اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت

می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:

  • موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
  • کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
  • چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
  • برنامه‌ی شخصی‌ِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل»‌ چیست؟

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    571MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت
    36MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

634 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «جواد بهادری» در این صفحه: 3
  1. -
    جواد بهادری گفته:
    مدت عضویت: 2084 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم و همه اعضای عزیز خانواده بزرگ عباسمنش

    استاد جان وقتی این فایل رو دیدم یاد ی خاطره از خودم افتادم که با موضوع این فایل مرتبط بود و خواستم ی یادآوری برا خودم باشه و شاید دوستانم بتونن استفاده کنن.

    شغل اصلی من نظامی بود که سال1378در دانشگاه افسری امام علی استخدام شدم و مشغول خدمت شدم سال 86 ی بیماری گرفتم که اصلا دلیل اصلیش مشخص نبود و ناگهان در طی روز دچار سردردهای بسیار شدید میشدم و فشار خونم خیلی بالا میرفت و بعد از چند دقیقه همه چی تموم میشد بعداز یک سال مشخص شد ی غده روی کلیه ام رشد کرده که باغث این اتفاقات میشده اسم بیماری فئوکروموسیتوم بود خلاصه عمل کردم و غده رو برداشتم و همه چی درست شدسال 96 بود که تازه با مباحث حوزه موفقیت آشنا شده بودم و یکی دوتا کتاب تو این زمینه خونده بودم و فایلهای صوتی یکی دوتا از اساتید رو گوش میکردم و خیلی برام جالب بود دوباره آثار این مریضی رو حس کردم رفتم سونوگرافی و دکتر اعلام کرد که غده دوباره رشد کرده و داره بزرگ میشه وقتی که این مسئله رو فهمیدم خیلی ناراحت شدم هم خودم و هم خانواده خلاصه چند روزی خیلی حالم خراب بود ی روز به خودم گفتم به قول این کتابا شاید خیری تو این بیماریه بزار ببینم خیرش چیه و از طرفی هم تمام این کتابها میگن که همه چی ذهنه و با ذهن میشه تمام این اتفاقات رو کنترل کنیم می خوام ببینم میشه با ذهنم این بیماری رو کنترل کنم یانه

    در قدم اول تصمیم گرفتم سردرد ها رو کنترل کنم و برای خودم ی سری تمرین طراحی کردم با همین چیزایی که یاد گرفتم بودم وجمله تاکیدی می نوشتم و حال خوبم رو تصویر می میکردم و .. خلاصه بعد از چند وقت دیدم که سردردها خیلی کمتر شده و قابل تحمل شدن و با ایمان بیشتری روش تمرکز کردم حدود یک سال از مریضی گذشت و همه دکترا میگفتن باید عمل کنی ولی قبول نمی کردم و حتی ی بار از بیمارستان که برا عمل خوابیده بودم فرار کردم ولی من تمام سردردها و فشارهای عصبی رو کنترل کرده بودم یعنی فشارم بالا میرفت ولی سردر نمی‌شدم.

    ی روز ی جرقه ای تو ذهنم خورد که اصلا زیر و رو شدم و اون جرقه این بود که شاید بتونم با کمک این مریضی بازنشست بشم و اصلا وقتی این ایده به ذهنم رسید اینقدر خوشحال شدم که فک کردم تمومه و بازنشسته شدم. از اون لحظه ای که این ایده اومد افتادم دنبال کاراش و به کمیسیون پزشکی معرفی شدم و خلاصه اش کنم بعد دوماه تو کمیسیون پزشکی تهران شرکت کردم و تو همون اولین جلسه کمیسیون پزشکی بازنشست شدم با بهترین حالت بازنشستگی که بهش میگن( بند ج معنیش رو همکارای نظامی متوجه میشن) و از برج9سال97 من با درجه سرهنگ دومی به راحتی آب خوردن بازنشسته شدم و به این آرزوم که آزادی زمانی بود رسیدم بعداز بازنشستگی تصمیم گرفتم اون غده که حدود10سانت بود رو با کمک ذهنم حذف کنم بدون عمل کردن و هر روز تو ذهنم تصویر می کردم که این غده داره کوچک و کوچکتر میشه می دیدم که سلول‌ها دارن یکی یکی ازش کنده میشن و خلاص تو سونوگرافی که عید 1400 داشتم کل غده ناپدید شده بود و هیچ آثاری ازش نمونده بود.

    بله اون مریضی که 1سال پیش اومده ،اون غده ای که بهش میگفتن بدخیم خداوند فرستاده بودش که منو بازنشست کنه و به آرزوم که آزادی زمانی بود برسونه و خداروشکر می کنم که پیامش رو فهمیدم.

    استاد جان من به خواستم که آزادی زمانی بود رسیدم و الان تمام تمرکزم رو گذاشتم برای رسیدن به آزادی مالی که انشا.. خیلی زود به این خواسته هم می رسم البته به ی سری نتایج خوب در زمینه مالی هم رسیدم ولی جا داره هنوز تا به آزادی مالی برسم.

    خداروشکر می کنم استاد جان که با شما آشنا شدم و در جمع خانواده عباسمنش هستم.اموزشهای شما در این مسیر خیلی کمکم کرده و چراغ راهم بودین،خدارو شکر می کنم که دستی از دستان خداوند بزرگ بودین و به کمک شما هدایتم کرد.دستتون رو از راه دور میبوسم با آرزوی دیدن شما رو در پارادایس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
  2. -
    جواد بهادری گفته:
    مدت عضویت: 2084 روز

    سلام و درود خدمت شما

    مرسی از انرژی که میدین خیلی لذت میبرم از این همه انرژی و حال خوب تو جمع خانواده عباسمنش و خدارو شکر میکنم که تو این جمع هستم و در کنار هم در راستای اهدافمون تلاش می کنیم. با آرزوی موفقیت و سلامتی برای شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    جواد بهادری گفته:
    مدت عضویت: 2084 روز

    سلام و درود خدمت شما

    واقعا همین خداوند از روح خودش در انسان دمیده و دقیقا توانایی کن فیکن داره انسان فقط داستان اینه که ما خودمون باور نداریم،منم ابتدای کار نمی تونستم باور کنم ولی به قول استاد کم کم که نتایج رو دیدم ایمانم قویتر شد و تونستم قدمهای بلندتر بر دارم و الان که تونستم این نتایج رو بگیرم تو زمینه سلامتی باور کردم که تو زمینه مالی هم میتونم همین نتایج رو بگیرم و شدید تمرکز کردم تو زمینه مالی و شک ندارم که انشا.. بزودی در این زمینه هم به آزادی مالی میرسم.

    برای شماهم آرزوی بهترینها رو دارم دوست عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: