها که می‌تواند آسمان و کرات دیگر رو تحت تسخیر خودش قرار دهد.

    چهرهٔ آرام ایلان ماسک برایم گفت‌وگوی فرشتگان را تداعی کرد که به خدا اعتراض کردند که چرا این انسان را آفریدی و خدا در پاسخش گفت من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید.

    فایلی که امروز صبح استاد به ما نشان دادند چگونگی برخورد با تضادها کوچکترین درسی بود که می‌شد از آن گرفت. امروز اهل آسمان متحیر قدرت انسان شدند. امروز ایلان ماسک در تلاش بود که نشان دهد این خدا آسمان و زمینش را تحت تسخیر خلیفهٔ خودش قرار داده است.

    و انگار در گوش من دائم داشت زمزمه می‌شد که خودت را رها کن از اینکه کی و کجا و چطوری. وقتی این‌قدر عظیم و قدرتمندی چجوری اجازه می‌دی چند تا فکر تو رو به زانو در بیاره، امثال تو دارن کرات دیگر رو تحت تسلط خودشون در میارن. شاید هم خود این نوع برخورد روشی برای رویارویی با تضادها باشه، اینکه یک لحظه انسان به خودش بیاد که ببین افراد چه کارهای بزرگی دارند انجام می‌دهند و تو برای چی داری غصه می‌خوری و نگرانی؟

    جدای از هزاران نکته آموزنده، این فایل برای من یادآور قدرت انسان بود. قدرتی که خدا در اختیارش قرار داده. و شخصی چنین قدرتمند هیچ تضادی نمی‌تونه از پا درش بیاره، اصلا تضادی براش وجود نداره اگه هر بار یادش بیاد که در توان اوست که زمین و آسمان رو مسخر خودش کنه.

    خیلی دلم می‌خواد یه بار استاد صفر تا صد ایلان ماسک رو تجزیه و تحلیل کنن. از قدم‌های کوچکی که بر می‌داره تا اتفاق عظیمی که اخیرا رخ داد و در این فایل شاهدش بودیم.

    نمی‌دونم ایلان ماسک چه تصوری از خدا داره، اما وجودش بهترین دلیل بر همین سیستمی بودن خداست. او سیستمی رو پذیرفته که به او اجازه می‌ده خواسته‌هاش رو متحقق کند، او چه اذعان داشته باشد چه نداشته باشد پذیرفته است که تکه‌ای از روح خدایی که ورای قدرت او در جهان نیست، درون او وجود دارد و با اتکا بر این نیروست که خیال تسخیر جهان را دارد.

    حس می‌کنم کلماتم قاصرند که عظمتی رو که من حس کردم رو به تصویر بکشند، فقط خودم رو رها می‌کنم در این سیستم و اجازه می‌دم من رو بالا ببره.

    یا علی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: