اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت

می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:

  • موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
  • کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
  • چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
  • برنامه‌ی شخصی‌ِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل»‌ چیست؟

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    571MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت
    36MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

634 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مینا» در این صفحه: 1
  1. -
    مینا گفته:
    مدت عضویت: 1923 روز

    عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم.

    در رابطه با اتفاقات به ظاهر تلخ و دردناک و تغییر نگاه باید بگم من وقتی نوجوان بودم،پدرم دچار آلزایمر شد و یک روز از خونه رفت و دیگه برنگشت…

    من توی اون سن خیلی اذیت شدم و هندل کردن چنین موضوع هولناکی برام سخت بود،اما به‌هرحال باید کنار میومدم،چون زمان زیادی گذشته،یادم نمیامد دقیقا چه دیدگاه و چه افکاری داشتم،اما برام جالب بود که چندسال پیش که با دخترداییم در مورد این موضوع صحبت میکردیم،بهم گفت مینا اون روزها که پدرت رفت،من ازت پرسیدم خیلی حالت بده؟ تو توی اون سن کم گفتی ناراحتم، ولی خدا رو شکر میکنم که حداقل مادرم رو دارم،بعضیا هستن که پدر و مادر رو باهم ندارن!

    درواقع به‌صورت ناخوداگاه داشتم به قانون عمل میکردم🫠

    یک نکته‌ای در رابطه با رفتن پدرم هم که شاید به این بحث و فایل ربط نداشته باشه،اما به قانون جذب ربط داره،این هست که پدرم یه روز پیش یکی از فامیل‌ها گفته بوده که من دوست دارم قبرم مثل حضرت فاطمه گمنام باشه!یعنی درحقیقت همون چیزی رو که خواسته بود،جذب کرد…(خیلی برام جالبه امشب که به این فایل رسیدم و دارم این کامنت رو مینویسم،شهادت حضرت فاطمه است…).

    دومین اتفاق به‌ظاهر فاجعه‌باری که برای خانواده ما رخ داد،فوت (به طرز ناراحت‌کننده‌ای) خواهرزاده جوانم بود؛اون روزها که حدود 7 سال پیش بود،زندگی ما از هم پاشید و همه اعضای خانواده تا مرز نابودی پیش رفتیم.اما لطف خدا شامل حال من شد و یه مدت بعد از اون ماجرا، از طریق یه دوست،با دوره قانون آفرینش استاد عباسمنش آشنا شدم و کم‌کم شروع به کار کردن روی خودم و ذهنم و روحیه‌م کردم و خدا میدونه اگه اون فایل‌ها رو نشنیده بودم،ممکن بود بتونم به زندگی برگردم؟ممکن بود معتاد نشم؟ممکن بود خودکشی نکنم؟ممکن بود افسرده نشم؟

    استاد من زندگی سالم و خوشبینانه‌ای که امروز دارم رو مدیون خدای بزرگ و یکی از فرشته‌هاش که شما باشید،هستم.

    نکته‌ای که دومین ماجرای زندگی من داره این هست که با فوت خواهرزاده‌م،خواهرم نخواست با این موضوع طبیعی خلقت کنار بیاد و به‌صورت بسیار بسیار افراطی عزاداری کرد(در حدی که الان بعد از 7 سال هنوز لباس مشکی میپوشه)و متاسفانه اتفاق دومی که براش افتاد،از جنس اتفاق اول بود!

    به این صورت که سابق خواهرم با آقایی در رابطه بود که مدت زیادی بود از هم جدا شده بودند،اما اون آقا بعد از فوت خواهرزاده‌م،دوباره به رابطه با خواهرم برگشت و در کنارش بود،اما به‌صورت غم‌انگیزی،ایشون هم فوت شد!

    تحلیل من طبق قانون این بود که عزاداری افراطی خواهرم برای دخترش،باعث شد همسرش هم فوت بشه…و اگر زمان مرگ اون آقا رسیده بود،میشد که در جدایی از خواهرم فوت بشه و شاید خواهر من متوجه نشه و یا پذیرفتنش براش راحت‌تر بشه،اما با رفتار ضد قانونش،اون آقا به طرفش جذب شد و جلوی چشماش، فوت شد.

    مرگ اتفاق به‌ظاهر تلخی است،اما من بعد از این اتفاقات و بعد از آشنا شدن با استاد،معتقد هستم که مرگ ما رو به دنیای واقعی‌تری میبره و این تلخ نیست،فقط میمونه موضوع دلتنگی و وابستگی ما به عزیزهایی که فوت میشن،من خودم رو اینطور قانع میکنم که وقتی همه یک روز میمیریم،پس مرگ خیلی ناراحت‌کننده نیست و ما هم یا همین امروز،یا ماه دیگه و یا 50 سال دیگه می‌میریم و به عزیزهامون می‌پیوندیم.

    حالا که حرف از مرگ شد میخوام به یک برنامه به اسم “زندگی پس از زندگی هم اشاره کنم”،این برنامه چندسالی هست که در ایران ساخته میشه و از اون خیلی استقبال شده؛مجری و محقق برنامه با کسانی صحبت میکنه که حالت مرگ رو تجربه کردند،چیزهایی از عالم دیگر دیدند،اما دوباره زنده شدند و صحت حرف‌های اون‌ها رو هم بررسی میکنه.من بعد از دیدن این برنامه نه‌تنها ته‌مانده ترسم از مرگ هم ریخت،حتی الان حس خوبی هم نسبت به زندگی در دنیای دیگه دارم؛چراکه غالب تجربه‌گران معتقد هستند اون دنیا خیلی زیباست،خیلی واقعیه و خیلی فوق‌العاده‌ست.

    دیدن این برنامه باعث شد خیالم از رفتگانم هم راحت باشه و بدونم توی دنیای خوبی زندگی می‌کنند.

    نکته آخری که میخوام بگم این هست که برنامه‌ای که گفتم رو خیلی‌هادیدند و یک مدت تعریف تجربه مرگ افراد،نقل همه مجالس بود،اما جالبه که بدونید انگار بنا به ذهنیات و فرکانس‌ها،هرکس متناسب با روحیات خودش،قسمت‌های مختلفی از این برنامه رو دیده بود!به‌طوری که چنین برنامه جذابی که میتونست باور آدم به خدا و دنیای بعد از مرگ رو تقویت کنه،بعضی‌ها رو ترسونده بود!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: