می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:
- موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
- کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
- چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
- برنامهی شخصیِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل» چیست؟
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD571MB38 دقیقه
- فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت36MB38 دقیقه
سلام استاد.
خواستمیک زمانی رو بگم که اتفاقی به ظاهر خیلی بد افتاد اما از پسش به هزارتا اتفاق خبو رسیدم.
خب باید اینو بگم که من یک معلمی داشتمکه خیلی دوستش داشتم و روابط خیلی تبوی باهاش داشتم، اما چشمتون روز بد نمبینه که وابسته شدم و این وابستگی کاردستم داد.
ایشون یه چند وقتی شد که کلاس هارو مدام کنسلی میزد،من همواقعا برای برقراری دوباره کلاس ها بعد از مهاجرتمخیلی بحث و مشاجره کردمبا اطرافیانم که سازم رو بتونم تو کشور جدید فورا خرید کنم!یعنی برامبخرن!
خلاصه که رسید به جایی که یکی از اعضا یخانوادم با این خانمصحبت کرد و درخواست کرد که کلاس هارو متعهدانه برگذار کنه، ایشون همیکسری صحبتای ظاهرا عالی کرد تا این ه خیلی زود از آپ زشگاه تبرداون که یاوشن دیگهونمیتونه کلاس هارو ادامه بده و خلاصه که این خانم هم دیگه جواب منو نداد تا اینکه بعد یکسری انفاقات بنده بلاک شدم!
خب الان خداروشکرمیکنم،چون من با آدم ایا سالمفقط میتونمراتباط داشته باشم!این مسئله باعث شد برم تو خودم، روی خودم کارکنم و بخصوص در روابط با خانم ها که باعث شد بتونگعزت نفسمو بیارم بتلا، توحید رو تقویت کنم، وارستگی رو تمرین کنم و هوای خودم رو داشته باشم، کم کم شرایط بهتر شد،البته تضادهایی داشتمبخاطر این مسئده پیش اومده کم کمبرطرف شد و از قبل هم بهتر شدم.
الان کسی هستم که از 2نفر دوست رسیدم به شتید حدود 20نفر، از آ مخجالتی کمرو تبدیل شدم به کسی که بیان میکنه صحبتشو ، باهمه راحت ارتباط میگیره و البته نگاه خوبی داره به افراد، حتی این دوست یابی خودش به لطف خداب عث شد که دوستان خانواگی بسیاری داشته باشک و پلی باهش برای شروع ارتباط دوخانواده .
الان افراد سالم من رو محاصره کردن، الان افراد درست درمونب ا یکفتس هستن،من خیلی سرنایه های درونی خوب یدارم و خب فقط با افرادی که واقعا ممساب هستن، سالم هستن،مادیار هستن و متعهد سروکار دارم و الانکه مهاجرت دوممو کردم انگار فقط یک خواب بد بوده و بس.
هنوزم خیلی کارمیبینم یرای بهبود و میشه خیلی بهتر شد اما خوشحدلمکهب خش کوچیی از نتیچه کنترل ذهن روب گم،هرچند که تو اون مسیر یترفتمکه چقدر میتونم به خودمآسانتر بگیرم.
سلام دوست عزیز، لاجرم شروع کردم به نوشتن، احساس میکنم که راتبطاات هم به دلایلی از بخش هایی هست که بهتره جواسم باشه و روی باورهاس عزت نفس و صلح با خود و … کار کنم.
واقعا هرآتچه گفتین رو واقعا حس خوبی گرفتم، خب من اصلا فعلا ارتباط دوستانه رو دارم که بازهم در اینمورد هم کمک کنندست،میدونی، من همیک زمانی تجربه ای داشتم کا واقعا سخت بود برام در ارتباط با یک فردی و خب بتعث شد که به خودم بیامو کارکنمروی خودم، کلی کارکردم، خیلی یادگرفتم، اما مثل اینکه هموزم درس ها دارممیگیرم، خب اشاره گردین به دیدن نکات مثبت فرد مقابل!!!اصلا من رو به خودم اورد، خلاصه که خیلی آگاهی دقیقی بود برام، یه حسی گفت که بخونم این کامنت هورو، من اصلا در این زمان معمولا کامنت هارو نمیخونم، یعنی زمانیکه داره منتشر میشن یک به یک و اینم در شرایط یکه یک دورکامنت هارو خوندم امشب ولی دوباره اومدم و بقیشو بخونم.
ممنونم از دیدگاهتون که به اشتراک گذاشتین و دست خدا برای کمک شدین، شاد و سلامت باشین.