می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:
- موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
- کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
- چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
- برنامهی شخصیِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل» چیست؟
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD571MB38 دقیقه
- فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت36MB38 دقیقه
به نام خدایی که خالق یکتاست و به من قدرت خلق زندگیم را عطا نموده
سلام عرض می کنم خدمت استاد عزیزم خانم شایسته دوست داشتنی و دیگر دوستان عزیزم در این دانشگاه موفقیت
در این اتفاق شرکت اسپیس ایکس به جای استفاده از کلمات شکست ، انفجار یا عملیات نا موفق
از این عبارت استفاده کرد
عملیات جداسازی سریع و برنامه ریزی نشده قطعات
استاد اونجایی که گفتید: ما هنوز یه سری چیزها رو یاد نگرفتیم ، تا درس هامون هم یاد نگیریم، پیشرفت نمی کنیم
من عجیب در فکر فرو رفتم
و به خودم گفتم اگر من بتوانم در تمام موقعیتهای زندگیم مخصوصاً کسب و کارم با این نگاه و با این منطق به مسائل نگاه کنم
اول اینکه خیلی خیلی بیشتر با خودم در صلحم و کمتر به خودم سخت می گیرم
و
دوم اینکه میشم یک آدم ضد ضربه که هیچ چیزی نمی توانه منو از پا در بیاره و مهم تر از اون توانایی حل هر مسئله ای را دارم
حالا با این نگاه که می خواهم تمرین کنم و آگاهانه این منطق را در ذهن خودم ایجاد کنم
آگاهانه مینویسم چه جاهایی توانستم تو زندگیم به یک اتفاق به ظاهر ناجالب از دید متفاوتی نگاه کنم و به خودم یادآور بشم که این یک موهبت برای رشد من هستش و در نهایت نتیجه همون اتفاق به ظاهر ناجالب برای من خوب تموم شده
1_ پارسال قبل از عید یعنی در واقع سال 1400 یه سری اتفاقات برای موبایلم افتاد خب قدیمی هم شده بود honor 5x هم نسخه اندرویدش پایین بود و هم دیگه راندمان بالایی نداشت
من هر بار به خودم میگفتم خب دیگه با این اتفاقاتی که داره می افته قطعاً قراره من یه موبایل بهتر بخرم و خدا میدونه وقتی بخرم چقدر شرایط تغییر می کنه و ….
فروردین 1401 تموم نشده بود فکر می کنم ساعت 12 شب بود من موبایل فروشی یکی از دوستام بودم redmi note 11 رو نقد کارت کشیدم و خریدم
2_ موضوع عوض کردن خونمون رو ، توضیح کاملش رو در صفحه عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد نوشتم اگر دوست داشتید می توانید برید مطالعه کنید
ولی در همین حد اینجا بگم که، در شرایطی که اوضاع خیلی ناجالب شده بود و شدت تضاد ها بسیار زیاد شده بود در واحد آپارتمان قبلی، من اومدم با گوش دادن چند باره و چند باره به فایل های کلاب هوس و تکرار این عبارت که اگه برای فلانی و فلانی و فلانی شده، بچه های سایت رو می گفتم با نام خودشون پس برای من هم میشه و البته که دائماً چند ماه قبل رو به یاد می آوردم که چطور خیلی راحت و لذت بخش به لطف الله مهربان ماشین پدرم رو (ال نود پلاس دنده ای) که به قول بنگاهی ها اصلاً ماشین خوش فروشی نیست ، من به راحتی نقد فروختم، به همون صورت به راحتی و با لذت وقتی که من استمرار ورزیدم جهان کُرنش کرد و اون واحد 98 متری در مجتمع 150 واحدی حدود 8 سال ساخت فروش رفت و ما یک واحد 100 متری کلید نخورده 1 سال و نیم ساخت در مجتمع تک بلوک 40 واحدی خریدیم
خودمون دیزاینش رو از صفر تا صد انجام دادیم و چقدر این خونه از هر نظر عالیه
ویوی رویایی به سمت پارک جنگلی و کوه و آسمون ، یعنی جلوی ساختمان ما هیچ ساختمان دیگه ساخته نشده و حالا حالا هم ساخته نمیشه که این یک موهبت بزرگه برای من
آنتن دهی فوق العاده موبایل (در اون واحد قبلی این یک معضل بزرگ بود)
نور فوق العاده عالی (این هم در واحد قبلی یک معضل بزرگ بود)
همسایه های فوق العاده خوب
جالبه بدونید اینجا پنج طبقه است هر طبقه 8 واحد هستش و در این طبقه ای هم که ما هستیم تقریبا تمام همسایه هامون همیشه هستند
و من رابطه دوستانه و خیلی خوبی با همشون دارم
اونجا 8 بلوک بود و جمعاً 150 واحد ، بلوکی که ما در اون زندگی می کردیم 5 طبقهی 15 واحدی بود یعنی هر طبقه 3 واحد بود
در طبقهی ما یه واحد که تقریبا 10 یازده ماه خالی از سکنه بود اون یک واحد دیگه که رو به روی ما هم بود اندازه یک ارگان سر و صدا داشت :) اون هم نه مهمونی و اینا ! نه… همش جنگ و دعوا و کوبیدن در واحد به نحوی که من خودم دو متر می پریدم بالا هر دفعه :)
یادش به خیر الان خنده ام میگیره
الان اینجا هشت واحدیم
ولی معماری ساختمون اونقدر عالیه که ما دیوار مشترک فقط از سمت پذیرایی داریم و دیگر هیچ!
این همسایه دیوار به دیوار ما هم اینقدر آدم های آروم و دوست داشتنی ای هستند اصلاً ما نمی فهمیم کی میان کی میرن :)
خیلی موهبت های دیگه هم داره این خونه که اگه بخواهم بنویسم طولانی میشه به همینجا بسنده می کنم
3_ زمانی که می خواستم موبایل بخرم برنامه ریزی کرده بودم یه موبایل 6 تا 7 میلیونی بخرم ولی شرایطی پیش اومد که من مجبور شدم به موبایل چهار و هفتصدی بخرم
همین ردمی نوت 11 که الان دستمه
اولش خیلی حالم گرفته شد ولی کم کم با این نگاه که اگر من ناشکری کنم و نتوانم زیبایی های همین موبایل رو ببینم و احساسم نسبت بهش بد بشه قطعاً از دستش خواهم داد!!
شروع کردم به سپاسگزاری کردن و مقایسهی اینکه چقدررر این موبایل نسبت به موبایل قبیلم قابلیت های بیشتری داره و چقدر کار رو برای من آسون تر کرده
یواش یواش حسم نسبت به موبایلم خنثی و خوب و خیلی خوب و عالی شد ، دقیق نمیدونم ولی چند ماهی طول کشید تا این اتفاق افتاد
خرید این موبایل جدید باعث شد من بیشتر داخل یوتیوب آموزش ببینم ( آخه موبایل قبلیم برای تماشای ویدیو در یوتیوب نهایتاً سه ساعت دوام می آورد و بعدش باطریش کامل خالی میشد) و عکاسی رو تا حد خیلی زیادی یاد بگیرم
در حدی که با اینکه موبایلم یه موبایل کاملاً اقتصادیه چون رفتار نور رو تا حدودی می شناسم و می دونم چقدر نور در عکاسی مقولهی مهمی هستش و یه سری تکنیک های عکاسی هم بلد شدم
یه سری عکس هایی می گیرم که همه انگشت به دهن می مونند و میگن ووووعو تو با چی این عکس ها رو انداختی و بارها و بارها از موبایلم تعریف کردن و حتی مدل موبایلم رو پرسیدن تا برن بخرن (خنده) در صورتی که من چون دانش عکاسی رو بلدم می توانم عکس های شگفت انگیزی بندازم
این منم که توانا هستم وگرنه موبایلم که کاملاً یه دوربین معمولی داره
خلاصه الان خیلی خیلی مصمم تر هستم که برم سراغ کسب و کار عکاسی و برای خودم پلن چیدم
چون اعتماد به نفسم رفته بالاتر و به خودم و توانایی هام خیلی بیشتر از قبل ایمان دارم
خدا میدونه شاید اگه فروردین 1401 من یه گلکسی اس 22 اولترا یا آیفون 13 پرو مکس می خریدم اینقدر اعتماد به نفس نمی گرفتم چون به خودم می گفتم عکاسی با این غول های تکنولوژی که کار سختی نیست! یه بچهی پنج ساله ام می توانه! احتمالاً دیگران هم همینو بهم می گفتند دیگه! چون جهان چیزی نیست جز بازتابی از فرکانس های ما…
ولی اینکه من با یه موبایل کاملاً ساده و خیلی ارزون توانستم این همه عکس های فوق العاده رویایی ( از درخت و گل و آسمون بگیر تا رودخونه و گربه و آدم ها و….) بندازم نشون دهندهی اینه که من چقدرررر روحیهی هنری دارم چقدر با استعداد هستم و چقدر می توانم در هنر عکاسی و فیلم برداری پیشرفت کنم
خدایا شکرت ازت ممنونم که کمکم کردی و بهم الهام کردی و نوشتم
دوستان نمی دانید واقعاً چقدر لذت بخشه دیدگاه نوشتن
چقدر انصافاً به خودم کمک می کنم وقتی می نویسم
چقدر از خدا می خواهم که این نوشتن ها ادامه دار باشه
و
چقدر به شما دوستای عزیزم که دیدگاه من رو خواندید توصیه می کنم که به کمال گرایی خودتون غلبه کنید و شروع کنید به نوشتن
به خدا لذت بخشه
به خداوندی خدا من لذتی که از نوشتن و مطالعهی کامنت های خودم می برم انصافاً از مطالعهی دیدگاه دوستانم نمی برم
نمی خواهم بگم دیدگاه های دوستان خوب نیست
نه
من بارها و بارها در پاسخی که به دیدگاه دوستان دادم عرض کردم که چقدر افتخار میکنم برای بودن در کنارشون و چقدر درس های ارزشمندی یاد می گیرم از مطالعهی کامنت ها
ولی نکته اینجاست از دیدگاه دوستان اغلب فقط درس یاد میگیرم ، بعضی وقت ها انگیزه هم میگیرم و خیلی خیلی معدود زمان هایی پیش میاد که یه کمی عزت نفس هم می گیرم
ولی
از کامنت های خودم بی نهایت انگیزه می گیرم و عزت نفسم رشد می کنه در حدی که در طی نوشتن کامنت که معمولاً بالای یک ساعت ، گاهاً تا چهار ساعت هم زمان می بره بعضی وقت ها دستم رو به نشونهی افتخار میزنم به سینم و به خودم با صدای بلند میگم باریکلا آقا محمد بهت افتخار می کنم
گاهی وقتا برای خودم دست میزنم ذوق می کنم بالا پایین می پرم
و
البته درس هایی هم هست که از کامنت های خودم یاد می گیرم و لذت می برم
حالا شاید بگید چرا؟!
دلیلش اینه که تا وقتی که من نمی نویسم اینقدر واضح به درک و فهم مطالب نمی رسم
حتی اینقدر واضح زندگی خودم و اتفاقات زندگی خودم هم تجزیه و تحلیل نمی کنم
اصلاً من نمی توانم اینقدر عمیق به اتفاقات فکر کنم و به درک و فهم برسم؛ اگر که ننویسم!!!
می پرسید چرا؟!
به یه دلیل خیلی ساده چون وقتی با خودم حرف میزنم
هر جایی که باشم بالای تپه و کوه
یا کنار خیابون یا تو ماشین یا خونه در تمام شرایط یک اتفاق یک سان می افته! اون هم اینه که رشتهی افکار از دستم در میره از یه جایی به بعد می بینم حالم بده و… (بله درست حدس زدید) بنده میرم تو باقالی ها یعنی میرم تو نجوا های شیطان بدون اینکه خودم هم بفهمم از کجا شروع شد!!
ولی وقتی می نویسم از اونجایی که نوشتن انرژی زیادی صرف می کنه و حواس چندگانه آدم رو درگیر می کنه
دستها ، ذهن ، چشم ، زبان (وقتی می نویسیم ناخودآگاه داریم زیر لب می خوانیم و می نویسیم) و چشم هایم هم متمرکز فقط روی صفحه موبایل هستش و عملاً هیچ عامل حواس پرتی دیگه ای جلوی چشمام نمیاد
این ها رو گفتم که هم خودم و هم شما درک کنیم که چقدر این نوشتن ها ارزشمنده و انصافاً این حرف استاد را باید با طلا نوشت که وقتی که ما می نویسیم اولین لطفی که داریم می کنیم در حق خودمونه
خدایا شکرت عاشقتونم
امیدوارم هرجا که هستید در پناهِ امنِ خداوند مهربانی ها باشید
سلام عرض می کنم خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان
سلام به شما سعیده خانم عزیز
شاگرد همیشه در صحنه و بیست کلاس های استاد
سپاسگزارم از خدای مهربانم به خاطر حضور شما در جمع این خانواده صمیمی
این دانشگاه موفقیت که به جرات می توانم بگم با ارزش ترین دارایی زندگی من هستش
و خیلی خیلی بیشتر از این ها باید به خاطر بودنم در این محیط و در کنار آدم های بی نظیری مثل شما خداوند را شاکر باشم
این دیدگاه شما هم من رو از ته دل خندوند ، هم ته دلم رو لرزوند!
اونجایی که گفتی همسرت رفت و انگار آوار روی سرت خراب شد
و بعد به این نتیجه رسیدی که اندازه دو کیلو خیار روی عزت نفست کار کردی!
من اشک تو چشمام جمع شد
من هم تو حرف خیلی وقت ها ادعام میشه که من عالی رو عزت نفسم و توحیدی بودنم کار کردم
ولی وقتی یه ناخواسته ای پیش میاد به هم میریزم
درسته که نسبت به قبل خیلی شجاع تر و قوی تر شدم ولی واقعا توقعم از خودم بیشتر شده
من چند روزه ذهنم درگیر اینه که چرا آدم های احساساتی چهپسر چهدختر اطراف من زیاده و من باید باهاشون تعامل داشته باشم و این کارو برای من سخت می کنه
این یکی دو هفته اخیر داشتم زور میزدم و تقلا می کردم که اون ها رو تغییر بدهم و به خیال خودم کمک کنم که مثل من قوی باشند!!
در صورتی که من سخت در اشتباه بودم
اونی که باید قوی تر بشه منم!!
اگه آدم های ضعیف و احساساتی که اشکشون در مشکشون هست میاد تو رابطه با من
به خاطر اینه که من هنوز در جنبه هایی از زندگیم قوی نشدم
باید روی خودم کار کنم تا هدایت بشم به آدم های قوی تر خوش اخلاق تر مهربان تر و ….
خلاصه که کامنت شما تلنگری برای من که بیشتر حواسم جمع باشه و بیشتر در لحظه لحظه زندگیم قانون رو به یاد خودم بیارم
مثل همیشه هم بهت تبریک میگم
شیوه نوشتاریت خیلی دلنشینه و من از دل نوشته هات لذت میبرم
بهت تبریک میگم که داری روی بیماری کمال گرایی کار می کنی
و با وجود اینکه دوقلو ها هم رو پاهات خواب بودن کامنت نوشتی و عمل به هدایت خداوند رو پشت گوش ننداختی
سپاسگزارم
امیدوارم هرجایی هستی در پناه امن الله مهربانی ها باشی
به نام خداوند زیبایی ها
سلام عرض می کنم خدمت استاد عزیزم خانم شایسته مهربان و شما سارا خانم عزیز
سپاسگزارم به خاطر دیدگاه ارزشمندی که نوشتی
من با این دیدگاه اشک ریختم
حال دلم خوب شد و این حجم از نگاه مثبت و حال خوب شما رو تحسین کردم
یاد زندگی خودم و اونجاهایی که شجاعت به خرج دادم و تو دل ترس هام رفتم افتادم
یاد اون جاهایی که توانستم در دل مسائل حال خودم رو خوب نگه دارم و بگم الخیر فی ما وقع
و بعد خیری که در اون اتفاق به ظاهر خیلی بد بوده رو پیدا کردم
سپاسگزارم از خداوند مهربان به خاطر بودن در این دانشگاه موفقیت
بودن در این جمع صمیمی که واقعاً بودن در کنارشون و خواندن دل نوشته هاشون بی نهایت حال دلم رو خوب می کنه طوری که می توانم بگم اگه الان مسافرت اروپا هم بودم شاید اینقدر حس و حال پاک و عشقی که الان دارم در وجودم تجربه می کنم رو تجربه نمی کردم
خانم مرادی ، من خیلی از دیدگاه های شما درس های ارزشمندی یاد می گیرم
امیدوارم هر جایی هستید حال دلتون عالیه عالی باشه
و در پناه امنِ الله مهربانی ها باشید
به نام خداوند زیبایی ها
سلام و عرض ادب خدمت شما دوست عزیزم آقای خانلرپور
سپاسگزارم از خدای مهربانم به خاطر دوست های ارزشمندی همچون شما
چقدر زیبا نوشتید
از خواندن دل نوشتهی شما خیلی لذت بردم
و یاد آگاهی های جلسه سوم قدم دوم افتادم
اونجا استاد توضیح میده که چقدر انسان قدرت داره
ما در زمینه زور فیزیکی تقریباً از تمام حیوانات ضعیف تریم
مثال عقاب رو میزنه که چشم های قوی داره
آهو که سرعت خیلی زیادی داره
مورچه که می توانه وزن چند برابر وزن خودش رو بلند کنه و حمل کنه!!
و بعد توضیح میده که ما چقدر از بعد ذهنی قدرتمند هستیم
استاد میگه
هیچ حیوانی در هزاران سال گذشته هیچ تغییر در زندگی خودشون ندادن
ولی انسان ها در پنجاه سال گذشته جهان رو متحول کردن!!
من اینقدر این جلسه رو دوست دارم و برای من تاثیر گذاره و نکات کلیدی و ارزشمندی رو ازش دریافت می کنم که…
برای خودم یه بخشی از این جلسه رو برش زدم صوتی کردم و می خواهم بارها و بارها و بارها گوش بدهم تا شکل ذهنم رو و مدل فکریم رو عوض کنه
حتی از یکی از دوستانم سوال پرسیدم که چطور می توانم آهنگ پس زمینه این صداهای استاد بگذارم
چون قبلاً یه تیکه از فایل های رایگان استاد رو در حد دو دقیقه براش در تلگرام ویس گرفتم فرستادم
ایشون همون ویس رو دوباره برای من فرستاد و یه آهنگ بی نظیری هم پس زمینه اش گذاشته بود که خود من خیلی بیشتر از اون صحبت ها تاثیر می گرفتم
ایشون هم از دانشجو های استاد هستش
این یه موضوع جالب بود که دوست داشتم بهش اشاره کنم
موضوع بعدی که دوست دارم به شما دوست عزیزم بگم
در مورد ماهواره جیمز وب هستش
در یوتیوب جستجو کنید «شهروز چورکچی»
یه خبرنگار حوزه تکنولوژی هستش
که آلمان زندگی می کنه
چند وقت پیش همون موقعی که تازه جیمز وب رو ناسا فرستاد فضا
یه ویدیوی فوقالعاده جذاب ، حالت گزارش طور… درست کرد و گذاشت روی کانال یوتیوب خودش
باورتون نمیشه من به حدی لذت بردم و به عظمت خداوند پی بردم
که این ویدیو رو دانلود کردم در موبایلم و بارها دیدمش
و هنوز هم می بینمش
حتی همین الان هم که دارم به شما میگم حسم داره بهم میگه برم دوباره ببنمش
این بار با یک نگاه متفاوت
هم تحسین کنم شهروز رو به خاطر ساخت این ویدیو
هم تحسین کنم مهندس های ناسا رو…
هم تحسین کنم خداوند رو به خاطر این عظمت و بزرگی و زیباییش
و هم تحسین کنم خودم رو که زمان با ارزشم رو می گذارم برای یادگیری و رشد..
امیدوارم هر جا که هستید حال دلتون عالی باشه و در پناه امنِ خداوند مهربانی ها باشید